از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(و کذلک جعلنا کم امه وسطا لتکونوا شهداءعلی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا):(و ما شما را اینچنین امتی وسط قرار دادیم تا شاهدان برسایر مردم باشید و رسول بر شما شاهد باشد)پس امت محمد(ص ) در حدتعادل و وسط قرار دارد و از جانب صراط مستقیم بسوی چپ و راست یا افراطو تفریط مائل نمی شود، چون مشرکین و وثنی ها که نه به معاد اعتقاد دارند و نه به خدا، بنابراین تمام هم آنها زندگی دنیوی و زر وزیور ظاهری آنست و غرق درمادیت می باشند و توجهی به فضایل معنوی و روحانی ندارند و نصاری به عکس بسوی رهبانیت میل کرده اند و کلیه کمالات مادی و جسمی را که خداوندآنها را در نشئه بشر قرار داده است رها کرده اند واصحاب روح هستند و چون اسباب مادی را کنار گذاشته اند نتیجه را هم باطل کرده اند، چون دنیا مزرعه آخرت و سبب نیل به آنست (یهود هم که مانند مشرکین غرق در مادیت و زرپرستی می باشند)، اما امت اسلام به تحقیق بین این دو کمال و سعادت را جمع نموده اند و مادیت و معنویت را در حد اعتدال برگزیده اند، پس اسلام امتی متعادل و میانه است که هر دو طرف با آن سنجیده می شوند، لذا این امت شهید وگواه است بر سایر امم .و بر همه آنان ، فرد اکمل و اتم آنها شاهد است ، یعنی نبی اسلام (ص ) و بااینکه این معنی صحیح است اما زمانی صحیح است که امت را میزان بگیریم نه شاهد ،و شهادت بر حقایق اعمال مردم در دنیا عمل می شود، مثل انقیاد وسرپیچی یا رد وقبول یا صلاح و فساد و ادای این شهادت در روز قیامت ازجانب همه شاهدان ، حتی اعضای بدن انسان هم خواهد بود، روزی که حضرت رسول (ص ) قیام می کند و می فرماید:(یا رب ان قومی اتخذوا هذا القران مهجورا)(65)،(ای پروردگار من ،همانا امت من این قرآن را مهجور قرار دادند)،واین کرامت در شهادت دادن اختصاص به اولیاء و طاهرین از امت دارد(66)، نه اهل فسق و عصیان از امت ،پس شهادت علی رغم اینکه به طور کلی به امت اسلام نسبت داده شده ، بر همه آنان حمل نمی شود کما اینکه فضیلت داشتن بنی اسرائیل بر عالمین اختصاص به همه آنان ندارد،این معنا اگر چه صحیح بنظرمیرسد ،اما معنای بهتر آنست که بگوئیم منظور از وسط بودن امت ، قرار داشتن آن بین مردم و بین رسول است نه بین دو جانب افراط و تفریط، یعنی امت اسلام واسطه میانه رسول و مردمند و پیامبر در قلوب مسلمانان علم کتاب و حکمت رابه ودیعه گذاشته است و اوست که در راه تطهیر و تزکیه پیش قدم برهمه امت می باشد،(وما جعلنا القبله التی کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب علی عقبیه ):(و ما قرار ندادیم آن قبله ای راکه تو برآن بودی جز برای آنکه بدانیم چه کسی رسول را پیروی می کند و چه کسی به عقب خود بر می گردد) پس از نفوذامر خود روی می گرداند تا آنچه مخفی است آشکار شود و سبب این تغییر وتبدیل ، تکمیل ایمان مردم و تشخیص دادن مطیعان از عاصیان و روی گردانان است ،(و ان کانت لکبیره الا علی الذین هدی الله ):(هر چند که این امر جز برکسانی که خدا هدایتشان کرده بسیار دشوار است ) البته تغییر قبله امری نامأنوس و دشوار است که فقط قلبهائی آن را به آسانی پذیرا می شوند که از جانب خداهدایت شده اند و متمسک به اوامر الهی هستند و هیچ دشواری در امر خدانمی بینند،(و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرؤف رحیم ):(و خدا هرگزایمان شما را ضایع و باطل نمی کند، همانا خداوند نسبت به مردم بسیار مهربان ورئوف است )، یهود گفتند: اگر قبله سابق شماباطل شده ،پس نمازهای شما که تاکنون رو به بیت المقدس خوانده اید باطل است ، واگر قبله قبلی شما حق بودپس توجه جدید شما به سوی کعبه باطل و نادرست است و نماز فعلی شما باطل است و این دلیل بر آنست که محمد(ص )ازناحیه خود حرفی زده است و وحی در این خصوص به او نرسیده ، و این روش یهود است که راه خدا را سد نمایند وهنگامی که خدا حکمی ر انسخ می کند جار و جنجال و فتنه به راه بیاندازند ،اماخداوند می فرماید: همه اعمال شما صحیح است و خدا نسبت به همه رأفت ومهر دارد، رأفت اختصاص به اشخاص مبتلا و بیچاره دارد، اما رحمت و مهر اعم است و شامل همه موارد می شود. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فاطمه پورمحمدي - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏
امت وسط ائمه (ع) میباشند
بریدن معاویه عجلى، از حضرت باقر علیه السلام نقل مى‏کند که آن حضرت فرمود:
نحن الامة الوسط و شهداء اللَّه على خلقه و حجته فی ارضه یعنى امّت وسط مائیم و گواهان خدا بر مردم و حجت او در روى زمین ما هستیم». در روایت دیگر این جمله اضافه شده است: الینا یرجع الغالى و بنا یلحق المقصّر یعنى کسى که افراط ورزیده و غلوّ کرده باید بسوى ما برگردد و کسى که تقصیر کرده نیز باید بما ملحق شود تا اعتدال خود را دریابد.
حاکم ابو القاسم حسکانى در کتاب شواهد التّنزیل لقواعد التفضیل بسند خود از سلیم بن قیس هلالى از على علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «خداوند در گفتار خود لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ یعنى براى اینکه گواهان مردم باشید- ما را در نظر گرفته است پیغمبر خدا گواه بر ما و ما گواهان خدا بر مردم هستیم و ما حجّت خدا روى زمین مى‏باشیم خداوند درباره ما فرموده است و کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً».
لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ ...- در معناى این جمله سه قول است:
1- مراد این است که شما ملّت مسلمان نسبت باعمال بر خلاف حقّى که از مردم صادر میگردد، در دنیا و آخرت گواه باشید چنان که فرمود وَ جِی‏ءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ یعنى روز قیامت پیغمبران و گواهان احضار شوند و نیز فرمود: یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ یعنى روزى که گواهان اعمال مردم، بشهادت قیام کنند که مراد از گواهان اعمال ملّت اسلام است.
ابو زید میگوید: گواهان اعمال مردم چهار تا است 1- ملائکه 2- پیغمبران 3- امّت محمّد صلى اللَّه علیه و اله 4- اعضاء جوارح انسان چنان که فرمود یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ.أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ «1» ... یعنى روزى که زبانها و دستها و پاهاى آنها بر اعمالشان گواهى میدهند.
2- منظور این است که شما امت مسلمان حجّت و دلیل مردم باشید تا حقیقت و تعالیم دین اسلام را براى مردم بیان کنید و پیغمبر اکرم صلى اللَّه علیه و اله و سلّم هم دلیل شما باشد و تعلیمات دینى را براى شما بیان نماید و شاهد را از این جهت شاهد میگویند که موضوع مورد شهادت را بیان مى‏کند. و از همین نظر «شهادت» «بیّنه» یعنى بیان کننده نامیده میشود.
