از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
17) (ان یوم الفصل کان میقاتا):(بدرستی که روزفصل وجزا وعده گاه خلق است ) [ نظرات / امتیازها ]
18) (یوم ینفخ فی الصور فتاتون افواجا):(آن روزی که در صور دمیده می شود،پس شما گروه گروه به محشر وارد می شوید) [ نظرات / امتیازها ]
19) (و فتحت السماء فکانت ابوابا):(و آسمان گشوده می گردد، پس درهای متعددی از آن باز می شود) [ نظرات / امتیازها ]
20) (و سیرت الجبال فکانت سرابا):(و کوهها به حرکت در می آید و مانندسراب می گردد)می فرماید: محققا روز جزا و فصل که خبرش بسیار عظیم است در علم خدا معین شده که آخرین مرحله تعیین شده برای سررسید مدت عمر عالم ماده باشد و خدامی دانست که این نشأت دنیا جز با رسیدن به روز جزا تمام نمی شود و این روز غایت وسرانجام آفرینش دنیا، مقدر شده بود.در آن روز در صور دمیده می شود و همه مردم به سرعت سراز گورها بر آورده وگروه گروه هر دسته در پیروی از امام خود به پیش فراخوانده می شوند، همچنانکه فرمود:(یوم ندعوا کل اناس بامامهم (31) روزیکه هر گروهی را با پیشوایشان فرامی خوانیم )و آنگاه درهای آسمان گشوده شده و عالم انسانی به عالم فرشتگان متصل می گردد و دارای درهای گوناگون خواهد بود (که هر در، متعلق به یک فوج است )و درآن روز کوهها به حرکت در آمده و از شکل ظاهری خود مبدل می شوند و یک امرخیالی و عاری از حقیقت به نظر می رسند، و با تصویر این مناظر هولناک از قیامت و درمقام انذار و تهدید می خواهد بفرماید: مردم بیهوده آفریده نشده و به حال خود رهانگشته اند و هرگز مصلحین با مفسدین یکسان نیستند. [ نظرات / امتیازها ]
  اعظم زارع بيدکي - » تفسیر المیزان
17) از این آیه شریفه شروع شده است به توصیف آن نبا عظیمى که خبر از وقوع آن در آینده داده و فرمود: (کلا سیعلمون ) آنگاه براى اثبات مطلب چنین استدلال نمود که (الم نجعل الارض مهادا... - مگر ما نبودیم که زمین را بستر و گهواره کردیم ...) و آن را یوم الفصل خواند تا بفهماند در آن روز بین مردم فصل قضا مى شود و هر طایفه اى بدانچه با عمل خود مستحق آن شده مى رسد، پس یوم الفصل ، میقات و آخرین روزى است که براى فصل قضا معین شده بود و تعبیر به لفظ (کان ) که مخصوص رساندن ثبوت است مى فهماند یوم الفصل از سابق ثابت و در علم خدا معین شده بود حجت قبلى هم بدان ناطق است و به همین جهت جمله را با کلمه (ان ) موکد کرد.
و معناى جمله این است که : محققا یوم الفصل که خبرش خبر عظیمى است در علم خدا معین شده بود و روزى که خدا آسمانها و زمین را مى آفرید و نظام جارى در آن را بر آن حاکم مى کرد از همان روز براى نظام مادى جهان مدتى معین کرد که با به سر رسیدن آن مدت عمر عالم ماده هم تمام مى شود چون خداى تعالى مى دانست که این نشاه جز با انتهایش به یوم الفصل تمام نمى شود، چون خودش نشاه دنیا را آفریده بود مى دانست که اگر آن را بخواهد بیافریند لازمه اش این است که نشاه قیامت را هم به پا کند. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر المیزان
18) در سابق گفتار در معناى (نفخ صور) مکررا گذشت . و کلمه (افواج ) جمع فوج است که - به گفته راغب - به معناى جمعیتى است که به سرعت از پیش روى ما بگذرند.
