تنها تجاوزگران و فرورفتگان در گناه، به انکار قیامت کشانده مى شوند.
و ما یکذّب به إلاّکلّ معتد أثیم
مراد از «اعتداء» (تجاوزگرى) نادیده گرفتن حدود الهى است. «أثیم» مبالغه در «آثم» است (مصباح); یعنى، کسى که در گناه زیاده روى مى کند.
[ نظرات / امتیازها ]
نه تنها در آیات این سوره از تاثیر گناه در تاریک ساختن دل سخن گفته شده ، که در بسیارى دیگر از آیات قرآن مجید نیز این معنى به طور مکرر ، و با صراحت مورد توجه قرار گرفته است.
در یکجا مىفرماید : کذلک یطبع الله على قلب کل متکبر جبار : این گونه خداوند بر قلب هر متکبر طغیانگرى مهر مىنهد ( مؤمن - 35 ) .
و در جاى دیگر درباره گروهى از گنهکاران لجوج و عنود مىفرماید : ختم الله على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة و لهم عذاب عظیم : خداوند بر دلهاى آنها مهر نهاده ، و همچنین بر گوشهاى آنها ، و بر چشمهایشان پردهاى فرو افتاده ، و براى آنها عذاب بزرگى است ( بقره - 7).
و در آیه 46 سوره حج مىخوانیم : فانها لا تعمى الابصار و لکن تعمى القلوب التى فى الصدور : چشمهاى ظاهر نابینا نمىشود، بلکه دلهائى که در سینهها جاى دارد نابینا مىگردد.
آرى بدترین اثر گناه و ادامه آن ، تاریک ساختن قلب ، و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است ، گناهان از اعضاء و جوارح سرازیر قلب مىشود ، و قلب را به یک باتلاق متعفن و گندیده مبدل مىسازد ، اینجاست که انسان راه و چاه را تشخیص نمىدهد ، و مرتکب اشتباهات عجیبى مىشود که همه را حیران مىکند.
تفسیر نمونه ج : 26ص :266
با دست خود تیشه به ریشه سعادت خویش مىزند و سرمایه خوشبختى خویش را به باد فنا مىدهد.
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) مىخوانیم : کثرة الذنوب مفسدة للقلب : گناهان زیاد قلب انسان را فاسد مىکند .
و در حدیث دیگرى از همان حضرت مىخوانیم : ان العبد اذا اذنب ذنبا نکتت فى قلبه نکتة سوداء ، فان تاب و نزع و استغفر صقل قلبه ، و ان عاد زادت حتى تعلو قلبه ، فذلک الرین الذى ذکر الله فى القران : کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون : هنگامى که بنده گناه کند نکته سیاهى در قلب او پیدا مىشود ، اگر توبه کند و از گناه دست بردارد و استغفار نماید قلب او صیقل مىیابد و اگر باز هم به گناه برگردد سیاهى افزون مىشود ، تا تمام قلبش رافرا مىگیرد ، این همان زنگارى است که در آیه کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون به آن اشاره شده.
همین معنى از امام باقر (علیهالسلام) در اصول کافى با مختصر تفاوتى نقل شده است.
و نیز در همان کتاب از رسول خدا (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین نقل شده که فرمود : تذاکروا و تلاقوا و تحدثوا فان الحدیث جلاء للقلوب ان القلوب لترین کما یرین السیف ، و جلائه الحدیث : مذاکره کنید و یکدیگر را ملاقات نمائید و احادیث ( پیشوایان دین ) را نقل نمائید که حدیث مایه جلاى دلها است ، دلها زنگار مىگیرد همانگونه که شمشیر زنگار مىگیرد ، و صیقل آن حدیث است .
تفسیر نمونه ج : 26ص :267
از نظر اصول روانشناسى نیز این معنى ثابت شده که اعمال آدمى همواره بازتابى در روح او دارد ، و تدریجا روح را به شکل خود در مىآورد ، حتى در تفکر و اندیشه و قضاوت او مؤثر است.
این نکته نیز قابل توجه است که انسان با ادامه گناه ، لحظه به لحظه ، در تاریکى روحى بیشترى فرو مىرود ، و به جائى مىرسد که گناهانش در نظرش حسنات جلوه مىکند ، و گاه به گناهش افتخار مىنماید ! و در این مرحله راههاى بازگشت به روى او بسته مىشود ، و تمام پلها پشت سرش ویران مىگردد و این خطرناکترین حالتى است که ممکن است براى یک انسان پیش آید
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]