ابراهیم (ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقیده شرک قوم خود پرداخت.
فلما جن علیه الّیل رءا کوکبا قال هذا ربى
جمله «فلما جن» تصریح بر «کذلک نرى ... » است. یعنى نتیجه ارائه ملکوت به ابراهیم (ع) آن شد که او بدین صورت به مبارزه با شرک بپردازد. بنابراین سخن ابراهیم (ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.
[ نظرات / امتیازها ]
اظهار همراهى با عقیده اى باطل و سپس پرداختن به ابطال آن، روشى در تبلیغ و تربیت است.
رءا کوکبا قال هذا ربى
با توجه به مجموعه آیات همین سوره، روشن است که ابراهیم (ع) براى احتجاج و ابطال پندارهاى قوم خویش به اظهار ستاره پرستى و ... پرداخت. از همین جا برمى آید که چنین کارى مجاز بود و شیوه اى در تبلیغ مى تواند باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
فلما أفل قال لا أحب الأفلین
جمله «لا أحب ... » که بیشتر جنبه عاطفى و روانى دارد تا جنبه استدلالى مى تواند عنایت به موضوع فطرى بودن گرایش به موجود زوال ناپذیر و همچنین گریز از زوال پذیر به عنوان «رب» باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
مقصود از اینکه ابراهیم علیه السلام گفت: «این خداى من است » چیست ؟
در این مورد حد اقل دو احتمال تفسیرى وجود دارد:
نخست اینکه ابراهیم، در عمق فطرت خویش به خدا ایمان داشت، اما مى خواست خود بیندیشد و از راه دلیل عقلى، مصداق حقیقى آن را بیابد و به مرحله ى «حق الیقین» برسد؛ پس این جمله ى ابراهیم علیه السلام یک خبر قطعى نیست، بلکه یک فرض و احتمال براى تفکر و استدلال و راهى براى تحقیق بیشتر و شناسایى بهتر است
احتمال دوم آن است که ابراهیم این جمله را از باب همراهى با بت پرستان و براى جلب توجه آنان گفت، تا بتواند بر مبناى آنان سخن بگوید و توحید را اثبات کند؛ یعنى در حقیقت مى گفت: «به اعتقاد شما این خداى من است » و یا به صورت پرسشى مى گفت: «آیا این خداى من است ؟»
در مورد هر دو احتمال فوق احادیثى نیز از اهل بیت علیهم السلام حکایت شده است
2 در حدیثى از امام باقر یا صادق علیهما السلام حکایت شده که
ابراهیم این سخن را به عنوان تحقیق دربارۀ پروردگارش گفت و هرگز سخن او کفر نبود؛ و هرکس در این مورد تفکر و تحقیق کند، همانند ابراهیم خواهد بود
3شکل استدلال ابراهیم علیه السلام در آیه ى فوق به چند صورت ترسیم مى شود:
الف) پروردگار و مربّى موجودات باید همیشه در ارتباط نزدیک با آنان باشد؛ بنابراین، موجودى که غروب مى کند و از موجودات زمینى جدا مى شود، نمى تواند پروردگار و ربّ باشد
[ نظرات / امتیازها ]