از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(لله ما فی السموات وما فی الارض ):(هر چه در آسمانها و زمین است از آن خداست )پس او مالک علی الاطلاق کل عالم است و این جمله زمینه چینی برای جمله بعد است ، (وان تبدوا ما فی انفسکم او تخفوه یحاسبکم به الله ):(و آنچه در دل دارید چه آشکار نمایید و چه پنهان کنید ،خدا شما را به آن محاسبه می کند)چون او مالک آسمانها و زمین است ،لذا شما هم ملک او هستیدو اعمال شما و ملکات نفسانیه شما که منشاء صدور افعال هستند ،آشکار باشندیا پنهانی ، همه در ملکیت و تحت سلطه خداست و در این آیه بین چهار چیزدوبه دو مقابله قرار داده است ،آسمان هم سنخ و هم طراز اعمال نفس و صفات درونی و زمین هم سنخ اعمال بدنی قلمداد شده و در هرصورت خدا به همه آنهامحیط است و برهمه آنها تسلط دارد،و آنچه در نفس مستقر می شود از قبیل ایمان و کفر وحب و بغض ، بعضی به صورت فعل ظاهر می گردد و بعضی ها به علت خود داری نفس به فعل تبدیل نمی شوند و خدا به همه آنها علم دارد، اماتنها احوال و ملکات نفسانیه ای که منشاء صدور فعل هستند ـ چه طاعت باشند وچه معصیت ـ خدای سبحان انسان را از بابت آنها محاسبه می کند،(فیغفر لمن یشاءو یعذب من یشاء والله علی کل شی ء قدیر):(پس هر که را بخواهد می آمرزد و هرکه را بخواهد عذاب می کند و خدا به هر چیز تواناست )لذا مغفرت یا عذاب الهی فرع بر مالکیت خدا واحاطه او برا عمال مردم است و مراد از جمله (مافی انفسکم )صفات و احوال بد درونی است و جمله (و الله علی کل شی ء قدیر)تحلیلی است بر جمله اخیر ،یعنی به جهت قدرت و احاطه برهمه چیز به اعمال شماحسابرسی می نماید . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
مجموعه آفرینش، مِلک و مُلک انحصاری خداست. نیّات و اعمال ظاهری انسان نیز از این قانون جدا نیست، پس ظاهر و باطن انسان، مِلک و مُلک و معلوم خداست و خداوند افکار و کردارهای آشکار انسان را محاسبه کرده و بدانها جزا می‏دهد و فقط از خاطرات زودگذری که وصف انسان و منشأ پیدایش عمل نشده، حسابرسی نمی‏کند.
خدای سبحان پس از محاسبه، براساس مشیّت حکیمانه‏اش می‏بخشد یا عذاب می‏کند، زیرا خداوند بر هر کاری تواناست.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
علامه طباطبائى در تفسیر المیزان مى‏فرماید: حالات قلبى انسان دو نوع است: گاهى خطور است که بدون اختیار چیزى به ذهن مى‏آید و انسان هیچگونه تصمیمى بر آن نمى‏گیرد که آن خطور گناه نیست، چون به دست ما نیست. امّا آن حالات روحى که سرچشمه‏ى اعمال بد انسان مى‏شود و در عمق روان ما پایگاه دارد، مورد مؤاخذه قرار مى‏گیرد.
ممکن است مراد آیه از کیفر حالات باطنى انسان، گناهانى باشد که ذاتاً جنبه درونى دارد و عمل قلب است، مانند کفر و کتمان حقّ، نه مواردى که مقدّمه گناه بیرونى است.
انسان، در برابر روحیّات، حالات و انگیزه‏هایش مسئول است و این مطلب مکرّر در قرآن آمده است. از آن جمله:
* «یؤاخذکم بماکسبت قلوبکم» خداوند شما را به آنچه دلهاى شما کسب نموده است مؤاخذه مى‏کند.
* «فانّه اثم قلبه» براستى که کتمان کننده، دل او گناهکار است.
* «انّ‏السّمع و البصر والفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً» همانا گوش و چشم و دل، هر کدام مورد سؤال هستند.
* «انّ الّذین یحبّون ان تشیع الفاحشة فى الّذین امنوا لهم عذابٌ ألیمٌ فى الدّنیا والأخرة» علاقه قبلى به شیوع گناه و فساد در میان مؤمنان، سبب عذاب دنیا و آخرت است.
حضرت على علیه السلام مى‏فرمایند: مردم بر اساس افکار ونیّات خود مجازات مى‏شوند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  محمد سجاد ابراهيمي - تفسیر مجمع البیان
هر چه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست زیرا او بر آفرینش آنها توانا بوده؛ و کسى که آنها را پدید آورده، درحقیقت مالک آنهاست و هرگونه تصرّفى که بخواهد و شایسته بداند، مى تواند در آنها انجام دهد.

