از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(وحسبوا الا تکون فتنه فعموا و صموا ثم تاب الله علیهم ثم عمواوصموا کثیر منهم و الله بصیر بما یعملون ):(و گمان کردند که آزمایشی نخواهدبود ،در نتیجه کور و کر شدند ،آنگاه خداوند از آنان گذشت ، بار دیگر بسیار ی ازآنان کر و کور شدند و خداوند نسبت به اعمال آنها بینا است )، (حسبان )به معنای پندار است و(فتنه )به معنای امتحانی است که شخص بی خبر را مغرور سازد یامطلق شر و بلا (عمی )(کوری )در اینجا به معنای نداشتن چشم حق بین و تمیزندادن میان خیر و شر و (صمم )به معنای کری است و در اینجا مراد نشنیدن پند وموعظه و بی اعتنایی نسبت به نصیحت می باشد . این کوری و کری آنها معلول پندار غلط آنها بود که خیال می کردند امتحانی در کار نیست و این پندار هم خود معلول آن بود که اینها برای خود فضیلت وکرامت قائل بودند و می گفتند ما از شاخه های شجره یعقوب هستیم ، پس پسران خدا و دوستان اوئیم و به همین جهت عذابی برای ما نخواهد بود و به همین سبب کارشان به جایی رسید که دیگر نمی توانستند حق را ببینند و یا از شنیدن مطالب حق بر خوردار شوند ،سپس خداوند با نظر رحمت خود بسوی آنان بازگشت و آنها از کری و کوری بدر آمدند و اهل تقوی و حق شدند و مواعظانبیاء را شنیدند و حق را شناختند و فهمیدند که صرف اسماء و القاب باعث رستگاری و سعادت نمی شود ،اما باز بعد از مدتی بیشتر آنها دچار غفلت و کری و کوری از درک حقیقت شدند و خداوند بصیر است ، لذا هیچ چیز از نظر اوپنهان نمی ماند و نسبت به اعمال بندگانش آگاهی کامل دارد و هیچ چیز او را ازدرک حقیقت باز نمی دارد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي - سایت تبیان
تفسیر نمونه
در آیات گذشته در سوره بقره و اوائل همین سوره اشاره به پیمان مؤ کدى که خداوند از بنى اسرائیل گرفته بود شده است ، در این آیه بار دیگر این پیمان را یادآورى کرده مى فرماید: ما پیمان از بنى اسرائیل گرفتیم و پیامبرانى براى هدایت آنها و مطالبه وفاى به این پیمان ، به سوى آنان فرستادیم (لقد اخذنا میثاق بنى اسرائیل و ارسلنا الیهم رسلا). همانطور که در جلد اول گفته شد به نظر مى رسد که این پیمان همان است که در آیه 93 سوره بقره به آن اشاره شده ، یعنى پیمان عمل به آنچه خدا بر آنها نازل کرده بود. سپس اضافه مى کند که آنها نه تنها به این پیمان عمل نکردند، بلکه هر زمان پیامبرى دستورى بر خلاف تمایلات و هوى و هوسهاى آنها مى آورد، به شدیدترین مبارزه بر ضد او دست میزدند، جمعى را تکذیب مى کردند و جمعى را که با تکذیب نمى توانستند از نفوذشان جلوگیرى کنند به قتل میرساندند (کلما جاء هم رسول بما لا تهوى انفسهم فریقا کذبوا و فریقا یقتلون ). و این است راه و رسم افراد منحرف خود خواه ، که بجاى پیروى از رهبرانشان ، اصرار دارند رهبران ، تابع تمایلات و خواسته هایشان باشند، و در غیر این صورت رهبرى و حتى حق حیات براى آنان قائل نیستند. در جمله فوق کذبوا به صورت ماضى و یقتلون به صورت مضارع آمده است ، ممکن است علت آن علاوه بر ملاحظه تناسب لفظى آخر آیات قبل و بعد، که همگى به صورت مضارع آمده است ، این باشد که به حکم دلالت فعل مضارع بر استمرار، مى خواهد ادامه این روح را در آنها بیان کند که تکذیب و قتل پیامبران یک حادثه اتفاقى در زندگى آنها نبود، بلکه به صورت یک برنامه و مکتب درآمده بود. در آیه بعد اشاره به غرور نابجاى آنها در برابر اینهمه طغیان و جنایات کرده مى فرماید: با این حال آنها گمان مى کردند که بلا و مجازاتى دامانشان را نخواهد گرفت و همانطور که در آیات دیگر تصریح شده ، خود را یک نژاد برتر مى پنداشتند و به عنوان فرزندان خدا از خود یاد میکردند! (و حسبوا ان لا تکون فتنة ). سرانجام این غرور خطرناک و خود برتربینى همانند پردهاى بر چشم و گوش آنها افتاد و به خاطر آن از دیدن آیات خدا نابینا و از شنیدن کلمات حق ، کر شدند! (فعموا و صموا) اما به هنگامى که نمونههائى از مجازاتهاى الهى و سرانجام شوم اعمال خود را مشاهده کردند، پشیمان گشتند و توبه کردند و متوجه شدند که تهدیدهاى الهى جدى است و آنها هرگز یک نژاد برتر نیستند، خداوند نیز توبه آنها را پذیرفت (ثم تاب الله علیهم ). ولى این بیدارى و ندامت و پشیمانى دیرى نپائید باز طغیان و سرکشى و پشت پا زدن به حق و عدالت شروع شد، و دیگر با پرده هاى غفلت که از آثار فرو رفتن در گناه است بر چشم و گوش آنها افکنده شد و باز از دیدن آیات حق نابینا و از شنیدن سخنان حق کر