همانطورى که قرائت دو قسم است : غلط و صحیح ، و تنها ادیب ماهر مى تواند خواندن غلط را از خواندن صحیح تشخیص بدهد. و همانطورى که درمان دو قسم است : غلط و باطل و صحیح و حق ، و طبیب راستین کسى است که غلط را از صحیح جدا کند، محبت هم دو نوع است : محبت باطل و محبت حق . و اگر حبیب ، معلم کتاب و حکمت باشد درس محبت مى دهد و کار او این است که محبت باطل را از محبت حق ، جدا کند و به شاگردانش بیاموزد که علاقه به همسر و فرزند و مال دنیا ابزار کارند، نه راه کمال . ذات اقدس اله مى فرماید:
کلا بل تحبون العاجلة (336)
نه چنین است بلکه دنیاى زودگذر را دوست دارید.
و تحبون المال حبا جما
و مال را دوست دارید دوست داشتنى بسیار.
این محبتها در دل شما راه پیدا نکند و این نوع محبتها را به گل بزنید نه به دل . چرا که اینها ابزار کارند و اگر به دل راه پیدا کردند، دل را تصاحب مى کنند.
ده بود آن . نه دل که اندر وى
اسب و خر باشد و ضیاع و عقار
آن کسى که در دل علاقه به دام و کشاورزى را جاى داده است ، او دهدار است نه دلدار.
بنابراین وقتى انسان با این مکتب آشنا شد، مى فهمد که مال چیز خوبى است اما براى بدن خوب است ، دام چیز خوبى است اما براى تن خوب است . لذا هرگز کسى خود را دهدار نمى کند بلکه دلدار و صاحبدل مى شود. و آنگاه نسبت به بسیارى از محبت هاى راستین محرم مى شود. شما کمتر دعایى را مى بینید که در آن درس محبت ندهند. منتها محبت از بس نمکین و لطیف و رقیق است آن را به همه و همه جا نمى گویند، و در گوش همه نمى خوانند چون تشخیص محبت راستین ، از محبت دروغین ، کار انسانهاى فرزانه است .من ذاالذى ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا و من ذاالذى آنس بقربک فابتغى عنک حولا
این درس محبت ، براى افراد خشن و زورمند و زور آزما، کار آمد نیست . این جا دل شکسته و تن خسته مى خزند، و اگر کسى توانست ، رقت قلب بیشترى تحصیل کند، سخن دوست در او بیشتر اثر مى گذارد. در این مقام نمى توان گفت چون وزن مغز زن ، یا حجم مغز زن کمتر است ، او در راه سیر و سلوک یا در راه کمال انسانى و دیگر طرق الهى عقب افتاده تر از مرد است . راه دل اگر قوى تر از راه عقل نباشد، همتاى اوست و راه دل انکسار، رقت ، محبت ، عاطفه ، گرایش مى طلبد. آن کسى که دیرتر مى گرید و مى گراید او در کلاس محبت ، کمتر موفق مى شود و آن کسى که اهل گریه است رقیق القلب تر است . و اگر کسى بتواند عاطفه حیوانى را از محبت انسانى جدا کند و به مرز محبت راه پیدا کند و از شر ضعف نفس برهد و ضعف نفس را اشتباها به جاى رافت ننهد، آنگاه را براى او در کلاس محبت باز است .
[ نظرات / امتیازها ]
شیطان زینت دهنده محبت دنیا و جلوه دهنده آن به عنوان هدف براى مردم است(1)، که با دلبستگى به امور مادى دیگر جایى براى محبت خدا باقى نمىماند. در صورتى که امکانات مادى تنها وسیلهاى براى گذراندن زندگى دنیا و بهره بردن از آنهاست تا انسان براى آخرت خویش توش ه برگیرد. و نیز مىفرماید: «و تحبّون المال حبّاً جمّاً»؛ و مال را دوست دارید دوست داشتنى بسیار.
شما مال و ثروت را بسیار دوست دارید، شما افرادى دنیا پرست، ثروت اندوز، عاشق و دلباخته مال و متاع دنیا هستند، کسى که علاقمند به مال باشد، در هنگام مرگ فشار بسیارى را خواهد دید زیرا در وقت مرگ تمام علاقههاى دنیا قطع مىگردد. گاهى ممکن است مال کم باشد ولى دلبستگى به آن زیاد باشد. کسى که حب ثروت تمام قلبش را پر کرده، جایى براى یاد و محبت خداوند وجود ندارد. پس افرادى که خواهان محبت الهى هستند باید تلاششان را به کار گیرند تا خانه دل را از تعلقات مادى فارغ نگه دارند و بتهاى سیم و زر را از کعبه دل فرود آورند و بشکنند؛ علاقه به آنها را در دل راه ندهند و چنانچه این محبت وارد قلبشان شده است آن را بیرون آورند، با اینکه از امکانات مادى استفاده مىبرند، اما هرگز آن را هدف خود نپندارند.
مىتوان گفت دوستى دنیا محبت دروغین است که انسان نقص را کمال پنداشته و بر اساس چنین پندار باطلى به آن کمال موهوم علاقمند گردد. محبت کاذب داراى جاذبه بوده، انسانها را به سوى خود جذب مىکند اما جاذبهاى که عین دافعه است، چنانکه افعیها بانفس کشیدن برخى از حشرات را جذب مىکنند اما نه براى پرورش بلکه براى نابود کردن. زرق و برق دنیا چنین است که انسان را جذب مىکند تا او را درهم بکوبد و نابود سازد و سپس به صورت زباله دفع کند. ولى خداوند نه تنها محبوب مؤمنان بلکه محب آنان بوده، آنان را به سمت خود جذب مىکند تا آنان را بپروراند و زندگى معنوى به آنان بخشد، از این رو مىبینیم در نبردهایى که بین مردان با ایمان و مشرکان در طول تاریخ اتفاق افتاده است، مؤمنان همواره پیروز بودهاند، زیرا معرفت آنان کامل بوده، و در پرتو آن اشتیاق و علاقه آنان کاملتر است، که این امر با عث ایستادگى آنان شده، در نتیجه پیروزى نصیبشان مىشود.(2)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : به این دلیل که در چند آیه مىفرماید: «وزیّن لهم الشّیطان اعمالهم» (نمل،24؛عنکبوت،38؛ نحل،63؛انعام،43.
2- ر.ک عبداللّه جوادى آملى؛ تفسیر موضوعى قرآن،ج2 ،قم: مرکز نشر اسراء، 1378 ش، ج 11، ص 326.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]