«و ان تبدوا ما فى انفسکم او تخفوه یحاسبکم به اللّه»

و اگر شما آنچه از انگیزه هاى فرمانبردارى و نافرمانى که در درون خویش دارید، آشکار یا نهان کنید، خدا از همه آنها آگاه است و شما را بدان اساس پاداش یا کیفر مى دهد

گروهى در تفسیر این جمله گفته اند که: «چه شما گواهى خود را آشکار سازید و چه پوشیده دارید، خدا آن را مى داند و پاداش یا کیفر آن را به شما خواهد داد»؛ و پاره اى دیگر برآنند که این جمله با همه مقرّراتى که در سراسر این سوره مبارکه آمده است، ارتباط دارد؛ و خدا به کسانى که بخواهند با این مقرّرات ستیزه کنند، هشدار مى دهد. و عدّه اى نیز بر این عقیده اند که پیام این آیه شریفه، با آیه مبارکه «لایکلّف اللّه نفساً الّا وسعها...» نسخ شده است؛ امّا بباور ما، این سخن درستى نیست، چرا که نتیجه این بیان آن است که تکلیف کردن انسانها به کارهایى خارج از توانشان، نخست وجود داشته و آنگاه با نزول این آیه برداشته شده است درصورتیکه این مطلب با خرد سالم ناسازگار است. بنابراین، منظور آیه شریفه، همان مقرّرات و هشدارها و بایدها و نبایدها و عقاید قلبى و امورى است که بر ما پوشیده است. امّا آیه شریفه بر امورى چون وسوسه ها، تصوّرات ذهنى، و اندیشه هایى که نمى توان از ورود آنها به سازمان وجود خویش جلوگیرى کرد و تکلیف درمورد آنها نشاید، ناظر نیست، زیرا جز این را نه خرد مى پذیرد و نه دریافت دارنده وحى که فرمود: «تجوز لهذه الامّه عن نسیانها و ماحدثت به انفسها.» (حکم بر امورى که مردم فراموش سازند و یا بى اختیار در دل خطور کنند، از این امّت برداشته شده است). براین باور آیه دوّم ممکن است روشنگر پیام آیه نخست باشد؛ بدینصورت که خدا کسى را بر آنچه خارج از توان انسان در دل یا ذهن خطور مى کند، نه موظّف مى سازد و نه کیفر مى کند. به عبارت روشنتر، خداوند هیچکس را به سبب وسوسه یا گناهى که تنها در تصوّر و یا در اندیشه راه یابد، کیفر نمى کند، مگر اینکه فرد در درون تصمیم بگیرد که آن را مرتکب شود؛ و این بدان جهت است که آهنگ و تصمیم بر کارى، از کارهاى قلب است. ناگفته پیداست که کیفر این آهنگِ بر گناه، به اندازه ارتکاب آن نیست؛ امّا پاداش تصمیم بر انجام دادن کارهاى شایسته را آفریدگار هستى از سر مهر و بخشایش به همان اندازه انجام دادن کار شایسته قرار داده است. براى نمونه، در روایتى آمده است که: «اِنّ المنتظر للصّلاة فى الصّلاة مادام ینتظرها.» (کسى که در انتظار فرارسیدن هنگام نماز است تا نماز بخواند، در همه ساعات انتظار، همان پاداش نماز را دریافت مى دارد). و روشن است که این بخشایشى است ازسوى خدا به بندگان.

«فیغفر لمن یشاء و یعذّب من یشاء»

پس خدا هر که را بخواهد و شایسته بداند، از سر بخشایش خود مى آمرزد؛ و هر که را بخواهد و سزاوار عذاب بداند، کیفر مى کند.

«واللّه على کلّ شى ءٍ قدیرٌ»

و خداوند بر هر کارى تواناست

برخى این جمله از آیه شریفه را اینطور تفسیر کرده اند که «خدا بر آمرزش شایستگان و کیفر بیدادگران تواناست»؛ امّا بباور ما، این جمله عمومیت دارد و مفهوم آن، این است که «خدا بر هر کارى تواناست».


