از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(الا لله الدین الخالص و الذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الالیقربونا الی الله زلفی ان الله یحکم بینهم فی ما هم فیه یختلفون ان الله لایهدی من هو کاذب کفار): (آگاه باشید که دین خالص تنها برای خداست و کسانی که به جای خدااولیائی می گیرند، آنها را نمی پرستند جز به این منظور که آنها ایشان را قدمی به سوی خدا نزدیک کنند، همانا خدا در بین آنان در خصوص مطالب مورد اختلافشان حکم می کند، به درستی خدا کسی را که دروغگو و کفران پیشه است ، هدایت نمی کند) یعنی همه مردم باید بدانند که خدا فقط عبادت کسانی را می پذیرد که تنها او راعبادت کنند، و عبادت مشرکین و کسانی که هم خدا را می خوانند و هم در کنار او آلهه یا بت را می پرستند، مقبول درگاه الهی واقع نمی شود. می دانیم که مشرکان خدای سبحان را به عنوان خالق هستی باور دارند اما او را بالاتراز وهم و درک بشر می دانند و می گویند ما باید با توجه به مقربین او از مخلوقاتش نظیربتها و ملائکه و رؤسای بشری ، به او نزدیک شویم و آنها هستند که خدا تدبیر امور خلق را به ایشان واگذار کرده و ما باید با تقرب به آنها خود را به درگاه خدا نزدیک کنیم وآنها از ما شفاعت کنند. اما خداوند می فرماید اینهایی که به غیر خدا اولیاء و اربابی اتخاذمی کنند تا شاید بوسیله آنها به درگاه خدا نزدیک شوند، باید بدانند خداوند میان آنها واولیاء ایشان و مؤمنین حکم و قضاوت می کند و هر یک را با جزای مناسبش جزامی دهد و چون خدا افراد دروغگو و کفر پیشه را به حسن عاقبت هدایت نمی کند،مسلما حکمش در روز قیامت بر علیه مشرکین است و آنها به سزای اتخاذ گمراهی برهدایت و کفران نعمات الهی به سوی آتش خواهند رفت . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : تفسیر بسیار زیبا و شفافى است. پس چرا شیعه ها به ان عمل نمى کنند
شاه آبادی (داور) : شیعه نیز دقیقاً به این آیات عمل می کند. اشکالتان را واضح بیان کنید.
2) : فکر میکنم منظور ایشان از عمل نکردن شیعیان به این آیه این است که شیعیان (بعضاً) همان تفکر و تلقی را از امامان معصوم (ع) دارند که مشرکان از بت هایشان داشته اند و در این آیه خداوند آنها را مورد مؤاخذه قرار داده است. به عبارتی دیگر با توجه به تفسیر المیزان اگر ما امامان معصوم (ع) را در مسیر تدبیر امور خلق قرار داده و لازمه نزدیک شدن به خداوند را تقرب به ایشان و شفاعتشان بدانیم، به نظر می رسد که مشمول این آیه خواهیم بود.
3) : سگام قانع نشدم ،بنظر شما ربطی به رابط داشتن دارد یا رابط نداشتن ،من شیعه هستم اما ببه مولا علی قسم درک نمیکنم گمکم کنید گمراه نشوم
رمضانی (داور) : تنها خدا ربّ و همه کاره است و تنها الله است که پرستش می‌شود و ائمه علیهم السلام واسطه فیض هستند.
4) : ما در آیةالکرسی​ می‌خوانیم من ذالذی یشفع آلت باذنه ... پس یعنی خداوند شفاعت را به کسی که اجازه دهد می‌تواند انجام دهد. از طرفی در آیه ای داریم قل لا اسئلکم علیه اجرا الان الموده فی القربی و آیه ای دیگر می‌گوید قل ما اسئلکم علیه من اجر الان من شا آن یتخذ الی ربه سبیلا. با توجه به آخر این دو آیه دوستی اهل بیت راهی به خداست
5) : در مورد موضوع شباهت عبادت بت پرستان با شفاعت امامان شیعه چند نکته قابل ذکر است:
1- آنچه گروهی از مشرکان مورد پرستش قرار می دادند، موجودات بی جان بودند که قدرت بر انجام کاری ندارند.
