از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «بعوضه»
(بعوضة) به معناى پشه است که یکى از حشرات معروف و از کوچک ترین حیواناتى است که به چشم دیده می ‌شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 141 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مراحل ضلالت
یک مرحله از ضلالت و کورى دنبال کارهاى زشت انسان به عنوان مجازات در انسان گنهکار پیدا می ‌شود و این غیر آن ضلالت و کورى اولى است که گنهکار را به گناه واداشت. {وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ}

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 141 قالب : تفسیری موضوع اصلی : فاسق- فاسقین گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عمومیت در معنای هدایت و اضلال
هدایت و اضلال دو کلمه جامعه هستند که تمامى انواع کرامت و خذلانى که از سوى خداوند به سوى بندگان سعید و شقى مى ‏رسد را شامل می‌ شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 141 و 142 قالب : تفسیری موضوع اصلی : قانون گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  زندگى سه گانه انسان و تاثر حیات متاخر از زندگى متقدم‏
انسان قبل از زندگى دنیا زندگى دیگرى داشته است و بعد از آن نیز زندگى دیگرى خواهد داشت و زندگى سومش تابع حکم زندگى دوم او و زندگى دومش تابع حکم زندگى اولش است. پس انسانى که در دنیا است در بین دو زندگى قرار دارد، یکى سابق و یکى لاحق. این آن معنایى است که از ظاهر قرآن استفاده می ‌شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 142 و 143 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حیات- زندگی گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نتیجه اعمال انسان در زندگی آتی‌اش
گفتار خداى تعالى درباره مسئله قیامت و زندگى آخرت بر دو وجه است:

1- مجازات، که پاداش و کیفر انسان ها را بیان مى ‏کند.

2- تجسم اعمال است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 144 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پاداش اعمال گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  منظور از فاسقین
کلمه (فسق) به معناى بیرون شدن از پوست است. چون وقتى می ‌گویند: «فسقت التمرة» معنایش این است که خرما از پوستش بیرون آمد. و به همین جهت خود قرآن نیز کلمه«فاسقین» را تفسیر کرد به «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ» (بقره/27) و معلوم است که نقض عهد وقتى تصور دارد که قبلاً بسته و محکم شده باشد. پس نقض عهد نیز نوعى بیرون شدن از پوست است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 144 قالب : تفسیری موضوع اصلی : فاسق- فاسقین گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حقیقی بودن اوصاف بندگان در قرآن
زنهار که خیال نکنى این صفاتى که خداى سبحان در کتابش براى سعداى از بندگانش و یا اشقیا اثبات مى ‏کند، براى مقربین و مخلصین و مخبتین و صالحین و مطهرین و امثال آنان اوصافى و براى ظالمین و فاسقین و خاسرین و غاوین و ضالین و امثال آنان اوصاف دیگرى ذکر کرده است، صرف عبارت ‏پردازى و اوصافى مبتذل است که اگر چنین فکر کنى قریحه و درکت در فهم کلام خداى تعالى دچار اضطراب گشته و همه را به یک چوب می ‌رانى و آن وقت کلام خداوند را هم مانند سخنان دیگران غلط ‌هایى عامیانه و سخنى ساده بازارى خواهى گرفت. بلکه تمامی این ها اوصافى است که از حقایقى روحى و مقاماتى معنوى پرده بر می ‌دارد که یا در راه سعادت آدمى قرار دارند و یا در راه شقاوت و بدبختیش و هر یک از آن ها مبدأ آثارى مخصوص به خود و منشأ احکامى خاص و معین هستند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 145 قالب : تفسیری موضوع اصلی : ویژگی های قرآن گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه جبر و اختیار و اراده خدا
در مورد جبر و تفویض به این چند نکته می ‌توان اشاره کرد: 1. تشریع بر اساس اجبار در افعال نیست و خداى تعالى کسی را مجبور به هیچ کارى نکرده است. در نتیجه آنچه تکلیف کرده است بر وفق مصالح خود بندگان است، مصالحى در معاش و معادشان. این تکالیف از آن رو متوجه بندگان است که مختار در فعل و ترک هر دو هستند و مکلف به آن تکالیف، از این رو پاداش و کیفر مى ‏بینند که آنچه خیر و یا شر انجام می ‌دهند به اختیار خودشان است. 2. آنچه خداى تعالى از ضلالت و خدعه و مکر و امداد و کمک در طغیان و مسلط کردن شیطان و یا سرپرستى انسان ‌ها و یا رفیق کردن شیطان را با بعضى از مردم و به ظاهر اینگونه مطالب که به خود نسبت داده است، تمامى آن ‌ها آن طور منسوب به خداوند است که لایق ساحت قدس او باشد و به نزاهت او از لوث نقص و قبیح و منکر برنخورد. چون برگشت همه این معانى بالاخره به اضلال و فروع و انواع آن است و تمامى انحای اضلال منسوب به خدا و لائق ساحت او نیست تا شامل اضلال ابتدایى و به طور اغفال هم بشود. بلکه آنچه از اضلال به او نسبت داده می ‌شود اضلال به عنوان مجازات و کیفر است که افراد طالب ضلالت را به آن مبتلا می ‏کند چون بعضی افراد به راستی طالب ضلالتند و به سو اختیار به استقبالش می ‏روند. همچنانکه خداى تعالى نیز این ضلالت را به خودش نسبت داده و فرموده است: «یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ» (بقره/26) و نیز فرموده است: «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» (صف/5) و نیز فرموده است: «کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ» (مومن/34). 3. قضای خداوند اگر به افعال بندگان تعلق گیرد، از این جهت نیست که آن افعال در حال حاضر افعالی است منسوب به فاعل‌ آن افعال، بلکه از این جهت تعلق می ‏گیرد که موجودی است از موجودات و مخلوقی است از مخلوقات خداوند. 4. تشریع همان ‌طور که با جبر نمی ‌سازد، همچنین با تفویض نیز نمی ‌سازد. چون در صورت تفویض امر و نهی خداوند به بندگان، آن هم امر و نهی مولوی، امر و نهی کسی است که حق چنان امر و نهیی را ندارد. برای اینکه در این صورت اختیار عمل را به خود بندگان واگذار کرده است، علاوه بر اینکه تفویض تصور نمی ‌شود مگر آنکه خدای تعالی را مالک مطلق ندانیم و مالکیت او را از بعضی مایملک او سلب کنیم.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 145 تا 149 قالب : فلسفی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نه جبر و نه اختیار
از معصومین(علیهم‌السلام) زیاد نقل شده است: لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین (نه جبر است، و نه تفویض، بلکه امرى است متوسط میانه دو امر).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 150 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه جبر و اختیار با قضا و قدر
چون امیرالمؤمنین على (علیه السلام) از صفین برگشتند، پیر‌مردى از آنان که با آن جناب در صفین شرکت داشت برخاست و عرض کرد: «یا امیر المؤمنین، بفرما ببینم آیا این راهى که ما رفتیم به قضای خداوند و قدر او بود یا نه؟» امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: «بله اى پیرمرد. به خدا سوگند بر هیچ تلّى بالا نرفتید و از هیچ زمین پستى پایین نیامدید مگر به قضایى از خدا و قدرى از او». پیرمرد عرضه داشت: «حال که چنین است زحماتى را که تحمل کردم به حساب خدا مى‏گذارم یا امیرالمؤمنین». حضرت فرمودند: «وای بر تو اى پیرمرد البته این ‌طور هم نپندار که منظورم از این قضا و قدر، قضا و قدر حتمى و لازم او باشد. چون اگر چنین باشد که هر کارى انسان انجام می ‌دهد و یا نمی ‌دهد همه به قضای حتمى خداوند صورت بگیرد، آن وقت دیگر ثواب و عقاب و امر و نهى(و تشویق) و زجر معناى صحیحى نخواهند داشت و وعد و وعید بى ‌معنا خواهد شد. دیگر هیچ بدکارى را نمى ‏توان ملامت کرد و هیچ نیکوکارى را نمی ‌توان ستود. بلکه نیکوکار سزاوارتر به ملامت می ‌شود از بدکار و بدکار سزاوارتر می ‌شود به احسان از آن کس که نیکوکار است. و این همان اعتقادى است که بت ‏پرستان و دشمنان خداى رحمان و نیز قدرى ‏ها و مجوسیان این امت به آن معتقدند. اى شیخ همین که خدا به ما تکلیف کرده است، کافى است که بدانیم او ما را مختار می ‌داند و همچنین اینکه نهى کرده است، نهیش از باب زنهار دادن است و در برابر عمل کم ثواب زیاد می ‌دهد. و اگر نافرمانى می ‌شود چنان نیست که مغلوب شده باشد و اگر اطاعت شود مطیع را مجبور به اطاعت کرده باشد. خداى تعالى زمین و آسمان ‌ها و آنچه را که بین آن دو است به باطل نیافرید. این پندار کسانی است که کفر ورزیدند و واى به حال کسانى که کفر ورزیدند از آتش (تا آخر حدیث).

