از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(قل اعوذ برب الفلق ):(بگو پناه می برم به پروردگار صبحدم ) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه اسدي - تفسیرنمونه
پناه مى برم به پروردگار سپیده دم !
در نخستین آیه به شخص پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به عنوان یک الگو و پیشوا
دستور مى دهد: بگو: پناه مى برم به پروردگار سپیده صبح که دل سیاهى شب را مى شکافد (قل اعوذ برب الفلق ).
از شر تمام آنچه آفریده است (من شر ما خلق ).
از شر همه موجودات شرور، انسانهاى شرور، جن و حیوانات و حوادث و پیشامدهاى شر و از شر نفس اءماره .
((فلق )) (بر وزن شفق ) از ماده فلق (بر وزن خلق ) در اصل به معنى شکافتن چیزى و جدا کردن بعضى از بعضى دیگر است ، و از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح پرده سیاه شب مى شکافد، این واژه به معنى طلوع صبح ، به کار رفته ، همانگونه که ((فجر)) نیز به همین مناسبت بر طلوع صبح اطلاق مى شود.
بعضى آن را به معنى همه موالید و تمام موجودات زنده اعم از انسان و حیوان و گیاه مى دانند، چرا که تولد این موجودات که با شکافتن دانه و تخم و مانند آن صورت مى گیرد از عجیب ترین مراحل وجود آنها است ، و در حقیقت هنگام تولد جهش عظیمى در آن موجود رخ مى دهد و از جهانى به جهان دیگرى گام مى نهد.
در آیه 95 انعام مى خوانیم : ان الله فالق الحب و النوى یخرج الحى من المیت و مخرج المیت من الحى ((خداوند شکافنده دانه و هسته است ، زنده را از مرده خارج مى سازد، و مرده را از زنده )).
بعضى نیز مفهوم فلق را از این هم گسترده تر گرفته اند، و آن را به هر گونه آفرینش و خلقت اطلاق کرده اند، چرا که با آفرینش هر موجود پرده عدم شکافته مى شود و نور وجود آشکار مى گردد.
هر یک از این معانى سه گانه (طلوع صبح - تولد موجودات زنده - آفرینش هر موجود) پدیده اى است عجیب که دلیل بر عظمت پروردگار و خالق و مدبر
آن است ، و توصیف خداوند به این وصف داراى مفهوم و محتواى عمیقى است .
در بعضى از احادیث نیز آمده که ((فلق )) چاه یا زندانى در دوزخ است ، و همچون شکافى در دل جهنم خودنمائى مى کند.
این روایت ممکن است اشاره به مصداقى از مصداقهاى آن باشد نه اینکه مفهوم گسترده ((فلق )) را محدود کند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر راهنما

