1- یادآورى و توجّه به نعمتهاى الهى، زمینهى شکوفایى معرفت و محبّت و تسلیم خدا شدن است. «و لقد مکّناکم»
2- حقّ بهرهگیرى از امکانات زمین، براى همهى انسانهاست ومخصوص گروه خاصّى نیست. «مکّناکم فى الارض»
3- آفرینش زمین و شرایط آن (از نظر گردش، حرارت، نور، جذب و دفع آبها و گیاهان، قبول فضولات و تحویل سبزىها و میوهها و...) به گونهاى است که انسان مىتواند در آن نیازمندىهاى خود را برطرف کند. «مکّناکم فى الارض و جعلنا لکم فیها معایش»
4- قوانین حاکم بر طبیعت، به نوعى است که انسان مىتواند بر آن سلطه داشته باشد و آن را در اختیار بگیرد. اگر خداوند آن را رام نمىساخت، بشر به تنهایى قدرت مهار کردن و بهره گیرى از آن را نداشت. «مکّناکم»
5 - زمین، در اختیار و مسخّر انسان قرار داده شده تا به رشد و کمال برسد و معیشت خود را تأمین کند. «مکّناکم...» سعدى مىگوید:
ابر و باد و مه خورشید و فلک در کارند تا تو نانى به کف آرى و به غفلت نخورى
6- نعمتها باید زمینهساز شکر باشد، نه عامل غفلت و عیّاشى. «تشکرون»
7- انسان ناسپاس است و قرآن، مکرّر از کمسپاسى مردم و غفلت و بىایمانى غالب آنان سخن گفته است. «قلیلاً ما تشکرون»
[ نظرات / امتیازها ]