● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
(They are those who are certain that they are going to meet their Lord, and that unto Him they are going to return.) continues the subject that was started in the previous Ayah. Therefore, the prayer, or the advice to observe it is heavy,
except for Al-Khashi`in. (They are those) who are certain (Yazunnuna) that they are going to meet their Lord,) meaning, they know that they will be gathered and face their Lord on the Day of Resurrection,
(and that unto Him they are going to return.) meaning, their affairs are all subject to His will and He justly decides what He wills. Since they are certain that they will be returned to Allah and be reckoned, it is easy for them to perform the acts of obedience and refrain from the prohibitions. Ibn Jarir commented on Allah's statement;
Yazunnuna that they are going to meet their Lord)
Ibn Jarir said; "The Arabs call certainty as well as doubt, Zann. There are similar instances in the Arabic language where a subject as well as its opposite share the same name. For instance, Allah said,
(And the Mujrimun (criminals, polytheists, sinners), shall see the Fire and Zannu (apprehend) that they have to fall therein)''(18:53).
It is recorded in the Sahih that on the Day of Resurrection, Allah will say to a servant, "Have I not allowed you to marry, honored you, made the horses and camels subservient to you and allowed you to become a chief and a master'' He will say, "Yes.'' Allah will say, "Did you have Zann (think) that you will meet Me'' He will say, "No.'' Allah will say, "This Day, I will forget you, just as you forgot Me.'' If Allah wills, we will further elaborate on this subject when we explain Allah's statement,
(They have forgotten Allah, so He has forgotten them) (9:67).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - انسانها به ملاقات خدا خواهند رفت و تنها به سوى او باز خواهند گشت.
أنهم ملقوا ربهم و أنهم إلیه رجعون
2 - کسانى که به لقاى خدا باور دارند، از خود بزرگ بینى رهیده و به خصلت نیکوى خشوع آراسته مى شوند.
إلا على الخشعین. الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم
3 - کسانى که «بازگشت به خدا» را قبول دارند، مردمى فروتن و منزه از خود بزرگ بینى هستند.
إلا على الخشعین. الذین یظنون ... أنّهم إلیه رجعون
4 - اقامه نماز براى باورداران به لقاى خدا و بازگشت به او، امرى سهل و آسان است.
و إنها لکبیرة إلا على الخشعین. الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم
5 - گمان به لقاى خدا و بازگشت به او، در ایجاد روحیه خشوع و فروتنى کافى است.
الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إلیه رجعون
به کارگیرى «یظنون» (گمان دارند) در مسأله رجوع به خداوند - که هر مسلمانى باید اعتقاد جزمى به آن داشته باشد - اشاره به این دارد که: حتى گمان به قیامت و رجوع به خداوند نیز در زایل ساختن خود بزرگ بینى تأثیر بسزایى داشته و مایه فروتنى خواهد شد.
6 - خاشعان، خویشتن را در محضر خداوند و در حال بازگشت به او مى بینند.
الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إلیه رجعون
برداشت فوق بر اساس این احتمال است که: زمان «ملاقوا ربهم» و نیز زمان «إلیه راجعون» را زمان حال بدانیم نه زمان مستقبل
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
«الّذین یظنّون انّهم ملاقوا ربّهم»
اینک باید دید این فروتنان کیانند؟ اینان همانانند که مى پندارند سرانجام خداى خویش را دیدار خواهند کرد.
بیشتر مفسّران، واژه «یظنّون» در آیه شریفه را به معناى «یقین مى دارند» گرفته اند، چرا که «ظنّ» در بسیارى از موارد به مفهوم یقین نیز آمده است؛ همچنین واژه «ملاقات» را به معناى «یافتن و گرفتن آنچه خدا وعده فرموده است» دانسته اند.
با این بیان، معناى آیه شریفه چنین خواهد بود: «کسانى که یقین دارند آنچه را پروردگارشان وعده داده است، همه را خواهند یافت». درحقیقت، آیه مورد بحث با این آیه شریفه هم معناست که: «اِنّى ظَنَنْتُ اَنّى مُلاقٍ حِسابِیَه»(142).
امّا برخى از مفسّران نیز واژه «یظنّون» را به همان مفهوم ظاهریش - «پندار» - گرفته و گفته اند که در آیه شریفه، واژه «گناهان» را باید در تقدیر دانست: «فروتنان کسانى هستند که مى پندارند با گناهان خویش پروردگارشان را دیدار مى کنند».