علامه طباطبایی: اینکه در پاسخ فرمود به قضائی از خدا و قدری از او - تا آنجا که پیرمرد گفت زحماتی که تحمل کرده ‏ام به حساب خدا می‌ گذارم، یکی از مسائلی است که بعدها به عنوان علم کلام نامیده شد. توضیح اینکه در صدر اول اسلام اعتقاد به قضا و قدر از انکار حسن و قبح و انکار جزاى از روی استحقاق سر در مى ‏آورد و به همین جهت وقتى پیرمرد از امام على(علیه‌السلام) مى ‏شنود که حرکت به صفین به قضا و قدر خدا بوده است، گویى خبر تأثرآورى شنیده. چون مأیوس از ثواب شد و بلافاصله و با کمال نومیدى می ‌گوید رنج و تعب خود را به حساب خداوند مى ‏گذارم. یعنى حالا که اراده خداوند همه ‏کاره بود و مسیر ما و اراده ‏هاى ما فائده نداشته است و جز خستگى و تعب چیزى براى ما نماند. من این خستگى را به حساب او مى ‏گذارم، چون او با اراده خود ما را خسته کرده است. لذا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در پاسخش مى ‏فرماید: نه، این‌طور که تو فکر مى ‏کنى نیست، چون اگر مطلب از این قرار باشد ثواب و عقاب باطل می‌ شود (تا آخر حدیث)، که امام به اصول عقلایى که اساس تشریع و مبناى آن است، تمسک مى ‏کند و در آخر کلامش مى ‏فرماید: «خدا آسمان‌ ها و زمین را به باطل نیافریده است». می ‌خواهد بفرماید: اگر اراده جزافى که از لوازم جبر انسان‌ ها و سلب اختیار از آن ‌ها است، صحیح باشد، مستلزم آن است که فعل بدون غرض و بى‌فایده نیز از خداوند سر بزند. این نیز مستلزم آن است که احتمال بى‌ غرض بودن خلقت و ایجاد احتمال امرى ممکن باشد و این امکان با وجوب مساوى است. در نتیجه و روى این فرض، هیچ فایده و غایتى در خلقت و ایجاد نیست و باید خداوند آسمان‌ ها و زمین را به باطل آفریده باشد و این مستلزم بطلان معاد و سر بر آوردن تمامى محذورها است. گویا مراد آن جناب از اینکه فرمودند: «اگر بندگانش نافرمانی اش کنند به جبر نکرده ‏اند و اگر اطاعتش کنند باز مغلوب و مجبور نیستند» این است که نافرمان او، او را به جبر نافرمانى نمى ‏کند و فرمانبرش نیز او را به کراهت اطاعت نمى ‏کند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 150 تا 152 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مبنای جبر و اختیار
امام رضا (علیه ‌السلام) فرمودند: «اگر می ‌خواهید، در این مسئله (جبر و اختیار) اصلى کلى برایتان بیان کنم که در همه موارد به آن مراجعه نمایید. نه خودتان در آن اختلاف کنید و نه کسى بتواند بر سر آن با شما مخاصمه کند و هر کس هر قدر هم قوى باشد با آن قاعده نیروى او را در هم بشکنید.» اطرافیان عرضه داشتند: «بله، بفرمائید». حضرت فرمودند: «خداى عزوجل در صورتى که اطاعتش کنند، به اجبار و اکراه اطاعت نمی ‌شود (یعنى هر مطیعى او را به اختیار خود اطاعت مى ‏کند) و در صورتى که عصیان شود، مغلوب واقع نمی ‌شود (یعنى بر خلاف آنچه که تفویضى ‏ها پنداشته‏ اند، گنهکار از تحت قدرت او خارج نیست) و بندگان را در ملک خود رها نکرده است که هر چه بخواهند مستقلاً انجام دهند، بلکه هر چه را که به بندگانش تملیک کرده است خودش نیز مالک آن هست و بر هر چه که قدرتشان داده باشد، خودش نیز قادر بر آن هست. بنابراین اگر بندگانش اطاعتش کردند و اوامرش را به کار بستند، او جلو اطاعتشان را نمى ‏گیرد و راه اطاعت را به روى آنان نمى ‏بندد و اگر اوامرش را با نافرمانى پاسخ گفتند، یا از نافرمانیشان جلوگیرى مى ‏کند و یا نمى ‏کند. در هر صورت خود او بندگان را به نافرمانى وانداشته است.» آن گاه فرمودند: «هر کس حدود این قاعده کلى را به خوبى ضبط کند بر خصم خود غلبه مى ‏کند.»

