از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
3) (فلیعبدوا رب هذا البیت ):(پس باید خدای یگانه کعبه را بپرستند) [ نظرات / امتیازها ]
4) (الذی اطعمهم من جوع و امنهم من خوف ):(همانکه آنها را در هنگام گرسنگی طعام داد و آنان را از ترس و خطر ایمن ساخت )مضمون این سوره با سوره فیل در ارتباط است و لذا بعضی از اهل سنت این دو سوره را یک سوره دانسته اند.به هر جهت می فرماید: این که خدای متعال از کعبه دفاع کرد و اصحاب فیل را نابودساخت ، برای این بود که شما قبیله قریش (که عشیره پیامبر ص و اولاد نضربن کنانه بوده اند)، با یکدیگر اجتماع و همبستگی و الفت بیابید و با رحلت زمستانی و تابستانی امر معاشتان بگذرد و منظور از (رحلت )مسافرت تجاری است و اهل مکه چون نه زراعتی داشتند ونه اهل دامداری بودند، به قصد تجارت ، تابستانها به بلاد شام و زمستانهابه یمن می رفتند و به این وسیله گذران زندگی می نمودند و مردم هم به جهت احترام بیت الله الحرام به آنها احترام می گذاشتند و متعرض ایشان نمی شدند.آنگاه در مقام نتیجه گیری می فرماید: پس به شکرانه این همبستگی و امنیت تجاری که خدا به شما ارزانی داشته و نیز به شکرانه نابود کردن اصحاب فیل ، شما باید پروردگاریگانه خانه کعبه را بدون هیچ قید و شرطی بپرستید.همان پروردگاری که معاش و امنیت قریش را تأمین نمود، به گونه ای که بدون هیچ ترس و مانعی توانستند به مسافرت و تجارت بپردازند.پس بایدآنهاچنین پروردگاری را که به بهترین وجهی امورشان را تدبیر نمود،بپرستند. [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
3) Then Allah directs them to be grateful for this magnificent favor in His saying,


﴿فَلْیَعْبُدُواْ رَبَّ هَـذَا الْبَیْتِ ﴾


(So, let them worship the Lord of this House.) meaning, then let them single Him out for worship, just as He has given them a safe sanctuary and a Sacred House. This is as Allah says,


﴿إِنَّمَآ أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبِّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِى حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَىءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴾


(I have been commanded only to worship the Lord of this city, Who has sanctified it and to Whom belongs everything. And I am commanded to be from among the Muslims.) (27:91)
[ نظرات / امتیازها ]
4) Then Allah says,


﴿الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ﴾


(Who has fed them against hunger,) meaning, He is the Lord of the House and He is the One Who feeds them against hunger.


﴿وَءَامَنَهُم مِّنْ خوْفٍ﴾


(And has made them safe from fear.) meaning, He favors them with safety and gentleness, so they should single Him out for worship alone, without any partner. They should not worship any idol, rival or statue besides Him. Therefore, whoever accepts this command, Allah will give him safety in both this life and the Hereafter. However, whoever disobeys Him, He will remove both of them from him. This is as Allah says,


﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کَانَتْ ءَامِنَةً مُّطْمَئِنَّةً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِّن کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُواْ یَصْنَعُونَ - وَلَقَدْ جَآءَهُمْ رَسُولٌ مِّنْهُمْ فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ وَهُمْ ظَـلِمُونَ ﴾


(And Allah puts forward the example of a township, that dwelt secure and well-content: its provision coming to it in abundance from every place, but it denied the favors of Allah. So, Allah made it taste extreme of hunger and fear, because of that which they used to do. And verily, there had come unto them a Messenger from among themselves, but they denied him, so the torment overtook them while they were wrongdoers.) (16:112-113) This is the end of the Tafsir of Surah Quraysh, and all praise and thanks are due to Allah.
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر راهنما
3)
1 - قریش، باید خود را به عبادت خداوند و بندگى نکردن غیر او، ملزم مى ساختند.

