از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(وقالوا لولا انزل علیه ملک ولو انزلنا ملکا لقضی الامر ثم لاینظرون ):(و گفتند: چرا فرشته ای بر پیامبر(ص ) نازل نشد؟اگر فرشته ای نازل می کردیم کار یکسره می شد و دیگر مهلت داده نمی شدند)،و هدف آنها از این گفتار تحریک کردن پیامبر به کاری بود که از انجام آن عاجز شود،در حالیکه پیامبر(ص )به آنها خبر داده بود که آنکسی که این آیات را به وی می رساند فرشته کریمی از جانب خدای سبحان است ،پس درخواست آنها ناچار برای یکی از دوجهتی بوده که از آیات کریمه دیگر استفاده می شود: 1)عذابی را که رسولخدا(ص ) از آن بیمشان می داده ، درخواست کنند،(فان اعرضوافقل انذرتکم صاعقه مثل صاعقه عاد و ثمود)(7)،(پس اگر نپذیرفتند ،بگو شما را ازصاعقه ای نطیر صاعقه عاد و ثمود بیم می دهم )،چون دیدن ملائک مستلزم این است که غیب (عالم ملائک )تبدیل به شهود (عالم ماده )شود و اگر به فرض محال چنین شود باز هم ایمان نخواهند آورد، به خاطر آن استکبار ریشه داری که درقلبهایشان راسخ شده است ، در این صورت خداوند با فضل خود رفتار ننموده ،بلکه با عدل خود به هلاکت آنها حکم می راند ودیگر هیچ راهی برای مهلت داده شدن ندارند. 2) غرض آنها از نزول ملائکه این بوده که به جای یک فرد بشر ملائکه کاررسالت و دعوت به سوی خدا را انجام دهند و یا لااقل فرشته ای با پیامبر همکارشده و شاهد صداقت او باشد،(لولا انزل الیه ملک فیکون معه نذیرا)،(چرا فرشته ای براو نازل نشد تا در امر انذار مددکار او باشد؟)،جواب این وجه را خداوند در آیه بعدی می فرماید. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : این نکته مهم است که در تفسیر بیان معصوم را بر استحسان فردی برتریت دهیم
برای تفسیر این آیه از کتاب احتجاج طبرسی و احتجاج امام هادی استفاده کنیم
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
اگر اینها فرشته را برای انجام وعید می‌خواستند فرشته اگر می‌آمد دیگر به حیات اینها خاتمه می‌داد نوبت برای نظر نبود که حالا اینها را جمع بندی کنند ببینند حق با کیست آن فرشته که بیاید نظیر معجزه نیست که بعد شما تصمیم بگیرید ایمان بیاورید آن فرشته که اگر آمد وضع را یک طرفه می‌کند ﴿ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ﴾ ﴿لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ﴾ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
چون این ﴿وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکًا﴾ بعد از ﴿لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ﴾ است یعنی آیهٴ نهم آن آیهٴ هشت بود ﴿وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکًا﴾ می‌فرماید شما پیشنهادتان چیست مَلک را برای چه می‌خواهید اگر می‌خواهید به وعید عمل بکند آن ملک که بیاید دیگر به شما فرصت فکر نمی‌دهد اثر ندارد اگر منظور آن است که چرا این گیرندهٴ وحی و آورندهٴ وحی که ما را به عنوان امت خود دعوت می‌کند و داعی رسول بودن ما را دارد این فرشته است و بشر نیست خب اگر ما فرشته را نازل می‌کردیم که شما نمی‌دیدید حتماً باید او را به صورت یک بشر در بیاریم به جامعه بشریت در بیاید وقتی به جامه بشریّت درآمد باز همان اشتباهات عمدی شما تکرار می‌شود ما باید لباس بشریت را به اندام او بپوشانیم او بشود بشر تا با شما سخن بگوید وقتی لباس بشریت پوشاندیم همان التباسهای قبلی شما تکرار می‌شود ﴿وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَکًا لَجَعَلْناهُ رَجُلاً﴾ حالا نفرمود: «لجعلناه بشراً» برای آن است که رسالت یک کار اجرایی است و معمولاً مردها مسئول این کار اجرای‌اند چه اینکه فرمود: ﴿وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ﴾[30] ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالاً﴾[31] که این رجال قبلی اهل اکل و شرب و امثال ذلک بودند خب ﴿لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ﴾ ذات اقدس الهی لَبَسْ ابتدائی ندارد چون بیّنه فرستاد ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ﴾[32] هیچ گاه خدا لبس اشتباهی ابتدائی ندارد که مطلبی را بر کسی مشتبه بکند برای اینکه همه انبیا را با بیّنه فرستاد انسان را هم با بیّنه و الهام ﴿فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها﴾[33] خلق کرد پس «الانسان علی بینة الفطرة من ربه، الانسان علی بینة الوحی من ربه، فهو علی بینتین» هرگز لفظ ابتدائی ندارد و اگر لبسی هست اشتباهی هست لبس کیفری است فرمود: ﴿ وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِم مَا یَلْبِسُونَ﴾ «علی انفسهم و علی غیرهم» پس یک لبسی آنها دارند که با سوء اختیار خود فراهم کردند آن‌گاه ذات اقدس الهی همین اشتباه اینها را دامنگیر اینها می‌کند گاهی انسان به مغالطه می‌افتد بعد راه بیرون آمدن را ندارد باور کرده است این همان کیفر خداست که او را گرفته برای اینکه خدا بیّنات درون و بیرون را در برابر او قرار داد این با داشتن بیّنات درون و بیرون نابینا شد آن‌گاه به مغالطه تن در داد از آن به بعد خدا او را به حال خود رها می‌کند ﴿لَلَبَسْنا عَلَیْهِمْ ما یَلْبِسُونَ﴾ در همان آیهٴ مبارکهٴ سورهٴ «بقره» که ﴿یُضِلُّ بِهِ کَثیرًا وَ یَهْدی بِهِ کَثیرًا وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ﴾[34] گذشت که ذات اقدس الهی اضلال ابتدائی ندارد یک مطلب، اضلال او کیفری است این دو مطلب، و زود هم اضلال کیفری را بر افراد محکوم نمی‌کند این سه مطلب، راه توبه و انابه را تا آخرین لحظه باز می‌گذارد چهار مطلب، اگر با داشتن فطرت و وحی و باز بودن در توبه کسی راه را طی نکرد و از ضلالت به هدایت نیامده است به سوء اختیار خود از آن به بعد خدا او را گمراه می‌کند این پنج مطلب، که فرمود: ﴿وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ﴾ مطلب ششم از سورهٴ مبارکهٴ «فاطر» استشهاد شد که معنای اضلال این نیست که یک شیء وجودی را خدا در قلب کسی ایجاد می‌کند به نام ضلالت و اضلال این طور نیست این نظیر علم و ایمانی است که «نور یقذفه الله فی قلب من یشاء»[35] خدا اگر کسی را گمراه می‌کند یعنی آن در رحمت را به سوی این می‌بندد این شخص را به حال خود رها می‌کند همین اضلال یک امر عدمی است عدم ملکه است آن هدایت است که یک امر وجودی است ضلالت و هدایت که متضادان نیستند اضلال و هدایت هم که متضادان نیستند هدایت یعنی راهنمایی کردن اضلال ترک هدایت است اما «من شأنه الهدایه» یک کوری که چندین بار شما دستش را گرفتید بعد گفتید که بدون راهنما نرو بدون راه بلد نرو صبر کن من به شما راهنمایی بدهم این حرف شما را گوش نداد شما هم در عین حالی که حرف شما را گوش نداد شما راهنمایی کردید گفتید به آن سمت نرو او در کمال بی‌اعتنایی حرف شما را گوش نمی‌داد ولی شما دستش را می‌گرفتید می‌آوردید به مقصد می‌رساندید تا با اتومبیل تصادف نکند دیدید او به هیچ وجه حرف شما را گوش نمی‌دهد از این به بعد او را رها می‌کنید رها می‌کنید نه اینکه شما او را به زیر اتومبیل می‌فرستید شما او را رها می‌کنید بعد خودش تصادف می‌کند اضلال ذات اقدس الهی که ششمین مطلب است امر وجودی نیست لذا در سورهٴ مبارکهٴ «فاطر» فرمود: ﴿ما یَفْتَحِ اللّهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ﴾[36] [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 8)- بهانه جوییها! یکى دیگر از عوامل کفر و انکار، بهانه جویى است از جمله بهانه جوییهایى که مشرکان در برابر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داشتند و در چندین آیه از قرآن به آن اشاره شده و در این آیه نیز آمده، این است که آنها مى‏گفتند: چرا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به تنهایى به این مأموریت بزرگ دست زده است؟ «چرا موجودى از غیر جنس بشر و از جنس فرشتگان او را در این مأموریت همراهى نمى‏کند»؟ (وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ). مگر مى‏تواند انسانى را که از جنس ما است به تنهایى بار رسالت را بر دوش کشد؟