تناسب آیات
در تناسب این آیه شریفه با آیاتى که پیشتر تفسیر آنها گذشت و در آنها چگونگى تنظیم سند در روابط اقتصادى طرح شده بود، دیدگاهها متفاوت است:

1. برخى برآنند که تناسب میان آنها این است که آیات پیشین مقرراتى را در قلمرو تجارت و روابط اقتصادى بیان فرمود، و اینک با این آیه و آیاتى که در پى خواهد آمد مى رود تا سوره مبارکه را با یکتایى خدا، و اندرز و یادآورى پاداش او به شایستگان به پایان برد.

2. و برخى مى گویند: تناسب میان آنها این است که: در آیه پیشین فرمود: خدا از آنچه انجام مى دهید، آگاه است (واللّه بماتعملون علیمٌ)؛ و اکنون مى فرماید: این دانایى و آگاهى بدان دلیل است که او آفریدگار آسمانها و زمین است و چیزى بر او پوشیده نمى ماند.

3. و پاره اى نیز بر این باورند که: قرآن کریم در آیات گذشته به تنظیم سند در روابط تجارى فرمان داد؛ و اینک یادآور مى شود که سود و زیان انجام این دستور یا وانهادن آن به خود مردم باز مى گردد، نه به خدا؛ چرا که آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ اوست.


بهترین ایمان آوردگان
قرآن شریف بعد از آنکه در آیات این سوره مبارکه، برنامه نماز، رابطه با خدا، پرداخت حقوق مالى، ارتباط صحیح و عادلانه با مردم، مقرّرات دینى و سرگذشت انسانساز پیامبران را ترسیم فرمود، سوره را با بیان شکوه و عظمت خدا و تصدیق پیام آور او در آیاتِ واپسینِ آن که تفسیر آنها ازپى خواهد آمد، بپایان مى برد.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
این آیه در حقیقت آنچه را که در جمله آخر آیه قبل آمد تکمیل مى‏کند، مى‏گوید:" آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است و (به همین دلیل) اگر آنچه را در دل دارید آشکار سازید یا پنهان کنید خداوند شما را مطابق آن محاسبه مى‏کند" (لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ).

" سپس هر کس را که بخواهد (و شایسته بداند) مى‏بخشد و هر کس را بخواهد (و مستحق ببیند) مجازات مى‏کند" (فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ).

یعنى تصور نکنید اعمالى همچون کتمان شهادت و گناهان قلبى دیگر بر او مخفى مى‏ماند کسى که حاکم بر جهان هستى و زمین و آسمان است، هیچ چیز بر او مخفى نخواهد بود، بنا بر این تعجب نکنید، اگر گفته شود خداوند گناهان پنهانى را نیز محاسبه مى‏کند و کیفر مى‏دهد.

این احتمال نیز وجود دارد که آیه فوق اشاره به تمام احکامى باشد که در آیات مختلف پیشین آمد، مانند انفاقهاى خالصانه و انفاقهاى آمیخته با ریا و همچنین منت و آزار و نیز نماز و روزه و سایر احکام و عقاید.

و در پایان آیه مى‏فرماید:" و خداوند بر هر چیز قادر است" (وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ).

هم آگاهى دارد نسبت به همه چیز این جهان و هم قادر است لیاقتها و شایستگیها را مشخص کند و هم متخلفان را کیفر دهد.


نکته‏ها
1- گاه تصور مى‏شود که این آیه با احادیث فراوانى که مى‏گوید: نیت گناه، گناه نیست مخالفت دارد.

ولى پاسخ آن روشن است، زیرا آن احادیث مربوط به گناهانى است که عمل خارجى دارد و نیت مقدمه آن است مانند: ظلم و دروغ و غصب حقوق، نه گناهانى که ذاتا جنبه درونى دارند و عمل قلبى محسوب مى‏شود، (مانند شرک و ریا و کتمان شهادت).

تفسیر دیگرى نیز براى این آیه وجود دارد و آن اینکه یک عمل ممکن است به صورتهاى مختلف انجام شود، مثلا انفاق گاه براى خدا است و گاه براى ریا و شهرت‏طلبى، آیه مى‏گوید: اگر نیت خود را آشکار سازید و یا پنهان کنید خداوند از آن با خبر است، و بر طبق آن به شما جزا مى‏دهد و در واقع اشاره به همان مضمون روایت‏ لا عمل الا بنیة :" هیچ عملى جز به نیت نیست" «1» دارد.

