از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتی تاتیهم البینه ):(به هیچ وجه کفار و مشرکین و اهل کتاب رها نخواهند شد، تا وقتی که حجت نبوت خاتم الانبیاء و حقیقت دعوتش بر آنان تمام شود) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
As for the People of the Scripture, they are the Jews and the Christians, and the idolators are the worshippers of idols and fire among the Arabs and the non-Arabs. Mujahid said, they are not going


﴿مُنفَکِّینَ﴾


(to leave) "Meaning, they will not be finished until the truth becomes clear to them.'' Qatadah also said the same thing.


﴿حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ﴾


(until there came to them the Bayyinah.) meaning, this Qur'an. This is why Allah says,


﴿لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَـبِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ ﴾


(Those who disbelieve from among the People of the Scripture and idolators, were not going to leave until there came to them the Bayyinah.)
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر حسینی همدانی
بیان‌ آنستکه‌ بشر ‌در‌ اثر موهبت‌ نیروی‌ عاقله‌ و خرد ‌که‌ فضیلت‌ ذاتی‌ و امتیاز وجودی‌ ‌از‌ سایر موجودات‌ بدست‌ آورده‌ ‌خود‌ ‌را‌ می‌شناسد و خودیاب‌ ‌است‌ ناگزیر ‌خود‌ و سایر موجودات‌ ‌را‌ مخلوق‌ و آفریده‌ جهان‌ آفرین‌ میداند بالاخره‌ بشر ‌در‌ اثر ‌اینکه‌ فضیلت‌ و امتیاز ذاتی‌ ‌خود‌ ‌را‌ مسئول‌ افعال‌ اختیاری‌ و گریبانگیر ‌خود‌ باید بداند.

‌آیه‌ بیان‌ آنستکه‌ اهل‌ کتاب‌ ‌از‌ یهود و مسیحیان‌ و هم‌چنین‌ بت‌ پرستان‌ هرگز ‌از‌ کفر و شرک‌ دیرین‌ ‌خود‌ جدا نشده‌ و بکفر ‌خود‌ ادامه‌ دادند و ‌آن‌ سرزمین‌ مکه‌ ‌را‌ کفر و الحاد و شرک‌ ‌از‌ ‌هر‌ سو فراگرفته‌ ‌بود‌ ‌تا‌ هنگامیکه‌ ‌رسول‌ صادع‌ اسلام‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ برسالت‌ برانگیخته‌ و مبعوث‌ گشت‌ آنگاه‌ طریقه‌ فطرت‌ و خرد و خداپرستی‌ ‌را‌ ‌برای‌ عموم‌ مردم‌ اعلام‌ نموده‌ و حجت‌ ‌را‌ ‌بر‌ همه‌ آنان‌ تمام‌ و آشکار نمود و آنان‌ ‌را‌ بطریقه‌ عبودیت‌ و سپاسگزاری‌ آشنا ساخت‌ و حق‌ ‌را‌ ‌از‌ باطل‌ و خداپرستی‌ ‌را‌ ‌از‌ شرک‌ و هواپرستی‌ بیان‌ نمود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر راهنما

1 - کافران، چه اهل کتاب باشند و چه مشرک، بدون اتمام حجت رها نخواهند شد.

لم یکن الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة

«منفکّ»، به معناى منفصل است. مفاد آیه شریفه، کنار نبودن کافران از قانون فراگیر «اتمام حجت» و «آمدن بیّنه» است.

2 - اتمام حجت بر تمام کافران (یهود، نصارا، مجوس و مشرکان) و رساندن برهان آشکار به آنان، سنتى الهى است.

لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة

3 - کافران، پس از ابلاغ برهان آشکار و رسیدن پیام اسلام به آنان، به حال خود رها خواهند شد.

لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة

قید «حتّى تأتیهم البیّنة» مفهومى دارد که برداشت یاد شده، ناظر به آن است.

4 - منکران اسلام ـ چه از اهل کتاب باشند و چه مشرک ـ کافراند.

الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین

حرف «من» براى تبیین است و مصداق «الذین کفروا» را، اهل کتاب و مشرکان معرفى کرده است.