فلیعبدوا ربّ هـذا البیت

2 - خداوند، مالک کعبه و مدبّر امور آن است.

ربّ هـذا البیت

«ربّ»، در اصل به معناى «تربیت» است (مفردات) و به معناى مالک و مدبر نیز آمده است (لسان العرب).

3 - مالکیت خداوند بر کعبه و سیطره ربوبیت و تدبیر او بر آن، برهان الزام قریش به عبادت او است.

فلیعبدوا ربّ هـذا البیت

4 - فراهم آمدن زمینه مناسب از جانب خداوند، براى کوچ هاى زمستانى و تابستانى قریش، حجّتى کامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند

لإیلـف قریش . إیلـفهم رحلة الشتاء و الصیف . فلیعبدوا

«لام» در «لایلاف» چه متعلق به سوره «فیل» باشد و چه به «فلیعبدوا» (در این آیه) برداشت یاد شده استفاده مى شود.

5 - عبادت خداوند، سپاس نعمت هاى او است.

لإیلـف ... فلیعبدوا

حرف «فاء»، لزوم عبادت را بر وجود نعمت «ایلاف» تفریع کرده است و هر کارى که انسان خود را به جهت داشتن نعمتى، موظّف به آن سازد، سپاس آن نعمت است.

6 - سپاس قریش از خداوند در برابر نعمت امنیت، به پذیرش بندگى او بود.

ألم تر کیف فعل ربّک بأصحـب الفیل ... فلیعبدوا

7 - «کعبه»، مظهر ربوبیت خداوند و نشانى گویا بر لزوم عبادت او است.

فلیعبدوا ربّ هـذا البیت

8 - کعبه، بیتى شرافت مند و وابسته به خداوند

ربّ هـذا البیت

اسم اشاره (هـذا)، به قرینه سیاق براى تعظیم است. [ نظرات / امتیازها ]
4)
1 - خداوند، قریش را از گرسنگى رهانید و مواد غذایى آنان را تأمین کرد.

الذى أطعمهم من جوع

حرف «من» یا تعلیلى است و یا بدلى; یعنى، به دلیل گرسنگى یا به جاى آن. در هر دو صورت، بیانگر وجود زمینه گرسنگى در قریش است; به گونه اى که اگر خداوند آنان را اطعام نمى کرد، راهى دیگر نداشتند.

2 - قریش، به دلیل تأمین تغذیه شان از سوى خداوند، ملزم به پرستش او بودند.

فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع

3 - امنیت کعبه و کوچ زمستانى و تابستانى قریش، زمینه دست یابى آنان به مواد خوراکى بود.

إیلـفهم رحلة الشتاء و الصیف . فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع

4 - شکست اصحاب فیل، زمینه ساز گرفتار نشدن قریش، به فقر اقتصادى و گرسنگى فراگیر و جان فرسا

ألم تر کیف فعل ربّک بأصحـب الفیل ... لإیلـف قریش ... الذى أطعمهم من جوع

نکره بودن «جوع»، بر شدّت آن دلالت دارد.

5 - مصرف طعام، باید به منظور از بین بردن گرسنگى و به دست آوردن توان عبادت باشد.

فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع

«من جوع»، بیانگر آن است که هدف از طعام، زوال گرسنگى است; نه آن که خوردن، همواره مطلوب باشد. «فلیعبدوا» بیانگر هدف بودن عبادت براى طعامى است که از خداوند به انسان مى رسد.

6 - خداوند، آذوقه و مواد خوراکى را در اختیار غیر یکتاپرستان نیز قرار مى دهد.

فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع

امر به روى آوردن قریش به عبادت در «فلیعبدوا»، بیانگر آن است که آنان خدا را عبادت نمى کردند.

