از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
111) (وقالوا لن یدخل الجنه الا من کان هودا او نصاری ):(یهود و نصاری گفتند هرگز داخل بهشت نمی شود مگر کسی که یهودی یا نصاری باشد)تا اینجااعتراضات وسرزنشهامتوجه یهود بود وازاینجا خطاب متوجه نصاری هم می شود،(تلک امانیهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین ): (این آرزوی آنانست ،ای پیامبر بگو اگر راست می گوئید دلیل خود را بیاورید)یعنی برای ادعای دروغین خود برهان و دلیل اقامه نمائید . [ نظرات / امتیازها ]
112) (بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه ولا خوف علیهم و لا هم یحزنون ):(آری ،هر کس تسلیم کرد رویش را برای خدا، در عین حال نیکو کار باشد پس پاداش او در نزد پروردگارش می باشد و نه ترسی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند)،یعنی هر کس در عقیده و عمل تسلیم اوامر الهی باشد در حالی که در عمل و عقیده نیکوئی نماید و هم نیک بیاندیشد و هم نیک عمل کند،(سعادت به حقیقت ایمان و عبودیت است و دائر مدار اسم نمی باشد،یعنی نام یهودی یا مسیحی یا مسلمان باعث سعادت نمی شود)پس آنگاه خداوند تمامی اعمال و عقاید او را استیفاء می کند و بهتر ازآنچه کردند ومزید بر آن هم از فضل خود به آنان می بخشد و خدا همه وسائل امنیت وشادمانی را برای آنان فراهم می سازد و لذا خوف و حزنی نخواهندداشت . [ نظرات / امتیازها ]
  سيد علي بهبهاني - تفسیر نور
111) هرگونه عقیده‏اى باید بر اساس دلیل باشد. قرآن، مطالب خود را با دلیل بیان کرده است و از مخالفان نیز تقاضاى دلیل مى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
112) آیه علّت ورود در بهشت را، تسلیم فرمان خدا و نیکوکار بودن مى‏داند. یعنى بهشت به ادّعا وشعار به کسى داده نمى‏شود، بلکه ایمان و عمل‏صالح لازم است. [ نظرات / امتیازها ]
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
111) وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌ تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (111)
شأن نزول: نزد اکثر مفسرین آنکه: یهود گفتند داخل بهشت نشود مگر یهود. و نصارى گفتند: داخل بهشت نشود مگر نصارى. به جهت عنادى که میان آنها بود یکدیگر را طعن مى‌زدند در گمراهى، حق تعالى بیان ادعادر آنها را فرماید:

وَ قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ: و گفتند یهود و نصارى هر یک به دیگرى، هرگز داخل نمى‌شود بهشت را، إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌: مگر آن کسى که یهودى یا نصرانى باشد.
نکته: تلفیف میان قول یهود و نصارى به جهت اعتماد است بر فهم سامع که ردّ هر فرقه‌اى کند به قول خودش که آنچه گویند و ادعا نمایند باطل مى‌باشد.
تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ‌: این تمناها آرزوى یهود و نصارى است از ادعاى عدم نزول خیر از خدا بر مؤمنان، و تمناى ردّ ایشان به کفر و داخل نشدن غیر یهود و نصارى به بهشت، تماما از اباطیل و اکاذیب آنها است.
قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ‌: بگو اى پیغمبر در جواب ایشان: بیاورید برهان و حجت خود را بر دعوى اختصاص شما به داخل بهشت، إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ‌: اگر شماها راستگو هستید در قول خود، زیرا هر ادعائى که بدون دلیل باشد از درجه اعتبار ساقط و مسموع نیست؛ و البته آن دلیل باطل، و تکیه بر تمناى بى‌دلیل، مستلزم حماقت و بلاهت است؛ چنانچه حضرت امیر المؤمنین علیه السلام فرماید: لا تتّک على المنى فانّها بضایع النّوکى یعنى تکیه مکن بر آرزوهاى باطل و غیر واقع، که آن سرمایه احمقها مى‌باشد.
و از حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلم مروى است که فرمود:
الکیّس من دان نفسه و عمل لما بعد الموت و العاجز من اتّبع نفسه هواها و تمنّى على اللّه‌ «1»: یعنى عاقل کسى است محاسبه نفس خود کند و عمل نماید براى بعد از مرگ، و عاجز کسى است که عقل خود را تابع هواى نفس خود گرداند و آرزو داشته باشد براى خداى تعالى.

