● معرفی سوره اخلاص -
مسعود ورزيده
1) چه سورۀ آسانی! و چه سورۀ سختی! چه سورۀ قابل فهمی! و چه سورۀ عمیقی!
سورۀ مبارکه توحید، از آن سورههایی است، که ظاهر آن ساده است ولی از لحاظ عمق معنا و به لحاظ عمق استدلالیی که دارد، بینظیر است. به بیان امام سجاد (ع) اوج معرفی توحید، در این سوره است.
ما در سورۀ «ناس» و «فلق» بین عبارات و کلمات نسبت سنجی کردیم، و به یک نقطه کانونی رسیدیم که «اعوذ» بود.
اینجا «قل» و مقول قولش به قوت خود باقی است، مثل سورۀ «ناس» و «فلق» است. یک «قل» با مقولی که دارد، ولی به مقول که مراجعه میکنیم، میبینیم که مقول در چهار ردیف مطرح شده، بیآنکه بتوان به لحاظ بیانی، کلمه یا عبارتی را از نظر بیانی، نه معنایی، ثقل، قرار بدهید.
بیان یعنی، «اعوذ برب»، جارومجرور متعلق به «اعوذ» است. عطف خاص بر عام ، اینها بحثهای بیانی است. ولی در اینجا می گوییم: «قل»: یعنی بگو، شأن چنین است که:
۱- «هو اللّه احد».
۲- «اللّه الصمد».
۳- «لم یلد و لم یولد».
۴- «ولم یکن له کفواً احد».
این چهار آیه هیچ کدام در بیان، تابع هم نیستند. چهار اصلند در عرض یکدیگر. ما در تدبّر مانند تجزیه و ترکیب نسبت عبارات را باهم میسنجیم. و در این سوره هم نسبت عبارات را باهم میسنجیم.
در چنین مواردی که اصلها در عرض همند، عبارات را باهم، جمع میکنیم. یعنی جایی که نقطهای کانون است و خود بیان و الفاظ ما را به یک نکته هدایت میکند، ما در کشف جهت هدایتی سوره همان نکته را مورد توجه ویژه قرار میدهیم. اما جایی که جهت یک نکته نیست، در این موارد جمع میکنیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معرفی سوره اخلاص -
مسعود ورزيده
1) چه سورۀ آسانی! و چه سورۀ سختی! چه سورۀ قابل فهمی! و چه سورۀ عمیقی!
سورۀ مبارکه توحید، از آن سورههایی است، که ظاهر آن ساده است ولی از لحاظ عمق معنا و به لحاظ عمق استدلالیی که دارد، بینظیر است. به بیان امام سجاد (ع) اوج معرفی توحید، در این سوره است.
ما در سورۀ «ناس» و «فلق» بین عبارات و کلمات نسبت سنجی کردیم، و به یک نقطه کانونی رسیدیم که «اعوذ» بود.
اینجا «قل» و مقول قولش به قوت خود باقی است، مثل سورۀ «ناس» و «فلق» است. یک «قل» با مقولی که دارد، ولی به مقول که مراجعه میکنیم، میبینیم که مقول در چهار ردیف مطرح شده، بیآنکه بتوان به لحاظ بیانی، کلمه یا عبارتی را از نظر بیانی، نه معنایی، ثقل، قرار بدهید.
بیان یعنی، «اعوذ برب»، جارومجرور متعلق به «اعوذ» است. عطف خاص بر عام ، اینها بحثهای بیانی است. ولی در اینجا می گوییم: «قل»: یعنی بگو، شأن چنین است که:
۱- «هو اللّه احد».
۲- «اللّه الصمد».
۳- «لم یلد و لم یولد».
۴- «ولم یکن له کفواً احد».
این چهار آیه هیچ کدام در بیان، تابع هم نیستند. چهار اصلند در عرض یکدیگر. ما در تدبّر مانند تجزیه و ترکیب نسبت عبارات را باهم میسنجیم. و در این سوره هم نسبت عبارات را باهم میسنجیم.
در چنین مواردی که اصلها در عرض همند، عبارات را باهم، جمع میکنیم. یعنی جایی که نقطهای کانون است و خود بیان و الفاظ ما را به یک نکته هدایت میکند، ما در کشف جهت هدایتی سوره همان نکته را مورد توجه ویژه قرار میدهیم. اما جایی که جهت یک نکته نیست، در این موارد جمع میکنیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جنبۀ اثباتی جنبۀ سلبی.توحید -
مسعود ورزيده
1) آیۀ محوری، عبارت محوری، کلمۀ محوری، سیاق محوری و… . وگاهی هم جامع طراحی میشود. و آن وقتی است که بین اجزا هیچ جزئی محوریت ندارد. چون که در عرض همند. و باید جمع شوند.
گاهی هم، طراحی محوری و جامع، ترکیب میشود.
میخواهیم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)اللَّهُ الصَّمَدُ (٢) را جمع کنم میبینم که این دو، بیان اثباتی دارند؛ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴) هر دو بیان سلبی دارند.
دو آیۀ اول که بیان اثباتی دارند، یعنی اثبات توحید؛ و دو آیه بعد که بیان سلبی دارند، یعنی سلب شرک. بیان دیگر سلب شرک، یعنی اثبات توحید، پس هر دو میشوند: توحید.
پس توحید یک جنبۀ اثباتی دارد و یک جنبۀ سلبی.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توجیه «لم یلد» با احدیت و صمدیت -
مسعود ورزيده
1) یعنی این نزاییدن، هم با احدیت قابل توجیه است هم با صمدیت.
با احدیت از آن جهت که زاییدن تبعّض و تجزیه است، و لازمۀ آن حد و مرز است که حد و مرز در او راه ندارد، دوم اینکه زاییدن مستلزم مرکب بودن است، و موجود مرکب به اجزای خودش نیازمند است، در حالی که او صمد است، و نیازمند به اجزاء نیست. در زاییده شدن روشن است، اولین خصوصیتی که دارد، احتیاج داشتن است و محتاج کسی است که بزاید، یعنی این دو نفیی که اینجاست، تابع احدیت و صمدیت است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توضیح همتا نداشتن -
مسعود ورزيده
1) توضیح همتا نداشتن
همتا نداشتن: همتا یعنی کسی که در تمام خصوصیات مثل او باشد. همتای خدا اولین ویژگیش باید این باشد که «احد» باشد، ولی «احد» یکی است که دو ندارد! دومین ویژگی همتای خدا این است که «صمد» باشد درحالی که «صمد» بودن او مطلق است و دومی ندارد! پس همتا داشتن برای خدا تصور ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اسمهای خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید اثبات و استدلال هست -
مسعود ورزيده
1) سوره توحید اثبات و استدلال هست
نکتهای اینجاست که آیا سورۀ توحید فقط نماد و شعار توحیدی ماست؟ ادعای قرآن است؟ یا استدلال و اثبات است؟ آیا فقط ما عَلَم میکنیم که، این نگاه ما به توحید است، ولی اگر بخواهید احدیّت را اثبات بکنید، قصهها دارد، صمدیّت را بخواهید اثبات بکنید، بحثها دارد، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)خودش حرف دارد و….!؟ نه، میگوییم که دوّمی درست است، سورۀ توحید، از اول تا آخر آن اثبات است. یعنی هر چیزی را میگوید، اثبات هم می کند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجود خدا -
مسعود ورزيده
1) اصل وجود خدا نیاز به اثبات ندارد، و امر بدیهی است. «الله» به این معنی که این عالم منشأیی داشته باشد، خالقی داشته باشد، یک امر بدیهی است.
حال به بحث منشأ برای عالم، دو جور میشود نگاه کرد: عالم موجودات یا منشأ دارد، یا ندارد. اگر منشأ دارد، یعنی از جایی بوجود آمده؛ بوجود آورندهای دارد؛ هستی بخشی دارد؛ و آن هستی بخش، خداست.
اگر کسی بگوید که هستی مشهود ما، هستی بخشی ندارد، معنایش این است که خودش، هستی بخش خودش است. اینکه نه هستی بخش دارد، و نه خودش هستی بخش خود است، منتهی به نفی وجود میشود.
ولی بالاخره وجود هست، یا او را بوجود آوردهاند یا خودش به وجود آمده و اگر او را به وجود آوردهاند و کسی وجود را به او داده است، کسی که به او وجود داده اسمش خداست، و اگر کسی وجودش از خودش هست، پس خودش خداست. معنای اینکه میگوییم، اصل «الله» بدیهی است، یعنی این. «الله» بدیهی است، چون وجود بدیهی است.
و اگر کسی بگوید که من اصل وجود را هم قبول ندارم، در آن صورت او نفی حرف خودش را میکند که سفسطه است و سفسطه هم پاسخ استدلالی ندارد. یکی از ویژگیهای بدیهی این است که نمیشود آن را اثبات کرد، چون از اثبات آن نفی در میآید. بدیهی بالوجدان یافت میشود، و وجود وجدانی است. کسی که میگوید وجود نیست اولین مصداق وجود همان حرفی است که میگوید. چون خود این حرف اولین چیزی است که وجود دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هدف سوره -
مسعود ورزيده
1) هدف سوره معرفی الله است
پس اصل «الله» بدیهی است و چیزی که نیاز به بررسی دارد، معرفی «الله» است، سوره مستقیم وارد معرفی «الله» میشود:
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ضلع نفی شرک: -
مسعود ورزيده
1) لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)نفی شرک در طول است، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)نفی شرک در عرض است. در لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣) میگوییم که خدا نه بچّهای زاییده که بگوییم، در طول این خدا بچّهای است، و نه زاییده شده که بگوییم که او بچّه خدایی بوده در طول خدای دیگر.
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)هم یعنی هیچ همراه و همتا و همکاری هم، در عرض خودش ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر قران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید اثبات و استدلال هست -
مسعود ورزيده
1) سوره توحید اثبات و استدلال هست
نکتهای اینجاست که آیا سورۀ توحید فقط نماد و شعار توحیدی ماست؟ ادعای قرآن است؟ یا استدلال و اثبات است؟ آیا فقط ما عَلَم میکنیم که، این نگاه ما به توحید است، ولی اگر بخواهید احدیّت را اثبات بکنید، قصهها دارد، صمدیّت را بخواهید اثبات بکنید، بحثها دارد، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)خودش حرف دارد و….!؟ نه، میگوییم که دوّمی درست است، سورۀ توحید، از اول تا آخر آن اثبات است. یعنی هر چیزی را میگوید، اثبات هم می کند.
