از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول واولی الامرمنکم ):(ای کسانی که ایمان آورده اید ،خدا را اطاعت کنید و رسول و کارداران خود را که خدا و رسول علامت و معیار ولایت آنان را تعیین کرده ، فرمان برید)چون تنها خدا حق حاکمیت دارد و باید از او اطاعت کرد، اطاعت کردن ازغیر خدا مخالفت با خدا و احکام او و برگزیدن معبودهائی غیر خدا شرک به خدامی باشد و پیامبر(ص ) نیز ابلاغ رسالت الهی را به عهده دارد تا جامعه ای توحیدی بر اساس احسان و رفع همه نزاعها بنا کند، مسلما چنین اهدافی تنها بااطاعت از خدا و رسول او محقق می شود، اما اولی الامر اطاعت ازآنها در ادامه اطاعت خدا و رسول خداست ، لکن اولی الامر، بهره ای از وحی ندارند و کار آنان تنها صادر نمودن آرائی است که آن را صحیح می دانند و آنها را از قرآن و سنت اخذ می نمایند که اطاعت از آنها در آراء و اقوالشان بر مردم واجب است ، اما آنهااختیاری در تشریع شرایع و یا نسخ آن ندارند، لکن امتیاز آنها بر سایرین این است که حکم خداو رسول یعنی کتاب و سنت به آنان سپرده شده و چون آیه دروجوب اطاعت مطلق است ،فهمیده می شود که شرط عصمت ، در اولی الامر هم وجود دارد و اولی الامر افراد معینی هستند که مانند رسولخدا(ص )دارای عصمت می باشند(11)، (فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی الله و الرسول ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تاویلا):(و اگر در امری اختلاف نمودید ،برای حل آن به خدا و رسول مراجعه کنید ،اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید، این برایتان بهتر و سرانجامش نیکوتر است )،دلالت آیه بر اینکه اولی الامرحکمشان نمی تواند مخالف احکام الهی باشد یا آنها را نسخ کند و یا حکم جدیدبیاورند، واضح است ، بلکه آنها فقط بر طریق خدا و رسول حکم می کنند و حکم خدا و رسول هم حکم حق است و واجب است مؤمنان به آن ملتزم باشند، (مااتیکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا)(12)،(هر چه رسول به شما می دهد، اخذ کنیدو هر چه شما را از نهی می کند از آن بپرهیزید) . بعضی مفسرین پنداشته اند عصمت در اولی الامر شرط نیست و لذا اولی الامر صاحب اختیار هر جامعه ای است که اگر احکام او مطابق شریعت باشد،اطاعت از او واجب است و اگر حکم او مخالف شریعت باشد به موجب حدیث (لا طاعه لمخلوق فی معصیته الخالق )،(در نافرمانی خالق بر مخلوق اطاعت واجب نیست )،افراد جامعه باید با او مخالف کنند و حکم او را نپذیرند ،اما حق آنست که چون اطاعت در آیه مطلق آمده و نه مقید و همچنین بایک فعل ، اطاعت از(رسول و اولی الامر) بر مردم واجب شده ، لذا محقق می شود که در اولی الامر هم عصمت شرط لازم است و در چنین حالتی اطاعت از او در همه احکام واجب می باشد و لذا بر خلاف نظر بعضی مفسران اولی الامر شامل اصحاب حل و عقدیا خلفاء یا علماء و یا حکام و امراء(که حتی افراد مانند حجاج بن یوسف هم جزء آنهاست ) و سایر غیر معصومین نمی شود، بلکه به موجب حدیث (انی تارک فیکم الثقلین ، ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی : کتاب الله و عترتی اهل بیتی )(13) این افراد دارای عصمت بوده و پیامبر خود،آنهارامعرفی نموده است . و شرط (ان کنتم تؤمنون بالله ...)