1) این سخنان با مبانی جهانشناختی مشرکان ناسازگار است. آنان خدا را آفریدگار (خالق) میخوانند، اما پروردگار (رب) نمیدانند. این آیات دلیلی است بر اینکه پروردگار همان آفریدگار است. او انسان را از خون بسته آفرید. آفرینش انسان از خون بسته، جز با حرکت دادن و تکامل بخشیدن مرحله به مرحله ممکن نیست و این همان پرورش انسان است که فاعلش جز پروردگار انسان نیست.
در ادامه بر پایه اثبات پروردگار بودن آفریدگار، او را آموزگار انسان معرفی میکند، زیرا یکی از شئون پروردگاری، آموزگاری است. آری، آفریدگار و پروردگار انسان با قلم وحی، قرآن را نوشت و به انسان آموخت آنچه را که ندانست و پیامبرش(صلی الله علیه وآله)فرمان گرفت که قرآن را بخواند.
انسان خود را از آموزگاریِ خدا بینیاز میبیند و از این رو طغیان میکند. این بدان جهت است که خدا را پروردگار خود نمیداند. وقتی که دانست پروردگاریِ خدا از آفریدگاری او جدا نیست، قبول آموزگاری او واجب است و پذیرش آموزگاری او جز با قبول وحی و آن هم جز با استقبال از قرائت قرآن توسط رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)ممکن نیست، اما کافری که این سخنان را میشنود، در مقابل رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) ایستاده، مصرّانه درصدد نهی آن حضرت از نماز است و بر آن است که اگر اقدام انفرادی سود نبخشد، دیگر ناظران را نیز دعوت کند تا با منع اقامه و ادامه نماز، شروع دعوت عمومی را در نخستین گام با شکست مواجه کند.
خدا رسولش(صلی الله علیه وآله) را به سبب این طغیان تسلّی میدهد و قرائت آیات وحی از زبان پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) اینگونه ادامه مییابد:
بدین ترتیب، اقدام انسان طاغی دربرابر نخستین جلوه تبلیغ آشکار وحی قرآنی خنثی می گردد. رسول مکرم حق(صلی الله علیه وآله)، محکم و استوار نماز خود را با قرائت آیات نورانی وحی ادامه می دهد و نخستین سنگر تبلیغ آشکار کلام خدا فتح می گردد.
گفتنی است، هدایت این سوره مبارکه در پشتیبانی از قرائت قرآن توسط شخص پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)محدود نمیگردد و از فرهنگ تبلیغ قرآن در فضای طغیان انسان حمایت می کند.
پشتیبانی خدا از قرائت قرآن توسط پیامبر(صلی الله علیه وآله)
انسان جاهل، خود را از قرآن و در حقیقت از تعلیم پروردگار بی نیاز می بیند؛ طغیان می کند و درصدد مانع شدن از قرائت قرآن توسط
رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) برمی آید. خدای متعالی از قرائت قرآن توسط رسول خویش(صلی الله علیه وآله) حمایت می کند.
[ نظرات / امتیازها ]
1) این سوره در عهد صحابه و تابعین به نام سوره «اقرأ باسم ربک» مشهور بوده. چنانکه از عایشه و ابى سلمة بن عبد الرحمن و ابى رجاء عطاردى و مجاهد و زهرى چنین نقل شده است و ترمذى هم آن را به همین عنوان نامیده و همینطور بخارى نیز به اسم «اقرأ باسم ربک الذى خلق» از این سوره یاد کرده است. گفتنى است این سوره با نامهاى دیگر نیز مثلِ «اقرأ»، و «علق» (در مصحف و معظم تفاسیر» و «اقراء و علق» (در تلخیص کراشى) آمده است.
گروهى نیز مانند ابن عطیه و ابوبکر بن المغربى آن را سوره قلم نامیدهاند چنانکه سوره «ن و القلم» را نیز سوره «ن» گفتهاند، پس این سوره از سوره هایى است که بیش از یک اسم دارد.
توجه انسان به خداوندى که او رب است و آفریدگار و ارجمند و آموزش دهنده است و کنار زننده پردههاى جهل و نادانى؛
توجه بشر به اینکه خداوند او را از علق آفریده است و اینکه او تحت ربوبیت خداوند است و حامل لواى علم و معرفت و هنگامى که خود را مستغنى مىیابد فساد و طغیان مىکند؛
توجه به این که بازگشت همه چیز به سوى خداست. آغاز و انجام همه به دست او و به سوى اوست ؛
متوجه ساختن انسان به وظایف او که باید قرائتش بلکه همه افعالش به نام خدا و در سبیل هدایت باشد و دستور تقوى دهد، با حق ستیزه نکرده و به آن پشت نکند و بداند که خداوند او را مىبیند (و او در محضر و مرءاى خداست)؛
ترساندن از نکال خداوند که او موى سر او را مىگیرد و با حقارت و ذلت به سوى عذاب مىکشاند؛
و توجه به اینکه خداوند مىخواهد از طغات و فاسدین پیروى نشود و بندگان خدا در پیشگاه او به خاک مذلّت بیافتند و قرب و نزدیکى او را بخواهند.
[ نظرات / امتیازها ]