از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  علت دادن کوثر به پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
1) در این سوره منتى بر رسول خدا (صِلّی الله علیه و آله) نهاده به اینکه به آن جناب کوثر داده است. این بدان منظور است که آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند که آن کس که به وى زخم زبان مى‏زند که اولاد ذکور ندارد و اجاق کور است، خودش اجاق کور است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 637 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : علامه طباطبایی
  حجم سوره کوثر
1) این سوره کوتاه‏ترین سوره قرآن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 637 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : علامه طباطبایی
  مکی یا مدنی بودن سوره کوثر
1) ظاهر این سوره نشان از این دارد که در مکه نازل شده باشد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 637 و 638 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «کوثر»
1) مجمع البیان (ج 10، ص 548) مى‏گوید: کلمه «کوثر» بر وزن «فوعل» به معناى چیزى است که شأنش آن است که کثیر باشد؛ و کوثر به معناى خیر کثیر است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 638 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مصداق کوثر داده شده به پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
1) منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه‏اى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته است (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده) و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه؛ چیزى که هست کثرت ذریه یکى از مصادیق خیر کثیر است.
این آیه از این دلالت خالى نیست که فرزندان فاطمه (علیها السلام) ذریه رسول خدا (صِلّی الله علیه و آله) هستند؛ این خود یکى از خبرهاى غیبى قرآن کریم است، چون همانطور که مى‏بینیم خداى تعالى بعد از درگذشت آن حضرت برکتى در نسل آن جناب قرار داد به طورى که در همه عالم هیچ نسلى معادل آن دیده نمى‏شود، آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 638 و 639 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان قوم پیامبر اسلام (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : علامه طباطبایی
  امر به شکرگذاری برای کوثر
2) از ظاهر سیاق و ظاهر اینکه حرف «فاء» بر سر این جمله در آمده است، استفاده مى‏شود که امر به نماز و نحر شتر که متفرع بر جمله «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» شده است، از باب شکر نعمت است و چنین معنا مى‏دهد: حال که ما بر تو منت نهادیم و خیر کثیرت دادیم، این نعمت بزرگ را با نماز و نحر شکرگزارى کن. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 639 قالب : تفسیری موضوع اصلی : شکر- سپاس گوینده : علامه طباطبایی
  معنا و مصداق کلمه «نحر»
2) مراد از «نحر» بنا بر روایاتى که از طرق شیعه و سنى از رسول خدا (صِلّی الله علیه و آله) و از على (علیه السلام) رسیده است و نیز روایاتى که شیعه از امام صادق و سایر ائمه اهل بیت (علیهم السلام) روایت کرده اند، دست بلند کردن به طرف گردن در هنگام تکبیر گفتن براى نماز است (تفسیر برهان، ج 4، ص 514 و الدر المنثور، ج 6، ص 403).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 639 و 640 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مصداق کوثر
1) در الدر المنثور (ج 6، ص 402) است که بخارى ابن جریر و حاکم از طریق ابى بشر از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده‏اند که گفت: کوثر آن خیرى است که خداى تعالى به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) داد. ابو بشر مى‏گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعى از مردم معتقدند که کوثر نام نهرى در بهشت است. سعید گفت: نهرى هم که در بهشت است یکى از خیرهایى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 640 قالب : روایی موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : علامه طباطبایی
  تمسخر پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
3) این کسى که چنین زخم زبانى به آن جناب زده بود، عاصى بن وائل بوده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 640 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : داستان قوم پیامبر اسلام (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «شانئ»
3) کلمه «شانئ» به معناى دشمن خشمگین است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 640 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «أبتر»
3) کلمه «أبتر» به معناى اجاق کور است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 640 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مصداق کلمه «نحر»
2) در الدر المنثور (ج 6، ص 403) آمده است که ابن ابى حاتم، حاکم، ابن مردویه، و بیهقى در کتاب سنن خود، از على بن ابى طالب (علیه السلام) روایت کرده‏اند که فرمود: وقتى این سوره بر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نازل شد، از جبرئیل پرسید: این «نحیرة» که خداى عز و جل مرا بدان مامور فرموده چیست؟ گفت: منظور نحیرة نیست، بلکه خداى تعالى مامورت کرده وقتى مى‏خواهى احرام نماز ببندى دستهایت را بلند کنى، هم در تکبیرة الاحرام و هم در هنگام رکوع رفتن و هم در موقع سر از رکوع برداشتن، که این نماز ما و نماز فرشتگانى است که در هفت آسمان هستند، و براى هر چیزى زینتى است، و زینت نماز دست بلند کردن در هر تکبیر است. و رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود: دست بلند کردن یکى از مظاهر استکانت و التماس است که خداى تعالى (در مذمت کفار) فرموده: «فَمَا اسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ- براى پروردگار خود نه استکانت دارند و نه تضرع و زارى».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 640 و 641 قالب : روایی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مصداق کلمه «نخر»
2) در الدر المنثور (ج 6، ص 403) است که ابن جریر از ابى جعفر روایت کرده که در ذیل آیه «فَصَلِّ لِرَبِّکَ» گفته است: یعنى نماز بخوان، و در معناى کلمه «وَ انْحَرْ» گفته: یعنى دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تکبیر افتتاح، بلند کن.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 641 قالب : روایی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  ابتر شمردن پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
3) در الدر المنثور (ج 6، ص 403) است که ابن سعد و ابن عساکر از طریق کلبى از ابى صالح از ابن عباس روایت کرده‏اند که گفت: بزرگترین فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) قاسم، سپس زینب، و آن گاه عبد اللَّه، و پس از او ام کلثوم، و آن گاه فاطمه و در آخر رقیه بود، قاسم از دنیا رفت و اولین کس از فرزندان آن جناب بود که در مکه از دنیا رفت، و بعد از او عبد اللَّه از دنیا رفت، و عاصى بن وائل سهمى گفت: نسل او قطع شد، پس او أبتر و بى عقب است، در پاسخش خداى تعالى این آیه را فرستاد که خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 642 و 643 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : داستان قوم پیامبر اسلام (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : علامه طباطبایی
  مصداق کوثر
1) در تفسیر قمى (ج 2، ص 445) در ذیل آیه «إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» آمده که کوثر نهرى است در بهشت، که خدا آن را به محمد (صلّی الله علیه و آله) داده، تا عوض از پسرش ابراهیم باشد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 643 قالب : روایی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  سیماى سوره کوثر
1) این سوره سه آیه دارد و در مکّه نازل شده و کوچک‏ترین سوره قرآن کریم است.
نام سوره برگرفته از آیه اول است و به معناى خیر کثیر و فراوان مى‏باشد.
بر اساس روایات متعدّد از شیعه و سنّى، عاص بن وائل، پدر عمرو عاص که از بزرگان مشرکان مکّه بود، پس از آنکه پسران پیامبر از دنیا رفتند و آن حضرت دیگر پسرى نداشت، از روى طعنه و زخم زبان، پیامبر را ابتر و بدون دنباله خواند.
خداوند براى تسلّى خاطر پیامبر و پاسخ به این سخن نابجا، سوره کوثر را نازل فرمود و ناکام بودن دشمنان و دوام و بقاى نسل و فکر پیامبر را خبر داد.
در روایات، براى کسى که این سوره را در نمازهاى واجب و مستحب بخواند، سیراب شدن از حوض کوثر در قیامت، وعده داده شده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 608 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  قرآن در چه مواردى در مورد خداوند ضمیر مفرد بکار مى‌برد؟
1) آنجا که خداوند در مقام دعوت به توحید است، ضمیر مفرد به کار مى‏برد، همانند «أنا ربّکم فاعبدون» (انبیاء/92) پروردگار شما من هستم، پس مرا عبادت کنید. «أنَا ربّکم فاتَّقون» (مؤمنون/52) من پروردگار شما هستم، از من پروا کنید. «انّنى أنَا اللّه» (طه/14) همانا من خداوند یکتا هستم.

