از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم واحصروهم واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا و اقاموا الصلوه و اتوا الزکوه فخلوا سبیلهم ان الله غفور رحیم ):(پس زمانیکه ماههای حرام تمام شد، مشرکان را هرجا یافتید به قتل رسانید و دستگیر کنید و بر ایشان سخت بگیرید و در هرکمینگاهی به انتظار آنان بنشینید، پس اگر توبه کردند و نماز بپا داشتند و زکات دادند، رهایشان کنید، بدرستی که خدا آمرزنده مهربان است )،مراد از ماههای حرام همان چهار ماه سیاحت است که قبلا آن را به عنوان ضرب الاجل برای مشرکان قرار داده بود، می فرماید: وقتی این مدت تمام شد،مشرکان را هر جادیدید بکشید و به این وسیله حقیقت برائت از آنان را بیان می نماید، و حرمت رااز جانهای آنها بر می دارد و خونشان را هدر می سازد ومی فرماید:هرجا آنها رایافتید چه در حرم و چه خارج از آن ، آنها را محاصره نموده و دستگیر کنید وبکشید و همه جا در کمین آنها باشید تا بر آنها ظفر یابید و تشریع این حکم برای این بوده که کفار را در معرض فناء و انقراض قرار داده و به تدریج صفحه زمین را از لوث وجودشان پاک کنید و مردم را از خطرات معاشرت و آمیزش با آنان نجات دهد و هریک از این راههایی که در آیه معرفی شده ،یکی از وسایل نابودکردن افراد کفار و نجات مردم از شر آنانست ، تا مردم بندگی سلطانهای ستمگر وطاغوتهایی را که مانع از نشر هدایت می شوند ننمایند، آنگاه می فرماید: اگر این مشرکان توبه کردند و از شرک به کسوت توحید در آمدند و نماز بپا داشته وزکات دادند، یعنی به احکام دین اسلام که به خالق تعالی باز می گردد، ملتزم شدند در این صورت متعرض آنان نشوید، چون خداوند برای توبه کنندگان آمرزنده و مهربان است ، زیرا این حمله ای که به کفار می نمایید برای هدایت آنهاست ، نه جنگی برای ایجاد وحشت . ابن کثیر روایت کرده که رسولخدا(ص ) برای قتال با چهار گروه مبعوث شد،(بر چهار شمشیر مبعوث شد) گروه اول مشرکان که خداوند به ایشان امرکرد(فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم )(18)،گروه دوم اهل کتاب که فرمود: (قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الاخر و لا یحرمون ما حرم الله و رسوله و لا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیه عن ید و هم صاغرون )(19)،گروه سوم منافقان که می فرماید:(یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین )(20)،و گروه چهارم ،افراد باغی در قول خدای متعال که فرمود:( و ان طائفتان من المؤمنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما فان بغت احداهماعلی الاخری فقاتلوا التی تبغی حتی تفی ءالی امر الله )(21). [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
1250. The emphasis is on the first clause: it is only when the four months of grace are past, and the other party shows no signs of desisting from its treacherous designs by right conduct, that the state of war supervenes - between Faith and Unfaith.
1251. When war becomes inevitable, it must be prosecuted with vigour. According to the English phrase, you cannot fight with kid gloves. The fighting may take the form of slaughter, or capture, or siege, or ambush and other stratagems. But even then there is room for repentance and amendment on the part of the guilty party, and if that takes place, our duty is forgiveness and the establishment of peace.
1252. The repentance must be sincere, and that is shown by conduct - a religious spirit of true prayer and charity. In that case we are not to bar the gate against the repentant. On the contrary we must do all we can to make their way easy, remembering that Allah is Oft-Forgiving, Most Merciful. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
چون حق تعالى بیان حکم ناکثان عهد و ثابتین برآن را فرمود، در تعقیب آن حکم مشرکان غیر معاهد را مى فرماید: فَإِذَا اِنْسَلَخَ اَلْأَشْهُرُ اَلْحُرُمُ :پس چون منقضى شود ماههاى حرام نزد بعضى مراد اشهر معروفه است: ذى القعده و ذى الحجه و محرم و رجب صاحب منهج گفته: اصح آنست که چهار ماهى که مشرکان مهلت داده شده اند در کریمۀ «فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ» سابق الذکر بنا بر اختلاف اقوال، و این انسب باشد به نظم قرآن و قول اول مخل و مقتضى عدم حرمت اشهر حرم، و این مخالف اجماع ما و ایضا آیه اى ناسخه نازل نشده، پس بر حرمت خود باقى باشد مگر کفار در مقام محاربه درآیند که آن وقت جایز است جهاد با آنها نزد بعضى یک ماه حلال و سه ماه حرام و بنابراین اطلاق حرمت جهت تغلیب است