تنبیه: آیه شریفه دال است بر فساد تقلید در اصول دین و ملحقات آن،
زیرا اگر تقلید جایز بود هر آینه به برهان و حجت مأمور نمى‌شدند؛ و لکن در فروع که اعمال طاعات و عبادات شرعیه است، تقلید لازم مى‌باشد. و نیز دلالت دارد بر جواز محاجه در دین نسبت به عالم براى اثبات حق و ردّ باطل. [ نظرات / امتیازها ]
112) بَلى‌ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (112)

بَلى‌ مَنْ أَسْلَمَ‌: ( «بلى» کلمه ایجاب است براى اثبات آنچه نفى کرده بودند) یعنى چنین نیست که تصور نموده‌اند، بلکه هر کس تسلیم نمود و خالص ساخت، وَجْهَهُ لِلَّهِ‌: همّ خود را براى خدا، و به تمام جهات مطیع و منقاد اوامر الهى شد و پاکیزه گردانید نفس خود را و غیر را شریک در عبادت قرار نداد، وَ هُوَ مُحْسِنٌ‌: و حال آنکه او نیکوکار باشد در کردار و گفتار، یعنى عمل خود را به ریا و سمعه و خودنمائى آمیخته نگردانیده و بر وفق آنچه مأمور شده بر وجه اخلاص بجاى آورده، فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ‌: پس براى او است ثواب که موعود است بر عمل او، و ثابت است نزد پروردگارش که ضایع و ناقص نخواهد شد. وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ‌: و هیچ ترسى نیست براى ایشان از فوت ثواب، وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ‌: و نه ایشان محزون شوند از تصور زوال آن اجر و ثواب در روز حساب.

تبصره: آیه شریفه دلالت دارد بر آنکه ترتب ثواب و اجر نسبت به طاعات و عبادات، منوط است به آنکه بنده تسلیم محض باشد در اوامر الهى به مرتبه‌اى که هیچ رأیى و اراده و استقلالى از خود نداشته باشد بالکلیه وجهه او متوجه به حضرت حق بوده و ابدا غیر را منظور ندارد، بلکه عمل را به تمام جهات خلوص بجاى آرد براى رضاى سبحانى. [ نظرات / امتیازها ]
 » روان جاوید
111) قالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصارى‌ تِلْکَ أَمانِیُّهُمْ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (111)

ترجمه‌

گفتند هرگز داخل نمیشود بهشت را مگر کسیکه بوده است یهودیا ترسا این است آرزوهاى آنها بگو بیاورید دلیلتان را اگر هستید راستگویان..

تفسیر

طائفه یهود میگفتند بهشت مخصوص بما است و فرقه نصارى هم اظهار این اعتقاد را در باره خودشان میکردند و هیچکدام دلیل و برهانى بر دعوى خود اقامه نمینمودند فقط آرزوى هر یک از آن دو فرقه این بود که خداوند بهشت را مخصوص بآنها فرماید لذا خداوند مطالبه برهان و دلیل از آنها فرموده است تا عاجز شوند و خلاف مدعاى آنها بر اهل عالم ظاهر و هویدا گردد. [ نظرات / امتیازها ]
112) لى‌ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ (112)

ترجمه‌
آرى کسیکه تسلیم نمود روى خود را براى خدا با آنکه نیکوکار است پس از براى او است مزد او نزد پروردگارش و نه بیمى است بر ایشان و نه آنان اندوهناک شوند..

تفسیر
یعنى تسلیم حق شد چون آشکار شد حق و برهانش و نیکوکار کسى است که عملش براى خدا باشد و البته ثوابش در روز قیامت باو میرسد و نیکوکاران نمیترسند در آنروز که میترسند کفار چون مى‌بینند عقاب و عذاب الهى را و اندوهناک نمیشوند در حال سکرات موت براى آنکه بشارت بهشت بایشان میرسد و بنظر حقیر رفع خوف‌و اندوه از لوازم عادى تسلیم و رضا است باین جهت است کسیکه از خدا بترسد و راضى بقضاى او شود نه از کسى میترسد و نه غمگین میشود و این از آثار تسلیم است در دنیا و آنچه بیان شد در آخرت است خداوند این مقام را بشیعیان عطا فرماید که بهشت حقیقى این است و بس. [ نظرات / امتیازها ]