2- روشن است اینکه مى‏فرماید: هر کس را بخواهد مى‏بخشد و هر کس را بخواهد عذاب مى‏کند، خواستن بى دلیل نیست، بلکه بخشش او نیز دلیلى دارد و دلیلش شایستگى عفو در شخص مورد بخشش است، و همچنین عدم بخشش و عذاب کردن.


[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه السادات قاسمپور - پرتوی از قرآن
لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ- تقدم للَّه، اختصاص را میرساند.
ما، اشاره ابهام‏انگیز به پدیده‏ها و قوا و استعدادهاییست که در درون آسمانها و زمین تکوین مى‏یابد، و تکرار آن- ما فى السماوات، ما فى الارض، ما فى انفسکم- تکامل و جدایى آن را مینمایاند: همان چه در آسمانهاست، بصورت کامل در زمین و کاملتر آن در نفوس شما است. لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ ...، چون علت و مقدمه‏اى براى عطف وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ ...، است: همین که آنچه در آسمانها و زمین است، فقط از آن خدا میباشد، اگر آشکارا کنید آنچه در نفوس شماست یا آن را پنهان دارید خداوند بسبب آن حساب شما را میرسد. ما فى انفسکم، باید ملکات و خویهایى باشد که محصول اعمال است و در نفوس ثبات یافته و منشأ اراده و اختیار میگردد و بصورت اعمال و گفتار، آشکارا میشود و یا مانع و مضاد درونى و یا بیرونى آنها را نهان میدارد. اینها است که مورد تکلیف و محاسبه و مؤاخذه واقع میشود- نه اندیشه و وسوسه‏ها و خاطرات گذرایى که بدون اراده و اختیار است- پس آنچه در نفوس ثبات یافته و محصول اندیشه و اعمال اختیارى و منشأ آن و قابل تغییر است، چه ابداء شود یا اخفاء بحساب در مى‏آید. مانند خویهاى حسد و کبر و امساک و دیگر عقده‏ها و عادات نیک و بدى که میتوان آنها را دگرگون کرد و یا از بروزشان بازداشت. اینها بهر صورت و چگونگى و تأثیر و ابداء و یا اخفاء که باشند، حساب جمع و تفریق و فعل و انفعالهاى آن را همان خدا میداند و بررسى میکند و بر طبق مشیت حکیمانه‏اش آنچه شرخیز و عذاب آور است مى‏آمرزد و یا بآن عذاب مینماید: فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ- چون او بر هر چیزى توانا است: وَ اللَّهُ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ. این آیه مبیّن مالکیت و تصرف بحق خدائیست که این احکام را بمشیت حکیمانه‏اش تشریع نموده و تعلیل نهى- «و لا تکتموا الشهاده- و- فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ» و تفصیل: «وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - تفسیر تسنیم
مجموعه آفرینش، مِلک و مُلک انحصاری خداست. نیّات و اعمال ظاهری انسان نیز از این قانون جدا نیست، پس ظاهر و باطن انسان، مِلک و مُلک و معلوم خداست و خداوند افکار و کردارهای آشکار انسان را محاسبه کرده و بدانها جزا می‏دهد و فقط از خاطرات زودگذری که وصف انسان و منشأ پیدایش عمل نشده، حسابرسی نمی‏کند.
خدای سبحان پس از محاسبه، براساس مشیّت حکیمانه‏اش می‏بخشد یا عذاب می‏کند، زیرا خداوند بر هر کاری تواناست. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ: براى خداست خاصه مالکیت و سلطنت آنچه در آسمانهاست از کواکب و ملائکه و غیر آن از عجائبات و آنچه در زمین است از ارکان و موالید. یا مر ذات یگانه الهى راست عوالم روحانیه که استار غیوب و بواطن صفاتند و عوالم جسمانیه که ظواهر اسماء و مظاهر فعالند، یعنى زمام اختیار خلق و ملک آسمان و زمین و آنچه بین آنهاست و تدبیرات عالم وجود در تحت اقتدار و قبضه اختیار او است، زیرا ذات احدیت سبحانى مبدع و منشى همه مکونات و ممکنات است پس ملک و ملک همه به ید قدرت او است به هر قسمى که اراده فرماید. وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ‌:
و اگر آشکار کنید آنچه در نفوس شماست از نیات و قصدها، أَوْ تُخْفُوهُ‌: یا پنهان سازید آن را، یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ‌: محاسبه فرماید شما را به آن خداى تعالى، پس شما را به آن مجازات خواهد داد.