5 - همسویى اهل کتاب، با مشرکان در عصر بعثت، در امتناع از پذیرش اسلام

الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین

6 - اهل کتاب و مشرکانى که اسلام را نپذیرفتند، کسانى بودند که از پذیرش هر برهان روشنى سرباز مى زدند.

لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة

در برداشت یاد شده، «منفکّین» به معناى «منفکّین عن الکفر» دانسته شده است. «تأتیهم البیّنة» ـ به تقدیر «أن» مصدریه ـ با «اتیان البیّنة» مرادف است و عبارت «حتّى اتیان البیّنة» را مى توان به معناى «حتّى وقت اتیان البیّنة» یا «حتّى باتیان البیّنة» دانست. در این صورت، تقدیر کلام چنین مى شود: «لم یکن ... منفکّین فى وقت من الأوقات حتّى وقت اتیان البیّنة» یا «لم یکن ... منفکّین بأىّ طریق حتّى باتیان البیّنة».

7 - استوار ماندن بر عقیده خویش تا دستیابى به برهانى آشکار برخلاف آن، ادعاى کافران عصر بعثت، پیش از ظهور اسلام

لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة

در صورتى که مراد از انفکاک، دست کشیدن از کفر باشد، احتمال مى رود که آیه شریفه در صدد نقل ادعاى کافران و توبیخ آنها باشد; یعنى، این کافران که مى گفتند: ما تا آمدن بیّنه، از عقاید خویش دست بر نمى داریم، حال که بیّنه آمده است چرا بر آن عقیده باقى مانده اند؟!

8 - گروهى از یهود و نصارا و مشرکان در عصر بعثت، اسلام را نپذیرفته و خود را همچنان در انتظار دستیابى به برهان آشکار قلمداد مى کردند.

لم یکن الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة

حرف «من»، ممکن است براى تبعیض باشد.

9 - اهل کتاب و مشرکان، خود را در انتظارِ رسیدن برهانى مشخص و داراى نشانه، قلمداد مى کردند.

حتّى تأتیهم البیّنة

حرف «ال» در «البیّنة»، عهد ذهنى و اشاره به معروف بودن بینه نزد کسانى است که ادعاى انتظار آن را دارند.

10 - کفر اهل کتاب، نکوهیده تر از کفر مشرکان است.

الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین

تقدیم اهل کتاب بر مشرکان در توبیخ بر کفر، بیانگر برداشت یاد شده است.

11 - اهل کتاب در عصر جاهلیت، بیش از مشرکان خود را در انتظار آمدن «بینه» جلوه مى دادند.

من أهل الکتـب و المشرکین

تقدیم اهل کتاب بر مشرکان ـ با این که کفر آنها در مرتبه اى ضعیف تر از کفر مشرکان مى باشد ـ ممکن است به این جهت باشد که ادعاى «انفکاک ناپذیرى از کفر تا مشاهده بیّنه» نخست از آنان سرزده و چه بسا مشرکان تحت تأثیر آنها، چنین انتظارى از خود نشان مى دادند.

12 - ادعاى نبودن برهانى روشن بر حقانیت اسلام، بهانه اهل کتاب و مشرکان، در امتناع از پذیرش آن

لم یکن الذین کفروا... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة

13 - برخى از اهل کتاب و مشرکان، پس از مشاهده برهان حقانیت اسلام، با کفرورزى به آن، راه خویش را از دیگر هم کیشان خویش جدا کردند.

لم یکن الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة

این برداشت، بر چهار نکته استوار است: 1. مراد از «الذین کفروا» کسانى اند که پس از ظهور اسلام، به آن کافر شدند; 2. حرف «من» در «من أهل الکتاب و المشرکین» براى تبعیض است; 3. تعبیر «منفکّین» ناظر به جدا شدن کافران، از دیگر اهل کتاب و مشرکانى است که به اسلام گرویده اند; 4. آیه شریفه در مقام توبیخ کسانى است که به رغم پیدایش «بیّنه»، خود را از صف عموم گروندگان به اسلام جدا کرده اند.

