از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  یتیم نوازی
17) رسول خدا (صلى‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: من و هر کسى که یتیمى را تحت تکفّل خود قرار دهد، در بهشت در کنار هم هستیم.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 476 قالب : روایی موضوع اصلی : یتیم گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان معنای «اَکلاً لمّا»
19) «اَکلاً لمّا» یعنى یکجا خوردن، بدون دقت در این که حلال است یا حرام و آیا مال دیگران به آن اضافه شده یا نه. «لمّا» مصدر «لَمَمت» به معناى جمع و ضمیمه کردن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 476 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خوردن و آشامیدن گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای لغوی «جَمّا»
20) «جَمّا» به معناى زیاد و انباشته است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 476 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  محبت حق و محبت باطل - اعظم زارع بيدکي
20) همانطورى که قرائت دو قسم است : غلط و صحیح ، و تنها ادیب ماهر مى تواند خواندن غلط را از خواندن صحیح تشخیص بدهد. و همانطورى که درمان دو قسم است : غلط و باطل و صحیح و حق ، و طبیب راستین کسى است که غلط را از صحیح جدا کند، محبت هم دو نوع است : محبت باطل و محبت حق . و اگر حبیب ، معلم کتاب و حکمت باشد درس محبت مى دهد و کار او این است که محبت باطل را از محبت حق ، جدا کند و به شاگردانش بیاموزد که علاقه به همسر و فرزند و مال دنیا ابزار کارند، نه راه کمال . ذات اقدس اله مى فرماید:
کلا بل تحبون العاجلة (336)
نه چنین است بلکه دنیاى زودگذر را دوست دارید.
و تحبون المال حبا جما
و مال را دوست دارید دوست داشتنى بسیار.
این محبتها در دل شما راه پیدا نکند و این نوع محبتها را به گل بزنید نه به دل . چرا که اینها ابزار کارند و اگر به دل راه پیدا کردند، دل را تصاحب مى کنند.
ده بود آن . نه دل که اندر وى
اسب و خر باشد و ضیاع و عقار
آن کسى که در دل علاقه به دام و کشاورزى را جاى داده است ، او دهدار است نه دلدار.
بنابراین وقتى انسان با این مکتب آشنا شد، مى فهمد که مال چیز خوبى است اما براى بدن خوب است ، دام چیز خوبى است اما براى تن خوب است . لذا هرگز کسى خود را دهدار نمى کند بلکه دلدار و صاحبدل مى شود. و آنگاه نسبت به بسیارى از محبت هاى راستین محرم مى شود. شما کمتر دعایى را مى بینید که در آن درس محبت ندهند. منتها محبت از بس نمکین و لطیف و رقیق است آن را به همه و همه جا نمى گویند، و در گوش همه نمى خوانند چون تشخیص محبت راستین ، از محبت دروغین ، کار انسانهاى فرزانه است .من ذاالذى ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا و من ذاالذى آنس بقربک فابتغى عنک حولا
این درس محبت ، براى افراد خشن و زورمند و زور آزما، کار آمد نیست . این جا دل شکسته و تن خسته مى خزند، و اگر کسى توانست ، رقت قلب بیشترى تحصیل کند، سخن دوست در او بیشتر اثر مى گذارد. در این مقام نمى توان گفت چون وزن مغز زن ، یا حجم مغز زن کمتر است ، او در راه سیر و سلوک یا در راه کمال انسانى و دیگر طرق الهى عقب افتاده تر از مرد است . راه دل اگر قوى تر از راه عقل نباشد، همتاى اوست و راه دل انکسار، رقت ، محبت ، عاطفه ، گرایش مى طلبد. آن کسى که دیرتر مى گرید و مى گراید او در کلاس محبت ، کمتر موفق مى شود و آن کسى که اهل گریه است رقیق القلب تر است . و اگر کسى بتواند عاطفه حیوانى را از محبت انسانى جدا کند و به مرز محبت راه پیدا کند و از شر ضعف نفس برهد و ضعف نفس را اشتباها به جاى رافت ننهد، آنگاه را براى او در کلاس محبت باز است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : زن در عرفان قالب : اخلاقی موضوع اصلی : پول- مال گوینده : اعظم زارع بیدکی
  عواملی که باعث کرامت انسان در درگاه الهی می شود؟ - اعظم زارع بيدکي
15) مکرّم از اسماى فعلى خداوند است که برای نشان دادن خود، مظهر طلب مى‏کند و مظهر اتمّ این اسم الهى، امیر مؤمنان (ع) است چنان‏که در زیارت جامعه مى‏خوانیم (و عباده المکرمین الذین لا یسبقونه بالقول - مفاتیح الجنان).