همچنین در مواردى که خداوند کارى را بدون واسطه انجام مى‏دهد یا در مقام بیان ارتباط تنگاتنگ خالق با مخلوق است، ضمیر مفرد به کار مى‏رود، همانند: «و أنَا الغفور الرحیم» (حجر/49) تنها من بخشنده مهربانم. «فانّى قریب» (بقره/186) من به بندگانم نزدیکم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 609 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خداوند گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  قرآن در چه مواردى در مورد خداوند ضمیر جمع بکار مى‌برد؟
1) گاهى آیه در مقام بیان عظمت خداوند و شرافت نعمت است که در این موارد ضمیر جمع همچون «اِنّا» به کار مى‏رود، چنانکه در این آیه مى‏فرماید: «اِنّا اعطیناک الکوثر» زیرا عطاى الهى به بهترین خلق خدا، آن هم عطاى کوثر، به گونه‏اى است که باید با عظمت از آن یاد شود.

همچنین در مواردى که خداوند کارى را با واسطه انجام مى‏دهد، نظیر باران که با واسطه تابش خورشید و پیدایش بخار و ابر مى‏بارد، از ضمیر جمع استفاده مى‏شود، چنانکه مى‏فرماید: «وانزلنا من السماء ماءً» (مؤمنون/18) ما از آسمان آبى فرو فرستادیم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 609 و 610 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خداوند گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  سوره هایی که با «اِنّا» آغاز می‌شوند
1) از میان یکصد و چهارده سوره قرآن، چهار سوره با کلمه «اِنّا» آغاز شده است: سوره‏هاى فتح، نوح، قدر و کوثر.
«اِنّا فَتَحنا لک فتحاً مبیناً» ما براى تو پیروزى آشکار قرار دادیم.
«اِنّا ارسلنا نوحاً» ما نوح را به سوى مردم فرستادیم.
«اِنّا انزلناه فى لیلة القدر» ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
«اِنّا اعطیناک الکوثر» ما به تو کوثر عطا کردیم.

در آغاز یکى از این چهار سوره، از حضرت نوح که اولین پیامبر اولوا العزم است و بعد از حضرت آدم، پدر دوم انسان محسوب مى‏شود، سخن به میان آمده است. در آغاز سه سوره دیگر، به نعمت‏هاى ویژه‏اى همچون نزول قرآن، پیروزى آشکار و عطاى کوثر، اشاره شده است. شاید میان این چهار موضوع ارتباطى باشد که یکى رسالت اولین پیامبر اولوا العزم، دیگرى نزول آخرین کتاب آسمانى، سوّمى پیروزى مکتب اسلام و چهارمى تداوم خط رسالت و ابتر نماندن آن را بیان مى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 610 قالب : تفسیری موضوع اصلی : ویژگی های قرآن گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «کوثر» و مصادیق آن
1) کلمه «کوثر» از «کثرت» گرفته شده و به معناى خیر کثیر و فراوان است. و روشن است که این معنا مى‏تواند مصادیق متعدّدى همچون وحى، نبوّت، قرآن، مقام شفاعت، علم کثیر و اخلاق نیکو داشته باشد، ولى آیه آخر سوره، مى‏تواند شاهدى بر این باشد که مراد از کوثر، نسل مبارک پیامبر اکرم است. زیرا دشمنِ کینه‏توز با جسارت به پیامبر، او را ابتر مى‏نامید و خداوند در دفاع از پیامبرش فرمود: «انّ شانئک هو الابتر» دشمن تو، خود ابتر است. بنابراین اگر مراد از کوثر، نسل نباشد، براى ارتباط آیه اول و سوم سوره، توجیه و معنایى دل‏پسند نخواهیم داشت. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 610 قالب : لغوی موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «ابتر»
3) کلمه «ابتر» در اصل به حیوان دم‏بریده و در اصطلاح به کسى گفته مى‏شود که نسلى از او به یادگار باقى نمانده باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 610 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  راه رسیدن به «کوثر» گذشتن از کثیر است
1) این نسل پر برکت از طریق حضرت خدیجه (علیهاالسلام) نصیب پیامبر اکرم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) شد. آرى خدیجه (علیهاالسلام) مال کثیر داد و کوثر گرفت. ما نیز تا از کثیر نگذریم به کوثر نمى‏رسیم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 611 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  با برکت‌ترین نسل در طول تاریخ
1) فخررازى در تفسیر کبیر مى‏گوید: چه نسلى با برکت‏تر از نسل فاطمه (علیهاالسلام) که مثل باقر و صادق و رضا (علیهم‌السلام) از آن برخاسته است و با آنکه تعداد بسیارى از آنان را در طول تاریخ، به خصوص در زمان حکومت بنى‏امیّه و بنى‏عبّاس شهید کردند، امّا باز هم امروز فرزندان او در اکثر کشورهاى اسلامى گسترده‏اند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 611 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نسل گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  تکریم و بزرگداشت دختر در قرآن
1) در زمانى که خبر تولّد دختر سبب اندوه پدر مى‏شد، به گونه اى که صورتش از غصه سیاه گشته و به فکر فرو مى‏رفت که از میان مردم فرار کند یا دخترش را زنده به گور کند: «یتوارى من القوم ام یدُسّه فى التّراب» (نحل/59) در این زمان قرآن به دختر لقب «کوثر» مى‏دهد تا فرهنگ جاهلى را به فرهنگ الهى و انسانى تبدیل کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 611 قالب : تفسیری موضوع اصلی : زن گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  «کوثر»، نهرى بهشتى
1) بر اساس روایات، نام یکى از نهرها و حوض‏هاى بهشتى، «کوثر» است و مؤمنان از آن سیراب مى‏شوند. چنانکه در روایت متواتر ثقلین نیز پیامبر فرمود: «انّهما لن یفترقا حتّى یردا علىّ الحوض» کتاب و عترت از یکدیگر جدا نمى‏شوند تا آنکه در قیامت، در کنار حوض به من ملحق شوند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 611 قالب : روایی موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  کوثر شدن به چه عواملى بستگى دارد؟
1) کوثر الهى، به جنسیّت بستگى ندارد؛ فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، دختر بود امّا کوثر شد. به تعداد کثیر بستگى ندارد؛ فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، یک نفر بود امّا کوثر شد. آرى خداوند مى‏تواند کم را کوثر و زیاد را محو کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 611 قالب : تفسیری موضوع اصلی : فاطمه (سلام‌الله‌علیها) گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان معناى «کوثر» با استفاده از این آیه
3) از آنجا که فرزندان پسر پیامبر در کودکى از دنیا رفتند، دشمنان مى‏گفتند: او دیگر عقبه و نسلى ندارد و ابتر است. زیرا در فرهنگ جاهلیّت دختر لایق آن نبود که نام پدر را زنده نگاه دارد. بنابراین جمله «انّ شانئک هو الابتر» دلیل آن است که مراد از «کوثر»، نسل کثیر پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است که بدون شک از طریق حضرت زهرا (علیهاالسلام) مى‏باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 611 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نسل گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  نحوه دفاع خداوند از اولیایش
3) خداوند از اولیاى خود دفاع مى‏کند. به کسى که پیامبر را بى‏عَقَبه مى‏شمرد، پاسخ قولى و عملى مى‏دهد. وجود فاطمه پاسخ عملى و جمله «هو الابتر» پاسخ قولى است. خداوند نه تنها از اولیاى خود، بلکه از همه مؤمنان دفاع مى‏کند: «انّ اللّه یدافع عن الّذین آمنوا» (حج/38). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 611 و 612 قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  با عظمت‌ترین هدیه
1) هدیه کننده خداوند، هدیه گیرنده پیامبر و هدیه شده فاطمه است. لذا عبارت «اِنّا اعطیناک الکوثر» به کار رفته که بیانگر عظمت خداوند و بزرگى هدیه اوست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 612 قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  پوشیده بودن عمق برکت «کوثر»
1) خداوند مصداقى براى «کوثر» در آیه نیاورد تا همچنان مبهم بماند تا شاید اشاره به این باشد که عمق برکت کوثر عطا شده حتّى براى خود پیامبر اکرم در هاله‏اى از ابهام است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 612 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  هر چه ضربه قوى، دفاع قوى‌تر
3) هر چه ضربه به دین و مقدّسات دینى شدیدتر باشد، دفاع هم باید قوى‏تر باشد. به پیامبر اسلام جسارت‏هاى زیادى کردند و او را ساحر، کاهن، شاعر و مجنون خواندند که همه آنها به نحوى در قرآن جبران شده است.
به پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گفتند: «انّک لمجنون» (حجر/6) تو جنّ زده‏اى، ولى خداوند فرمود: «ما انتَ بنعمة ربّک بمجنون» (قلم/2) به لطف الهى تو مجنون نیستى.