و نزد جمعى ابتدا از زمان نزول سوره یعنى ماه شوال تا انقضاى ماههاى حرام یا مراد روز تبلیغ یعنى نحر تا اتمام اشهر حرم که آن بقیۀ ذوالحجه و همۀ محرم پس مجموع پنجاه روز است یا مراد از روز نحر تا دهم ربیع الآخر

و به هر تقدیر چون این ماهها منقضى گردید فَاقْتُلُوا اَلْمُشْرِکِینَ :پس بکشید مشرکان را که معاهده نکردند یا نقض عهد نمودند حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ :هرجا که یابید در حل یا حرم در اشهر حرم یا غیر آن این آیۀ شریفه ناسخ هر آیتى است که در باب صلح و اعراض نازل شده وَ خُذُوهُمْ :و بگیرید کفار را به اسیرى

وَ اُحْصُرُوهُمْ :و بازدارید ایشان را از زمین، و منع آنان نمائید از تصرف در بلاد اسلام یا حبس ایشان کنید نزد خود به قید و اسر وَ اُقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ : و بنشینید براى قتل و اسر کفار به هر طریق و به هر مکانى که گمان دارید عبور کنند، و مضیّق سازید راهها را بر ایشان تا متمکّن شوید از گرفتن آنها و سد طریق بر آنها گردد تا در بلاد منتشر نشوند

فَإِنْ تٰابُوا :پس اگر توبه و رجوع نمایند از شرک به ایمان و منقاد شرع شدند وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ :و به پاى دارند نماز را، یعنى به اعتقاد قلبى و شرایط آن را بجاى آرند وَ آتَوُا اَلزَّکٰاةَ :و بدهند زکات مال خود را، و از این دو عمل بدنى و مالى، دلیل تصدیق ایشان ظاهر شود فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ :پس خالى کنید راه ایشان را و دست بدارید از ایشان تا هرجا خواهند روند إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ : به درستى که خداى متعال آمرزنده است گناهان گذشتۀ آنها را مهربان است به اعطاى ثواب بى حساب بدیشان این جملۀ مؤکده، تعلیل امر است به تخلیه، یعنى ایشان را واگذارید بعد از ایمان آوردن، زیرا خداى تعالى مغفور سازد گناهان گذشتۀ ایشان را، و مهربان است که به سبب توبه، ثواب عظیم و جنت نعیم را به ایشان کرامت فرماید

تبصره بعضى استدلال نموده اند به آیۀ شریفه بر آنکه تارک الصلاة عمدا واجب القتل است، زیرا حق تعالى واجب فرموده امتناع از قتل مشرکان را به شرط توبه و اقامۀ صلاة، پس چون اقامۀ صلاة نکردند واجب شد قتل ایشان؛ لکن صحیح آن است که ترک نماز به استحلال موجب قتل است و قوله تعالى «فَإِنْ تٰابُوا» شاهد این معنى است، پس حدیث مشهور من ترک الصّلاة متعمّدا فقد کفر مخصوص است به قید استحلال و تارک زکات نیز مثل تارک صلاة، و همچنین است هرکه انکار نماید یکى از ضروریات دین را