برای تشدید و تأکید حکم و اشاره به این مطلب است که مخالفت با آنها از فساد در مرحله ایمان به خدا و رسول نشأت می گیرد ودر واقع از کفر خفی و پوشیده آنها حکایت می کند و این عین نفاق است . و مسلما بر گرداندن حکمی که در آن تنازع دارید به خدا و رسول او بهتراست و یا اطاعت از خدا و رسول و اولی الامر بهتر است و کلمه تأویل در اینجابه معنای مصلحت واقعی است که حکم مورد بحث از آن نشأت می گیرد و سپس عمل بر آن مترتب می شود . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : بسم الله الرحمن الرحیم
در این آیه ابتدا چند واژه کلیدی رو مشخص و سپس به تحلیل ساختار آیه میپردازیم
1-آمَنُوا
2-أَطیعُوا
3-أُولِی الْأَمْرِ
4-مِنْکُمْ
5-إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ
اولین نکته ای که وجود دارد این هست که چرا کلمه أَطیعُوا دوبار استفاده شده است؟به نظر بنده علت اینکه دوبار استفاده شده وجود قید منکم هست بخاطر اینکه اگر یک اطاعت بود امکان قرار گرفتن نام الله قبل از نام الرسول و اولی الامر نبود بخاطر اینکه منم در معنای اینکه از جنس خودتان(نه فرشتگان،اجنه...)هستف می باشد و ما میدانیم خدا قابل انتخاب از بین خودمان نیست!!
در ادامه باید بپرسیم علت وجود کلمه الله چه چیزی هست؟کلمه الله قبل از قرار گرفتن الرسول و اولی الامر به منظور ضمانت کار پیامبر و اولی الامر هست یعنی الله بخش مشروعیت اطاعت از رسول و اولی الامر را ضمانت میکند و همچنین یکی دیگر از معانی منکم علاوه بر دلیلی که قبل تر اورده شد بحث مقبولیت هست یعنی به صورت خلاصه وجود الله مشرعیت به کار رسول و اولی الامر بخشیده و قید منکم به پیامبر و اولی الامر مقبولیت.
همچنین وجود کلمه اطاعت به صورت مشترک که هم برای الله و رسول و اولی الامر استفاده شده به معنای این هست که رسول و اولی الامر اشتباه و گناهی ندارند زیرا اگر گناهی داشته باشند اطاعت از آنها همانند اطاعت از خدا نیست....و این به معنای تناقض هست
حالا در ادامه بحث سوالی که پرسیده می شود این هست که چرا وقتی بحث تنازع پیش میاید ارجاع به رسول و الله داده می شود؟و سوال بعدی این هست که این تنازع بین چه کسانی هست؟همانطور که علامه طباطبایی تبیین کردند علت ذکر کردن فقط نام پیامبر در بحث تنازع این هست که تمام 12 امام فقط وظیفه تبیین دارند نه ابلاغ رسالت و ان ها هم از سنت رسول خدا و قران تبعیت می کنند نه چیز دیگری و بهمین خاطر فقط نام ابلاغ کننده ذکر شده است البته پیامبر هم مقام امامت که تبیین دین هست را هم داشته است ولی در این قسمت از آیه اشاره به مقام نبوت پیامبر دارد نه امامت....
در پاسخ به سوال دوم باید توجه شود که این تنازع بین مومنانی هست که اطاعت از آن ها واجب نیست و مثلا شخصی بگوید اگر کسی با امام یا پیامبر تنازع پیدا کرد پس باید به چه کسی رجوع کند این نشان از فهم غلط بخش اول بوده است زیرا فرض بر این هست مومن کسی هست که از اولی الامر و پیامبر اطاعت کند وقتی که با پیامبر یا اولی الامر تنازع پیدا کند یعنی اطاعت نکرده است و در نتیجه مومن نیست!!پس مومن کسی هست که از اولی الامر اطاعت کند ولی اگر بین همین مومنین هم(به غیر از اولی الامر مومنی که اطاعت از آن ها واجب هست)اختلافی بوجود امد به کتاب خدا و سنت رسول که توسط اولی الامر و پیامبر بیان شده رجوع کنند