و از حضرت باقر علیه السّلام مروى است در تفسیر این آیه فرمود: آنچه آشکار کنید از افعال ظاهره که مردم آن را مشاهده کنند، و آنچه مخفى نمائید از آنها، حق تعالى بر این هر دو جزا خواهد داد. «1» تنبیه: آیه شریفه شامل است اعتقادات صحیحه و فاسده را، یعنى عقد قلبى و آنچه در تحت تکلیف داخل نیست مانند وساوس و هواجس نفسانى و آنچه تحفظ از آن ممکن نباشد مانند خواطر قلبیه از این حکم خارج است به دلالت عقل و فرمایش نبوى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: انّ اللّه تجاوز لهذه الامّة عن نسیانها و ما حدّثت به انفسها ما لم یتکلّم به او یعمل به: «2» بدرستى که خداى تعالى از امت من عفو فرموده نسیان آنان را و آنچه نفس ایشان به آن حدیث کند مادامى که تکلم ننموده یا عمل نکرده باشد.
فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ: پس مى‌آمرزد به فضل خود هر که را که آمرزش او را خواهد. وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ: و عذاب نماید به عدل هر که را که تعذیب او را خواهد. وَ اللَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ: و خداى تعالى بر همه چیز از آمرزش و عذاب قادر و توانا است.
تحقیق: علامه مجلسى رضوان الله علیه در مرآت العقول شرح مفصلى در این موضوع بیان فرموده وضوح این مطلب منوط به احوال قلب است:
1- حدیث نفس- آنچه در قلب خطور یابد مثل صورت زنى که پشت سر او باشد در راه که اگر توجه کند او را مى‌بیند.
2- میل طبع و هیجان رغبت- که عبارت است از شهوتى که در طبع و میل انسانى باشد.
3- حکم قلب و اعتقاد به اینکه سزاوار است نظاره شود مادامى که رادعى و مانعى حاصل نباشد مانند حیاء و خوف.
4- تصمیم عزم و جزم بر فعل که مقدمه تحریک عضلات است.
اما اول و دوم مخاطره و حدیث نفس و مؤاخذه ندارد و مشمول حدیث شریف نبوى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم قال: عفى عن امّتى ما حدّثت به نفوسها «1» فرمود: عفو شده از امت من آنچه حدیث کند به آن نفوس آنان.
و اما سومى، یعنى اعتقاد و حکم قلب مردّد است بین حال اختیار و اضطرار، پس اختیارى آن مورد مؤاخذه، و اضطرارى آن مؤاخذه ندارد.
اما چهارمى که تصمیم عزم و قصد به فعل مورد مؤاخذه خواهد بود، پس اگر خوف الهى او را بازدارد و پشیمان شود، نوشته شود براى او حسنه، زیرا قصد او اولا معصیت بود، لکن امتناع او از آن مجاهده نفس و حسنه محسوب مى‌باشد، و لذا فرمود پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم: یقول اللّه للحفظة:
اذا همّ عبدى بسیّئة فلا تکتبوها علیه فان عملها فاکتبوها سیئة و ان همّ بحسنة و لم یعملها فاکتبوها حسنة فان عملها فاکتبوها عشرا: «2» خداى تعالى فرماید به ملکین حافظین اعمال: هر گاه قصد کند بنده من به گناهى، پس ننویسید آن را بر او، اگر بجا آورد آن را، بنویسید یک گناه. و اگر قصد حسنه نمود و بجا نیاورد، بنویسید بر او حسنه، پس اگر آن را بجاى آورد، بنویسید براى او ده ثواب. و این دلیل عفو است بر عمل قلب و تفضل از جانب مقلب القلوب.
تتمه: چون آیه نازل شد جماعتى از صحابه خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم عرض کردند: ما تکلیف ما لا یطاق شدیم به جهت‌ آنکه هیچیک از ما خالى از حدیث نفس نیستیم و زمام اندیشه ما در اختیار ما نیست، گاهى خیال معاصى در قلب ما خطور کند و ما آن را کراهت داریم، اگر خدا ما را به آن محاسبه فرماید کار بر ما دشوار گردد؟ حضرت فرمود: شما همان را گوئید که بنى اسرائیل گفتند: سمعنا و عصینا، لا جرم چندین بلیه بر گفتار آنان متفرع شد گفتند: سمعنا و اطعنا. اصحاب به فرمایش حضرت اطمینان یافته از صمیم قلب گفتند: سمعنا و اطعنا؛ آیه شریفه نازل شد که: لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها؛ بنا بقولى آیه شریفه بعد نازل شد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » پرتوی از قرآن
لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ مٰا فِی اَلْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا مٰا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحٰاسِبْکُمْ بِهِ اَللّٰهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشٰاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ تقدم للّٰه، اختصاص را میرساند

