«مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ » 65 طبرى: یعنى بگو به آنها که از خدا رو گردان هستند و متوجّه به بت شما که مشرک مى شوید به آن خدا که از تاریکى صحرا و دریا نجاتتان مى دهد، او مى تواند عذاب بفرستد، و اختلاف است در مقصود از فوق و تحت: سعید بن جبیر و سدى و مجاهد گفته اند یعنى سنگ از آسمان ببارد و زمین شکافته شود و شما را فروبرد ابن عباس گفته است: مقصود از فوق حکمران و پیشواى بدرفتار است و «تحت ارجل» یعنى خدمتگزاران و مردمان نازل که انسان گرفتار به آنها مى شود
مجمع: سعید جبیر و مجاهد گفته اند عذاب فوق یعنى صداى آسمانى و سنگ و طوفان و باد، چنانچه عاد و ثمود و قوم لوط و شعیب گرفتار شدند، و عذاب «تحت ارجل» به زمین فرورفتن است چنانچه با قارون رفتار شد، و ضحاک گفته است: فوق بزرگان و تحت سفله و مردم نازل و ابن عبّاس گفته است: «مِنْ فَوْقِکُمْ » یعنى سلاطین ستمکار و «مِنْ تَحْتِ » یعنى غلامهاى بدرفتار و مردم بى خبر، و همین معنى از حضرت صادق (ع) روایت شده است
«أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» 65 طبرى: ابن زید گفت: یعنى همین که امروز مردم دچار به آن هستند و هریک به راهى مى رود و خواسته اى دارد و اتّفاق میانشان نیست، و یکدیگر را مى کشند
مجمع: بعضى گفته اند: یعنى واگذار به خود مى شوند و مشمول لطف نمى شوند تا مؤمن و متّحد شوند چون در گذشته گناهکار بوده اند نتیجه ى آن چنین شده است و بعضى گفته اند: یعنى تعصّب و دشمنى در میان شما تولید مى شود و پیوسته مزاحم یکدگر هستید، و این معنى از امام صادق هم روایت شده است
فخر: ظاهر این جمله آن است که گرفتار عقاید و مذاهب مختلف مى شوند
«وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ » 65 مجمع: یعنى جنگ و کشتن یکدگر، و بعضى گفته اند: یعنى آزار از همسایه، و از امام صادق (ع) این معنى روایت شده است، و حسن بصرى گفته است: تهدید بعذاب و گرفتارى براى کافران است، و جمله ى «یَلْبِسَکُمْ » شامل مسلمانان مى شود، فخر: زجّاج گفته است: جمله ى «یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً» یعنى کار شما را به یکدیگر آمیخته مى کند نه براى اتفاق و یگانگى بلکه بصورت آشوب و نفاق و معنى جمله ى «یُذِیقَ بَعْضَکُمْ » همین آشوب است که چون تیره هاى مختلف شدند یکدگر را مى کشند
ابو الفتوح نوشته است: خباب بن ارت گفت شبى از شبها رسول را مراقبت مى کردم و او نماز مى کرد تا صبح برآمد، چون روز بود گفتم یا رسول اللّه دوش نماز بسیار کردى و دگر شبها ندیدم که چنان کردى آنچه نماز بود، گفت: آن نماز رغبت و رهبت بود، از خداى تعالى سه چیز بخواستم: دو بداد و یکى منع کرد، از خداى درخواستم تا دشمن بر من مسلّط نکند، بداد مرا این و بخواستم که بر ایشان قحط عام نفرستد که از آن هلاک شوند، بداد مرا آن، و درخواستم تا شدّت و بأس ایشان در میان ایشان نیفکند، از من دربیخت و نداد مرا آن
«نُصَرِّفُ اَلْآیٰاتِ » 65 مجمع 70: یعنى آیات را مکرّر مى کنیم و هر نوبت آنها را آشکار مى کنیم و باز نوبت دیگر با دلیلهاى مختلف تا شبهه و تردید نماند و حقیقت روشن شود
[ نظرات / امتیازها ]