شدند و این حالت ، بسیارى از آنها را فرا گفت (ثم عموا و صموا کثیر منهم ). شاید مقدم داشتن جمله عموا (نابینا شدند) بر صموا (کر شدند) اشاره به این باشد که نخستین بار باید آیات خدا و معجزات پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را ببینند و سپس به دستورات او گوش فرا دهند. ذکر کثیر منهم (بسیارى از آنها) بعد از تکرار جمله عموا و صموا در حقیقت بمنزله توضیحى است براى هر دو جمله ، یعنى حالت غفلت و بى خبرى و کرى و کورى در برابر حقایق ، جنبه عمومى نداشت بلکه همواره اقلیت صالحى در میان آنها وجود داشت ، و این دلیل روشنى است که جملات قرآن به یهود به هیچوجه جنبه نژادى و طایفهاى ندارد بلکه صرفا متوجه اعمال آنها است . آیا تکرار جمله عموا و صموا جنبه کلى و تاکید دارد؟ و یا اشاره به دو واقعه مختلف است ؟ بعضى از مفسران عقیده دارند این دو جمله اشاره به دو سرگذشت مختلف میباشد که براى بنى اسرائیل واقع شد، یکى به هنگام حمله مردم بابل و دیگر به هنگام حمله ایرانیان و رومیان ، که قرآن در آغاز سوره بنى اسرائیل اشاره کوتاهى به آن کرده است . این احتمال نیز هست که آنها مکرر بر مکرر گرفتار این حالت شدند و نتائج شوم کارهاى خود را که میدیدند توبه مى کردند و باز هم توبه را مى شکستند، نه اینکه فقط دو بار تکرار شد. و در پایان آیه ، با یک جمله کوتاه و پر معنى مى گوید: خداوند هیچگاه از اعمال آنها غافل نبوده و تمام کارهائى را که انجام مى دهد میبیند (و الله بصیر بما یعملون ). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر کشاف
فإن قلت : کیف دخل فعل الحسبان علی " أن " التی للتحقیق ؟ قلت : نزل حسبانهم لقوته فی صدورهم منزلة العلم : فإن قلت : فأین مفعولا حسب ؟ قلت : سد ما یشتمل علیه صلة أن و أن من المسند و المسند إلیه مسد المفعولین ، و المعنی : و حسب بنو إسرائیل أنه لا یصیبهم من الله فتنة ، أی بلاء و عذاب فی الدنیا و الَخرة ( فعموا ) عن الدین ( و صموا ) حین عبدوا العجل ، ثم تابوا عن عبادة للعجل ف ( تاب الله علیهم ثم عموا و صموا ) کرة ثانیة بطلبهم المحال غیر المعقول فی صفات الله و هو الرؤیة . و قرئ : عموا و صموا ، بالضم علی تقدیر عماهم الله و صمهم ، أی رماهم و ضربهم بالعمی و الصمم ، کما یقال : ترکته إذا ضربته بالنیزک و رکبته إذا ضربته برکبتک ( کثیر منهم ) بدل من الضمیر : أو علی قولهم : أکلونی البراغیث ، أو هو خبر مبتدأ محذوف أی أولئک کثیر منهم . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
«فتنة» در آیه، یا به معناى آزمون و یا به معناى عذاب است. بنى‏اسرائیل مى‏پنداشتند آزمایش‏ها یا قهر و عذاب الهى، مربوط به دوران حضرت موسى‏علیه السلام بوده و شامل آنان نمى‏شود. از این رو سرگرم زندگى مادّى، رفاه‏طلبى و بى‏تفاوتى نسبت به آیات الهى شدند. امام صادق‏علیه السلام درباره‏ى «وحسبوا ان لا تکون فتنة» فرمود: مقصود زمانى است که پیامبر در بین آنان نبود، «فعموا و صمّوا» زمانى است که پیامبر از دنیا رفت، «ثمّ تاب اللّه» زمانى است که امیرالمؤمنین‏علیه السلام به خلافت رسید و «ثمّ عموا و صمّوا» تا روز قیامت است. <150> 1- آزمایش الهى عمومى است، هرگز از فتنه‏ها غافل نشویم. «حسبوا ألاّتکون فتنة» 2- عقائد نباید بر اساس حدس و گمان باشد. «حَسبوا...» 3- براى مدّتى در خط مستقیم بودن مهم نیست، مهم حسن عاقبت است. «ثمّ تاب اللَّه علیهم ثمّ عموا وصمّوا» «ثُمّ عموا» نشان آن‏است که بنى‏اسرائیل بعد از بازگشت لطف خداوند، تا مدّتى در خط صحیح بودند، ولى دوباره منحرف شدند. 4- غرور و خودبرتربینى و گمان و وهم، انسان را کور و کر و از شناخت صحیح، محروم مى‏سازد. «و حسبوا... فعموا و صمّوا» 5 - کسى توقّع نداشته باشد که بى‏امتحان، به جایى برسد. «حسبوا ألا تکون فتنة» 6- لطف الهى تا حدّى است که حتّى بدون عذرخواهى انسان، به سوى او سرازیر مى‏شود. «فعموا و صمّوا ثمّ تاب اللّه» 7- خداوند مهربان است، ولى انسان‏ها لجوج‏اند. «تاب اللّه علیهم ثم عموا» 8 - کثرت رهرو نشانه حقّانیّت راه نیست. «ثم عموا و صمّوا کثیر منهم» 9- ایمان به نظارت خداوند در زندگى انسان نقش مهمى دارد. «واللَّه بصیر» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - تفسیر نمونه
(آیه 71)- در این آیه اشاره به غرور نابجاى آنها در برابر این همه طغیان و جنایات کرده مى‏فرماید: «با این حال آنها گمان مى‏کردند که بلا و مجازاتى دامنشان را نخواهد گرفت» (وَ حَسِبُوا أَلَّا تَکُونَ فِتْنَةٌ).