7 - تأمین غذاى مردم، قبل از الزام آنان به بندگى خداوند، کارى است الهى و از میان برنده بهانه مخالفان در ترک عبادت

فلیعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع

8 - خداوند، قریش را در سفر و حضر، از امنیت کامل برخوردار ساخته و هراس آنان را از میان برد.

و ءامنهم من خوف

به قرینه آیات پیشین، مراد امنیت در مراحل کوچ و نیز رفع خطر فیل داران و نظایر آنها، در شهر مکه است.

9 - امنیت بخشیدن خداوند به قریش و از بین بردن ترس آنان، عبادت او را بر آنان الزامى ساخت.

فلیعبدوا ... الذى ... و ءامنهم من خوف

10 - امنیت قریش، مرهون وجود کعبه و امنیت آن بود.

ربّ هـذا البیت ... و ءامنهم من خوف

تعبیر «ربّ هـذا البیت» به جاى «اللّه» ـ پیش از توصیف خداوند به پدید آورنده امنیت ـ نشانگر نقش کعبه در امنیت قریش است که قبایل عرب، آنها را اهل حرم دانسته و به آنان تعرض نمى کردند. ارتباط این سوره با سوره قبل، بیانگر نقش هلاکت اصحاب فیل، در پیدایش امنیت براى کعبه و در نتیجه براى قریش است.

11 - شکست اصحاب فیل، ازمیان برنده زمینه تهاجم دیگران به مکه و برطرف سازنده ترس شدید قریش از دشمن

و ءامنهم من خوف

نکره بودن «خوف»، بر شدّت آن دلالت دارد.

12 - امنیت، فراهم آورنده زمینه مناسب براى عبادت خداوند است.

فلیعبدوا ... و ءامنهم من خوف

13 - خداوند، براى غیر موحدان نیز از نعمت امنیت دریغ نمىورزد.

فلیعبدوا ... و ءامنهم من خوف

14 - تلاش براى ایجاد امنیت، پیش از تبلیغ خداپرستى، کارى الهى و از بین برنده بهانه مشرکان در ترک عبادت است.

فلیعبدوا ... و ءامنهم من خوف

15 - رفع گرسنگى و ناامنى از ساکنان مکه، در راستاى اعتلا و شکوفایى کعبه و از جلوه هاى ربوبیت خداوند است.

ربّ هـذا البیت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

«الذى»، وصف «ربّ» و بیانگر جلوه هاى آن است.

16 - برخوردارى از غذا و امنیت، نعمتى است که سپاس آن، تنها عبادت خداوند است.

فلیعبدوا ربّ هـذا البیت . الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف

اصحاب فیل [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر ص‍ف‍ی‌ ع‍ل‍ی ش‍اه‌
3) ‌پس‌ بباید ‌تا‌ ‌که‌ بپرستند ‌هم‌ صاحب‌ ‌اینکه‌ خانه‌ ‌را‌ اهل‌ حرم‌ [ نظرات / امتیازها ]
4) ‌آن‌ ‌خدا‌ ‌که‌ داد ‌ایشان‌ ‌را‌ طعام‌ کاه‌ جوع‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ دو رحلت‌ ‌در‌ مقام‌

ایمن‌ ‌ایشان‌ ‌را‌ نمود ‌از‌ خوف‌ ‌هم‌ ز احترام‌ ‌اینکه‌ حریم‌ محترم‌

میشدند ‌آنها‌ بهر شهر و دیار ‌از‌ پی‌ کسب‌ معاش‌ و اتجار

ز احترام‌ ‌آن‌ حرم‌ ایمن‌ بدند مطمئن‌ ‌در‌ ‌هر‌ ره‌ ‌از‌ رهزن‌ بدند [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر مجمع البیان
3) راز پایندگى نعمت ها

پس از بیان نعمت هاى گران خدا به آنان، اینک در اشاره به راز پایندگى و فزونى نعمت ها، در سومین آیه مورد بحث مى فرماید:

فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ

پس ساکنان این سرزمین، باید پروردگار این خانه پرشکوه و پرمعنویت را بپرستند.