3- مقصود این است که شما امّت مسلمان درباره پیغمبران و امّتهاى آن گواهى بدهید به اینکه پیغمبران حقایق دینى را با هم خود رساندند و این احتمال از این نظر صحیح است که ممکن است پیغمبر اسلام کیفیت تبلیغ پیغمبران دیگر را بامّت مسلمان ابلاغ کند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ ...- از کسانى که بعقب برمیگردند و مخالفت مى‏کنند.
در تفسیر این جمله دو قول است:
1- مراد از آن کسانى است که چون بحکمت و مصلحت انتقال قبله از بیت المقدّس به «کعبه» پى نبرده بودند از دین اسلام برگشتند و مرتد شدند.
2- منظور از آن افراد است که در آن وقت در حال کفر زندگى میکردند و توصیف حالت کفر آنان بعقب برگشتن از این نظر است که استقامت و ایمان، اقبال و پیشرفت است و خلاف آن «ادبار» و بعقب برگشتن است و لذا خداوند در غیر این مورد کافر را به «ادبار» توصیف نموده میفرماید: أَدْبَرَ وَ اسْتَکْبَرَ یعنى پشت کرد و تکبّر ورزید و نیز میفرماید کَذَّبَ وَ تَوَلَّى یعنى تکذیب نمود و پشت کرد.
وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ ...- هر چند این تغییر قبله جز بر کسانى که خداوند آنان را هدایت کرده است بزرگ و سنگین بود.
ابو العالیه میگوید: ضمیر در «کانت» بقبله برمیگردد یعنى هر چند قبله سنگین بود.
ابن عباس و مجاهد و قتاده میگویند ضمیر «در کانت» به «تحویله» و مفارقت قبله اولى برمیگردد و این قول بهتر است زیرا قبله در نظر آن مردم سنگین و بزرگ نبود بلکه تحویل آن و مفارقت از قبله اوّلى بزرگ و سنگین بود.
ابن زید میگوید: ضمیر کانت بنماز برمیگردد.
حسن میگوید معناى «لکبیرة» این است که توجّه بسوى بیت المقدّس سنگین بود زیرا هیچ قبیله‏اى براى عرب از خانه «کعبه» محبوب‏تر نبود.
بعضى گفته‏اند معناى جمله این است که «انتقال قبله از بیت المقدس بسوى کعبه نسبت بکسانى که حکمت و مصلحت این امر را نمیدانند سنگین بود ولى نسبت بکسانى که خداوند آنها را بحکمت و مصلحت این امر هدایت کرده است و آنها افرادى هستند که پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و اله را در تحویل قبله تصدیق کردند ابداً سنگین نیست. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
آیا این آیه دلیل حجیّت اجماع است؟
بسیارى از علماء عامّه میگوید: این آیه دلالت بر حجیّت اجماع امّت مسلمان دارد زیرا خداوند آن امّت را بعدالت توصیف کرده و فرمود: «کنتم امة وسطا»، و لازمه توصیف آنها بعدالت این است که باید شهادت آنها مورد قبول و تصدیق قرار بگیرد».
ولى صحیح آنست که آیه دلالت بر این مطلب نمیتواند داشته باشد زیرا ظاهر آیه این است که تمام افراد امّت عادل باشند و حال آنکه خلاف آن معلوم است چه اینکه میدانیم تمام افراد امّت عادل نیستند و اگر آیه را بر بعض افراد امّت حمل کنند این حمل بهتر از آن نیست که بگوئیم مراد از آن بعض ائمّه معصومین علیه السلام میباشد
این آیه دلیل جواز نسخ است‏
باین نکته در اینجا باید توجه کنیم که این آیه بر جواز نسخ در احکام دین، بلکه بر وقوع آن، دلالت کامل دارد زیرا خداوند فرمود: و ما جعلنا القبله التی کنت علیها» و مفاد این عبارت این است که خداوند اول قبله‏اى براى مردم قرار داد و بعد آن را نسخ نمود و قبله را از نقطه بنقطه دیگر انتقال داد و نسخ چیزى جز این نیست. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ماجدی (داور) : امام باقر علیه السلام:
نحن الامة الوسط و شهداء اللَّه على خلقه و حجته فی ارضه
یعنى امّت وسط مائیم و گواهان خدا بر مردم و حجت او در روى زمین ما هستیم‏
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عطيه سادات فيض - تفسیر صافى، ج 1، ص 147. بنابر حدیث لیلة القدر از امام باقر نقل شده است.
بقره-143:به امام باقر (ع) نسبت داده شده که فرمود: قسم به خدا که امر خدا حتمى شده که بین مؤمنان اختلافى نباشد و از این رو آنان را گواهان بر مردم قرار داد تا اینکه محمّد صلّى اللّه علیه و آله گواه بر ما و ما گواه بر شیعیان ما و شیعیان ما بر مردم گواه باشند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » ترجمه جوامع الجامع، ج‏1
بقره-143: از حضرت على (ع) روایت شده که فرمود: مقصود از «شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ» ما هستیم، پس رسول خدا گواه بر ماست و ما گواه خدا بر مردم و حجّت او در روى زمین مى‏باشیم.
و برخى از مفسران گفته‏اند: منظور از لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ این است که شما امّت مسلمانان حجّت و دلیل مردم باشید تا حقایق و تعالیم دین اسلام را براى مردم بیان کنید.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
برگزیدگانی از امت اسلام بر اثر ارتباط با پیامبر گرامی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) تعالی یافته، واسطه بین آن حضرت و مردم قرار گرفته و فیض را از عالی دریافت کرده و به دانی می‌رسانند. مصداق کامل این گروه خاص، امامان معصوم(علیهم السلام) هستند. اینان که خود در مشهد و محضر پیامبرند، بر عقاید و اعمال و اخلاق دیگران شاهد خواهند بود.
خداوند سبحان از نعمت وساطت با آوردن ﴿کذلک﴾ که برای اشاره به دور است با فخامت و جلالت یاد می‌کند. محور این وساطت، «شهادت» بوده و یکی از دو طرف آن پیامبر گرامی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و دیگری مردم عادی هستند، از این‏رو مراد از «وسط» در این آیه بین افراط یهودیان و تفریط مسیحیان، و مراد از «امت وسط»، امت اسلامی نیست.
مراد از شهادت در این آیه شریفه، شهادت بر اعمال مردم است. شاهدان در دنیا از عقاید و اعمالِ مردم آگاهی یافته و در قیامت آن را بازگو می‌کنند. شهادت در مسائل اعتقادی و اخلاق و اعمال، بر اساس شهود عارفانه و ملکوتی، نه مُلکی، و به معنای بینش درونی است، ازاین‌رو شاهدان باید از درون افراد جامعه نیز آگاه باشند.
شهادت رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) بر اعمال مردم، به اندازه شعاع رسالت او، یعنی کلّی و دائمی است، ازاین‌رو آن حضرت، شهیدالشهداست.
راه نیل به مقام شهادت بر اعمالِ مردم و آگاهی از درون افراد، پیروی از دین حضرت ابراهیم(علیه السلام) و عمل به دستورهای دینی و پیوند با رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از راه تعلیم و تزکیه است.
تغییر قبله، برای مسلمانان که به نمازگزاردن به سوی بیت‏مقدس عادت کرده بودند آزمونی دشوار بود، چنان‌که در گذشته برای اعراب جاهلی روکردن به بیت‏مقدس دشوار بود، زیرا کعبه مورد تکریم تعصبی آنان بود.