14 - سرپیچى کافرانِ اهل کتاب و مشرکان، از پذیرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور «بیّنه»، رفتارى نکوهیده و شگفت

لم یکن الذین کفروا... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مجمع البیان
در سوره پیش خداى فرزانه روشنگرى فرمود که کران تا کران آیات قرآن دلیل و برهان روشن و روشنگر بر حقانیت اسلام و رسالت محمد(ص) است، اینک در بیان حال و روز شرک گرایان و کفرگرایان مى فرماید:

لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ

کفرگرایان اهل کتاب و شرک گرایان عرب، بر این ادعا بودند که از راه خود دست بردار نخواهند بود، تا دلیلى روشن و روشنگر براى آنان بیاید.

در آیه شریفه «کفرگرایان اهل کتاب» به یهود و نصارا اشاره دارد، و «شرک گرایان»، به «بت پرستان عرب» که کتاب آسمانى نداشتند. واژه «تأتیهم» در قالب فعل مضارع است، امّا به معنى ماضى آمده است؛ بسان این آیه که مى فرماید: و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین...(238)

و آنچه را شیطان صفت ها در حکومت خوانده بودند، پیروى کردند...

از «ابن عباس» آورده اند که: آنان از کفر و شرک خود دست بردار نبودند... و به باور پاره اى دیگر منظور این است که: آنان از کفر و شرک خویش دست بردار نخواهند بود، تا محمد(ص) بیاید و با دلیل هاى روشن و روشنگر خود گمراهى آنان را برایشان آشکار سازد و آنان را به سوى اسلام دعوت کند.

و از دیدگاه برخى منظور این است که: آنان از دین و آیین خود جدا نمى شدند تا دلیل و برهان روشنى بر نادرستى راه و رسم آنان و درستى و حقانیت دعوت جدید بیاید و حقیقت را براى آنان آشکار سازد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
این است آئین جاویدان
در آغاز سوره به وضع اهل کتاب (یهود و نصارى ) و مشرکان عرب قبل از ظهور اسلام پرداخته مى گوید: آنها مدعى بودند ما دست از آئین خود بر نمى داریم تا دلیل روشنى و پیامبر مسلمى براى ما بیاید (لم یکن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین منفکین حتى تاتیهم البینة ). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
کان الکفار من الفریقین أهل الکتاب وعبدة الأصنام یقولون قبل مبعث النبی صلی الله علیه وسلم : لا ننفک مما نحن علیه من دیننا ولا نترکه حتی یبعث النبی الموعود الذی هو مکتوب فی التوراة والإنجیل ، وهو محمد صلی الله علیه وسلم ، فحکی الله تعالی ما کانوا یقولونه ثم قال (وما تفرق الذین أوتوا الکتاب ) یعنی أنهم کانوا یعدون اجتماع الکلمة والاتفاق علی الحق : إذا جاءهم الرسول ، ثم ما فرقهم عن الحق ولا أقرهم علی الکفر إلا مجی ء الرسول صلی الله علیه وسلم ، ونظیره فی الکلام أن یقول الفقیر الفاسق لمن یعظه : لست بمنفک مما أنا فیه حتی یرزقنی الله الغنی ، فیرزقه الله الغنی فیزداد فسقا ، فیقول واعظه : لم تکن منفکا عن الفسق حتی توسر ، وما غمست رأسک فی الفسق إلا بعد الیسار : یذکره ما کان یقوله توبیخا وإلزاما . وانفکاک الشی ء من الشی ء . أن یزایله بعد التحامه به ، کالعظم إذا انفک من مفصله ، والمعنی : أنهم متشبثون بدینهم لا یترکونه إلا عند مجی ء البینة . و ( البینة ) الحجة الواضحة . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  احمد يوسفي - تفسیر الجلالین
«لم یکن الذین کفروا من» للبیان «أهل الکتاب والمشرکین» أی عبدة الأصنام عطف على أهل «منفکین» خبر یکن، أی زائلین عما هم علیه «حتى تأتیهم» أی أتتهم «البینة» أی الحجة الواضحة وهی محمد صلى الله علیه وسلم. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر تقریب القرآن إلى الأذهان
((لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ)) یعنی الیهود والنصارى والمجوس، والوصف لیس للتصنیف بل للبیان، فإن کل أهل الکتاب قد کفروا بنسبتهم إلى الله الولد والشریک وتوصیفهم له بما لا یلیق بجلال شأنه ((وَ)) من ((الْمُشْرِکِینَ)) الذین أشرکوا بالله وعبدوا الأصنام معه ((مُنفَکِّینَ)) أی منتهین عن کفرهم، من "انْفَکّ" بمعنى زال عنه وابتعد ((حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ)) أی الحجة الظاهرة، وهو القرآن الکریم والرسول العظیم، إذ لا مجال لهم فی عرفان الحقائق بعدما عرفوا کتبهم وبدلوا دینهم. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر جوان
1 لَمْ یَکُنِ الَّذینَ کَفَروُا مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکینَ مُنْفَکّینَ حَتّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ

کافران از اهل کتاب و مشرکان (مى‏گفتند:) ما دست از آیین خود بر نمى‏داریم تا دلیل روشنى براى مابیاید .
این است آیین جاویدان
منظور از « بَیِّنَة » در اینجا "دلیل روشن" است که مصداق آن طبق آیه دوم شخص « پیامبر » است ، درحالى‏که قرآن را بر زبان داشت . در آغاز سوره به وضع اهل کتاب ( یهود و نصارى ) و مشرکان عرب قبل از ظهور اسلام پرداخته و مى‏گوید: « آنها مدعى بودند ما دست از آیین خود
1- « مجمع البیان » ، جلد 10 ، صفحه 521 .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سکينه کلايي - برگزیده تفسیر نمونه
این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 8 آیه است‏
محتوا و فضیلت سوره:
این سوره اشاره به رسالت جهانى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و آمیخته بودن آن با دلائل و نشانه‏هاى روشن مى‏کند.
و در بخش دیگرى از این سوره موضعگیریهاى مختلف اهل کتاب و مشرکان را در برابر اسلام مشخص مى‏کند که آن گروه که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترین مخلوقاتند، و آن گروه که راه کفر و شرک و گناه پیش گرفتند بدترین مخلوقات محسوب مى‏شوند.
این سوره داراى نامهاى متعددى است که به تناسب الفاظ آن انتخاب شده، اما از همه معروفتر سوره «بیّنة» و «لم یکن» و «قیّمة» است.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله چنین نقل شده: «اگر مردم مى‏دانستند این سوره چه برکاتى دارد خانواده و اموال را رها کرده، به فرا گرفتن آن مى‏پرداختند»! مردى از قبیله «خزاعه» عرض کرد: اى رسول خدا! تلاوت آن چه اجر و پاداشى دارد؟
فرمود: «هیچ منافقى آن را قرائت نمى‏کند، و نه کسانى که شک و تردید در دلشان است، به خدا سوگند فرشتگان مقرب از آن روز که آسمانها و زمین آفریده شده است آن را مى‏خوانند، و لحظه‏اى در تلاوت آن سستى نمى‏کنند، هر کس آن را در شب بخواند خداوند فرشتگانى را مأمور مى‏کند که دین و دنیاى او را حفظ کنند، و آمرزش و رحمت براى او بطلبند، و اگر در روز بخواند به اندازه آنچه روز آن را روشن مى‏کند و شب آن را تاریک مى‏سازد ثواب به او مى‏دهند».
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رعنا سليمان عباسي - تفسیر جوامع جلد 6ابو على ابن الحسن الطبرسى
لـم یـکن الذین کفروا من اهل الکتاب , کافران از اهل کتاب و بت پرستان پیش از مبعث پیامبر(ص ) مـى گـفتند: از دینى که داریم دست برنداشته و آن را رها نمى کنیم تا پیامبرموعود که نامش در تـورات و انـجـیل نوشته شده یعنى محمد(ص ) مبعوث شود,پس خداوند آنچه را آنان مى گفتند, نقل کرده است .
منفکین حتى یاتیهم البینه , انفکاک چیزى از چیزى به این است که پیوستگى آنهابرطرف و از هم جـدا شـونـد پـس از آن کـه مـتـصل بوده اند یعنى آنها [مشرکان وبت پرستان ] به دین خود چنگ درآویخته بودند و آن را ترک نمى کردند تا دلیل روشن براى آنها بیاید
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سعيده اکبري نژاد - تفسیرالمیزان