علامه طباطبایی: اگر خواننده عزیز توجه فرموده باشد، گفتیم تنها عاملى که جبرى مذهبان را وادار کرد به اینکه جبرى شوند، بحث در مسئله قضا و قدر بود که از آن حتمیت و وجوب را نتیجه گرفتند. وجوب در قضا و وجوب در قدر را، و گفتیم که هم این بحث صحیح است و هم این نتیجه‏گیرى، با این تفاوت که جبریان در تطبیق بحث بر نتیجه اشتباه کردند و میان حقائق با اعتباریات خلط کردند و نیز وجوب و امکان برایشان مشتبه شد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 153 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  پاسخی به جبری مذهبان
جبرى مذهبان از قضا و قدر حتمیت و وجوب را نتیجه گرفتند. وجوب در قضا و وجوب در قدر را اما در تطبیق بحث بر نتیجه اشتباه کردند و میان حقائق با اعتباریات خلط کردند و نیز وجوب و امکان برایشان مشتبه شد. پس معلوم شد خطاى جبرى مذهبان از کجا ناشى شده است. از اینجا که نتوانستند تشخیص دهند که اراده الهى چگونه به افعال بندگان تعلق گرفته است و نیز نتوانستند میان دو اراده طولى با دو اراده عرضى فرق بگذارند و نتیجه این اشتباهشان این شد که گفتنند: «به خاطر اراده ازلى خداوند اراده بنده از اثر افتاده است».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 153 تا 155 قالب : فلسفی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عقیده معتزله در تفویض
معتزله هر چند که با جبرى مذهبان در مسئله اختیارى بودن افعال بندگان و سایر لوازم آن، مخالفت کرده ‏اند اما در راه اثبات اختیار، آن قدر تند رفته ‏اند که از آن طرف افتاده ‏اند. در نتیجه مرتکب اشتباهى شده‏ اند که هیچ دست کم از اشتباه آنان نیست. و آن این است که اول در برابر جبری ها تسلیم شده ‏اند که اگر اراده ازلیه خداوند به افعال بندگان تعلق بگیرد، دیگر اختیارى باقى نمى ‏ماند. این را از جبری ها قبول کرده ‏اند. ولى معتزله براى اینکه اصرار داشته ‏اند بر اینکه مختار بودن بندگان را اثبات کنند، ناگزیر گفته ‏اند: «از اینجا مى ‏فهمیم که افعال بندگان مورد اراده ازلیه خداوند نیست» و ناگزیر شده ‏اند براى افعال انسان ‌ها، خالقى دیگر قائل شوند و آن خود انسان ‌هایند. و خلاصه ناگزیر شده‏ اند بگویند: «تمامى موجودات خالقى دارند به نام خدا ولى افعال انسان ‌ها خالق دیگرى دارد و آن خود انسان است». غافل از اینکه این ‌هم نوعى ثنویت و دو خدایى است. علاوه بر این به محذورهایى دچار شده ‏اند که بسیار بزرگ تر از محذور جبری ‌ها است. همچنانکه امام(علیه‌السلام) فرمودند: «بى چاره قدرى ‏ها خواستند به ‌اصطلاح خداوند را به عدالت توصیف کنند، در عوض قدرت و سلطنت خدا را منکر شدند».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 155 و 156 قالب : فلسفی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه جبر و اختیار
امیر المؤمنین (علیه ‌السلام) در پاسخ به سوال از استطاعت فرمودند: «آیا به نظر شما مالک این استطاعت تنها بنده است و هیچ ربطى به خداوند ندارد؟ یا آنکه او و خداوند هر دو مالکند؟» عبایة بن ربعى سکوت کرد و نتوانست چیزى بگوید. آن جناب فرمودند: «اى عبایه جواب بگو.» عبایة گفت: «آخر چه بگوئم یا امیر المؤمنین» فرمود: «باید بگویى قدرت تنها ملک خداست و بشر مالک آن نیست و اگر مالک آن شود به تملیک و عطاى او مالک شده است و اگر تملیک نکند، آن نیز به منظور آزمایش وى است و در آنجا هم که تملیک مى ‏کند، چنان نیست که دیگر خودش مالک آن نباشد بلکه در عین اینکه آن را به تو تملیک کرده است، باز مالک حقیقی اش خود او است و بر هر چیز که تو را قدرت داده است، باز قادر بر آن هست.»

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 156 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه افعال بندگان با اراده الهی
شخصى از امام هادى(علیه‌السلام) از افعال بندگان پرسید که آیا مخلوق خداست؟ یا مخلوق خود بندگان؟ امام فرمودند: اگر خود خداوند خالق افعال بندگان باشد، چرا از آن ها بیزارى می جوید؟ و مى ‏فرماید: «أَنَّ اللَّهَ بَرِی‏ءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ» (توبه/3) و معلوم است که خدا از خود مشرکین بیزارى ندارد، بلکه از شرک و کارهاى ناستوده ‏شان بیزار است.