خدای سبحان در بیان راز تغییر قبله فرمود: این برای آن است که بدانیم چه کسی مترقّی، مطیع و تابع دین است و چه کسی مرتجع از آن. مراد از علم در این‌گونه موارد، علم فعلی است؛ نه علم ذاتی. علم فعلی که عین فعل است، نه عین ذات، حادث است و از این‌رو در مقام فعل با خدای سبحان متحد است؛ نه در مقام ذاتِ او. البته با توجه به علم شهودی و حضوری خداوند، چون خود فعل مشهود حق است و فعل تا پیش از وجود و حضور، معلوم فعلی نبوده و بعد از وجودْ معلوم خواهد شد، در حقیقتْ معلومْ حادث است؛ نه علم.
تابع پیامبر، در مسیر او گام برداشته، به سوی هدف وی در حرکت است؛ اما مرتجعی که بر اثر تعصب بر پاشنه پا برگشته است، به بیراهه می‌رود و هرچه حرکت کند به عقب بازگشته و از حق دور می‌شود.
تغییر قبله بر اثر ناسازگاری با تعصب متحجّران، امتحانی سخت و سنگین می‌نمود؛ لیکن همچون دیگر آزمونهای دشوار، برای کسانی که از هدایت و تأیید الهی برخوردارند سهل است.
تحویل قبله، از قبیل تغییر من الحق إلی الحق است، زیرا روح نسخ در تشریع الهی به تخصیص زمانی بازمی‌گردد؛ نه بطلان حکم پیشین، بنابراین، نمازهای گذشته که رو به بیت‏مقدس گزارده شده ضایع نشده است.
نماز، مهم‌ترین نماد ایمان، ریشه همه فضایل و برطرف‌کننده بسیاری از رذایل اخلاقی است، از این‌رو در این آیه، از نماز به ایمان تعبیر شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : لطفا آدرس این آیه را در تفسیر تسنیم شماره جلد و صفحه را بفرمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
مفسّران بحث‏هاى گوناگونى را در ذیل این آیه مطرح نموده‏اند و در تفسیر «امّت وسط» برخى گفته‏اند: مراد امّتى است که نه اهل افراط باشد نه تفریط، نه طرفدار جبر نه تفویض، نه معتقد به اصالت فرد، نه اصالت جامعه.
ولى با چند مقدّمه، روشن مى‏شود که مراد آیه از امّت وسط، افراد خاصّى هستند. آن مقدّمات عبارتند از:
1- قرآن، امّت وسط را شاهد بر اعمال معرفى کرده است، پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهى دهد.
2- گواه شدن، علم و آگاهى وعدالت مى‏خواهد.
3- همه‏ى افراد امّت، آگاهى و عدالت ندارند.
به همین دلیل در روایات مى‏خوانیم که مراد از امّت وسط، امامان معصوم هستند که اوّلاً به همه کارها علم دارند. چنانکه قرآن مى‏فرماید: «سیرى اللّه عملکم و رسوله والمؤمنون» که مراد از مؤمنانى که اعمال مردم را مى‏بینند و به آن علم پیدا مى‏کنند، مطابق روایات امامان معصوم هستند. و ثانیاً عدالت دارند. چنانکه خداوند در آیه‏ى «انّما یُرید اللّه لیذهب عنکم الرِّجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیراً»عصمت و عدالت آنان را تضمین نموده است.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
در مورد فلسفه تغییر قبله، تحلیل‏هاى متعدّدى صورت گرفته است؛ برخى گفته‏اند انتخاب اوّلیّه بیت‏المقدّس به عنوان قبله، به منظور جلب افکار یهود و همراهى آنان بوده است و آنگاه که مسلمانان خود قدرت و توانایى پیدا کردند، دیگر به این کار نیاز نبود. برخى نیز گفته‏اند: علاقه به مکّه و وطن موجب شد که قبله تغییر یابد. لیکن این تحلیل‏ها موهوم و خلاف واقع هستند.
آنچه قرآن در این باره تصریح و تأکید دارد این است که تغییر قبله، آزمایش الهى بود تا پیروان واقعى پیامبر شناخته شوند. زیرا آنها که ایمان خالص ندارند، به محض تغییر یک فرمان، شروع به چون و چرا مى‏نمایند که چرا اینگونه شد؟ اعمال ما طبق فرمان سابق چه مى‏شود؟ اگر فرمان قبلى درست بود، پس فرمان جدید چیست؟ اگر دستور جدید درست است، پس فرمان قبلى چه بوده است؟ خداوند نیز به کسانى که در برابر فرامین او تسلیم هستند، بشارت مى‏دهد که اعمال گذشته‏ى شما ضایع نمى‏شود، زیرا مطابق دستور بوده است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  hakime zanjani - تفسیرالمیزان
امت وسط)) یعنى چه ؟
بعضى از مفسرین گفته اند: معنایش این است که (مثل این جعل عجیب ، ما شما را امتى وسط قرار دادیم )، لکن معناى خوبى نیست ، و اما اینکه امت وسط چه معنا دارد؟ و گواهان بر مردم یعنى چه ؟ باید دانست که کلمه (وسط) بمعناى چیزیست که میانه دو طرف قرار گرفته باشد، نه جزو آنطرف باشد، نه جزو این طرف ، و امت اسلام نسبت به مردم - یعنى اهل کتاب و مشرکین - همین وضع را دارند، براى اینکه یک دسته از مردم - یعنى مشرکین و وثنى ها - تنها و تنها جانب مادیت را گرفته ، جز زندگى دنیا و استکمال جنبه مادیت خود، و به کمال رساندن لذتها، و زخازف و زینت دنیا چیز دیگرى نمیخواهند، نه امید بعثى دارند، نه احتمال نشورى میدهند و نه کمترین اعتنائى بفضائل معنوى و روحى دارند.
بعضى دیگر از مردم مانند نصارى ، تنها جانب روح را تقویت نموده ، جز به ترک دنیا و رهبانیت دعوت نمى کنند، آنها تنها دعوتشان اینستکه بشر کمالات جسمى و مادى را که خدا در مظاهر این نشئه مادى ظهورش داده ، ترک بگویند، تا این ترک گفتن وسیله کاملى شود براى رسیدن به آن هدفى که خدا انسانرا بخاطر آن آفریده .
ولى نفهمیدند که ندانسته رسیدن به آن هدف را با ابطال و درهم کوفتن راهش ابطال کرده اند، خلاصه یک دسته نتیجه را باطل کرده ، و فقط به وسیله چسبیدند، و یک دسته دیگر با کوبیدن و ابطال سبب نتیجه را هم ابطال کردند.
و اما امت اسلام ، خدا آن را امتى وسط قرار داد، یعنى براى آنان دینى قرار داد،
که متدینین به آن دین را بسوى راه وسط و میانه هدایت مى کند، راهى که نه افراط آنطرف را دارد، و نه تفریط اینطرف را، بلکه راهى که هر دو طرف را تقویت مى کند، هم جانب جسم را، و هم جانب روح را البته بطوریکه در تقویت جسم از جانب روح عقب نمانند، و در تقویت روح از جانب جسم عقب نمانند، بلکه میانه هر دو فضیلت جمع کرده است .
(و این روش مانند همه آنچه که اسلام بدان دعوت نموده ، بر طبق فطرت و ناموس خلقت است ،) چون انسان داراى دو جنبه است ، یکى جسم ، و یکى روح ، نه جسم تنها است ، و نه روح تنها، و در نتیجه اگر بخواهد به سعادت زندگى برسد، به هر دو کمال ، و هر دو سعادت نیازمند است ، هم مادى و هم معنوى .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
مراد از ((شهداء على الناس ))
و چون این امت وسط و عدل است ، لذا هر دو طرف افراط و تفریط باید با آن سنجش شود، پس به همین دلیل شهید بر سایر مردم هم که در دو طرف قرار دارند هست ، و چون رسول اسلام (ص ) مثل اعلاى این امت است ، لذا او شهید بر امت است ، و افراد امت باید خود را با او بسنجند، و او میزانى است که حال آحاد و تک تک امت با آن وزن میشود، و امت میزانى است که حال سایر امت ها با آن وزن میشود، و خلاصه مردمى که در دو طرف افراط و تفریط قرار دارند، باید خود را با امت اسلام بسنجند، و بافراط و تفریط خود متوجه شوند.