و در جمله (فتاتون افواجا) سیاق را طبق سیاق سابق خطابى کرد، تا حق وعید و تهدیدى که جمله (کلا سیعلمون ) متضمن آن است را ادا کرده باشد، و مثل اینکه آیه مورد بحث نظرى هم به آیه (یوم ندعوا کل اناس بامامهم ) دارد، که آن نیز دلالت مى کند بر اینکه در روز قیامت مردم فوج فوج مى آیند. [ نظرات / امتیازها ]
19) و وقتى دربهاى آسمان باز شد قهرا عالم انسانى به عالم فرشتگان متصل مى شود.
بعضى گفته اند: در این آیه چیزى در تقدیر است ، و تقدیر کلام (فکانت ذات ابواب ) است ، یعنى آسمان داراى ابواب خواهد بود. بعضى دیگر گفته اند: در آسمان راههایى پیدا مى شود، در حالى که قبلا چنین راههایى وجود نداشت . لیکن این دو وجه به بى دلیل حرف زدن شبیه تر است تا تفسیر [ نظرات / امتیازها ]
  صفدر فولادي - سایت کتابخانه طهور
18) در تفسیر آیه: «یوم ینفخ فی الصور فتأتون أفواجا؛ روزی که در صور دمیده شود، پس گروه گروه بیایید» (النبأ/18) از براء بن عازب روایتی است که میگوید: معاذ ابن جبل در خانه ابوایوب انصاری نزدیک پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بود. معاذ از رسول خدا درباره آیه: «یوم ینفخ فی الصور فتأتون أفواجا» و آیات بعد از آن سؤال کرد.
حضرت در پاسخ گفتند: ای معاذ از امر عظیمی پرسش کردی! آنگاه رسول خدا بگریست و فرمود: ده صنف از امت من متفرق محشور می شوند بطوریکه خداوند آنها را از مسلمانان متمایز، و صورت های آنها را متبدل میگرداند. گروهی از آنان به صورت بوزینه و گروهی به صورت خوک محشور میشوند، و بعضی صورت هایشان به طرف پائین و پاهایشان به طرف بالا، بعکس قرار دارند و بدین کیفیت در محشر کشیده میشوند. و بعضی نابینا هستند و در حال کوری به این طرف و آن طرف متحیرانه میدوند، و بعضی کرانند و لالانند و ابدا تعقل و ادراک ندارند، و برخی زبانهای خود را در حالیکه به روی سینه هایشان افتاده است می جوند و چرک و خون از دهان های آنها جاری است بطوریکه اهل محشر از این منظره نفرت کنند، و برخی دست ها و پاهایشان بریده است، و برخی از آنان به شاخه هائی از آتش به دار گلو آویز شده اند، و گروهی بوی گندشان از بوی جیفه و مردار بیشتر است، و گروهی به لباس هائی از زفت و قیر که به بدنشان چسبیده است ملبسند.

اما آنان که به صورت بوزینه هستند، آنان سخن چینان از مردمانند. و آنان که به صورت خوک هستند، آنان اهل خوردن مال حرامند. و آن کسانی که واژگونه به روی زمین کشیده می شوند، آنان رباخوارانند. و آنان که نابینا هستند، افرادی هستند که در وقت حکم مراعات عدالت را ننموده و در بین مردم جور و ستم روا میدارند. و آنان که لالان و کرانند، آنانند که به کردار خود، خودپسندانه می نگرند. و آنان که زبان های خود را میجوند، علما و خطبائی هستند که گفتار آنها با کردارشان مطابقت ندارد.
و آنان که دست ها و پاهایشان بریده است افرادی هستند که همسایگان خود را آزار میدهند. و آنان که به دارهای آتشین آویخته اند جاسوسان و نمامانی هستند که در نزد سلطان سعایت می کنند. و آنان که بوی گندشان از جیفه و مردار بیشتر است افرادی هستند که از لذات و شهوات پیروی نموده و از اموال خود حق خدا را نمیدهند. و آنان که از لباسهای قطران و قیر چسبیده به بدن در بر دارند، آنان اهل کبر و خودپسندی و تفاخر هستند.