2- گروه دیگر به پندار خود جنیان را مورد عبادت قرار می دادند که خودشان قربی به حضرت حق ندارند تا بتوانند واسطه قرب به خداوند شوند.
3-امامان شیعه انسانهای کاملی هستند که مظهر اسماء و صفات الهی هستند.
4- امامان شیعه مورد پرستش قرار نمی گیرند بلکه دیگران را به پرستش خالصانه خداوند فرا می خوانند.
5- اگر مسلمانان در مقابل کعبه سجده می کنند به عنوان پرستش کعبه نیست بلکه سجده در مقابل فرمان الهی است.
6-امامان شیعه هم وجیه یعنی آبرومند درگاه الهی هستند هم وجه الله یعنی جلوه تام خداوند هستند .
7- به عنوان مثال دیدن مستقیم خورشید امکان پذیر نیست اما بهره گیری از نور و حرارت خورشید امکان پذیر است.
8- خداوند از رگ گردن به انسان نزدیک تر است اما همه درخواست قرب به او را دارند زیرا همانند همراهی دو انسان یکی بینا و دیگری نابینا است که انسان نابینا گرچه در کنار انسان بینا نشسته اما هرگز قادر به دیدن او نیست.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبد بائس - تفسیر نمونه
در این آیه بار دیگر روى مساءله ((اخلاص )) تاءکید کرده مى گوید آگاه باشید دین خالص از آن خدا است ! (الا لله الدین الخالص ).
این عبارت تاب دو معنى دارد:
نخست اینکه : آنچه را خدا مى پذیرد تنها دین خالص است ، و تنها تسلیم بیقید و شرط در برابر فرمان او است و هر گونه شرک و ریاء و آمیختن قوانین الهى به غیر آن مردود و مطرود است .
دیگر اینکه : دین و آئین خالص را تنها از خدا باید گرفت ، چرا که هر چه ساخته و پرداخته افکار انسانها است نارسا است ، و آمیخته با خطا و اشتباه است .
ولى با توجه به آنچه در ذیل آیه سابق آمد معنى اول مناسبتر به نظر مى رسد، چرا که در آنجا فاعل اخلاص ، بندگان هستند، بنابراین خلوص در آیه مورد بحث نیز باید از ناحیه آنها رعایت شود.
شاهد دیگر این سخن حدیثى است که از پیغمبر گرامى (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده است که مردى خدمتش آمد و عرض کرد: یا رسول الله ! انا نعطى اموالنا التماس الذکر فهل لنا من اجر؟ فقال رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) لا، قال یا رسول الله ! انا نعطى التماس ‍ الاجر و الذکر فهل لنا اجر؟ فقال رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ان الله تعالى لا یقبل الا من اخلص له ، ثم تلا رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هذه الایة الا لله الدین الخالص : اى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ما اموال خود را به دیگران مى بخشیم تا اسم و رسمى در میان مردم پیدا کنیم آیا پاداشى داریم ؟ فرمود نه .
مجددا عرض کرد: گاهى هم براى اجر الهى و هم به دست آوردن نام مى بخشیم آیا پاداشى داریم ؟ پیامبر فرمود: خداوند چیزى را قبول نمى کند مگر اینکه خالص براى او باشد، سپس این آیه را تلاوت کرد ((الا لله الدین الخالص )). به هر حال این آیه در حقیقت بیان دلیل براى آیه قبل است ، در آنجا مى گوید: خدا را از روى اخلاص عبادت کن ، و در اینجا مى افزاید: بدانید خدا تنها عمل خالص را مى پذیرد.
در آیات قرآن و احادیث اسلامى روى مساءله اخلاص بسیار تکیه شده است ، شروع جمله مورد بحث با ((الا)) که معمولا براى جلب توجه گفته مى شود نشانه دیگرى نیز بر اهمیت این موضوع است .