ما، اشارۀ ابهام انگیز به پدیده ها و قوا و استعدادهاییست که در درون آسمانها و زمین تکوین مى یابد، و تکرار آن ما فى السماوات، ما فى الارض، ما فى انفسکم تکامل و جدایى آن را مینمایاند: همان چه در آسمانهاست، بصورت کامل در زمین و کاملتر آن در نفوس شما است لِلّٰهِ مٰا فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ ،چون علت و مقدمه اى براى عطف وَ إِنْ تُبْدُوا مٰا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ ،است: همین که آنچه در آسمانها و زمین است، فقط از آن خدا میباشد، اگر آشکارا کنید آنچه در نفوس شماست یا آن را پنهان دارید خداوند بسبب آن حساب شما را میرسد ما فى انفسکم، باید ملکات و خویهایى باشد که محصول اعمال است و در نفوس ثبات یافته و منشأ اراده و اختیار میگردد و بصورت اعمال و گفتار، آشکارا میشود و یا مانع و مضاد درونى و یا بیرونى آنها را نهان میدارد اینها است که مورد تکلیف و محاسبه و مؤاخذه واقع میشود نه اندیشه و وسوسه ها و خاطرات گذرایى که بدون اراده و اختیار است پس آنچه در نفوس ثبات یافته و محصول اندیشه و اعمال اختیارى و منشأ آن و قابل تغییر است، چه ابداء شود یا اخفاء بحساب در مى آید مانند خویهاى حسد و کبر و امساک و دیگر عقده ها و عادات نیک و بدى که میتوان آنها را دگرگون کرد و یا از بروزشان بازداشت اینها بهر صورت و چگونگى و تأثیر و ابداء و یا اخفاء که باشند، حساب جمع و تفریق و فعل و انفعالهاى آن را همان خدا میداند و بررسى میکند و بر طبق مشیت حکیمانه اش آنچه شرخیز و عذاب آور است مى آمرزد و یا بآن عذاب مینماید: فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشٰاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُ چون او بر هر چیزى توانا است: وَ اَللّٰهُ عَلىٰ کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ این آیه مبیّن مالکیت و تصرف بحق خدائیست که این احکام را بمشیت حکیمانه اش تشریع نموده و تعلیل نهى «و لا تکتموا الشهاده و فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ »و تفصیل: « وَ اَللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ »است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر گازر
حقّ جلّ و علا چون بیان احکام شرعى کرد بازنمود که آنچه من فرمودم ترانه براى آن فرمودم که مرا به آن حاجتى بود بلکه از بهر تو و نفع و صلاح تو فرمودم چه همۀ ملک آسمان و زمین مراست و در آسمان و زمین امر و فرمان مراست اگر ظاهر گردانید آنچه در دلهاى شماست یا بازپوشید آن را