بدین سان خداى فرزانه به آنان فرمان مى دهد که تنها خداى یکتا را، که پروردگار این خانه است، بپرستند و مقررات عادلانه و بشردوستانه و عزت بخش و امنیت آفرین او را پاس دارند، تا هم بر نعمت هاى آنان بیفزاید و هم نعمت و امنیت آن ها را پاینده سازد. [ نظرات / امتیازها ]
4) ن گاه مى افزاید:

الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ

همان پروردگارى را بپرستند و به بارگاه او اخلاص ورزند، که با سبب سازى خود و فراهم آوردن زمینه ها و مقدمات سفرهاى تجارتى زمستانى و تابستانى، به آنان رزق و روزى بخشید و در گرسنگى غذایشان داد.

وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ

و از بیم دشمن، آنان را امنیت بخشید و آسوده خاطر ساخت.

آرى، خدا به گونه اى دل ها را آکنده از عظمت و شکوه حرم ساخت و از این رهگذر به ساکنان مکّه امنیت بخشید که در هر سفر و هر کجا مى گفتند: ما از ساکنان حرم و اهل مکّه هستیم، از تعرض و تهاجم در امان مى ماندند و کسى به خود اجازه نمى داد تا در قلمرو حرم و یا بیرون از آن بر آنان یورش برد.

به باور پاره اى در آخرین آیه منظور این است که: همان پروردگارى را خالصانه بپرستید که شما را پس از گرسنگى و فقر غذا داد و رفاه بخشید، و پس از بیم و ترس از دشمن، امنیت را به شما ارزانى داشت.

در فرهنگ عرب هنگامى که گفته مى شود: «کسوتک من بعد عرى» منظور این است که: تو را پس از برهنگى پوشانیدم.