علامه طباطبایی: افعال دو جهت دارند:

1. جهت ثبوت و وجود.

2. جهت انتساب آن ‌ها به فاعل افعال.

از جهت اول، متصف به اطاعت و معصیت نیستند و این اتصافشان‏ از جهت دوم است که به این دو عنوان متصف می شوند. مثلا عمل جفت ‏گیرى انسان ‌ها، چه در نکاح و چه در زنا یک عمل است و از نظر شکل با یکدیگر فرقى ندارند، هر دو عمل داراى ثبوت و تحققند، تنها فرقى که در آن دو است این است که اگر به صورت نکاح انجام شود، موافق دستور خداوند است و چون همین عمل به صورت زنا انجام گیرد، فاقد آن موافقت است و همچنین قتل نفس حرام و قتل نفس در قصاص و نیز زدن یتیم از در ستمگرى و زدن او از راه تادیب. پس در تمامى گناهان می توان گفت از این جهت گناه است که فاعل آن در انجام آن جهت صلاحى و موافقت امرى و سود اجتماعى در نظر نگرفته است به خلاف آنکه همین افعال را به خاطر آن اغراض آورده باشد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 156 و 157 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  افعال بندگان
افعال دو جهت دارند:

1. جهت ثبوت و وجود.

2. جهت انتساب آن ‌ها به فاعل افعال.

از جهت اول، متصف به اطاعت و معصیت نیستند و این اتصافشان‏ از جهت دوم است که به این دو عنوان متصف می شوند. مثلا عمل جفت ‏گیرى انسان ‌ها، چه در نکاح و چه در زنا یک عمل است و از نظر شکل با یکدیگر فرقى ندارند، هر دو عمل داراى ثبوت و تحققند، تنها فرقى که در آن دو است این است که اگر به صورت نکاح انجام شود، موافق دستور خداوند است و چون همین عمل به صورت زنا انجام گیرد، فاقد آن موافقت است و همچنین قتل نفس حرام و قتل نفس در قصاص و نیز زدن یتیم از در ستمگرى و زدن او از راه تادیب. پس در تمامى گناهان می توان گفت از این جهت گناه است که فاعل آن در انجام آن جهت صلاحى و موافقت امرى و سود اجتماعى در نظر نگرفته است به خلاف آنکه همین افعال را به خاطر آن اغراض آورده باشد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 157 و 158 قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه افعال انسان با اراده الهی
فردی به حضرت رضا(علیه‌السلام) عرضه داشت: «بعضى از اصحاب ما قائل به جبرند و بعضى دیگر به استطاعت، شما چه مى ‏فرمایید؟ ایشان فرمودند: «بنویس: خداى تعالى فرموده است: اى پسر آدم! آنچه تو براى خود می خواهى و مى ‏پندارى خواستت مستقلاً از خودت است، چنین نیست، بلکه به مشیت من می خواهى و واجبات مرا با نیروى من انجام می ‌دهى و به وسیله نعمت من است که بر نافرمانى من نیرو یافته ‏اى، این منم که تو را شنوا و بینا و نیرومند کردم «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِکَ» (نساء/79)، و این به آن جهت است که من به خوبی ها سزاوارتر از تو هستم و تو به بدى ‏ها سزاوارتر از من هستی. باز این به آن جهت است که من از آنچه مى ‏کنم بازخواست نمى ‏شوم و انسان ‌ها بازخواست مى ‏شوند.» اى بزنطى با این بیان همه حرف ‌ها را برایت گفتم هر چه بخواهى مى‏ توانى از آن استفاده کنى.»

علامه طباطبایی: این حدیث و یا قریب به آن از طرق عامه و خاصه روایت شده است. پس از این حدیث هم استفاده کردیم که از میان افعال آنچه معصیت است، تنها به آن جهت که معصیت است به خداوند نسبت داده نمی شود و نیز این را هم فهمیدیم که چرا در روایت قبلى فرمود: «اگر خداوند خالق گناه و بدی ها بود از آن بیزارى نمى ‏جست و اگر بیزارى جسته است، تنها از شرک و زشتى ‏هاى آنان بیزارى جسته است (تا آخر حدیث).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 158 و 159 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حرکت شیعه بین جبر و اختیار
امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) فرمودند: «خداى عزوجل نسبت به خلق خود مهربان ‏تر از آن است که بر گناه مجبورشان کند و آن گاه به جرم همان گناه جبرى عذابشان کند. و خداوند قدرتمندتر از آن است که اراده چیزى بکند و آن چیز موجود نشود.» راوى مى ‏گوید: «از آن دو بزرگوار پرسیدند: «آیا بین جبر و قدر شق سومى هست؟» ایشان فرمودند: «بله، شق سومى که وسیع ‏تر از میانه آسمان و زمین است.»

امام صادق(علیه‌السلام) در پاسخ به سوال «آیا خداوند امور بندگان را به خودشان واگذار کرده است؟» فرمودند: «خداوند گرامى ‏تر از آن است که امور را به ایشان واگذار نماید.» سوال کننده پرسید: «پس مى‏ فرمایید بندگان را بر آنچه می ‌کنند مجبور کرده است؟» حضرت فرمودند: «خداوند عادل ‏تر از آن است که بنده ‏اى را بر عملى مجبور کند و آن گاه به خاطر همان عمل عذاب کند.»

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 159 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رابطه جبر و اختیار
امام صادق (علیه السلام) به مهزم فرمودند: «به من بگو ببینم دوستان ما که تو آنان را در وطن گذاشتى و آمدى، در چه مسائلى اختلاف داشتند.» مهزم گفت: «در مسئله جبر و تفویض» حضرت فرمودند: «پس همین مسئله را از من بپرس» او گفت: «آیا خداى تعالى بندگان را مجبور بر گناهان کرده است؟» حضرت فرمودند: «خداوند بر بندگان خود قاهرتر از این است» او پرسید: «پس امور را به آن ‌ها تفویض کرده است؟» حضرت فرمودند: «خداوند بر بندگان خود قادرتر از این است» در ادامه او پرسید: «خوب، وقتى نه مجبورشان کرده است و نه واگذار به ایشان نموده است، پس چه کرده است؟» خدا تو را اصلاح کند؟ (در اینجا راوى می گوید:) امام دو بار یا سه بار دست خود را پشت و رو کردند و سپس‏ فرمودند: «اگر جوابت را بدهم کافر می‌ شوى».