این آن معنائى اس ت که بعضى از مفسرین در تفسیر آیه بیان کرده ، و گفتار وى هر چند در جاى خود صحیح و دقیق است ، الا اینکه با لفظ آیه منطبق نیست براى اینکه درست است که وسط بودن امت ، مصحح آنست که امت نامبرده میزان و مرجع براى دو طرف افراط و تفریط باشد، ولى دیگر مصحح آن نیست که شاهد بر دو طرف هم باشد و یا دو طرف را مشاهده بکند، چون خیلى روشن است که هیچ تناسبى میانه وسط بودن به این معنا و شاهد بودن نیست .
علاوه بر اینکه در اینصورت دیگر وجهى نیست که بخاطر آن متعرض شهادت رسول بر امت نیز بشود، چون شاهد بودن رسول بر امت نتیجه شاهد بودن و وسط بودن امت نیست ، تا وقتى این را خاطرنشان کرد آن را هم بعنوان نتیجه خاطر نشان سازد، همانطور که هر غایت را بر مغیا و هر غرض را بر ذى غرض مترتب مى کنند.
((شهادت )) در آیه ، از حقائق قرآنى است و در موارد متعددى از قرآن ذکر شده
از این هم که بگذریم شهادتى که در آیه آمده ، خود یکى از حقایق قرآنى است ، که منحصرا در اینجا ذکر نشده ، بلکه در کلام خداى سبحان مکرر نامش برده شده ، و از مواردى که ذکر شده بر مى آید که معنائى غیر این معنا دارد، اینک موارد قرآنى آن .
((فکیف اذا جئنا من کل امة بشهید، و جئنابک على هولاء شهیدا))،
(پس چگونه اند، وقتى که ما از هر امتى شهیدى بیاوریم ، و تو را هم شهید بر اینان بیاوریم )؟.
((و یوم نبعث من کل امة شهیدا، ثم لا یؤ ذن للذین کفروا، و لا هم یستعتبون )) (و روزیکه از هر امتى شهیدى مبعوث کنیم و دیگر بآنان که کافر شدند اجازه داده نشود و عذرشان پذیرفته نشود) ((و وضع الکتاب و جى ء بالنبیین ، و الشهداء))، (و کتاب را مى گذارند، و انبیاء و شهداء را مى آورند) بطوریکه ملاحظه مى کنید، در این آیات شهادت مطلق آمده ، و از ظاهر همه مواردش بر مى آید که منظور از شهادت ، شهادت بر اعمال امتها، و نیز بر تبلیغ رسالت است ، همچنانکه آیه : ((فلنسئلن الذین ارسل الیهم ، و لنسئلن المرسلین ))، (سوگند که از مردمى که فرستادگان بسویشان گسیل شدند، و نیز از فرستادگان پرسش خواهیم کرد) نیز باین معنا اشاره مى کند، چون هر چند که این پرسش در آخرت و در قیامت صورت مى گیرد، ولى تحمل این شهادت در دنیا خواهد بود، همچنانکه آیه : ((و کنت علیهم شهیدا مادمت فیهم ، فلما توفیتنى ، کنت انت الرقیب علیهم ، و انت على کل شى ء شهید))، (من تا در میانه آنان بودم ، شاهد بر آنان بودم ، ولى همینکه مرا میراندى ، دیگر خودت مراقب آنان بودى ، و تو بر هر چیزى شهید و مراقبى ) هم که حکایت کلام عیسى (علیه السلام ) است و نیز آیه ((و یوم القیمة یکون علیهم شهیدا))، (روز قیامت عیسى برمردم خود گواه است ) همین معنا را دست میدهد.
و پر واضح است که حواس عادى و معمولى که در ما است ، و نیز قواى متعلق به آن حواس ، تنها و تنها میتواند شکل ظاهرى اعمال را ببیند، و گیرم که ما شاهد بر اعمال سایر امتها باشیم در صورتیکه بسیارى از اعمال آنها در خلوت انجام میشود تازه تحمل شهادت ما از اعمال آنها تنها مربوط به ظاهر و موجود آن اعمال میشود، نه آنچه که براى حس ‍ ما معدوم ، و غایب است ، و حقایق و باطن اعمال ، و معانى نفسانى از کفر و ایمان و فوز و خسران و بالاخره هر آنچه که از حس آدمى پنهان است ، که راهى براى درک و احساس آن نیست احوالى درونى است ، که مدار حساب و جزاى رب العالمین در قیامت و روز بروز سریره ها بر آنست ، همچنانکه خودش فرمود: ((ولکن یؤ آخذکم بما کسبت قلوبکم ))، خدا شما را بآنچه در دلهایتان پیدا شده مواخذه مى کند.
پس این احوال چیزى نیست که انسان بتواند آنرا درک نموده ، و بشمارد، و از انسانهاى معاصر تشخیص دهد، تا چه رسد به انسانهاى غایب ، مگر کسى که خدا متولى امر او باشد،
و بدست خود اینگونه اسرار را براى او کشف کند، که وجود چنین فردى از آیه ((و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة ، الا من شهد بالحق و هم یعلمون ))، (این خدایان دروغین که مشرکین بجاى خدا میخوانند، مالک شفاعت نیستند، تنها مالک شفاعت کسى است که به حق شاهد باشد، و هم علم داشته باشند) استفاده میشود که عیسى (علیه السلام ) بطور قطع از این افراد است ، که خدایتعالى درباره اش فرموده که از شهیدان است همچنانکه در دو آیه قبل گذشت ، پس او شهید بحق است ، و عالم به حقیقت .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود بهشتي - تفسیر نمونه
کلمه وسط در این آیه مبین: اولا" میانه بودن قبله در سمت جنوب نسبت به قبله یهودیان و مسیحیان به جهت های غربی و شرقی ؛ثانیا"اسلام دین اعتدال است و یک مسلمان در همه جنبه های زندگی اش باید رعایت اعتدال و میانه روی را بنماید مثلا"در انتخاب باورداشت مذهبی نه تابع صرف جبریو ن و نه پیروی از تفویض و مصادیق مختلف ؛ این مورد در سوره مبارکه لقمان تاءکید لقمان به فرزندش است ؛ آن جا که می فرماید:""واقصد فی مشیک"" یعنی در راه رفتنت (و به تعبیر دیگر)در تمامی امورات و خط مشی زندگی ات هم میانه رو و معتدل باش .
دیگر این که اگر امت اسلامی گواه و شاهد دیگران است چون بایداعتدال داشته باشد لذا نمونه برای دیگران شدن همزمان با داشتن اعتدال مفهوم پیدا می کند.
مورد بعد این است که وجود مقدس الهی به همه امور کاملا"وقوف دارد چون از ازل وجود داشته و تا ابد اوست که برکل گیتی سیطره و توان دارد ؛و لذا این کلمه در این آیه مبین است که همه این امور مجیی خواهد شد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ماجدی (داور) : تکمله بیان شما
کلمه" وسط" در لغت هم به معنى حد متوسط در میان دو چیز آمده، و هم به معنى جالب و زیبا و عالى و شریف، و این هر دو ظاهرا به یک حقیقت باز مى‏گردد زیرا معمولا شرافت و زیبایى در آن است که چیزى از افراط و تفریط دور باشد و در حد اعتدال قرار گیرد.