مراد از جمله" الَّذِینَ کَفَرُوا" در آیه شریفه، همه کافران از دعوت اسلامى است، چه از اهل کتاب و چه مشرکین، و کلمه" من" در جمله" مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ" تبعیض را مى‏رساند، نه تبیین را، و کلمه" و المشرکین" عطف است بر کلمه" اهل الکتاب"، و مراد از" مشرکین"، غیر اهل کتاب است، حال چه بت‏پرست باشند، و چه اصناف دیگر مشرکین.
و کلمه" منفکین" از ماده انفکاک است، که به معناى جدایى دو چیز است که به شدت به هم متصل بوده‏اند، و مراد از آن- به طورى که از جمله" حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ" استفاده مى‏شود- جدا شدن از مقتضاى سنت هدایت و بیان است، گویا سنت الهى دست بردار از آنان نبوده، تا حجت و بینه بیاید، همین که آمد آن وقت رهاشان مى‏کند، و به حال خودشان واگذار مى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : تفسیر آیه را بطور کامل وارد نمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حسن حميدي سولا - نسیم حیات - استاد ابوالفضل بهرام پور
لَمْ یَکُنِ الَّذینَ کَفَرُوا .... لغت بَیِّنَةُ (بین ) : دلیل روشن و منظور از آن پیامبر اسلام (ص) است . مُنْفَکِّ (فک ): جدا،منفصل .
اهل کتاب و مشرکین می گفتند اگر پیامبری با دلایل روشن برای هدایت ما بیاید ، دعوتش را خواهیم پذیرفت و در غیر این صورت از آیین خود دست بر نخواهیم داشت . اما این پیامبر آمد و قرآن را در صحیفه های پاک و طاهری با معارف عالیه ی آن برای آنها تلاوت نمود . ولی آنها قبول نکردند و تفرقه ایجاد نمودند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد مصطفي فاطمي کيا - سایت نوگرا - استاد شهید ناصر سبحانی
*لم یکن الذین کفروا من أهل الکتاب و المشرکین منفکّین حتی تأتیهم البینه * گفتیم که در اینجا بیان این است که قبل از این هدایتی آمده بر اساس نیازی که مردم داشته‌اند اما موضع‌گیری درست نشده است و اکنون در آن باره بحث می‌شود که آن هدایتی که آمد بر اساس آن نیاز بود ولی قدرش را ندانستند و موضع‌گیری نادرستی در مقابلش صورت گرفت. کسانی‌که کافر شدند بعدها وقتی که هدایت آمد کافر شدند یعنی بعد از اینکه حق آمد و برایشان روشن شد با موضع‌گیری‌های خودشان آن را پوشانیدند و از ظهورش جلوگیری کردند یعنی موضع‌گیری‌شان آنچنان شد که گویی اصلاً اطلاعی بر این حق پیدا نکردند. کسانی‌که بعدها کافر شدند از اهل کتاب و از مشرکین این * مِنْ * برای تبعیض است چون هر اهل کتابی و هر مشرکی کافر نیستند. اهل کتاب که روشن است، گفتیم که تعبیر اهل کتاب هم برای مؤمنین بکار می‌رود و هم برای کافرین از اهل کتاب به کار برده می‌شود. اما چگونه می‌شود کسی مشرک باشد و کافر نباشد؟ مشرکی که فطری است هنوز اقامه حجت بر او نشده نمی‌توان به او کافر گفت کافر کسی است که حقی را که ظاهر شده با پوشانیدنش از ظهورش جلوگیری کند باید حق برایش روشن بشود تا بپوشاند و از ظهورش جلوگیری کند وقتی که حق روشن نشده چگونه عمل کفر انجام می‌گیرد؟ وقتی ‌که کسی می‌گوید زدن، باید زده شده‌ای باشد که زدن انجام بگیرد.