علامه طباطبایی: معناى اینکه فرمود: «خداوند بر بندگان قاهرتر از این است» این است که اگر قاهرى بخواهد کسى را به کارى مجبور کند، باید این قدر قهر و غلبه داشته باشد که به کلى مقاومت نیروى فاعل را خنثى و بى اثر کند تا در نتیجه شخص مجبور عملى را که او می خواهد بدون اراده خودش انجام دهد و قاهرتر از این قاهر کسى است که مقهور خود را وادار کند به اینکه عملى را که وى از او خواسته با اراده و اختیار خودش انجام دهد و خلاصه آن عمل را بیاورد، بدون اینکه اراده و اختیارش از کار افتاده باشد و یا اراده ‏اش بر خلاف اراده قاهر و آمر به کار رود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 159 و 160 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  چگونگی نگاه شیعه به جبر و اختیار
رسول خدا (صلی‌الله‌علی‌و‌آله‌وسلم) فرمودند: کسى که خیال کند خدا مردم را به سوء و فحشا امر کرده است، بر خداوند دروغ بسته است و کسى که بپندارد که خیر و شر به غیر مشیت خداوند صورت مى ‏گیرد خداوند را از سلطنت خود بیرون کرده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 160 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  قضا و قدر الهی
روایت شده است که حجاج بن یوسف نامه ‏اى به حسن بصرى و به عمرو بن عبید و به واصل بن عطاء و به عامر شعبى نوشت و از ایشان خواست تا آنچه درباره قضا و قدر به ایشان رسیده است را بنویسند. حسن بصرى نوشت: «بهترین کلامى که در این مسئله به من رسیده است، کلامى است که از امیرالمؤمنین على‌بن‌ابىطالب(علیه‌السلام) شنیده ‏ام که ایشان فرمودند: «آیا گمان کرده ‏اى همان کسى که تو را نهى کرد، وادار کرده است؟ نه، آنکه تو را به گناه وادار کرده است، بالا و پائین خود تو است، و خدا از آن بیزار است.»» و عمرو بن عبید نوشت: «بهترین سخنى که در قضا و قدر به من رسیده است، کلامى است که از امیرالمؤمنین على‌بن‌ابىطالب(علیه‌السلام) شنیده ‏ام و آن این است که ایشان فرمودند: «اگر دروغ و خیانت در اصل حتمى باشد، باید قصاص خیانتکار، ظلم و خیانتکار در قصاص مظلوم باشد.»» و واصل بن عطاء نوشت: «بهترین سخنى که در مسئله قضا و قدر به من رسیده است، کلام امیرالمؤمنین على‌بن‌ابىطالب(علیه‌السلام) است که ایشان فرمودند: «آیا خدا تو را به راه راست دلالت مى ‏کند، آن وقت سر راه را بر تو مى‏ گیرد که نتوانى قدمى بردارى؟»» و شعبى هم نوشت بهترین کلامى که در مسئله قضا و قدر شنیده ‏ام، کلام امیرالمؤمنین على‌بن‌ابىطالب(علیه‌السلام) است که ایشان فرمودند: «هر عملى که دنبالش از خداوند به خاطر آن عمل طلب مغفرت مى ‏کنى او از خود تو است و هر عملى که خدا را در برابر آن سپاس مى ‏گویى، آن عمل ازخداوند است.»» چون این چهار نامه به حجاج بن یوسف رسید و از مضمون آن ‌ها با خبر شد، گفت: «همه این چهار نفر این کلمات را از سرچشمه‏ اى زلال گرفته ‏اند.»