و همانطور که در آیات دیگر تصریح شده، خود را یک نژاد برتر مى‏پنداشتند و به عنوان فرزندان خدا از خود یاد مى‏کردند! سر انجام این غرور خطرناک و خود برتربینى همانند پرده‏اى بر چشم و گوش آنها افتاد و به خاطر آن «از دیدن آیات خدا نابینا و از شنیدن کلمات حق، کر شدند»! (فَعَمُوا وَ صَمُّوا).

اما به هنگامى که نمونه‏هایى از مجازاتهاى الهى و سر انجام شوم اعمال خود را مشاهده کردند، پشیمان گشتند و توبه کردند و متوجه شدند که تهدیدهاى الهى جدى است و آنها هرگز یک نژاد برتر نیستند «خداوند نیز توبه آنها را پذیرفت» (ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ).

ولى این بیدارى و ندامت و پشیمانى دیرى نپایید باز طغیان و سرکشى و پشت پا زدن به حق و عدالت شروع شد، و دیگر بار پرده‏هاى غفلت که از آثار فرو رفتن در گناه است بر چشم و گوش آنها افکنده شد «و باز از دیدن آیات حق نابینا و از شنیدن سخنان حق کر شدند و این حالت، بسیارى از آنها را فرا گرفت» (ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا کَثِیرٌ مِنْهُمْ).

و در پایان آیه، با یک جمله کوتاه و پر معنى مى‏گوید: «خداوند هیچ گاه از اعمال آنها غافل نبوده و تمام کارهایى را که انجام مى‏دهند مى‏بیند» (وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ).