در میان این گروه، عدّه اى ملاقات با خدا را اشاره به مرگ مى دانند؛ همانگونه که در زبان مردم نیز به کسى که جهان را بدرود مى گوید، گفته مى شود: او خداى خود را دیدار کرد. با این بیان، تفسیر آیه شریفه چنین مى شود: «فروتنان مردمى هستند که هماره مى پندارند عمرشان رو به پایان است و بزودى جهان را بدرود مى گویند و به دیدار پروردگار خویش مى شتابند. به همین دلیل است که به دنیا و ارزشهاى آن دل نمى بندند و از گناه و زشتى دورى مى جویند».
و دسته اى دیگر از این گروه بر این اعتقادند که منظور از دیدار خدا در آیه شریفه، دریافت کیفر و پاداش ازجانب اوست؛ که درمورد منافقان مى فرماید:
«فَاعْقَبَهُمْ نِفاقَاً فى قُلُوبِهِمْ اِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما اَخْلَفُوااللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ.»(143)
پس به سزاى آنکه با خدا خلف وعده کردند و از آن روى که دروغ گفتند، در دلهایشان تا روزى که کیفر عملکرد خویش را دیدار کنند، پیامدهاى نفاق را باقى مى گذارد.
و نیز مى فرماید:
«وَ لَوْتَرى اِذْ وُ قِفُوا عَلى رَبِّهِمْ ...»(144)
و اگر آنان را بنگرى آنگاه که دربرابر پروردگار خویش بازداشته مى شوند...
و در روایت مى فرماید:
«مَن حلف على مال امرءٍ مسلم کاذباً لقى اللَّه و هو علیه غضبان.»
هر که براى بردن مال مسلمانى سوگند دروغ یاد کند، خداى را دیدار خواهد کرد درحالیکه او بر وى خشمگین است.
روشن است که در این آیات و روایتى که گذشت، منظور از «دیدار» و «ملاقات»، «دیدار خدا» نیست، بلکه «دیدار پاداش یا کیفر عادلانه او» است.
«و انّهم الیه راجعون»
و آنان به سوى او باز خواهند گشت
یک پرسش: «رجوع»، بازگشت به مکان یا شرایطى است که انسان پیشتر در آن قرارداشته است. با این بیان، بازگشت به سوى خدا چه مفهومى ممکن است داشته باشد؟ آیا به این مفهوم است که انسانها پیش از آفرینش خویش نزد او بوده اند؟
پاسخ: پاسخ این پرسش را به صورتهاى گوناگون داده اند:
1. منظور این است که انسانها براى زندگى جدیدى در جهان دیگر، باز مى گردند.
2. منظور این است که همانگونه که انسانها پیش از آمدن به دنیا هیچ بودند، دگرباره به همان مرحله باز مى گردند.
3. در جهانى که ما زندگى مى کنیم، بر اثر تسلّط ظالمانه عدّه اى بر عدّه دیگر، گاه بیدادگران نقشه سود یا زیانى براى فرد، خانواده و جامعه اى مى کشند؛ امّا با فرارسیدن لحظات واپسین، انسان به سرایى روى مى آورد که جز آفریدگار هستى هیچکس مالک سود و زیانى براى دیگرى نیست. و منظور آیه شریفه از «بازگشت به سوى او» نیز بازگشت به جهانى است که تنها او مالک پاداشها و کیفرها است.
کوتاه سخن اینکه: آنان به جهان دیگر اعتراف دارند؛ و «بازگشت به جهان دیگر پس از مرگ» را «بازگشت به سوى خدا» عنوان کرده اند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
در آخرین آیه مورد بحث خاشعان را چنین معرفى مىکند همانها که مىدانند پروردگار خود را ملاقات خواهند کرد و به سوى او باز مىگردند ( الذین یظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم الیه راجعون ) .
یظنون از ماده ظن گاه به معنى گمان و گاه به معنى یقین مىآید و در اینجا مسلما به معنى ایمان و یقین قطعى است ، زیرا ایمان به لقاء الله و باز گشت به سوى او حالت خشوع و خداترسى و احساس مسئولیت را در دل انسان زنده مىکند و این یکى از آثار تربیتى ایمان به معاد است که همه جا در برابر انسان صحنه آن دادگاه بزرگ را مجسم مىسازد و به انجام مسئولیتها و حق و عدالت دعوت مىکند.
این احتمال نیز وجود دارد که ظن در اینجا به معنى گمان باشد ، و این در حقیقت یک نوع مبالغه و تاکید است که اگر انسان فرضا به آندادگاه بزرگ
تفسیر نمونه ج : 1ص :217
ایمان نداشته باشد و فقط گمان کند ، کافى است که از هر گونه خلافکارى خوددارى نماید و در واقع سرزنش به علماء یهود است که اگر ایمان شما حتى به درجه ظن و گمان برسد باز باید احساس مسئولیت کنید و دست از اینگونه تحریفات بردارید.
