● عطيه صفاري -
سایت تفسیر قرآن
در این آیه براى این که کسى تصور نکند که سؤال از امتها و پیامبرانشان دلیل بر این است که چیزى از علم خدا مخفى مىماند، با صراحت و تأکید آمیخته با قسم مىگوید: «ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را براى آنها شرح مىدهیم، زیرا ما هرگز از آنها غایب نبودیم» همه جا با آنها بودیم و در هر حال همراهشان (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما کُنَّا غائِبِینَ).
سؤال براى چیست؟ ما مىدانیم خدا همه چیز را مىداند و اصولا در برگزیده تفسیر نمونه، ج2، ص: 27
همه جا حاضر و ناظر است. با این حال چه نیازى به سؤال دارد که انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسى قرار دهد؟! پاسخ این که: اگر سؤال براى استعلام و درک واقعیت چیزى باشد، در مورد کسى که عالم است معنى ندارد ولى اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعى ندارد، درست مثل این که ما به شخص فراموشکارى خدمتهاى زیاد کردهایم، و او به جاى خدمت مرتکب خیانتهایى شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسى قرار داده و مىگوییم آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردى؟ این سؤال براى کسب علم نیست بلکه براى تفهیم طرف است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رضا رضائي
برگزیده تفسیر نمونه، ج2، ص: 27
(آیه 7)- در این آیه براى این که کسى تصور نکند که سؤال از امتها و پیامبرانشان دلیل بر این است که چیزى از علم خدا مخفى مىماند، با صراحت و تأکید آمیخته با قسم مىگوید: «ما با علم و دانش خویش تمام اعمالشان را براى آنها شرح مىدهیم، زیرا ما هرگز از آنها غایب نبودیم» همه جا با آنها بودیم و در هر حال همراهشان (فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما کُنَّا غائِبِینَ).
سؤال براى چیست؟ ما مىدانیم خدا همه چیز را مىداند و اصولا در همه جا حاضر و ناظر است. با این حال چه نیازى به سؤال دارد که انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسى قرار دهد؟! پاسخ این که: اگر سؤال براى استعلام و درک واقعیت چیزى باشد، در مورد کسى که عالم است معنى ندارد ولى اگر منظور توجه دادن خود شخص و اتمام حجت به او و امثال آن بوده باشد، هیچ مانعى ندارد، درست مثل این که ما به شخص فراموشکارى خدمتهاى زیاد کردهایم، و او به جاى خدمت مرتکب خیانتهایى شده و همه این مسائل پیش ما روشن است، او را مورد بازپرسى قرار داده و مىگوییم آیا ما این همه به تو خدمت نکردیم؟ و آیا تو حق این خدمات را ادا کردى؟ این سؤال براى کسب علم نیست بلکه براى تفهیم طرف است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» سایت تبیان
تفسیر کشاف
(فلنقصن علیهم ) علی الرسل و المرسل إلیهم ما کان منهم (بعلم ) عالمین باحوالهم الظاهرة و الباطنة و أقوالهم و أفعالهم (و ما کنا غائبین ) عنهم و عما وجد منهم ، فإن قلت : فإذا کان عالما بذلک و کان یقصه علیهم ، فما معنی سؤالهم ؟ قلت معناه التوبیخ و التقریع و التقریر إذا فاهوا به بألسنتهم و شهد علیهم أنبیاؤهم .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
آیهى قبل، مجازات دنیوى را مطرح کرد و اینجا کیفر و محاسبهى اخروى را و با چندین تأکید حتمیّت سؤال قیامت را بیان مىکند و اینکه پرسش و بازخواست، مخصوص مردم نیست، بلکه پیامبران نیز مورد سؤال قرار مىگیرند. «یوم یجمع اللّه الرّسل فیقول ماذا اجبتم قالوا لا علم لنا انّک انت علاّم الغیوب» <5> سؤال: در قیامت از چه مىپرسند؟ الف: از نعمتها. «ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النّعیم» <6> در روایات متعدّدى، رهبرى و ولایت را نیز از مصادیق نعمت مورد سؤال در آیه برشمردهاند. <7> ب: از قرآن و اهلبیت علیهم السلام. پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: از مردم سؤال مىشود که با قرآن و اهلبیت من چگونه عمل کردید؟ «ثمّ اسألهم ما فعلتم بکتاب اللّه و باهلبیتى» <8> ج: از رفتار و کردار. «لنسئلنّهم اجمعین . عمّا کانوا یعملون» <9> د: از اعضا و جوارح. «اِنّ السّمع والبَصر والفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً» <10> ه : از پذیرش و عدم پذیرش رسولان. «یا معشر الجنّ والانس ألم یأتکم رسل منکم...» <11> چنانکه در جاى دیگر از رهبران دینى نیز در مورد برخورد مردم با آنان سؤال مىشود. «یوم یَجمع اللّه الرُّسل فیقول ماذا اُجِبتُم...» <12> و: از عمر و جوانى که چگونه سپرى شد. ز: از کسب و درآمد. چنانکه در روایات مىخوانیم: در روز قیامت انسان از چهار چیز به خصوص سؤال و بازخواست مىشود: «شبابک فیما أبلیته و عمرک فیما أفنیتَه و مالک ممّا اکتسبته و فیما أنفقتَه»، <13> در مورد عمر و جوانى که چگونه آن را گذراندى و دربارهى مال و دارایى که چگونه به دست آوردى و در چه راهى مصرف کردى. سؤال: این آیات بیان مىکند که سؤال از همه کس حتمى است، امّا در بعضى آیات از جمله آیه 39 سورهى الرّحمن آمده که در آن روز، از هیچ انسان وجنّى نسبت به گناهانشان سؤال نمىشود، «فیؤمئذ لا یسئل عن ذنبه انس و لاجانّ» این آیات چگونه قابل جمع است؟ پاسخ: در قیامت، مواقف و ایستگاهها متعدّد است و هر موقفى صحنهاى خاص دارد؛ در یک موقف، بر لبها مهر مىخورد و قدرت حرف زدن ندارند. در موقفى دیگر، مهر برداشته مىشود و همه به ناله و استمداد و اقرار مىپردازند. در موقفى از همه مىپرسند، در موقفى نیز سکوت حاکم است و سؤالى نمىشود. پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: «کُلّکم راع و کُلّکم مسئول عن رَعیّته فالامام یسأل عن النّاس و الرّجل یسأل عن أهله و المرأة تسأل عن بیت زوجها و العبد یسأل عن مال سیّده» همهى شما مسئول زیردستان خود هستید و باید پاسخگو باشید؛ امام از مردمش، مرد از همسرش، زن از رفتار در خانهى همسرش و بنده از مال ودارایى مولایش. همچنین فرمودند: خداوند از من نیز سؤال مىکند که آیا ابلاغ رسالت کردم یا نه؟ <14> 1- در روز قیامت، هم از رهبران سؤال مىشود، هم از امّتها (جنّ و انس)، هم از نیکان، هم از بدان، هم از علما وهم از پیروان آنها. «فلنسئلنّالّذین ارسلالیهم ولنسئلنّ المرسلین» 2- سؤال در قیامت، نوعى استشهاد و اقرار گرفتن و توبیخ است و گاهى نیز تقدیر و تشکّر، وگرنه چیزى از خدا پنهان نیست تا با سؤال، رفع ابهام شود. «فلنسئلنّ... فلنقُصّنّ...» 3- علم خداوند، دقیق است. «بعلم» (نکره دلالت بر عظمت و دقّت دارد.) 4- علم خداوند با حضور و نظارت خود اوست و واسطهاى در کار نیست. «...بعلم و ما کنّا غائبین»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● احمد يوسفي -
تفسیر المیزان
خلاصه معناى آیات قبلى این بود که مشرکین مربوب و مدبر بتدبیر خداوندند، و به زودى به آنچه که کرده اند مؤ اخذه شده و جزا داده مى شوند، و چون این مؤ اخذه و بازخواست منوط بر این است که پرسش کننده، داناى به اعمال آنان باشد، و اگر نباشد ایمن از این که در جوابش دروغ بگویند نخواهد بود، لذا جمله (فلنقصن علیهم بعلم ) را متفرع بر آن کرد. (علم ) را هم از این نظر نکره و بدون الف و لام آورد تا اشاره به اهمیت آن نموده بفهماند که این علم مانند علم شما نیست که خطا و غلط در آن راه داشته باشد، و براى تاکید همین معنا جمله (و ما کنا غائبین ) را عطف بر آن نمود، تا دلالت کند بر اینکه خداى تعالى شاهد و ناظر اعمال آنان است، و علاوه بر اینکه ملائکه را موکل بر آنان نموده تا اعمال آنان را بنویسند خودش هم به هر چیزى محیط است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» محسن قرائتی تفسیر نور
1-سؤال در قیامت، نوعى استشهاد و اقرار گرفتن و توبیخ است و گاهى نیز تقدیر و تشکّر، وگرنه چیزى از خدا پنهان نیست تا با سؤال، رفع ابهام شود. «فلنسئلنّ... فلنقُصّنّ...»
2- علم خداوند، دقیق است. «بعلم» (نکره دلالت بر عظمت و دقّت دارد.)