شاید باز سوال شود ایا رسول واولی الامر جزء مومنین نیستند؟باید گفت رسول و اولی الامر مومن هستند ولی مونینی که اطاعت از ان ها واجب هست و اگر کسی با انها نزاع کند دیگر مومن نیست که بخواهد به قران و سنت رسول که توسط خود پیامبر و اولی الامر تبیین شده رجوع کند!!
2) : در این آیه «واو»ها را چه عطف بنامیم یا معیت بگیریم از همانندی و مثلیت حکایت می¬کنند، به این معنا که اطاعت از خدا همانند اطاعت از رسول او و اولی الامر وی است. زیرا معنا ندارد که خدا، رسول و اولی الامر حرف مخالف با هم داشته باشند. اگر چه مفهوم سنت یا تقریر و رویه آنها با کلام خدا متفاوت است ولی نمی-تواند با هم مغایر و ناهمانند باشند، بلکه باید همواره با کلام خدا هماهنگی داشته باشد. همچنین در زمان اختلاف یا نزاع باید به خدا و رسول او مراجعه کرد که این دو هم در واقع یکی و همانندند به این عنوان که قول خدا از طریق رسول بیان و معنا می¬شود. این آیه یکی از بزرگترین دلیل هماهنگی و وحدت و همانندی رویه در جامعه اسلامی است. ایمان به خدا و روز جزا هم اگر چه به لحاظ مفهومی فرق دارند ولی در اعتقاد به دین و تأثیر آن در زندگی انسان یکی است. نمی¬توان اعتقاد به خدا داشت ولی منکر روز جزا بود یا به روز واپسین معتقد بود ولی خدا را قبول نداشت. نکته ای که می¬توان در این آیه اضافه کرد این است که در اطاعت که امری بیرونی و رفتاری است خدا، رسول و اولوالامر با هم شریک و همانندند؛ اما در مقام تشریع و بیان حکم و داوری که معمولاً به هنگام اختلاف روی می¬دهد ملاک خدا و رسول اند. این به این معنا است که اولواالامری واجب الاطاعه و الاتّباع است که بر مبنای احکام خدا و رسول او داوری کنند و زمامداران بدون این قید و وصف را شامل نمی¬شود و این امر بسیار مهمی است. نکته دیگری که می¬شود از این آیه استنباط کرد این است که حال که در مقام اطاعت در امور اجرایی اولوالامر در کنار خدا و رسول است و در مقام نزاع یا هر گونه اختلافی باید به خدا و رسول او مراجعه کرد درجه این اطاعت به میزان آشنایی اولوالامر به گفتار خدا و رسول دارد. بدیهی است حد نهایت این آشنایی و تقید به عصمت جمعی بر می¬گردد که بتوانند اطمینان ایجاد کنند و در درجه بعد هر کس آشنایی بیشتر داشته باشد و قدرت اجرایی هم برایش فراهم باشد در این مقام و منصب باید قرار گیرد. آشنایان به گفتار خدا و رسول الاقرب فالاقرب هستند. ولایت فقیه هم چه بسا از این آیه بیرون آید. غلامرضا فدائی
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