به آن حضرت گفتند: «لَستَ مُرسلاً» (رعد/43) تو فرستاده خدا نیستى، خداوند فرمود: «انّک لمن المرسلین» (یس/3) قطعاً تو از پیامبرانى.

به حضرت نسبت شاعرى و خیالبافى دادند: «لشاعر مجنون» (صافات/36) خداوند فرمود: «و ما علّمناه الشعر و ما ینبغى له» (یس/69) ما به او شعر نیاموختیم و براى او سزاوار نیست.

گفتند: این چه پیامبرى است که غذا مى‏خورد و در بازار راه مى‏رود: «و قالوا ما لهذا الرسول یاکل الطعام و یمشى فى الاسواق» (فرقان/7) خداوند فرمود: پیامبران پیش از تو نیز غذا مى‏خوردند و در بازارها راه مى‏رفتند: «و ما ارسلنا قبلک من المرسلین الاّ انّهم لیاکلون الطعام و یمشون فى الاسواق» (فرقان/20).

به آن حضرت ابتر گفتند، خداوند فرمود: «انّ شانئک هو الابتر».
آرى، پاسخ کسى که به اشرف مخلوقات ابتر بگوید، آن است که خداوند به او کوثرى عطا کند که چشم همه خیره و عقل همه مبهوت شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 612 قالب : تفسیری موضوع اصلی : دفاع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان دو خبر غیبی که در سوره نهفته‌است
1) در این سوره دو خبر غیبى نهفته است: یکى عطا شدن کوثر به پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، آن هم در مکّه‏اى که حضرت دست خالى بود و فرزند پسر نداشت، دیگر ابتر ماندن دشمن که داراى فرزندان و ثروت‏هاى بسیار بود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 613 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  ماندگارى عطیّه الهى
1) تاریخ و آمار بهترین شاهد بر کوثر بودن این عطیّه الهى است. هیچ نسلى از هیچ قومى در جهان، به اندازه نسل حضرت فاطمه‏ (علیهاالسلام) رشد و شکوفایى نداشته است. خصوصاً اگر کسانى را که مادرشان سیّد است، از سادات به حساب آوریم، آمار سادات در جهان نشانه معجزه این خبر غیبى است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 613 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نسل گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  عظمت عطا کننده ی کوثر
1) عطا کردن کوثر به شخصى مثل پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، زمانى معنا دارد که عطا کننده سرچشمه علم و حکمت و قدرت و رحمت باشد. بنابراین عطاى کوثر نشانه صفات و کمالات الهى است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 613 قالب : تفسیری موضوع اصلی : صفات خداوند گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  عنایت ویژه خداوند نسبت به پیامبرش
1) در این سوره که سه جمله بیشتر ندارد، پنج بار شخص پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مورد خطاب قرار گرفته است.
زیرا علاوه بر ضمیر کاف «ک» «اعطیناک»، در خطاب «صلّ» و «لربک» دو بار و در عبارت «انحر» و «شانئک» نیز دو بار، پیامبر مخاطب است. {اعطیناک، فصلّ، لربّک، انحر، شانئک}

در سراسر قرآن نیز، بیش از دویست بار خداوند به پیامبرش مى‏فرماید: «ربّک» با آن که او پروردگار تمام هستى: «ربّ کلّ شى‏ء» (انعام/164) و پروردگار همه‏ى مردم است: «ربّ النّاس» (ناس/1)، ولى از میان واژه‏هاى «ربّ» کلمه «ربّک» بیش از همه به کار رفته و این نشانه آن است که خداوند بر پیامبرش عنایت خاصّى دارد.

چنانکه نمونه این عنایت ویژه را در آیات دیگر نیز مشاهده مى‏کنیم، مثلاً خداوند نام اعضا و جوارح پیامبر را در قرآن مطرح کرده است: چهره‏ات: «وجهک» (بقره/144)، زبانت: «لسانک» (قیامت/16) چشمانت: «عینیک» (حجر/88) گردنت: «عنقک» (اسراء/29) دستانت: «یدک» (اسراء/29) سینه‏ات: «صدرک» (اعراف/2) کمرت: «ظهرک» (ضحى/3). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 613 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  الطاف خداوند به پیامبر اسلام‏ (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
1) الطاف خداوند به پیامبر اسلام‏ (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، گاهى با درخواست آن حضرت صورت گرفته است، نظیر «قل ربّ زدنى علماً» (طه/114) پروردگارا! مرا از نظر علمى توسعه بده. امّا کوثر هدیه‏اى الهى بود که بدون درخواست، به پیامبر عزیز داده شد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 613 و 614 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  «کوثر» چیست؟
1) از آیه آخر سوره، یعنى «انّ شانئک هو الابتر» استفاده مى‏شود که مراد از کوثر چیزى ضد ابتر است و از آنجا که عرب به افراد بى‏عقبه و بى‏نسل که فرزند پسر ندارند و با مردن، آثارشان محو مى‏شود، ابتر مى‏گوید، بهترین مصداق براى کوثر، ذریّه پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است که امامان معصوم (علیهم‌السلام) از نسل فاطمه مى‏باشند. البتّه کوثر، معنایى عام دارد و شامل هر خیر کثیر مى‏شود.

اگر مراد از «کوثر»، علم باشد، همان چیزى است که پیامبر (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مأمور به خواستنش بود. «قل ربّ زدنى علماً»

اگر مراد از کوثر اخلاق نیک باشد، پیامبر داراى خلق عظیم بود. «انّک لعلى خلق عظیم»

اگر مراد از «کوثر» عبادت باشد، حضرتش به قدرى عبادت مى‏کرد که آیه نازل شد: ما قرآن را نفرستادیم تا این گونه خود را به مشقّت اندازى. «ما انزلنا علیک القرآن لتشقى» (طه/2)

اگر مراد از «کوثر» نسل کثیر باشد که امروزه بیشترین نسل از اوست.

اگر مراد از «کوثر» امّت کثیر باشد، طبق وعده الهى اسلام بر تمام جهان غالب خواهد شد. «لیظهره على الدین کلّه» (توبه/33)