بیان:
اصل وجود خدا نیاز به اثبات ندارد، و امر بدیهی است. «الله» به این معنی که این عالم منشأیی داشته باشد، خالقی داشته باشد، یک امر بدیهی است.
حال به بحث منشأ برای عالم، دو جور میشود نگاه کرد: عالم موجودات یا منشأ دارد، یا ندارد. اگر منشأ دارد، یعنی از جایی بوجود آمده؛ بوجود آورندهای دارد؛ هستی بخشی دارد؛ و آن هستی بخش، خداست.
اگر کسی بگوید که هستی مشهود ما، هستی بخشی ندارد، معنایش این است که خودش، هستی بخش خودش است. اینکه نه هستی بخش دارد، و نه خودش هستی بخش خود است، منتهی به نفی وجود میشود.
ولی بالاخره وجود هست، یا او را بوجود آوردهاند یا خودش به وجود آمده و اگر او را به وجود آوردهاند و کسی وجود را به او داده است، کسی که به او وجود داده اسمش خداست، و اگر کسی وجودش از خودش هست، پس خودش خداست. معنای اینکه میگوییم، اصل «الله» بدیهی است، یعنی این. «الله» بدیهی است، چون وجود بدیهی است.
و اگر کسی بگوید که من اصل وجود را هم قبول ندارم، در آن صورت او نفی حرف خودش را میکند که سفسطه است و سفسطه هم پاسخ استدلالی ندارد. یکی از ویژگیهای بدیهی این است که نمیشود آن را اثبات کرد، چون از اثبات آن نفی در میآید. بدیهی بالوجدان یافت میشود، و وجود وجدانی است. کسی که میگوید وجود نیست اولین مصداق وجود همان حرفی است که میگوید. چون خود این حرف اولین چیزی است که وجود دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرفران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هدف سوره معرفی الله است -
مسعود ورزيده
1) پس اصل «الله» بدیهی است و چیزی که نیاز به بررسی دارد، معرفی «الله» است، سوره مستقیم وارد معرفی «الله» میشود:
معنای احد
«الله»، «احد» است، «احد» یعنی چه؟ از واژه «احد» استدلالش هم درمیآید.
«احد» به معنای «یک» است ولی با واحد متفاوت است، واحد «یکی» است که «دو» دارد، یعنی در ردیف اعداد میگنجد، واحد «یکی» است که حد و مرز دارد. و به خاطر همین برای آن «دو» قابل تصور است، یا در عالم واقع «دو» دارد، یا اگر هم نداشته باشد، حداقل برایش قابل تصور است.
اما «احد»، «یکی» است که حد و مرز ندارد، و چون حد و مرز ندارد، هیچ وقت برای آن هم «دو» قابل تصور نیست. نه در عالم واقع «دو» دارد و نه برای آن «دو» قابل تصور است. چون تصور «دو» برای «احد» مستلزم تصور حد و مرز برای «احد» است. که آن میشود واحد. «احد» یعنی «لا حد له»، «احد» یعنی نامحدود است.
میگوید که خدا نامحدود است، و اگر بخواهد نامحدود نباشد، باید حادّی و محدود کنندهای داشته باشد، یعنی او تا یک جایی وجود دارد، یعنی بعد از او وجود هست ولی او نیست، و مرز یعنی این.
مرز، بین دو وجود قابل تصور است. اگر خدا نامحدود است، ثَبَت المطلوب، اگر محدود است، چرا از خدای محدود حرف بزنیم؟ سراغ حادّی برویم که او را محدود کرده است، یعنی سخن از خدای مفروض محدود، منتقل به حادّ میشود. این حادّ یا نامحدود است که ثَبَت المطلوب، یا محدود است و باز سخن به حادّ منتقل میشود، و تا زمانی که این جریان به حادّ نامحدود منتهی نشود، ادامه دارد. که تسلسل پیش میآید.
پس گریزی نیست جز اینکه«الله»، نامحدود باشد.
معنای صمد
وقتی هم که اللَّهُ الصَّمَدُ (٢) میگوید، «صمد» بودن در مقابل اجوف بودن است و اجوف بودن به معنای توخالی کردن است و «صمد» به معنای تو پر بودن است، اجوف یعنی توخالی است و اگر پر دیده میشود، درونش را پرکردهاند. و اگر «صمد» میگویند، به بیان مطلق، یعنی خدا تنها وجودی است که وجودش از خودش است، و غیر او هر کسی را که شما میبینید، وجودش از خودش نیست، و وجود را خدا به او داده است.
و اگر بخواهیم این را به زبان عرفی بیان کنیم، یعنی خدا آن سید و سروری است که به هیچ کس احتیاج ندارد ولی همه به او احتیاج دارند.
وقتی یک موجودی برای وجود داشتن محتاج خداست، به طریق اولی برای تحقق آثار و افعالش محتاج به خداست. و وقتی گفته میشود «صمد» عبارت اخرای توحید افعالی است، یعنی همین. یعنی در این عالم هیچ موجودی که خدا به او وجود نداده باشد نیست، و هیچ کاری هم به غیر این که خدا به آن کار تحقق ببخشد، نیست «لامؤثر فی الوجود الّا الله».
اثبات اینکه در عالم همه وجودشان را از خدا دارند
صمدیت از نظر اثبات، فرع احدیّت است، یعنی اثبات صمدیت تابع اثبات احدیت است. احدیت یعنی نامحدود بودن، یعنی هیچ وجودی را در عرض او نمیشود تصور کرد. در عالم هر چیزی که غیر خداست، وجودش از خداست. چون اگر وجودش از خودش باشد میشود یک حد و مرزی برای احد. یعنی اینجا دیگر خدا نیست و این وجود مال او نیست، و وجود نامحدود، محدود میشود. یعنی «صمد» بودن که بی نیاز بودن است و اینکه دیگران همه نیازمند او باشند، همه لوازم «احد» بودن است. و چیزی در عرض «احد» بودن از نظر اثبات نیست.
اثبات لم یلد و لم یولد
وقتی بحث «احد بودن» و «صمد بودن» خدا اثبات شد، بحث نزاییدن و زاییده نشدنش هم اثبات میشود که باز هم از لوازم احدیت و صمدیت است. میگوید خدا نمیزاید، چرا؟ چون زاییدن به معنی تبعّض وجودی است، زاییدن، یعنی بخشی از وجود را جدا کردن، تولید مثل کردن.
اگر بگوییم که خدا افاضۀ وجود میکند، که میکند، خالق اوست. ولی زاییدن یعنی یک بچّهخدایی بوجود بیاید. این خدایی که بوجود آمده، اولاً از وجود او منشعب شده، تجزیه شده که این مستلزم تصور حد و مرز برای اوست که خدا حد و مرز برنمیدارد.
دوما، از وجود او منشعب شدن مستلزم مرکب بودن اوست خدا باید مرکب باشد، تا تجزیۀ او امکان داشته باشد، و مرکب، به اجزای خودش نیازمند است. در حالی که خدا صمد است و به چیزی نیازمند نیست.
توجیه «لم یلد» با احدیت و صمدیت
یعنی این نزاییدن، هم با احدیت قابل توجیه است هم با صمدیت.
با احدیت از آن جهت که زاییدن تبعّض و تجزیه است، و لازمۀ آن حد و مرز است که حد و مرز در او راه ندارد، دوم اینکه زاییدن مستلزم مرکب بودن است، و موجود مرکب به اجزای خودش نیازمند است، در حالی که او صمد است، و نیازمند به اجزاء نیست. در زاییده شدن روشن است، اولین خصوصیتی که دارد، احتیاج داشتن است و محتاج کسی است که بزاید، یعنی این دو نفیی که اینجاست، تابع احدیت و صمدیت است.
توضیح همتا نداشتن
همتا نداشتن: همتا یعنی کسی که در تمام خصوصیات مثل او باشد. همتای خدا اولین ویژگیش باید این باشد که «احد» باشد، ولی «احد» یکی است که دو ندارد! دومین ویژگی همتای خدا این است که «صمد» باشد درحالی که «صمد» بودن او مطلق است و دومی ندارد! پس همتا داشتن برای خدا تصور ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● روح استدلالی این سوره احدیت است -
مسعود ورزيده
1) روح استدلالی این سوره احدیت است
در واقع روح استدلالی تمام فَقَرات این سوره، در بحث احدیتش است. احدیت -لاحدّ له بودن-، که ثابت شد، تمام فقرههای بعدی پیرو آن ثابت میشوند که یکی پس از دیگری لوازم احدیتاند.
لزوم بیان بقیه صفات در این سوره
ممکن است کسی بپرسد که اگر همه فقرههای سوره تابع احدیتند، چه ضرورتی دارد که همه سوره را بیاورد؟ فقط میفرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)» و بقیه سوره استفاده میشد و سوره را تمام میکرد.
برای اینکه بحث احدیت تکمیل شود، به «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱)» اکتفا نکرده و موارد دیگر را هم بیان کرده و خواسته بحث احدیت را به انتها برساند، یعنی اوصاف را نگذارد به این معنا که بشر گرفتار توجیه و راههای انحرافی در بحث توحید شود، از آن نکته شروع تا پایان، همۀ جوانب توحید را بیان کرده، سر و ته توحید را بیان کرده، و یک جایی از آن را هم بر عهدۀ شما نگذاشته که اجتهادهای مختلف در زمینه توحید بوجود بیاید.
توحید چهار شاخۀ اصلی دارد که به هر چهار شاخه آن هم، باید مستقلاً مؤمن باشید. یعنی اگر مؤمن به احدیت هستی، باید مؤمن به صمدیت هم باشی. و مؤمن به «لم یلد و یولد»، و مؤمن به «لم یکن له کفواً احد» هم، باشی.