سپس به ابطال منطق سست و واهى مشرکان که راه اخلاص را رها کرده و در بیراهه شرک سرگردان شده اند پرداخته ، چنین مى گوید: کسانى که غیر از خدا را اولیاى خود پذیرفته اند و دلیلشان این است که اینها را نمى پرستیم مگر به خاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند، خداوند روز قیامت میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مى کند و آنجا است که فساد و تباهى اعمال و افکارشان بر همگان آشکار مى شود (و الذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الى الله زلفى ان الله یحکم بینهم فیما هم فیه یختلفون ).
این آیه در حقیقت تهدیدى است قاطع براى مشرکان که در روز قیامت که روز برطرف شدن اختلافات و آشکار شدن حقائق است در میان آنها داورى مى کند، و آنان را به کیفر اعمالشان مى رساند، علاوه بر اینکه در صحنه محشر در برابر همگان رسوا مى شوند.
در اینجا منطق بت پرستان به روشنى بیان شده است .
توضیح اینکه :
بعضى معتقدند یکى از سرچشمه هاى بت پرستى این است که گروهى به زعم خود ذات پاک خداوند را بزرگتر از آن مى دانستند که عقل و فکر ما به آن راه یابد و بر این اساس او را منزه از این مى دانستند که ما مستقیما او را مورد عبادت خویش قرار دهیم ، بنابراین باید به کسانى روى آوریم که ربوبیت و تدبیر این عالم از سوى خداوند بر عهده آنها گذارده شده است ، و آنها را واسطه میان خود و او قرار دهیم .
آنها را به عنوان ((ارباب )) و خدایان بپذیریم و پرستش کنیم تا ما را به خدا نزدیک کنند، آنها همان فرشتگان و جن و به طور کلى وجودات مقدس عالمند.
سپس از آنجا که دسترسى به این مقدسین نیز امکان پذیر نبود تمثال و سمبلى براى آنها مى ساختند و آنها را پرستش مى کردند، و اینها همان بتها بودند، و چون میان این تمثالها و وجود مقدسین یک نوع وحدت قائل بودند بتها را نیز ((ارباب )) و خدایان خود مى پنداشتند.
به این ترتیب خدایان در نزد آنها همان موجودات ممکنى بودند که از سوى خداوند عالم آفریده شده بودند، و به زعم آنها مقربان درگاه حق و اداره کنندگان امور جهان به امر پروردگار بودند، و خدا را رب الارباب (خداى خدایان ) مى دانستند که خالق و آفریدگار عالم هستى است ، و گرنه کمتر کسى از بت پرستان معتقد بود که این بتهاى سنگى و چوبى و یا حتى خدایان پندارى آنها یعنى فرشتگان و جن و مانند آن خالق و آفریدگار این جهان مى باشد.
البته بت پرستى سرچشمه هاى دیگرى نیز دارد از جمله اینکه احترام فوق العاده به انبیاء و نیکان گاهى سبب مى شد که تمثال آنها را بعد از مرگشان مورد احترام قرار دهند، و با گذشت زمان این تمثالها جنبه استقلالى پیدا کرده ، و احترام نیز تبدیل به پرستش مى شد، و به همین علت مساءله مجسمه سازى در اسلام شدیدا نهى شده است . این امر نیز در تواریخ آمده است که عرب جاهلى به خاطر احترام فوق العاده اى که براى کعبه و سرزمین مکه قائل بود گاهى قطعات سنگى از آنجا را با خود به نقاط دیگر مى برد و مورد احترام و کم کم پرستش ‍ قرار مى داد.