اگر مراد از «کوثر» شفاعت باشد، خداوند تا جایى که پیامبر راضى شود از امّت او مى‏بخشد. «و لسوف یعطیک ربّک فترضى» (ضحی/5) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 614 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  «کوثر» لزوما با کثرت همراه نیست
1) هر کثیرى «کوثر» نیست. قرآن مى‏فرماید: اموال و اولاد مخالفان، شما را به تعجب واندارد، زیرا که خداوند اراده کرده آنان را در دنیا از طریق همان اموال و اولاد عذاب کند. «فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم انما یرید اللّه لیعذّبهم بها فى الحیاة الدنیا» (توبه/55) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 614 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  «کوثر» و «تکاثر» دو واژه متقابل
1) در قرآن سوره‏اى به نام «کوثر» داریم و سوره‏اى به نام «تکاثر». امّا «کوثر» ارزش است و «تکاثر» ضدّ ارزش، زیرا اولى عطیّه الهى است که دنباله‏اش ذکر خداست: «اعطیناک الکوثر فصلّ» و دومى یک رقابت منفى که دنباله‏اش غفلت از خداست. «الهاکم التکاثر»
«کوثر» ما را به مسجد مى‏برد براى نماز: «فصلّ لربّک» و «تکاثر» ما را به گورستان مى‏برد براى سرشمارى مردگان. «حتى زُرتم المقابر»
در عطاى «کوثر» بشارت است: «انّا اعطیناک الکوثر» و در «تکاثر» تهدیدهاى پى در پى. «کلاّ سوف تعلمون ثمّ کلاّ سوف تعلمون»
«کوثر»، عامل رابطه با خالق است: «اعطیناک الکوثر فصل» و «تکاثر»، وسیله‏اى براى سرگرمى با مخلوق. «الهاکم التّکاثر» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 614 و 615 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بزرگ‌ترین هدیه در کوچک‌ترین قالب
1) «کوثر» که بزرگ‏ترین هدیه الهى است در کوچک‌ترین سوره قرآن مطرح شده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 615 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  دهنده و گیرنده هدیه‌اى عظیم باید با عظمت باشند
1) هدیه اشرف معبود به اشرف مخلوق چیزى جز «کوثر» نمى‏تواند باشد. «انّا اعطیناک الکوثر» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 615 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  عطاى استثنایى در سوره استثنایى با الفاظ استثنایى
1) عطا بى‏نظیر است، چون «کوثر» است؛ سوره بى‏نظیر است، چون کوچک‏ترین سوره قرآن است و الفاظ بى‏نظیرند، چون کلمات «اعطینا»، «الکوثر»، «صلِ‏ّ»، «انحر»، «شانئک» و «ابتر» تنها در این سوره به کار رفته و در هیچ کجاى قرآن شبیه ندارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 615 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  هرچه هدیه ویژه‌تر، شکر آن نیز خاص‌تر
2) در ماجراى فتح مکّه که مشرکان دسته دسته و فوج فوج به اسلام وارد مى‏شدند، خداوند تنها دستور تسبیح مى‏دهد: «رَأیتَ النَّاس یَدخلون فى دینِ اللَّه أفواجا فَسَبّح» ولى براى عطا کردن «کوثر» مى‏فرماید: «فصلِ‏ّ لربّک» نماز بگزار. گویا اهمیّت «کوثر» از اسلام آوردن مشرکان بیش‏تر است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 615 قالب : تفسیری موضوع اصلی : شکر- سپاس گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  پاسخى کوبنده به جسارت کنندگان به اسلام
3) هر زخم زبان و کلامى وزنى دارد. به شخص پیامبر اکرم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) توهین‏ها شد، کلماتى از قبیل مجنون، شاعر، کاهن و ساحر به او گفتند و به یاران او نیز توهین‏ها شد تا آنجا که گفتند: این بیچارگان را از خود دور کن تا ما دور تو جمع شویم. براى هیچ کدام سوره اى مستقل نازل نشد، امّا در نسبت ابتر دادن یک سوره نازل شد که خیر کثیر به تو عطا کردیم و دشمن تو ابتر است و این به خاطر آن است که جسارت به شخص و یاران قابل تحمّل است، امّا جسارت به راه و مکتب که او ابتر و راه او گذرا و بى‏آینده است، قابل تحمّل نیست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 615 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اسلام گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  شتر در قرآن
2) شتر در قرآن، هم در بحث توحید مطرح شده است: «أفلا ینظرون الى الابل کیف خلقت» (غاشیه/17) هم در مورد مقدّمات قیامت نام آن آمده است، «و اذا العشار عطّلت» (تکویر/4) هم در احکام و شعائر حج مطرح شده است، «و البُدن جعلناها» (حج/36) و هم مورد قربانى و کمک‏رسانى به جامعه قرار گرفته است. «وانحر» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 616 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حیوانات گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  زینت نماز چیست؟
2) بر اساس روایات، مراد از «وانحر» آن است که به هنگام گفتن تکبیرها در نماز، دستان تا مقابل گودى زیر گلو که محلّ نحر است، بالا آورده شود که این زینت نماز است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 616 قالب : روایی موضوع اصلی : نماز گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  فرد جسارت کننده به پیامبر اکرم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) که بود؟
3) بر اساس روایات، آن دشمن کینه‏توزى که به پیامبر اکرم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) جسارت کرد و او را ابتر خواند، پدر عمرو عاص بود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 616 قالب : روایی موضوع اصلی : کافر و کافران گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  خداوندِ سبب سازِ سبب سوز
3) خداوند هم سبب ساز است هم سبب سوز. او مى‏تواند از یک فاطمه کوثر بیافریند و مى‏تواند افرادى را که پسران رشید دارند به فراموشى بسپارد.
او مى‏تواند دریا را با زدن عصاى موسى خشک، «اِضرب بعصاک البحر فانفلق» (شعراء/63) و با زدن همان عصا به سنگ، دوازده چشمه جارى سازد. «و اضرب بعصاک الحجر فانفجرت» (بقره/60) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 616 قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  نحوه برخورد با انواع جسارت
3) گاهى جسارت برخاسته از لغوگویى است که باید با کرامت از کنارش گذشت. «اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما»

گاهى جسارت به خاطر جوّ فاسد و دوستان ناباب است، که باید از آنان اعراض کرد. «اذا رأیت الّذین یخوضون فى آیاتنا فاعرض عنهم» (انعام/68)

امّا گاهى جسارت به مکتب و رهبر است، آن هم از سوى افراد سرشناس و سیاسى که باید جواب سخت به آن داده شود. «انّ شانئک هو الابتر» همان گونه که منافقان از روى غرور مى‏گفتند: آیا ما مثل افراد بى خرد به پیامبر ایمان بیاوریم. «أنُومن کما آمن السفهاء» قرآن، جسارت اینگونه افراد را چنین پاسخ مى‏دهد: «الا انّهم هم السّفهاء و لکن لا یعلمون» (بقره/13) آنان خود بى‏خردند ولى نمى‏دانند! [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج‏10، ص: 616 قالب : اخلاقی موضوع اصلی : توهین- اهانت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بشارت خداوند به پیامبر(ص)-نکته - حاجيه تقي زاده فانيد
1)
1 - خداوند، پیامبر(ص) را از خوبى هاى فراوان برخوردار ساخت.

إنّا أعطینـک الکوثر

بر حروف اصلى «کوثر» (کاف، ثاء و راء)، حرف «واو» اضافه شد تا بر افزون بودن وصف کثرت دلالت کند; این کلمه نام نهرى در بهشت نیز مى باشد (مقاییس اللغة). به مردى که سرور و داراى خیر فراوان باشد «کوثر» گفته مى شود (صحاح) و در معناى آن، عدد فراوان نیز گفته شده است. (مصباح)

2 - برخوردارى از نسلى گسترده، بشارت خداوند به پیامبر(ص)

إنّا أعطینـک الکوثر

براساس شأن نزول این سوره، سخن از عطاى کوثر به پیامبر(ص)، در پاسخ کسى است که آن حضرت را از تداوم نسل محروم دانسته بود. بنابراین جمله «إنّا أعطیناک الکوثر»، بشارتى است که لفظ ماضى در آن، بر تحقق حتمى کوثر در آینده و عطاى نسلى فراوان به پیامبر(ص) دلالت دارد.

3 - گسترش نسل پیامبر(ص)، از خبرهاى غیبى قرآن

إنّا أعطینـک الکوثر

4 - خداوند، بشارت دهنده پیامبر(ص) به کوثر بودن فاطمه(س) و فراوانى نسل آن حضرت از طریق او

إنّا أعطینـک الکوثر

تاریخ قطعى زندگانى پیامبر(ص) ـ که از او پسرى نماند ـ گواه بر آن است که تنها مصداق کوثر، فاطمه(س) است.

5 - حضرت فاطمه(س)، خیر فراوان و عطاى خداوند به پیامبر(ص)

إنّا أعطینـک الکوثر

هر چند در شأن نزول ها و روایات سخنى از تطبیق «کوثر» بر «فاطمه»(س)، به میان نیامده است; ولى از آخرین آیه استفاده مى شود که نتیجه عطاى «کوثر»، «ابتر» (نسل بریده) نماندن پیامبر(ص) است. بنابراین فاطمه(س) که نسل پیامبر(ص) از او است، مصداق «کوثر» خواهد بود.

6 - خداوند، حامى پیامبر(ص) در برابر زخم زبان دشمنان

إنّا أعطینـک الکوثر

آن گونه که از ذیل این سوره استفاده مى شود، عطاى کوثر به پیامبر(ص) کارى است که خداوند در برابر طعنه ها و سخنان نیشدار دشمن انجام داد.

7 - پیامبر(ص)، خواهان تداوم نسل خویش و در آرزوى داشتن ذریّه بود.

إنّا أعطینـک الکوثر

لحن بشارت آمیز آیه شریفه، بیانگر اشتیاق پیامبر(ص) به داشتن فرزند است.