اطاعت خدا در همه حالات یکسان است یعنی اطاعت دین خدا تغییری در ذات اقدس الهی نیست اطاعت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در زمان حیات و ممات فرق می‌کند در زمان حیات هم به پیامهای او باید احترام گذاشت و اطاعت کرد و هم به دستورات جزئی او بعد از رحلت آن حضرت چون دستورات جزئی و روزانه از او صادر نمی‌شود باید براساس سنت‌اش عمل کرد در زمان حیات شریفشان گذشته از اینکه خطوط کلی دین و سنت را ترسیم می‌فرمودند دستورات جزئی هم می‌دادند می‌گفتند در فلان حادثه فلان شخص مسئول است فرمانده لشکر فلان شخص است امام جماعت فلان محل فلان شخص است امام جمعه فلان محل فلان شخص است اینها دستورات جزئی است بعد از رحلت آن حضرت و گذشت آن افراد دیگر دستورات جزئی نیست هم آن منصوبین رحلت کردند و هم خود پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که ناصب آنها بود رحلت کرد پس دستورات جزئی در زمان حیات هست ولی خط مشی کلی به عنوان سنت این «الی یوم القیامه» می‌ماند این دو، پس ﴿أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ﴾ سرّ لزوم اطاعت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم عصمت اوست [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
چون اطاعت از اولوالامر بالقول‌المطلق واجب است از طرف دیگر هم می‌دانیم که خداوند خودش فرمود: ﴿إِنَّ اللّهَ لا یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ﴾ خدا به قسط امر کرد از ظلم نهی کرد از بغی نهی کرد از فحشا نهی کرد ﴿إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ﴾ خب پس خدا به عدل و احسان و ایتای ذی القربی امر می‌کند از زشتی و ظلم و ستم و امثال‌ذلک نهی می‌کند اگر اولوالامر اهل فحشا و بغی و ظلم باشند حالا عصیاناً یا نسیاناً نسیاناً فتوایی بدهند که بغی است حق دیگران پایمال می‌شود نسیاناً دستوری بدهند که فحشا را به همراه دارد خدایی که از فحشا و منکر و بغی نهی می‌کند آیا ممکن است که به ما انسانها و به ما بندگان دستور بدهد بالقول‌المطلق از اولوالامر از کسانی اطاعت کنیم که آنها نسیاناً یا عصیاناً ما را به فحشا و بغی و ستم و امثال‌ذلک می‌کشانند این ممکن نیست و سخن هم سخن ضروری نیست که مثلاً زید را فرمانده لشکر کردند در فلان مقطع و چون چاره‌ای نبود او را نصب کردند و اشتباهات او هم مقطعی است و گذراست سخن در این نیست سخن در این است که این آیه و اولوالامر الی یوم القیامه زنده است و میلیونها انسان مؤظف‌اند که عمل بکنند این خط اصلی را که دین ترسیم کرده است آیا منظور از اولوالامر کسانی‌اند که عصیاناً یا نسیاناً ما را به باطل و حرام دعوت می‌کنند یا منظور از اولوالامر کسانی‌اند که نه تنها عصیاناً ما را به حرام دعوت نمی‌کنند نسیاناً هم ما را به حرام و زشتی فرا نمی‌خوانند حتماً منظور از اولوالامر باید کسی یا کسانی باشد که نه عمداً نه سهواً ما را برخلاف دین وادار نمی‌کنند و جامعه اسلامی را الی یوم القیامه به این دام نمی‌کشانند چون منظور از این اطاعت، اطاعت مطلق است نه مقید این یک اصل و خط مشیی که قرآن ارائه کرد این است که باطل را هرگز خدا امضا نمی‌کند این دو اصل معلوم می‌شود آن اولوالامری که امت اسلامی بدون چون و چرا در ساحت قدس اینها باید مطیع باشند باید معصوم باشد و این همان است که امامیه می‌گویند که منظور از اولوالامر اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم الصلات و علیهم السلام)‌اند