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 160 و 161 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  قضا و قدر الهی
امام صادق (علیه‌ السلام) در پاسخ از سوالی درباره قضا و قدر فرمودند: هر عملى که از کسى سر بزند و تو بتوانى او را به خاطر آن عمل ملامت کنى، آن عمل از خود آن کس است. و آنچه نتوانى سرزنش کنى آن از خداى تعالى است. خداى تعالى به بنده ‏اش ملامت مى ‏کند که چرا نافرمانى کردى؟ و مرتکب فسق شدى؟ چرا شراب خوردى؟ و چرا زنا کردى؟ این‌ گونه افعال مستند به خود بنده است و آن کارهایى که از بنده بازخواست نمی ‌کند، مثلاً نمی ‌گوید: چرا مریض شدى؟ و چرا کوتاه قد شده‏ اى؟ و چرا سفید پوستى؟ و یا چرا سیاه پوستى؟ از خداوند است براى اینکه مریضى و کوتاهى و سفیدى و سیاهى کار خداوند است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 161 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رعایت توحید و عدل درباره خداوند
امیرالمومنین (علیه ‌السلام) در پاسخ به سوالی درباره توحید و عدل فرمودند: توحید این است که درباره او توهم نکنى (یعنی آنچه قوه وهمیه ‌ات یافته است خداوند نپنداری) و عدل این است که او را متهم نسازى.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 161 قالب : روایی موضوع اصلی : صفات خداوند گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  جمع‌ بندی انواع استدلال درباره جبر و اختیار در روایات
اخبار در مطالبى که گذشت بسیار زیاد است چیزى که هست این عده از روایات که ما نقل کردیم، متضمن معانى سایر روایات هست و اگر خواننده در آنچه نقل کردیم دقت کند، خواهد دید که مشتمل بر طرق خاصه عدیده ‏اى از استدلال است: 1. استدلال به خود امر و نهى و عقاب و ثواب و امثال آن است بر وجود اختیار و اینکه نه جبرى هست و نه تفویضى. و این طریق استدلال در پاسخ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به آن پیرمرد آمده بود و آنچه را هم که ما از کلام خداى تعالى استفاده کردیم، قریب به همان طریقه بود. 2. استدلال به وقوع امورى است در قرآن کریم که با جبر و تفویض نمی ‌سازد. یعنى اگر واقعاً جبر و یا تفویض بود آن امور در قرآن نمى ‏آمد. مانند این مطلب که فرموده است: «ملک آسمان ها و زمین از آن خداست». و اینکه فرمود: «و ما ربک بظلام للعبید» (فصلت/46) و همچنین آیه «قل ان‌الله لا یأمر بالفحشاء» (اعراف/28). لکن ممکن است اینگونه اشکال شود به اینکه ‌فعل خارجی صرفا زمانی به قباحت (فاحشه) و یا ظلم منتسب می ‌شود که از ما صادر شود ولی اگر فعلی به خداوند اسناد داده شود دیگر فاحشه و ظلم نامیده نخواهد شد و در نتیجه دیگر معنا ندارد که از او ظلمی و فاحشه ‌ای صادر گردد ( یعنی اگر خداوند -معاذالله- ظلمی هم مرتکب شود، چون خداوند آن کار را کرده است ‌دیگر به آن ظلم نمی ‌گویند). در جواب باید گفت که صدر آیه با مدلول و معنای ویژه ‌ای که افاده می ‌کند این گمان را از بین می ‌برد. چرا که خداوند می ‌فرماید: «و اذا فعلوا فاحشه قالوا وجدنا علیه ابائنا والله امرنا بهذا قل ان الله لا یأمر بالفحشاء» اینکه در آیه فرموده است (بهذا) الی آخر، لازمه نفیی که در آن آمده است، ‌این است که این نفی متوجه به خدای سبحان باشد حال چه آن کار فحشا نامیده شود و چه نامیده نشود. 3. استدلال از جهت صفات است و آن این است که خداوند به اسماى حسنى نامیده می ‌شود. و به بهترین و عالی ترین صفات متصف است. صفاتى که با بودن آن ها نه جبر صحیح است و نه تفویض. مثلاً خداى تعالى قادر و قهار و کریم و رحیم است و این صفات معناى حقیقى و واقعی اش در خداى سبحان تحقق نمى ‏یابد، مگر وقتى که هستى هر چیزى از او و نقص هر موجودى و فسادش مستند به خود آن موجود باشد، نه به خداوند. همچنانکه در روایاتى که ما از کتاب توحید نقل کردیم نیز به این معنا اشاره شده بود. 4. استدلال به مثل استغفار و صحت ملامت است. چون اگر گناه از ناحیه بنده نباشد، استغفار او و ملامت خداوند از او، معنا ندارد. زیرا بنا بر جبر که همه افعال مستند به خدا می ‌شود، دیگر فرقى میان فعل خوب و بد نیست تا ملامت بنده در کارهاى بدش صحیح و در کارهاى خوبش غیر صحیح باشد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 161 و 162 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  گمراه کردن توسط خداوند
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: این سخن از خدا در رد کسانى است که پنداشته ‏اند خداى تبارک و تعالى بندگان را گمراه مى ‏کند و هم او به خاطر ضلالتشان عذابشان مى‏کند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 162 و 163 قالب : روایی موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  انواع افعالی که از انسان سر می زند
افعالی که از انسان سر می زند:

1- اضطراری

2- ارادی

الف) اختیاری

ب) اجباری

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 163 قالب : فلسفی موضوع اصلی : اراده گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فلسفی نبودن جبر و اختیار
بحث از مسئله جبر و اختیار بحث فلسفى نیست، چون بحث فلسفى تنها شامل موجودات خارجى و آثار عینى می شود و اما امورى که به انحای اعتبارات عقلایى منتهى می شود، مشمول بحث فلسفى و برهان عقلى نیست، هر چند که آن امور در ظرف خودش، یعنى در ظرف اعتبار معتبر و منشا آثارى باشد. پس ناگزیر باید بحث از جبر و اختیار را از غیر راه فلسفه بررسى کنیم.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 165 و 166 قالب : فلسفی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اثبات جبر و اختیار با استفاده از برهان علیت
1- همانطور که خود انسان مانند سایر ذوات طبیعى، وجودش مستند به اراده الهى است، همچنین افعالش نیز مانند افعال سایر موجودات طبیعى مستند الوجود به اراده الهى است. بنابراین فعل آدمى اگر مثلا به علت اولى و اراده ازلى و واجب او منسوب شود، باعث نمی شود که اراده خود انسان در تاثیرش باطل گردد و بگوئیم که اراده او هیچ اثرى در فعلش ندارد براى اینکه اراده واجبه علت اولى تعلق گرفته است به اینکه فعل نامبرده از انسان نامبرده با اراده و اختیارش صادر شود و با این حال اگر این فعل در حال صدورش بدون اراده و اختیار فاعل صادر شود لازم مى ‏آید که اراده ازلى خداى تعالى از مرادش تخلف پذیرد و این محال است.

