خداى سبحان انبیا را در یک درجه قرار نداده است؛ بلکه بین آنان برترى نهاده است و بعضى برتر از بعضى دیگر هستند و بعضى پائین تر از بعض دیگر؛ ولى همه آن ها مشمول فضل خدا هستند چون رسالت فى نفسه فضیلتى است که در همه آنان هست. {تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : پس در بین انبیا اختلاف مقام و تفاضل در درجات هست در عین اینکه همه آنان در اصل فضل رسالت مشترک هستند و در مجمع کمالات که همان توحید باشد سهیم هستند؛ بر خلاف اختلافاتى که در بین امت هاى آنان، بعد از آنان پیدا مى شود. چون اختلاف امت ها به ایمان و کفر و نفى و اثبات است و معلوم است که میان این دو جامع نیست. به همین جهت است که در آیه مورد بحث از این دو گونه اختلاف دو جور تعبیر آورد؛ اختلاف انبیا را تفضیل خواند و این تفضیل را به خودش نسبت داد و فرمود: «ما بین آنان اختلاف درجه قرار دادیم» و اختلاف امت ها را اختلاف خواند و آن را به خود امت ها نسبت داد و فرمود: «ولیکن اختلاف کردند».
از آنجا که خواسته است به امر رسولان و به مقام والاى ایشان احترام بگذارد با کلمه (تلک) که ضمیر اشاره به دور است اشاره نمود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
1 انبیا، مقامى بس والا دارند. ((تلک )) اشاره به دور ومقام والاست .
2 انبیا، همه در یک رتبه نیستند. یگانگى در هدف ، مانع بعضى کمالات ویژه و برترى هاى خاصّ نیست . (فضّلنا بعضهم على بعض )
3 تجلیل از انبیاى گذشته لازم است . موسى وعیسى علیهما السّلام در آیه تکریم شده اند. (من کلّم اللّه ... عیسى بن مریم )
4 سنّت و قانون خداوند، آزاد گذاشتن انسان است . او مى تواند مردم را به اجبار به راه حقّ وادار کند، امّا رشد واقعى در سایه آزادى است . در این آیه دو بار مى خوانیم که اگر خدا مى خواست ، اختلاف و نزاعى میان مردم ایجاد نمى شد. (و لو شاء اللّه )
5 ریشه ى اکثر اختلافات ، هوس ها، حسدها و خودبینى هاست ، نه جهل و ناآگاهى . (من بعد ما جائتهم البیّنات )
6 راه انبیا، همراه با دلیل روشن است . (بیّنات )
7 اختلافات اعتقادى ، از عوامل پیدایش جنگ هاست . البتّه دین منشاء اختلاف نیست ، بلکه مردم اختلاف مى کنند. (ولو شاء اللّه ما اقتتل ... ولکن اختلفوا)
8 اختلاف عقائد مردم ، دلیل اختیار آنها است . (فمنهم من امن و منهم من کفر)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]