ظاهر این آیه این است که بالقول‌المطلق اطاعت اولوا الامر بالقول‌المطلق واجب است این یک مقدمه و هیچ تقییدی هم در قرآن کریم قرینه متصل یا منفصلی نیامده است این دو، نظیر اطاعت والدین نیست که یکجا فرمود اطاعت کنید یکجا فرمود اگر شما را به خلاف دعوت کردند اطاعت نکنید این سه، معلوم می‌شود که اطاعت اولوا الامر نظیر اطاعت پیغمبر وجوب مطلق دارد نه مشروط و مقید گذشته از اینکه اطاعت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اطاعت اولوا الامر با یک امر بیان شده است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
اولین نزاعی که بین امت اسلامی رخ داد و الآن هم هست این است که اولوا الامر کیست برای حل نزاع قرآن راهی را ارائه کرده است فرمود: ﴿فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَ الرَّسُولِ﴾ اگر در یک شیئی خواه در تشخیص اولوا الامر خواه در مسایل دیگر اختلاف کردید مرجع حل خصومت و نزاع خدا است و پیامبر یعنی شما وقتی به آیات قرآنی مراجعه کردید آن نزاعتان حل می‌شود به سنت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رجوع کردید آن نزاعتان حل می‌شود در تشخیص اولوا الامر که آیا خلفا هستند یا امرای کشور هستند یا فرماندهان لشکر هستند یا علما هستند یا اهل حل و عقدند به این وجوهی که در بحث دیروز گذشت اختلاف است وقتی مراجعه کردیم به قرآن دیدیم به اینکه قرآن اطاعت خدا و اطاعت پیامبر و اطاعت اولوا الامر را واجب کرده است مخصوصاً اطاعت اولوا الامر را با اطاعت پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با یک جمله و یک سیاق ذکر کرد معلوم می‌شود که این اولوا الامر کسانی‌اند که اطاعت آنها مثل اطاعت پیغمبر واجب است به نحو مطلق نه مشروط همان طوری که اطاعت پیغمبر مطلق است اطاعت اولوا الامر هم مطلق است نه مشروط [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
در امتیاز شیعه و غیرشیعه این نیست که شیعه قایل به عصمت است و ولیّ امر باید معصوم باشد دیگران عصمت را شرط نمی‌دانند شیعه در ولیّ امر عصمت را شرط می‌داند نوع علمای سنت هم عصمت را شرط می‌دانند فرق شیعه و سنی در اشتراط عصمت نیست در تعیین معصوم است که معصوم کیست وگرنه سنی هم معتقد است که اولوا الامر باید معصوم باشند و معصوم‌اند شیعه هم معتقد است منتها در تطبیق این معصوم بین شیعه و سنی اختلاف است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
این هیچ کاری به ولیّ فقیه ندارد ولیّ فقیه را خود اولوا الامر یعنی معصومین مشخص فرمودند فرمودند در زمان غیبت ما این‌‌چنین است «انی جعلته» و امثال‌ذلک را اولوا الامر فرمودند وقتی ما مؤظف بودیم از اولوا الامر اطاعت کنیم اولوا الامر فرمودند که در زمان غیبت افرادی این‌‌چنین از طرف ما منصوب‌اند حالا یا نصب خاص است مثل حضرت مسلم(سلام الله علیه) که منصوب خاص سیدالشهداء(سلام الله علیه) بود یا مالک اشتر(رضوان الله علیه) که منصوب خاص از طرف امیر(سلام الله علیه) بود یا نصب عام مثل فقیه مدبر و مدیر [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فاطمه نصيري خليلي - تفسیر هدایت
نظارت و کنترل اجتماعى نمى‏تواند بسیارى از مردم را از تجاوز به حقوق دیگران بازدارد، به عبارت دیگر برندگى چندانى در بسیارى از مسائل پیچیده ندارد، زیرا هر طرف از طرفین دعوا مى‏پندارد که حق با اوست و براى این پندار دلایل بسیار در ذهن خود پرورده است. در اینجا وجود یک حاکمیت شرعى نیرومند ضرورى به نظر مى‏رسد که هر دو طرف را ملزم به حکم خود سازد. این حاکمیت شرعى در وجود پیامبر و اولو الامر بعد از او تجسم مى‏یابد.