حصین بن فضل گفته: این آیه ناسخ جمیع آیاتى است که متضمن عفو و فدیه و اعراض از کافران است ضحاک گفته منسوخ است به آیۀ «فَإِمّٰا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّٰا فِدٰاءً » و صحیح آنست که هر دو آیه محکم اند، زیرا اتفاق است که در اول اسلام تا حین وفات پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم هم قتل بود هم عفو و هم فداء، و مؤید این است روایت عطا که :مردى را خدمت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آوردند، نامش امامه و سید یمامه بود حضرت فرمود: یا اسلام آور یا فدیه بده و الّا یا تو را بکشم یا آزادت کنم گفت: یا محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم اگر مرا بکشى مرد بزرگى را کشتى، و اگر فدا ستانى از مرد بزرگى فدا گرفتى، و اگر آزاد کنى مرد بزرگى را آزاد فرمودى، و اسلام آوردن از من بعید است

حضرت فرمود: برو که آزادت نمودم چون امامه فرمایش حضرت شنید گفت: اشهد ان لا اله الّا اللّه و انّک رسول اللّه: کرم و حسن خلق تو دلیل بر نبوت تو باشد، پس به یمامه رفت هیچ کس را نگذاشت که طعام به مکه برد و گفت: ایشان را طعام ندهم تا ایمان آورند و اهل مکه هنوز با پیغمبر در مقام محاربه بودند، پس ملجأ شده، نامه خدمت حضرت نوشتند، شکایت از امامه بر منع طعام؛ حضرت نامه به او نوشتند که: یا ابا یمامه، منع طعام از مکّیان مکن او به قول پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایشان را طعام داد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«فَإِذَا اِنْسَلَخَ اَلْأَشْهُرُ اَلْحُرُمُ » 5 ابو الفتوح: نوشته است: در ماههاى حرام دو قول گفتند: یکى آنکه ذوالقعده و ذوالحجّه و محرّم و رجب است و قول دیگر آنکه چهار ماه است از اوّل شوّال تا آخر محرّم یا از عید نحر تا ده روز از ربیع الآخر شده

مجمع: معنى الاشهر الحرم مربوط به همان است که در «اَلَّذِینَ عٰاهَدْتُمْ » گفته شده است که یا از اوّل شوّال است که هنگام نزول سوره ى برائت است تا چهار ماه که آخر محرّم باشد براى آنها که پیمان داشتند و براى آنها که پیمان نداشتند از هنگام ابلاغ آیات است که ایّام نهم و دهم ذى حجّه باشد تا آخر محرّم که انجام ماه حرام است، و یا از هنگام ابلاغ آیات است و مهلت به مشرکین که جنگ با آنها حرام شده است تا چهار ماه که دهم ربیع الآخر باشد

«فَاقْتُلُوا اَلْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ » 5 طبرى: ضحّاک گفته است: این جمله به وسیله ى جمله ى «فَإِمّٰا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّٰا فِدٰاءً» نسخ شده است (1)، ولى معنى نسخ رفع حکم ثابت است به وسیله ى حکم قطعى مخالف با آن و در این موضوع نسخ نشده است و از اوّل وظیفه ى پیغمبر جنگ و اسیر کردن و آزاد کردن و فدا گرفتن و کشتن بوده است که به مقتضاى مصلحت وقت به یکى از این کارها با مخالفین رفتار مى فرموده است

