از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  وجوب هدایت کردن بر خداوند
12) جمله «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‏» مى‏رساند که هدایت خلق از امورى است که خداى سبحان قضایش را رانده، و آن را بر خود واجب کرده، چون حکمتش این ایجاب را اقتضا مى‏کرده، بنا بر این، خلایق را آفریده تا او را عبادت کنند و خودش غرض از خلقت را عبادت خود دانسته، فرموده: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56)، و به حکم این آیه غرض از خلقت را عبادت خود معرفى نموده، و به حکم آیه زیر آن را راه مستقیم بین خود و خلقش دانسته، و فرموده: «إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» (آل عمران/51)، و نیز فرموده «وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ صِراطِ اللَّهِ» (شوری/53) و بر خود واجب کرده که راه خود را براى آنان بیان نموده، سپس ایشان را به آن راه هدایت کند، البته هدایت به معناى نشان دادن راه، حال چه اینکه بپذیرند و آن راه را پیش بگیرند، و چه نپذیرند، و راه دیگر بروند، هم چنان که فرمود: «وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَ مِنْها جائِرٌ» (نحل/9) و نیز فرموده: «وَ اللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ» (احزاب/4) و باز فرموده: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (انسان/3). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 510 و 511 قالب : تفسیری موضوع اصلی : هدایت گوینده : علامه طباطبایی
  هدایت بوسیله سنن الهی
12) این آیه و آیه بعد مطالب قبل یعنى تیسیر براى «یسرى» و «عسرى» را تعلیل مى‏کند، ممکن هم هست بگوییم از همان مطالب قبل با کوتاه‏ترین بیان خبر مى‏دهد، و حاصلش این است که ما این تیسیر را مى‏کنیم، و یا این بیان را مى‏آوریم، براى اینکه هدایت کرده باشیم، چون هدایت خلق به عهده ما است، و هیچ مانعى ما را در این هدایت مزاحمت نمى‏کند، و مانع نمى‏شود.
در معناى آیه مى‏گوییم اگر مراد از هدایت در آیه شریفه هدایت به نشان دادن راه باشد، معنایش این مى‏شود که ما اگر بیان مى‏کنیم براى شما آنچه را که بیان مى‏کنیم براى این است که ارائه طریق عبودیت به عهده ما است. و اگر مراد از هدایت، رساندن به هدف باشد معناى آیه چنین مى‏شود: اگر ما براى کسانى که انفاق مى‏کنند و ثواب را تصدیق دارند یسرى را تیسیر مى‏کنیم و خلاصه اگر اعمال صالح و حیات سهله ابدى و دخول بهشت را برایشان‏ آسان مى‏کنیم براى این است که: این کار مربوط به صنع و ایجاد و از باب رساندن هر مخلوقى به هدف نهایى او است، و معلوم است که این کار به عهده ما است.
و اما تیسیر عسرى و یا ساده‏تر بگوییم آسان‏تر کردن گناه، کار مستقیم خداى تعالى نیست بلکه لازمه قهرى تیسیر یسرى است، وقتى خداى تعالى بخواهد براى آن بندگانى که اوصافشان گذشت راه عبودیت را آسان سازد، قهرا براى عده دیگر راه کفر آسان مى‏شود (آرى آسان کردن کار نیک براى عده اول، به این است که انبیایى بر انگیزد، و کتب آسمانى بفرستد، و این باعث نافرمانى آن عده دیگر، و در نتیجه آسان شدن گناه بیشترشان مى‏شود، اگر براى طایفه اول، انبیا نمى‏فرستاد، طایفه دوم انبیایى را نمى‏کشتند، اگر براى طایفه اول کتاب نمى‏آمد، طایفه دوم هم نافرمانى نمى‏کردند) پس نتیجه قهرى هدایت طایفه اول و تیسیر یسرى براى آنان، ضلالت و تیسیر عسراى طایفه دوم است، هم چنان که فرمود: «لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلى‏ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمِیعاً فَیَجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ» (انفال/37) و حتى در باره قرآن که هدایت براى عالمیان است فرموده: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً» (اسراء/82).
ممکن هم هست مراد از آن مطلق هدایت باشد، اعم از هدایت دومى، یعنى تکوینى و حقیقى، و هدایت اولى یعنى تشریعى و اعتبارى- و اتفاقا ظاهر آیه هم که مطلق آمده همین است-، و بنا بر این، هم هدایت حقیقى به عهده خداست، هم چنان که فرمود: «الَّذِی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‏» (طه/50) و هم هدایت اعتبارى هم چنان که فرمود: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً» (انسان/3). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 510 و 512 و 513 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : هدایت گوینده : علامه طباطبایی
  هدایت از طریق انبیاء الهی (علیهم السّلام)
12) خواهى گفت از این آیات بر مى‏آید که هدایت تنها کار خداست، و بنا بر این پس انبیا چکاره‏اند؟ در پاسخ مى‏گوییم منافات ندارد که انبیا هم قیام به این امر بکنند براى اینکه اگر هدایت کنند به اذن او مى‏کنند، و خود مستقل در این کار نیستند، (هم چنان که در هیچ کارى نیستند) و خود خداى تعالى در عین اینکه فرموده: «إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ» (قصص/56) فرموده: «وَ إِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ» (شوری/52) و نیز فرموده: «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی» (یوسف/108).
