● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
Allah said next (2:105),
﴿مَّا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَـبِ وَلاَ الْمُشْرِکِینَ أَن یُنَزَّلَ عَلَیْکُم مِّنْ خَیْرٍ مِّن رَّبِّکُمْ﴾
(Neither those who disbelieve among the People of the Scripture (Jews and Christians) nor Al-Mushrikin (the idolaters), like that there should be sent down unto you any good from your Lord).
Allah described the deep enmity that the disbelieving polytheists and People of the Scripture, whom Allah warned against imitating, have against the believers, so that Muslims should sever all friendship with them. Also, Allah mentioned what He granted the believers of the perfect Law that He legislated for their Prophet Muhammad . Allah said,
﴿وَاللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ﴾
(But Allah chooses for His mercy whom He wills. And Allah is the Owner of great bounty) (2:105).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - اهل کتاب (یهود و نصارا) و مشرکان، مردمى کفرپیشه اند.
ما یودّ الذین کفروا من اهل الکتب و لاالمشرکین
«من» در «من أهل ...» به دلیل عطف «المشرکین» بر «اهل الکتاب» بیانیه است. بنابراین «ما یود الذین کفروا ...»; یعنى، آنان که کافر شدند - مقصود از کافران، اهل کتاب و مشرکانند - دوست ندارند.
2 - کفرپیشگان (یهود، نصارا و مشرکان) ناخشنود از نزول کمترین خیر، بر مسلمانان
ما یودّ الذین کفروا ... أن ینزل علیکم من خیر
نکره آوردن «خیر» به همراه «من» زایده در آیه، حکایت از آن دارد که: مشرکان کمترین خیرى را براى مسلمانان نمى پسندیدند.
3 - خداوند، سرچشمه خیرها و برکتها براى انسانهاست.
أن ینزل علیکم من خیر من ربکم
4 - نزول خیرها و برکتها از ناحیه خدا، پرتوى از ربوبیت او بر انسانهاست.
أن ینزل علیکم من خیر من ربکم
برداشت فوق، با توجّه به اسم «رب» استفاده شده است.
5 - همسویى اهل کتاب با مشرکان در دشمنى با اسلام و مسلمانان، امرى شگفت و به دور از انتظار
ما یودّ الذین کفروا من اهل الکتب و لاالمشرکین أن ینزل علیکم من خیر
آوردن عنوان اهل کتاب براى یهودیان - که حکایت از اعتقاد به توحید، رسالت و ... دارد - و بیان همسویى آنان با مشرکانى که هیچ یک از اصول ادیان الهى را باور ندارند، اشاره به نامعقول بودن آن پیوند و شگفت آور بودنش دارد.
6 - خداوند، بر اساس مشیّت خویش رحمتش را به گروهى از انسانها اختصاص مى دهد.
و اللّه یختص برحمته من یشاء
7 - خداوند، داراى رحمتى خاص است.
و اللّه یختص برحمته من یشاء
8 - ناخشنودى کفرپیشگان از نایل شدن مؤمنان به خیر و برکت، بازدارنده رحمت الهى بر اهل ایمان نخواهد شد.
ما یودّ الذین کفروا ... أن ینزل علیکم من خیر و اللّه یختص برحمته من یشاء
9 - خداوند، داراى فضل و بخششى بزرگ است.
و اللّه ذوالفضل العظیم
10 - نزول رحمت خاص الهى بر بندگان، مسبوق به وجود زمینه ها و شایستگیهایى در آنان است.
و اللّه یختص برحمته من یشاء و اللّه ذوالفضل العظیم
هدف از توصیف خداوند به دارنده فضل و بخشش بى کران، پس از «و اللّه یختص برحمته من یشاء»، بیان این حقیقت است که: اگر خداوند رحمت ویژه خود رابه همگان عطا نمى کند و به فرد و یا گروهى اختصاص مى دهد، نه از جهت کمبود رحمت است; بلکه وجود زمینه در انسانها، دخیل در جلب رحمت ویژه الهى است.
11 - مشیّتهاى الهى، قانونمند و از گزاف بودن منزّه است.