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولو الامر خویش فرمان برید.»

اولو الامر امتداد طبیعى رسول اللَّه است و اینان اهل بیت او بعد از او هستند و نیز عالمان باللّه، امناء او در حلال و حرامند که از هر کس دیگر به راه و روش رسول خدا نزدیکترند. اینان امروز حاملان رسالت الهى هستند در هر جاى زمین که بوده باشند.

«فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا- چون در امرى اختلاف کردید، اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید. به خدا و پیامبر رجوع کنید و در این خیر شماست و سرانجامى بهتر دارد.»

یعنى رفع دعاوى به رسول اللَّه براى شما بهتر است زیرا او نزاعها را فیصله مى‏دهد و چون سبب آشتى و وفاق شما در آینده خواهد شد، سرانجامى نیکوتر خواهد داشت.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » مجمع البیان
فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فىِ شَى ءٍ فَرُدُّوهُ اِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ

در تفسیر این فراز نیز دو نظر آمده است:
1 - گروهى برآنند که: اگر در مورد چیزى از کارهاى دینى و حلال و حرام، اختلاف نظر پیدا کردید، به کتاب خدا و سنّت پیامبر مراجعه کنید و راه حل بخواهید.

2 - اما به باور ما منظور این است که این اختلاف نیز باید به امامان راستین که پس از رحلت پیامبر یکى پس از دیگرى امامت مردم را از سوى خدا به عهده دارند، ارائه گردد و از آنان راه حل بخواهیم؛ درست بسان عصر رسالت که به آن حضرت روى مى آوریم؛ چرا که امامان معصوم هستند که آموزگار قرآن،نگهبان مقررات الهى و جانشینان پیامبر در میان جامعه هستند و پس از پیامبر درست بسان او به تدبیر امور و تنظیم شئون جامعه مى پردازند.

آن گاه قرآن در تأکید این نکته هشدار مى دهد که: اگر به راستى به خدا و روز بازپسین ایمان دارید باید چنین کنید.

ذلِکَ خَیْرٌ وَ اَحْسَنُ تَاْویلاً
این واقعیت که شما خدا و پیامبر و صاحبان امر را اطاعت کنید و به هنگام پدید آمدن اختلاف نظر، به سوى آنان بروید، براى شما بهتر و نیک فرجام تر است. به باور برخى: این کار پاداشش پرشکوه تر است؛ و به باور برخى دیگر: این کار در دنیا براى شما بهتر و فرجام آن در سراى آخرت نیکوتر است.

و به باور «زجاج» این ارائه اختلاف به خدا و پیامبر و جانشینان او، براى شما بهتر از این است که خود بخواهید آن را حل کنید و از کتاب و سنّت و امامان نور احساس بى نیازى نمایید؛ چرا که ارائه مشکلات و اختلاف نظرها به خدا و پیامبر و امامان نور بهتر از آن است که به آگاهى هاى ناقص و اندیشه محدود خویش اعتماد نمایید.

یک پندار نادرست
پاره اى با استدلال به این فراز از آیه شریفه که مى فرماید: «فان تنازعتم فى شى ء فردّوه الى اللّه...» برآنند که اجماع امّت، دلیل و حجّت است؛ چرا که در صورتى ارائه اختلافات به کتاب و سنّت لازم است که کشمکشى پدیدار گردد، و اگر کشمکش و اختلافى پیش نیاید این کار واجب نیست، و این بیان نشانگر حجت بودن اجماع امّت است.

این سخن هنگامى درست است که در میان جامعه و امّت، امام معصوم و خدا ساخته اى باشد، تا شریعت را نگهبانى کند و مقررات آن را پاس دارد و حق و حق نما را از هم جدا سازد. اما اگر امام معصوم حضور نداشت، با وجود این خطر که جامعه ممکن است براثر شگردهاى بسیارى، در هر باطل و بیدادى، با سردمداران جامعه همدست شود، دیگر این اجماع چه ارزش و جایگاهى مى تواند داشته باشد؟

افزون بر آن، هنگامى اجماع امّت بر چیزى ممکن است که بر اساس کتاب و سنّت باشد و نه غیر آن. با این بیان، چگونه مى توان گفت: هر گاه امت بر چیزى اجماع کرد، دیگر نیازى به بازگشت به قرآن و سنّت نیست؟ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 59)- این آیه و چند آیه بعد، در باره یکى از مهمترین مسائل اسلامى، یعنى مسأله رهبرى بحث مى‏کند و مراجع واقعى مسلمین را در مسائل مختلف دینى و اجتماعى مشخص مى‏سازد.

نخست به مردم با ایمان دستور مى‏دهد، مى‏گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ).
بدیهى است براى یک فرد با ایمان همه اطاعتها باید به اطاعت پروردگار منتهى شود، و هر گونه رهبرى باید از ذات پاک او سر چشمه گیرد، و طبق فرمان او باشد، زیرا حاکم و مالک تکوینى جهان هستى اوست، و هر گونه حاکمیت و مالکیت باید به فرمان او باشد.