چه تعبیر جالبى در اینجا قرآن در باره امت اسلامى کرده است، آنها را یک امت میانه و معتدل نامیده.
معتدل از" نظر عقیده" که نه راه" غلو" را مى‏پیمایند و نه راه" تقصیر و شرک"، نه طرفدار" جبرند" و نه" تفویض"، نه در باره صفات خدا معتقد به" تشبیهند" و نه" تعطیل".
معتدل از نظر ارزشهاى معنوى و مادى، نه به کلى در جهان ماده فرو مى‏روند که معنویت به فراموشى سپرده شود، و نه آن چنان در عالم معنى فرو مى‏روند که از جهان ماده به کلى بى خبر گردند، نه همچون گروه عظیمى از یهود جز گرایش مادى چیزى را نشناسند و نه همچون راهبان مسیحى به کلى ترک دنیا گویند.
معتدل از نظر علم و دانش، نه آن چنان بر دانسته‏هاى خود جمود دارند که علوم دیگران را پذیرا نشوند، و نه آن گونه خود باخته‏اند که به دنبال هر صدایى برخیزند.
معتدل از نظر روابط اجتماعى، نه اطراف خود حصارى مى‏کشند که از جهانیان به کلى جدا شوند، و نه اصالت و استقلال خود را از دست مى‏دهند که همچون غرب‏زدگان و شرق‏زدگان در این ملت و آن امت ذوب شوند!.
معتدل از نظر شیوه‏هاى اخلاقى، از نظر عبادت، از نظر تفکر و خلاصه معتدل در تمام جهات زندگى و حیات. یک مسلمان واقعى هرگز نمى‏تواند انسان یک بعدى باشد، بلکه انسانى است داراى ابعاد مختلف، متفکر، با ایمان، دادگر، مجاهد، مبارز، شجاع، مهربان فعال، آگاه و با گذشت.
تعبیر به حد وسط، تعبیرى است که از یک سو مساله شاهد و گواه بودن امت اسلامى را مشخص مى‏سازد، زیرا کسانى که در خط میانه قرار دارند مى‏توانند تمام خطوط انحرافى را در چپ و راست ببینند! و از سوى دیگر تعبیرى است که دلیل مطلب نیز در آن نهفته است، و مى‏گوید: اگر شما گواهان خلق جهان هستید به دلیل همین اعتدال و امت وسط بودنتان است‏
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیرنمونه
امت وسط
در آیه مورد بحث به قسمتى از فلسفه و اسرار تغییر قبله اشاره شده است .
نخست مى گوید: همانگونه (که قبله شما یک قبله میانه است ) شما را نیز یک امت
میانه قرار دادیم (و کذلک جعلناکم امة وسطا).
امتى که از هر نظر در حد اعتدال باشد، نه کندرو و نه تندرو، نه در حد افراط و نه تفریط، الگو و نمونه .
اما چرا قبله مسلمانان ، قبله میانه است زیرا مسیحیان تقریبا به سمت مشرق مى ایستادند به خاطر اینکه بیشتر ملل مسیحى در کشورهاى عربى زندگى مى کردند و براى ایستادن به سوى محل تولد عیسى که در بیت المقدس بود ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبله آنان محسوب مى شد ولى یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر مى بردند رو به سوى بیت المقدس که براى آنان تقریبا در سمت غرب بود مى ایستادند، و به این ترتیب نقطه غرب قبله آنان بود.
اما ((کعبه )) که نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدینه ) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خط میانه محسوب مى شد.
در حقیقت تمام این مطالب را مى توان از جمله ((و کذلک )) استفاده کرد هر چند در تفسیر این جمله مفسران احتمالات دیگرى داده اند که قابل بحث و ایراد است .
به هر حال گویا قرآن مى خواهد رابطه اى میان همه برنامه هاى اسلامى ذکر کند و آن اینکه نه تنها قبله مسلمانان یک قبله میانه است که تمام برنامه هایشان این ویژگى را دارا است .
سپس اضافه مى کند: ((هدف این بود که شما گواه بر مردم باشید و پیامبر هم گواه بر شما باشد)) (لتکونوا شهداء على الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا).
تعبیر به ((گواه بودن )) امت اسلامى بر مردم جهان و همچنین ((گواه بودن )) پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نسبت به مسلمانان ، ممکن است اشاره به اسوه و الگو بودن ، بوده باشد، چرا که گواهان و شاهدان را همیشه از میان افراد نمونه انتخاب مى کنند.
یعنى شما با داشتن این عقائد و تعلیمات ، امتى نمونه هستید همانطور که پیامبر در میان شما یک فرد نمونه است .
شما با عمل و برنامه خود گواهى مى دهید که یک انسان مى تواند هم مرد دین باشد و هم مرد دنیا، در عین اجتماعى بودن جنبه هاى معنوى و روحانى خود را کاملا حفظ کند، شما با این عقائد و برنامه ها گواهى مى دهید که دین و علم ، دنیا و آخرت ، نه تنها تضادى با هم ندارند بلکه یکى در خدمت دیگرى است .
سپس به یکى دیگر از اسرار تغییر قبله اشاره کرده مى گوید: ((ما آن قبلهاى را که قبلا بر آن بودى (بیت المقدس ) تنها براى این قرار دادیم که افرادى که از رسولخدا پیروى مى کنند از آنها که به جاهلیت باز مى گردند باز شناخته شوند)) (و ما جعلنا القبلة التى کنت علیها الا لنعلم من یتبع الرسول ممن ینقلب على عقبیه ).
قابل توجه اینکه نمى گوید: ((تا افرادى که از تو پیروى مى کنند)) بلکه مى گوید: ((تا افرادى که از رسولخدا پیروى مى کنند)) اشاره به اینکه تو رهبرى و فرستاده خدائى ، و به همین جهت باید در همه کار تسلیم فرمان تو باشند، قبله که سهل است ، اگر ما فوق آن نیز دستور دهد بهانه گیرى در آن دلیل بر حفظ خلق و خوى دوران شرک و بت پرستى است .
جمله ((ممن ینقلب على عقبیه )) که در اصل به معنى برگشتن روى پاشنه پا است اشاره به ارتجاع و بازگشت به عقب مى باشد.
سپس اضافه مى کند: ((اگر چه این کار جز براى کسانى که خداوند هدایتشان کرده دشوار بود)) (و ان کانت لکبیرة الا على الذین هدى الله ).
آرى تا هدایت الهى نباشد، آن روح تسلیم مطلق در برابر فرمان او فراهم نمى شود، مهم این است که انسان چنان تسلیم باشد که حتى در اجراى این گونه فرمانها احساس سنگینى و سختى ننماید، بلکه چون از ناحیه او است در کامش
شیرینتر از عسل باشد.
و از آنجا که دشمنان وسوسه گر یا دوستان نادان فکر مى کردند با تغییر قبله ممکن است اعمال و عبادات سابق ما باطل باشد، و اجر ما بر باد رود، در آخر آیه اضافه مى کند: خدا هرگز ایمان نماز) شما را ضایع نمى گرداند، زیرا خداوند نسبت به همه مردم رحیم و مهربان است (و ما کان الله لیضیع ایمانکم ان الله بالناس لرؤ ف رحیم ).