و در هر حال اینها منافاتى با آنچه در داستان ((عمرو بن لحى )) نقل شده ندارد که او به هنگام سفر به شام صحنه هائى از بت پرستى را مشاهده کرد و براى اولین بار بتى را با خود از آنجا به حجاز آورد، و پرستش بتان از آن زمان معمول شد، چرا که هر یک از آنچه گفتیم یکى از ریشه هاى بت پرستى را بیان مى کند و انگیزه شامیان در پرستش بتها نیز از همین امور یا مانند آن سرچشمه مى گرفت .
اما در هر صورت اینها همه اوهام و خیالات بى اساسى بود که از مغزهاى ناتوان تراوش مى کرد، و مردم را از جاده اصیل خداشناسى منحرف مى ساخت .
قرآن مجید مخصوصا روى این نکته تاءکید مى کند که انسان بدون هیچ واسطه اى مى تواند با خداى خود تماس گیرد، با او سخن گوید، راز و نیاز کند، حاجت بطلبد تقاضاى عفو و توبه کند، اینها همه از آن او و در اختیار و قدرت او است .
سوره ((حمد)) بیانگر این واقعیت است چرا که بندگان با خواندن این سوره به طور مداوم در نمازهاى روزانه مستقیما با پروردگار خود ارتباط برقرار مى کنند، او را مى خوانند و بدون هیچ واسطه اى از او تقاضا مى کنند و حاجات خویش را مى طلبند.
طرز استغفار و توبه در برنامه هاى اسلامى و همچنین هر گونه تقاضا از خداوند بزرگ که دعاهاى ماءثوره ما مملو از آن است همگى نشان مى دهد که اسلام هیچگونه واسطه اى در این مسائل قائل نشده است و این همان حقیقت توحید است .
حتى مساءله شفاعت و توسل به اولیاء الله نیز مقید به اذن پروردگار و اجازه او است و تاءکیدى است بر همان مساءله توحید. و باید هم چنین رابطه اى برقرار باشد، چرا که او به ما از خود ما نزدیکتر است ، چنانکه قرآن مى گوید: و نحن اقرب الیه من حبل الورید: ((ما به انسان از رگ گردن او نزدیکتریم ))! (ق - 16) و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه : ((بدانید خداوند میان انسان و دل او قرار دارد))! (انفال - 24).
با این حال نه او از ما دور است ، و نه ما از او دوریم ، تا نیازى به واسطه باشد، او از هر کس دیگر به ما نزدیکتر است ، در همه جا حضور دارد، و در درون قلب ما جاى او است .
بنابراین پرستش واسطه ها، خواه فرشتگان و جن و مانند آنها باشند، و خواه پرستش بتهاى سنگى و چوبى ، یک عمل بى اساس و دروغین است ، به علاوه کفران نعمتهاى پروردگار محسوب مى شود، چرا که بخشنده نعمت سزاوار پرستش است نه این موجودات بى جان یا سراپا نیاز.
لذا در پایان آیه مى گوید: خداوند کسى را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمى کند (ان الله لا یهدى من هو کاذب کفار)
نه هدایت به راه مستقیم در این جهان ، نه به سوى بهشت در جهان دیگر چرا که خود مقدمات بسته شدن درهاى هدایت را فراهم ساخته است ، زیرا خداوند فیض هدایتش را به زمینه هائى مى فرستد که لایق و آماده پذیرش آنند، نه دلهائى که آگاهانه هر گونه آمادگى را در خود نابود کرده اند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : روحانیون شیعه دقیقا حرف بت پرستان را مى زنند
١- خداوند تدبیر امور را به امام زمان واگذار مى کنند
٢- ما ائمه را نمى پرستیم انها واسطه و شفیع ما نزد خداوند هستند
ابراهیمی (داور) : در اندیشه بت پرستان، واسطه و شفیع موضوعیت دارد و مورد پرستش قرار می گیرد در صورتیکه در دین الهی، واسطه ها و شفعاء را نباید پرستید بلکه فقط می توان آن ها را وسیله قرار داد.
در ضمن در عقاید بت پرستان، خداوند ربوبیت ندارد بلکه ربوبیت خود را به واسطه ها واگذار کرده است اما در دین الهی، خداوند ربوبیت دارد و واسطه ها ربوبیت ندارند مگر به اذن خدا.
