● بشارت ملائکه به حضرت مریم(سلام الله علیها)
ظاهرا منظور از این بشارت همان ماجرایى است که در جاى دیگر حکایت کرده و فرموده: «پس ما روح خود را نزد او فرستادیم و او خود را براى مریم به صورت بشرى تمام عیار مجسم کرد، به طورى که مریم گفت: من به رحمان پناه مىبرم از شر تو، تو اگر مردى با تقوا بودى اینجا نمىآمدى، روح ما به وى گفت:«قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا ...»
(مریم/19)، پس بشارتى که در آیه مورد بحث به جمع فرشتگان نسبت داده شده همان بشارت است که در سوره مریم به شخص روح نسبت داده.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 298 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت مریم (سلام الله علیها) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجه تعبیر به «ملائکه» در «إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُک» بجای «روح»
بشارتى که در آیه مورد بحث به جمع فرشتگان نسبت داده شده همان بشارت است که در سوره مریم به شخص روح نسبت داده، حال چرا چنین کرده؟
ولى آنچه بعد از تدبر در آیات راجع به ملائکه به دست مىآید، این است که ملائکه همه در یک ردیف و یک مقام نیستند، بین آنان از نظر قرب به خداى تعالى تقدم و تاخر هست، آنکه متاخر است تابع محض اوامر متقدم است، بطورى که افعالش عین فعل متقدم به حساب مىآید و گفتارش هم عین گفتار او است، نظیر وصفى که در خودمان مشاهده مىکنیم، افعال قوا و اعضایمان را فعل خود نیز مىدانیم، بدون اینکه فعل را دو تا فعل کنیم و مىگوئیم: چشمم او را دید و گوشم آن را شنید و اعضاى بدن من چنین و چنان کرد و این نامه را دست من نوشته، و این نقشه را بندهاى انگشتانم کشیده، و در عین حال مىگوئیم: من او را دیدم و آن را شنیدم و چنین و چنان کردم و این نامه را نوشته، این نقشه را کشیدم.
همانطور که عمل اعضاى ما که تابع ما هستند عمل خود ما نیز هست، همچنین اعمال و اقوال ملائکه که تابع فرشته روح علیه السلاماند، عمل و قول خود روح نیز هست، براى اینکه ملائکه تابع او هستند و هر چه مىکنند به امر او مىکنند و به همین اعتبار است که مىبینیم خداى تعالى قبض ارواح را که ملائکه موکل بر ارواح؟ مباشر آنند عمل خودش و هم عمل آن ملائکه دانسته، در عین اینکه آن را به فرشتگان مباشر نسبت داده، و فرموده: «حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا» (انعام/61). ، و در عین حال آن را به ملک الموت که فرمانده و متبوع آن فرشتگان است نسبت داده مىفرماید: «قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ» (سجده/11) و در عین حال همین قبض ارواح را به خودش نسبت داده، مىفرماید «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها» (زمر/42)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : باز نظیر این جریان را در مساله وحى مىبینیم که یک جا آن را به خودش نسبت داده، مىفرماید: «إِنَّا أَوْحَیْنا إِلَیْکَ» (نساء/163)، و جاى دیگر آن را به روح الامین نسبت داده، مىفرماید:
«نزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى قَلْبِکَ» (شعراء/192)، در جاى دیگر به ملائکه کرام و صالح منسوب نموده، مىفرماید: «کَلَّا إِنَّها تَذْکِرَةٌ، فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ، فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ، مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ، بِأَیْدِی سَفَرَةٍ، کِرامٍ بَرَرَةٍ» (عبس/11- 6).
پس معلوم شد که بشارت دادن جبرئیل عین بشارت دادن مامورین زیر دست او است، که جمعى از سادات فرشتگان و مقربین درگاه خدایند، چون قرآن کریم در باره ایشان فرموده:
«إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ، ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ، مُطاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ» (تکویر/21)، و ان شاء اللَّه در تفسیر سوره فاطر توضیح بیشتر این بحث خواهد آمد.