وقتی که کفر به کار می‌رود باید مکفورٌبِهْ وجود داشته باشد که کفر صورت بگیرد یعنی باید حق روشن بشود وقتی‌ که هنوز تبلیغ نشده و بیانی صورت نگرفته چطور کسی کافر می‌شود؟ مؤمن نیست ولی کافر هم نیست. مشرک فطری است که معذب نمی‌باشد.

*و ماکنّا معذبین حتی نبعث رسولاً *

این بعث رسول به دو صورت است:

1-بعث عام 2- بعث خاص

بعث عام با نزول سوره مدثر صورت گرفت. برای همه بشر بعث پیامبر خدا(ص) و برای کسانی که در گذشته بودند بعث پیامبرانشان با مجرد مأمور گردانیدنشان صورت گرفته و تمام شده و کسی دیگر به آن ترتیب مأمور نمی‌شود. ولی بعث خاص برای هر فردی وجود دارد و آن زمانی صورت می‌گیرد که آن برایش تبلیغ نشده و إلّا لحظه‌ای که جبرئیل اولین آیات را در زمینه رسول شدن بر پیامبر خدا نازل می‌کند و او در خلوتی است و کسی متوجه نیست که او رسول شده یعنی بعث عام صورت گرفته است. نمی‌شود گفت که مردم همه مسئولیت پیدا کرده‌اند که باید با مجرد مبعوث شدن موضع‌گیری کنند چون مردم بی‌خبرند. در یک شبی او نبی و در یک خلوت دیگری او رسول می‌شود که کسی متوجه نیست. آیا با مجرد رسول شدنش در خلوتگاهی بر مردم حجت اقامه می‌شود و کسی که در آن لحظات می‌میرد به جهنم می‌رود؟‌ نه، چون تقصیری ندارد و نسبت بدان واقعه بی‌خبر است. باید در میان مردم بیاید و برای کسانی‌که بیان می‌کند و اقامه حجت می‌کند برای او بعث خاص صـورت می‌گیرد و آن اشخاص مسئول می‌شوند.