در مرحله بعد مى‏فرماید: «و اطاعت کنید پیامبر خدا را» (وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ).
پیامبرى که معصوم است و هرگز از روى هوى و هوس، سخن نمى‏گوید، پیامبرى که نماینده خدا در میان مردم است و سخن او سخن خداست، و این منصب و موقعیت را خداوند به او داده است.

و در مرحله سوم مى‏فرماید: اطاعت کنید «اولى الامر (اوصیاى پیامبر) را» (وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ). که از متن جامعه اسلامى برخاسته و حافظ دین و دنیاى مردمند.
سپس مى‏فرماید: «اگر در چیزى اختلاف کردید آن را به خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ارجاع دهید اگر ایمان به پروردگار و روز باز پسین دارید، این براى شما بهتر و پایان و عاقبتش نیکوتر است» (فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلًا).

«اولى الامر» چه کسانى هستند؟
همه مفسران شیعه در این زمینه اتفاق نظر دارند که منظور از «اولى الامر» امامان معصوم مى‏باشند که رهبرى مادى و معنوى جامعه اسلامى، در تمام شؤون زندگى از طرف خداوند و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به آنها سپرده شده است، و غیر آنها را شامل نمى‏شود.
و البته کسانى که از طرف آنها به مقامى منصوب شوند و پستى را در جامعه اسلامى به عهده بگیرند، با شروط معینى اطاعت آنها لازم است نه به خاطر این که اولى الامرند، بلکه به خاطر این که نمایندگان اولى الامر مى‏باشند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شهرام سليمان زاده - تفسیر نور
آیه‏ى قبل، بیان وظایف حکّام بود که دادگر و امانتدار باشند، این آیه به وظیفه‏ى مردم در برابر خدا و پیامبر اشاره مى‏کند. با وجود سه مرجع «خدا»، «پیامبر» و «اولى الامر» هرگز مردم در بن‏بست قرار نمى‏گیرند.
آمدن این سه مرجع براى اطاعت، با توحید قرآنى منافات ندارد، چون اطاعت از پیامبر و اولى الامر نیز، شعاعى از اطاعت خدا و در طول آن است، نه در عرض آن و به فرمان خداوند اطاعت از این دو لازم است.
در تفسیر نمونه به نقل از ابن عباس آمده است که وقتى پیامبر اسلام، هنگام عزیمت به تبوک، على علیه السلام را در مدینه به جاى خود نهاد و فرمود: «انت منّى بمنزلة هارون من موسى» این آیه نازل شد.
در آیه قبل سفارش شد که امانات به اهلش سپرده شود. این آیه گویا مى‏فرماید: این سپردن به اهل، در سایه اطاعت از خدا و رسول و اولى‏الامر است.
تکرار فرمانِ «اطیعوا» رمز تنوّع دستورهاست. پیامبر گاهى بیان احکام الهى مى‏کرد، گاهى دستور حکومتى مى‏داد ودو منصب «رسالت» و«حکومت» داشت. قرآن گاهى خطاب به پیامبر مى‏فرماید: «انزلنا الیک الذّکر لتبیّن للناس ما نزل الیهم» آنچه ر[314]ا نازل کرده‏ایم براى مردم بیان کن. و گاهى مى‏فرماید: «لتحکم بین الناس بما اراک اللّه»[315] میان مردم بر اساس قوانین الهى، حکومت و قضاوت کن.
قرآن درباره مفسدان، مسرفان، گمراهان، جاهلان، جبّاران و... دستور «لاتطع» و «لاتتّبع» مى‏دهد. بنابراین موارد «اطیعوا» باید کسانى باشند که از اطاعتشان نهى نشده باشد و اطاعتشان در تضادّ با اوامر خدا و رسول قرار نگیرد.
در آیه اطاعت از اولى‏الامر مطرح شده است، ولى به هنگام نزاع، مراجعه به آنان مطرح نشده، بلکه تنها مرجع حلّ نزاع، خدا و رسول معرفى شده‏اند. و این نشانه آن است که اگر در شناخت اولى‏الامر و مصداق آن نیز نزاع شد به خدا و رسول مراجعه کنید که در روایات نبوى، اولى‏الامر اهل‏بیت پیامبر معرفى شده‏اند.[316]
حسین‏بن ابى‏العلاء گوید: من عقیده‏ام را درباره‏ى اوصیاى پیامبر واینکه اطاعت آنها واجب است، بر امام صادق‏علیه السلام عرضه کردم، حضرت فرمود: آرى چنین است، اینان همان کسانى هستند که خداوند درباره‏ى آنان فرموده: «اطیعوا اللّه...» و همان کسانى‏اند که درباره‏ى آنها فرموده: «انمّا ولیّکم اللّه... و هم راکعون»[317]
حضرت على‏علیه السلام در خطبه 125 نهج‏البلاغه و عهدنامه مالک‏اشتر فرمودند: مراد از مراجعه به خدا و رسول، مراجعه به آیات محکمات وسنّتى که همه بر آن اتّفاق داشته باشند.
حضرت على‏علیه السلام فرمود: هر حاکمى که به غیر از نظر اهل‏بیت معصوم پیامبرعلیهم السلام قضاوت کند، طاغوت است.[318]

