As for the People of the Scripture, they are the Jews and the Christians, and the idolators are the worshippers of idols and fire among the Arabs and the non-Arabs. Mujahid said, they are not going
﴿مُنفَکِّینَ﴾
(to leave) "Meaning, they will not be finished until the truth becomes clear to them.'' Qatadah also said the same thing.
﴿حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ﴾
(until there came to them the Bayyinah.) meaning, this Qur'an. This is why Allah says,
﴿لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَـبِ وَالْمُشْرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ ﴾
(Those who disbelieve from among the People of the Scripture and idolators, were not going to leave until there came to them the Bayyinah.)
[ نظرات / امتیازها ]
1 - کافران، چه اهل کتاب باشند و چه مشرک، بدون اتمام حجت رها نخواهند شد.
لم یکن الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
«منفکّ»، به معناى منفصل است. مفاد آیه شریفه، کنار نبودن کافران از قانون فراگیر «اتمام حجت» و «آمدن بیّنه» است.
2 - اتمام حجت بر تمام کافران (یهود، نصارا، مجوس و مشرکان) و رساندن برهان آشکار به آنان، سنتى الهى است.
لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
3 - کافران، پس از ابلاغ برهان آشکار و رسیدن پیام اسلام به آنان، به حال خود رها خواهند شد.
لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
قید «حتّى تأتیهم البیّنة» مفهومى دارد که برداشت یاد شده، ناظر به آن است.
4 - منکران اسلام ـ چه از اهل کتاب باشند و چه مشرک ـ کافراند.
الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین
حرف «من» براى تبیین است و مصداق «الذین کفروا» را، اهل کتاب و مشرکان معرفى کرده است.
5 - همسویى اهل کتاب، با مشرکان در عصر بعثت، در امتناع از پذیرش اسلام
الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین
6 - اهل کتاب و مشرکانى که اسلام را نپذیرفتند، کسانى بودند که از پذیرش هر برهان روشنى سرباز مى زدند.
لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
در برداشت یاد شده، «منفکّین» به معناى «منفکّین عن الکفر» دانسته شده است. «تأتیهم البیّنة» ـ به تقدیر «أن» مصدریه ـ با «اتیان البیّنة» مرادف است و عبارت «حتّى اتیان البیّنة» را مى توان به معناى «حتّى وقت اتیان البیّنة» یا «حتّى باتیان البیّنة» دانست. در این صورت، تقدیر کلام چنین مى شود: «لم یکن ... منفکّین فى وقت من الأوقات حتّى وقت اتیان البیّنة» یا «لم یکن ... منفکّین بأىّ طریق حتّى باتیان البیّنة».
7 - استوار ماندن بر عقیده خویش تا دستیابى به برهانى آشکار برخلاف آن، ادعاى کافران عصر بعثت، پیش از ظهور اسلام
لم یکن ... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
در صورتى که مراد از انفکاک، دست کشیدن از کفر باشد، احتمال مى رود که آیه شریفه در صدد نقل ادعاى کافران و توبیخ آنها باشد; یعنى، این کافران که مى گفتند: ما تا آمدن بیّنه، از عقاید خویش دست بر نمى داریم، حال که بیّنه آمده است چرا بر آن عقیده باقى مانده اند؟!
8 - گروهى از یهود و نصارا و مشرکان در عصر بعثت، اسلام را نپذیرفته و خود را همچنان در انتظار دستیابى به برهان آشکار قلمداد مى کردند.
لم یکن الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
حرف «من»، ممکن است براى تبعیض باشد.
9 - اهل کتاب و مشرکان، خود را در انتظارِ رسیدن برهانى مشخص و داراى نشانه، قلمداد مى کردند.
حتّى تأتیهم البیّنة
حرف «ال» در «البیّنة»، عهد ذهنى و اشاره به معروف بودن بینه نزد کسانى است که ادعاى انتظار آن را دارند.
10 - کفر اهل کتاب، نکوهیده تر از کفر مشرکان است.
الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین
تقدیم اهل کتاب بر مشرکان در توبیخ بر کفر، بیانگر برداشت یاد شده است.
11 - اهل کتاب در عصر جاهلیت، بیش از مشرکان خود را در انتظار آمدن «بینه» جلوه مى دادند.
من أهل الکتـب و المشرکین
تقدیم اهل کتاب بر مشرکان ـ با این که کفر آنها در مرتبه اى ضعیف تر از کفر مشرکان مى باشد ـ ممکن است به این جهت باشد که ادعاى «انفکاک ناپذیرى از کفر تا مشاهده بیّنه» نخست از آنان سرزده و چه بسا مشرکان تحت تأثیر آنها، چنین انتظارى از خود نشان مى دادند.
12 - ادعاى نبودن برهانى روشن بر حقانیت اسلام، بهانه اهل کتاب و مشرکان، در امتناع از پذیرش آن
لم یکن الذین کفروا... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
13 - برخى از اهل کتاب و مشرکان، پس از مشاهده برهان حقانیت اسلام، با کفرورزى به آن، راه خویش را از دیگر هم کیشان خویش جدا کردند.
لم یکن الذین کفروا من أهل الکتـب و المشرکین منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
این برداشت، بر چهار نکته استوار است: 1. مراد از «الذین کفروا» کسانى اند که پس از ظهور اسلام، به آن کافر شدند; 2. حرف «من» در «من أهل الکتاب و المشرکین» براى تبعیض است; 3. تعبیر «منفکّین» ناظر به جدا شدن کافران، از دیگر اهل کتاب و مشرکانى است که به اسلام گرویده اند; 4. آیه شریفه در مقام توبیخ کسانى است که به رغم پیدایش «بیّنه»، خود را از صف عموم گروندگان به اسلام جدا کرده اند.
14 - سرپیچى کافرانِ اهل کتاب و مشرکان، از پذیرش اسلام و انشعاب از مجموعه گروندگان به آن پس از ظهور «بیّنه»، رفتارى نکوهیده و شگفت
لم یکن الذین کفروا... منفکّین حتّى تأتیهم البیّنة
[ نظرات / امتیازها ]
در سوره پیش خداى فرزانه روشنگرى فرمود که کران تا کران آیات قرآن دلیل و برهان روشن و روشنگر بر حقانیت اسلام و رسالت محمد(ص) است، اینک در بیان حال و روز شرک گرایان و کفرگرایان مى فرماید:
لَمْ یَکُنِ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکِینَ مُنْفَکِّینَ حَتَّى تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ
کفرگرایان اهل کتاب و شرک گرایان عرب، بر این ادعا بودند که از راه خود دست بردار نخواهند بود، تا دلیلى روشن و روشنگر براى آنان بیاید.
در آیه شریفه «کفرگرایان اهل کتاب» به یهود و نصارا اشاره دارد، و «شرک گرایان»، به «بت پرستان عرب» که کتاب آسمانى نداشتند. واژه «تأتیهم» در قالب فعل مضارع است، امّا به معنى ماضى آمده است؛ بسان این آیه که مى فرماید: و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین...(238)
و آنچه را شیطان صفت ها در حکومت خوانده بودند، پیروى کردند...
از «ابن عباس» آورده اند که: آنان از کفر و شرک خود دست بردار نبودند... و به باور پاره اى دیگر منظور این است که: آنان از کفر و شرک خویش دست بردار نخواهند بود، تا محمد(ص) بیاید و با دلیل هاى روشن و روشنگر خود گمراهى آنان را برایشان آشکار سازد و آنان را به سوى اسلام دعوت کند.
و از دیدگاه برخى منظور این است که: آنان از دین و آیین خود جدا نمى شدند تا دلیل و برهان روشنى بر نادرستى راه و رسم آنان و درستى و حقانیت دعوت جدید بیاید و حقیقت را براى آنان آشکار سازد.
[ نظرات / امتیازها ]