دستورهاى او همچون نسخه هاى طبیب است یک روز این نسخه نجاتبخش است ، و روز دیگر نسخه دیگر، هر کدام در جاى خود نیکو است ، و ضامن سعادت و تکامل ، بنا بر این تغییر قبله نباید هیچگونه نگرانى براى شما نسبت به نمازها و عبادات گذشته یا آینده ایجاد نماید که همه آنها صحیح بوده و هست .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرتضي عزتيان - تفسیر البرهان‌
وَکَذَ َلِکَ جَعَلْنَـَکُم‌ْ أُمَّة‌ً وَسَطًا لِّتَکُونُوا شُهَدَآءَ عَلَی النَّاس‌؛(بقره‌،143) در تفسیر آیه شریفه یاد شده از امام صادق‌نقل است که فرمود:"منظور از "لِّتَکُونُوا شُهَدَآء..." ائمه طاهرین‌:می‌باشند".(تفسیر البرهان‌، همان‌، ذیل آیة فوق‌.) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : هیجیک از این تفسیر ها پویای و حرکت و مسئولیت درآن وجود ندارد حال آنکه آیه دقیقا دلالت بر مسئولیت گروه های مردم دردوران غیبت را روشن میسازد . مسئله تغییر قبله بحث روشن فرم و محتوا و یکسان سازی ایدولوژی درکل جهان پس از خاتمیت نبوت را مطرح میکند . وسط به معنای حدووسط و یا افراط و تفریط و یا معتدل اصلا یعنی چی ! آیه دقیقا مسئولیت گروه های روشنفکر را در دوران غیبت بیان میکند ، به این معنی که برشما واجب است بر تشکیل امتی از بین خود بعنوان نمونه برای مردم و رسول نیز برای شما نمونه ، به زبان دیگر این گروه همه مسئولیت پیامبر به غیر از مسئله اتصال به وحی مانند نذیر ( بیم دهنده ) و بشیر ( نوید دهنده ) و ... را بعهده دارد ، موضوع مهم خناس که در سوره ناس مطرح است ، و شر قاسط که با عناوین مختلف جمعیت های مردمی را سالیان سال اغفال نموده و بهره کشی مینماید ، اینانند که رسواشان میسازند و مردم را آگاه میکنند و نهایتا زیرساخت های دمکراسی متعهد را بوجود می آورند. قطعا این همه هستی بیخود خلق نشده که یک تعداد آدم بخورند و بخوابند و بروند ، در داستان خلقت انسان درقران هم چنین چیزی را نشان نمیدهد.
ابراهیمی (داور) : سخن شما صحیح است اما نمی توان از آیه چنین برداشتی نمود.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى‌ عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ (143)

بعد از آن فضل امت حضرت خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را بر سایر امم بیان فرماید:
وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ‌: (اشاره است به مفهوم آیه قبل) یعنى چنانچه قرار دادیم شما را، أُمَّةً وَسَطاً: گروهى برگزیده، یا جمعى با عدالت که تزکیه شده‌اید به علم و عمل. یا شما امت پیغمبر خاتم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را از جهت تکالیف امت وسط قرار دادیم نسبت به تکالیف امم سابق و گذشته.

تحقیق: وسطیت شریعت حضرت احمدیه و امت محمدیه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به دو مقدمه محقق میشود:

مقدمه اول: اثبات آنکه بهترین کارها حد وسط است- مراد از وسط، مقام عدل و حدّ استوار باشد در هر چیزى، یعنى عارى از افراط به زیادتى بر مطلوب، و عارى از تفریط به نقصیه بر مقصود بوده باشد، مثلا در ملکات، مقام وسط همان ملکه عدالت است مثل شجاعت نسبت به طرفین تهوّر؛ و جبن و عفت نسبت به طرفین شره و خمول. و در میزان- تساوى کفین. و در مطعومات- پخته نسبت به خام و سوخته. و در ملبوسات معتدل لباس نسبت به کوتاه و بلند. و همچنین در سایر موضوعات وضوح این مطلب بر عاقل مخفى نیست.

مقدمه دوم: ثبوت وسطیت در اسلام- جعل قانون و تشریع
محقق شد که براى سعادت و تکمیل نفوس انسانیت است. و چون انسان مرکب از روح و بدن و هر یک را صحت و مرضى باشد رعایت هر دو لازم آید، لذا اگر شریعتى، روحانى محض باشد افراط، و اگر جسمانى فقط باشد تفریط خواهد بود. پس وسط، ادیان و قوانین شریعت عادله است که جمع بین حقین و مصلحت جنبتین و رعایت نشأتین را ملحوظ دارد و نسبت به هر یک حدى تعیین فرماید.

بعد از لحاظ مقدمتین، وضوح این مرحله از مقایسه و موازنه شریعت اسلامیه با کلیه شرایع عالم بنظر عمقى و فکر دقى حاصل آید که جاعل این قانون مراعات جمیع مصالح نوعى و شخصى، روحى و جسدى، دنیائى و آخرتى تمام افراد بشر را از عالى و دانى، غنى و فقیر وضیع و شریف تا انقراض عالم رعایت فرموده، و هر یک را حدى به اعمال قواى باطنه مقرر که در نتیجه آن نظام معاش و معاد کلیه جامعه بشر محقق یابد. و امتى که تابع این شریعت مطهره باشد، البته امت وسط خواهند بود.
لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ‌: براى اینکه باشید گواهان براى انبیاء بر مردمانى که منکر به نبوتند. این بیان علت جعل است، یعنى شما را امت عدل و وسط قرار داد تا شاهد باشید بر مردمان. وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً: مى‌باشد رسول شاهد بر شما، یعنى حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به راستى و درستى شما شاهدى عادل و گواهى صادق است. در روایت وارد شده که این شهادت روز قیامت خواهد بود که امم سابقه انکار کنند تبلیغ پیغمبران را، پس امت حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را حاضر کنند و شهادت دهند به تبلیغ انبیاء. آنگاه امم سابقه گویند: از کجا دانستید تبلیغ انبیاء را؟ جواب دهند: ما به اخبار حق تعالى دانستیم در کتاب ناطق به پیغمبر صادق، پس حضرت رسالت را حاضر و از حال امت سؤال نمایند، حضرت به عدالت آنها گواهى دهد.

تنبیه: باطن آیه شریفه مخصوص است به ائمه معصومین، و احادیث خاصه و عامه وارد
- در منهج- یزید بن معاویه عجلى از حضرت سجاد و باقر علیهما السلام روایت نموده فرمودند: مائیم امت وسط، و رسول خدا شاهد است بر ما، و ما شاهدان خدائیم بر خلقش و حجج او هستیم در زمین. «1» تفسیر برهان- از حضرت صادق علیه السّلام در این آیه شریفه: قال نحن الشّهداء على الناس بما عندهم من الحلال و الحرام و بما ضیّعوا منه. «2» فرمود: مائیم گواهان بر مردم به آنچه نزد آنهاست از حلال و حرام و به آنچه ضایع ساختند از آن احکام.
و اما عامه- ابو القاسم حاکم حسکانى در شواهد التنزیل از سلیمان بن قیس هلالى از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام قال ایّانا غنى بقوله «لتکونوا شهداء على النّاس و یکون الرّسول علیکم شهیدا»، فرسول اللّه شاهد علینا و نحن شهداء اللّه على خلقه و حجّته فى ارضه و نحن الّذین قال اللّه تعالى: و کذلک جعلناکم امّة وسطا لتکونوا شهداء على النّاس. «3» فرمود: بتحقیق خداى تعالى ما را خواسته در کریمه «لتکونوا شهداء على النّاس» پس رسول خدا شاهد بر ما، و ما شاهدیم بر خلق او و حجت او در زمین، و مائیم کسانى که فرموده در شأن آنها: و کذلک جعلناکم امّة وسطا.