[ نظرات / امتیازها ]
 » کتاب تفسیر راهنما – تالیف آیت الله هاشمی رفسنجانی
17) «إنّ» جواب سوگندى است که تصوّر آن از آیات قبلى ناشى مى‏گردد. گویا بإ؛تظظت طرح سؤالات قبلى بشریّت را به محاکمه کشیده باشد و تردید آنان را دائر به وعده قیامت تقبیح مى‏کند سپس با قید سوگند مى‏گوید: «واللَّه إن یوم الفصل کان میقاتاً».
فصل»; یعنی، جداسازی دو چیز از یکدیگر به گونه ای که میان آن دو فاصله افتد. اطلاق این کلمه بر روز قیامت، به اعتبار روشن شدن حق از باطل و یا پایان دادن به اختلاف مردم و قضاوت در میان آنان است
برپایی قیامت و رفع اختلافات در آن، حتمی و تردیدناپذیر است.
مشخص بودن زمان برپایی قیامت ـ که کلمه «میقات» بر آن دلالت دارد ـ حاکی از قطعی بودن آن است.
فعل «کان» دلالت دارد که وقت قیامت از پیش مشخص بوده است. «میقات» گر چه اسم آلت است; ولی معنای «وقت» دارد; نظیر میعاد و میلاد که از اسم آلت بودن خارج شده و به معنای مصدر خود استعمال شده اند. متعلق میقات ـ به قرینه سیاق کلام ـ محشور شدن و مجازات دیدن است; یعنی، قیامت وقت مشخص شده برای این حوادث است.
صحنه داوری در قیامت، تهدیدی گریزناپذیر برای منکران معاد و شبهه افکنان در حقانیّت آن [ نظرات / امتیازها ]
 » کتابخانه طهور
20) اگر کسى نخواهدتوجیه کند، کوه ها سراب مى شود یعنى چه؟سراب یعنى هیچ، انسان از دور خیال مى کرد کوه است وقتى نزدیک رفت مى بیند کوه نیست. چه قدر انسان باید توجیه کند تا این آیه را بفهمد. بعد ازاین که چندین وجه توجیه کرد بهترین وجه این است که اعتراف کند که من نمى فهمم. گاهى انسان در برابر بعضى از آیات قرار مى گیرد و از ترس برمى گردد که این یعنى چه، چقدرما توجیه کنیم سراب یعنى هیچ. نه این که خرد یا ریز و یا سبک مى شود بلکه «و سیرت الجبال فکانت سرابا» حالا ما «کانت » رابه «صارت » توجیه کردیم و حال این که «کانت » معناى کانت است نه معناى «صارت » حالا گیرم توجیه کردیم که آن جاسراب مى شود، سراب یعنى هیچ، کوه چطور هیچ مى شود؟ این فقط «در مورد» کوه است در مورد زمین و آسمان ها نیز این چنین است. این از آن آیاتى است که انسان واقعا حریم مى گیرد.
[ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تدبر
19) و آسمان گشوده شود پس دربهایی گردد.
درب برای ارتباط و از جایی به جایی رفتن است، یعنی آسمان به دربهایی تبدیل می‌شود برای خروج از این عالم و ورود به عالم جدید.
در عالم جدید عمومیتی که در این نظام دنیا وجود داشت، به این معنا که برای همه شما زمین را آماده کردیم‌ و همه شما را ازواج قرار دادیم و برای همه شما شب را لباس قرار دادیم و روز را معاش قرار دادیم و … ولی در عالم جدید این نظام عوض می‌شود و معیار چیزهای دیگر است. [ نظرات / امتیازها ]
20) کوهها حرکت می‌کنند و تبدیل به سراب می‌شوند.
یعنی به کوه نگاه می‌کنی کوه می‌بینی، ولی وقتی به دقت نگاه می‌کنید شکلی از کوه است که به چشم می‌آید و توخالی شده است!
این یک مرحله از تحول کوهها در آستانه قیامت است، تحول کوهها دارای مراحلی است که در هر سوره‌ای به مناسبتی به قسمتی از آن اشاره می‌کند. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
20) و بالاخره در آخرین آیه مورد بحث ، وضع کوهها را در قیامت ، منعکس کرده مى‏فرماید : کوهها به حرکت در آورده مى‏شود و سرانجام سرابى مى‏گردد ( و سیرت الجبال فکانت سرابا ) .