به باور «ابن عباس» مردم آن سرزمین در روزگاران جاهلیت در گرسنگى و تنگنا بودند و این جناب «عبد مناف» شخصیت هوشمند و مبتکر و پرتلاش دنیاى عرب بود که به ابتکار خویش سفرهاى تجارتى به سوى «یمن» و شام را آغاز کرد، و به تدریج به آن مردم آموخت و پس از مدتى کار آنان بالا گرفت و «قریش» صاحب ثروت و قدرت و عزت و امکانات شد. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
3) در آیه بعد چنین نتیجه مى گیرد که قریش با این همه نعمت الهى که به برکت
کعبه پیدا کرده اند باید پروردگار این خانه را عبادت کنند نه بتها را (فلیعبدوا رب هذا البیت ). [ نظرات / امتیازها ]
4) همان خداوندى که آنها را از گرسنگى نجات داد و اطعام کرد، و از نااءمنى رهائى بخشید و امنیت داد (الذى اطعمهم من جوع و آمنهم من خوف ). <6>
از یکسو به آنها رونق تجارت عطا فرمود، و جلب منفعت نمود، و از سوى دیگر نااءمنى را از آنها دور کرد و دفع ضرر فرمود، و اینها همه با شکست لشگر ((ابرهه )) فراهم گشت ، و در حقیقت استجابت دعاى ابراهیم بنیانگذار کعبه بود، ولى آنها قدر این همه نعمت را ندانستند، و این خانه مقدس را به بتخانهاى تبدیل کردند، و عبادت بتان را بر پرستش خداى خانه مقدم داشتند، و سرانجام ثمره شوم این همه ناسپاسى را دیدند.
خداوندا! ما را توفیق عبادت و بندگى و سپاسگزارى نعمتها، و پاسدارى این بیت عظیم ، مرحمت فرما.
پروردگارا! این مرکز بزرگ اسلامى را روز به روز پر شکوه تر، و حلقه اتصال مسلمین جهان قرار ده .
بار الها! دست همه دشمنان خونخوار و آنها که از این مرکز بزرگ سوء استفاده مى کنند از آن قطع کن !
آمین یا رب العالمین [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر کشاف
3) ( فلیعبدوا ) أمرهم أن یعبدوه لأجل إیلافهم الرحلتین فإن قلت : فلم دخلت الفاء ؟ قلت : لما فی الکلام من معنی الشرط لأن المعنی : إما لا فلیعبدوه لإیلافهم ، علی معنی : أن نعم الله علیهم لا تحصی ، فإن لم یعبدوه لسائر نعمه ، فلیعبدوه لهذه الواحدة التی هی نعمة ظاهرة . وقیل المعنی : عجبوا لإیلاف قریش . وقیل : هو متعلق بما قبله ، أی : فجعلهم کعصف مأکول لإیلاف قریش ، وهذا بمنزلة التضمین فی الشعر : وهو أن یتعلق معنی البیت بالذی قبله تعلقا لا یصح إلا به ، وهما فی مصحف أبی سورة واحدة بلا فصل . وعن عمر : أنه قراهما فی الثانیة من صلاة المغرب ، وقرأ فی الأولی : والتین . والمعنی أنه أهلک الحبشة الذین قصدوهم لیتسامع الناس بذلک ، فیتهیبوهم زیادة تهیب ، ویحترموهم فضل احترام ، حتی ینتظم لهم الأمن فی رحلتیهم ، فلا یجترئ أحد علیهم . وکانت لقریش رحلتان : یرحلون فی الشتاء إلی الیمن ، وفی الصیف إلی الشام ، فیمتارون ویتجرون ، وکانوا فی رحلتیهم آمنین لأنهم أهل حرم الله وولاة بیته ، فلا یتعرض لهم ، والناس غیرهم یتخطفون ویغار علیهم . والإیلاف من قولک : آلفت المکان أولفه إیلافا : إذا ألفته ، فأنا مؤلف . قال : * من المؤلفات الرهو غیر الأوارک * وقرئ : لئلاف قریش ، أی : لمؤالفة قریش . وقیل : یقال ألفته إلفا وإلافا . وقرأ أبو جعفر : لإلف قریش ، وقد جمعهما من قال : زعمتم أن إخوتکم قریش لهم إلف ولیس لکم إلاف وقرأ عکرمة : لیألف قریش إلفهم رحلة الشتاء والصیف . وقریش : ولد النضر بن کنانة سموا بتصغیر القرش : وهو دابة عظیمة فی البحر تعبث بالسفن ، ولا تطاق إلا بالنار . وعن معاویة أنه سأل ابن عباس رضی الله عنهما : بم سمیت قریش ؟ قال : بدابة فی البحر تأکل ولا تؤکل ، وتعلو ولا تعلی . وأنشد : وقریش هی التی تسکن البحر بها سمیت قریش قریشا والتصغیر للتعظیم . وقیل : من القرش وهو الکسب : لأنهم کانوا کسابین بتجاراتهم وضربهم فی البلاد . أطلق الإیلاف ثم أبدل عنه المقید بالرحلتین ، تفخیما لأمر الإیلاف ، وتذکیرا بعظیم النعمة فیه ، ونصب الرحلة بإیلافهم مفعولا به ، کما نصب ( یتیما ) بإطعام ، وأراد رحلتی الشتاء والصیف ، فأفرد لأمن الإلباس ، کقوله . * کلوا فی بعض بطنکم ... ... * وقرئ ،: رحلة ، بالضم : وهی الجهة التی یرحل إلیها : [ نظرات / امتیازها ]
4) والتنکیر فی ( جوع ) و ( خوف ) لشدتهما ، یعنی : أطعمهم بالرحلتین من جوع شدید کانوا فیه قبلهما ، وآمنهم من خوف عظیم وهو خوف أصحاب الفیل ، أو خوف التخطف فی بلدهم ومسایرهم . وقیل : کانوا قد أصابتهم شدة حتی أکلوا الجیف والعظام المحرقة ، وآمنهم من خوف الجذام فلا یصیبهم ببلدهم . وقیل ذلک کله بدعاء إبراهیم صلوات الله علیه . ومن بدع التفاسیر : وآمنهم من خوف ، من أن تکون الخلافة فی غیرهم . وقرئ : من خوف ، بإخفاء النون . عن رسول الله صلی الله علیه وسلم : " من قرأ سورة لإیلاف قریش اعطاه الله عشر حسنات بعدد من طاف بالکعبة واعتکف بها " . [ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - تفسیرهدایت
3) روانه ‌آن‌ سرزمین‌ می‌شدند.