2) خاوری : با سلام خدمت داور محترم
در ردیف 1 عنوان شده که خداوند تدبیر امور را به امام زمان واگذار میکنند .
که متاسفانه جمله برام نامفهومه !!
یعنی چی که هوشمندی جهان هستی که فقط در ید قدرت اوست را به فردی از مخلوقات واگذار کرده ؟!
و در مورد دوم نیز همان تکرار شفیع قراردادن تکرار و در پاسختان نیز فقط این شفاعت و یا قربت را توجیح کردید .
و اما در باب اینکه فقط میتوان وسیله قرار داد ،
اگر جایگاه و توانمندی روح بعد از مرگ را بررسی کنیم و بدلیل عقلی از ان اگاهی یابیم که مثلا ارواح پس از مرگ در یک جانی دیگر به نوعی زندگی میکنند که اسرار ان بجز خدا بر همه پوشیده است و بدلایل عقلی تا روز قیامت که همه زنده خواهند شد تا پاسخگو باشند ، و بازهم بدلایل عقلی هیچ گونه ارتباط و یا اشرافی به این دنیا ندارند ، که اگر داشته باشند احیانان شاهد انچنان ناهنجاریهای عزیزان و بازماندگانشان خواند بود که هیچ کاری جز نظارت و غصه خوردن و زجر کشیدن ازشان بر نمیاد که مومن ترینشان ارزوی کور و کر بودن میکنند .
و با این شناخت میتواند باور کرد که وسیله ای موثرند یا صرفا تسلی دل دعا کنندگان .
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌ إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ «3»

أَلا لِلَّهِ الدِّینُ الْخالِصُ‌: آگاه باشید مر خداى راست پرستش پاک از شرک، یعنى سزاوار آنست که طاعت او خالص باشد از شائبه ریا و لوث شرک، زیرا ذات الهى یگانه است در ذات و صفات. وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا: و آنانکه فرا گرفتند، مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ؛ به غیر از خداى به حق اولیائى که به زعم خود معبودانند، ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونا: به اعتقاد باطل گویند ما پرستش نمى‌کنیم ایشان را مگر براى آنکه نزدیک گردانند ما را، إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌: بسوى خدا نزدیک گردانیدنى، یعنى‌پرستیدن ما ایشان را به جهت آنست که شفاعت ما نمایند و به سبب آن شفاعت مقرب درگاه الهى شویم. إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ‌: بدرستى که خداى تعالى حکم فرماید میان ایشان روز قیامت، فِی ما هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ‌: در آن چیزى که ایشان اختلاف مى‌کنند و ظاهر سازد بطلان همه را و حق را از باطل ممتاز سازد. إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی‌: بدرستى که خداى تعالى هدایت ننماید به اجبر و اکراه، مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّارٌ: کسى را که دروغگو است در ادعاى شفاعت الهیه، بسیار ناسپاس در حق منعم حقیقى خود که منکر وحدانیت او باشد و جاحد اخلاص عبودیت. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
أَلا لِلّه‌ِ الدِّین‌ُ الخالِص‌ُ وَ الَّذِین‌َ اتَّخَذُوا مِن‌ دُونِه‌ِ أَولِیاءَ ما نَعبُدُهُم‌ إِلاّ لِیُقَرِّبُونا إِلَی‌ اللّه‌ِ زُلفی‌ إِن‌َّ اللّه‌َ یَحکُم‌ُ بَینَهُم‌ فِی‌ ما هُم‌ فِیه‌ِ یَختَلِفُون‌َ إِن‌َّ اللّه‌َ لا یَهدِی‌ مَن‌ هُوَ کاذِب‌ٌ کَفّارٌ «3»

آگاه‌ باشید ‌از‌ ‌برای‌ ‌خدا‌ دین‌ خالص‌ ‌است‌.