قرآن با دو جمله که هر کدام استدلالى را دربردارد به آنها پاسخ مى‏گوید:

نخست این که «اگر فرشته‏اى نازل شود، و سپس آنها ایمان نیاورند، به حیات همه آنان خاتمه داده خواهد شد و دیگر به آنها مهلت داده نمى‏شود» (وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 578

لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ)

.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني
المیزان - خلاصه
(وقالوا لولا انزل علیه ملک ولو انزلنا ملکا لقضی الامر ثم لاینظرون ):(و گفتند: چرا فرشته ای بر پیامبر(ص ) نازل نشد؟اگر فرشته ای نازل می کردیم کار یکسره می شد و دیگر مهلت داده نمی شدند)،و هدف آنها از این گفتار تحریک کردن پیامبر به کاری بود که از انجام آن عاجز شود،در حالیکه پیامبر(ص )به آنها خبر داده بود که آنکسی که این آیات را به وی می رساند فرشته کریمی از جانب خدای سبحان است ،پس درخواست آنها ناچار برای یکی از دوجهتی بوده که از آیات کریمه دیگر استفاده می شود: 1)عذابی را که رسولخدا(ص ) از آن بیمشان می داده ، درخواست کنند،(فان اعرضوافقل انذرتکم صاعقه مثل صاعقه عاد و ثمود)(7)،(پس اگر نپذیرفتند ،بگو شما را ازصاعقه ای نطیر صاعقه عاد و ثمود بیم می دهم )،چون دیدن ملائک مستلزم این است که غیب (عالم ملائک )تبدیل به شهود (عالم ماده )شود و اگر به فرض محال چنین شود باز هم ایمان نخواهند آورد، به خاطر آن استکبار ریشه داری که درقلبهایشان راسخ شده است ، در این صورت خداوند با فضل خود رفتار ننموده ،بلکه با عدل خود به هلاکت آنها حکم می راند ودیگر هیچ راهی برای مهلت داده شدن ندارند. 2) غرض آنها از نزول ملائکه این بوده که به جای یک فرد بشر ملائکه کاررسالت و دعوت به سوی خدا را انجام دهند و یا لااقل فرشته ای با پیامبر همکارشده و شاهد صداقت او باشد،(لولا انزل الیه ملک فیکون معه نذیرا)،(چرا فرشته ای براو نازل نشد تا در امر انذار مددکار او باشد؟)،جواب این وجه را خداوند در آیه بعدی می فرماید [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  محمد رجب زاده - تفسیر نمونه