2- افعال همانطور که مستند به علت تامه خود هستند (و اگر فراموش نکرده باشید گفتیم این نسبت ضرورى و وجوبى است مانند نسبت سایر موجودات به علت تامه خود) همچنین مستند به بعضى از اجزای علت تامه خود نیز هستند. مانند انسان که یکى از اجزای علت تامه فعل خویش است و اگر فراموش نکرده باشید گفتیم نسبت هر چیز به جزئى از علت تامه ‏اش، نسبت امکان است نه ضرورت و وجوب. پس صرف اینکه فعلى از افعال به ملاحظه علت تامه ‏اش ضرورى الوجود و واجب باشد، مستلزم آن نیست که از لحاظى دیگر ممکن الوجود نباشد. زیرا هر دو نسبت را دارد و این دو نسبت با هم منافات ندارند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 166 تا 169 قالب : فلسفی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  «وَ تِلکَ الأَمثالُ نَضرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعقِلُها إِلَّا العالِمُونَ»( - ستوده بيات
کلمه«بغوض» به معنای پشه و ریشه ی آن از«بعض» می باشد که به جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است.(۱)
مثال های قرآن، برای همه ی مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است:
این مثل های قرآن را نباید ساده انگاشت،«وَ تِلکَ الأَمثالُ نَضرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعقِلُها إِلَّا العالِمُونَ»(۳) در مثال زدن، تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده برداری از حقایق نهفته است و در کتاب های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و ائمه اهل بیت(ع) فراوان دیده می شود. در تورات نیز بخشی به نام«أمثال سلیمان» وجود دارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : ستوده بیات
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ضلالت فاسقان - سمانه بيات
مقدم شدن اضلال بر فسق مشخص می کند که غفلت و کوری دنبال کارهای زشت انسان به عنوان مجازات در انسان گنه کار پدید می آید و این ضلالت غیراز آن ضلالتی است که گنه کار را به گناه واداشته است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرالمیزان قالب : تفسیری موضوع اصلی : فاسق- فاسقین گوینده : سمانه بیات
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ... - ريحانه فرحمند
کلمه«بعوض» به معنای پشه و ریشه ی آن از«بعض» می باشد که به جهت کوچکی جثّه به آن اطلاق شده است.
مثال های قرآن، برای همه ی مردم است و از هر نوع مثلی نیز در آن آمده است:
"وَ لَقَد ضَرَبنا لِلنَّاسِ فِی هذَا القُرآنِ مِن کُلَّ مَثَلٍ"/ البتّه این مثل ها را نباید ساده انگاشت، زیرا دانشمندان، کُنه آن را درک می کنند: «وَ تِلکَ الأَمثالُ نَضرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما یَعقِلُها إِلَّا العالِمُونَ»/در مثال زدن، تذکّر، تفهیم، تعلیم، بیان و پرده برداری از حقایق نهفته است و در کتاب های آسمانیِ پیشین نیز همانند تورات و انجیل و در سخنان رسول اکرم و ائمه اهل بیت(ع) فراوان دیده می شود. در تورات نیز بخشی به نام«أمثال سلیمان» وجود دارد.
بعضی از مخالفان اسلام که از برخورد منطقی و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثال های قرآن را بهانه قرار داده و می گفتند:
شأن خداوند برتر از آن است که به حیواناتی چون مگس یا عنکبوت مثال بزند.
و این مثال ها با مقام خداوند سازگار نیست. و بدینوسیله در آیات قرآن تشکیک می کردند. خداوند با نزول این آیه به بهانه گیری های آنان پاسخ می دهد. سؤال: چرا خداوند گروهی را با قرآن و مثال های آن گمراه می کند؟
پاسخ: خداوند کسی را گمراه نمی کند، بلکه هر کس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه می شود و بدین معنی می توان گفت که قرآن، سبب گمراهی او گردید.
چنان که در پایان همین آیه می فرماید:«وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الفاسِقِینَ» یعنی فسق مردم سبب گمراهی آنان می باشد. راستی مگر می شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند، ولی خودش آنان را گمراه کند!؟ و مگر می شود این همه پیامبر و کتب آسمانی نازل کند، ولی خودش مردم را گمراه کند!؟ مگر می شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند، ولی خودش دیگران را گمراه نماید!؟
گرچه در این آیه، هدایت و گمراهی بطور کلّی به خداوند نسبت داده شده است، ولی آیات دیگر، مسئله را باز نموده و می فرماید: «یَهدِی إِلَیهِ مَن أَنابَ»
خداوند کسانی را هدایت می کند که به سوی او بروند.
و"یَهدِی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ"
به دنبال کسب رضای او باشند.
و«الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا»
آنان که در راه او جهاد کنند. و برعکس، کسانی که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به حال خود رها می کند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست. چنان که درباره کافران، ظالمان، فاسقان و مسرفان جمله «لا یَهدِی» بکار رفته است. به قول سعدی:
راه است و چاه و دیده بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند، پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراهه می رود
بگذار تا بیفتد و بیند، سزای خویش
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : www.resekhoon.net قالب : لغوی موضوع اصلی : خداوند گوینده : ریحانه فرحمند
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اضلال الهی - سيد علي بهبهاني
خداوند کسى را گمراه نمى‏کند، بلکه هرکس در برابر حقایق قرآن بایستد، خود گمراه مى‏شود و بدین معنى مى‏توان گفت که قرآن، سبب گمراهى او گردید. چنانکه در پایان همین آیه مى‏فرماید: «وما یضلّ به الاّ الفاسقین» یعنى فسق مردم سبب گمراهى آنان مى‏باشد. راستى مگر مى‏شود خداوند مردم را به ایمان تکلیف کند، ولى خودش آنان را گمراه کند!؟ و مگر مى شود این همه پیامبر و کتب آسمانى نازل کند، ولى خودش مردم را گمراه کند!؟ مگر مى‏شود از ابلیس به خاطر گمراه کردن انتقاد کند، ولى خودش دیگران را گمراه نماید!؟
گرچه در این آیه، هدایت و گمراهى بطور کلّى به خداوند نسبت داده شده است، ولى آیات دیگر، مسئله را باز نموده و مى‏فرماید: «یهدى الیه من أناب» خداوند کسانى را هدایت مى‏کند که به سوى او بروند. و «یهدى به اللَّه من اتّبع رضوانه» به دنبال کسب رضاى او باشند. و «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» آنان که در راه او جهاد کنند. وبر عکس، کسانى که با اختیار خود در راه کج حرکت کنند، خداوند آنان را به حال خود رها مى‏کند. مراد از گمراه کردن خدا نیز همین معناست. چنانکه درباره کافران، ظالمان، فاسقان ومسرفان جمله «لا یهدى» بکار رفته است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : حجت الاسلام قرائتی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  هدایت و ضلالت - سجاد حسني پازکي
هدایت و ضلالت در قرآن به معنى اجبار بر انتخاب راه درست یا غلط نیست، بلکه بشهادت آیات متعددى از خود قرآن" هدایت" به معنى فراهم آوردن وسائل سعادت و" اضلال" به معنى از بین بردن زمینه‏هاى مساعد است، بدون اینکه جنبه اجبارى به خود بگیرد.
و این فراهم ساختن اسباب (که نام آن را توفیق مى‏گذاریم) یا بر هم زدن اسباب (که نام آن را سلب توفیق مى‏گذاریم) نتیجه اعمال خود انسانها است که این امور را در پى دارد، پس اگر خدا به کسانى توفیق هدایت مى‏دهد و یا از کسانى توفیق را سلب مى‏کند نتیجه مستقیم اعمال خود آنها است.
این حقیقت را در ضمن یک مثال ساده مى‏توان مشخص ساخت هنگامى که انسان از کنار یک پرتگاه یا یک رودخانه خطرناک مى‏گذرد هر چه خود را به آن نزدیکتر سازد جاى پاى او لغزنده‏تر و احتمال سقوطش بیشتر و احتمال نجات کمتر مى‏شود و هر قدر خود را از آن دور مى‏سازد جاى پاى او محکمتر و مطمئن‏تر مى‏گردد و احتمال سقوطش کمتر مى‏شود، این یکى هدایت و آن دیگرى ضلالت نام دارد.
از مجموع این سخن پاسخ گفته کسانى که به آیات هدایت و ضلالت خرده گرفته‏اند به خوبى روشن مى‏شود [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : تفسیری موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : سجاد حسنی پازکی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خلقت پشه - سجاد حسني پازکي
امام صادق ع در باره آفرینش این حیوان کوچک مى‏فرماید:" خداوند به پشه مثال زده است با اینکه از نظر جسم بسیار کوچک است، ولى از نظر ساختمان همان دستگاه‏هایى را دارد که بزرگترین حیوانات (خشکى) یعنى فیل دارا است و علاوه بر آن دو عضو دیگر (شاخکها و بالها) در پشه است که فیل فاقد آن است" خداوند مى‏خواهد با این مثال ظرافت آفرینش را براى مؤمنان بیان کند، تفکر در باره این موجود ظاهرا ضعیف که خدا آن را شبیه فیل آفریده است انسان را متوجه عظمت آفریدگار مى‏سازد.
مخصوصا خرطومش همانند خرطوم فیل، تو خالى است و با نیروى مخصوصى خون را به خود جذب مى‏کند، این لوله ظریفترین سرنگهاى دنیا است و سوراخ درون آن فوق العاده باریک است.
خدا نیروى جذب و دفع و هضم و همچنین دست و پا و گوش مناسب به او داده بالهایى به او مرحمت کرده تا در طلب غذا پرواز کند، این بالها آن چنان به سرعت بالا و پائین مى‏شود که حرکت آن با چشم قابل رؤیت نیست، این حشره به قدرى حساس است که به مجرد تکان خوردن چیزى احساس خطر مى‏کند و به سرعت خود را از منطقه خطر دور مى‏سازد و عجب این است که در عین ناتوانى بزرگترین حیوانات را عاجز مى‏کند [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت گوینده : سجاد حسنی پازکی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خلقت پشه - سجاد حسني پازکي
امام صادق ع در باره آفرینش این حیوان کوچک مى‏فرماید:" خداوند به پشه مثال زده است با اینکه از نظر جسم بسیار کوچک است، ولى از نظر ساختمان همان دستگاه‏هایى را دارد که بزرگترین حیوانات (خشکى) یعنى فیل دارا است و علاوه بر آن دو عضو دیگر (شاخکها و بالها) در پشه است که فیل فاقد آن است" خداوند مى‏خواهد با این مثال ظرافت آفرینش را براى مؤمنان بیان کند، تفکر در باره این موجود ظاهرا ضعیف که خدا آن را شبیه فیل آفریده است انسان را متوجه عظمت آفریدگار مى‏سازد.
مخصوصا خرطومش همانند خرطوم فیل، تو خالى است و با نیروى مخصوصى خون را به خود جذب مى‏کند، این لوله ظریفترین سرنگهاى دنیا است و سوراخ درون آن فوق العاده باریک است.
خدا نیروى جذب و دفع و هضم و همچنین دست و پا و گوش مناسب به او داده بالهایى به او مرحمت کرده تا در طلب غذا پرواز کند، این بالها آن چنان به سرعت بالا و پائین مى‏شود که حرکت آن با چشم قابل رؤیت نیست، این حشره به قدرى حساس است که به مجرد تکان خوردن چیزى احساس خطر مى‏کند و به سرعت خود را از منطقه خطر دور مى‏سازد و عجب این است که در عین ناتوانى بزرگترین حیوانات را عاجز مى‏کند [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت گوینده : سجاد حسنی پازکی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  هدایت و گمراهی - سميه الف
حتی مثالهای خدا هدایت گر هستند.