معنای کرامت:
کرامت هر چیز، نفیس و عزیز شدن آن است. لغویان در معناى کرم آورده‏اند کرامت در مقابل (هوان) و حقارت است. در قرآن کریم نیز این دو لفظ مقابل یک‏دیگر استعمال شده است مانند (من یهن الله فما له من مکرمٍ – (حج/ 18)، (فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ - فجر/ 16- 15). پس، هر چیزى به هر اندازه از هوان و حقارت مبّرا باشد، به همان مقدار کرامت دارد و مورد تقدیر و ستایش است.
استاد، علامه طباطبایى (رضوان لله تعالى علیه) بارها مى‏فرمود: کرامت معادل دقیق فارسى ندارد و براى بیان آن باید از چند لفظ استفاده کرد آن‏گاه مى‏فرمودند اگر انسان به مقامى برسد که عبودیت محض پیدا کند و حاضر نشود در مقابل غیر خدا سر بر زمین بساید، مى‏توان گفت که به مقام کرامت رسیده است.
کلام ایشان را این‏گونه مى‏توان تبیین کرد انسان هر چه به عبودیّت محض نزدیک‏تر شود، به همان مقدار، از هوان و حقارت رها مى‏شود و به کرامت مى‏رسد اگر به حدّ نهایى عبودیت خدا رسید، کاملًا از هوان و حقارت مى‏رهد و به کرامت مطلق مى‏رسد ولى اگر بهره‏اى از عبودیت خدا نداشته باشد، حقیر مطلق است و حظّى از کرامت نمى‏برد.
منظور از کرامت مطلق، همان اطلاق به لحاظ درجه وجودى انسان است وگرنه کرامت مطلق حقیقى، مخصوص خداى سبحان است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت سادات همکار علمی اخلاق و عرفان قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : اعظم زارع بیدکی
  فقدان شناخت صحیح: منشأ آسیب پذیری انسان - اعظم زارع بيدکي
16) مهمترین و اساسی ترین چیزی که انسان را آسیب پذیر می کند نداشتنِ شناخت صحیح و کامل او از خود و خدا و هستی است: « قُتِلَ الاِنسانُ ما اَکفَرَهُ مِن اَیِّ شَیءٍ خَلَقَهُ مِن نُطفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ثُمَّ السَّبیلَ یَسَّرَهُ ثُمَّ اَماتَهُ فَاَقبَرَهُ ثُمَّ اِذا شاءَ اَنشَرَهُ .» (مرگ بر این انسان، چقدر کافر و ناسپاس است. [ خداوند ] او را از چه چیز آفریده است؟ او را از نطفة ناچیزی آفرید، سپس اندازه گیری کرد و موزون ساخت، سپس راه را برای او آسان کرد بعد او را میراند و در قبر پنهان کرد، سپس هر گاه بخواهد او را زنده می کند.) یعنی آنچه انسان را به ورطة کفر و ناسپاسی می کشاند بی توجهی او به خلقتش و زندگی دنیایش و مرگ و قبرش و حشر و نشرش در قیامت است.
این بلا و آسیب آنقدر مهم است که خداوند در آیات متعددی از قرآن کریم آن را گوشزد کرده است و بندگانش را از ابتلا به آن برحذر داشته است.

