(با توجه به آیه قبل) و نیز آن اصلاحگر آسمانى به اندرزهاى سازنده اش ادامه داد که:
و بر سر هر راهى منشینید!
وَلا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ
در تفسیر این فراز دیدگاهها یکسان نیست:
1 - به باور گروهى از جمله «ابن عباس»، «مجاهد»، «حسن» و... منظور این است که آنان بر سرراه مردمى مى نشستند که مى خواستند نزد پیامبر خدا بروند و ایمان آورند، و آنگاه پس از شناسایى آن حقگرایان، به ارعاب و تهدید آنان مى پرداختند؛ از این رو به آنان دستور مى رسد که در راه مردم کمین نکنید.
2 - امّا به باور گروهى دیگراز جمله «ابوهریره» آنان راهزنى مى کردند و خدا آنان را از این شیوه تجاوزکارانه هشدار مى دهد.
ممکن است این دیدگاه، همان باشد که آنان سر راه مردم مى نشستند و در فرصتهاى مناسب به مال آنان دستبرد مى زدند.
3 - و ازدیدگاه برخى منظور این است که: سر راه مردم ننشینید تا با افشاندن بذر تردید و وسوسه هاى گوناگون آنان را از راه دین منحرف سازید، و شعیب را دروغگو نخوانید و او را تهدید نکیند.
وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ امَنَ بِه وَتَبْغُونَها عِوَجاً
در تفسیر این فراز نیز سه نظر است:
1 - به باور «قتاده» منظور این است که: شما مردمى را که در جستجوى ایمان و پروا هستند و مى خواهند به خدا ایمان آورند، از راه دین باز ندارید و راه خدا را تغییر ندهید و به دروغ پیام خدا و سخنان پیامبرش را تکذیب نکنید.
2 - امّا به باور «مجاهد» منظور این است که: شما مى خواهید راه خدا را بپوشانید و مردم را منحرف سازید.
3 - از دیدگاه «حسن» منظور این است که: شما در راه هدایت پایدارى نمى ورزید.
4 - و از دیدگاه «زجاج» منظور این است که: شما بر این پندارید که مردم را از راه راست منحرف سازید.
وَاذْکُرُوا اِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ
و بیاد آورید که شما گروهى اندک بودید و خدا شما را فزونى و اقتدار بخشید.
به باور «ابن عباس» منظور این است که «مدین» فرزند ابراهیم با دختر لوط پیمان زندگى مشترک بست و خدا به آنان فرزندانى بسیار ارزانى داشت. امّا «زجاج» مى گوید: ممکن است منظور این باشد که شما نیازمند و ناتوان بودید و خدا ثروت و امکانات بسیارى به شما ارزانى داشت...
وَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ.
در مورد سرنوشت عادیان، ثمودیان و قوم لوط بیندیشید و بنگرید که چگونه دچار عذاب شدند و نابود گردیدند.
[ نظرات / امتیازها ]
در این (با توجه به آیه قبل) آیه به چهارمین نصیحت شعیب ، اشاره شده است ، آنجا که مى گوید: ((شما بر سر راه مردم ننشینید و آنها را تهدید نکنید و سد راه خدا نشوید و با القاى شبهات راه مستقیم حق را در نظر آنها کج و معوج نشان ندهید)) (و لا تقعدوا بکل صراط توعدون و تصدون عن سبیل الله من آمن به و تبغونها عوجا).
در اینکه آنها چگونه افراد متمایل به ایمان را تهدید مى کردند مفسران احتمالات متعددى داده اند، بعضى احتمال داده اند از طریق تهدید به قتل ، و بعضى از طریق راهزنى و گرفتن اموال مردم با ایمان ، ولى متناسب با بقیه جمله هاى آیه همان معنى اول است .
و در پایان آیه پنجمین نصیحت شعیب که یادآورى نعمتهاى پروردگار براى تحریک حس شکرگزارى آنها است آمده : ((به خاطر بیاورید هنگامى که شما افراد کمى بودید خداوند جمعیتتان را زیاد کرد و نیروى انسانى شما را فزونتر ساخت )) (و اذکروا اذ کنتم قلیلا فکثرکم ).
((و نیز خوب بنگرید که سرانجام کار مفسدان به کجا منتهى شد)) و به دنبال آنها گام برندارید (و انظروا کیف کان عاقبة المفسدین ).
ضمنا از جمله فوق استفاده که بر خلاف تبلیغات حساب نشده اى که امروز مى کنند در اکثر موارد کثرت نفرات ، مى تواند سرچشمه قدرت و عظمت و پیشرفت جامعه باشد، البته به شرطى که با برنامه هاى منظم ، زندگى آنها از نظر مادى و معنوى تامین گردد.
[ نظرات / امتیازها ]