نکتهها:
1- لقاء الله چیست ؟
تعبیر به لقاء الله در قرآن مجید کرارا آمده است ، و همه به معنى حضور در صحنه قیامت مىباشد ، بدیهى است منظور از لقاء و ملاقات خداوند ملاقات حسى ، مانند ملاقات افراد بشر با یکدیگر نیست ، چه اینکه خداوند نهجسم است و نه رنگ و مکان دارد که با چشم ظاهر دیده شود ، بلکه منظور یا مشاهده آثار قدرت او در صحنه قیامت و پاداشها و کیفرها و نعمتها و عذابهاى او است ، چنانکه گروهى از مفسران گفتهاند.
یا به معنى یک نوع شهود باطنى و قلبى است ، زیرا انسان گاه به جائى مىرسد که گوئى خدا را با چشم دل در برابر خود مشاهده مىکند ، به طورى که هیچگونه شک و تردیدى براى او باقى نمىماند.
این حالت ممکن است بر اثر پاکى و تقوا و عبادت و تهذیب نفس در این دنیا براى گروهى پیدا شود ، چنانکه در نهج البلاغه مىخوانیم : یکى از دوستان دانشمند على (علیهالسلام) به نام ذعلب یمانى از امام (علیهالسلام) پرسید هل رایت ربک : آیا خداى خود را دیدهاى ؟ !
تفسیر نمونه ج : 1ص :218
امام (علیهالسلام) فرمود ا فاعبد ما لا ارى آیا خدائى را که نبینم پرستش کنم ؟ ! و هنگامى که او توضیح بیشتر خواست امام اضافه کرد : لا تدرکه العیون بمشاهدة العیان و لکن تدرکه القلوب بحقائق الایمان چشمهاى ظاهر هرگز او را مشاهده نکنند ، بلکه قلبها بوسیله نور ایمان او را درک مىنمایند.
ولى این حالت شهود باطنى در قیامت براى همگان پیدا مىشود ، چرا که آثار عظمت و قدرتخدا در آنجا آنچنان آشکار است که هر کوردلى هم ایمان قطعى پیدا مىکند.
2-راه پیروزى بر مشکلات
براى پیشرفت و پیروزى بر مشکلات دو رکن اساسى لازم است ، یکى پایگاه نیرومند درونى و دیگر تکیه گاه محکم برونى ، در آیات فوق به این دو رکن اساسى با تعبیر صبر و صلوة اشاره شده است : صبر آن حالت استقامت و شکیبائى و ایستادگى در جبهه مشکلات است ، و نماز پیوندى است با خدا و وسیله ارتباطى است با این تکیه گاه محکم.
گر چه کلمه صبر در روایات فراوانى به روزه تفسیر شده است ، ولى مسلما منحصر به روزه نیست ، بلکه ذکر روزه به عنوان یک مصداق بارز و روشن آن است ، زیرا انسان در پرتو این عبادت بزرگ ارادهاى نیرومند و ایمانى استوار پیدا مىکند و حاکمیت عقلش بر هوسهایش مسلم مىگردد .
مفسران بزرگ در تفسیر این آیه نقل کردهاند که رسول گرامى اسلام هر گاه با مشکلى روبرو مىشد که او را ناراحت مىکرد از نماز و روزه مدد مىگرفت.
تفسیر نمونه ج : 1ص :219
و نیز از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده که فرمود : هنگامى که با غمى از غمهاى دنیا روبرو مىشوید وضو گرفته ، به مسجد بروید ، نماز بخوانید و دعا کنید ، زیرا خداوند دستور داده و استعینوا بالصبر و الصلوة .
توجه به نماز و راز و نیاز با پروردگار نیروى تازهاى در انسان ایجاد مىکند و او را براى رویاروئى با مشکلات نیرو مىبخشد.
در کتاب کافى از امام صادق (علیهالسلام) مىخوانیم کان على (علیهالسلام) اذا اهاله امر فزع قام الى الصلوة ثم تلا هذه الایة و استعینوا بالصبر و الصلوة هنگامى که مشکل مهمى براى على (علیهالسلام) پیش مىآمد به نماز بر مىخاست سپس این آیه را تلاوت مىفرمود و استعینوا بالصبر و الصلوة.