1 - خداوند، به پیامبر(ص) فرمان داد که خود را در پناه او قرار دهد.
قل أعوذ بربّ الفلق
2 - لزوم به زبان جارى کردن استعاذه به خداوند
قل
فعل «قل» گرچه امر به رسول اکرم(ص) است; ولى وجود آن در قرآن، قرینه تعمیم بر دیگران است. این گونه خطاب، از باب استعمال لفظ، در دو مفاد است; بدین صورت که خطاب به فرد معین و خطاب به فرد فرد مردم، هر دو مراد است.
3 - خداوند، تدبیرکننده صبحدم و صاحب اختیار طلوع فجر است.
بربّ الفلق
«فلق»، به معناى صبح یا فجر است (قاموس). تناسب این کلمه با معناى «فَلْق» (شکافتن)، از این جهت است که طلوع فجر، تاریکى را مى شکافد.
4 - اشتقاق مخلوقات از یکدیگر، جلوه ربوبیت خداوند بر آنان است.
بربّ الفلق
از جمله معانى «فَلَق»، تمام مخلوقات است (لسان العرب). اطلاق این وصف بر آنها، به خاطر این است که «شقّه شدن» و «شکافتن»، در پیدایش آنها نقشى اساسى دارد.
5 - توصیف خداوند به «تدبیرکننده صبحدم»، از آداب استعاذه به خداوند
قل أعوذ بربّ الفلق
6 - خداوند، آموزنده الفاظ استعاذه به پیامبر(ص)
قل أعوذ بربّ الفلق
7 - پیامبر(ص)، در معرض آسیب و خطر و نیازمند امداد الهى
قل أعوذ بربّ الفلق
8 - خداوند، بر حفاظت انسان ها از خطرها و آسیب ها توانا است.
قل أعوذ بربّ الفلق
9 - برطرف شدن تاریکى با طلوع سپیده دم، نعمتى بزرگ از جانب خداوند
بربّ الفلق
10 - برطرف شدن تاریکى شب و شکافتن آن با طلوع صبحدم به تدبیر خداوند، دلیل توانمندى او بر نجات انسان ها از حوادث خطرناک
قل أعوذ بربّ الفلق
11 - توجّه به ربوبیت خداوند و حاکمیت تدبیر او بر نظام هستى، برانگیزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمینان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است.
قل أعوذ بربّ الفلق
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
الفلق والفرق : الصبح ، لأن اللیل یفلق عنه ویفرق : فعل بمعنی مفعول . یقال فی المثل : هو أبین من فلق الصبح ، ومن فرق الصبح . ومنه قولهم : سطع الفرقان ، إذا طلع الفجر . وقیل : هو کل ما یفلقه الله ، کالأرض عن النبات ، والجبال عن العیون ، والسحاب عن المطر ، والأرحام عن الأولاد ، والحب والنوی وغیر ذلک . وقیل : هو واد فی جهنم أوجب فیها من قولهم لما اطمأن من الأرض : الفلق . والجمع : فلقان . وعن بعض الصحابة أنه قدم الشأم فرأی دور أهل لذمة وما هم فیه من خفض العیش وما وسع علیهم من دنیاهم ، فقال : لا أبالی ،ألیس من ورائهم الفلق ؟ فقیل : وما الفلق ؟ قال : بیت فی جهنم إذا فتح صاح جمیع أهل النار من شدة حره [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  بتول کوهي - تفسیر المیزان
در این سوره به رسول گرامی خود دستور می‏دهد که از هر شر و از خصوص بعضی شرور به او پناه ببرد، و این سوره به طوری که از روایات وارده در شان نزولش بر می‏آید در مدینه نازل شده است.

قل اعوذ برب الفلق مصدر عوذ که کلمه اعوذ متکلم وحده از مضارع آن است، به معنای حفظ کردن خویش و پرهیز دادن از شر از راه پناه بردن به کسی است که می‏تواند آن شر را دفع کند، و کلمه فلق - به فتحه اول و سکون دوم - به معنای شکافتن و جدا کردن است، و این کلمه در صورتی که با دو فتحه باشد صفت مشبهه‏ای به معنای مفعول خواهد بود، نظیر قصص به دو فتحه (چون قصص به کسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، که به معنای مقصوص یعنی حکایت شده، و یا نقل شده است، و غالبا این کلمه بر هنگام صبح اطلاق می‏شود، و فلق یعنی آن لحظه‏ای که نور گریبان ظلمت را می‏شکافد و سر بر می‏آورد.

و بنابراین، معنای آیه چنین می‏شود: بگو من پناه می‏برم به پروردگار صبح، پروردگاری که آن را فلق می‏کند و می‏شکافد، و مناسب این تعبیر با مساله پناه بردن از شر، که خود ساتر خیر و مانع آن است، بر کسی پوشیده نیست.

ولی بعضی از مفسرین گفته‏اند: مراد از کلمه فلق هر چیزی است که از کتم عدم به وسیله خلقت سر بر آورد، برای اینکه خلقت و ایجاد در حقیقت شکافتن عدم، و بیرون آوردن موجود به عالم وجود است، در نتیجه رب فلق مساوی با رب مخلوق است.

بعضی دیگر گفته‏اند: کلمه فلق نام چاهی است در جهنم.