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
1- آزمایش الهى عمومى است، هرگز از فتنه‏ها غافل نشویم. «حسبوا ألاّتکون فتنة»
2- عقائد نباید بر اساس حدس و گمان باشد. «حَسبوا...»
3- براى مدّتى در خط مستقیم بودن مهم نیست، مهم حسن عاقبت است. «ثمّ تاب اللَّه علیهم ثمّ عموا وصمّوا» «ثُمّ عموا» نشان آن‏است که بنى‏اسرائیل بعد از بازگشت لطف خداوند، تا مدّتى در خط صحیح بودند، ولى دوباره منحرف شدند.
4- غرور و خودبرتربینى و گمان و وهم، انسان را کور و کر و از شناخت صحیح، محروم مى‏سازد. «و حسبوا... فعموا و صمّوا»
5 - کسى توقّع نداشته باشد که بى‏امتحان، به جایى برسد. «حسبوا ألا تکون فتنة»
6- لطف الهى تا حدّى است که حتّى بدون عذرخواهى انسان، به سوى او سرازیر مى‏شود. «فعموا و صمّوا ثمّ تاب اللّه»
7- خداوند مهربان است، ولى انسان‏ها لجوج‏اند. «تاب اللّه علیهم ثم عموا»
8 - کثرت رهرو نشانه حقّانیّت راه نیست. «ثم عموا و صمّوا کثیر منهم»
9- ایمان به نظارت خداوند در زندگى انسان نقش مهمى دارد. «واللَّه بصیر»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سمانه بهمن پور
وحسبوا الا تکون فتنه فعموا و صموا ثم تاب الله علیهم ثم عمواوصموا کثیر منهم و الله بصیر بما یعملون ):(و گمان کردند که آزمایشی نخواهدبود ،در نتیجه کور و کر شدند ،آنگاه خداوند از آنان گذشت ، بار دیگر بسیار ی ازآنان کر و کور شدند و خداوند نسبت به اعمال آنها بینا است )، (حسبان )به معنای پندار است و(فتنه )به معنای امتحانی است که شخص بی خبر را مغرور سازد یامطلق شر و بلا (عمی )(کوری )در اینجا به معنای نداشتن چشم حق بین و تمیزندادن میان خیر و شر و (صمم )به معنای کری است و در اینجا مراد نشنیدن پند وموعظه و بی اعتنایی نسبت به نصیحت می باشد . این کوری و کری آنها معلول پندار غلط آنها بود که خیال می کردند امتحانی در کار نیست و این پندار هم خود معلول آن بود که اینها برای خود فضیلت وکرامت قائل بودند و می گفتند ما از شاخه های شجره یعقوب هستیم ، پس پسران خدا و دوستان اوئیم و به همین جهت عذابی برای ما نخواهد بود و به همین سبب کارشان به جایی رسید که دیگر نمی توانستند حق را ببینند و یا از شنیدن مطالب حق بر خوردار شوند ،سپس خداوند با نظر رحمت خود بسوی آنان بازگشت و آنها از کری و کوری بدر آمدند و اهل تقوی و حق شدند و مواعظانبیاء را شنیدند و حق را شناختند و فهمیدند که صرف اسماء و القاب باعث رستگاری و سعادت نمی شود ،اما باز بعد از مدتی بیشتر آنها دچار غفلت و کری و کوری از درک حقیقت شدند و خداوند بصیر است ، لذا هیچ چیز از نظر اوپنهان نمی ماند و نسبت به اعمال بندگانش آگاهی کامل دارد و هیچ چیز او را ازدرک حقیقت باز نمی دارد. [ نظرات / امتیازها ] [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : این تفسیر مربوط به خلاصه تفسیر المیزان است. لطفا منبع تفسیر را مشخص نمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - مجمع البیان
چرا در آیه مبارکه فعل مضارع بر ماضى پیوند خورده است؟

در این مورد پاسخ داده اند که: این بدان دلیل است که قرآن مى خواهد روشن سازد که پیامبرکشى شیوه هماره یهود بوده است؛ وگرنه فعل دوم نیز در حقیقت معناى گذشته را دارد؛ و از فعل ماضى نیز همین شیوه بهانه جویى و تکذیب پیامبران که شیوه همیشگى آنان بوده است، دریافت مى گردد.

افزون بر این، فعل دوم به خاطر هماهنگى با آخر آیات به صورت مضارع آمده است.

وَ حَسِبُوا اَلاّ تَکُونَ فِتْنَةٌ

در تفسیر این فراز دیدگاه ها یکسان نیست:

1 - به باور گروهى، از جمله «ابن عباس» منظور این است که آنان مى پنداشتند که در برابر کشتار پیامبران و تکذیب آنان، نه کیفرى در دنیا خواهند داشت و نه عذابى در سراى آخرت.

2 - و به باور برخى منظور این است که آنان مى پنداشتند که در برابر این جنایت سهمگین بلایى دامانشان را نخواهد گرفت.