و اللّه یختص برحمته من یشاء و اللّه ذوالفضل العظیم
12 - «روى عن أمیرالمؤمنین(ع) و عن ابى جعفر الباقر(ع) ان المراد برحمته هنا النبوة ...;(1)
از امیرالمؤمنین و امام باقر(ع) درباره «رحمت» در آیه فوق روایت شده که مراد نبوت است ...».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر صفی علی شاه
کافران و مشرکان خیری کز اوست بر شما نازل نمیدارند دوست
کافران کاهل کتاب و آیتند کی شما را خیرخواه از نیتند
دوست کی دارند کآید بر شما همچو قرآن خیری از خیر الوری
همچنین آن مشرکان زشت فن که پرستند از تبه کاری وثن
خیر توحید از کجا دارند دوست بر شما کآن بس عزیز و بس نکوست
او پرستد از غلط مصنوع خود حق پرستان را کجا گیرد به ودّ
با موحّد دوست کی شد مشرکی یا بخیرش همدل آید اندکی
هر که را خواهد خدا بر وجه خاص میدهد بر رحمت خود اختصاص
آنکه خاکی را کند درّ یتیم هست بیشک صاحب فضل عظیم
بس شکال آید در اینجا کز چه بود فضل او مخصوص در بذل وجود
چون همه بودند رهن خلقتش از چه شد مخصوص فضل و رحمتش
دارد اینکه معنی وجوه بیشمار ز آن دو وجهش را نگارم ز اختصار
هست یک وجه آنکه فضل خاص خویش کرده حق موقوف طاعتها ز پیش
بر نداری تا حجاب طاعتش نیستی مختص بفضل و رحمتش
فضل او و طاعت ما در سبل لازم و ملزوم شد چون طیب و گل
فضل افزونی بود اندر لغت و آن فزاید ز ازدیاد معرفت
فضل او اول ترا موجود کرد در ازل نابود بودی، بود کرد
در جهان پیش از تقاضای طلب کرد هستت وینت اول فضل رب
فضل دیگر آنکه دارد اختصاص هست موقوف آن باخلاص خواص
تا نیفزایی تو بر اکمال خویش او نیفزاید بر آن افضال بیش
نکتهای دیگر نهان در من یشا است کاختصاص آن را دهد کو خویش خواست
چون اراده خود نهی وان سو شوی واقف از سرّ اراده او شوی
یعنی از نفی اراده خویشتن خود شوی عین اراده ذو المنن
خواهد او آن را که آن خاص ویست غرق بحر عشق و اخلاص ویست
از اراده خود هر آن کو فانی است فضل را بالاختصاص ارزانی است
وجه دیگر کآن بسی باشد ادق عین ذات شیء باشد فضل حق
آفتاب اندر کمال ذات خویش هست مختص بر همه ذرات خویش
اختصاصی که بشمس آن ذات داشت هم بذاته بر همه ذرّات داشت
جز که ذرّه بی ز وجه انتساب در نمود اندکتر است از آفتاب
لا جرم نوری کزو خورشید یافت ذرهای ز آن کی توان بر ذره تافت
همچنین آبی کزو دریا گرفت کی بظرف قطره هرگز جا گرفت
جز که راه او بدریا وا شود قطرگی بگذارد و دریا شود
وجه اول بر مذاق عام و خاص هست الیق گر چه دارد اختصاص
وجه ثانی خاص اهل وحدتست فهم آن نی هر کسی را قسمت است
آن کسی فهمد که در توحید تام گشته مطلق فهمش از ادراک عام
چیست عقل پشّه و فهم ذباب پیش عقل و فهم شاهین و عقاب
فهم شاهین پیش عنقا هم علیل اینچنین دان عقلها تا جبرئیل
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
آیه بعد پرده از روى کینه توزى و عداوت گروه مشرکان و گروه اهل کتاب نسبت به مؤ منان برداشته مى گوید: ((کافران اهل کتاب و همچنین مشرکان دوست ندارند خیر و برکتى از سوى خدا بر شما نازل گردد)) (ما یود الذین کفروا من اهل الکتاب و لا المشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم ).
ولى این تنها آرزوئى بیش نیست زیرا ((خداوند رحمت و خیر و برکت خویش را به هر کس بخواهد اختصاص مى دهد)) (و الله یختص برحمته من یشاء).
((و خداوند دارى بخشش و فضل عظیم است )) (و الله ذوا الفضل العظیم ).
آرى دشمنان از شدت کینه توزى و حسادت حاضر نبودند این افتخار و موهبت را بر مسلمانان ببینند که پیامبرى بزرگ ، صاحب یک کتاب آسمانى با عظمت از سوى خداوند بر آنها مبعوث گردد، ولى مگر میتوان جلو فضل و رحمت خدا را گرفت ؟!
مفهوم دقیق ((یا ایها الذین آمنوا))
بیش از 80 مورد از قرآن مجید این خطاب افتخار آمیز و روحپرور دیده مى شود، آیه فوق نخستین آیه اى است که با این خطاب در آن برخورد مى کنیم : جالب اینکه این تعبیر منحصرا در آیاتى است که در مدینه نازل شده و در آیات مکى اثرى از آن نیست ، شاید به این دلیل که با هجرت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به مدینه وضع مسلمانان تثبیت شد و به صورت یک جمعیت ثابت و صاحب نفوذ در آمدند و از پراکندگى نجات یافتند، لذا خداوند آنها را با جمله ((یا ایها الذین
آمنوا مخاطب قرار داده است .
این تعبیر ضمنا نکته دیگرى در بر دارد و آن اینکه حال که شما ایمان آورده اید، و در برابر حق تسلیم شده اید، و با خداى خود پیمان اطاعت بسته اید، باید به مقتضاى این پیمان ، به دستورهائى که پشت سر این جمله مى آید عمل کنید، و به تعبیر دیگر ایمان شما ایجاب مى کند که این دستورات را به کار بندید.
قابل توجه اینکه در بسیارى از کتب اسلامى ، از جمله منابع اهل تسنن ، از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) چنین نقل شده است که فرمود: ما انزل الله آیة فیها یا ایها الذین آمنوا، الا و على (علیه السلام ) راسها و امیرها:((خداوند در هیچ موردى از قرآن آیه اى که یا ایها الذین آمنوا در آن باشد نازل نکرده مگر آنکه على (علیه السلام ) رئیس آن و امیر آن است )). <182>
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
من الاولی للبیان لان الذین کفروا جنس تحته نوعان : أهل الکتاب ، و المشرکون ، کقوله تعالی (لم یکن الذین کفروا من أهل الکتاب و المشرکین ) و الثانیة مزیدة لاستغراق الخیر، و الثالثة لابتداء الغایة. و الخیر الوحی ، و کذلک الرحمة کقوله تعالی : (أهم یقسمون رحمة ربک ) و المعنی : أنهم یرون أنفسهم أحق بأن یوحی إلیهم فیحسدونکم و ما یحبون أن ینزل علیکم شی ء من الوحی (و الله یختص ) بالنبوة (من یشاء) و لا یشاء إلا ما تقتضیه الحکمة (و الله ذو الفضل العظیم ) إشعار بأن إیتاء النبوة من الفضل العظیم کقوله تعالی : (إن فضله کان علیک کبیرا).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.