‌یعنی‌ ‌خدا‌ قبول‌ نمی‌فرماید مگر دین‌ خالص‌ ‌را‌ خلوص‌ ‌در‌ دین‌ اینست‌ ‌که‌ چیزی‌ ‌در‌ دین‌ داخل‌ نکنند و چیزی‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ کسر نگذارند ‌که‌ مکرر گفته‌ایم‌ ایمان‌
مرکب‌ ارتباطیست‌ مثل‌ نماز ‌اگر‌ چیزی‌ ‌بر‌ ‌آن‌ افزوده‌ شود ‌ یا ‌ کم‌ شود عمدا نماز باطل‌ ‌است‌ و نماز نیست‌ همین‌ نحو ‌اگر‌ یک‌ بدعتی‌ ‌در‌ دین‌ گذارده‌ شود و ‌لو‌ مثل‌ تکتّف‌ ‌در‌ نماز ‌ یا ‌ تأمین‌ ‌پس‌ ‌از‌ حمد ‌ یا ‌ ترک‌ تسمیه‌ ‌در‌ سوره‌ ‌ یا ‌ غسل‌ بجای‌ مسح‌ ‌ یا ‌ سجده‌ ‌بر‌ ‌غیر‌ ‌ما یصح‌ السجود ‌علیه‌ ‌ یا ‌ افطار قبل‌ ‌از‌ مغرب‌ و ‌از‌ ‌اینکه‌ قبیل‌ ها بسیار ‌است‌ ‌از‌ دین‌ خارج‌ میشود ‌ یا ‌ قبول‌ ایمان‌ ‌از‌ روی‌ خوف‌ ‌ یا ‌ طمع‌ ایمان‌ نیست‌ ‌ یا ‌ ریاء ‌در‌ عمل‌ و عبادت‌ ‌که‌ ‌در‌ کلیه عبادات‌ علاوه‌ ‌بر‌ قربت‌ خلوص‌ ‌هم‌ شرط ‌است‌ و امروز ‌در‌ میان‌ جامعه‌ ایمان‌ بسیار کم‌ ‌است‌ چه‌ اندازه‌ احکام‌ الهیه‌ تعطیل‌ ‌است‌ حد زنا حد سرقت‌ حد قتل‌ عمدی‌ و خطایی‌ حد شرب‌ تقسیم‌ میراث‌ حد بلوغ‌ و هزارهای‌ دیگر آنهم‌ نه‌ فقط ‌از‌ روی‌ عصیان‌ ‌باشد‌ بلکه‌ ‌از‌ روی‌ انکار ‌است‌ ‌حتی‌ ترک‌ واجبات‌ و فعل‌ محرمات‌ ‌که‌ واجب‌ الهی‌ ‌را‌ واجب‌ نداند و حرام‌ الهی‌ ‌را‌ حرام‌ نشمارد ایمان‌ و دین‌ خالص‌ نیست‌ «‌اینکه‌ رشته‌ سر دراز دارد» اکنون‌ ‌تا‌ کجا کشیده‌ ‌شده‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ ‌تا‌ کجا کش‌ پیدا کند ‌حتی‌ دارد ‌اگر‌ کسی‌ ‌از‌ دنیا رفت‌ ‌با‌ ایمان‌ خالص‌ ملائکه‌ تعجب‌ میکنند ‌که‌ چه‌ نحو ایمان‌ ‌خود‌ ‌را‌ حفظ نموده‌.