و ما در جلد دوم این کتاب در خلال مباحث نبوت بیان عقلى این مساله را آوردیم.
همه اینها در باب هدایت به معناى ارائه طریق بود، و اما هدایت به معناى رساندن به هدف که در آیات مورد بحث رساندن به آثار حسنه‏اى است که به دنبال یافتن هدایت الهى و متصف شدن به صفت عبودیت مى‏آید، از قبیل رسیدن به حیات طیبه در دنیا، و حیات سعیده ابدى آخرت، پر واضح است که از قبیل صنع و ایجاد است، که مختص به خداى تعالى است، و از امورى است که خدا قضایش را رانده، و بر خود واجب کرده، و در آیه زیر وعده‏اش را مسجل نموده: «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقى‏» (طه/123)، و نیز فرموده: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» (نحل/97)، و نیز فرموده: «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلًا» (نساء/122).
پس فرق بین هدایت به معناى راه نشاندادن و بین هدایت به معناى رساندن به هدف این شد که هدایت اولى مستقیما کار انبیا و اولیا و سایر هدایت گران است، ولى مؤثر شدنش منوط به اذن خدا است، ولى هدایت دوم چون از باب صنع و خلقت است مستقیما کار خود خداست، البته اسبابى که بین او و خلقش در این مورد و در همه موارد خلقت واسطه‏اند بى دخالت نیستند، پس این هدایت را هم مى‏توان به تبع بغیر خداى تعالى نسبت داد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 511 و 512 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : هدایت گوینده : علامه طباطبایی
  اطلاق مالکیت الهی بر هر چیز
13) «وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى‏»- یعنى عالم بدء و عالم عود- و یا به عبارت دیگر خلقت نخستین و خلقت در معاد- هر دو از آن ما است، پس هر چه که اسم «شى‏ء- چیز» بر او اطلاق شود مملوک خداى تعالى است آن هم به حقیقت معناى ملک که عبارت است از قیام مملوک‏ به وجود مالک، و اما ملک اعتبارى که یکى از آثارش جواز تصرفات است، از متفرعات ملک حقیقى است.
پس خداى تعالى مالک هر چیزى است، نه از یک جهت و دو جهت، بلکه از هر جهت، و هیچ چیزى از او چیزى را مالک نیست، پس کسى معارض او نیست و مانعى که او را از ملکش منع کند وجود ندارد، و هیچ چیزى بر او غالب نمى‏شود، هم چنان که خودش فرمود: «وَ اللَّهُ یَحْکُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ» (یوسف/21) و نیز فرمود: «وَ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ» (ابراهیم/27). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 513 و 514 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : مالکیت خداوند گوینده : علامه طباطبایی
  انذار انسان توسط خداوند
14) این قسمت از آیات به خاطر اینکه حرف «فاء» در آغازش آمده نتیجه‏گیرى از مطالب گذشته است، مى‏فرماید: حال که معلوم شد هدایت به عهده ما است، اینک من شما را از آتش جهنم انذار مى‏کنم، با این بیان نکته التفاتى هم که در جمله «فَأَنْذَرْتُکُمْ» بکار رفته روشن مى‏شود، قبلا یعنى در جمله «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‏» هدایت را به خدا و کارکنان درگاهش نسبت داده، مى‏فرمود «بر ما است»، و در این جمله انذار را تنها به خود نسبت داده مى‏فرماید: «من شما را انذار مى‏کنم» خواسته به این نکته اشاره کند که هدایت، قضایى است حتمى، و به همین جهت منذر حقیقى خداى تعالى است، هر چند که با زبان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) انجام شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 514 قالب : تفسیری موضوع اصلی : انذار گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «تلظی آتش»
14) «تلظى آتش» به معناى زبانه کشیدن شعله آتش است، و مراد از «آتشى که تلظى مى‏کند» آتش جهنم است، هم چنان که در جاى دیگر فرمود: «کَلَّا إِنَّها لَظى‏» (معارج/15). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 514 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  کافر مصداق انسان شقی