اگر این چهار معنا در وجودت حاکم شد، این همان توحیدی است که قرآن بیان میکند. و همان توحیدی است که اگر در وجود کسی حاکم شد، راه را برای ورود همۀ شرکها میبندد. و نیز راه را برای تلبّس به انواع رذائل اخلاقی میبندد و راه را برای انواع گناه میبندد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک ریشه همه گناهان -
مسعود ورزيده
1) هر گناهی را که ریشهیابی کنیم ریشۀ آن در شرک است. کسی که دست به دامن غیر خدا برای به دست آوردن هوسهای خودش میشود، دروغ میگوید، رشوه میدهد، تهمت میزند، و به خودش اجازه میدهد که خارج از محدودهای که خدا برایش مشخص کرده غضبش را خالی کند، و… همه ریشه در شرک دارد.
و از شکل نگرفتن باور توحیدی در وجود اوست، ممکن است که این باور توحیدی در ذهن او خوب شکل گرفته باشد ولی بین ذهن و دل فاصله باشد. این فاصلۀ بین ذهن و دل چگونه پر میشود؟
یکی از راههای پرکردن این فاصله قرائت مکرر متدبّرانه و از روی اخلاص قرآن است.
سورۀ توحید را مکرر بخوانید و با توجه به معنا بخوانید، و به دلتان القا کنید. چون انسان موجودی است که اگر به حال خودش رها بشود به سادگی این باور مستحکم توحیدی آسیب میبیند. و بی آنکه متوجه باشد، برای خدا همتا قائل میشود و خدا را نیازمند و خود را از خدا بینیاز میپندارد و بیآنکه خودش متوجه باشد، کسی را چون خدا میپندارد.
با «لم یولد» مثلاً مواردی مانند عیسی (ع) از دایرۀ خدا بودن خارج میشود، چون او زاییده شده است ولی خدا زاییده نشده است. نه این که ما خیال میکنیم که آن خدای خالق را کسی زاییده ولی خیلیهایی را که زاییده شدهاند، خدا میپنداریم.
زمانی عیسی (ع)، زمانی عزیر، و زمانی اولیاءاللّههایی بودند که در طول زمان به آنها قداست داده شد، که آنقدر به اینها قداست داده شده که از حد و مرز انسان «انا بشر مثلکم» گذشتند و خدا شدند، آن تماثیلی از آنها ساخته شد و مورد پرستش قرار گرفت. و این برای ما هشدار است.
شرک و قداست بخشی بیجا در جامعه امروزی
امروزه ما یک سری رفتارهایی در دین خودمان داریم که اگر اینها آسیب شناسی و آفت زدایی نشوند، و توسط روحانیون و آگاهان برای مردم تبیین درست نشوند، خطر اعتقاد به ذوات مقدس معصومین هیچ بعید نیست.
این به این معنا نیست که کسی بگوید که من اعتقاد دارم که علی علیه السلام خدای من است، -که متأسفانه گروهی به این عقیده هستند- ولی این توجیهی در کنار آن میگذارند و با توجیهات به آن هم معتقد میشوند. که اگر من میگویم «لا اله الّا زهرا» یعنی تجلیّات ذات اقدس اله در وجود حضرت زهرا تجلی پیدا میکند و هزار حرفی از این قبیل که نه خودش میفهمد نه مردم.
یا به قول آقای انصاریان گروهی در این کشور ذوالجناحاللّهی داریم! از اینکه امام حسین را خدای خود بداند قانع نمیشود وکارش به ذوالجناح اللهی میکشد و آن را خدای خود میداندکه ناشی از قداست بخشیهای افسار گسیخته است. که البته این کار قداست بخشی هم نیست که قداست شکنی است، ظاهر آن قداست بخشی است، ولی روحش قداست شکنی است!
امروز هم باید مواظب باشیم که جریان وهابیگری در حوزههای شیعی دارد شکل میگیرد که قداست معصومین را کنار میگذارند، ولی این به این معنا نیست که ما نباید خودمان را آسیب شناسی کنیم.
به عنوان مثال وقتی به مسجد جمکران میرویم میبینیم که یک عدهای خودشان را به این طرف و آن طرف محراب میمالند! محراب که جای مالیدن نیست! جای نماز خواندن است، یا یک سیم برق که از آنجا آویزان شده چندین نخ و تکه پارچه به آن بسته شده!
یا هارونیه که هیچ ربطی به آن هارون ندارد، ولی مردم به خیال اینکه آنجا همان سیاه چالی است که حضرت امام موسی کاظم (ع) در آنجا زندانی بودهاند، کلّی پول و طلا در آنجا میریزند که ما پرسیدیم گفتند که اینجا کنتور برق است و مردم اشتباه میکنند! اینها مستقیماً شرک نیست ولی آسیب است.
تا جایی که این جُک در میآید که طرف دعا میکند، و وقتی میبیند که دعایش مستجاب نشد، به خدا میگوید که تو را سپردم به چشمان قرمز حضرت ابوالفضل!!! یا وقتی وارد حرم امام رضا (ع) میشوید میبینید که رو به ضریح و پشت به قبله سجده کردهاند، درست است که نیتشان عبادت نیست، ولی توحید خیلی مسألۀ ظریفی است.
ما که دین مردم را تبیین میکنیم، باید به آنها معنای توسل را هم تفهیم کنیم، و اگر میگوییم که شفاعت، باید تبیین کنیم که معنای آن چیست؟ و اگر تقدس ذوات پاک معصومین(ع) را میگوییم، باید تبیین کنیم که معنای آن چیست؟ و یک اعتقادات غلط در عرض خدایی، درست نکنیم. ولو طرف نگوید که این خدای من است، ولی به نوعی معتقد است که او خداست یا چاه جمکران، که یک عبادتگاه شده!
اینها انحرافات است، که در جامعۀ امروز مثالهای آن را در مداحیها میبینیم که خاک زیر پای غلام امام را خدای خود میدانند!! و به یک حدی از عشق در مورد خدای خود رسیدهاند که وقتی با آنها حرف میزنید میگویند شما نمیفمید.
و یا کتابهایی که نوشته میشود در مورد امام زمان غایبمان. بعضی از کتابها بسیار عالیند، ولی بعضی از امام زمان چهرهای به مردم معرفی میکنند که هر کسی مشکلی پیدا میکند سراغ امام زمان میرود.
امام زمان کلی شؤن دارد، که اولین شأن او هدایت مردم است، حکم حکومت از طرف خدا بر مردم است. بعد در ارتباط با امت التفاتهایی هم دارد، ولی اصالتها جابجا میشود و این میشود که مردم در مواقعی که به مشکل میافتند، یاد اهل بیت میکنند، و در مواقع دیگر نه!
خود اهل بیت (ع) از اول تا آخر شکنجه شدند و شهید شدند. خود امام حسین دخترشان مریض بود آمد به کربلا و شهید شد، هدف اصلی اینها شفاعت ما نیست! و وقتی این چیزها را در ذهن مردم القا میکنید و طرف شفا نمیگیرد، اعتقادش کم میشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید معیار است -
مسعود ورزيده
1) سورۀ مبارکۀ توحید چهار چوب را تعیین میکند و میگوید نه جلو بروید، نه عقب بمانید. کسی که «احد» است، ذات پاک «الله» است، اویی که «صمد» است «الله» است. «لم یلد ولم یولد» «اللّه» است، و کسی که زاییده شده، هر چند دارای صفات عالی انسانی باشد «الله» نیست …
نکته
این عرایض نه به شفاعت نه به کرامت و نه به معجزات ائمه میخورد، و آنها را رد نمیکند، بلکه احساس خطری است که اگر ما روحانیت شیعه مواظبت نکنیم، راهها را به مردم درست نشان ندهیم، مردم عادی به انحراف کشیده میشوند.
شرک در صدر اسلام
شرک مشرکان در صدر اسلام هم اگر بررسی شود روشن میشود که تفاوت دینی که اینها به خیال خود آن را همان دین ابراهیمی میدانستند، با خود آن دین آسمانی چقدر ظریف است؟ اصلا آنها میگفتند «لیقربون الی الله زلفی» ما اگر بتها را میپرستیم، برای این است که به خدا بیشتر نزدیک بشویم. و اصلا بت بودن را برای سنگ و چوبهای خود قائل نبودند، سنگ و چوب نماد بود، فقط عوام الناس میگفتند «بت» و خیال میکردند که خدا همین است و آن را میپرستیدند و به آنها قضیه تفهیم نمیشد.
آگاهان، آنها را نماد آن موجود متعالی میدانستند که یا فرشته بود، یا جن بود یا یکی از اولیاء الله بود، خود این سنگ و چوبها مستقلا در فلسفه بتپرستی، هیچ جایگاهی نداشت. و بت پرستان آنها را به عنوان رب، و خدا را به عنوان رب الارباب میشناختند؛ آنها در بحث خالقیت خدا بحثی نداشتند و وقتی میپرسیدی که خالق کیست؟ میگفتند اللّه! وخود را کمتر از آن میدانستند که خدا را بپرستند و با هزار جور توجیه این چنینی، آن توحید ابراهیمی به شرک کشیده شده بود.
شدت عملی که معصومین در طول تاریخ بر غلات بکار میگرفتند که آنها را تکفیر میکردند و از غلات تبری میکردند همه به خاطر این بود که کار به شرک کشیده نشود.
نکته:
ما نباید برای سورهها جعل فضیلت بکنیم، که اگر این سوره را سه بار بخوانی این طور میشود، این درست نیست. این در حیطۀ اختیارات معصوم است، و تمام روایاتی که در مورد فضیلت سورهها به ما رسیده است باید از لحاظ سندی مورد بررسی قرار گیرد و به قطعیت برسد.
ولی خود سورهها ما را راهنمایی میکنند، مثلاً با زیاد خواندن و تدبر در سورۀ توحید میتوان ریشههای شجره توحیدی را در دل تقویت کرد.
هر سورهای خواندنش ثواب دارد، ولی وقتی من میخوانم و نمیفهمم که چه چیزی در آن هست آن خاصیت هدایتی را ندارد و طبیعتاً خیر هدایتی در تدبر در آن است، یعنی بخوان و بفهم. حال اگر نمیفهمید بروید دنبال فهمش.
با اینکه همه صفات به احدیت برمیگردد، چرا سوره ادامه دارد.
در بحث جمع بندی سوره گفتیم که چهار اصل، که این چهار اصل را باید باهم جمع کنیم، و وقتی خواستیم بحث استدلالی کنیم عملاً دیدیم که همه به احدیت وصل میشوند، پس چرا نگفتیم که کانون احدیت است و آمدیم جمع کردیم؟ و چرا نگفتیم که سورۀ توحید اثبات احدیت است؟ این به خاطر اعتنای به الفاظ قرآن است.