«از میان مردم کسی هست که خدا را تنها با زبان می پرستد: همین که خیری به او برسد حالت اطمینان پیدا می کند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به او برسد دگرگون می شود و به کفر رو می آورد. به این ترتیب، هم دنیا را از دست داده است، هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است.»
«هنگامی که به انسان زیانی می رسد، ما را می خواند. سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم، می گوید: این نعمت را به سبب کاردانی خودم به من داده اند؛ ولی این وسیلة آزمایش است، اما بیشترشان نمی دانند.»
«انسان هرگز از تقاضای نیکی و نعمت خسته نمی شود؛ و هر گاه شرّ و بدی به او برسد، بسیار مأیوس و نومید می گردد؛ و هر گاه او را رحمتی از سوی خود، بعد از ناراحتی که به او رسیده، بچشانیم می گوید: این به سبب شایستگی و استحقاق من بوده است؛ و گمان نمی کنم قیامت برپا شود؛ و به فرض که قیامتی باشد، هر گاه به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، برای من در نزد او پاداشهای نیک است. ما کافران را از اعمالشان به زودی آگاه خواهیم کرد و از عذاب شدید به آنها می چشانیم؛ و هر گاه به انسان غافل و بی خبر نعمت دهیم، روی می گرداند و با حال تکبر از حق دور می شود؛ ولی هر گاه مختصر ناراحتی به او رسد، تقاضای فراوان و مستمر برای برطرف شدن آن دارد.»
خوب توجه کنیم که اینجا سخن از کافران منکر خدا نیست، بلکه سخن از اهل ایمان است، لکن مؤمنانی که ایمانشان سطحی است و عمق ندارد و توأم با شناخت و معرفت نیست. از این روست که خداوند خطاب به آنان می فرماید: « یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا امِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَالکِتابِ الَّذی نَزَّلَ عَلی رَسُول [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت رادیو قرآن قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : اعظم زارع بیدکی
  محبت کاذب - اعظم زارع بيدکي
20) شیطان زینت دهنده محبت دنیا و جلوه دهنده آن به عنوان هدف براى مردم است(1)، که با دلبستگى به امور مادى دیگر جایى براى محبت خدا باقى نمى‏ماند. در صورتى که امکانات مادى تنها وسیله‏اى براى گذراندن زندگى دنیا و بهره بردن از آنهاست تا انسان براى آخرت خویش توش ه برگیرد. و نیز مى‏فرماید: «و تحبّون المال حبّاً جمّاً»؛ و مال را دوست دارید دوست داشتنى بسیار.
شما مال و ثروت را بسیار دوست دارید، شما افرادى دنیا پرست، ثروت اندوز، عاشق و دلباخته مال و متاع دنیا هستند، کسى که علاقمند به مال باشد، در هنگام مرگ فشار بسیارى را خواهد دید زیرا در وقت مرگ تمام علاقه‏هاى دنیا قطع مى‏گردد. گاهى ممکن است مال کم باشد ولى دلبستگى به آن زیاد باشد. کسى که حب ثروت تمام قلبش را پر کرده، جایى براى یاد و محبت خداوند وجود ندارد. پس افرادى که خواهان محبت الهى هستند باید تلاششان را به کار گیرند تا خانه دل را از تعلقات مادى فارغ نگه دارند و بتهاى سیم و زر را از کعبه دل فرود آورند و بشکنند؛ علاقه به آنها را در دل راه ندهند و چنانچه این محبت وارد قلبشان شده است آن را بیرون آورند، با اینکه از امکانات مادى استفاده مى‏برند، اما هرگز آن را هدف خود نپندارند.
مى‏توان گفت دوستى دنیا محبت دروغین است که انسان نقص را کمال پنداشته و بر اساس چنین پندار باطلى به آن کمال موهوم علاقمند گردد. محبت کاذب داراى جاذبه بوده، انسانها را به سوى خود جذب مى‏کند اما جاذبه‏اى که عین دافعه است، چنانکه افعیها بانفس کشیدن برخى از حشرات را جذب مى‏کنند اما نه براى پرورش بلکه براى نابود کردن. زرق و برق دنیا چنین است که انسان را جذب مى‏کند تا او را درهم بکوبد و نابود سازد و سپس به صورت زباله دفع کند. ولى خداوند نه تنها محبوب مؤمنان بلکه محب آنان بوده، آنان را به سمت خود جذب مى‏کند تا آنان را بپروراند و زندگى معنوى به آنان بخشد، از این رو مى‏بینیم در نبردهایى که بین مردان با ایمان و مشرکان در طول تاریخ اتفاق افتاده است، مؤمنان همواره پیروز بوده‏اند، زیرا معرفت آنان کامل بوده، و در پرتو آن اشتیاق و علاقه آنان کاملتر است، که این امر با عث ایستادگى آنان شده، در نتیجه پیروزى نصیبشان مى‏شود.(2)