بهانه جوئى ها
یکى دیگر از عوامل کفر و انکار بهانهجوئى است ، گرچه بهانهجوئى معلول عوامل دیگر از جمله تکبر و خود خواهى میباشد ولى تدریجا به


یک روحیه منفى در مى آید و خود یک عامل براى عدم تسلیم در برابر حق میگردد.
از جمله بهانه جوئیهائى که مشرکان در برابر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) داشتند و در چندین آیه از قرآن به آن اشاره شده و در آیه مورد بحث نیز آمده است این است که آنها میگفتند چرا پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به تنهائى به این ماموریت بزرگ دست زده است ؟ چرا موجودى از غیر جنس بشر و از جنس ‍ فرشتگان او را در این ماموریت همراهى نمى کند؟ مگر میتواند انسانى که از جنس ما است به تنهائى بار رسالت را بر دوش کشد؟ (و قالوا لو لا انزل علیه ملک ).
در حالى که با وجود دلائل روشن و آیات بینات بر نبوت او جائى براى این بهانه جوئیها نیست ، به علاوه فرشته نه قدرتى بالاتر از انسان دارد و نه آمادگى و استعدادى براى رسالت ، بیش از او، بلکه به مراتب انسان از او آماده تر است .
قرآن با دو جمله که هر کدام استدلالى را در بر دارد به آنها پاسخ مى گوید: نخست اینکه اگر فرشتهاى نازل شود، و سپس آنها ایمان نیاورند، به حیات همه آنان خاتمه داده خواهد شد (و لو انزلنا ملکا لقضى الامر ثم لاینظرون ).
اما چرا با آمدن فرشته و همراهى او با پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) منکران گرفتار مرگ و هلاکت میشوند؟ دلیل آن همان چیزى است که در چند آیه قبل به آن اشاره شد که اگر نبوت جنبه شهود و حسى پیدا کند، یعنى با آمدن فرشته ، غیب تبدیل به شهود گردد و همه چیز را با چشم ببینند آخرین مرحله اتمام حجت شده است ، چون دلیلى بالاتر از این تصور نمیشود، با این حال اگر کسى مخالفت کند کیفر و مجازات او قطعى خواهد بود، ولى خداوند به خاطر لطف و مرحمت بر بندگان براى اینکه فرصتى براى تجدید نظر داشته باشند این کار را نمیکند مگر در موارد خاصى که میداند طرف ، آمادگى کامل و استعداد پذیرش دارد، یا در مواردى که طرف مستحق نابودى است ، یعنى اعمالى انجام داده است که استحقاق مجازات

الهى را دارد، در این موقع به تقاضاى او ترتیب اثر داده و به هنگامى که قبول نکرد فرمان نابودى او صادر مى گردد.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - أطیب البیان
و گفتند همین کفار، معاندین و متعصبین چرا نازل نمیشود بر پیغمبر ملک و اگر ما نازل کنیم ملک را هراینه هلاک میکنیم آنها را و دیگر مهلت بآنها نخواهیم داد چون ایمان نمیآورند