اگر خدای متعالی میخواست که خودش این عبارات را در لفظ به احدیت برگرداند؛ این اتفاق میافتاد، ولی ما خدا را محدود در این زمینه نمیبینیم، و وقتی که آنها را در بیان مستقل آورده نتیجه میگیریم که مورد به مورد منظور سوره است، هر چند در اثبات باهم متفرعند، ولی زمانی که من میخواهم معتقد شوم، هدف سورۀ توحید این نیست من فقط به احدیت معتقد شوم! چون در هر کدام از اجزای سوره در بحث انتقال جای انحراف هست و تا به ته سوره نرسیم، کار تمام نیست.
ما یک بحث لفظی داریم، یک بحث واقعی داریم. از نظر عقلی احدیت ریشۀ تمام استدلالهای سوره است. و در مقام لفظ، این چهار فقره در عرض همند، و هر کدام یک اصل مستقل توحیدی هستند که باید به آن معتقد بود. و در بحث تدبّر سور این بحث لفظی را بیشتر مورد عنایت قرار میدهیم.
آیا«لم یلد و لم یولد» تفسیر صمدیت است؟
اینکه اعتقاد به «لم یلد و لم یولد» خودش مطلوب سوره نیست، بلکه تفسیر صمدیت است، درست نیست. اینکه من محتاج خدا هستم و به این احتیاجی که به خدا دارم، توجه ندارم، اینجا صمدیتم لنگ میزند، در حالی که هیچ اعتقادی به زاییده شدن یا زایید نشدن خدا و یا اینکه همتا دارد یا ندارد هم ندارم، این خودش استقلال بیانی نیست. در مورد آیات (۳و۴) بگویید که اینها با واو عطف به هم عطف شدهاند که عطفش قابل پذیرش است، هر چند که وجود این عطف، اینها را یکی نمیکند. به لحاظ مفهومی «لم یلد و لم یولد» نفی شرک در طول، «ولم یکن له کفوا ًاحد» نفی شرک در عرض است. ولی اینها را نمیتوانیم تفسیر احدیّت و صمدیّت بگیریم.
در بیان سوره این چهار تا اصل توحیدی است و به همه آنها باید معتقد بود.
اقوام ژرف اندیش آخر الزمان :
امام سجاد (ع) فرمودند که سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید برای متعمقان آخر الزمان نازل شده است. از نظر توحید چنین عمقی دارد. به نظر میرسد که معنای این حرف این است که ثقل معرفتی این سوره به حدی است که تا آخر الزمان هم این سوره حرف تازه و نو دارد. و هر مقولهای که در مورد توحید به میان بیاید این سوره پاسخگو است. و دوم اینکه شاید معارفی از این سوره قابل استفاده است که هنوز ما به آن دست نیافتهایم. و کسانی این معارف را از این سوره در میآورند که ژرف اندیشان آخرالزمان باشند. و سوم اینکه شاید ما خودمان ژرف اندیشان آخر الزمان باشیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اثبات لم یلد و لم یولد -
مسعود ورزيده
1) وقتی بحث «احد بودن» و «صمد بودن» خدا اثبات شد، بحث نزاییدن و زاییده نشدنش هم اثبات میشود که باز هم از لوازم احدیت و صمدیت است. میگوید خدا نمیزاید، چرا؟ چون زاییدن به معنی تبعّض وجودی است، زاییدن، یعنی بخشی از وجود را جدا کردن، تولید مثل کردن.
اگر بگوییم که خدا افاضۀ وجود میکند، که میکند، خالق اوست. ولی زاییدن یعنی یک بچّهخدایی بوجود بیاید. این خدایی که بوجود آمده، اولاً از وجود او منشعب شده، تجزیه شده که این مستلزم تصور حد و مرز برای اوست که خدا حد و مرز برنمیدارد.
دوما، از وجود او منشعب شدن مستلزم مرکب بودن اوست خدا باید مرکب باشد، تا تجزیۀ او امکان داشته باشد، و مرکب، به اجزای خودش نیازمند است. در حالی که خدا صمد است و به چیزی نیازمند نیست
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● روح استدلالی این سوره احدیت است -
مسعود ورزيده
1) روح استدلالی این سوره احدیت است
در واقع روح استدلالی تمام فَقَرات این سوره، در بحث احدیتش است. احدیت -لاحدّ له بودن-، که ثابت شد، تمام فقرههای بعدی پیرو آن ثابت میشوند که یکی پس از دیگری لوازم احدیتاند.
لزوم بیان بقیه صفات در این سوره
ممکن است کسی بپرسد که اگر همه فقرههای سوره تابع احدیتند، چه ضرورتی دارد که همه سوره را بیاورد؟ فقط میفرمود: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)» و بقیه سوره استفاده میشد و سوره را تمام میکرد.
برای اینکه بحث احدیت تکمیل شود، به «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱)» اکتفا نکرده و موارد دیگر را هم بیان کرده و خواسته بحث احدیت را به انتها برساند، یعنی اوصاف را نگذارد به این معنا که بشر گرفتار توجیه و راههای انحرافی در بحث توحید شود، از آن نکته شروع تا پایان، همۀ جوانب توحید را بیان کرده، سر و ته توحید را بیان کرده، و یک جایی از آن را هم بر عهدۀ شما نگذاشته که اجتهادهای مختلف در زمینه توحید بوجود بیاید.
توحید چهار شاخۀ اصلی دارد که به هر چهار شاخه آن هم، باید مستقلاً مؤمن باشید. یعنی اگر مؤمن به احدیت هستی، باید مؤمن به صمدیت هم باشی. و مؤمن به «لم یلد و یولد»، و مؤمن به «لم یکن له کفواً احد» هم، باشی.
اگر این چهار معنا در وجودت حاکم شد، این همان توحیدی است که قرآن بیان میکند. و همان توحیدی است که اگر در وجود کسی حاکم شد، راه را برای ورود همۀ شرکها میبندد. و نیز راه را برای تلبّس به انواع رذائل اخلاقی میبندد و راه را برای انواع گناه میبندد
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک ریشه همه گناهان -
مسعود ورزيده
1) هر گناهی را که ریشهیابی کنیم ریشۀ آن در شرک است. کسی که دست به دامن غیر خدا برای به دست آوردن هوسهای خودش میشود، دروغ میگوید، رشوه میدهد، تهمت میزند، و به خودش اجازه میدهد که خارج از محدودهای که خدا برایش مشخص کرده غضبش را خالی کند، و… همه ریشه در شرک دارد.
و از شکل نگرفتن باور توحیدی در وجود اوست، ممکن است که این باور توحیدی در ذهن او خوب شکل گرفته باشد ولی بین ذهن و دل فاصله باشد. این فاصلۀ بین ذهن و دل چگونه پر میشود؟
یکی از راههای پرکردن این فاصله قرائت مکرر متدبّرانه و از روی اخلاص قرآن است.
سورۀ توحید را مکرر بخوانید و با توجه به معنا بخوانید، و به دلتان القا کنید. چون انسان موجودی است که اگر به حال خودش رها بشود به سادگی این باور مستحکم توحیدی آسیب میبیند. و بی آنکه متوجه باشد، برای خدا همتا قائل میشود و خدا را نیازمند و خود را از خدا بینیاز میپندارد و بیآنکه خودش متوجه باشد، کسی را چون خدا میپندارد.
با «لم یولد» مثلاً مواردی مانند عیسی (ع) از دایرۀ خدا بودن خارج میشود، چون او زاییده شده است ولی خدا زاییده نشده است. نه این که ما خیال میکنیم که آن خدای خالق را کسی زاییده ولی خیلیهایی را که زاییده شدهاند، خدا میپنداریم.
زمانی عیسی (ع)، زمانی عزیر، و زمانی اولیاءاللّههایی بودند که در طول زمان به آنها قداست داده شد، که آنقدر به اینها قداست داده شده که از حد و مرز انسان «انا بشر مثلکم» گذشتند و خدا شدند، آن تماثیلی از آنها ساخته شد و مورد پرستش قرار گرفت. و این برای ما هشدار است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک و قداست بخشی بیجا در جامعه امروزی -
مسعود ورزيده
1) .
شرک و قداست بخشی بیجا در جامعه امروزی
امروزه ما یک سری رفتارهایی در دین خودمان داریم که اگر اینها آسیب شناسی و آفت زدایی نشوند، و توسط روحانیون و آگاهان برای مردم تبیین درست نشوند، خطر اعتقاد به ذوات مقدس معصومین هیچ بعید نیست.
این به این معنا نیست که کسی بگوید که من اعتقاد دارم که علی علیه السلام خدای من است، -که متأسفانه گروهی به این عقیده هستند- ولی این توجیهی در کنار آن میگذارند و با توجیهات به آن هم معتقد میشوند. که اگر من میگویم «لا اله الّا زهرا» یعنی تجلیّات ذات اقدس اله در وجود حضرت زهرا تجلی پیدا میکند و هزار حرفی از این قبیل که نه خودش میفهمد نه مردم.
یا به قول آقای انصاریان گروهی در این کشور ذوالجناحاللّهی داریم! از اینکه امام حسین را خدای خود بداند قانع نمیشود وکارش به ذوالجناح اللهی میکشد و آن را خدای خود میداندکه ناشی از قداست بخشیهای افسار گسیخته است. که البته این کار قداست بخشی هم نیست که قداست شکنی است، ظاهر آن قداست بخشی است، ولی روحش قداست شکنی است!
امروز هم باید مواظب باشیم که جریان وهابیگری در حوزههای شیعی دارد شکل میگیرد که قداست معصومین را کنار میگذارند، ولی این به این معنا نیست که ما نباید خودمان را آسیب شناسی کنیم.
به عنوان مثال وقتی به مسجد جمکران میرویم میبینیم که یک عدهای خودشان را به این طرف و آن طرف محراب میمالند! محراب که جای مالیدن نیست! جای نماز خواندن است، یا یک سیم برق که از آنجا آویزان شده چندین نخ و تکه پارچه به آن بسته شده!