مؤید گفتار ما کلام خداى عز و جل است که در آیه بعدى مىفرماید: «کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ» (آل عمران/40)، چون از ظاهر آن بر مىآید که گوینده آن خداى سبحان است و در عین حال مىبینیم که همین سخن را در سوره مریم در داستان روح، به روح نسبت مىدهد، آنجا که به مریم مىگوید: «إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا» (مریم/19)، مریم مىپرسد، کجا مىتوانم فرزند دار شوم با اینکه نه بشرى با من تماس گرفته و نه خود زنى زناکار بودهام؟ روح در پاسخش مىگوید: «کَذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ...» (مریم/21).
بعضى از مفسرین در توجیهش گفتهاند: مراد از ملائکه همان جبرئیل است و اگر یک ملک را ملائکه خوانده از باب تعظیم آن یک ملک بوده است، هم چنان که خود ما در گفتگوهاى خود مىگوئیم: فلانى خیلى جاها رفته و سیاحتها کرده، کشتىها سوار شده با اینکه بیش از یک کشتى سوار نشده. و یا مىگوئیم: مردم در باره فلانى چنین و چنان مىگویند با اینکه همه مردم نگفتهاند و تنها یک نفر گفته و از این قبیل تعبیرها معمول است و نظیر این اختلاف تعبیر در داستان قبلى زکریا هم آمده، یک جا فرموده بود: «فَنادَتْهُ الْمَلائِکَةُ» (ملائکه او را ندا دادند) (آل عمران/39) دنبالش فرمود: «خدا چنین و چنان مىکند».
بعضى دیگر گفتهاند: در داستانى که آیه مورد بحث حکایتش مىکند، یعنى در ندا دادن مریم فرشتگان دیگر با جبرئیل بودهاند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 299 و 300 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت مریم (سلام الله علیها) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محدثه بودن حضرت مریم (سلام الله علیها)
سخن گفتن ملائکه و روح با مریم دلالت مىکند بر اینکه آن جناب محدثه بوده، بلکه جمله:«فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا» که در سوره مریم آیه 17 است و مربوط به همین داستان است، دلالت دارد که مریم (ع) روح را با چشمان خود دیده، نه اینکه تنها صداى او را شنیده باشد. و ما ان شاء اللَّه ادامه این بحث را در بحث روایتى آینده مىآوریم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج3، ص: 300 و 301 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مریم |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● کلمه بودن حضرت عیسی (علیه السلام) -
محمد سجاد ابراهيمي
کلمه هر چیر نشان دهنده اسما و صفات صاحب کلام است و کلمه خداوند نشان دهنده صفات الهی است. در اینجا حضریت عیسی (علیه السلام) را کلمه خداوند خواند تا بفهماند که اعجاز در تولد ایشان نشان دهنده قدرت پروردگارش است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حضرت عیسی (علیهالسلام) |
گوینده : محمد سجاد ابراهیمی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسیح -
مسعود ورزيده
در این آیه و دو آیه دیگر از مسیح به عنوان کلمه یاد شده است این تعبیر در کتب عهد جدید نیز دیده مى شود.
درباره اینکه چرا به عیسى کلمه گفته شده در میان مفسران سخن بسیار است اما بیشتر به نظر مى رسد که علت آن همان تولد فوق العاده مسیح مى باشد که مشمول ((انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون )) است و یا به خاطر این است که قبل از تولد، خداوند بشارت او را در کلامى به مادرش داده بود.
و نیز ممکن است علت این تعبیر این باشد که کلمه در اصطلاح قرآن به معنى مخلوق به کار مى رود مانند:(( قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربى و لو جئنا بمثله مددا)) (بگو: اگر دریاها به صورت مرکب براى نوشتن کلمات پروردگار من شوند آنها تمام مى شوند پیش از آنکه کلمات پروردگار من تمام گردد هر چند همانند دریاها را بر آن بیفزاییم ).
