" قارعة" از ماده" قرع" (بر وزن فرع) به معنى کوبیدن چیزى بر چیزى است، به گونهاى که صداى شدید از آن برخیزد تازیانه و چکش را نیز به همین مناسبت مقرعة گویند بلکه به هر حادثه مهم و سخت قارعة گفته مىشود ( تاء تانیث در اینجا ممکن است اشاره به تاکید باشد ) .
با تعبیراتى که در آیه دوم و سوم آمده که حتى به پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مىگوید تو چه مىدانى آن حادثه سخت و کوبنده چیست ، روشن مىشود که این حادثه کوبنده بقدرى عظیم است که ابعادش به فکر هیچکس نمىرسد.
به هر حال بسیارى از مفسران گفتهاند که قارعة یکى از نامهاى قیامت است ، ولى درست روشن نساختهاند که آیا این تعبیر اشاره به مقدمات قیامت مىباشد که عالم دنیا درهم کوبیده مىشود ، خورشید و ماه تاریک مىگردد ، و دریاها برافروخته مىشود ، اگر چنین باشد انتخاب نام قارعة براى این حادثه دلیلش روشن است .
و یا اینکه منظور مرحله دوم ، یعنى مرحله زنده شدن مردگان ، و طرح نوین در عالم هستى است ، و تعبیر به کوبنده به خاطر آن است که وحشت و خوف و ترس آن روز دلها را مىکوبد.
آیاتى که بعد از آن آمده بعضى تناسب با حادثه تخریب جهان دارد ، و بعضى متناسب با زنده شدن مردگان است ، ولى رویهمرفته احتمال اول مناسبتر به نظر مىرسد ، هر چند در این آیات هر دو حادثه پشت سر یکدیگر ذکر شده است ( مانند بسیارى دیگر از آیات قرآن که از قیامت خبر مىدهد ) .
[ نظرات / امتیازها ]
در الدر المنثور است که ابن مردویه از ابو ایوب انصاری روایت کرده که گفت :
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود وقتی جان مؤمن از کالبدش در میآید از بندگان خدا آنها که اهل رحمتند و قبل از وی مرده بودند به دیدنش میروند ، و بشیر که از دنیا با او آمده به اهل رحمت میگوید : مهلت دهید تا خستگی در آورد ، او تازه از حال سکرات راحت شده .
بعد از رفع خستگی از او میپرسند : فلانی چطور شد ، فلانی خانم چه کرد ؟ آیا ازدواج کرد یا نه ؟ به اینگونه احوالپرسیها میپردازند وقتی احوال مردی را بپرسند که قبل از تازه وارد مرده باشد ، در پاسخ میگوید هیهات او خیلی وقت است که مرده ، او قبل از من مرد ، میگویند : انا لله و انا الیه راجعون به نظر ما او را به دوزخ نزد مادرش هاویه بردند ، چه بد مادری و چه بد مربیهای .
مؤلف : این معنا را از انس بن مالک و از حسن و اشعث بن عبد الله اعمی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کرده.
[ نظرات / امتیازها ]