مؤید این قول بعضی از روایاتی است که در تفسیر این سوره وارد شده.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد مصطفي فاطمي کيا - فی ظلال القرآن / مولف : سید قطب / مترجم : دکتر خرمدل
(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) (١)
بگو: پناه می‌برم به پروردگار سپیده‌دم‌.
یکی از معانی «‌فلق‌« صبح است‌. معنی دیگری از معانی آن آفرینش کلّ ‌کائنات است‌. اشاره به هر آن چیزی است‌ که وجود و حیات آن می‌شکافت و پدیدار می‌آید. همان ‌گونه ‌که در سورۀ انعام فرموده است‌:
(إن الله فالق الحب والنوى یخرج الحی من المیت ومخرج المیت من الحی).
خدا است که دانه و هسته را می‌شکافد (‌و گیاه و درخت از آنها می‌رویاند. همو است که‌) زنـده را از مرده‌، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد (‌از قبیل آفریدن انسان از خاک‌، و تولید شیر از حیوان‌)‌. (انعام/95)
همچنین فرموده است‌:
(فالق الإصباح وجعل اللیل سکنا والشمس والقمر حسبانا).
او است که صبح (‌سیمین را از شب قیرین‌) پـدیدار ساخته است (‌تا زندگان برای کسب معاش به تلاش ایستند) و شب را مایۀ آرامش (‌و آسایش جسم و جان‌،‌) و خورشید و ماه را وسیلۀ حساب (‌مردمان در امور ما هم همان چیزی را می‌گوئیم ‌که پیغمبر خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم روزمرۀ عبادی و تجاری خود) کرده است‌. (‌انعام/96)
چه مراد از (‌فلق‌) صبح باشد، و انسان پناه به پروردگار صبحی ببرد که در پرتو نور و روشنائی از شرّ و بلای هر چیز پیچیدۀ پنهان ایمن می‌سازد، و چه هدف آفرینش هستی باشد، و انسان پناه به پروردگار آفرینش هستی ببرد از شرّ و بلای آفریدگان او، معنی همآوا و همنوا با چیزی است‌ که بعد از آن می‌آید: [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیرهدایت
[1] کلماتی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ زبان‌ می‌رانیم‌، ولی‌ درباره معانی‌ خارجی‌ و مصادیق‌ واقعی‌ ‌آنها‌ نیندیشیم‌، غامض‌ و اسرار آمیز باقی‌ می‌ماند، مگر عبارتها پلهایی‌ ‌برای‌ گذشتن‌ و رسیدن‌ ‌به‌ معانی‌، و کلمات‌ اشاره‌هایی‌ ‌به‌ حقایق‌ نیست‌ ‌که‌ کلمه استعاذه‌ و پناه‌ بردن‌ ‌به‌ چیزی‌ یکی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌آن‌ هنگام‌ ‌که‌ شخص‌ اعتماد ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ نفس‌ خویش‌ ‌در‌ رو ‌به‌ رو شدن‌ ‌با‌ خطر هولناک‌ ‌از‌ دست‌ می‌دهد، و چنان‌ گمان‌ دارد ‌که‌ آنچه‌ ‌به‌ ‌آن‌ پناه‌ می‌برد قادر ‌بر‌ جلوگیری‌ ‌از‌ ‌آن‌ خطر ‌است‌، ‌به‌ ‌آن‌ چنان‌ پناه‌ می‌برد ‌که‌ گرفتار جانور درنده‌ای‌ ‌به‌ یک‌ غار ‌ یا ‌ دژ پناهنده‌ می‌شود!

گاه‌ خطرهایی‌ ‌که‌ مردم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ می‌هراسند، تنها وهم‌ و گمان‌ و وسوسه شیطانی‌ ‌است‌، ‌که‌ ‌در‌ برابر ‌آن‌ بشر ‌در‌ زمانی‌ ‌به‌ جن‌ و جادو و بت‌ پناه‌ می‌برده‌، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ شایسته‌ پناه‌ بردن‌ ‌به‌ آفریننده جهان‌ بوده‌ ‌است‌.بدین‌ گونه‌ ‌خدا‌ ‌به‌ ‌ما فرمان‌ داده‌ ‌است‌ ‌که‌ تنها ‌به‌ ‌او‌ پناه‌ بریم‌، و ‌از‌ التجای‌ ‌به‌ ‌آنها‌ خودداری‌ ورزیم‌ و ‌اینکه‌ مطلب‌ ‌را‌ ‌به‌ صراحت‌ بگوییم‌، گفته‌ ‌است‌:

«قُل‌‌-‌ بگو:» ای‌ کافران‌؟ ‌در‌ ‌آن‌ هنگام‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌به‌ مردم‌ و شرکای‌ فرضی‌ ‌خدا‌ و جادوگران‌ و کاهنان‌ و جن‌ و نظایر اینها پناه‌ می‌برید، ‌من‌ «أَعُوذُ بِرَب‌ِّ الفَلَق‌ِ‌-‌ ‌به‌ خداوند همه آفریده‌ها پناه‌ می‌برم‌.»