3 - «مقاتل» مى گوید: واژه «فتنه» در آیه به مفهوم سختى و قحطى است، و منظور این است که آنان مى پنداشتند که در برابر تکذیب و کشتار پیامبران سختى و قحطى در کار نخواهد بود و خدا نعمت ها را از آنان سلب نمى کند.

4 - و «زجاج» بر آن است که آنان گمان مى کردند که عملکرد زشت و ظالمانه شان برایشان زیانبار نخواهد بود؛ چراکه به دروغ و دجّالگرى خود را فرزندان و دوستان خدا قلمداد مى نمودند.

5 - و پاره اى نیز مى گویند: آنان بر این پندار بودند که اصرار بر کفر و پیامبرکشى، مایه نگونسارى و عامل تباهى آنان نخواهد شد.

فَعَمُوا وَ صَمُّوا

از این رو آنان کور و کر شدند؛ چراکه بخاطر گناه و درست نیندیشیدن، بسان افراد کور و کر که به راه راست هدایت نمى گردند، از راه دین و آیین درست منحرف شدند و راه نیافتند.

ثُمَّ تابَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا کَثیرٌ مِنْهُمْ

سپس گروهى از آنان به بارگاه خدا توبه کردند و خدا توبه آنان را پذیرفت، و باز بسیارى از آنان پس از توبه، به کفر و گناه بازگشتند.

منظور این است که گروهى از آنان هدایت یافتند و از گناه خویش توبه کردند، اما پس از گذشت زمان، نسل هاى دیگرى از آنان دگرباره عقب گرد نموده و به همان شیوه زشت و ناپسند نیاکان خود روى آوردند و از دیدن حق و شنیدن واقعیت کور و کر شدند. پاره اى نیز برآنند که منظور از واژه «کثیر» به یهود عصر رسالت پیامبر اشاره دارد.

وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ

و خدا به آنچه انجام مى دهند بیناست.

و آخرین فراز از آیه شریفه نیز هشدار به آن گناهکاران غفلت زده است تا شاید به خود آیند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » یوسفعلی
724. We now come to the events detailed in the 13th and 14th chapters of the Book of Numbers in the Old Testament. Read these as a Commentary, and examine a good map of the Sinai Peninsula, showing its connections with Egypt on the west, Northwest Arabia on the east, and Palestine on the northeast. We may suppose that Israel crossed from Egypt into the Peninsula somewhere near the northern extremity of the Gulf of Suez . Moses organised and numbered the people, and instituted the Priesthood. They went south about 200 miles to Mount Sinai where the Law was received. Then, perhaps a hundred and fifty miles north, was the desert of Paran , close to the southern borders of Canaan . From the camp there, twelve men were sent to spy out the land, and they penetrated as far as Hebron , say about 150 miles north of their camp, about 20 miles south of the future Jerusalem . They saw a rich country, and brought from it pomegranates and figs and a bunch of grapes so heavy that it had to be carried by two men on a staff. They came back and reported that the land was rich, but the men there were too strong for them. The people of Israel had no courage and no faith, and Moses remonstrated with them. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - أطیب البیان
و گمان کردند این تکذیب و قتل انبیاء فتنه و فسادى و ابتلاء و عذابى براى آنها نیست پس کور شد چشم قلب آنها حق را نمى دیدند و کر شد گوش قلب آنها مواعظ و نصایح انبیاء را نمى شنیدند سپس بعد از اینکه بیدار و هوشیار شدند و گرفتار بلاها و دچار محنت ها شدند توبه کردند خداوند توبه آنها را قبول فرمود سپس بسیارى از آنها بهمان کورى و کرى اولى برگشتند و خداوند بینا است بآنچه میکنند وَ حَسِبُوا أَلاّٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ گفتند افعال بر سه قسم است: یک قسم افعالى است که ثبات و تحقق و استقرار دارد مثل علم، یقین، تبین جمله مفعول آنها بان مثقله که دلالت بر تحقق دارد گفته میشود مثل وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اَللّٰهَ هُوَ اَلْحَقُّ اَلْمُبِینُ نور آیه 25، و أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اَللّٰهَ یَرىٰ علق آیه 14

قسم دوم افعالى است که استقرار و ثباتى ندارد مثل طمع، خوف، رجاء بان مخففه تعبیر میشود مثل اَلَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی شعراء آیه 82، و تَخٰافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ اَلنّٰاسُ انفال آیه 26، و فَخَشِینٰا أَنْ یُرْهِقَهُمٰا طُغْیٰاناً وَ کُفْراً کهف آیه 80