در این آیه منظور از (کلمات خدا) همان مخلوقات او است از آنجا که مسیح (علیه السلام ) یکى از مخلوقات بزرگ خدا بوده است اطلاق کلمه بر او شده که در ضمن پاسخى به مدعیان الوهیت عیسى نیز بوده باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : اگر دریاها به صورت مرکب براى نوشتن کلمات پروردگار من شوند آنها تمام مى شوند پیش از آنکه کلمات پروردگار من تمام گردد هر چند همانند دریاها را بر آن بیفزاییم
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حضرت عیسی (علیهالسلام) |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسیح -
مسعود ورزيده
اطلاق مسیح به معنى مسح کننده یا مسح شده بر عیسى (علیه السلام ) مسیح و چون این افتخار از آغاز براى او پیش بینى شده بود خدا نام او را قبل از تولد مسیح گذاشت .
و یا به خاطر آن است که خداوند او را از ناپاکى و گناه مسح کرد و پاک گردانید.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : مسیح و چون این افتخار از آغاز براى او پیش بینى شده بود خدا نام او را قبل از تولد مسیح گذاشت .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حضرت عیسی (علیهالسلام) |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جایگاه وحی -
بنده خدا بنده خدا
این آیه دلالت دارد که وحی فقط مخصوص انبیا و امامان و فقط مخصوص مردها نیست بلکه غیر انبیا و امامان و زنهانیز می توانند با تحصیل شرایطی به مقام انزال وحی برسند. البته نه وحی تشریعی.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر شخصی |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : وحی الهی |
گوینده : بنده خدا بنده خدا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● کلمه همان حضرت عیسی -
عبدالله عبداللهي
1 واژه ى «کلمه» در انجیل هم آمده است و مقصود حضرت عیسى علیه السلام است
در این که چرا عیسى علیه السلام را «کلمه» گویند، مطالب متعددى گفته شده که به چند مورد اشاره مى کنیم
الف) اشاره به کلمه ى ایجاد (کُن فَیکون )در برخى آیات قرآن است؛ یعنى عیسى به خاطر تولد و ایجاد فوق العاده اش کلمه ى الهى است
ب) قبل از تولد، خدا بشارت عیسى علیه السلام را در کلامى به مادرش داده بود؛ ازاین رو آن حضرت کلمه ى الهى به شمار مى آید
ج) «کلمه» به معناى مخلوق است و در قرآن نیز به این معنا به کاررفته است و به موجودات و مخلوقات کلمه ى الهى گویند چرا که همچون سخن گفتن افراد، نشانه ى صاحب سخن هستند
2 واژه ى «مسیح» به معناى «مسح کننده» یا «مسح شده» است و به عیسى علیه السلام، مسیح گفته شده، چون بر بدن بیماران علاج ناپذیر دست مى کشید و آنها را به فرمان خدا شفا مى داد
و یا اینکه خدا، عیسى علیه السلام را از ناپاکى و گناه مسح کرد و پاک گرانید
3 قرآن کریم در آیه ى فوق صریحاً عیسى علیه السلام را فرزند مریم علیها السلام معرفى مى کند تا پاسخى به ادعاى اُلوهیّت و خدا بودن عیسى بدهد آرى، کسى که از مادر متولد شده، نمى تواند خدا باشد
4 خداى متعال نام برخى از اولیاى خود را قبل از تولد انتخاب کرد که از آن جمله یحیى و مسیح علیهما السلام بودند که در قرآن به هر دو اشاره شده است
در روایات اسلامى نیز آمده است که فرزندانتان را قبل از تولد نامگذارى کنید
5 در این آیه به چهار ویژگى و صفت عیسى علیه السلام اشاره شده است که عظمت این پیامبر الهى را نشان مى دهد:
او کلمه ى الهى است؛
پسر مریمِ پاک است؛
در دنیا و آخرت آبرومند است؛
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر قرآن مهر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حضرت عیسی (علیهالسلام) |
گوینده : عبدالله عبداللهی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.