شعبى و مجاهد و عکرمه گفتند که:مراد باین ابداء و اخفاء شهادتست بعضى دیگر گفتند که:موالات کافران است بیانش در سورۀ آل عمران «قُلْ إِنْ تُخْفُوا مٰا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اَللّٰهُ » و این قول مقاتل و واقدى است بعضى دیگر از علما گفتند:عامّ است لیکن حکم آن منسوخ است به آیت «لاٰ یُکَلِّفُ اَللّٰهُ نَفْساً إِلاّٰ وُسْعَهٰا» رسول صلى اللّه علیه و آله گفت: انّ اللّه تجاوز لامّتى ما حدّثت به أنفسها ما لم تکلّموا به او تعلموا به،خداى تعالى از امّت من در گذراند آنچه نفس ایشان به آن حدیث کند ما دام تا نگویند یا نکنند و این قول عبد اللّه عباس و عبد الله مسعود و ابو هریره است و این قول ضعیف است از آنکه دلیل دلالت کرده است بر نفى تکلیف ما لا یطاق و آن از حکیم جایز نبود و اگرچه یک ساعت بود پس آیت متناول باشد اعتقادات و ارادات را،آنگه گفت:بیامرزد آن را که خواهد از مستحقّان عقاب و عذاب کند آن را که خواهد از ایشان و این آیت دلیل است بر آنکه خداى را هست که عفو کند از گناه گناه کاران که اگر واجب بودى عذاب کردن ایشان چنانکه اهل وعید گویند تعلیق آن کردن به مشیّت نیکو نبودى و خداى تعالى بر همه چیزى قادر است جماعتى گفتند که:خداى تعالى بنده را به همه فعل از افعال محاسبه کند جز آنکه هرچه از آن بقول و عمل کرده باشد آن را به قیامت عقوبت کند اگر توبه نکرده باشد و آنچه بدان همّت کرده باشد بدل یا عزم کرده باشد برآن از معصیت آن را جزا به بیمارى و مصائب و آفات و احزان کند و درین خبرى روایت کرده اند از پیغمبر صلى اللّه علیه و آله که بدانچه بدو رسد از تبى و نکبتى و به چیزى که ازو ضایع شود و چیزى که در گریبان طلب کند و آن در آستین او باشد تا بدانستن آن غمى بدل او رسد این همه کفّارت او بود تا که پیش خداى رسد از گناه پاکیزه شده باشد چنانکه زر سرخ از کورۀ زرگر بیرون آید و گفت صلى اللّه علیه و آله:لا یصیب المؤمن نصب و لا وصب و لا مخمصة حتّى الهمّ یهمّه و لا أذى الّا کفّره اللّه به من خطایاه،مؤمن را هیچ رنجى و دردى و گرسنگى نرسد تا آن چیز که او را غمگین کند الّا که خداى تعالى آن را به کفّارت گناهش کند و جعفر صادق علیه السّلام گفت که: اگر اظهار کنید آنچه در دل دارید از ایمان یا پنهان کنید و محمّد بن علىّ الباقر علیه السّلام گفت:آنچه آشکارا کنید از افعال ظاهر و مردم آن را ببینند و بدانند و آنچه پنهان کنید از مردمان و ایشان ندانند خداى بر این هر دو جزا دهد

در خبرست که روز قیامت بندۀ را در قیامت آرند و صحیفۀ اعمال او در دست او نهند او نامه باز کند در اوّل حجّى مبرور بیند ساعتى در آن مى نگرد و اندیشه مى کند و مرد حجّ نکرده باشد خطاب آید که برخوان صحیفۀ عملت،او گوید:خدایا سهو و غلط بر تو روا نیست من در دار دنیا حجّ نکرده ام و اینجا حجّى مقبول نوشته اند،حقّ گوید:تو حجّ نکردى و لیکن فلان روز یاد دارى که قافلۀ حاجّ مى گذشت تو آب در چشم بگردانیدى و مى گفتى:کاشکى تا من استطاعت داشتمى تا با اینان برفتمى من از تو صدق دانستم در دیوان تو بنوشتم حجّى مقبول و مبرور

قتاده روایت کند از صفوان گفت که:با عبد اللّه عمر بودم در طوافگاه مردى آمد و ازو پرسید:که اى پسر عمر از رسول صلى اللّه علیه و آله چه شنودى در نجوى ؟ گفت:شنیدم که رسول گفت:روز قیامت بنده را بعرش خود نزدیک کند و گناهان او تنها با او تقریر مى کند و مى گوید:اى بنده یاد دارى فلان روز فلان گناه کردى ؟ او گوید:بار خدایا همچنین است که مى فرمائى من کردم،حق تعالى گوید:بندۀ من از تو بپوشیدم آن همه را و فرشتگان را برآن اطّلاع ندادم اکنون بیامرزیدم و ترا عفو کردم با مؤمنان چنین خطاب کند و با کافران و منافقان بر ملاء خلق على رءوس الاشهاد ندا کند هٰؤُلاٰءِ اَلَّذِینَ کَذَبُوا عَلىٰ رَبِّهِمْ الا لعنت اللّه على الکاذبین [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.