8 - «قال انس: بینا رسول اللّه(ص) ذات یوم بین أظهرنا ... فقرأ سورة الکوثر ثمّ قال أتدرون ما الکوثر قلنا اللّه و رسوله أعلم قال فإنّه نهر وعدنیه علیه ربّى خیراً کثیراً;(1)

انس گوید: روزى رسول خدا(ص) بین ما بود، پس سوره کوثر را قرائت کرد. آن گاه فرمود: آیا مى دانید کوثر چیست؟ گفتیم: خدا و رسول او داناتراند. فرمود: آن نهرى است که پروردگارم به من خیر کثیرى را بر آن وعده داده است».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرراهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : نعمت الهی گوینده : حاجیه تقی زاده فانید
  شناخت کلمات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) کوثر:
همچنان که در معنای نام سوره گفتیم به معنای مبالغه است اینجا خیر فراوان است .چون چیزی راکه خداوند معطی آن باشد شر نیست . چیزی را که خداوند دهنده ی آن می باشد ، خیر است ، چه مادی و چه غیر مادی . و ما نیازمند این خیرها هستیم ، احساس خود کم بینی نکنیم ، فکر نکنیم چیزی نداریم ، خیلی چیزها را خداوند به ما داده است و البته بعضی چیزها را هم برای ما محدود کرده است و به نداده است . حالا خیلی ها ممکن است از وضعیت اقتصادیشان راضی نباشند می خواهند که خداوند مرتب به صورت وافر بر آنها ببارند . اما اگر دنیا را باهمه ی امکاناتش به کسی داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند خیلی مکرم است و اگر دنیا را به کسی نداد و یا کم داد معنی اش این نیست که آن فرد در نزد خداوند بی ارزش است . این تعبیر را خداوند در سوره ی فجر دارد که انشاءالله در آن سوره توضیح بیشتری خواهیم داد. بلکه همه یاینها ابتلاء و آزمایش می باشد . زرا اگر خداوند یکک سری امکانات را به من داد یعنی من را اکرام کرده است و اگر یک سری امکانات را به من نداد یعنی خداوند به من اهانت کرده استدر حالی که اصلا" اینطوری نیست و نکته جالبی که در حدیث است و پیامبر اشاره می کند این است که : خداوند دنیا را هم به دوستانش و هم به دشمنانش میدهد اما دین را فقط به دوستانش میدهد و به دشمنانش نمی دهد . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا قالب : لغوی موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شناخت سوره کوثر - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) نام سوره کوثر است بر وزن فوعل که صیغه ی مبالغه است ازماده کثرت . و اینجابه معنی فراوانی است مطلق فراوانی ؛یعنی کثرت در هر چیزی را شامل می شود و به قرینه ی آیات بعدی ، اشاره به کثرت در خیر می باشد . کثرت در هرچیزی که انسان طالبش است و به آن نیازمند است . طبیعت انسان را خداوند طوری خلق کرده است ؛ که زیادت طلبی یکی از ویژگی های شخصیتی اوست .منتهی باید تعدیل شود و به تعادل برسد . مال زیاد می خواهد ، بالاترین مقام می خواهد ، طولانی ترین عمر را می خواهد و نهایتا" انسان می خواهد نمیرد این معنای سوره است .این سوره یک سوره مکی است ، لذا محور سوره هم مشخص است که اصلاح بینش است وقتی که کسی می خواهد خداوند را بندگی کند و دیگران را به بندگی دعوت کند ، می بایست احساس ضعف و کمبود نکند و گرنه در دعوتش موفق نخواهد شد و این نکته بسیار مهم می باشد .باید اهل کوثر بود و به کم قانع نشد .بایستی قادر و مقتدر باشی ؛ چون خدای تو قادر و مقتدر می باشد . بایستس نچنان از هز حیث قوت بگیری و دارای همت بلند شوی که در هرمیدانی حق انتخاب را از ان خود سازی . مجال ندهی که دیگران تو را انتخاب کنند . بلکه تو انتخاب کردن کار انسان های مقتدر است ، کار انسان های توانا است . اگر انسان از لحاظ علمی معلوماتش بالا باشد ، چه در زمینه علوم تجربی و چه در زمینه های دیگر ، حرف اول را می زند و مسلمانان نباید همیشه گیرنده و ریز خوار باشند بلکه باید از هر حیث بخشنده و قوی باشند و ما این استعداد را داریم اصلاح بینش خود مبنی براین که تا انسان خود را اهل کوثر نسازد و در راستای حرکت نکند که خداوند کوثر را از آن او بگرداند ،نمی تواند بندگی کوفقی را داشتته باشد . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شناخت آیه - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) انا اعطیناک الکوثر ما به تو کوثر دادیم .کوثر تمام حیات ما را در بر می گیرد . هر چه داریم مال خداوند است . وبدون این که تقاضا کنیم به ما داده است . چیزهای بسیار گران قیمت را به همه ی ما داده است و زشت است که دهان باز کنیم و از خداوند چیزهای بی ارزشی را مانند ماشین _ خانه و ... درخواست کنیم . تو فقط مشتری شو من همه چیز را به تو می دهم ان چیزهایی که برای تو خیر داشته باشد . اکثر ا" از دعا کردن و یا استجابت دعا این برداشت را دارند که استجابت زمانی اتفاق می افتد که خداوند ب خواسته ی ما موافقت بکند .مثلا" مریضی را که بخواهیم شفا بدهیم و اگر شفا پیدا نکرد بگوییم که دعای ما استجابت نشد . در حالی که اینطوری نیست قسمتی از استجابت دعا توفیق دعا کردن است و دعا کردن یکی از نمادهای بنده شدن است و دعا کردن نمادی از کوثر است . و استجابت دعا حتماگ نباید مبت باشد گاهی اوقات خداوند با جواب منی دعا را استجابت می کند .زیرا خداوند خیر و صلاح بندگانش را بهتر می داند .انا اعطینا ک الکوثر تو ای داعی خیلیچیزها داری .ای بنده ، ای دین دار تو هیچ کمبودی نداری .پس آیا کسی که مریضی است مرتب دکتر می رود . انواع دارو مصرف می کند دچار کمبود نیست ؟ باید گفت نه اینها کمبود نیستند بلکه این ها هدایای اهی هستند ، حالا هرچه مشکلات بزرگتر باشند هدایای خداوند هم بزرگتر می باشد و درحالی که بینش دنیایی می گوید نخیر این ها همه دردسر ، بلا و مصیبت و بدبختی هستند . و خداوند هر گاه بخواهد به بنده ای هدیه ای بدهد مشکلی را برایش پیش می آورد .حالا هر چه مشکل بزرگتر ، هیه بزرگتر . انا اعطیناک الکوثر . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شناخت کلمات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) اعطینا : از عطا به معنای مطلق بخشش است . بخششی که اگر از طرف خداوند باشد طبیعتا" بخششی بی منت است . و اگر از جانب غیر خدا باشد ، می تواند بی منت باشد و یا با منت باشد .لذا اگر این بخشش از طرف خداوند باشد در انسان تحول مثبت ایجاد می کند و اگر دهنده غیر خدا باشد ، ما هر لحظه باید منتظر تحقیر باشیم ، یا منتظر باشیم که پشیمان شود و آن را از ما پس بگیرد . تنها دهنده ایکه خیال ما راحت کرده است و هر چه را که به ما داده است از ما نمی گیرد،خداوند است . و عجیب است که کمترین تشکر را هم انسان از خداوند دارد . بیشترین تشکر را در رابطه با کسانی دارد که کمترن ها را می دهند و منتظر بیشترین تشکرها هستند . و وقتی که اعطا شد دو تا مفعول می خواهد که یکی کاف است ، که مفعول اول است ، و دیگری کوثر است که مفعول دوم آن می باشد . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا قالب : لغوی موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شناخت محتوای آیه - سيد مصطفي فاطمي کيا
2) فصل لربک وانحر شکر این کوثر را باید به بجای آوریم ، دو قدم برداریم ، قدم اول روبه خدا ، یعنی رابطه ی خود را با خداوند از طریق نماز قوی کنیم . فصل لربک یعنی فقط برای خداوند سر سجده فرود آور . و انحر یعنی رابطه ی خود را با بقیه ی مخلوقات با برداشتن گام دوم یعنی قربانی کردن و درجای دیگر می فرماید با زکات محکم کنید ، در این صورت کسی باقی نمی ماند که بخواهیم رابطه ی خود را با او اصلاح کنیم .صل : یعنی نماز خواندن تشکر از خداوند است ، وانحر در حقیقت دیگران را بهره مند کردن از مظاهر کوثر است .چون قرار نیست که ما کوثر را فقط برای خود بخواهیم و وقتی در کوثر ما برکت ایجاد خواهد شد که دیگران را نیز در این کوثر سهیم کنیم .یعنی هر چیزی و همه چیز را فقط برای خودمان نخواهیم ، انحصار طلب نباشیم .وقتی که این دو گام را برداشتیم نتیجه چه می شود ؟ بقیه ی گام هانیز تکرار همین دو گام است یعنی نماز – زکات ( قربانی ) و بقیه ی گامها نیز تکرار همین دو گام است دیگر چرا باید ترسید ؟ دشمن تو که بسیار کمبود دارد ، کسی که غیبت می کند کسی که حرفهای بد می زند ، کسی که تهمت می زند ، دیگران را تحقیر می کند ، در دلش کینه و بغض وجود دارد نباید ازچنین افرادی نگران باشی آنها کارشان بی نتیجه است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شناخت کلمات - سيد مصطفي فاطمي کيا