یا هارونیه که هیچ ربطی به آن هارون ندارد، ولی مردم به خیال اینکه آنجا همان سیاه چالی است که حضرت امام موسی کاظم (ع) در آنجا زندانی بودهاند، کلّی پول و طلا در آنجا میریزند که ما پرسیدیم گفتند که اینجا کنتور برق است و مردم اشتباه میکنند! اینها مستقیماً شرک نیست ولی آسیب است.
تا جایی که این جُک در میآید که طرف دعا میکند، و وقتی میبیند که دعایش مستجاب نشد، به خدا میگوید که تو را سپردم به چشمان قرمز حضرت ابوالفضل!!! یا وقتی وارد حرم امام رضا (ع) میشوید میبینید که رو به ضریح و پشت به قبله سجده کردهاند، درست است که نیتشان عبادت نیست، ولی توحید خیلی مسألۀ ظریفی است.
ما که دین مردم را تبیین میکنیم، باید به آنها معنای توسل را هم تفهیم کنیم، و اگر میگوییم که شفاعت، باید تبیین کنیم که معنای آن چیست؟ و اگر تقدس ذوات پاک معصومین(ع) را میگوییم، باید تبیین کنیم که معنای آن چیست؟ و یک اعتقادات غلط در عرض خدایی، درست نکنیم. ولو طرف نگوید که این خدای من است، ولی به نوعی معتقد است که او خداست یا چاه جمکران، که یک عبادتگاه شده!
اینها انحرافات است، که در جامعۀ امروز مثالهای آن را در مداحیها میبینیم که خاک زیر پای غلام امام را خدای خود میدانند!! و به یک حدی از عشق در مورد خدای خود رسیدهاند که وقتی با آنها حرف میزنید میگویند شما نمیفمید.
و یا کتابهایی که نوشته میشود در مورد امام زمان غایبمان. بعضی از کتابها بسیار عالیند، ولی بعضی از امام زمان چهرهای به مردم معرفی میکنند که هر کسی مشکلی پیدا میکند سراغ امام زمان میرود.
امام زمان کلی شؤن دارد، که اولین شأن او هدایت مردم است، حکم حکومت از طرف خدا بر مردم است. بعد در ارتباط با امت التفاتهایی هم دارد، ولی اصالتها جابجا میشود و این میشود که مردم در مواقعی که به مشکل میافتند، یاد اهل بیت میکنند، و در مواقع دیگر نه!
خود اهل بیت (ع) از اول تا آخر شکنجه شدند و شهید شدند. خود امام حسین دخترشان مریض بود آمد به کربلا و شهید شد، هدف اصلی اینها شفاعت ما نیست! و وقتی این چیزها را در ذهن مردم القا میکنید و طرف شفا نمیگیرد، اعتقادش کم میشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید معیار است -
مسعود ورزيده
1) سورۀ مبارکۀ توحید چهار چوب را تعیین میکند و میگوید نه جلو بروید، نه عقب بمانید. کسی که «احد» است، ذات پاک «الله» است، اویی که «صمد» است «الله» است. «لم یلد ولم یولد» «اللّه» است، و کسی که زاییده شده، هر چند دارای صفات عالی انسانی باشد «الله» نیست …
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک در صدر اسلام -
مسعود ورزيده
1) سنگ و چوب نماد بود، فقط عوام الناس میگفتند «بت» و خیال میکردند که خدا همین است و آن را میپرستیدند و به آنها قضیه تفهیم نمیشد.
آگاهان، آنها را نماد آن موجود متعالی میدانستند که یا فرشته بود، یا جن بود یا یکی از اولیاء الله بود، خود این سنگ و چوبها مستقلا در فلسفه بتپرستی، هیچ جایگاهی نداشت. و بت پرستان آنها را به عنوان رب، و خدا را به عنوان رب الارباب میشناختند؛ آنها در بحث خالقیت خدا بحثی نداشتند و وقتی میپرسیدی که خالق کیست؟ میگفتند اللّه! وخود را کمتر از آن میدانستند که خدا را بپرستند و با هزار جور توجیه این چنینی، آن توحید ابراهیمی به شرک کشیده شده بود.
شدت عملی که معصومین در طول تاریخ بر غلات بکار میگرفتند که آنها را تکفیر میکردند و از غلات تبری میکردند همه به خاطر این بود که کار به شرک کشیده نشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جعل فضیلت -
مسعود ورزيده
1) ما نباید برای سورهها جعل فضیلت بکنیم، که اگر این سوره را سه بار بخوانی این طور میشود، این درست نیست. این در حیطۀ اختیارات معصوم است، و تمام روایاتی که در مورد فضیلت سورهها به ما رسیده است باید از لحاظ سندی مورد بررسی قرار گیرد و به قطعیت برسد.
ولی خود سورهها ما را راهنمایی میکنند، مثلاً با زیاد خواندن و تدبر در سورۀ توحید میتوان ریشههای شجره توحیدی را در دل تقویت کرد.
هر سورهای خواندنش ثواب دارد، ولی وقتی من میخوانم و نمیفهمم که چه چیزی در آن هست آن خاصیت هدایتی را ندارد و طبیعتاً خیر هدایتی در تدبر در آن است، یعنی بخوان و بفهم. حال اگر نمیفهمید بروید دنبال فهمش.
با اینکه همه صفات به احدیت برمیگردد، چرا سوره ادامه دارد.
در بحث جمع بندی سوره گفتیم که چهار اصل، که این چهار اصل را باید باهم جمع کنیم، و وقتی خواستیم بحث استدلالی کنیم عملاً دیدیم که همه به احدیت وصل میشوند، پس چرا نگفتیم که کانون احدیت است و آمدیم جمع کردیم؟ و چرا نگفتیم که سورۀ توحید اثبات احدیت است؟ این به خاطر اعتنای به الفاظ قرآن است.
اگر خدای متعالی میخواست که خودش این عبارات را در لفظ به احدیت برگرداند؛ این اتفاق میافتاد، ولی ما خدا را محدود در این زمینه نمیبینیم، و وقتی که آنها را در بیان مستقل آورده نتیجه میگیریم که مورد به مورد منظور سوره است، هر چند در اثبات باهم متفرعند، ولی زمانی که من میخواهم معتقد شوم، هدف سورۀ توحید این نیست من فقط به احدیت معتقد شوم! چون در هر کدام از اجزای سوره در بحث انتقال جای انحراف هست و تا به ته سوره نرسیم، کار تمام نیست.
ما یک بحث لفظی داریم، یک بحث واقعی داریم. از نظر عقلی احدیت ریشۀ تمام استدلالهای سوره است. و در مقام لفظ، این چهار فقره در عرض همند، و هر کدام یک اصل مستقل توحیدی هستند که باید به آن معتقد بود. و در بحث تدبّر سور این بحث لفظی را بیشتر مورد عنایت قرار میدهیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیا«لم یلد و لم یولد» تفسیر صمدیت است؟ -
مسعود ورزيده
1) اینکه اعتقاد به «لم یلد و لم یولد» خودش مطلوب سوره نیست، بلکه تفسیر صمدیت است، درست نیست. اینکه من محتاج خدا هستم و به این احتیاجی که به خدا دارم، توجه ندارم، اینجا صمدیتم لنگ میزند، در حالی که هیچ اعتقادی به زاییده شدن یا زایید نشدن خدا و یا اینکه همتا دارد یا ندارد هم ندارم، این خودش استقلال بیانی نیست. در مورد آیات (۳و۴) بگویید که اینها با واو عطف به هم عطف شدهاند که عطفش قابل پذیرش است، هر چند که وجود این عطف، اینها را یکی نمیکند. به لحاظ مفهومی «لم یلد و لم یولد» نفی شرک در طول، «ولم یکن له کفوا ًاحد» نفی شرک در عرض است. ولی اینها را نمیتوانیم تفسیر احدیّت و صمدیّت بگیریم.
در بیان سوره این چهار تا اصل توحیدی است و به همه آنها باید معتقد بود.
اقوام ژرف اندیش آخر الزمان :
امام سجاد (ع) فرمودند که سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید برای متعمقان آخر الزمان نازل شده است. از نظر توحید چنین عمقی دارد. به نظر میرسد که معنای این حرف این است که ثقل معرفتی این سوره به حدی است که تا آخر الزمان هم این سوره حرف تازه و نو دارد. و هر مقولهای که در مورد توحید به میان بیاید این سوره پاسخگو است. و دوم اینکه شاید معارفی از این سوره قابل استفاده است که هنوز ما به آن دست نیافتهایم. و کسانی این معارف را از این سوره در میآورند که ژرف اندیشان آخرالزمان باشند. و سوم اینکه شاید ما خودمان ژرف اندیشان آخر الزمان باشیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) اثبات توحید و نفی شرک.
اثبات توحید: اثبات احدیت و صمدیت برای خدا.
نفی شرک هم، نفی زاییدن و زاییده شدن و همتا داشتن از ذات پاک او.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجود خدا -
مسعود ورزيده
1) وجود خدا امری بدیهی است و نیازمند اثبات نیست. بداهت وجود او با این بیان روشن می شود که عالم هستی از دو فرض خارج نیست: یا آفریننده ای دارد یا ندارد. در صورت اول، آن هستی بخش، خداست و در صورت دوم (العیاذ بالله) خود عالم هستی، خداست. چنان که هویداست، در هر دو فرض، خدا ثابت است و فرض سوم که نه خدای هستی بخش باشد و نه عالم هستی، خدا باشد، جز با سفسطه و انکار وجود سازگار نیست.