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت مرکز اسلامی انگلیس قالب : تفسیری موضوع اصلی : پول- مال گوینده : اعظم زارع بیدکی
  محبت بر یتیم - حسن حميدي سولا
18) حدیث :
از امام صادق (ع) روایت شده است که «هیچ بنده ای دست محبت بر سر یتیمی نمی کشد مگر اینکه خدا به تعداد موهایی که از زیر دست او می گذرد ، نوری در قیامت به او می بخشد.» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : کتاب نسیم حیات استاد بهرام پور قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره فجر گوینده : حسن حمیدی سولا
  داد و نداد خدا برای امتحان است - ليلا حسين زاده
15) فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبىّ‏ِ أَکْرَمَنِ(15) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىّ‏ِ أَهَانَنِ(16) کلاََّ ... (17- فجر)

هنگامى که پروردگار متعال انسان را براى آزمایش، اکرام می کند و نعمت می بخشد، او مغرور ‏شده و مى‏گوید: خداوند مرا گرامى داشته است‏ و هنگامى که براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد مایوس ‏شده و مى‏گوید: پروردگارم مرا خوار کرده‏ است. هرگز چنین نیست که شما خیال مى‏کنید.

در این آیات، مساله امتحان که معیار ثواب و عقاب الهى است و مهمترین مساله زندگى انسان محسوب مى‏شود را مورد بحث قرار داده است. نخست می فرماید: انسان اینگونه است که چون مورد اکرام الهی قرار گیرد و بر نعمت های او افروده شود فورا این اقبال مادی را به حساب تقرب خود نزد خداوند گذاشته و از امتحان بودن این وضعیت موجود، غفلت می کند و نیز هنگامی که برای امتحان، قدری شرایط مادی اش سخت می شود بلافاصله این وضعیت پیش آمده را دلیل بر سقوط ارزش خود، نزد خدا دانسته و باز هم به امتحان بودن آن توجه نمی کند.

در پایان این بخش با کلمه «کَلَّا» هر دو پندار را نفی می کند تا انسان را متوجه خطای در برداشتش کند و به او بفهماند که هر دو حالت برای امتحان اوست.

چند نکته
1. دارایی و نداری، نشانه قرب و بعد معنوی نسبت به خداوند متعال نیست. تنها ملاک در این زمینه، تقواست که فرمود: «یا أَیُّهَا النَّاسُ ... إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛ اى مردم! بى‏تردید گرامى‏ترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است.»

2. دریافت نعمت و یا از دست دادن آن هر دو برای امتحان است که غفلت از می تواند انسان را به ورطه خطرناک غرور و یا کفر بکشاند.

3. همگان در حال ابتلا و امتحان هستند؛ مثلا آنکه سلامت است مبتلا به سلامت است و آنکه بیمار است مبتلا به بیماری است؛ هر دو در جلسه امتحان قرار دارند.

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : امتحان الهی گوینده : لیلا حسین زاده