مجمع: این آیه ناسخ همه ى آیاتى است که در صلح و اعراض از مشرکین نازل شده است

ابو الفتوح: این آیات هیچ کدام ناسخ و منسوخ نیستند و پیغمبر به مفاد آنها عمل مى کرد که اسیر مى کرد و فدا مى گرفت و آزاد مى کرد، و در مواقع مقتضى مى کشت و دلیل بر این حدیثى است که عطا نقل کرده است: مردى به نام ابو امامة که بزرگ و رئیس در سرزمین یمامه بود اسیر مسلمین شد، چون او را حضور پیغمبر آوردند، فرمود: اسلام قبول مى کنى یا خود را مى خرى یا بکشندت یا آزادت کنند؟ او جواب داد: اگر مرا بکشى شخص بزرگى را خواهى کشت و هم اگر فدا بگیرى یا آزاد کنى با مردى محترم چنین رفتارى کرده اى، ولى اسلام قبول نمى کنم فرمود برو که آزادت کردم، چون سخن پیغمبر را شنید مسلمان شد و گفت: بزرگوارى تو دلیل پیغمبرى تو است، و چون به سرزمین خود رسید، خواربار مردم مکّه را که از آنجا مى بردند جلو گرفت و به آنها اعلام کرد تا مسلمان نشوید به شما خوار و بار نمى دهم، آنها به پیغمبر شکایت کردند، آن حضرت به او دستور داد که غذاى مردم مکّه را جلو نگیرد او هم اطاعت کرد

«فَإِنْ تٰابُوا وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ » 5 فخر: حسن بصرى گفت: کافرى اسیر مسلمانان شد در جائى که آوازش به گوش پیغمبر مى رسید سه مرتبه فریاد کرد: «اتوب الى اللّه و لا اتوب الى محمّد» (یعنى پشیمانى از گذشته و توبه ى خودم را به خدا مى برم و با محمّد کار ندارم) پیغمبر فرمود: او را آزاد کنید که به اندازه ى خود تسلیم و عارف به حقّ شده است

سخن ما: ممکن است از نظر بدبینى و خرده گیرى گفته شود: یک رهبر و یک دین آور بزرگ چرا با این گونه جمله هاى خشن به مردم خطاب کند و تهدید، و کشتن براى چه ؟ نشر فکر و عقیده باید با تبلیغ باشد و راهنمائى نه خشونت و بیچاره کردن مردم، براى جلوگیرى از این گونه افکار مى گوئیم: در مرتبه ى اوّل اگر تصدیق کردیم که قرآن و گفتار پیغمبر به الهام از غیب است و وحى است و لازم الاتّباع دیگر جاى چون و چرا باقى نیست و آنچه گفته شده است عین مصلحت بوده است

در مرتبه ى دوّم متخصّصین در سیاست معتقد هستند که چون ملّتى ساقط و نابود شد، زمامدار مصلح حقّ اعمال قدرت دارد چنان که در کتاب تاریخ فلسفه ى سیاسى ج 2 ص 681 از هالیفاکس نویسنده ى قرن 17 انگلیسى نقل مى کنند: (در هنگام اضمحلال و سقوط یک ملّت باید قدرت حکومت غیر محدود باشد و این حکم را اصل مصلحت نامیده است) و باز در ص 462 همین کتاب از ماکیاول سیاستمدار قرن 16 اسپانیا نقل مى کند: (زمامدارى که مى خواهد اخلاق اجتماع و ملّتى را اصلاح کند حقّ دارد دولتهاى قدیم را درهم شکسته و دولتهاى جدید ایجاد کند و شکل حکومت را تغییر دهد و جمعیتها را از محلّى به محلّى کوچ دهد و عقاید اخلاقى نوین و تقواهاى تازه در حوزه ى عقاید رعایاى خود وارد کند)

این نمونه ى بسیار کوچکى است از عقاید فلسفى سیاسى سیاست مداران جهان در صورتى که در قرآن فقطّ با تهدید لفظى برگزار شده است براى ترساندن که اقدام به آن نشد، بااینکه چنین سخنان درشت و تهدید پس از بیست سال تبلیغ و راهنمائى بوده است، و آخرین راه علاج کودکان اجتماع بوده است که چون با هیچ و سخن و راهنمائى سخن حقّ را نپذیرفتند به ناچار با این سخنان و درشتیها اقدام به اصلاح آنها شد چنان که نتیجه ى آن با بهتر صورت نمودار شد
__________________________________________________
(1)استاد ما مرحوم آقاى حاج میرزا ابو الحسن شعرانى اعلى اللّه مقامه فرمود آنچه در کتاب آمده اصل حکم اسلام است در عهد رسول و امام برحق در زمان غیبت امام (ع) در مذهب ما که ابتداى قتال از جانب مسلمانان جایز نیست بلکه هرگاه کفّار آغاز قتال کنند بر مسلمانان دفاع واجب است پس تا آنها که آغاز جنگ نکرده اند در حکم معاهد باشند، اگر رعیّت سلطان مسلمان باشند ذمّى هستند یا نظیر آن، و اگر رعیّت سلطان غیر مسلمان باشند در حکم معاهدند خصوصا در عهد ما که پیمان مشترک میان کلیّه دولتها با اختلاف ادیان بسته شده است