براین اساس باید به جای اثبات خدا در شناخت او کوشید. باید دید چه وجودی را می توان (الله) دانست؟ آیا می توان مانند مادی گرایان و ملحدان، عالم طبیعت را خدا پنداشت؟ آیا می توان همانند بت پرستان و طاغوت پرستان، فرشتگان، جنیان، آدمیان، طواغیت یا نمادهای چوبین، آهنین و سنگین آنان را خدا انگاشت؟ یا باید در جرگه یکتاپرستان درآمد و توحید را سرلوحه شئون هستی خویش قرار داد؟
آری، فطرت خداجوی آدمیان در پی شناخت صفات خدای حقیقی است تا اعتقاد به خدایان وهمی، رهزن نگردد و جز در برابر خداوند یکتا پیشانی عبودیت بر خاک نساید:
ای رسول ما! بگو حقیقت این است که خدا احد است. خدا یکی است که نه در واقعیت و نه در ذهن، «دوم» ندارد و در شمار اعداد نمی گنجد. «۱» خدا صمد است. اوست آن سروری که همه چیز در همه شئونش به او نیازمند است و او در هیچ شأنی نیازمند کسی نیست. «۲» نه زاییده است و نه زاده کسی است«۳» و هیچ کس همتا و همانند او نبوده است. «۴»
بدین ترتیب، این سوره مبارکه با ساده ترین و در عین حال، عمیق ترین بیان ممکن، ویژگیهای خدا را در جامع ترین بیان کوتاه به اثبات رسانده است تا انسان حقیقت جو در تکاپوی فطری خداجویی، دچار خطا نگردد و مصداق حقیقی خدا را از مصادیق وهمی آن تشخیص دهد و جز در برابر خدای حقیقی سر تسلیم و اخلاص فرو نیاورد.
اثبات توحید و نفی شرک
اثبات احدیت و صمدیت برای خدا و نفی زاییدن و زاییده شدن و همتا داشتن از ذات پاک او.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی -
مسعود ورزيده
1) أ. آیات این سوره تنها یک جمله است: امر (قل) و مقول آن که از (هو) آغاز می شود و تا انتهای سوره ادامه دارد و معمولاً جهت سخن، در مقول قول جست و جو می شود.
ب. دو آیه نخست سوره، بیان اوصاف ثبوتی خداست و می توان آنها را مبیّن توحید ذاتی (أحد) و افعالی (الصمد) دانست. با توجه به اینکه برگشت توحید صفاتی به توحید ذاتی است، این دو آیه بیانگر تمام شاخههای ثبوتی توحید است. دو آیه انتهایی سوره نیز بیان اوصاف سلبی خداست که نفی شرک در همه اقسام آن است؛ چه شرک در قالب قول به زاییدن و زاییده شدن و چه شرک در قالب قول به همتا و همانند داشتن. به این ترتیب، محتوای این سوره جامع اثبات توحید و نفی شرک است.
برایناساس، جهت هدایتی سوره چنین خواهد بود: «اثبات توحید و نفی شرک. اثبات احدیت و صمدیت برای خدا و نفی زاییدن و زاییده شدن و همتا داشتن از ذات پاک او».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) فضای سخن: بجا بودن امر (قل) در ابتدای این سوره نشان میدهد که در فضای نیاز افکار عمومی به تبیین اوصاف خدای حقیقی و بازشناسی او از خدایان وهمی نازل شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محتوای سوره -
مسعود ورزيده
1) چه سورۀ آسانی! و چه سورۀ سختی! چه سورۀ قابل فهمی! و چه سورۀ عمیقی!
سورۀ مبارکه توحید، از آن سورههایی است، که ظاهر آن ساده است ولی از لحاظ عمق معنا و به لحاظ عمق استدلالیی که دارد، بینظیر است. به بیان امام سجاد (ع) اوج معرفی توحید، در این سوره است.
ما در سورۀ «ناس» و «فلق» بین عبارات و کلمات نسبت سنجی کردیم، و به یک نقطه کانونی رسیدیم که «اعوذ» بود.
اینجا «قل» و مقول قولش به قوت خود باقی است، مثل سورۀ «ناس» و «فلق» است. یک «قل» با مقولی که دارد، ولی به مقول که مراجعه میکنیم، میبینیم که مقول در چهار ردیف مطرح شده، بیآنکه بتوان به لحاظ بیانی، کلمه یا عبارتی را از نظر بیانی، نه معنایی، ثقل، قرار بدهید.
بیان یعنی، «اعوذ برب»، جارومجرور متعلق به «اعوذ» است. عطف خاص بر عام ، اینها بحثهای بیانی است. ولی در اینجا می گوییم: «قل»: یعنی بگو، شأن چنین است که:
۱- «هو اللّه احد».
۲- «اللّه الصمد».
۳- «لم یلد و لم یولد».
۴- «ولم یکن له کفواً احد».
این چهار آیه هیچ کدام در بیان، تابع هم نیستند. چهار اصلند در عرض یکدیگر. ما در تدبّر مانند تجزیه و ترکیب نسبت عبارات را باهم میسنجیم. و در این سوره هم نسبت عبارات را باهم میسنجیم.
در چنین مواردی که اصلها در عرض همند، عبارات را باهم، جمع میکنیم. یعنی جایی که نقطهای کانون است و خود بیان و الفاظ ما را به یک نکته هدایت میکند، ما در کشف جهت هدایتی سوره همان نکته را مورد توجه ویژه قرار میدهیم. اما جایی که جهت یک نکته نیست، در این موارد جمع میکنیم.
یعنی جهت هدایتی سور، گاهی محوری طراحی می شود:
آیۀ محوری، عبارت محوری، کلمۀ محوری، سیاق محوری و… . وگاهی هم جامع طراحی میشود. و آن وقتی است که بین اجزا هیچ جزئی محوریت ندارد. چون که در عرض همند. و باید جمع شوند.
گاهی هم، طراحی محوری و جامع، ترکیب میشود.
میخواهیم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (١)اللَّهُ الصَّمَدُ (٢) را جمع کنم میبینم که این دو، بیان اثباتی دارند؛ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴) هر دو بیان سلبی دارند.
دو آیۀ اول که بیان اثباتی دارند، یعنی اثبات توحید؛ و دو آیه بعد که بیان سلبی دارند، یعنی سلب شرک. بیان دیگر سلب شرک، یعنی اثبات توحید، پس هر دو میشوند: توحید.
پس توحید یک جنبۀ اثباتی دارد و یک جنبۀ سلبی.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ضلع اثبات توحید -
مسعود ورزيده
1) ضلع اثبات توحید
در اثبات توحید سوره نگاه میکنیم، احدیّت، توحید ذاتی است. و باز برگشت توحید صفاتی هم، به توحید ذاتی است؛ توحید صفاتی یعنی عینیّت صفات با ذات.
پس احدیّت میشود توحید ذاتی، و توحید صفاتی را هم میتواند در خودش داشته باشد. وقتی به صمدیت نگاه میکنیم، توحید افعالی به دست میآید.
ضلع نفی شرک:
لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣)نفی شرک در طول است، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)نفی شرک در عرض است. در لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ (٣) میگوییم که خدا نه بچّهای زاییده که بگوییم، در طول این خدا بچّهای است، و نه زاییده شده که بگوییم که او بچّه خدایی بوده در طول خدای دیگر.
وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (۴)هم یعنی هیچ همراه و همتا و همکاری هم، در عرض خودش ندارد.
سوره توحید جامع تمام اضلاع توحید است:
در ضلع اثباتی، توحید ذاتی و صفاتی و افعالی را دارد؛ و در ضلع سلبی، سلب شرک در طول و نیز سلب شرک در عرض را دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ضلع اثبات توحید: -
مسعود ورزيده
1) در اثبات توحید سوره نگاه میکنیم، احدیّت، توحید ذاتی است. و باز برگشت توحید صفاتی هم، به توحید ذاتی است؛ توحید صفاتی یعنی عینیّت صفات با ذات.
پس احدیّت میشود توحید ذاتی، و توحید صفاتی را هم میتواند در خودش داشته باشد. وقتی به صمدیت نگاه میکنیم، توحید افعالی به دست میآید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره توحید جامع تمام اضلاع توحید است: -
مسعود ورزيده
1) سوره توحید جامع تمام اضلاع توحید است:
در ضلع اثباتی، توحید ذاتی و صفاتی و افعالی را دارد؛ و در ضلع سلبی، سلب شرک در طول و نیز سلب شرک در عرض را دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) اثبات توحید و نفی شرک.
اثبات توحید: اثبات احدیت و صمدیت برای خدا.
نفی شرک هم، نفی زاییدن و زاییده شدن و همتا داشتن از ذات پاک او.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قل هو الله -
مسعود ورزيده
1) فرمود : یهودیان از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدند : مشخصات و حسب و نسب پروردگارت را برای ما بیان کن .
آن جناب تا سه روز پاسخ نداد ، تا آنکه سوره قل هو الله احد نازل شد .
مؤلف : و در کتاب احتجاج از امام عسکری (علیهالسلام) روایت آورده که فرمود : سؤال کننده عبد الله بن صوریای یهودی بوده ، و در بعضی روایات اهل سنت آمده که سائل عبد الله بن سلام بوده ، و این سؤال را در مکه کرد ، و بعد از شنیدن پاسخ ایمان آورد ، ولی ایمان خود را پنهان میداشت ، و در بعضی دیگر آمده جمعیتی از یهود بودند که این سؤال را از آن جناب کردند ، و در روایات بسیاری از طرق اهل سنت آمده که اصلا سؤال از ناحیه یهودیان نبوده ، بلکه از ناحیه مشرکین مکه بوده ، و به هر حال هر چه بوده مراد از حسب و نسب ، صفات و مشخصات خدای تعالی است .
و در کتاب معانی به سند خود از اصبغ بن نباته از علی (علیهالسلام) روایت آورده که در ضمن حدیثی فرمود : نسبت خدای عز و جل همان سوره : قل هو الله ... است و در کتاب علل به سند خود از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده که در حدیث معراج فرمود : خدای تعالی به آن جناب - یعنی به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) - فرمود : قل هو الله احد ، را همانطور که نازل شده بخوان ، که این سوره نسبت و معرف من است .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : قل هو الله احد ، را همانطور که نازل شده بخوان ، که این سوره نسبت و معرف من است .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر المیزان |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : masoud varzideh |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبادت -
مسعود ورزيده
1) معنى عبادت
کلمه عبادت از کلمه (عبد) گرفته شده و على القاعده باید همان معنا را افاده کند، و لکن چه اشتقاقهاى گوناگونى از آن شده ، و یا معانى گوناگونى بر حسب اختلاف موارد پیدا کرده ، و اینکه جوهرى در کتاب صحاح خود گفته : که اصل عبودیت بمعناى خضوع است ، معناى لغوى کلمه را بیان نکرده ، بلکه لازمه معنى را معناى کلمه گرفته ، و گر نه خضوع همیشه با لام ، متعدى مى شود، و مى گویند: (فلان خضع لفلان ، فلانى براى فلان کس کرنش و خضوع کرد)، ولى کلمه عبادت بخودى خود متعدى مى شود، و مى گوئیم : (ایاک نعبد، ترا مى پرستیم ) از اینجا معلوم مى شود که معناى کلمه عبادت خضوع نیست .
