1) احد : «احد» به معنای «یک» است ولی با واحد متفاوت است،
توضيح : معنای احد
«الله»، «احد» است، «احد» یعنی چه؟ از واژه «احد» استدلالش هم درمیآید.
«احد» به معنای «یک» است ولی با واحد متفاوت است، واحد «یکی» است که «دو» دارد، یعنی در ردیف اعداد میگنجد، واحد «یکی» است که حد و مرز دارد. و به خاطر همین برای آن «دو» قابل تصور است، یا در عالم واقع «دو» دارد، یا اگر هم نداشته باشد، حداقل برایش قابل تصور است.
اما «احد»، «یکی» است که حد و مرز ندارد، و چون حد و مرز ندارد، هیچ وقت برای آن هم «دو» قابل تصور نیست. نه در عالم واقع «دو» دارد و نه برای آن «دو» قابل تصور است. چون تصور «دو» برای «احد» مستلزم تصور حد و مرز برای «احد» است. که آن میشود واحد. «احد» یعنی «لا حد له»، «احد» یعنی نامحدود است.
میگوید که خدا نامحدود است، و اگر بخواهد نامحدود نباشد، باید حادّی و محدود کنندهای داشته باشد، یعنی او تا یک جایی وجود دارد، یعنی بعد از او وجود هست ولی او نیست، و مرز یعنی این.
مرز، بین دو وجود قابل تصور است. اگر خدا نامحدود است، ثَبَت المطلوب، اگر محدود است، چرا از خدای محدود حرف بزنیم؟ سراغ حادّی برویم که او را محدود کرده است، یعنی سخن از خدای مفروض محدود، منتقل به حادّ میشود. این حادّ یا نامحدود است که ثَبَت المطلوب، یا محدود است و باز سخن به حادّ منتقل میشود، و تا زمانی که این جریان به حادّ نامحدود منتهی نشود، ادامه دارد. که تسلسل پیش میآید.
پس گریزی نیست جز اینکه«الله»، نامحدود باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
1) صمد : تو پر بودن
توضيح : معنای صمد
وقتی هم که اللَّهُ الصَّمَدُ (٢) میگوید، «صمد» بودن در مقابل اجوف بودن است و اجوف بودن به معنای توخالی کردن است و «صمد» به معنای تو پر بودن است، اجوف یعنی توخالی است و اگر پر دیده میشود، درونش را پرکردهاند. و اگر «صمد» میگویند، به بیان مطلق، یعنی خدا تنها وجودی است که وجودش از خودش است، و غیر او هر کسی را که شما میبینید، وجودش از خودش نیست، و وجود را خدا به او داده است.
و اگر بخواهیم این را به زبان عرفی بیان کنیم، یعنی خدا آن سید و سروری است که به هیچ کس احتیاج ندارد ولی همه به او احتیاج دارند.
وقتی یک موجودی برای وجود داشتن محتاج خداست، به طریق اولی برای تحقق آثار و افعالش محتاج به خداست. و وقتی گفته میشود «صمد» عبارت اخرای توحید افعالی است، یعنی همین. یعنی در این عالم هیچ موجودی که خدا به او وجود نداده باشد نیست، و هیچ کاری هم به غیر این که خدا به آن کار تحقق ببخشد، نیست «لامؤثر فی الوجود الّا الله».
اثبات اینکه در عالم همه وجودشان را از خدا دارند
صمدیت از نظر اثبات، فرع احدیّت است، یعنی اثبات صمدیت تابع اثبات احدیت است. احدیت یعنی نامحدود بودن، یعنی هیچ وجودی را در عرض او نمیشود تصور کرد. در عالم هر چیزی که غیر خداست، وجودش از خداست. چون اگر وجودش از خودش باشد میشود یک حد و مرزی برای احد. یعنی اینجا دیگر خدا نیست و این وجود مال او نیست، و وجود نامحدود، محدود میشود. یعنی «صمد» بودن که بی نیاز بودن است و اینکه دیگران همه نیازمند او باشند، همه لوازم «احد» بودن است. و چیزی در عرض «احد» بودن از نظر اثبات نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
1) احد : در مورد چیزى و کسى بکار مى رود که قابل کثرت و تعدد نباشد
توضيح : و کلمه (احد) صفتى است که از ماده (وحدت ) گرفته شده، همچنان که کلمه (واحد) نیز وصفى از این ماده است، چیزى که هست، بین احد و واحد فرق است، کلمه احد در مورد چیزى و کسى بکار مى رود که قابل کثرت و تعدد نباشد، نه در خارج و نه در ذهن، و اصولا داخل اعداد
[ نظرات / امتیازها ]