1- خویشاوندى، مانع نهى از منکر نیست. «اذ قال ابراهیم لابیه...»
2- ملاک در برخورد، حقّ است نه سنّ و سال. «قال ابراهیم لابیه»
(حضرت ابراهیم به عموى خود که سن بیشتر داشته، آشکارا حقّ را بیان کرده و هشدار داده است.)
3- در شیوهى دعوت به حق، باید از بستگان نزدیک شروع کرد. «لابیه» و باید از مسائل اصلى سخن گفت. «أتتّخذ اصناماً آلهة»
4- سابقهى شرک وبتپرستى، به پیش از رسالت حضرت ابراهیم بازمى گردد. «أتتّخذ اصناماً»
5 - اکثریّت، سابقه و سنّ، باطل را تبدیل به حقّ نمىکند و همه جا ارزش نیست. «أراک و قومک فى ضلال»
6- بتپرستى، انحرافى است که وجدانهاى سالم و عقل، از آن انتقاد مىکنند. «أتتّخذ أصناماً... ضلال مبین»
7- گرچه ابراهیمعلیه السلام حلیم بود، «اِنّ أبراهیم لاوّاه حلیم» [394] و پیامبر باید حتّى با فرعون هم نرم حرف بزند، ولى لحن برخورد حضرت ابراهیم در این آیه، به خاطر اصرار عمویش بر کفر بود. «اِنّى اراک و قومک فى ضلال مبین»
--------------------------------------------------------------------------------
394) توبه، 114.
[ نظرات / امتیازها ]
(آیه 74)- از آنجا که این سوره جنبه مبارزه با شرک و بتپرستى دارد، در اینجا به گوشهاى از سرگذشت ابراهیم، قهرمان بتشکن اشاره کرده، مىگوید:
ابراهیم پدر (عموى) خود را مورد سرزنش قرار داد و به او چنین «گفت: آیا این بتهاى بىارزش و موجودات بىجان را خدایان خود انتخاب کردهاى»؟! (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً).
«بدون شک من، تو و جمعیت پیروان و هم مسلکان تو را در گمراهى آشکارى مىبینم» (إِنِّی أَراکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
چه گمراهى از این آشکارتر که انسان مخلوق خود را معبود خود قرار دهد، و موجود بىجان و بىشعورى را پناهگاه خود بپندارد و حل مشکلات خود را از برگزیده تفسیر نمونه، ج1، ص: 614
آنها بخواهد.
جمعى از مفسران سنّى، آزر را پدر واقعى ابراهیم مىدانند، در حالى که تمام مفسران و دانشمندان شیعه معتقدند آزر پدر ابراهیم نبود، بعضى او را پدر مادر و بسیارى او را عموى ابراهیم دانستهاند.
[ نظرات / امتیازها ]