قسم سوم اینکه تاب هر دو را دارد استقرار و عدم استقرار مثل ظن: زعم، حسبان گاهى که بمعنى تحقق و استقرار باشد بمثقله گفته میشود و اگر بمعنى عدم استقرار باشد بمخففه لکن این کلام تمام نیست و شعر بلا ضرورة و موارد نقض بسیار دارد مثل عَلِمَ أَنْ سَیَکُونُ مِنْکُمْ مَرْضىٰ سوره آیه جواب دادند که این بواسطه توسط سین است، باز نقض شد بآیه وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسٰانِ إِلاّٰ مٰا سَعىٰ نجم آیه 39، که واسطه ندارد جواب دادند که لیس فعل نیست حقیقة و تحقیق کلام اینست که تمام اینها بى وجه است و تخرص بغیب بلکه اگر مدخول آن جمله اسمیه باشد باید مثقله آورد و اگر جمله فعلیه باشد ان ناصبه مخففه که جمله را بتأویل مصدر برد اى حسبوا عدم کون عملهم فتنة و مراد از فتنه عمل زشت و قبیح و فاسد است نظیر آیه شریفه قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمٰالاً اَلَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً کهف آیه 103 و 104 و آیه شریفه وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمْ لاٰ تُفْسِدُوا فِی اَلْأَرْضِ قٰالُوا إِنَّمٰا نَحْنُ مُصْلِحُونَ بقره آیه 11

فَعَمُوا وَ صَمُّوا همین نحو که بدن چشم و گوش دارد و بسا کور میشود و در چاه ضلالت میافتد یا کر میشود و کلمات را استماع نمیکند همین نحو چشم قلب کور میشود و حق را نمى بیند و گوش قلب کر میشود و مواعظ را درک نمیکند چنانچه در آیه شریفه میفرماید صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاٰ یَعْقِلُونَ بقره آیه 171 ثُمَّ تٰابَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ یعنى پشیمان شدند و توبه کردند و خداوند قبول توبه فرمود و این البته در ادوار مختلفه بوده چون یهود چنانچه کتب خود آنها شهادت میدهد حالات بوقلمون داشتند یک زمان بقدرى در شرک و کفر فرو میرفتند که اسمى از تورات و موسى نبوده و گاهى سلطان مؤمنین پیدا میشده و بفکر دین میافتادند

ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا باز دوره دیگرى میآمد بر میگشتند بهمان شرک و کفر آبائى و اجدادى خود

کثیر منهم البته در میان آنها انبیاء و مؤمنین و صلحاء هم بودند لکن در اقلیت و اکثریت با کفار بود چنانچه در تمام ادوار از زمان آدم تا کنون تا زمان ظهور حضرت مهدى عج اللّٰه تعالى فرجه اکثریت با کفار، فساق، فجار، احزاب شیطان بوده

(اشکال) وجه اینکه کثیر مرفوع شده با اینکه بمقتضاى قاعده باید منصوب باشد
(جواب)
آنکه ممکن است بدل از واو جمع باشد که کسانى که عموا و صموا هستند کثیر از آنها هستند، و ممکن است خبر مبتداء محذوف باشد یعنى ذو العمى و الصمم کثیر از آنها است، و ممکن است فاعل عموا و صموا باشد بلغت اکلونى البراغیث، و وجه اول انسب است وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ معنى واضح است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اثنی عشری
وَ حَسِبُوا أَلاّٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ :و گمان کردند بنى اسرائیل آنکه یافت نشود بلائى و محنتى و عذابى ایشان را به جهت قتل و تکذیب انبیا فَعَمُوا وَ صَمُّوا :پس کور شدند از دیدن دین حق و دلایل آن، مانند کورى که راه به مقصد نبرد، و کر شدند از استماع سخن راست، چه بر عبادت «عجل» راسخ شده، فرمایش هارون را نشنیدند، و همچنین گوش به قول انبیاى خود ندادند ثُمَّ تٰابَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ : پس توبه کردند و حق تعالى توبۀ ایشان را قبول نمود ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا کَثِیرٌ مِنْهُمْ :پس کور و کر شدند بسیارى از فرزندان آنها به انکار حضرت عیسى علیه السّلام یا انکار حضرت خاتم صلى اللّه علیه و آله، یا چون توبه کردند، حق تعالى عذاب را از آنها برداشت بعد باز به کفر و طغیان خود رجوع کردند، یا آنکه توبه نمودند، خداوند توبۀ ایشان را قبول؛ چون آنها مردند، فرزندان دیگر پیدا و پیروى پدران نموده کور و کر شدند، که هرچند حق تعالى بوسیلۀ انبیا عرض توبه فرمود قبول نمى کردند و در گمراهى و سرکشى مى افزودند وَ اَللّٰهُ بَصِیرٌ بِمٰا یَعْمَلُونَ :و خداى تعالى بیناست به آنچه مى کنند، و مناسب آن پاداش رساند آیه، مورد تهدید و وعید است بر ایشان از عدم استمرار در توبه [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » انوار درخشان در تفسیر قرآن
(وَ حَسِبُوا أَلاّٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا) آیه تهدید یهود است که از نظر ستایش خویشتن را مورد کرامت و فرزند شرافتى خداوند و دوستداران او معرفى مى نمایند و این رذیله سبب شده که بصیرت و بینائى درک حقایق از آنان سلب گردد و نصایح پیامبران را گوش فراندهند و چنان پندارند که هر جنایتى مرتکب شده مورد عقوبت قرار نخواهند گرفت در صورتى که بحکم خرد درباره پیامبران نیز اگر فرض شود که عمل ناسزا سرزند مورد مؤاخذه خواهند بود ولى پروردگار بفضل خود این گروه را مشمول رحمت خود فرموده ولى بعضى از یهود پشیمان شده توبه کردند و از خداوند عذر خواهى نمودند و تصدیق کردند که از این گونه ادعاهاى بى پایه و تظاهر به پیروى از دین توریة هرگز سودى نصیب آنان نخواهد گردید و تنها طریق سعادت سپاسگزارى و پرهیز از گناهان است