می‌پرسیم‌ ‌که‌ اولا: مفردات‌ استعاذه‌ و شروط ‌آن‌ چیست‌! ثانیا فلق‌ ‌یعنی‌ چه‌! استعاذه‌ حالتی‌ نفسانی‌ ‌است‌ ‌که‌ مایه ‌آن‌ ترسیدن‌ ‌از‌ خطر ‌است‌ و اعتماد داشتن‌ ‌به‌ ‌آن‌ کس‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌او‌ پناه‌ خواسته‌ ‌شده‌، و علاوه‌ ‌بر‌ ‌آن‌ تمرینی‌ ‌برای‌ جلب‌ خرسندی‌ شخصی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌او‌ پناه‌ می‌طلبیم‌، و ‌از‌ ‌اینکه‌ گذشته‌، مطمئن‌ بودن‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ امر ‌که‌ تنها ‌او‌ قادر ‌به‌ دفع‌ خطر و نجات‌ دادن‌ ‌ما ‌است‌.

اما درباره معنی‌ فلق‌ اختلاف‌ فراوان‌ ‌است‌: بعضی‌ گفته‌اند ‌که‌ ‌آن‌ چاهی‌ ‌در‌ جهنم‌ ‌است‌ ‌که‌ دوزخ‌ ‌به‌ آتش‌ سوزان‌ ‌است‌‌-‌ پناه‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ ‌از‌ ‌آن‌، و بعضی‌ دیگر ‌آن‌ ‌را‌ صبح‌ ‌ یا ‌ زمین‌ مطمئن‌ ‌ یا ‌ کوه‌ها ‌ یا ‌ صخره‌ها دانسته‌اند، ولی‌ بهترین‌ قول‌ ‌در‌ معنی‌ ‌آن‌ کلام‌ جامعی‌ ‌است‌ ‌که‌ می‌گوید: معنی‌ ‌آن‌ همه آفریده‌های‌ ‌خدا‌ ‌است‌، بدان‌ سبب‌ ‌که‌ ‌خدا‌ می‌گوید: أَ وَ لَم‌ یَرَ الَّذِین‌َ کَفَرُوا أَن‌َّ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌َ کانَتا رَتقاً فَفَتَقناهُما.«1»

و رب‌ الفلق‌: ‌آن‌ کس‌ ‌است‌ ‌که‌ دانه‌ ‌را‌ شکافت‌، و صبح‌ ‌را‌ شکافت‌، و کوه‌ها ‌را‌ ‌با‌ نهرها شکافت‌، و آسمانها و زمین‌ و همه‌ چیز ‌را‌ شکافت‌ و آشکار کرد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : عالی بود
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » مجمع البیان
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