انتهى و حقیر گوید: به نظر مى رسد که اصل حکم براى ارعاب مشرکین باشد ولى از جهت عمل کردن به آیه باید دید که رسول خدا (ص) چگونه بدان عمل کرد، آیا به ظاهر حکم رفتار کرد و قتل عام همه مشرکین را صادر فرمود و خون همه را مباح دانست و نیز قتل و جنگ با آنها را واجب شمرد یا خیر؟ و آنچه از رفتار پیغمبر (ص) بعد از نزول آیه در تواریخ مشاهده مى شود نشان مى دهد که صدور حکم براى ارعاب بوده، چون پیغمبر ص هرگز حکم به وجوب ریختن خون کفّار و مباح بودن آن نفرمود مگر در مقامى که به پیکار با مسلمین برمى خاستند، و تنى چند در فتح مکه و عمل آن حضرت خود مفسّر آیه است نه آنچه ما از ظاهر آن مى فهمیم، و امیر مؤمنان در روز جنگ جمل به آیه «فَقٰاتِلُوا أَئِمَّةَ اَلْکُفْرِ» تمسّک فرمود و پیدا است که حکم را در مقام دفاع محارب مى دانسته است (مصحّح) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
فَإِذَا اِنْسَلَخَ اَلْأَشْهُرُ اَلْحُرُمُ فَاقْتُلُوا اَلْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ اُحْصُرُوهُمْ وَ اُقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ چون آیات واضح است و ترجمه اش نیز شده محتاج بتوضیح نیست،در این آیه اکیدا امر فرموده که پس از ماههاى حرام که در آنها جنگ و جهاد ممنوع است در باقى اوقات هرجا و هر موقعى و هر زمانى که مشرکین را یافتید آنها را بکشید،آیه چنین در کشتن مشرکین تأکید کرده که مشعر بر اینست که هرجا آنها را یافتید و لو اینکه در حرم باشد آنها را بگیرید و نگاه دارید و در هر راهى و رصدگاهى بنشینید و نگذارید آنها فرار کنند

فَإِنْ تٰابُوا وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ وَ آتَوُا اَلزَّکٰاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ اى مؤمنین بایستى این طود مراقب مشرکین باشید اگر توبه نمودند و نماز کردند و زکات دادند راه آنها را باز نمائید و آنان را رها کنید همانا خداوند پذیرنده توبه و مهربان است

(وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ وَ آتَوُا اَلزَّکٰاةَ ) عصف به(تابوا)است،معلوم مى شود بمجرد اداء شهادتین بدون اداء نماز و زکات توبه قبول نمى شود و ظاهرا نظر بهمین آیه است که گفته اند تارک الصلوة واجب القتل است لکن چون بناى رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله و سلّم بر این بوده که هر کافرى که در حضورش شهادتین مى گفته حکم به اسلامش مى نموده بدون اینکه معلّق نماید به نماز و زکات زیراکه نماز و زکات از فروع دین محسوب مى شود نه از اصول