تتمه: بعض از مفسرین آیه را مخصوص گردانیده به ائمه معصومین به دو وجه:

1- آنکه حق تعالى وصف امت فرمود به عدالت و البته غیر معصوم نباشد، زیرا ذات علیم دانا باشد به تزکیه ظاهر و باطن آنکه حکم به عدالت او فرمود.

2- آنکه ایشان را در شهادت نظیر پیغمبر گردانیده، و آن حضرت معصوم است، پس ایشان نیز معصوم باشند.
وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها: و قرار ندادیم قبله عبادت را به جهتى که پیش از این بودى بر آن که کعبه معظمه باشد، چه حضرت در مکه نماز را به جانب کعبه مى‌گذارد، بعد از هجرت به مدینه مأمور شد به طرف بیت المقدس جهت تألیف یهود، بعد مأمور شد ثانیا به کعبه. یا مراد به قبله صخره بیت المقدس باشد، چنانچه ابن عباس نقل نموده که قبله پیغمبر در مکه بیت المقدس بود الا آنکه کعبه را میان خود و بیت المقدس قرار مى‌داد. و روایتى از حضرت صادق علیه السّلام نیز وارد شده‌ «1» (مخبر به بنابر اول جعلى است که ناسخ است و بنابر دوم منسوخ) حاصل آنکه اصل امر در این باب استقبال به کعبه باشد و ما نگردانیم قبله تو را بیت المقدس، إِلَّا لِنَعْلَمَ‌: مگر آنکه بدانیم یعنى امتحان نمائیم به این وجه که معامله آزمایش کنندگان کنیم، مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ‌: آن کس را که پیروى کند پیغمبر را بعد از تحویل آن در گذاردن نماز به طرف کعبه، مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى‌ عَقِبَیْهِ‌: از آن کس که باز گردند بر پاشنه‌هاى خود یعنى برگردند از کعبه.

تبصره: تحویل قبله از کعبه به بیت المقدس، امتحانى بود براى دو دسته: اول: یهود نظر به آنکه بیت المقدس قبله آنان بود، چون پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از بیت المقدس به امر الهى روى به طرف کعبه نمود، از پیروى حضرت خارج شدند. دوم: مشرکین به جهت تألّف آنان به کعبه، چون حضرت به بیت المقدس متوجه شد جمعى برگشتند، پس به آزمایش، متابعان و مخالفان هر فرقه محقق گردید.
وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً: و اگرچه تولیه یا تحویل قبله هر آینه بزرگ و شاق و گران است بر مردمان، إِلَّا عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ‌: مگر بر کسانى که هدایت فرموده خداى تعالى ایشان را و آنها هم قبول نموده راسخ و ثابت گشتند در ایمان و امتثال اوامر الهى، یعنى کسانى که نزد ظهور آیات داله بر هدایت که محض لطف و توفیق سبحانى است، در طریق اهتدا سلوک‌
نموده و منقاد احکام دین او شده استقامت ورزیدند؛ دیگران به سوء اختیار خود از قبول هدایت و ثبات در ایمان امتناع نمودند.

تبصره: فرط رسوخ ایمان و ثبات و استقامت در فرمان حضرت سبحان نسبت به حضرت امیر مؤمنان علیه السّلام، از اینجا محقق و معلوم گردد که در اثناى نماز ظهر چون حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم متحول شد به جانب کعبه، فورا آن حضرت با جمعى از مؤمنین به کعبه توجه نمودند، باقى به جهت ضعف و سستى ایمان و نفاق بر حال خود ماندند؛ و لذا در وصف آن حضرت واقع شده: المصلىّ الى القبلتین: نماز گذارنده به دو قبله، اتفاق اهل اسلام است و انکارى در آن نیست.
تکمله: شعبى نقل نموده که در بصره، مجلس حجاج بن یوسف ثقفى لعنه اللّه بودیم. امراء و اولاد مهاجر و انصار همه حاضر، حسن بصرى وارد شد، حجاج او را اکرام نمود. در اثناى کلام، حدیث حضرت امیر المؤمنین در میان آمد، حجاج جسارت کرد. ما نیز از ترس تابع شدیم.
حجاج گفت: یا ابا سعید در حق على علیه السّلام چه گوئى؟ گفت:
حق تعالى فرماید: إِلَّا عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ‌، حضرت على علیه السّلام از کسانى بود که خدا ثبوت در ایمان به او ارزانى فرمود، و او اول کسى بود که در تحویل قبله اقتدا به پیغمبر نمود، و او پسر عم رسول و داماد او و دوست‌ترین مردمان است به او و او را نزد خدا سابقه‌اى هست که نه تو و نه هیچکس از مردمان دفع آن نتواند کرد، ذلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ؛* حجاج چون این را شنید ساکت شد.
شأن نزول: یهود، شبهه میان مردم انداختند که اگر قبله جهت کعبه است، پس آنانکه به بیت المقدس نماز گزاردند و مردند به گمراهى باشند؛ آیه شریفه نازل شد: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ‌: و نباشد خداى تعالى که ضایع گرداند ایمان شما را، یعنى نمازى را که به اعتقاد صحیح به طرف بیت المقدس گذاردید صحیح و مثاب خواهید بود. تسمیه نماز به ایمان به سبب آنست که نماز رکن اعظم ایمان و ستون اسلام است.
اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ‌: بدرستى که خدا مهربان است به مردمان که ضایع نفرماید اجر آنها را، بخشاینده به آنان که صلاح ایشان را وانگذارد.
تنبیه: رأفت عبارت است از رقت حاصله در قلب که مایل شود به طرف مقابل لطف نماید، لکن این قسمت موجب تغیر و حدوث، و آن بر ذات سبحانى محال است. پس لازمه رأفت که احسان و عطیه باشد در باره بندگان منظور فرماید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى‌ عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ (143)

ترجمه‌

و همچنین قرار دادیم شما را امت میانه تا باشید گواهان بر مردم و بوده باشد پیغمبر بر شما گواه و قرار ندادیم آن قبله را که بودى بر آن مگر براى‌
آنکه معلوم کنیم آنرا که پیروى میکند پیغمبر را از آنکه برمیگردد بر دو پاشنه‌اش و اگرچه باشد هر آینه گران مگر بر آنانکه هدایت کرد خدا و نیست خدا که ضایع نماید ایمان شما را همانا خداوند بمردمان هر آینه با رأفت و مهربان است.