هان اى پیامبر! بگو: پناه مى برم به پرودگار سپیده دم،

در آیه، گرچه به ظاهر روى سخن با پیامبر است و به او فرمان مى رسد، امّا پیام به همه مردم مى باشد و منظور این است که: هان اى پیامبر! به مردم بگو و بیاموز که: به پروردگار سپیده دم و آفریدگار و تدبیرگر توانا و فرزانه آن پناه مى برم؛ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » یوسفعلی
6301. In Allah's created world, there are all kinds of forces and counterforces, especially those put in motion by beings who have been endowed with some sort of will. The forces of good may be compared to light, and those of evil to darkness. Allah can cleave the depths of darkness and produce light (6:96), and therefore we should cast off fear and take refuge in divine guidance and goodness.
6302. Falaq is the Dawn or Daybreak, the cleaving of darkness and the manifestation of light. This may be understood in various senses: (1) literally, when the darkness of the night is at its worst, rays of light pierce through and produce the dawn; (2) when the darkness of ignorance is at its worst, the light of Allah pierces through the soul and gives it enlightenment: 24:35; (3) non-existence is darkness, and life and activity may be typified by light. The author and source of all true light is Allah, and if we seek Him, we are free from ignorance, superstition, fear, and every kind of evil. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  صفدر فولادي
فلق؛ بنا بر قول مشهور و متواتر، یعنی شکافتن و جدا کردن و لذا لحظه ای که نور صبح؛ تاریکی را میشکافد؛ فلق ایجاد میشود.
گویا نور را باید با شکاف تاریکی و ظلمت بوجود آورد. یک معنی استعاره ای هم میتوان در این رابطه بیان کرد و آن اینکه اگر در تشبیه؛ شب را ( در مثل ) شر بگوئیم یا حداقل پوشاننده و ساتر خیر؛ شکاف شب و آغاز نور و روشنائی را میتوان شروع و آغاز خیر تشبیه کرد.
پس باید بکسی پناه برد که ستر و پوشش و لایه ای را که بر روی خیر کشیده شده بود؛ با فلق برداشته و می شکافد تا نور و روز و روشنائی و خیر پدیدار گردد.
تعابیر دیگری را هم میتوان از فلق، منظور داشت که از سوی مفسرین بیان نیز شده است؛ باینکه فلق ناظر به خلقت و وجود نیز میباشد یعنی هر چیزیکه از عدم به خلقت می آید؛ فلق است. یعنی بایستی عدم، شکافته شود تا وجود؛ موجود شود. پس بقول مرحوم علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان رب فلق یعنی رب مخلوق
همیشه اینطور فکر میکنم که بیان یک صفت، برای حضرت احدیت در طول آیه یا آیات بعدی و حتی در کل سوره؛ باید جستجوی معنوی کرد؛ یعنی بایستی یک رابطه ای بین صفتی که پسوند رب یا اسامی مشابه آن هست، مثل رب الفلق رب الناس رب... با معانی ائی که بعدا می آید؛ یک ارتباط معنائی وجود داشته باشد.
اینکه میفرماید: خدای صبحدم بایست با دیده بصیرت؛ تامل و تعمق کرد که بعد از امر به پناه بردن به خدای صبحدم؛ چه مطلبی آمده و چه چیزی امر یا تاکید شده است؟! احتمالا نبایستی بی ارتباط با ماقبل خود باشد. بیان صفت قطعا متناسب با موضوع و متن میباشد
فلق چاه عمیقی است در جهنم که اهل آتش از شدّت حرارتش به خدا پناه می برند و آن چاه از خدا می خواهد که حرارتش را از خود خارج سازد، پس خدای متعال به آن چاه اذن می دهد، پس وقتی آتش از آن چاه خارج می شود، تمام جهنّم را به آتش می کشاند و در این چاه صندوقی است که از آتش آن، اهل آن چاه به خدا پناه می برند و در آن صندوق تابوتی است که در آن شش نفر از اولین و شش نفر از آخرین عذاب می شوند امّا شش نفر از اولین: قابیل پسر حضرت آدم است که برادر خود را کشت، و نمرود آن کسی که حضرت ابراهیم را در آتش افکند، و فرعون که پادشاه زمان حضرت موسی بود، و سامری که گوساله ساخت، و آن کسی که مردم یهودی را به شرک بازگرداند و آن که نصاری را مشرک نمود. و امّا شش نفر از آخرین: اوّلی(ابی بکر لعنت الله علیه) و دومی (عمر لعنت الله علیه) و سومی (عثمان لعنت الله علیه) و چهارمی (معاویه لعنت الله علیه) و رئیس خوارج (لعنت الله علیه) و ابن ملجم (لعنت الله علیه) – که خداوند همۀ آنها را لعنت کند – می باشند.»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : لطفا منبع تفسیر را نیز ذکر فرمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه سید ابراهیم بروجردی
قوله تعالی : {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ}
در این سوره خــــداوند به پیغمبرش امر میکند که به امت بگوید پناه برید بخــــدا از شر این چیزها, البته مفسرین در معنای فلق اختلاف کرده اند. ابن عباس گفت فلق صبح است چه شب از آن شکافته میشود و بعضی گفتند بمعنای خلق است, چه موجودات از عدم شکافته میشوند و از آن بیرون می آیند و جمله من شر ما خلق بعد از خاص است و مراد جمع مخلوقات از آدمی و سباع و درندگان و حیوانات است.
ابن بابویه از حضرت صادق ع روایت کرده فرمود فلق چاهی است در جهنم که اهل جهنم از آتش آن پناه میبرند و از خــــداوند سؤال میکنند که اجازه بفرماید تنفس کنند که آن به اذن پــــروردگار تنفس میکنند ولی از شدت حرارت آن جهنم میسوزند و در آن چاه صندوقی از آتش است که اهل آن چاه به خــــدا پناه میبرند از شدت حرارت صندوق و در آنجا شش نفر از مردم اولین و شش نفر از آخرین است. اولین قابیل پسر آدم که برادرش را کشت و دوم نمرود که حضرت ابراهیم را در آتش افکند و سوم فرعون و چهارم سامری که بت گوساله ساخت و پنجم کسی است که بنی اسرائیل را از دین موسی برگردانید و ششم همان شخصی است که نصاری را از دین و طریقه حضرت عیسی بازداشت و شش نفر آخرین اولی و دومی و سومی ... و معاویه و ذوالثدبین رئیس خوارج نهروان و ابن ملجم قاتل امیرالمؤمنین ع.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.