هر کس زمانی مسئول می‌شود که برایش تبلیغ می‌شود و در همان زمان بعث خاص برایش صورت می‌گیرد که: * و ماکنّا معذبین حتی نبعث رسولاً * یعنی این بعث خاص که کسی باید برایش روشن بشود. پس حالا هم کسانی هستند که بعث رسول برایشان صورت نگرفته و حق برایشان روشن نشده و کسی که برایشان بیان کند نبوده و اینها دیگر مسئول نمی‌باشند، مؤمن نیستند و جزای مؤمنین را ندارند همانطور که کافر هم نیستند، این است که می‌فرماید: * الذین کفروا من أهل الکتاب و المشرکین * کسانی که کافر شدند از اهل کتاب و کسانی که کافر شدند از مشرکین، کسانی که بعد از آمدن هدایت کفر ورزیدند چه از اهل کتاب و چه از مشرکین، اینان پیش از آن، از آن گمراهی و انحرافی که در آن بودند جدا شدند تا اینکه بینه‌ای و راهنمای روشنی بیاید و راه را برای آنها روشن کـند. یعنی وضعشان قبلاً طوری بود که نیازمند به آمدن بینه بودند و برایشان آن نیاز بود، که بینه آمد ولی ایشان بدان کفر ورزیدند، بینه‌ای بیاید که عبارت است از* رسول من الله یتلوا صحفاً مطهرة فیها کتبٌ قیمةٌ * رسولی فرستاده‌ای که از جانب خداست که اوراقی که در آنها مطالبی هست دنبال می‌کند و یکی پس از دیگری آن مطالبی که در آنها است و آیاتی که در آنهاست برایشان می‌خواند که این صحف و اوراق پاکیزه گردانیده شده هستند، از آنچه که نباید بدان آلوده شوند یعنی از دستبرد شیاطین. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
6221. The People of the Book immediately referred to are the Jews and the Christians, who had received scriptures in the same line of prophecy in which came our Prophet. Their scriptures should have prepared them for the advent of the greatest and last of the Prophets. For the Jewish scriptures promised to the Jews, cousins or brethren to the Arabs, a prophet like Moses: "The Lord thy God will raise up unto thee a Prophet from the midst of thee, of thy brethren, like unto me; unto him ye shall hearken" (Deut. 18:15). And Christ promised a Comforter (John, 14:16; 15:26; and 16:7; see my n. 5438 to 61:6) almost by name. The People of the Book fell from the true, straight, and standard religion, into devious ways, and would not come to the true Path until (they said) they were convinced by the arrival of the promised Prophet. But when the promised Prophet came in the person of Muhammad, they rejected him, because they really did not seek for Truth but only followed their own fancies and desires.
6222. The Polytheists, the Pagans, had not previously believed in any scriptures. But yet, when clear evidence came to them, they should have believed. Yet they rejected the Prophet because they were not really searching for Truth, but were only following their own fancies and desires.
6223. The Clear Evidence was the Prophet himself, his life, his personality, and his teaching. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تدبرقران
لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ (١)
«المشرکین»، اگر به «الذین کفروا» برگردد و عطف شود، یعنی ما دو گروه داریم:
یکی کافران از اهل کتاب و یکی هم مشرکان. اگر به «اهل کتاب» عطف شود، یعنی ما یک گروه داریم: کافر ، اعم از اهل کتاب باشد یا مشرک.
اگر بنا بود که به «الذین کفروا» عطف شود، باید می‌شد «مشرکون». چون این اسم «لم یکن» نیست و اگر اسم «لم یکن» بود، باید مرفوع می‌بود، در حالی که می‌بینیم که مجرور است. پس مشرکین به «اهل کتاب» که «من» بر سر آن آمده، که این «من» هم، بیان «الذین کفروا» است، عطف شده است.
پس یک گروه داریم، « لم یکن الذین کفروا منفکین» که «الذین کفروا» بیان باشد از «اهل کتاب و مشرکان».
اینها کسانی هستند که یک کفر مشترک دارند، و آن کفر مشترک هم، کفر به اسلام است و کفر به پیامبر و کفر به قرآن است.
کافران منفک نبودند تا وقتی که بینه برای آنها بیاید. این منفک بودن را باید با توجه به بینه معنا کنیم، چون وقتی که بینه می‌آید، منفک می‌شوند. بینه انسان را از سنت ایتاء بینه منفک می‌کند و بنیه انسان را از سنت هدایت با ایتاء بیّنه منفک می‌کند. یعنی همه انسانها مشمول یک سنت هستند و آن هم ایتاء بیّنه است. «و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا»، ما کسی را تا بر او رسول نفرستیم، عذاب نمی‌کنیم. تا حجت را تمام نکنیم، تا بینه نفرستیم، عذاب نمی‌کنیم.
طبیعتا وقتی که بینه آمد، دیگر انسان مشمول این سنت نمی‌شود و از این سنت جدا و منفک می‌شود. یعنی این سنت در مورد او عمل کرد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  آسيه افشار - انوار درخشان، ج‏18، ص: 230
بیان آنستکه بشر در اثر موهبت نیروى عاقله و خرد که فضیلت ذاتى و امتیاز وجودى از سایر موجودات بدست آورده خود را مى‏شناسد و خودیاب است ناگزیر خود و سایر موجودات را مخلوق و آفریده جهان آفرین میداند بالاخره بشر در اثر این فضیلت و امتیاز ذاتى خود را مسئول افعال اختیارى و گریبانگیر خود باید بداند.
آیه بیان آنستکه اهل کتاب از یهود و مسیحیان و هم‏چنین بت پرستان هرگز از کفر و شرک دیرین خود جدا نشده و بکفر خود ادامه دادند و آن سرزمین مکه را کفر و الحاد و شرک از هر سو فراگرفته بود تا هنگامیکه رسول صادع اسلام صلّى اللّه علیه و آله برسالت برانگیخته و مبعوث گشت آنگاه طریقه فطرت و خرد و خداپرستى را براى عموم مردم اعلام نموده و حجت را بر همه آنان تمام و آشکار نمود و آنان را بطریقه عبودیت و سپاسگزارى آشنا ساخت و حق را از باطل و خداپرستى را از شرک و هواپرستى بیان نمود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.