این آیه و آیات بسیاری از قرآن، گویای این حقیقت است که گناه، دل را تاریک می کند. آری، این بدترین اثر گناه است که نور علم و حس تشخیص را از میان می برد و قلب را به باتلاق متعفّنی مبدل می کند. در این حال، انسان راه و چاه را تشخیص نمی دهد و مرتکب اشتباهات عجیبی می گردد که همه را حیران می کند. در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می خوانیم:" هنگامی که بنده گناه می کند، نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود. اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار کند، قلب او صیقل می یابد و اگر باز هم به گناه برگردد، سیاهی آن افزون می شود تا تمام قلبش را فرا گیرد. این همان زنگاری است که در این آیه بدان اشاره شده است."
این نکته نیز سزاوار توجه است که انسان با ادامه گناه، لحظه به لحظه در تاریکی روحی بیشتری فرو می رود و به جایی می رسد که گناهان، به صورت حسنات در نظرش جلوه می کند و گاه آدمی به گناهانش افتخار می کند. در این مرحله، راه های بازگشت به روی او بسته می شود و این خطرناک ترین حالت ممکن برای یک انسان است.
[ نظرات / امتیازها ]
از این آیه شریفه سه نکته استفاده میشود
اول اینکه : اعمال زشت نقش و صورتی به نفس میدهد ، و نفس آدمی را به آن صورت در میآورد
دوم اینکه : این نقوش و صورتها مانع آن است که نفس آدمی حق و حقیقت را درک کند ، و میان آن و درک حق حائل میشود .
سوم اینکه : نفس آدمی بحسب طبع اولیش صفا و جلایی دارد که با داشتن آن حق را آنطور که هست درک میکند ، و آن را از باطل ، و نیز خیر را از شر تمیز میدهد ، همچنان که در جای دیگر فرمود : و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : اعمال زشت نقش و صورتی به نفس میدهد ، و نفس آدمی را به آن صورت در میآورد
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
نه تنها در آیات این سوره از تاءثیر گناه در تاریک ساختن دل سخن گفته شده ، که در بسیارى دیگر از آیات قرآن مجید نیز این معنى به طور مکرر، و با صراحت مورد توجه قرار گرفته است .
در یکجا مى فرماید: کذلک یطبع الله على قلب کل متکبر جبار: ((این گونه خداوند بر قلب هر متکبر طغیانگرى مهر مى نهد)) (مؤ من - 35).
و در جاى دیگر درباره گروهى از گنهکاران لجوج و عنود مى فرماید: ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة و لهم عذاب عظیم : ((خداوند بر دلهاى آنها مهر نهاده ، و همچنین بر گوشه اى آنها، و بر چشمهایشان پرده اى فرو افتاده ، و براى آنها عذاب بزرگى است )) (بقره - 7).
و در آیه 46 سوره حج مى خوانیم : فانها لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى الصدور: ((چشمهاى ظاهر نابینا نمى شود، بلکه دلهایى که در سینه ها جاى دارد نابینا مى گردد)).
آرى بدترین اثر گناه و ادامه آن ، تاریک ساختن قلب ، و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است ، گناهان از اعضاء و جوارح سرازیر قلب مى شود، و قلب را به یک باتلاق متعفن و گندیده مبدل مى سازد، اینجاست که انسان راه و چاه را تشخیص نمى دهد، و مرتکب اشتباهات عجیبى مى شود که همه را حیران مى کند.
با دست خود تیشه به ریشه سعادت خویش مى زند و سرمایه خوشبختى خویش را به باد فنا مى دهد.
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : کثرة الذنوب مفسدة للقلب : ((گناهان زیاد قلب انسان را فاسد مى کند)).
و در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم : ان العبد اذا اذنب ذنبا نکتت فى قلبه نکتة سوداء، فان تاب و نزع و استغفر صقل قلبه ، و ان عاد زادت حتى تعلو قلبه ، فذلک الرین الذى ذکر الله فى القران : ((کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون )):
((هنگامى که بنده گناه کند نکته سیاهى در قلب او پیدا مى شود، اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار نماید قلب او صیقل مى یابد و اگر باز هم به گناه برگردد سیاهى افزون مى شود، تا تمام قلبش را فرا مى گیرد، این همان زنگارى است که در آیه ((کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون )) به آن اشاره شده )).
همین معنى از امام باقر (علیه السلام ) در اصول کافى با مختصر تفاوتى نقل شده است .
و نیز در همان کتاب از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین نقل شده که فرمود: تذاکروا و تلاقوا و تحدثوا فان الحدیث جلاء للقلوب ان القلوب لترین کما یرین السیف ، و جلائه الحدیث : ((مذاکره کنید و یکدیگر را ملاقات نمایید و احادیث (پیشوایان دین ) را نقل نمایید که حدیث مایه جلاى دلها است ، دلها زنگار مى گیرد همانگونه که شمشیر زنگار مى گیرد، و صیقل آن حدیث است )).
از نظر اصول روانشناسى نیز این معنى ثابت شده که اعمال آدمى همواره بازتابى در روح او دارد، و تدریجا روح را به شکل خود در مى آورد، حتى در تفکر و اندیشه و قضاوت او مؤ ثر است .
این نکته نیز قابل توجه است که انسان با ادامه گناه ، لحظه به لحظه ، در تاریکى روحى بیشترى فرو مى رود، و به جایى مى رسد که گناهانش در نظرش حسنات جلوه مى کند، و گاه به گناهش افتخار مى نماید! و در این مرحله راههاى بازگشت به روى او بسته مى شود، و تمام پلها پشت سرش ویران مى گردد و این خطرناکترین حالتى است که ممکن است براى یک انسان پیش آید.
[ نظرات / امتیازها ]