توضیح کلام آنکه قادر متعال قدرت داشت که تمام عقائد و اخلاق و احکام را بطور وضوح بنحوى که بر احدى شبهه نماند بیان فرماید به اینکه مثلا بفرماید خلفاء رسول دوازده نفر، اول على بن ابى طالب و یک یک آنها را بحسب و نسب معین فرماید و یک کتاب بفرستد مثل رسائل عملیه از باب طهارت تا باب دیات با جمیع فروع آنها و بهشت و جهنم را در مرئى و منظر بندگان و ملائکه بفرستد بالاى سر هر یک یک آنها که دیگر بر احدى جاى شبهه نماند و احتیاج بتحصیل علم و اجتهاد نداشته باشند و نیز احتیاج بدلیل و نظر و فکر و زحمت نباشد لکن این خلاف حکمت است و تمیز بین مؤمن و کافر و عادل و فاسق و مطیع و عاصى داده نمیشود و اگر کسى باز در مقام مخالفت و کفر در آید هلاک میشود بلکه حکمت چنین اقتضاء میکند که بندگان بروند در پى ادله و براهین و علم و اجتهاد و زحمت تا اجر کامل پیدا کنند و اگر پشت پا زدند مستحق عقوبت گردند لذا میفرماید وَ قٰالُوا لَوْ لاٰ أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ با اینکه این هم بهانه است اگر ملک هم میفرستاد میگفتند از کجا این ملک باشد بلکه ممکن است جن و شیاطین باشد و در این صورت عذاب بر آنها نازل میشد و هلاک میشدند چنانچه میفرماید وَ لَوْ أَنْزَلْنٰا مَلَکاً لَقُضِیَ اَلْأَمْرُ یعنى کار میگذشت و هلاک میشدند ثُمَّ لاٰ یُنْظَرُونَ و دیگر بآنها مهلت داده نمیشود و این هم یک نوع لطفست نسبت ببندگان، و اطلاقات قضاء را مکرر تذکر داده ایم و اینجا بمعنى خاتمه و از بین رفتن است چنانچه در آیه شریفه میفرماید وَ نٰادَوْا یٰا مٰالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنٰا رَبُّکَ قٰالَ إِنَّکُمْ مٰاکِثُونَ زخرف آیه 77، یعنى بمیریم و از عذاب نجات یابیم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ قٰالُوا لَوْ لاٰ أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنٰا مَلَکاً لَقُضِیَ اَلْأَمْرُ ثُمَّ لاٰ یُنْظَرُونَ و نیز از جمله گفتار کیک کفار که در اینجا یادآورى مى نماید این است که مى گفتند چرا بر محمد صلى اللّه علیه و آله و سلّم ملک نازل نمى گردد بااینکه فرموده بود که آیات بتوسط ملک وحى بر من فرود مى آید نظیر آیه (إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ، ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی اَلْعَرْشِ مَکِینٍ ، مُطٰاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ) سوره کورت آیه 19 تا 21، بااین حال مى گفتند چرا ملک بر او نازل نمى گردد،شاید مقصودشان این بوده که چرا ملک حامل وحى را ما نمى بینیم تا بر یقین ما افزوده گردد،یا چرا بر ما ملک حامل وحى به رسالت فرود نمى آید،در پاسخ آنها است (وَ لَوْ أَنْزَلْنٰا مَلَکاً لَقُضِیَ اَلْأَمْرُ ثُمَّ لاٰ یُنْظَرُونَ ) یعنى اگر ما فرشته اى بفرستیم همانا به هلاکت آنها حکم کرده شود و مهلت داده نشوند و آن وقت امر گذشته یعنى موقع هلاکت آنها رسیده و ملک براى قبض روح آنها آید،قوله تعالى (یَوْمَ یَرَوْنَ اَلْمَلاٰئِکَةَ لاٰ بُشْرىٰ یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً) سوره فرقان آیه 22 [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
وَ قٰالُوا لَوْ لاٰ أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ «لَوْ لاٰ» به معناى هلاّ (اعتراض) است ضمیر «عَلَیْهِ » به محمّد صلّى اللّه علیه و آله و ضمیر «قٰالُوا» به مشرکان قریش برمى گردد آنها از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله درخواست کردند که خداوند به همراه او فرشته اى را مبعوث کند تا بر درستى ادّعاى او گواهى دهد و یاور او در اجراى رسالتش باشد نظیر آیۀ فوق، این آیه است: «گفتند: چیست این پیامبر را که غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟ چرا فرشته اى بر او فرود نمى آید تا با او بیم دهنده باشد؟»

وَ لَوْ أَنْزَلْنٰا مَلَکاً لَقُضِیَ اَلْأَمْرُ ثُمَّ لاٰ یُنْظَرُونَ ؛ اگر خداوند فرشته اى به سوى آنان مى فرستاد در مدّت یک چشم برهم زدن مى مردند ممکن است بپرسید: چه ملازمه اى وجود دارد میان فرستادن فرشته به سوى آنان و هلاکت فورى آنها؟

