1-ابن جریر و ابن منذر از ابن عباس روایت کردهاند که گفت: اهل جاهلیت آنچه را که خدا حرام کرده بود حرام میدانستند، به جز زن پدر، و جمع بین دو خواهر را، و در اسلام در باره اولی آیه:«و لا تنکحوا ما نکح آباؤکم من النساء»، و در باره دومی جمله:«و ان تجمعوا بین الاختین» نازل شد.
توضیح : 1-این روایت را الدر المنثور (ج 2 ص 134 ط دار المعرفة بیروت) روایت کرده است.
2-در الدر المنثور (ج 2 ص 134 ط دار المعرفة، بیروت ) آمده که ابن جریر از عکرمة روایت کرده که در باره آیه :« و لا تنکحوا ما نکح آباؤکم من النساء» گفته است : این آیه در باره ابی قیس پسر أسلت نازل شده ، که بعد از مردن پدرش أسلت همسر او أم عبید دختر ضمرة را ارث برد ، و نیز در باره اسود بن خلف نازل شده که همسر پدرش خلف ، یعنی دختر ابی طلحة بن عبد العزی بن عثمان بن - عبد الدار را بعد از مرگ پدرش ارث برد ، و نیز در مورد صفوان بن امیه نازل شده ، که همسر پدرش ، امیة بن خلف یعنی فاخته دختر أسود بن مطلب بن اسد را بعد از مرگ پدر ارث برد ، و همچنین در مورد منظور بن رباب که همسر پدرش رباب بن سیار یعنی ملیکه دختر خارجه را بعد از مرگ پدر به ارث برد .
3-در الدر المنثور (ج 2 ص 134 ط دار المعرفة، بیروت ) است که ابن سعد ، از محمد بن کعب قرظی روایت کرده که گفت : در جاهلیت رسم چنین بود که وقتی مردی از دنیا میرفت ، و زنی از خود به جای میگذاشت ، پسرش از هر کس دیگری مقدم بود بر اینکه با همسر پدر ازدواج کند ، - البته ، اگر میخواست خودش با او ازدواج میکرد ، و اگر میخواست به دیگری شوهرش میداد - .
این در مورد زن پدر بود ، نه زنی که پسر از او متولد شده ، در همین دوره بود که ابو قیس پسر أسلت از دنیا رفت ، و پسرش محصن به جایش نشست ، و با همسر پدر ازدواج کرد ، نه به او نفقه داد ، و نه چیزی از ارث پدر ، آن زن بعد از طلوع اسلام نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شرفیاب شد ، و جریان را به عرض آن جناب رسانید ، حضرت فرمود : فعلا برگرد و شاید خدای تعالی در باره مسالهات چیزی نازل کند ، و چیزی نگذشت که آیه :« و لا تنکحوا ما نکح آباؤکم من النساء ... »(النساء/22)نازل گردید ، و نیز آیه شریفه :« لا یحل لکم ان ترثوا النساء کرها»(النساء/19) نازل شد.
[ بستن توضیحات ]