2) وانحر: از ماده ای نحر است به معنی گلو گاه و اینجا گلوی شتر را می گویند . اگر دقت کرده باشید و یا شنیده باشید برای سر بریدن شتر ، نمی توان شتر را مستقیما" سر برید . برای همین ابتدا شتر را نحر می کنند یعنی نیزه هایی را به گردنش می زنند و بعد از اینکه بدنش سست شد به زمین می افتد و سپس گردنش را می بند . به این عمل نحر گفته می شود . که بعدا" به معنی قربانی آمده است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا قالب : لغوی موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شناخت کلمات - سيد مصطفي فاطمي کيا
3) شان: از ماده ی شنئانو فعل شنأگرفته شده است یعنی دشمنی کرد . شانی یعنی دشمن . اینکه در رابطه با قومی شما یک بغض و کینه ای در دلتان است این باعث نشود که شما میزان و محدوده ی عدالت دا دعایت نکنید ، دشمنی ها سبب نشود ظالم شوید . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا قالب : لغوی موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شناخت محتوای آیه - سيد مصطفي فاطمي کيا
3) ان شانئک هو الابتر او است که کارش بی نتیجه است . اواست که بی نام نشان است ، او است که هیچ ارزشی و شخصیتی ندارد ، تو که کمبود نداری . همه چیز داری . او است که چیزی ندارد . حالا این همه چیز را از چه کسی داری ؟ قطعا" از خداوند داری . و لذا روزی که خدا را نداشته باشیم .اگر خدا نداشته باشیم و هر چیز دیگری را داشته باشیم در حقیقت هیچ چیزی نداریم . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شأن نزول سوره کوثر - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در شان نزول این سوره مى‏خوانیم:" عاص بن وائل" که از سران مشرکان بود، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به هنگام خارج شدن از مسجد الحرام ملاقات کرد، و مدتى با حضرت گفتگو نمود، گروهى از سران قریش در مسجد نشسته بودند و این منظره را از دور مشاهده کردند، هنگامى که" عاص بن وائل" وارد مسجد شد به او گفتند: با که صحبت مى‏کردى؟ گفت: با این مرد" ابتر"! این تعبیر را به خاطر این انتخاب کرد که" عبد اللَّه" پسر پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفته بود، و عرب کسى را که پسر نداشت" ابتر" (یعنى بلا عقب) مى‏نامید، و لذا قریش این نام را بعد از فوت پسر پیغمبر براى حضرت انتخاب کرده بود (سوره فوق نازل شد و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به نعمتهاى بسیار و کوثر بشارت داد، و دشمنان او را ابتر خواند) "1". توضیح اینکه: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دو فرزند پسر از بانوى اسلام خدیجه داشت: یکى" قاسم" و دیگرى" طاهر" که او را" عبد اللَّه" نیز مى‏نامیدند، و این هر دو در مکه از دنیا رفتند، و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فاقد فرزند پسر شد، این موضوع زبان بدخواهان قریش را گشود، و کلمه" ابتر" را براى حضرتش انتخاب‏ __________________________________________________ (1)" مجمع البیان" جلد 10 صفحه 549. تفسیر نمونه، ج‏27، ص: 369 کردند "1". آنها طبق سنت خود براى فرزند پسر اهمیت فوق العاده‏اى قائل بودند، او را تداوم‏بخش برنامه‏هاى پدر مى‏شمردند، بعد از این ماجرا آنها فکر مى‏کردند با رحلت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برنامه‏هاى او به خاطر نداشتن فرزند ذکور تعطیل خواهد شد و خوشحال بودند. قرآن مجید نازل شد و بطرز اعجازآمیزى در این سوره به آنها پاسخ گفت، و خبر داد که دشمنان او ابتر خواهند بود، و برنامه اسلام و قرآن هرگز قطع نخواهد شد، بشارتى که در این سوره داده شده از یک سو ضربه‏اى بود بر امیدهاى دشمنان اسلام، و از سوى دیگر تسلى خاطرى بود به رسول اللَّه (صلی الله علیه و آله) که بعد از شنیدن این لقب زشت و توطئه دشمنان قلب پاکش غمگین و مکدر شده بود. در فضیلت تلاوت این سوره در حدیثى (از پیغمبر اکرم ص) آمده است: من قرأها سقاه اللَّه من انهار الجنة، و اعطى من الاجر بعدد کل قربان قربه العباد فى یوم عید، و یقربون من اهل الکتاب و المشرکین: " هر کس آن را تلاوت کند خداوند او را از نهرهاى بهشتى سیراب خواهد کرد، و به عدد هر قربانى که بندگان خدا در روز عید (قربان) قربانى مى‏کنند، و همچنین قربانى‏هایى که اهل کتاب و مشرکان دارند، به عدد هر یک از آنان اجرى به او مى‏دهد" "2". نام این سوره (کوثر) از اولین آیه آن گرفته شده است. __________________________________________________ (1) پیغمبر اکرم صاحب فرزند ذکور دیگرى به نام " ابراهیم" از" ماریه قبطیه" در مدینه در سال هشتم هجرت شد، ولى اتفاقا او نیز قبل از آنکه به دوسالگى برسد چشم از دنیا پوشید و وفات او قلب پاک پیامبر (صلی الله علیه و آله) را آزرد. (2)" مجمع البیان" جلد 10 صفحه 548. تفسیر نمونه، ج‏27، ص: 370 [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت آیه های انتظار قالب : شأن نزول موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  سوره کوثر در روایات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در الدر المنثور است که بخارى ابن جریر و حاکم از طریق ابى بشر از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : کوثر آن خیرى است که خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) داد. ابو بشر مى گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعى از مردم معتقدند که کوثر نام نهرى در بهشت است . سعید گفت نهرى هم که در بهشت است یکى از خیرهایى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته .
روایاتى درباره اینکه مراد از (نحر) در (فصلّ لربّک و انحر) بلند کردن دستها در موقع اداء تکبیر است
و در همان کتاب آمده که ابن ابى حاتم ، حاکم ، ابن مردویه ، و بیهقى در کتاب سنن خود، از على بن ابى طالب روایت کرده اند که فرموده وقتى این سوره بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نازل شد، از جبرئیل پرسید: این (نحیره ) که خداى عزوجل مرا بدان مامور فرموده چیست ؟ گفت : منظور نحیره نیست ، بلکه خداى تعالى مامورت کرده وقتى مى خواهى احرام نماز ببندى دستهایت را بلند کنى ، هم در تکبیره الاحرام و هم در هنگام رکوع رفتن و هم در موقع سر از رکوع برداشتن ، که این نماز ما و نماز فرشتگانى است که در هفت آسمان هستند، و براى هر چیزى زینتى است ، و زینت نماز دست بلند کردن در هر تکبیر است .
و رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) فرمود: دست بلند کردن یکى از مظاهر استکانت و التماس است که خداى تعالى (در مذمت کفار) فرموده : (فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون - براى پروردگار خود نه استکانت دارند و نه تضرع و زارى ).
مؤ لف : این روایت را صاحب مجمع البیان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل کرده ، سپس گفته ثعلبى و واحدى این روایت را در تفسیرهاى خود آورده اند. و نیز گفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل کرده اند، که معناى نحر بلند نمودن دو دست تا محاذى گودى زیر گلو در هنگام نماز است .