و کوتاه سخن ، اینکه : عبادت و پرستش از آنجائیکه عبارت است از نشان دادن مملوکیت خویش براى پروردگار، با استکبار نمى سازد، ولى با شرک مى سازد، چون ممکن است دو نفر در مالکیت من و یا اطاعت من شریک باشند، لذا خداى تعالى از استکبار از عبادت نهى نکرده ، ولى از شرک ورزیدن باو نهى کرده ، چون اولى ممکن نبوده ، ولى دومى ممکن بوده است ، لذا درباره استکبار باین عبارت فرموده : (ان الذین یستکبرون عن عبادتى سیدخلون جهنم داخرین ، آنهائیکه از عبادت من سر مى پیچند، و تکبر مى کنند، بزودى با خوارى و ذلت داخل جهنم خواهند شد)، و درباره شرک فرموده : (و لا یشرک بعباده ربه احدا)، (واحدى را شریک در عبادت پروردگارش نگیرد) پس معلوم مى شود شرک را امرى ممکن دانسته ، از آن نهى فرموده ، چون اگر چیزى ممکن و مقدور نباشد، نهى از آن هم لغو و بیهوده است ، بخلاف استکبار از عبودیت که با عبودیت جمع نمیشود
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر امیزان |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : اَبرار |
گوینده : masoud varzideh |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توحید -
مسعود ورزيده
1) نکته ها
1- دلائل توحید:
توحید، یعنى یگانگى ذات خداوند و عدم وجود هرگونه همتا و شبیه براى او، گذشته از دلائل نقلى و آیات قرآن مجید، با دلائل عقلى فراوان نیز قابل اثبات است که در اینجا قسمتى از آن را به صورت فشرده مىآوریم:
الف) برهان صرف الوجود-
و خلاصهاش این است که خداوند وجود مطلق است، و هیچ قید و شرط و حدّى براى او نیست، چنین وجودى مسلما نامحدود خواهد بود، چرا که اگر محدودیتى پیدا کند باید آلوده به عدم گردد، و ذات مقدسى که هستى از آن مىجوشد هرگز مقتضى عدم و نیستى نخواهد بود و چیزى در خارج نیست که عدم را بر او تحمیل کند بنابر این، محدود به هیچ حدى نمىباشد.
از سوى دیگر دو هستى نامحدود در عالم تصور نمىشود، زیرا اگر دو موجود پیدا شود حتما هر یک از آنها فاقد کمالات دیگرى است، یعنى کمالات او را ندارد، و بنابر این هر دو محدود مىشوند، و این خود دلیل روشنى است بر یگانگى ذات واجب الوجود- دقت کنید.
ب) برهان علمى-
هنگامى که به این جهان پهناور نگاه مىکنیم در ابتدا عالم را به صورت موجوداتى پراکنده مىبینیم، زمین و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و انواع گیاهان و حیوانات، اما هر چه بیشتر دقت کنیم مىبینیم اجزاء و ذرات این عالم چنان به هم مربوط و پیوسته است که مجموعا یک واحد منسجم را تشکیل مىدهد، و یک سلسله قوانین معین بر سراسر این جهان حکومت مىکند.
این وحدت نظام هستى، و قوانین حاکم بر آن، و انسجام و یکپارچگى در میان اجزاى آن نشان مىدهد که خالق آن یکتا و یگانه است.
ج) برهان تمانع
(دلیل علمى فلسفى)- دلیل دیگرى که براى اثبات یگانگى ذات خداوند ذکر کردهاند و قرآن در آیه 22 سوره انبیاء الهام بخش آن است برهان برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 620
تمانع است، مىفرماید: «اگر در زمین و آسمان خدایانى جز خداوند یگانه بود زمین و آسمان به فساد کشیده مىشد و نظام جهان به هم مىخورد، پس منزه است خداوندى که پروردگار عرش است از آنچه آنها توصیف مىکنند»!
د) دعوت عمومى انبیا به خداوند یگانه-
این دلیل دیگرى براى اثبات توحید است، چرا که اگر دو واجب الوجود در عالم بود هر دو باید منبع فیض باشند، چرا که یک وجود بىنهایت کامل ممکن نیست در نور افشانى بخل ورزد، زیرا عدم فیض براى وجود کامل نقص است، و حکیم بودن او ایجاب مىکند که همگان را مشمول فیض خود قرار دهد.
حضرت على علیه السّلام در وصیت نامهاش به امام مجتبى علیه السّلام مىفرماید: «بدان فرزندم! اگر پروردگارت همتائى داشت فرستادگان او به سراغ تو مىآمدند و آثار ملک و سلطان او را مشاهده مىکردى، و به افعال و صفاتش آشنا مىشدى ولى او معبود یکتاست همان گونه که خودش توصیف کرده است».
2- شاخههاى پربار توحید:
معمولا براى توحید چهار شاخه ذکر مىکنند:
الف) توحید ذات
(آنچه در بالا شرح داده شده).
ب) توحید صفات
یعنى خداوند نه صفاتش زائد بر ذات اوست، و نه جدا از یکدیگرند، بلکه وجودى است تمامش علم، تمامش قدرت، تمامش ازلیت و ابدیت.
اگر غیر از این باشد لازمهاش ترکیب است، و اگر مرکب باشد محتاج به اجزا مىشود و شىء محتاج هرگز واجب الوجود نخواهد بود.
ج) توحید افعالى
یعنى هر وجودى، هر حرکتى، هر فعلى در عالم است به ذات پاک خدا بر مىگردد حتى افعالى که از ما سر مىزند به یک معنى از اوست، او به ما قدرت و اختیار و آزادى اراده داده، بنابر این در عین حال که ما فاعل افعال خود هستیم، و در مقابل آن مسؤولیم، از یک نظر فاعل خداوند است، زیرا همه آنچه داریم به او باز مىگردد.
د) توحید در عبادت:
یعنى تنها باید او را پرستش کرد و غیر او شایسته برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 621
عبودیت نیست، چرا که عبادت باید براى کسى باشد که کمال مطلق و مطلق کمال است، کسى که از همگان بىنیاز است، و بخشنده تمام نعمتها، و آفریننده همه موجودات، و این صفات جز در ذات پاک او جمع نمىشود.
شاخههاى توحید افعالى-
توحید افعالى نیز به نوبه خود شاخههاى زیادى دارد که در اینجا به شش قسمت از مهمترین فروع آن اشاره مىکنیم.
1- توحید خالقیت-
همانگونه که قرآن مىگوید: «بگو: خداوند آفریدگار همه چیز است» (رعد/ 16).
دلیل آن هم روشن است وقتى با دلائل گذشته ثابت شد واجب الوجود یکى است، و همه چیز غیر از او ممکن الوجود است، بنابر این خالق همه موجودات نیز یکى خواهد بود.
2- توحید ربوبیت-
یعنى مدبّر و مدیر و مربّى و نظام بخش عالم هستى تنها خداست، چنانکه قرآن مىگوید: «آیا غیر خدا را پروردگار خود بطلبم در حالى که او پروردگار همه چیز است»؟ (انعام/ 164).
دلیل آن نیز وحدت واجب الوجود و توحید خالق در عالم هستى است.
3- توحید در قانونگذارى و تشریع-
چنانکه قرآن مىگوید: «هر کس که به آنچه خدا نازل کرده است حکم نکند کافر است» (مائده/ 44).
زیرا وقتى ثابت کردیم مدیر و مدبّر اوست، مسلما غیر او صلاحیت قانونگذارى نخواهد داشت، چون غیر او در تدبیر جهان سهمى ندارد تا قوانینى هماهنگ با نظام تکوین وضع کند.
4- توحید در مالکیت-
خواه «مالکیت حقیقى» یعنى سلطه تکوینى بر چیزى باشد، یا «مالکیت حقوقى» یعنى سلطه قانونى بر چیزى اینها همه از اوست.
چنانکه قرآن مىگوید: «مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین مخصوص خداست» (آل عمران/ 189).
و نیز مىفرماید: «انفاق کنید از اموالى که خداوند شما را نماینده خود در آن قرار داده» (حدید/ 7). برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 622
دلیل آن هم همان توحید در خالقیت است، وقتى خالق همه اشیا اوست طبعا مالک همه اشیا نیز ذات مقدس اوست بنابر این هر ملکیتى باید از مالکیت او سر چشمه گیرد.
5- توحید مالکیت-
مسلما جامعه بشرى نیاز به حکومت دارد، چون زندگى دسته جمعى بدون حکومت ممکن نیست، تقسیم مسؤولیتها، تنظیم برنامهها، اجراى مدیریتها و جلوگیرى از تعدیات و تجاوزها، تنها به وسیله حکومت میسر است.
از طرفى اصل آزادى انسانها مىگوید هیچ کس بر دیگرى حق حکومت ندارد، مگر آنکه مالک اصلى و صاحب حقیقى اجازه دهد، و از همین جاست که ما هر حکومتى را که به حکومت الهى منتهى نشود مردود مىدانیم، و نیز از همین جاست که مشروعیت حکومت را از آن پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سپس امامان معصوم علیهم السّلام و بعد از آن براى فقیه جامع الشرائط مىدانیم.
البته ممکن است مردم به کسى اجازه دهند که بر آنها حکومت کند، ولى چون انفاق تمام افراد جامعه عادتا غیر ممکن است چنین حکومتى عملا ممکن نیست «1».
6- توحید اطاعت-
یعنى تنها مقام «واجب الاطاعه» در جهان، ذات پاک خداست، و مشروعیت اطاعت از هر مقام دیگرى باید از همین جا سر چشمه گیرد، یعنى اطاعت او اطاعت خدا محسوب مىشود.