به طورى که از جمع بندى آیات مختلف قرآن درباره سرنوشت کوهها در قیامت به دست مى‏آید ، کوهها مراحلى را طى مى‏کند ، نخست کوهها به حرکت در مى‏آید : و تسیر الجبال سیرا ( طور - 10).
سپس از جا کنده مى‏شود ، و سخت درهم کوفته خواهد شد و حملت الارض و الجبال فدکتا دکة واحدة ( حاقه - 14).
و بعدا به صورت توده‏اى از شنهاى متراکم در مى‏آید : و کانت الجبال کثیبا مهیلا ( مزمل - 14).
و بعد به صورت پشم زدهشده در مى‏آید که با تند باد حرکت مى‏کند و تکون الجبال کالعهن المنفوش ( قارعه - 5).
و سپس به صورت گرد و غبار در مى‏آید که در فضا پراکنده مى‏شود و بست الجبال بسا فکانت هباء منبثا ( واقعه - 5 و 6).
و بالاخره چنانکه در آیه مورد بحث آمده تنها اثرى از آن باقى مى‏ماند و همچون سرابى از دور نمایان خواهد شد.
و به این ترتیب سرانجام کوهها از صفحه زمین برچیده مى‏شود ، و زمین هموار مى‏گردد و یسئلونک عن الجبال فقل ینسفها ربى نسفا فیذرها قاعا
صفصفا : از تو درباره کوهها سؤال مى‏کنند ، بگو : پروردگارم آنها را بر باد مى‏دهد و زمین را صاف و هموار مى‏سازد ! ( طه - 105 - 106 ) .
سراب از ماده سرب ( بر وزن طرف ) به معنى راه رفتن در سراشیبى است ، و از آنجا که در بیابانها در هواى گرم به هنگامى که انسان در سراشیبى حرکت مى‏کند از دور تلالوى به نظرش مى‏رسد که گمان مى‏کند آب وجود دارد در حالى که چیزى جز شکست نور نیست ، سپس به هر چیزى که ظاهرى دارد اما حقیقتى در آن نیست سراب گفته مى‏شود.
به این ترتیب آیه فوق آغاز این حرکت و پایان آن را بیان مى‏کند و مراحل دیگر در آیات دیگر آمده است.
در حقیقت کوهها به شکل غبارى در فضا ، به وضعى سراب مانند در مى‏آیند آنجا که کوه با آن عظمت و صلابت ، سرنوشتى این چنین پیدا کند ، پیداست چه دگرگونیها در جهان به موازات آن روى مى‏دهد ؟ همچنین افراد یا قدرتهائى که در زندگى این جهان ، ظاهرى همچون کوه داشتند ، در آنجا سرابى بیش نخواهند بود ! در اینجا این سؤال پیش مى‏آید که آیا این حوادث در نفخه اولى که مربوط به پایان جهان است صورت مى‏گیرد ؟ یا در نفخه ثانیه که آغاز رستاخیز است ؟ ولى با توجه به اینکه آیه یوم ینفخ فى الصور فتاتون افواجا مسلما مربوط به نفخه ثانیه است که انسانها زنده شده ، و فوج فوج وارد عرصه محشر مى‏شوند این آیه نیز قاعدتا باید مربوط به همین نفخه باشد ، منتهى ممکن است آغاز این ( حرکت کوهها ) در نفخه نخست صورت گیرد ، و پایان آن ( تبدیل به سراب شدن ) در نفخه ثانیه باشد .
این احتمال نیز وجود دارد که تمام مراحل متلاشى شدن کوهها مربوط
به نفخه اولى باشد منتهى چون در میان این دو فاصله زیادى نیست ، با هم ذکر شده ، همانگونه که در بعضى دیگر از آیات قرآن نیز حوادث نفخه اولى و ثانیه با هم ذکر شده ( نمونه آن در سوره تکویر و انفطار دیده مى‏شود - دقت کنید ) .
