شعیب (علیه السّلام) سپس این دو دعوت خود را چنین تعلیل مىکند که: وفاى به کیل و وزن و بر هم نزدن نظم جامعه براى شما بهتر است، و سعادت دنیاى شما را بهتر تامین مىکنند، زیرا زندگى اجتماعى انسان وقتى قابل دوام است که افراد، ما زاد فرآورده خود را در مقابل فرآوردههاى دیگر مبادله نموده و بدین وسیله حوائج خود را برآورده کنند، و این وقتى میسر است که در سراسر اجتماع امنیت حکمفرما بوده و مردم در مقدار و اوصاف هر چیزى که معامله مىکنند به یکدیگر خیانت نکنند، چون اگر خیانت از یک نفر صحیح باشد از همه صحیح خواهد بود، و خیانت همه معلوم است که اجتماع را به چه صورت و وضعى در مىآورد، در چنین اجتماعى مردم به انواع حیله و تقلب، سم مهلک را به جاى دوا، و جنس معیوب و مخلوط را به جاى سالم و خالص به خورد یکدیگر مىدهند.
و همچنین عدم افساد در زمین، چون فسادانگیزى نیز امنیت عمومى را که محور چرخ اجتماع انسانى است از بین برده و مایه نابودى کشت و زرع و انقراض نسل انسان است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خلاصه بیان شعیب این شد که: شما اگر به گفتههاى من ایمان داشته باشید- و یا اگر ایمان به حق داشته باشید- بطور مسلم تصدیق خواهید کرد که وفاى به کیل و وزن و اجتناب از کمفروشى و تقلب و خوددارى از افساد در زمین به نفع خود شما است.
بعضى از مفسرین آیه مورد بحث را طورى دیگر معنا کرده و گفتهاند: معناى ایمان در این آیه ایمان به دعوت است، چون وقتى مردم از دعوت انبیاء منتفع مىشوند که به آنان ایمان داشته باشند، کسانى که در دل کافرند، همان کفر و شقاوت و ضلالتشان نمىگذارد که دعوت انبیاء را قبول نموده، از خیرات دنیوى آن طور که شایسته است منتفع شوند، در نتیجه انتفاعاتى که از دنیا و زندگى آن دارند، انتفاعاتى است خیالى هم چنان که فرموده: «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» (عنکبوت/64).
بعضى دیگر گفتهاند: احتمال دارد لفظ «ذلکم» اشاره به وفاى به کیل و سایر مذکورات بعد از آن نباشد بلکه اشاره به جمیع مطالب گذشته بوده، و مراد به ایمان هم همان معناى اصطلاحى باشد نه معناى لغوى، خلاصه اینکه معناى آیه چنین باشد: شما اگر ایمان به خدا مىداشتید، تنها او را مىپرستیدید و به کیل و وزن وفا نموده و در زمین فساد نمىانگیختید.
اشکالى که به این دو تفسیر وارد است این است که از ظاهر آیه بر مىآید که قوم شعیب قبل از این خطاب متصف به ایمان بودهاند، براى اینکه فرموده: «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» هم لفظ «کنتم» که ماضى است و هم لفظ «مؤمنین» که اسم فاعل از ایمان است ظهور در این دارد که صفت ایمان مدتى در بین آنان مستقر بوده، و اگر قوم شعیب ایمان نداشتند یا همه آنان کافر بودند و یا بعضى کافر و مستکبر و بعضى مؤمن و منقاد مىبودند، جا داشت بفرماید:
«ذلکم خیر لکم ان آمنتم (و یا) ان تؤمنوا این براى شما بهتر بود اگر ایمان مىآوردید و یا اگر ایمان بیاورید» پس از اینجا مىفهمیم که منظور از ایمان در این آیه، ایمان به معناى اصطلاحى نیست.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
1- رفتار حضرت شعیب نسبت به مردم، دلسوزانه و برادرانه بود و شاید نسبتى با اهل مدین داشت. «اخاهم شعیباً»
2- تبلیغ و تربیت باید همراه با عاطفه و محبّت باشد. «قال یا قومِ»
3- توحید و یکتاپرستى، محور دعوت انبیاست. «اعبدوا اللّه...»
4- معجزه و دلیلهاى انبیا، در مسیر رشد و تربیت مردم و وابسته به ربوبیّت خداوند است. «بیّنة من ربّکم»
5 - پس از شرک و انحراف عقیدتى، انحرافهاى اقتصادى مهمترین مسألهى قوم حضرت شعیب بوده است. «اعبدوا اللّه... أوفوا الکیل»
6- کمفروشى، تقلّب در معامله، کم ارزش جلوه دادن اجناس مردم و ایجاد خلل در اقتصاد، حرام و از مصادیق فساد است. «لا تبخسوا النّاس اشیائهم و لاتفسدوا»
7- پیامبران، بر مسائل اقتصادى جامعه نیز نظارت داشته و درصدد سلامت و بهبود زندگى مردم بودند. «لاتبخسوا النّاس اشیائهم» دین و برنامههاى آن، از زندگى دنیا جدا نیست.
8 - کم کارى هم مثل کم فروشى است، به جاى «أموالهم» فرمود: «أشیائهم» تا شامل همه چیز بشود.
9- ایمان کامل واقتصاد سالم، تأمینکننده سعادت دنیا وآخرت است. «ذلکم خیر»
10- هشدار و دستورهاى انبیا، سراسر خیر است و موجب سعادت انسان مىشود. «ذلکم خیر»
11- ایمان، ضامن کسب وکار صحیح وعدالت اجتماعى است. «لا تبخسوا النّاس... ان کنتم مؤمنین»
[ نظرات / امتیازها ]