و شاید در اینجا که نماز و زکات را عطف به توبه داده براى این است که معلوم شود آنها واقعا توبه نموده اند آرى ترک نماز و زکات که از فروع دین مى باشند اگر ازروى انکار باشد حکم بکفر منکرش مى شود و همچنین است تمام ضروریات اسلام که منکرش مرتد و واجب القتل است لکن اگر ازروى انکار نباشد بلکه ازروى جهالت یا تن پرورى باشد ظاهرا تارکش را کافر و مرتد و واجب القتل ندانند بلکه او را فاسق و گنهکار گویند،و گفته اند حد تارک نماز عمدا قتل است در دفعه سوم و تعزیر است در دفعه اول و دوم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
شدت عمل توأم با نرمش!
در اینجا وظیفه مسلمانان پس از پایان مدت مهلت مشرکان،یعنى چهار ماه بیان شده است،و شدیدترین دستور را در باره آنها صادر مى کند و مى گوید: هنگامى که ماههاى حرام پایان گیرد،بت پرستان را هر کجا یافتید به قتل برسانید ( فَإِذَا اِنْسَلَخَ ،اَلْأَشْهُرُ اَلْحُرُمُ فَاقْتُلُوا اَلْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ ) سپس مى گوید: آنها را بگیرید و اسیر کنید ( وَ خُذُوهُمْ ) و آنها را در حلقه محاصره قرار دهید ( وَ اُحْصُرُوهُمْ ) و در کمین آنها در هر نقطه اى بنشینید و راهها را بر آنها ببندید ( وَ اُقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ ) در اینجا چهار دستور خشن در مورد آنها دیده مى شود: بستن راهها،محاصره کردن،اسیر ساختن،و بالآخره کشتن و ظاهر این است که چهار موضوع به صورت یک امر تخییرى نیست،بلکه با در نظر گرفتن شرایط محیط و زمان و مکان و اشخاص مورد نظر،باید هر یک از این امور که مناسب تشخیص داده شود،عملى گردد اگر تنها با اسارت و محاصره کردن و بستن راه بر آنها در فشار کافى قرار گیرند از این راه باید وارد شد و اگر چاره اى جز قتل نبود کشتن آنها مجاز است این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستى از روى کره زمین بوده،و همانطور که سابقا نیز اشاره کرده ایم،مساله آزادى مذهبى،یعنى ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر براى پذیرش اسلام،منحصر به ادیان آسمانى و اهل کتاب مانند یهود و نصارى است،و شامل بت پرستان نمى شود، زیرا بت پرستى مذهب و آئین نیست که محترم شمرده شود،بلکه انحطاط و خرافه و انحراف و بیمارى است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشه کن گردد ولى این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روى آنها بسته شده باشد،بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند مى توانند جهت خود را تغییر دهند،لذا بلافاصله اضافه مى کند: اگر آنها توبه کنند و به سوى حق باز گردند و نماز را بر پا دارند و زکاة را ادا کنند،آنها را رها سازید و مزاحمشان نشوید ( فَإِنْ تٰابُوا وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ وَ آتَوُا اَلزَّکٰاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ ) و در این صورت با سایر مسلمانان کمترین تفاوتى را ندارند و در همه احکام و حقوق با آنها شریکند زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است ،و کسى را که به سوى او باز گردد، از در خود نمى راند( إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ )

*** در اینجا به چند نکته باید توجه کرد.
1- منظور از" اشهر حرم" در اینجا چیست؟
گرچه مفسران در این باره بسیار صحبت کرده‌‏اند ولى با توجه به آیات گذشته ظاهر این است که منظور از آن، همان چهار ماه مهلت است که براى مشرکان مقرر گردیده که آغاز آن روز دهم ذى الحجه سال نهم هجرى و پایان آن روز دهم ماه ربیع الثانى سال بعد بود، و این تفسیر را بسیارى از محققان پذیرفته‌‏اند، و مهم‏تر اینکه در روایات متعددى نیز به آن تصریح شده است.