وَ الَّذِین‌َ اتَّخَذُوا مِن‌ دُونِه‌ِ أَولِیاءَ ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی‌ اللّه‌ِ زُلفی‌ إِن‌َّ اللّه‌َ یَحکُم‌ُ بَینَهُم‌ فِی‌ ما هُم‌ فِیه‌ِ یَختَلِفُون‌َ و کسانی‌ ‌که‌ گرفتند ‌برای‌ پرستش‌ ‌از‌ ‌غیر‌ خداوند متعال‌ اولیائی‌ و آلهه‌ای‌ بعنوان‌ اینکه‌ ‌ما پرستش‌ نمیکنیم‌ اینها ‌را‌ مگر ‌برای‌ اینکه‌ ‌ما ‌را‌ نزدیک‌ کنند بسوی‌ ‌خدا‌ قرب‌ و منزلتی‌ محققا خداوند حکم‌ میفرماید ‌بین‌ ‌آنها‌ ‌در‌ آنچه‌ ‌آنها‌ بودند ‌در‌ ‌او‌ اختلاف‌ میکردند توضیح‌ کلام‌ اینکه‌ مشرکین‌ منکر ‌خدا‌ نبودند مثل‌ طبیعیین‌ لکن‌ میگفتند ‌ما چون‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ندیده‌ایم‌ و ‌در‌ عبادت‌ توجه‌ لازم‌ دارد ‌ما ‌اینکه‌ اصنام‌ و شمس‌ و قمر و کواکب‌ و ملک‌ و جن‌ و برخی‌ ‌از‌ حیوانات‌ مثل‌ گاو و گوساله‌ و شجر و حجر ‌را‌ مقرب‌ درگاه‌ الهی‌ میدانیم‌ بآنها توجه‌ میکنیم‌ ‌تا‌ ‌آنها‌ شفاعت‌ کنند ‌در‌ پیشگاه‌ احدیت‌ و ‌ما قرب‌ و منزلت‌ پیدا کنیم‌ نزد ‌او‌ ولی‌ غافل‌ ‌از‌ اینکه‌ انسان‌ ‌در‌ ‌هر‌ حالی‌ مواجه‌شیئی‌ ‌است‌ لکن‌ خداوند متعال‌ ‌که‌ احاطه‌ بجمیع‌ ممکنات‌ دارد و ‌از‌ ‌هر‌ چیزی‌ بانسان‌ نزدیک‌تر ‌است‌ ‌که‌ میفرماید وَ نَحن‌ُ أَقرَب‌ُ إِلَیه‌ِ مِن‌ حَبل‌ِ الوَرِیدِ ق‌ آیه 15 بهر طرفی‌ توجه‌ کند توجه‌ بخدا ‌است‌ چنانچه‌ میفرماید وَ لِلّه‌ِ المَشرِق‌ُ وَ المَغرِب‌ُ فَأَینَما تُوَلُّوا فَثَم‌َّ وَجه‌ُ اللّه‌ِ بقره‌ آیه 109 و فرق‌ ‌است‌ ‌بین‌ قبله‌ و ‌بین‌ پرستش‌ قبله‌ مسلمین‌ کعبه‌ معظمه‌ قبلا بیت‌ المقدس‌ قبله ملائکه‌ بیت‌ المعمور لکن‌ کعبه‌ و بیت‌ المقدس‌ و بیت‌ المعمور ‌را‌ نمیپرستیدند پرستش‌ مختص‌ باو ‌است‌ و بس‌ لذا میفرماید:

وَ الَّذِین‌َ اتَّخَذُوا مِن‌ دُونِه‌ِ أَولِیاءَ و ‌غیر‌ ‌خدا‌ ‌را‌ پرستش‌ میکنند.
ما نَعبُدُهُم‌ إِلّا لِیُقَرِّبُونا إِلَی‌ اللّه‌ِ زُلفی‌ مقول‌ قول‌ مشرکین‌ ‌است‌ چه‌ ‌به‌ زبان‌ ‌قال‌ بگویند ‌ یا ‌ بزبان‌ حال‌ ‌که‌ ‌ما عبادت‌ اینها ‌را‌ نمیکنیم‌ مگر ‌ما ‌را‌ ‌به‌ ‌خدا‌ نزدیک‌ کنند.

(سؤال‌) یک‌ چوب‌ و فلز چه‌ قربی‌ دارد ‌که‌ انسان‌ ‌را‌ بخدا نزدیک‌ کند!