برخى از مفسّران پاسخ داده اند که مردم وقتى فرشته را ببینند، از ترس، جان خود را از دست مى دهند البتّه، این سخن هیچ پایه و اساسى ندارد

دیگران گفته اند: در حکمت خداوند چنین گذشته است که هرکس با فرشته

مخالفت کند هلاک مى شود این نظریه از نظریۀ قبلى ضعیف تر است؛ زیرا خدا کسى را که در این دنیا با خود او مخالفت کند به هلاکت نمى رساند، تا چه رسد به ملائکه که در رتبۀ پایین تر از او قرار دارند؛ البته شأن خدا، برتر از مقایسه است

نظر درست آن است که سبب ملازمت میان فرستادن فرشته و هلاکت کافران، رازى است که خداوند آن را براى بندگانش آشکار نکرده است و این راز با عقل قابل درک نیست بنابراین، باید دربارۀ چیزى که خداوند سکوت اختیار کرده است، سکوت کرد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
در تفسیر امام (ع) و در احتجاج از آن حضرت نقل نموده است که عبد اللّه بن ابى امیّه مخزومى بحضرت رسول (ص) عرض کرد که ادعاء بزرگى کردى و گمان نمودى که پیغمبر خدائى در صورتى که سزاوار نیست براى خداوند آنکه مانند تو پیغمبرى بفرستد که بشرى باشد مانند ما و اگر تو پیغمبر بودى با تو ملکى بود که تصدیق تو را مى کرد و ما مى دیدیم او را بلکه اگر خداوند بخواهد براى ما پیغمبرى بفرستد باید ملکى بفرستد نه بشرى مانند ما تو نیستى مگر مردى سحر زده در این حال پیغمبر اکرم از خدا طلب نمود که جواب او را بفرماید این آیه و آیه بعد از این نازل شد بعد از آن پیغمبر (ص) فرمود که ملک مانند هوا است که شما او را نمى توانید به بینید و اگر بشما ارائه داده شود باید بصورت بشر درآید و با شما صحبت کند و آن وقت باز شما مى گوئید این ملک نیست بشر است و امر بر شما مشتبه مى شود به طورى که اگر معجزه هم نماید تصدیقش نمى کنید زیرا تصور مى کنید آن کار طبیعى ملک است مانند پریدن که طبیعى پرنده است ولى اگر بشر باشد چون شما مى دانید چه کارى از عهده بشر خارج است آن کار را که کرد نبوت او بر شما ثابت مى شود پس خداوند احراز حق را بر شما آسان نموده است و حجت را از طرف خود تمام کرده است و شما خواهش بیجائى مى کنید که مى خواهید احراز حق را بر خودتان مشکل کنید و حجتى هم از خداوند بر شما نباشد فرمایش پیغمبر (ص) در قسمت اخیر این روایت راجع به آیه بعد است که ملخّصا ذکر شد و اما راجع باین آیه شاید مراد آن باشد که چون ملک قابل رؤیت بابصار بشر نیست اگر ابصار آنها قوى شود که ملک را بصورت اصلى مشاهده نمایند براى عدم استعداد نفوسشان به هلاکت مى رسند و بعضى فرموده اند چون طریقه الهیه جارى شده است که هرگاه ملائکه نازل شوند بر قومى هلاک شوند مانند قوم عاد و ثمود و لوط و امثال آنها و گفته اند این براى آنست که بعد از مشاهده ملائکه بصورت اصلیّه ملجأ مى شوند در ایمان مانند قیامت و ایمان با الجاء قبول نمى شود مانند بعد از مردن پس لازم مى شود فورا هلاک شوند چون دیگر ماندنشان در دنیا فائدۀ ندارد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.