2- آیا نماز و زکات شرط قبول اسلام است؟
از آیات فوق در بدو نظر چنین استفاده مى‏شود که براى قبول توبه بت پرستان، اداء نماز و زکاة نیز لازم است، و به همین دلیل بعضى از فقهاى اهل سنت ترک نماز و زکاة را دلیل بر کفر گرفته‌‏اند.
ولى حق این است که منظور از ذکر این دو دستور بزرگ اسلامى آن است که در تمام مواردى که ادعاى اسلام مشکوک به نظر برسد- همان گونه که در مورد بت پرستان آن روز غالبا چنین بود- انجام این دو وظیفه بزرگ اسلامى را به عنوان نشانه براى اسلام آنها قرار دهند.
و یا اینکه منظور این است که آنها نماز و زکات را به عنوان دو قانون الهى بپذیرند و به آن گردن نهند، و به رسمیت بشناسند، هر چند از نظر عمل در کار آنها قصورى باشد، زیرا دلائل فراوانى داریم که تنها با ترک نماز و یا زکات انسان در صف کفار قرار نمى‏‌گیرد، هر چند اسلام او بسیار ناقص است.
البته اگر ترک زکات به عنوان قیام بر ضد حکومت اسلامى باشد، سبب کفر خواهد بود، ولى این بحث دیگرى است که ارتباط به موضوع ما ندارد.

*** 3- ایمان زائیده علم است‏
از آیات فوق این نکته نیز استفاده مى‏شود که عامل مهم بى ایمانى جهل است و سرچشمه اصلى ایمان علم و آگاهى است، لذا براى ارشاد و هدایت مردم باید امکانات کافى براى مطالعه و اندیشه در اختیار آنها گذارد تا بتوانند راه حق را پیدا کنند نه اینکه کورکورانه و یا از روى تقلید اسلام را پذیرا شوند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
نکته ها:
کافرانى که 13 سال پیامبر صلى الله علیه و آله و مسلمانان را در مکّه آزار دادند و پس از هجرت نیز 9 سال از هیچ توطئه اى فروگذار نکردند، مستحقّ سرکوبى شدیدند

کلمه ى «حَیْثُ » هم در مورد زمان به کار مى رود و هم در مورد مکان، یعنى هرجا و هر زمان که مشرکان را یافتید

امام باقر علیه السلام فرمودند: راه توبه از شرک، ایمان آوردن است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
فَإِذَا اِنْسَلَخَ اَلْأَشْهُرُ اَلْحُرُمُ فَاقْتُلُوا اَلْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ اُحْصُرُوهُمْ وَ اُقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ «وجدتموهم»: دریافتید آنها را «خذوهم»: اسیر کنید آنها را

«و احصروهم»: زندانى کنید آنها را «وَ اُقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ » :آنان را زیر نظر بگیرید و در هر راهى که مى گذرند کمینشان کنید و هیچ کس از آنان را رها نکنید

امّا دربارۀ ماه هاى حرام، در گذشته در هنگام تفسیر آیۀ 194 از سورۀ بقره، بیان کردیم که خداوند جنگ را در چهار ماه حرام کرده است: ذى قعده، ذى حجّه، محرم و رجب در اینجا مقصود این چهار ماه نیست، بلکه مراد از ماه هاى حرام در این آیه، ماه هاى چهارگانه اى است که خداوند در آنها جنگ با مشرکان جزیرۀ عربى را حرام کرد و در طیّ این مدّت به ایشان اجازه داد که در زمین به گشت وگذار بپردازند

این ماه ها از دهم ذى حجّه، سال نهم هجرى آغاز و در دهم ربیع الآخر سال دهم پایان یافت پس از پایان یافتن مدّت مزبور، خدا به مسلمانان دستور داد که هرگاه مشرکان اسلام نیاورند و یا از جزیره هجرت نکنند، آنان را بکشند، اسیر و زندانى کنند و به هرجا که بروند تعقیبشان نمایند، تا از شرارت و تباهى آنها در امان بمانند

فَإِنْ تٰابُوا وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ وَ آتَوُا اَلزَّکٰاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ اگر مشرکان پیش از سپرى شدن مدّت تعیین شده، اسلام بیاورند و شعایر اسلامى را، که مهم ترین آنها نماز و زکاتند، برپاکنند، در این صورت در امن وامان خواهند بود و بدون تفاوت، از تمام آنچه مسلمانان برخوردارند، برخوردار خواهند شد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.