--------------------------------------------------------------------------------
314) نحل، 44.
315) نساء، 105.
316) کمال الدین صدوق، ص‏222.
317) کافى، ج‏1، ص 187.
318) دعائم‏الاسلام، ج‏2، ص‏530.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه
این آیه و چند آیه بعد ، در باره یکى از مهمترین مسائل اسلامى ، یعنى مسئله رهبرى بحث مى‏کند و مراجع واقعى مسلمین را در مسائل مختلف دینى و اجتماعى مشخص مى‏سازد.
نخست به مردم با ایمان دستور مى‏دهد که از خداوند اطاعت کنند ، بدیهى است براى یک فرد با ایمان همه اطاعتها باید به اطاعت پروردگار منتهى شود ، و هر گونه رهبرى باید از ذات پاک او سرچشمه گیرد ، و طبق فرمان او باشد ، زیرا حاکم و مالک تکوینى جهان هستى او است ، و هر گونه حاکمیت و مالکیت باید به فرمان او باشد ( یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله).
در مرحله بعد ، فرمان به پیروى از پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) مى‏دهد ، پیامبرى که معصوم است و هرگز از روى هوى و هوس ، سخن نمى‏گوید ، پیامبرى که نماینده خدا در میان مردم است و سخن او سخن خدا است ، و این منصب و موقعیت را خداوند به او داده است ، بنا بر این اطاعت از خداوند ، مقتضاى خالقیت و حاکمیت ذات او است ،
ولى اطاعت از پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) مولود فرمان پروردگار است و به تعبیر دیگر خداوند واجب الاطاعة بالذات است ، و پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) واجب الاطاعه بالغیر و شاید تکرار اطیعوا در آیه اشاره به همین موضوع یعنى تفاوت دو اطاعت دارد ( و اطیعوا الرسول ) و مرحله سوم فرمان به اطاعت از اولوا الامر مى‏دهد که از متن جامعه اسلامى برخاسته و حافظ دین و دنیاى مردم است . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ليلا رضائي - ینابیع الموده، ص114و119؛ تفسیر فخر رازی، ج3، ص357.

آیه اولی الامر

یا ایُّهَا الّذینَ آمَنوا اطیعُوا الله واطیعُوا الرَّسوُلَ وَ اُولِی الْامرِ مِنْکمْ . (نساء/59)
«ای اهل ایمان! فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت کنید».
حاکم حسکانی، مفسر معروف در کتاب خود ذیل این آیه، پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها منظور از اولی الامر، حضرت علی علیه السلام دانسته شده است. به اتفاق مفسران منظور از اولی الامر، اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.