آرى نماز انسان را به قدرت لایزالى پیوند مىدهد که همه مشکلات براى او سهل و آسان است و همین احساس سبب مىشود که انسان در برابر حوادث نیرومند و خونسرد باشد .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
(الذین یظنون أنهم ملاقو ربهم ) أی یتوقعون لقاء ثوابه و نیل ما عنده ، و یطمعون فیه . و فی مصحف عبدالله : یعلمون . و معناه : یعلمون أن لا بد من لقاء الجزاء فیعملون علی حسب ذلک . و لذلک فسر "یظنون " بیتیقنون . و أما من لم یوقن بالجزاء و لم یرج الثواب ، کانت علیه مشقة خالصة فثقلت علیه کالمنافقین و المرائین بأعمالهم . و مثاله من وعد علی بعض الاعمال و الصنائع أجرة زائدة علی مقدار عمله ، فتراه یزاوله برغبة و نشاط و انشراح صدر و مضاحکة لحاضریه ، کأنه یستلذ مزاولته بخلاف حال عامل یتسخره بعض الظلمة. و من ثم قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم "و جعلت قرة عینی فی الصلاة" و کان یقول "یا بلال روحنا" و الخشوع : الاخبات و التطامن . و منه : الخشعة للرملة المتطامنة. و أما الخضوع فاللین و الانقیاد. و منه : خضعت بقولها إذا لینته
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (46)
بعد از آن وصف خاشعین را فرماید:
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ: خاشعین کسانیند که یقین دارند به درستى که ایشان ملاقات کنندهاند ثواب و وعدههاى پروردگار خود را.
على بن ابراهیم قمى فرماید: «ظنّ» در این آیه شریفه به معنى یقین مىباشد.
تفسیر برهان از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام، در این آیه شریفه فرمود: یقین دارند به درستى که ایشان مبعوث مىشوند و محشور گردند و محاسبه شوند و جزا داده شوند به ثواب و عقاب «2».
وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ: و به درستى که ایشان یقین دارند که به سوى رحمت پروردگار خود بازگشت کنندگانند، به جهت پاداش طاعات و عبادات خود.
در کافى از حضرت رضا علیه السّلام مروى است
فوق الاسلام بدرجة و التّقوى فوق الایمان بدرجة و الیقین فوق التّقوى بدرجة «1».
یعنى: ایمان فوق اسلام است به درجهاى، و تقوى فوق ایمان است به درجهاى، و یقین فوق تقوى باشد به درجهاى.
تبصره: از آیه شریفه و احادیث وارده استفاده مىشود که یقین اقوى مرتبه تقوى و ایمان و اسلام است. بنابراین اگر چنانچه یقین حقیقى و اعتقاد قلبى به قیامت و احوال آن از محاسبه و مؤاخذه و پاداش اعمال باشد، هر آینه از این اعتقاد منبعث شود خوفى در قلب، که مانند خون دوران نماید در تمام اعضاء و جوارح، بمرتبهاى که آثارش ظاهر و هویدا شود، و لذا خاشعون را وصف فرموده به کسانى که یقین دارند به قیامت و ملاقات ثواب و عقاب و جزاى اعمال.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (46)
ترجمه
آنانکه گمان میکنند که ایشان ملاقات کنندگانند پروردگار خود را و آنکه آنان بسوى او بازگشت کنندگانند..
تفسیر
یعنى خاشعان کسانى هستند که متوقعند لقاء پروردگار را که بزرگترین کرامات الهى است بر بندگان و بازگشت بخداوند بازگشت برحمت و نعمت او است در بهشت عنبر سرشت و تعبیر خداوند از حال ایشان بگمان براى آنستکه کسى از عاقبت کار خود مطلع نیست و خاتمه امر هر کسى از او مستور است و یقین ندارد که اهل بهشت است و مأمون نیست از آنکه حالش تغییر یابد لذا پیغمبر فرموده همیشه مؤمن ترسناک است از سوء عاقبت و یقین بدخول بهشت ندارد تا زمان نزع روح و ظهور ملک الموت، و در توحید و احتجاج و عیاشى از حضرت امیر المؤمنین (ع) نقل نموده که ایشان یقین دارند که بعث میشوند گمان آنان یقین است، و نیز در احتجاج و عیاشى از آنحضرت نقل شده که لقاء بعث است و ظن یقین است، بنظر حقیر مراد از لقاء پروردگار لقاء رحمت رحیمیه او است که در موقع بعث و نشور است از جهتى مورد ظن و از جهتىمورد یقین است و بنابر این اختلافى بین روایت علوى و تفسیر امام (ع) که اولا ذکر شد نیست مگر آنکه مراد از لقاء حضور در پیشگاه احدیت باشد چنانچه ظاهر روایت علوى است و بنابراین نکته تعبیر به مظنه آنستکه گمان بچنین موقفى هم مقتضى خوف و خشیت و خشوع است چه رسد به مقام یقین که کمتر کسى نائل میشود و اللّه اعلم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.