«نَسیىء» و «نِسیه» از یک ریشه است. نسیه کردن، یعنى گرفتن جنس و پرداخت پول را به تأخیر انداختن. جا به جا کردن روزهایى را که جنگ در آن حرام است، نسیىء گفتهاند.
کافران گاهى روشنفکر شده، در قانون الهى دست مىبردند و در گرماگرم جنگ، چون به ماههاى حرام برمىخوردند، براى آنکه جنگ را متوقّف نکنند مىگفتند: ادامه مىدهیم و به جاى این ماه، در ماه دیگرى آتش بس اعلام مىکنیم. [69]
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
مفهوم و فلسفه نسىء در جاهلیت
نسىء بر وزن کثیر از ماده نسا به معنى تاخیر انداختن است ( و خود این کلمه مىتواند اسم مصدر یا مصدر باشد ) و به داد و ستدهائى که پرداخت پول آن به تاخیر مىافتد نسیه گفته مىشود .
در زمان جاهلیت عرب گاهى یکى از ماههاى حرام را تاخیر مىانداختند یعنى مثلا به جاى ماه محرم ماه صفر را انتخاب مىکردند و تشریفات آن بدینگونه بود که یکى از سران قبیله بنى کنانة در مراسم حج در سرزمین منى در یک اجتماع نسبتا بزرگ پس از تقاضاى مردم این جمله را بر زبان جارى مىکرد و مىگفت : من ماه محرم را امسال به تاخیر انداختم و ماه صفر را به جاى آن انتخاب کردم ! و از ابن عباس نقل شده اول کسى که این سنت را بر قرار ساخت عمرو ابن لحى بود و بعضى گفتهاند قلمس مردى از بنى کنانه بود .
فلسفه این کار در نظر آنها به عقیده بعضى این بوده است که گاهى تحمل سه ماه حرام پشت سر هم ( ذى القعده ، ذى الحجه ، و محرم ) مشکل بوده و آن را به پندار خود مایه تضعیف روح جنگجوئى و رکود کار سربازان مىشمردند ، زیرا عرب در جاهلیت علاقه عجیبى به غارتگرى و خونریزى و جنگ داشت ، و اصولا
تفسیر نمونه ج : 7ص :410
جنگ و غارت جزئى از زندگى او را تشکیل مىداد ، و تحمل سه ماه آتش بس پى در پى براى آنها طاقتفرسا بود ، لذا کوشش مىکردند لا اقل ماه محرم را از این سه ماه جدا کنند .
این احتمال نیز داده شده است که گاهى به خاطر افتادن ذى الحجه در تابستان مسئله حج بر آنها دشوار مىشد و مىدانیم حج و مراسم آن براى عرب جاهلى تنها مسئله عبادتنبود بلکه این مراسم بزرگ که از زمان ابراهیم (علیهالسلام) به یاد مانده بود کنگره عظیمى محسوب مىشد که مایه رونق تجارت و اقتصاد آنها بود و فوائد گوناگونى از این اجتماع نصیب آنها مىشد ، لذا جاى ماه ذى الحجة را به میل خود تغییر داده ، و ماه دیگرى را که هوا در آن ماه ، آمادگى بیشترى داشت بجایش قرار مىدادند ، و ممکن است هر دو فلسفه صحیح باشد .
اما به هر صورت این عمل سبب مىشد که آتش جنگها همچنان فروزان بماند ، و فلسفه ماههاى حرام پایمال شود ، و مراسم حج بازیچه دست این و آن و وسیلهاى براى منافع مادى آنها گردد .
قرآن این کار را زیادى در کفر شمرده ، زیرا علاوه بر شرک و کفر اعتقادى که داشتند با زیر پا گذاشتن این دستور مرتکب کفر عملى هم مىشدند ، به خصوص اینکه با این کار دو عمل حرام انجام مىدادند یکى اینکه حرام خدا را حلال کرده بودند ، و دیگرى اینکه حلال خدا را حرام نموده بودند .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : قرآن این کار را زیادى در کفر شمرده ، زیرا علاوه بر شرک و کفر اعتقادى که داشتند با زیر پا گذاشتن این دستور مرتکب کفر عملى هم مىشدند ، به خصوص اینکه با این کار دو عمل حرام انجام مىدادند یکى اینکه حرام خدا را حلال کرده بودند ، و دیگرى اینکه حلال خدا را حرام نموده بودند .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
1 واژه ى «نَسِىءُ» در اصل به معناى «تأخیر انداختن» بوده، و مقصود آن است که اعراب جاهلى گاهى یکى از ماه هاى حرام را تاخیر مى انداختند؛ یعنى به جاى ماه مُحَرم، ماه صفر را انتخاب مى کردند تا در سه ماه ( ذى القعده، ذى الحجه و محرم) پشت سر هم جنگ حرام نباشد؛ زیرا موجب تضعیف روحیه جنگى آنان مى شد و فرصت غارت و جنگ نمى یافتند
یا مراد این است که چون ماه ذى الحجه در تابستان گرم قرار مى گرفت، آن را به فصل دیگرى منتقل مى کردند تا هوا براى مراسم حج و تجارت مناسب تر باشد
2 تغییر ماه هاى حرام طى مراسمى در سرزمین منا و به واسطه ى یکى از سران قبیله ى بنى کنانه صورت مى گرفت؛ یعنى پس از تقاضاى مردم براى تغییر ماه هاى حرام، یکى از سران قبیله یادشده در یک اجتماع بزرگ، آن تغییر را اعلام مى کرد
3 تغییر ماه هاى حرام را قرآن زیاد شدن کفر شمرده است؛ زیراکه این عمل سبب مى شد تا آتش جنگ ها همچنان فروزان بماند و مراسم حج بازیچه ى دست افراد شود و این مخالفِ دستورهاى الهى، و نوعى «کفر عملى» بود
4 در این آیه اشاره شده که اعمال زشت این افراد در نظرشان زیبا جلوه مى کرد؛ آرى، هنگامى که انسان دانسته در راه خلاف کارى گام نهد، فروغ وجدان او کمرنگ و کمرنگ تر مى شود و کار به جایى مى رسد که به تدریج زشتىِ گناه در نظرش از بین مى رود و حتى رفته رفته اعمال زشت در نظرش زیبا جلوه مى کند
[ نظرات / امتیازها ]