بعضی‌ گفته‌اند ‌که‌: زمستان‌ ‌را‌ ‌در‌ مکه‌ می‌گذراندند و تابستان‌ ‌را‌ ‌در‌ طائف‌، و ‌اینکه‌ بیت‌ حکایت‌ ‌از‌ ‌آن‌ می‌کند:

تشتی‌ بمکة نعمة و مصیفها بالطائف‌

خواه‌ سفر زمستانی‌ و تابستانی‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ سرزمین‌ ‌ یا ‌ ‌آن‌ سرزمین‌، ‌ یا ‌ ‌برای‌ بازرگانی‌ ‌ یا ‌ خوشگذرانی‌ بوده‌ ‌باشد‌، ‌در‌ ‌هر‌ حال‌ منعکس‌ کننده سطح‌ زندگی‌ بالایی‌ ‌از‌ شهر نشینی‌ و ثروتمندی‌ بوده‌ ‌است‌، مگر نه‌ ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ انسان‌ متمدنتر ‌باشد‌ ‌در‌ صدد دست‌ یافتن‌ ‌به‌ وسایل‌ آسایش‌ بیشتر برمی‌آید، ‌حتی‌ ‌اگر‌ ‌اینکه‌ کار مستلزم‌ کوچ‌ کردن‌ ‌از‌ شهری‌ ‌به‌ شهر دیگر بوده‌ ‌باشد‌! [ نظرات / امتیازها ]
4) [4] ‌به‌ سبب‌ ایلافی‌ ‌که‌ ‌به‌ نوبه ‌خود‌ ‌از‌ همسایگی‌ ‌با‌ خانه ‌خدا‌ صورت‌ می‌گرفت‌، ‌خدا‌ دو نعمت‌ مهم‌ ‌را‌ ‌برای‌ قریش‌ فراوان‌ ساخت‌ ‌که‌ یکی‌ ثروتمندی‌ ‌بود‌ و دیگری‌ امنیت‌، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ‌در‌ سرزمینهایی‌ بی‌حاصل‌ زندگی‌ می‌کردند ‌که‌ ساکنان‌ معدود ‌آن‌ ‌برای‌ زنده‌ ماندن‌ ناگزیر ‌از‌ مبارزه‌ بودند و ‌به‌ جنگهایی‌ می‌پرداختند‌که‌ پایانی‌ نداشت‌، شعار (زیرپوش‌) ‌ایشان‌ ترس‌ ‌بود‌ و دثار (روپوش‌) ‌ایشان‌ شمشیر، ‌در‌ چنین‌ سرزمین‌ خشک‌ فقیر مخاطره‌ آمیز ‌خدا‌ ‌برای‌ قریش‌ خوراک‌ و امنیت‌ ‌را‌ فراوان‌ ساخت‌، ‌پس‌ آیا شایسته‌ ‌آن‌ نبود ‌که‌ ‌به‌ سپاسگزاری‌ و فرمانبرداری‌ ‌او‌ بپردازند!