تفسیر
قمى فرموده مراد از امت ائمه است و وسط عدل است که واسطه بین پیغمبر و مردم است فیض ره فرموده پس خطاب مخصوص به معصومین است و موقع گواهى روز قیامت است و در کافى و عیاشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده است که مائیم امت وسط و مائیم گواهان خدا بر خلق و حجج خداوند در زمین و آسمان و در حدیث شب قدر از آنحضرت روایت شده است که قسم بخدا مقدر شده است که اختلاف بین اهل ایمان نباشد و به این جهت خداوند آنها را گواهان بر مردم قرار داده تا شهادت دهد محمد (ص) بر ما و ما شهادت دهیم بر شیعیان خودمان و شیعیان ما شهادت دهند بر مردم فیض ره فرموده مراد از شیعه خواصى هستند که با ائمه اطهار محشورند چنانچه فرموده‌اند شیعیان ما با ما هستند و در درجه ما هستند تا منافات پیدا نکند این خبر با خبر قبل از این و اخباریکه بعدا ذکر خواهد شد و در شواهد التنزیل از امیر المؤمنین (ع) نقل شده است که فرمودند ما را اراده فرموده خداوند که بوده باشیم گواهان بر مردم پس پیغمبر (ص) گواه است بر ما و ما گواهانیم از براى خدا بر خلق و حجت اوئیم در زمین و مائیم مصداق این آیه مبارکه و عیاشى از حضرت باقر (ع) روایت نموده که مائیم امت حجاز پرسیدند امت حجاز کدام است فرمود میانه امت‌ها که مراد خداوند است در این آیه شریفه بسوى ما رجوع مى‌کند کسیکه از حد اعتدال تجاوز نموده و بما ملحق میشود کسیکه بآنحد نرسیده است و در مناقب از آنحضرت نقل نموده که خداوند ائمه نازل فرمود و شهدا بر مردم باید ائمه باشند و پیغمبران و جز آنها نشاید گواه باشند زیرا در میان مردم کسانى هستند که شهادت آنها در دنیا قبول نمیشود چه رسد بآخرت فیض ره فرموده شاید مراد آن باشد که امت در معنى ائمه نازل شده و در دعاء حضرت ابراهیم گذشت که امت بمعنى مقصود و مقتداى خلق است و نیز عیاشى از حضرت صادق (ع) حدیثى نقل نموده که مؤید حدیث سابق او و مؤکد روایت مناقب است و فیض ره در ذیل آن فرموده که چون انبیاء و اوصیاء معصومند و مورد وثوق و اطمینان سزاوار آنستکه آنها گواه خدا باشند بر خلق و غیر ایشان لیاقت این مقام را ندارند و باین جهت قرار داد است خداوند در هر امتى گواهى را براى خود که گواهى‌
دهد بآنکه خداوند پیغمبر فرستاده و اتمام حجت نموده است بر خلق و کسانیکه اطاعت نمودند معرفى نماید و کسانیکه معصیت کرده‌اند ارائه دهد تا منکر نشوند پس هر پیغمبرى شهادت میدهد که خداوند او را به نبوت فرستاده و ائمه اطاعت او را کردند و ائمه شهادت میدهند که خداوند پیغمبر فرستاده و احکام را بآنها ابلاغ فرموده و ایشان هم به مردم رسانده‌اند و بعضى اطاعت کردند و بعضى معصیت و پیغمبر ما شهادت میدهد براى سایر انبیا که ایشان ابلاغ نمودند احکام الهى را بامم خودشان و تتمه کلام در سوره نساء خواهد ذکر شد انشاء اللّه تعالى حقیر عرض مى‌کنم پس واى بحال ما اگر از اهل معصیت معرفى شویم تمام انبیا و اولیاء گواهان خدا هستند بر ضرر ما چقدر رو سیاهى دارد که در همچو موقفى حاضر باشیم و در چنین مقامى رسوا شویم لابد اگر عاصیان این امت زیاد باشند ما موجب انفعال پیغمبر (ص) و ائمه اطهار نزد خداوند و سایر انبیاء عظام هم میشویم با آنکه آنها در ابلاغ کوتاهى نکردند ما در اطاعت قصور و تقصیر نمودیم پس چگونه ما ادعاى دوستى با آنها مینمائیم که اسباب مباهات و سر افرازى ایشان را فراهم نمیکنیم خداوند خودش عنایتى فرماید که ما باین خجلت گرفتار نشویم (آتش بگرمى عرق انفعال نیست) و آنچه در وجه جمع بین روایات با حفظ ظاهر آیه شریفه بنظر میرسد و ممکن است مراد فیض ره هم از خواص شیعه آن باشد آنستکه مراد از امت پیشوایان حقیقى و مراد از وسط عدل واقعى باشد و این معنى البته مصداق اجلى و مظهر اتم آن ائمه اطهارند ولى نه بطوریکه امت در معنى جماعت استعمال نشده باشد تا خلاف ظاهر باشد بلکه چون مقید بعدل شده است معلوم است که مراد از آن پیشوایانند یعنى جماعتیکه لیاقت و شایستگى دارند که مقتدا و مرجع خلق باشند و آنها عدول واقعى هستند که معصیت از آنها سر نمیزند ظاهرا و واقعا اگرچه معصوم هم نباشند بنابر آنکه معصوم کسى باشد که ممکن نباشد معصیت از او سر زند چنانچه ظاهر ادله است ولى باید ملتزم شد که اختیارا معصیت نمى‌کند نه آنکه نمیتواند معصیت کند بلى چون داراى روح عصمت است ممکن نیست معصیت نماید در هر حال این مرتبه از عدالت ملازم مقام عصمت است یا تالى آن و با ظاهر آیه و ما حصل از روایات وفق دارد و چون علم بباطن اشخاص ممکن نیست قدر متیقن از ظاهر آیه شریفه همان ائمه اطهارند و باین ملاحظه‌
در بعضى از روایات اختصاص بخودشان داده‌اند و خداوند قرار داد بیت المقدس را قبله براى آنکه بداند تابع پیغمبر را بوجود عینى بعد از آنکه دانست او را بوجود علمى که بعد موجود میشود و متابعت میکند تا ممتاز شود از کسى که برمیگردد از دین خود براى الفت بقبله پدران خود و این امتحان براى آنشد که میل اهل مکه باین بود که کعبه قبله آنها باشد و میل اهل مدینه به بیت المقدس بود خداوند اولا اهل مکه را امتحان نمود که تابع پیغمبر خود میشوند و دست از هواى نفس خود برمیدارند یا نه پس از آن اهل مدینه را در معرض امتحان قرار داد و هر کس تابع و مطیع پیغمبر (ص) بود از مهر وطن و تعصب پدر و هواى نفس دست برداشت و تصدیق آنحضرت را نمود و موافقت کرد اگرچه نماز خواندن بجانب بیت المقدس در آنوقت گران بود بر طبع اهل مکه مگر کسیکه معرفت داشت باوامر امتحانیه خداوند و میدانست که خدا میخواهد مطیع را از عاصى ممتاز فرماید و هوا پرست را از خداپرست جدا کند و خداوند ضایع و باطل نمیکند نماز مردم را چون رءوف و مهربان است حقیر عرض میکنم برگشتن بر دو پاشنه پا کنایه از عود بدین پدر و مادر است و اینکه گران بودن نماز نسبت بطبع اهل اهل مکه داده شد با آنکه از کلام امام (ع) استفاده شد که میل هر یک از اهل مکه و مدینه بجهتى بود و خداوند هر دو را امتحان فرمود شاید براى آن باشد که اهل مدینه اگرچه بالطبع مایل بتوجه به بیت المقدس بودند ولى بعد از آنکه مبتلا بملامت یهود شدند تغییر قبله بجانب کعبه بر آنها گران نبود و عیاشى از حضرت صادق (ع) روایت نموده که پرسیدند از آنحضرت که آیا ایمان قول و عمل است یا قول تنها فرمود ایمان عمل تنها است و قول هم بعضى از عمل است که خداوند واجب فرموده در کتاب خود و اقامه حجت نموده است بر آن وقتى که پیغمبر (ص) از بیت المقدس منصرف شد و رو بخانه کعبه فرمود مسلمانان از آنحضرت پرسیدند حال ما و نمازهائیکه خودمان و پدرانمان رو به بیت المقدس خوانده‌ایم چیست خداوند این آیه را نازل فرمود که دلالت دارد بر آنکه اعمال آنها صحیح بوده و از نماز بایمان تعبیر فرموده است پس هر کس خداوند را ملاقات نماید در صورتى که صرف نموده باشد تمام جوارح و اعضاء خود را در آنچه خداوند براى آن خلق فرموده و واجب نموده با ایمان کامل از دنیا رفته است و هر کس خیانت بامانت خدا نماید و جوارح خود را در غیر محل صرف کند ناقص الایمان با خدا ملاقات خواهد نمود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.