3- علم خداوند با حضور و نظارت خود اوست و واسطهاى در کار نیست. «...بعلم و ما کنّا غائبین»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ :پس هرآینه البته البته بخوانیم بر رسل و امم ایشان اقوال و افعال ایشان را به علم ازلى خود یا در حینى که رسل گویند: لا علم لنا انک انت علام الغیوب، ما بخوانیم بر ایشان آنچه میان آنها و امم واقع شده در حالتى که عالمیم به ظواهر و بواطن ایشان یا به سبب آنکه بدانند ما مطلع بودیم بر احوال ایشان وَ مٰا کُنّٰا غٰائِبِینَ :و نبودیم ما غائب و پنهان و دور و بى خبر از احوال و اقوالشان؛ تا بر ما مخفى شده باشد چیزى؛ بلکه علم ازلى احاطه دارد به جزئیات و کلیات و ظواهر و بواطن ایشان از حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مروى است که فرمود: انّ اللّه یسأل کلّ احد بکلامه لیس بینه و بینه ترجمان: به درستى که حق تعالى هرکس را به زبان و لغت او سؤال فرماید، بدون مترجمى در میان ایشان
تبصره: آیۀ شریفه دال است بر آنکه ذات احدیت عالم است به کلیات و جزئیات اشیاء، و هیچ چیز بر علم ازلى او پوشیده نیست و بطلان قائلین به آنکه خدا عالم به کلیات است و جزئیات در تحت کلیات مندرجند؛ و این لازم آید غائب بودن جزئیات از علم ازلى، که منافى آیۀ شریفه و مناقض عقل باشد
حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام در ذیل خطبه اى فرماید: عالم السّرّ من ضمائر المضمرین و نجوى المتخافتین و خواطر رجم الظّنون و عقد عزیمات الیقین و مسارق ایماض الجفون و ما ضمنته اکنان القلوب و غیابات الغیوب و ما اصغت لاستراقه مصائخ الاسماع و مصایف الذّرّ و مشاتى الهوامّ و رجع الحنین من المولهات و همس الاقدام (الخطبة) خداى تعالى عالم است بر پنهانى هائى که در دل مضمرین است؛ و از سرّ رازگویان در نهان؛ و از خاطرى که ظن و گمان در آن واقع شود؛ و آنچه منعقد مى شود در نفس از عزیمتها و نیّتهاى یقین؛ و از مواضع دزدیدۀ نظر کردن پلکهاى چشم مردمان؛ و آنچه محتوى دارد قلوب از اسرار؛ و تاریکیهاى قعر چاههاى غیوب از امور نهانى؛ و از آنچه گوش فراداشته براى استراق سمع آن مواضع سوراخهاى گوش سامعین؛ و موانع تابستان موران و مکانهاى زمستان جنبندگان و گزندگان؛ و از بازگشت آه و ناله که صادر شود از زنان جدا شده از فرزندان؛ و از صداى نهان قدمها
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ مٰا کُنّٰا غٰائِبِینَ جمله(فلنقصنّ )عطف به آیه(فلنسألنّ )مى باشد و در آن قسم مأخوذ است و بقسم و نون تأکید آیه را مؤکّد گردانیده که البته از پیمبران و امّت سؤال مى شود یعنى به عزت خودم که در قیامت از رسولان و مردم سؤال مى کنیم(بعلم) دو طور تفسیر شده:1 مقصود از علم عالم است یعنى آنچه به آنها گوئیم از سر عالمى است 2 مقصود از علم معلوم است مثل قوله تعالى (وَ لاٰ یُحِیطُونَ بِشَیْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّٰ بِمٰا شٰاءَ)
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیْهِمْ بِعِلْمٍ وَ مٰا کُنّٰا غٰائِبِینَ خدا تنها به پرسیدن از خود این مشرکان و پرسیدن از پیامبرانى که به سوى آنها فرستاده شده، بسنده نمى کند، بلکه تمام گفتارها و کردارهاى آنها را نیز برایشان بازگو مى کند: «روزى که خدا همگان را زنده مى کند، آنان را از کارى که کرده اند آگاه مى سازد خدا اعمال آنها را شماره کرده است، هرچند خود از یاد برده اند و خدا ناظر بر هر چیزى است»
هدف از این کار، افزایش اندوه کافران است و اینکه احساس کنند عذاب و خشم خداوند، کیفر گناهان و سرپیچى آنان است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
خداوند بهتر از امم و انبیا از احوال آنها و آنچه جارى شده است در بین ایشان مطّلع است و هیچ امرى از امور ظاهریه و باطنیه از علم او خارج نیست و غرض از سؤال و جواب توبیخ و تقریر و ازدیاد مسرّت و افتخار سعد او کدورت و انکسار اشقیا است و این احاطه علمیه الهیه همیشه بوده و هست و خواهد بود و غیبت و غفلت و افول و ذهول در هیچ آنى براى آن متصور نیست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.