«الَّذِی‌ أَطعَمَهُم‌ مِن‌ جُوع‌ٍ وَ آمَنَهُم‌ مِن‌ خَوف‌ٍ‌-‌ خدایی‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌ایشان‌ ‌در‌ گرسنگی‌ خوراک‌ داد و آنان‌ ‌را‌ ‌از‌ ترس‌ ‌در‌ امان‌ نگاه‌ داشت‌.»

مردم‌ قریش‌ فراموش‌ کردند ‌که‌ ‌اینکه‌ همه‌ ‌به‌ فضل‌ رسالت‌ ابراهیمی‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌در‌ دعای‌ ‌آن‌ تجدید کننده بنای‌ مشرف‌ کعبه‌ تجلی‌ پیدا کرد، دعایی‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌به‌ ‌خدا‌ ‌گفت‌: «رَب‌ِّ اجعَل‌ هَذَا البَلَدَ آمِناً وَ اجنُبنِی‌ وَ بَنِی‌َّ أَن‌ نَعبُدَ الأَصنام‌َ».«4»

ولی‌ آنان‌ ‌در‌ تفسیر ‌اینکه‌ نمود (پدیده‌) منحصر ‌به‌ فرد ‌در‌ جزیرة العرب‌ ‌که‌ قبیله‌ پیوسته‌ گرفتار ‌با‌ جنگها و بحرانهای‌ اقتصادی‌ هولناک‌ ‌بود‌، خطا کردند، و ‌در‌ مواجهه ‌با‌ اسلام‌ کاری‌ کردند ‌که‌ سروری‌ ‌ایشان‌ ‌بر‌ جزیره‌ ‌از‌ دستشان‌ خارج‌ شد و پرده‌ داری‌ و نگاهبانی‌ خانه‌ ‌از‌ کفشان‌ بیرون‌ رفت‌، و ‌خدا‌ مکه‌ ‌را‌ ‌برای‌ پیامبر بزرگوارش‌ ‌محمّد‌‌-‌ ‌صلی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌‌-‌ فتح‌ کرد، و قریش‌ ‌را‌، ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌که‌ سروران‌ عرب‌ بودند، ‌به‌ صورت‌ بردگان‌ آزاد شده ‌به‌ دست‌ پیامبرش‌ درآورد؟ ‌به‌ نظر می‌رسد ‌که‌ ‌اینکه‌ سوره کریمه‌ فرصتی‌ طلایی‌ ‌برای‌ قریش‌ فراهم‌ آورد ‌تا‌ نظری‌ ‌را‌ ‌که‌ نسبت‌ ‌به‌ ‌خود‌ داشت‌ اصلاح‌ کند، و دیگر ‌به‌ مال‌ و متاعی‌ ‌که‌ دارد فخر نکند، و ‌آن‌ ‌را‌ وسیله سرکشی‌ و طغیان‌ و گسترش‌ تباهی‌ ‌در‌ زمین‌ و فخر فروشی‌ و تکبر ‌بر‌ مردم‌ قرار ندهد، ولی‌ قریش‌ نه‌ ‌در‌ زمان‌ نزول‌ ‌آیه‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ فرصت‌ بهره‌ برداری‌ کردند و نه‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌، بلکه‌ درباره پیامبر ‌خدا‌ کید ورزیدند و ‌به‌ محاربه ‌با‌ رسالت‌ ‌او‌ برخاستند، و چون‌ ‌خدا‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌ایشان‌ مسلط کرد، ‌به‌ اسلام‌ ‌در‌ آمدند، ولی‌ دلهاشان‌ آکنده‌ ‌از‌ کینه‌های‌ جاهلیت‌ ‌بود‌، و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ زیر پرچم‌ امویان‌ گرد آمدند ‌که‌ ‌به‌ اسلام‌ رشک‌ می‌ورزیدند، و ‌از‌ آل‌ پیغمبر انتقام‌ گرفتند، و شاعرشان‌ یزید پسر معاویه‌‌پس‌ ‌از‌ کشتن‌ امام‌ حسین‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ چنین‌ ‌گفت‌:

لعبت‌ هاشم‌ بالملک‌ ‌فلا‌ خبر جاء و ‌لا‌ وحی‌ نزل‌

لست‌ ‌من‌ خندف‌ ‌إن‌ ‌لم‌ انتقم‌ ‌من‌ بنی‌ هاشم‌ ‌ما ‌کان‌ فعل‌

(بنی‌) هاشم‌ ‌با‌ فرمانروایی‌ بازی‌ کرد نه‌ خبری‌ آمد و نه‌ وحیی‌ نازل‌ شد ‌اگر‌ ‌از‌ بنی‌ هاشم‌ درباره آنچه‌ کرده‌اند انتقام‌ نگیرم‌، ‌از‌ خندف‌ نیستم‌ بدین‌ گونه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌خدا‌ خوارشان‌ کرد و عبرت‌ عبرت‌ گیرندگان‌ قرار داد.

امروز ‌هم‌ ‌اگر‌ اعراب‌ ‌به‌ ثروتها و بزرگیهای‌ ‌خود‌ ‌به‌ دور ‌از‌ رسالتهای‌ ‌خدا‌ فخر کنند، سرنوشتی‌ بهتر ‌از‌ پایان‌ کار قریش‌ و حزب‌ اموی‌ ‌آن‌ نخواهند داشت‌، ولی‌ ‌اگر‌ ‌به‌ اسلام‌ بنازند، ‌خدا‌ ‌بر‌ شأن‌ ‌ایشان‌ می‌افزاید و آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ شرف‌ برتر و بزرگواری‌ کهن‌ نیاکانشان‌ باز خواهد گردانید. [ نظرات / امتیازها ]
 » یوسفعلی
4) 6279. Their trade caravans enriched them, and drew people from distant parts to visit Makkah and bring their merchandise and gifts thither.
6280. Their territory being inviolable, they did not suffer from the dangers of constant warfare nor from private feuds of vengeance or breaches of the peace in their secure homes [ نظرات / امتیازها ]
  آسيه افشار - ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 630
3) " فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ" حرف" فاء" در آغاز جمله" فلیعبدوا" در اصطلاح ادبیات براى این آمده که مطلب بویى از شرطیت را داشته، یعنى جا داشته کسى توهم کند که پرستش رب این بیت لا بد شرایطى دارد که با بودن آن شرایط باید رب این بیت را پرستید، و با نبودنش نپرستند. براى رفع‏
این توهم مى‏فرماید" اگر در گذشته چنین کردیم و چنان شد و شما چنان بودید و چنین شدید، کارى به گذشته نداریم، گذشته هر چه بوده باید امروز رب آن بیت را بپرستید، که شما را با ایام دو رحلت مانوس کرد، و در این وظیفه هیچ شرطى در کار نیست". و یا بویى از تفصیل را داشته، یعنى جا داشته توضیح دهد در چه حالى رب این بیت را بپرستند، و در چه حالى نپرستند، و این دو حال را از یکدیگر جدا کند، چون جاى چنین توهمى بوده، فرموده: نه، تفصیلى در بین نیست، در هر حالى که پیش بیاید باید رب این بیت را بپرستید، پس حرف فاء در این آیه نظیر حرف" فاء" در آیه" وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ" است. [ نظرات / امتیازها ]
 » ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 631
4) " الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ" این آیه اشاره است به منت واضحى که در ایلاف دو رحلت وجود دارد، و نعمت ظاهرى که نمى‏توانند آن را انکار کنند، و آن تامین معاش قریش و امنیت آنان است که در سر زمینى زندگى مى‏کردند که نه نانشان تامین بوده و نه جانشان، و نه سر زمین خرمى بود که دیگران بدانجا آیند، و نه جان دیگران در آنجا تامین مى‏شد پس باید ربى را بپرستند که این چنین به بهترین وجه امورشان را تدبیر نمود، و او همان رب بیت است. [ نظرات / امتیازها ]