إِنَّ اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا :بتحقیق آنان که پرهیز کرده اند از شرک و معاصى یا خائفند از حق تعالى، إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ اَلشَّیْطٰانِ :چون مس نماید و برسد ایشان را وسوسۀ احاطه کننده یا مکرى فرود آینده در خاطر از جانب شیطان
تَذَکَّرُوا :یاد کنند خدا را به تذکر وعید و زواجر سبحانى
فى الکافى و العیاشى عن الصّادق علیه السّلام: هو العبد یهمّ بالذّنب ثمّ یتذکّر فیمسک، فى روایة: فیدعه و فى اخرى فیبصر و یقصّر فَإِذٰا هُمْ مُبْصِرُونَ :پس ایشان در آن هنگام بصیر شوند به راه ثواب به سبب ذکر و بینا گردند مواقع خطا و مکاید شیطان غدار را، پس محترز شده پیروى او ننمایند
در کافى جمیل بن دراج گوید: خدمت حضرت صادق علیه السّلام قلت له انّه یقع فى قلبى امر عظیم فقال: قل لا اله الّا اللّه قال جمیل: فکلّما وقع شىء فى قلبى قلت لا اله الّا اللّه فیذهب عنّى و در ارشاد دیلمى عن النّبىّ صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: صلاة اللّیل سراج لصاحبها فى ظلمة القبر و قول لا اله الّا اللّه یطرد الشّیطان عن قائلها جمیل بن دراج روایت کند که خدمت حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم به درستى که واقع شود در قلب من امر عظیمى حضرت فرمود: بگو لا اله الا اللّه راوى گوید: هروقت واقع مى شد در قلب من چیزى، گفتم لااله الااللّه، پس برطرف مى شد از من
ایضا در ارشاد حضرت نبوى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: نماز شب چراغ است براى صاحبش در ظلمت قبر، و گفتن لااله الااللّه دور کند شیطان را از گویندۀ آن
و نیز مصباح کفعمى از حضرت صادق علیه السّلام براى وسوسه فرمود: سه دفعه دست بر سینه کشى و بگو در هر دفعه: بسم اللّه و باللّه، محمّد رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظیم اللهمّ امسح عنّى ما احذر تنبیه: باید دانست که به صرف لقلقۀ لسان بدون توجه قلبى، اذکار و ادعیه فایدۀ عظمى را نخواهد داشت، بلکه باید ذکر لسانى با قلبى توأم باشد، و این مقام میسر نیست مگر تخلیۀ قلب از صفات رذیله و تحلیه به ملکات حمیده و تجلیه به مرضات الهیه
[ نظرات / امتیازها ]
إِنَّ اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ اَلشَّیْطٰانِ تَذَکَّرُوا هیچ انسانى نیست، مگر اینکه انگیزه هاى درونى با وى به ستیز برمى خیزند برخى از این انگیزه ها عاطفى، برخى عقلى و برخى دینى مى باشند در بسیارى از موارد، دین و عقل در برابر عاطفه شکست مى خورند؛ زیرا عاطفه از ذات انسان سرچشمه مى گیرد و از آغاز تشکیل نطفه در شکم مادر، به همراه اوست عقل، از لحاظ وجود، پس از عاطفه است و با آموزش و تجربه رشد مى کند امّا دین آمده است تا عاطفه را پرورش دهد و جلو سرکشى آن را بگیرد بنابراین، دین ضعیف ترین عامل و انگیزه هاست، مگرآنکه انسان آن را همچون ذات و هویت خویش باور کند، به نحوى که جز در سایۀ دین و عمل به احکام آن، وجود سعادتمند براى خود تصور نکند و این گونه دین داران هستند که دین آنها بر تمایل هاى آنان غلبه دارد و همینها مصداق سخن خدا:
«إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا»، مىباشند؛ یعنى هرگاه شیطان بخواهد آنانرا از طریق معصیت خدا فریب دهد و نفس امّاره وسوسهشان کند، امر و نهى خدا را به خاطر مىآورند. فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ؛ یعنى آنان مکرهاى شیطان و وسوسه نفس را مىبینند ازاینرو، از گناه خوددارى مىکنند و دینشان بر هواهاى نفسانى آنان غالب مىشود.
[ نظرات / امتیازها ]