(جواب‌) ‌اینکه‌ مشرکین‌ اصنام‌ ‌خود‌ ‌را‌ تخیّل‌ میکردند شبیه‌ ملائکه‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ مقرب‌ میدانستند چنانچه‌ اول‌ دستگاه‌ شیطان‌ ‌برای‌ شرک‌ ‌اینکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ صورة انبیاء ‌را‌ و مجسمه ‌آنها‌ ‌را‌ بپرستید ‌تا‌ قرب‌ بخدا پیدا کنید.

(تنبیه‌) ‌اینکه‌ آیه شریفه‌ و ‌لو‌ ‌در‌ عبده اصنام‌ ‌است‌ لکن‌ بتنقیح‌ مناط کسانی‌ ‌که‌ توجه‌ بغیر انبیاء و ائمه‌ پیدا کردند و جعل‌ خلیفه‌ کردند ‌آنها‌ ‌هم‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ حکم‌ شریک‌ هستند ‌که‌ میفرماید:
إِن‌َّ اللّه‌َ یَحکُم‌ُ بَینَهُم‌ فِی‌ ما هُم‌ فِیه‌ِ یَختَلِفُون‌َ حکم‌ الهی‌ اینست‌ إِنَّکُم‌ وَ ما تَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ حَصَب‌ُ جَهَنَّم‌َ أَنتُم‌ لَها وارِدُون‌َ لَو کان‌َ هؤُلاءِ آلِهَةً ما‌-‌ وَرَدُوها وَ کُل‌ٌّ فِیها خالِدُون‌َ انبیاء آیه 98 و 99.

إِن‌َّ اللّه‌َ لا یَهدِی‌ مَن‌ هُوَ کاذِب‌ٌ کَفّارٌ محققا خداوند هدایت‌ نمیکند کسی‌ ‌را‌ ‌که‌ دروغ‌گو ‌باشد‌ و کافر باللّه‌ و کفران‌ نعمت‌ ‌او‌ ‌را‌ بکند.

عدم‌ هدایت‌ نه‌ ‌برای‌ کوتاهی‌ ‌در‌ دعوت‌ ‌باشد‌ بلکه‌ ‌برای‌ عدم‌ قابلیت‌ محل‌
است‌ چون‌ قلب‌ سیاه‌ شد قساوت‌ گرفته‌ ‌از‌ قابلیت‌ افتاده‌ لذا إِن‌َّ اللّه‌َ لا یَهدِی‌ ‌اینکه‌ همه‌ اسباب‌ هدایت‌ ‌از‌ اعطاء عقل‌ و ارسال‌ ‌رسول‌ و انزال‌ قرآن‌ و جعل‌ احکام‌ کافی‌ ‌بر‌ هدایت‌ ‌او‌ نیست‌ نطفه پاک‌ بباید ‌که‌ شود قابل‌ فیض‌ و رنه‌ ‌هر‌ سنگ‌ و گلی‌ لؤلؤ و مرجان‌ نشود مَن‌ هُوَ کاذِب‌ٌ ‌علی‌ اللّه‌ و رسوله‌ و اولیائه‌.
کَفّارٌ کفران‌ نعمتهای‌ الهی‌ میکنند چه‌ نعمتی‌ بالاتر ‌از‌ ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ میفرماید لَقَد مَن‌َّ اللّه‌ُ عَلَی‌ المُؤمِنِین‌َ إِذ بَعَث‌َ فِیهِم‌ رَسُولًا مِن‌ أَنفُسِهِم‌ یَتلُوا عَلَیهِم‌ آیاتِه‌ِ وَ یُزَکِّیهِم‌ وَ یُعَلِّمُهُم‌ُ الکِتاب‌َ وَ الحِکمَةَ وَ إِن‌ کانُوا مِن‌ قَبل‌ُ لَفِی‌ ضَلال‌ٍ مُبِین‌ٍ آل‌ عمران‌ آیه 158 و ‌مع‌ ‌ذلک‌ منکر شوند و کفران‌ کنند و تکذیب‌ کنند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.