زیرا وقتى حاکمیت مخصوص اوست مطاع بودن هم مخصوص اوست، و لذا ما اطاعت انبیا علیهم السّلام و ائمه معصومین و جانشینان آنها را پرتوى از اطاعت خدا مىشمریم، قرآن مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا و رسول او و صاحبان امر (امامان معصوم) را» (نساء/ 59).و نیز مىفرماید: «هر کس رسول خدا را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است» (نساء/ 80).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : یگانگى ذات خداوند و عدم وجود هرگونه همتا و شبیه براى او
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : صفات قرآن |
گوینده : masoud varzideh |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت سوره اخلاص -
مسعود ورزيده
1) این سوره از توحید پروردگار، و یگانگى او سخن مىگوید، و در چهار آیه کوتاه چنان توصیفى از یگانگى خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.
در شأن نزول این سوره از امام صادق علیه السّلام چنین نقل شده: «یهود از رسول اللّه تقاضا کردند خداوند را براى آنها توصیف کند، پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله سه روز سکوت کرد و پاسخى نگفت، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد».
در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادى در منابع معروف اسلامى آمده است که حاکى از عظمت فوق العاده آن مىباشد از جمله:
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مىخوانیم که فرمود: «آیا کسى از شما عاجز است از این که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند»؟! یکى از حاضران عرض کرد: اى رسول خدا! چه کسى توانائى بر این کار دارد؟
پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «سوره قل هو اللّه را بخوانید».
و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: هنگامى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد فرمود: هفتاد هزار ملک که در میان آنها «جبرئیل» نیز بود بر جنازه او نماز گزاردند! من از جبرئیل پرسیدم او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 616
گفت: به خاطر تلاوت «قل هو اللّه احد» در حال نشستن، و ایستادن، و سوار شدن، و پیاده روى و رفت و آمد
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : ایا کسى از شما عاجز است از این که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند»؟! یکى از حاضران عرض کرد: اى رسول خدا! چه کسى توانائى بر این کار دارد؟
پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «سوره قل هو اللّه را بخوانید».
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : تأویل قرآن |
گوینده : masoud varzideh |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توحید -
مسعود ورزيده
1) این سوره از توحید پروردگار، و یگانگى او سخن مىگوید، و در چهار آیه کوتاه چنان توصیفى از یگانگى خداوند کرده که نیاز به اضافه ندارد.
در شأن نزول این سوره از امام صادق علیه السّلام چنین نقل شده: «یهود از رسول اللّه تقاضا کردند خداوند را براى آنها توصیف کند، پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله سه روز سکوت کرد و پاسخى نگفت، تا این سوره نازل شد و پاسخ آنها را بیان کرد».
در فضیلت تلاوت این سوره روایات زیادى در منابع معروف اسلامى آمده است که حاکى از عظمت فوق العاده آن مىباشد از جمله:
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مىخوانیم که فرمود: «آیا کسى از شما عاجز است از این که یک سوم قرآن را در یک شب بخواند»؟! یکى از حاضران عرض کرد: اى رسول خدا! چه کسى توانائى بر این کار دارد؟
پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «سوره قل هو اللّه را بخوانید».
و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: هنگامى که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بر جنازه «سعد بن معاذ» نماز گزارد فرمود: هفتاد هزار ملک که در میان آنها «جبرئیل» نیز بود بر جنازه او نماز گزاردند! من از جبرئیل پرسیدم او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد؟ برگزیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 616
گفت: به خاطر تلاوت «قل هو اللّه احد» در حال نشستن، و ایستادن، و سوار شدن، و پیاده روى و رفت و آمد».
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : به خاطر تلاوت «قل هو اللّه احد» در حال نشستن، و ایستادن، و سوار شدن، و پیاده روى و رفت و آمد».
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : masoud varzideh |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معرفی سوره توحید -
مسعود ورزيده
1) سوره توحید
برخى از اهل کتاب و مشرکان، از پیامبر خواستند که خدایت را براى ما معرفى کن؛ این سوره که به منزله شناسنامه خداوند است، نازل شد و خداوند را از داشتن پدر و مادر یا فرزند و همسر و یا شبیه و شریک، پاک و منزه دانست.
این سوره شامل خالصترین عقاید توحیدى است، از این رو سوره توحید و اخلاص نام گرفته است.
در فضیلت این سوره، روایات بسیارى وارد شده است که به برخى از آنها اشاره مىشود: «1»
در هر شبانه روز، لااقل یکبار این سوره را در نمازهاى خود بخوانید و پس از آن بگویید: «کذلک الله ربى: پروردگار من چنین است.»
به گفته روایات، این سوره در اهمیّت، به منزله یک سوم قرآن است. یک بار تلاوت آن، برابر تلاوت یک سوم قرآن و دوبار تلاوت آن، معادل دو سوم و سه بار تلاوت آن برابر تلاوت کل قرآن است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: سوره توحید مثل على بن ابىطالب است که هر کس او را قلباً دوست دارد یک سوم ایمان را داراست و هر کس با قلب و زبان دوست بدارد دو سوم ایمان را دارد و هر کس با قلب و زبان و اطاعت در عمل، همراه اوباشد ایمانش کامل است.
تلاوت این سوره به عنوان یکى از تعقیبات نماز به شمار آمده و در روایات مىخوانیم: هرکس تلاوت آن را بعد از هر نماز ترک نکند، خداوند خیر دنیا و آخرت را به او مىدهد و او و والدین و فرزندانش را مىآمرزد.
امام سجاد علیه السلام فرمود: چون خداوند مىدانست که در دوره آخر الزمان گروهى دقیق و عمیق خواهند آمد، سوره توحید و شش آیه اول سوره حدید را نازل فرمود.
تلاوت این سوره به شش سمت، سبب حفظ شدن انسان از خطرات و ایمن شدن از حوادث مىگردد. «1»
______________________________
(1). مجموع روایات در تفسیر نور الثقلین، (ج 5، ص 699- 715) آمده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور(10جلدى)، ج10، ص: 637 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره اخلاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معناى اللّه -
مسعود ورزيده
1) کلمه «اللَّهُ» از «وله» به معناى تحیّر است، یعنى آفریدهها از درک حقیقت او عاجز و در شناخت ذات او واله و متحیّرند. چنان که امیر مؤمنان على علیه السلام مىفرماید: معناى اللّه آن است که او معبودى است که آفریدهها در او حیرانند، زیرا او از درک دیدگان مستور و از دسترس افکار و عقول، محجوب است. «2»
میان کلمه «واحد» و «أَحَدٌ» تفاوت است. «واحد» در جایى بهکار مىرود که ثانى و ثالث براى آن فرض شود، بر خلاف «احد» که در مورد یکتا و یگانه استعمال مىشود. چنانکه اگر
______________________________
(1). مصباح کفعمى، ص 246.
(2). بحارالانوار، ج 3، ص 222.
گفتى: یک نفر حریف او نیست، یعنى چند نفر حریف او مىشوند، اما اگر گفتى: احدى حریف او نیست، یعنى هیچ حریفى ندارد.
توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». شعار توحیدى «لا اله الا الله» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکرى است که در گفتنش حتى لب تکان نمىخورد ولى عملش تا اطاعت از رهبرى معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا علیه السلام ایمان به امام معصوم و اطاعت از اوست.
در سفرى که امام رضا علیه السلام با اجبار مأمون وادار به هجرت از مدینه به مرو شد، در مسیر راه وقتى به نیشابور رسید، مردم دور آن حضرت جمع شدند و از او هدیه و رهنمود خواستند.
امام رضا علیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از پیامبر خدا نقل کردند که خداوند فرموده است: «کلمة لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى: توحید، قلعه من است و هر کس داخل این قلعه شود از قهر من در امان است.» آنگاه امام رضا علیه السلام فرمود:
البتّه توحید شروطى دارد و من (که امام حاضر هستم) شرط آن هستم، یعنى توحید بىولایت پذیرفته نیست. در زمان غیبت امام معصوم نیز، بنا بر فرمان خودشان باید به سراغ فقهاى عادلى که از هوى و هوس دورند، برویم. بنابراین توحید کامل، ایمان به یکتایى خداوند، دور کردن فکر و عمل از هر نوع شرک و پیروى از رهبران معصوم در زمان حضور و فقهاى عادل در زمان غیبت است.
حضرت على علیه السلام در نامهاى به فرزندش امام حسن علیه السلام مىنویسد: «لو کان لربک شریک لأتتک رسله» اگر پروردگارت شریکى داشت، او نیز پیامبرانى مىفرستاد تا مردم او را بشناسند و بندگىاش کنند. «1»
دلیل یکتایى او، هماهنگى میان آفریدههاست. چنانکه امام صادق علیه السلام «اتصال التدبیر» را نشانه یکتایى آفریدگار مىشمارد. «2» هماهنگى میان خورشید و ماه و زمین و آب و باد و
______________________________
(1). نهج البلاغه، نامه 31.
(2). تفسیر نورالثقلین ج 3، ص 418.
خاک و کوه و دشت و دریا با یکدیگر و هماهنگى همه آنها با نیاز انسان، نشانه یکپارچگى تدبیر در نظام هستى است. انسان اکسیژن مىگیرد و کربن پس مىدهد ولى گیاهان کربن مىگیرند و اکسیژن پس مىدهند. نیازهاى طفل با محبت والدین و خستگى روز با خواب شب تأمین مىشود. چشم که از پى ساخته شده با آب شور حفظ مىشود و دهان که راه ورودى غذا به معده است، با آب شیرین که در هضم غذا مؤثر است، مرطوب مىشود.
در جنگ جمل، یک عرب صحرانشین درباره معناى توحید از حضرت على علیه السلام سؤال کرد.
دیگر رزمندگان از او ناراحت شدند که این چه سؤال نابجایى است، امّا آن حضرت فرمود:
جنگ ما براى توحید است و آنگاه معناى صحیح توحید را براى او بیان فرمود. «1»
خداوند، نه فقط در ذات، بلکه در صفات نیز یکتاست. او مثل ما نیست که صفاتش از ذاتش جدا باشد. ما علم و قدرت داریم ولى در کودکى نداشتیم و در پیرى نیز از دست مىدهیم.
خداوند علم و قدرت دارد ولى این صفات براى او پیدا نشده، بلکه همراه ذات او بوده است، چنانکه صفتِ مخلوق بودن، عاجز بودن و فقیر بودن هیچ گاه از ما جدا نبوده و جدا نخواهد شد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور(10جلدى)، ج10، ص: 638 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.