قابل توجه این که در آیات گذشته ، کوهها به عنوان میخها ، و زمین به عنوان گهواره معرفى شده بود ، و در آیات مورد بحث مى‏گوید آن روز که فرمان فناى جهان صادر مى‏شود آن گهواره به هم مى‏خورد ، و این میخهاى عظیم از جا کنده خواهد شد ، روشن است هنگامى که میخهاى چیزى را بکشند از هم متلاشى مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرنمونه
19) آسمان گشوده مى‏شود ، و به صورت درهاى متعددى در مى‏آید ( و فتحت السماء فکانت ابوابا).
منظور از این درها چیست ؟ و گشوده شدن چه مفهومى دارد ؟ بعضى گفته‏اند : منظور این است که درهاى عالم غیب به عالم شهود گشوده مى‏شود ، حجابها کنار مى‏رود ، و عالم فرشتگان به عالم انسان راه مى‏یابد.
ولى جمعى این آیه را اشاره به چیزى دانسته‏اند که در آیات دیگر قرآن آمده که مى‏گوید : در آستانه قیامت آسمان شکافته مى‏شود و اذا السماء انشقت(انشقاق - 1 ) و در جاى دیگر همین معنى را به تعبیر دیگرى بیان فرمود : اذا السماء انفطرت ( انفطار - 1).
در حقیقت آنقدر در کرات آسمانى شکافها ظاهر مى‏شود که گوئى سرتاسر آن تبدیل به درهائى شده است.
این احتمال نیز وجود دارد که انسان در شرائط موجود در دنیا قادر به حرکت در آسمانها نیست ، و اگر هم براى او امکان داشته باشد بسیار محدود است ، گوئى شرائط موجود تمام درهاى آسمان را به روى او بسته ، ولى در قیامت انسان از کره خاکى آزاد مى‏شود ، و درهاى سفر به آسمانها به روى او گشوده ، و شرائط آن فراهم مى‏گردد.
بهتعبیر دیگر : در آن روز نخست آسمانها از هم متلاشى مى‏شوند ، و به دنبال آن طبق آیه 48 سوره ابراهیم آسمانهائى نوین و زمینى نو جاى آن را مى‏گیرد : یوم تبدل الارض غیر الارض و السموات و در این حال درهاى آسمانها به روى زمینیان گشوده مى‏شود ، و راه آسمانها به روى انسان باز مى‏گردد ، بهشتیان به سوى بهشت مى‏روند ، و درهاى بهشت به روى آنها گشوده خواهد شد : حتى اذا جاءوها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام علیکم : تا زمانى که بهشتیان به سوى بهشت مى‏آیند و درهاى آن گشوده مى‏شود : و خازنان بهشت به آنها مى‏گویند درود بر شما ( زمر - 73 ) .
و در همین جا است که فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى‏شوند و تبریک و تهنیت مى‏گویند و الملائکة یدخلون علیهم من کل باب ( رعد - 23).
و درهاى دوزخ نیز به روى کافران گشوده مى‏شود : و سیق الذین کفروا
الى جهنم زمرا حتى اذا جاءوها فتحت ابوابها ( زمر - 71).
و به این ترتیب انسان در عرصه‏اى قدم مى‏گذارد که پهنایش به پهناى زمین و آسمان کنونى است : و جنة عرضها السموات و الارض ( آل عمران - 133). [ نظرات / امتیازها ]
  مرضيه علمدار
20) آرامش وآسایشی که در زمین وجود دارد و به تعبیر آیات قرآن این آرامش همچون آرامش گهواره تعبیر شده معلول نظمی است که پروردگار عالم در جهان هستی نهاده و مجموع آن قوانین ،نظام هستی را نظامی رام و با آرامش برای سکونت تمامی جانداران قرار داده اما در قیامت که تمامی این قوانین به پایان ماموریتشان می رسند ، نظام هستی شکل کاملا متفاوتی به خود می گیرد . کنده شدن کوهها و به حرکت در آمدن آنها و همانند سراب شدنشان برای ما تا حد زیادی غیر قابل درک است اما با از بین رفتن جاذیه اجسام بر یکدیگر وقوع این امر اجتناب ناپذیر است. [ نظرات / امتیازها ]