و نیز در الدر المنثور است که ابن جریر از ابى جعفر روایت کرده که در ذیل آیه (فصل لربک ) گفته است : یعنى نماز بخوان ، و در معناى کلمه (وانحر) گفته : یعنى دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تکبیر افتتاح ، بلند کن .
و نیز در همان کتاب است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که در تفسیر آیه (فصل لربک و انحر) گفته : خداى تعالى به رسول گرامیش وحى فرستاد که وقتى تکبیر اول نماز را مى گویى دستها را تا برابر نحرت - گودى زیر گلویت - بلند کن ، این است معناى نحر.
و در مجمع البیان در ذیل آیه از عمر بن یزید روایت کرده که گفت : من از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که در تفسیر آیه (فصل لربک و انحر) مى فرمود: این نحر عبارت است از بلند کردن دستهایت تا برابر صورت .
مؤ لف : آنگاه مى گوید: عبد اللّه بن سنان هم مثل این حدیث را از آن جناب نقل کرده ، و نیز قریب به آن را جمیل از آن جناب روایت کرده است [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : روایی موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  سوره کوثر در روایات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) ذکور، کسى که زخم زبان زد، و نزول سوره کوثر
و در الدر المنثور است که ابن سعد و ابن عساکر از طریق کلبى از ابى صالح از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : بزرگترین فرزند رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) قاسم ، سپس زینب ، و آنگاه عبد الله ، و پس از او ام کلثوم ، و آنگاه فاطمه و در آخر رقیه بود، قاسم از دنیا رفت و اولین کس از فرزندان آن جناب بود که در مکه از دنیا رفت ، و بعد از او عبد اللّه از دنیا رفت ، و عاصى بن وائل سهمى گفت : نسل او قطع شد، پس او ابتر و بى عقب است ،
در پاسخش خداى تعالى این آیه را فرستاد که خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است .
و در همان کتاب است که زبیر بن بکار و ابن عساکر، از جعفر بن محمد از پدرش روایت کرده اند که فرمود: قاسم پسر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در مکه از دنیا رفت و بعد از دفن جنازه آن جناب رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) به عاصى بن وائل و پسرش عمرو برخورد، عاصى وقتى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را از دور دید گفت : الان زخم زبانى به او مى زنم ، همین که آن جناب نزدیک شد، گفت : چه خوب شد که اجاقش کور شد، در پاسخ او این آیه نازل شد: (ان شانئک هو الابتر).
و نیز در همان کتاب است که ابن ابى حاتم از سدى روایت کرده که گفت : قریش را رسم چنین بود که وقتى فرزند ذکور کسى مى مرد مى گفتند: (بتر فلان )، و چون فرزند رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) از دنیا رفت عاصى بن وائل گفت (بتر) یعنى فرزند ذکورش مرد، و این فرد (رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) از همه بیشتر بتر شد، (چون هیچ فرزند ذکور برایش نماند).
مؤ لف : و در بعضى از تواریخ آمده که شماتت کننده ولید بن مغیره بوده . و در بعضى دیگر آمده که ابو جهل بوده . و در بعضى دیگر آمده که عقبه بن ابى معیط بوده . و در بعضى آمده که کعب بن اشرف بوده ، ولى معتبر همان است که مى گفت عاصى بن وائل بوده است .
مؤ ید آن ، روایتى است که مرحوم طبرسى آن را در احتجاج از حسن بن على (علیهماالسلام ) نقل کرده که آن جناب در حدیثى که روى سخنش در آن با عمرو بن العاصى است ، فرموده : و تو در بسترى مشترک متولد شدى (یعنى مادرت هم با عاصى بن وائل هم بستر مى شده و هم با دیگران )، و وقتى متولد شدى عده اى از رجال قریش بر سر تو نزاع کردند، ابو سفیان بن حرب گفت این پسر از نطفه من است . ولید بن مغیره گفت : از من است . عثمان بن حارث و نضر بن حارث بن کلده ، و عاصى بن وائل هر یک ادعا کردند که از من است ، تا آنکه از میان همه آنان لئیم تر و بى حسب و نسب تر و خبیث تر و ستمکارتر و زناکارترشان عاصى بن وائل زورش ‍ بر سایرین چربید و تو را به خود ملحق ساخت
و نیز این تو بودى که براى بر شمردن افتخاراتت به خطبه ایستادى ، و گفتى این منم .
که محمد را زخم زبان مى زنم ، و عاصى بن وائل گفت : محمد مردى ابتر است ، یعنى اولاد ذکورى ندارد، اگر از دنیا برود نامش از صفحه روزگار محو مى شود، و خداى تعالى در پاسخش فرمود: (ان شانئک هو الابتر) - تا آخر حدیث .
و در تفسیر قمى در ذیل آیه (انا اعطیناک الکوثر) آمده که کوثر نهرى است در بهشت ، که خدا آن را به محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) داده ، تا عوض از پسرش ابراهیم باشد.
مؤ لف : این روایت علاوه بر اینکه مرسل است ، یعنى سندش ذکر نشده ، و علاوه بر اینکه مضمر است ، یعنى تنها در آن آمده که : (فرمود) و روشن نکرده که کدام یک از ائمه فرموده ، با سایر روایات معارض است ، و تفسیر کوثر به نهرى در بهشت منافات ندارد که کوثر به معناى خیر کثیر باشد، چون همانطور که در خبر ابن جبیر گذشت نهر بهشتى هم مصداقى از خیر کثیر است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : روایی موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  ویژگی سوره کوثر - محمدامين احمدي فقيه
1) بسم الله الرحمن الرحیم
در این سوره 6 کلمه وجود دارد که تنها یک مرتبه در قرآن حکیم تکرار شده است. این کلمات عبارتنداز: «أَعْطَیْنَکَ»، «الْکَوْثَرَ»، «فَصَلِّ»، «انْحَرْ»، «شَانِئَکَ»، «الْأَبْتَرُ». [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : لغوی موضوع اصلی : ویژگی های قرآن گوینده : محمدامین احمدی فقیه
  اقوال مختلف درباره مراد از (کوثر) و بیان شواهد دال بر اینکه مراد از آن ذریّه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) یعنى فرزندان فاطمه(علیه السلام ) است - ليلا حسين زاده
1) مجمع البیان مى گوید: کلمه (کوثر) بر وزن (فوعل ) به معناى چیزى است که شانش آن است که کثیر باشد، و کوثر به معناى خیر کثیر است .
ولى مفسرین در تفسیر کوثر و اینکه کوثر چیست اختلافى عجیب کرده اند: بعضى گفته اند: خیر کثیر است . و بعضى معانى دیگرى کرده اند که فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد:
1 - نهرى است در بهشت . 2 - حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در بهشت و یا در محشر است . 3 - اولاد رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) است . 4 - اصحاب و پیروان آن جناب تا روز قیامت است . 5 - علماى امت او است . 6 - قرآن و فضائل بسیار آن . 7 - مقام نبوت است . 8 - تیسیر قرآن و تخفیف شرایع و احکام است . 9 - اسلام است . .1 - توحید است . 11 - علم و حکمت است . 12 - فضائل رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )است . 13 - مقام محمود است . 14 - نور قلب شریف رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است . و از این قبیل اقوالى دیگر که به طورى که از بعضى از مفسرین نقل شده بالغ بر بیست و شش قول است .
صاحبان دو قول اول استدلال کرده اند به بعضى روایات ، و اما باقى اقوال هیچ دلیلى ندارند به جز تحکم و بى دلیل حرف زدن ، و به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: (ان شانئک هو الابتر) با در نظر گرفتن اینکه کلمه (ابتر) در ظاهر به معناى اجاق کور است ، و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است ، چنین به دست مى آید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه اى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته ، (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده )، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه ، چیزى که هست کثرت ذریه یکى از مصادیق خیر کثیر است ، و اگر مراد مساله ذریه به استقلال و یابه طور ضمنى نبود، آوردن کلمه (ان ) در جمله (ان شانئک هو الابتر) فایده اى نداشت ، زیرا کلمه (ان ) علاوه بر تحقیق ، تعلیل را هم مى رساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم ، چون که بدگوى تو اجاق کور است و یا بى خبر است .