15) مراد از کلمه «اشقى» مطلق هر کافرى است که با تکذیب آیات خدا و اعراض از آن کافر شود، چون چنین کسى از هر شقى‏اى شقى‏تر است، براى اینکه سایر بدبخت‏ها در زندگى دنیاى خود بدبختند، یا در بدن خود مبتلا به بیمارى و یا نقص عضوند، و یا مالشان از بین مى‏رود، و یا به داغ فرزند خود مبتلا مى‏شوند، و این بدبختى‏ها تمام شدنى است، ولى آن کسى که کفر مى‏ورزد، در زندگى آخرتى بدبخت است، یعنى بدبختى است که بدبختیش پایان ندارد، و منتهى به خلاصى و نجات نمى‏شود، و امید رهایى در آن نیست.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 514 و 515 قالب : تفسیری موضوع اصلی : شقاوت گوینده : علامه طباطبایی
  خلود در آتش
15) مراد از «صلى نار» پیروى آن و ملازم آن بودن است، پس این کلمه معناى خلود را افاده مى‏کند، و این خلود در آتش قضایى است که خداى تعالى در حق کافر رانده و فرموده: «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» (بقره/39).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 515 قالب : تفسیری موضوع اصلی : جاودانگی- خلود گوینده : علامه طباطبایی
  انحصار هدایت و ضلالت در دست خداوند
12) از حمیرى (قرب الاسناد، ص 156) حکایت شده که از احمد بن محمد، از احمد بن محمد ابن ابى نصر، از ابى الحسن رضا (علیه السّلام) روایت کرده که راوى گفت: از آن جناب از معناى آیه «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‏» پرسیدم، فرمود: آرى خدا است هر که را بخواهد هدایت و هر که را بخواهد گمراه مى‏کند.
عرضه داشتم: خدا امورت را اصلاح کند، جمعى از یاران ما پنداشته‏اند که معرفت اکتسابى است، هر کس فکر خود را درست بکار بیندازد به معرفت مى‏رسد.
امام این سخن را نادرست دانست و فرمود: اینها اگر درست مى‏گویند چرا این خیر را براى خود کسب نمى‏کنند؟ نه، چنین نیست که هر کس بخواهد و به هر مقدار که بخواهد بتواند معرفت کسب کند، هیچ احدى از مردم را نمى‏بینى مگر آنکه از جهاتى از بعضى دیگر بهتر است، و آن بعض از جهاتى دیگر از او بهترند، نمونه‏اش بنى هاشمند که موضعشان موضعى است که مى‏دانى، قرابتشان با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به حدى است که مى‏دانى، و همه مى‏دانیم که آنان سزاوارترند به خلافت از شما، مع ذلک از آن محرومند، گمان مى‏کنى آل محمد (علیهم السلام) به فکر خود نبودند؟ و آیا مى‏توانى بگویى که شما راه و رسم زندگى را مى‏دانید و ایشان نمى‏دانند؟
آن گاه فرمود: ابو جعفر (علیه السّلام) مى‏فرمود: اگر براى همه مردم مقدور بود همه ما را دوست مى‏داشتند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 520 قالب : روایی موضوع اصلی : هدایت گوینده : علامه طباطبایی
  آیا همه انسان‌ها هدایت می‌شوند؟
12) هدایت کردن از جانب خداوند، امرى حتمى است، {انّ علینا للهدى} ولى پذیرش آن از سوى مردم حتمى نیست. چنانکه در جاى دیگر مى‏فرماید: «و امّا ثمود فهدیناهم فاستحبوا العمى على الهدى»(فصّلت/17) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 510 قالب : تفسیری موضوع اصلی : هدایت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «تلظّی»
14) «تلظّى»، شعله آتش بدون دود است که سوزندگى زیادترى دارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 510 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  چه کسانی خالد در دوزخ هستند؟
15) خلود و جاودانگى در دوزخ مخصوص افراد شقى است. {لایصلاها الاّ الاشقى}
در کلمه «صَلى» ملازمت و همراهى نهفته است.
شاید «نارًا تلظّى‏» (لیل/14) که نوع خاصى از آتش است مخصوص افراد شقى باشد و سایر مجرمان به انواع دیگرى از آتش گرفتار شوند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 510 قالب : تفسیری موضوع اصلی : شقاوت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  چشم بینا،گوش شنوا - فريده رجبي فرد
12) فراهم بودن راه های هدایت:
حکمت157/اگرچشم بیناداشته باشید حقیقت رانشان داده اند،اگرهدایت می طلبیدشماراهدایت کردند،اگرگوش شنوا داریدحق رابه گوشتان خواندند.
خطبه 162/خداآنگونه که سزاواربود شماراترسانیدوچنانکه شایسته بودامیدوارتان کرد،ودنیاوبی اعتباری آن ونابودشدنی بودن آن رابرای شماتعریف کرد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : نهج البلاغه قالب : روایی موضوع اصلی : هدایت گوینده : فریده رجبی فرد