(وَ اَللّٰهُ بَصِیرٌ بِمٰا یَعْمَلُونَ ) پروردگار بر سر سرائر و منویات که ریشه اعمال نیک و بد مردم است احاطه دارد و بر او چیزى پنهان نیست و از عقوبت تبهکاران هرگز غفلت نخواهد کرد
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«أَلاّٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ » 74 مجمع: ابو عمرو و حمزه و کسائى «تکون» با رفع نون قرائت کرده اند و دیگران با نصب، که قرائت مشهور است، و ابن عبّاس گفته است مقصود از فتنه گرفتارى و مجازات اعمال بد آنها است سدى گفته است: یعنى آزار و گرفتارى در دنیا، مقاتل گفته است: یعنى گمان داشتند: گرفتار سختى و قحطى نخواهند شد

تفسیر تنویر المقباس ابن عبّاس: یعنى از انکار و کشتن پیغمبران در دلها اثرى نخواهدماند

«ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا» 74 فخر: کر و کورى دوباره یا بواسطه ى تقاضاى دیدن خدا است که از موسى مطالبه کردند، یا چون پیغمبر را دروغگو شمردند، این نسل هم باز کر و کور شدند

«کَثِیرٌ مِنْهُمْ » 74 مجمع: بعضى گفته اند: مقصود از این دو کلمه همان یهود هم زمان پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم است

«وَ اَللّٰهُ بَصِیرٌ بِمٰا یَعْمَلُونَ » 74 مفسّرین نوشته اند: این جمله تهدید، و تخویف این طور مردم است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ حَسِبُوا أَلاّٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَ صَمُّوا ثُمَّ تٰابَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ الخ این مردمان شرور نسبت به رسولان الهى اعمالشان چنین بود پس عمل آنها کرى و کورى دل آنان را ایجاب نمود و پس ازآنکه جماعتى از آنها توبه کردند خدا توبه آنها را پذیرفت،آیه مشعر بر این است که پس ازآنکه توبه نمودند باز بسیارى از آنها همان کورى و کرى خود را ادامه دادند و رسولان را تکذیب کردند و خدا به آنچه عمل مى کنند دانا است و پاداش عملشان را خواهد داد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
وَ حَسِبُوا أَلاّٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ مراد از فتنه در اینجا مشکلات و گرفتارى هاست؛ نظیر مسلط شدن زورمندان بر آنان و کشتن، ویران کردن و تبعید آنها منظور این است که یهودیان تصور مى کردند چون ملّت برگزیدۀ خدا هستند، هیچ گاه مغلوب نمى شوند

البتّه آنها در گذشته به این عقیدۀ خود تکیه داشتند؛ لکن امروز، آنها بر نیروهاى استعمار، عناصر مرتجع، کمپانى هاى انحصارى، ایجاد فتنه و اختلاف و گسترش فساد و بى مبالاتى تکیه دارند