برخی با ان مثالها هدایت و برخی از همان مثال ها گمراه می شوند.

مثل دو لبه تیز یک شمشیر است.

اما گروهی که گمراه می شوند فاسق هستند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : اعتقادی موضوع اصلی : عمل انسان گوینده : سمیه الف
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  اهمیت مثال در بیان حقایق - مسعود ورزيده
مثالهاى مناسب ، نقش فوق العاده حساس و غیر قابل انکارى براى روشن .
ساختن حقایق و دلنشین کردن مطالب مختلف دارد:
گاه مى شود ذکر یک مثال مناسب آنچنان راه را نزدیک و میان بر مى کند که زحمت استدلالات فلسفى زیادى را از دوش گوینده و شنونده بر مى دارد.
و مهمتر اینکه : براى تعمیم و گسترش مطالب پیچیده علمى در سطح عموم راهى جز استفاده از مثالهاى مناسب نیست .
نقش مثال را در خاموش کردن افراد لجوج و بهانه گیر نیز نمى توان انکار کرد.
و به هر حال تشبیه معقول به محسوس یکى از طرق مؤ ثر تفهیم مسائل عقلى است .
(البته همانگونه که گفتیم مثال باید مناسب باشد وگرنه گمراه کننده و به همان اندازه خطرناک و دور کننده از مقصد خواهد بود).
روى همین جهات در قرآن به مثالهاى زیادى برخورد مى کنیم که هر یک از دیگرى جالبتر و شیرینتر و مؤ ثرتر است ، چرا که قرآن کتابى است براى همه انسانها در هر سطح و هر پایه اى از تفکر و معلومات ، کتابى است در نهایت فصاحت و بلاغت .

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : آیات خاص گوینده : مسعود ورزیده
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.