فَعَمُوا وَ صَمُّوا هرکس از چیزى نفرت داشته باشد، نیکویى هاى آن را نمى بیند

یهود از هر چیزى جز آنچه هواى نفس آنها مى خواهد، نفرت داشتند ازاین رو، راه حق را ندیدند و صداى عدالت را نشنیدند در نتیجه، خداوند بابلیان را بر آنها مسلط کرد و آنها مردان بنى اسرائیل را کشتند اموالشان را غارت کردند و زنان و کودکانشان را به اسارت بردند آن گاه خداوند پس ازآن که آنها براثر ذلّت و بیچارگى اى که در مدّت اسارت خود در دست بخت نصّر دیدند توبه کردند، ثُمَّ تٰابَ اَللّٰهُ عَلَیْهِمْ ؛ توبۀ ایشان را پذیرفت، ثُمَّ عَمُوا وَ صَمُّوا کَثِیرٌ مِنْهُمْ ؛ یعنى پس ازآن که خدا آنها را از عذاب اسارت نجات داد، بسیارى آنها بار دیگر به ستمکارى و فساد بازگشتند و یحیى و زکریا را کشتند و حضرت مسیح علیه السّلام را تکذیب کردند و کوشیدند تا او را بکشند و دربارۀ او و مادرش سخنى گفتند که از شأن آنها دور بود ازاین رو، خدا ایرانیان و رومیان را بر آنها مسلط کرد و آنها نیز در حقّ ایشان همان کارهایى را انجام دادند که بخت نصّر انجام داده بود

وَ اَللّٰهُ بَصِیرٌ بِمٰا یَعْمَلُونَ ؛ یعنى خداوند کارهاى آنان نظیر خونریزى، تکذیب حقایق، طرح توطئه ها و اجرا کردن نقشه هایى که هر ستمگرى آن را مقرر مى داشت و همگى را مى داند خدا همۀ این جنایت ها را مى بیند و از طریق ذلیل و خوار کردن آنها در همین دنیا و پیش از فرارسیدن آخرت مجازاتشان مى کند و این حکایتى را که خداوند در وصف یهودیان بیان فرمود، عینا بر کسانى که تظاهر به اسلام مى کنند؛ ولى در محور آنهایى مى چرخند که پشتیبان اسرائیل هستند و او را علیه اعراب و مسلمان ها یارى مى کنند، منطبق مى شود
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
طائفه بنى اسرائیل به فریب شیطان مغرور شدند به آنکه خداوند آنها را در دنیا و آخرت مبتلا به بلا و عذاب نمى فرماید چون آنها از نسل انبیا هستند و پدرانشان از آنها شفاعت مى کنند چنانچه فعلا هم دیده مى شود بعضى از سادات ما هم گاهى این فریب شیطان را مى خورند و آن طائفه باین جهت از دیدن معجزات انبیا و مشاهدۀ حقائق دین آنها کور و از شنیدن احکام و مواعظ کر بودند یعنى دیدن و شنیدن بحال آنها اثرى نداشت و گفته اند این حال در آنها باقى بود تا زمان حضرت داود و سلیمان (ع) که موفق به توبه شدند و خداوند توبه آنها را قبول فرمود و ثانیا در زمان حضرت عیسى و خاتم انبیا (ص) بحالت اولیّه عودت نمودند مگر عدّۀ کمى از آنها که به آن دو پیغمبر ایمان آوردند و در کافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده که این گمان را کسانى که در زمان پیغمبر (ص) بودند نمودند و بعد از رحلت آن حضرت کور و کر شدند و در زمان خلافت ظاهرى امیرالمؤمنین (ع) توبه نمودند و خداوند پذیرفت و پس از شهادت آن حضرت بسیارى از آنها بحالت اولیه عودت نمودند و بنظر حقیر این معنى مناسب تر با لفظ فتنه است زیرا ظاهر آن آزمایش است نه عذاب که به شفاعت رفع شود و نیز انسب با لفظ کورى و کرى است زیرا منافقان این امت منکر ولایت شدند و امیرالمؤمنین (ع) را ندیده و نصوص ولایت را نشنیده گرفتند ولى بنى اسرائیل منکر نبوت انبیاء سلف نبودند تا زمان حضرت داود و سلیمان (ع) نهایت آنکه باحکام آنها عمل نمى نمودند و بر ارباب ذوق پوشیده نیست که نسبت کورى و کرى به کسانى حسن دارد داده شود که به هیچ وجه اثرى بر امرى مرتّب ننمایند نه اعتقادا و نه عملا و بنابراین مراد از صاحبان گمان یهودان این امت مى باشند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.