و روایات هم بسیار زیاد رسیده که سوره مورد بحث در پاسخ کسى نازل شده که رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را به اجاق کورى زخم زبان زد و این زخم زبان هنگامى بود که قاسم و عبد اللّه دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) از دنیا رفتند، پس با این بیان روشن شد که سخن آن مفسر که گفته : (منظور صاحب این زخم زبان از کلمه (ابتر) بریدگى از مردم یا انقطاع از خیر بوده و خداى تعالى در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چیز است ) سخن بى وجهى است .
و چون جمله (انا اعطیناک ...) در مقام منت نهادن بود، با سیاق متکلم مع الغیر (ما) آمد که بر عظمت دلالت مى کند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) بود مطلب را با واژه اعطاء که ظاهر در تملیک است بیان داشت و فرمود: ما به تو کوثر عطا کردیم .
و این جمله از این دلالت خالى نیست که فرزندان فاطمه (علیهاالسلام ) ذریه رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) هستند، و این خود یکى از خبرهاى غیبى قرآن کریم است ، چون همانطور که مى بینیم خداى تعالى بعد از درگذشت آن حضرت برکتى در نسل آن جناب قرار داد، به طورى که در همه عالم هیچ نسلى معادل آن دیده نمى شود، آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت دارالقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : لیلا حسین زاده
  مراد از امر صلوة و نحر بعد از منت گذاردن به اعطاء کوثر - ليلا حسين زاده
2) از ظاهر سیاق و ظاهر اینکه حرف (فاء) بر سر این جمله در آمده ، استفاده مى شود که امر به نماز و نحر شتر، که متفرع بر جمله (انا اعطیناک الکوثر) شده ، از باب شکر نعمت است ، و چنین معنا مى دهد، حال که ما بر تو منت نهادیم و خیر کثیرت دادیم این نعمت بزرگ را با نماز و نحر شکرگزارى کن .
و مراد از (نحر) بنا بر روایاتى که از طرق شیعه و سنى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) و از على (علیه السلام ) رسیده ، و نیز روایاتى که شیعه از امام صادق و سایر ائمه اهل بیت (علیهم السلام ) روایت کرده ، دست بلند کردن به طرف گردن در هنگام تکبیر گفتن براى نماز است .
ولى بعضى گفته اند: معنایش این است که نماز عید قربان بخوان ، و شتر هم قربانى کن ، ( چون کلمه نحر به معناى سر بریدن شتر به آن نحو خاص است ، همچنان که کلمه ذبح به معناى سر بریدن سایر حیوانات است ).
بعضى دیگر گفته اند: معنایش این است که براى پروردگارت نماز بخوان ، و وقتى سر از رکوع بر مى دارى به طور کامل بایست .
بعضى دیگر معانى دیگرى هم ذکر کرده اند.
ان شانئک هو الابتر
کلمه : (شانى ء) به معناى دشمن خشمگین ، و کلمه (ابتر) به معناى اجاق کور است ، و این کسى که چنین زخم زبانى به آن جناب زده بود عاصى بن وائل بوده .
بعضى گفته اند: مراد از ابتر منقطع از خیر، و یا منقطع از قوم خویش است ، که این قول با روایات شان نزول نمى سازد [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت دارالقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : شکر- سپاس گوینده : لیلا حسین زاده
  بحث روایتی سوره کوثر - ليلا حسين زاده
3) در الدر المنثور است که بخارى ابن جریر و حاکم از طریق ابى بشر از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده اند که گفت : کوثر آن خیرى است که خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) داد. ابو بشر مى گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعى از مردم معتقدند که کوثر نام نهرى در بهشت است . سعید گفت نهرى هم که در بهشت است یکى از خیرهایى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته .
روایاتى درباره اینکه مراد از (نحر) در (فصلّ لربّک و انحر) بلند کردن دستها در موقع اداء تکبیر است
و در همان کتاب آمده که ابن ابى حاتم ، حاکم ، ابن مردویه ، و بیهقى در کتاب سنن خود، از على بن ابى طالب روایت کرده اند که فرموده وقتى این سوره بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نازل شد، از جبرئیل پرسید: این (نحیره ) که خداى عزوجل مرا بدان مامور فرموده چیست ؟ گفت : منظور نحیره نیست ، بلکه خداى تعالى مامورت کرده وقتى مى خواهى احرام نماز ببندى دستهایت را بلند کنى ، هم در تکبیره الاحرام و هم در هنگام رکوع رفتن و هم در موقع سر از رکوع برداشتن ، که این نماز ما و نماز فرشتگانى است که در هفت آسمان هستند، و براى هر چیزى زینتى است ، و زینت نماز دست بلند کردن در هر تکبیر است .
و رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) فرمود: دست بلند کردن یکى از مظاهر استکانت و التماس است که خداى تعالى (در مذمت کفار) فرموده : (فما استکانوا لربهم و ما یتضرعون - براى پروردگار خود نه استکانت دارند و نه تضرع و زارى ).
مؤ لف : این روایت را صاحب مجمع البیان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل کرده ، سپس گفته ثعلبى و واحدى این روایت را در تفسیرهاى خود آورده اند. و نیز گفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل کرده اند، که معناى نحر بلند نمودن دو دست تا محاذى گودى زیر گلو در هنگام نماز است .
و نیز در الدر المنثور است که ابن جریر از ابى جعفر روایت کرده که در ذیل آیه (فصل لربک ) گفته است : یعنى نماز بخوان ، و در معناى کلمه (وانحر) گفته : یعنى دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تکبیر افتتاح ، بلند کن .
و نیز در همان کتاب است که ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که در تفسیر آیه (فصل لربک و انحر) گفته : خداى تعالى به رسول گرامیش وحى فرستاد که وقتى تکبیر اول نماز را مى گویى دستها را تا برابر نحرت - گودى زیر گلویت - بلند کن ، این است معناى نحر.
و در مجمع البیان در ذیل آیه از عمر بن یزید روایت کرده که گفت : من از امام صادق (علیه السلام ) شنیدم که در تفسیر آیه (فصل لربک و انحر) مى فرمود: این نحر عبارت است از بلند کردن دستهایت تا برابر صورت . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت دارالقران قالب : روایی موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : لیلا حسین زاده
  منظور از کوثر در اینجا چیست؟ - ليلا حسين زاده
1) ((کوثر)) وصف است که از کثرت گرفته شده ، و به معنى خیر و برکت فراوان است ، و به افراد سخاوتمند نیز کوثر گفته مى شود.
در اینکه منظور از کوثر در اینجا چیست ؟ در روایتى آمده است که وقتى این سوره نازل شد پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بر فراز منبر رفت و این سوره را تلاوت فرمود، اصحاب عرض کردند: این چیست که خداوند به تو عطا فرموده ؟ گفت : نهرى است در بهشت ، سفیدتر از شیر، و صافتر از قدح (بلور) در دو طرف آن قبه هائى از در و یاقوت است ….
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: کوثر نهرى است در بهشت که خداوند آن را به پیغمبرش در عوض ‍ فرزندش (عبد الله که در حیات او از دنیا رفت ) به او عطا فرمود.
بعضى نیز گفته اند: منظور همان حوض کوثر است که تعلق به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دارد و مؤ منان به هنگام ورود در بهشت از آن سیراب مى شوند.
بعضى آن را به نبوت تفسیر کرده ، و بعضى دیگر به قرآن ، و بعضى به کثرت اصحاب و یاران ، و بعضى به کثرت فرزندان و ذریه که همه آنها از نسل دخترش فاطمه زهرا (علیهاالسلام ) به وجود آمدند، و آنقدر فزونى یافتند که از شماره بیرونند، و تا دامنه قیامت یادآور وجود پیغمبر اکرمند، بعضى نیز آن را به شفاعت تفسیر کرده و حدیثى از امام صادق در این زمینه نقل نموده اند.
تا آنجا که ((فخر رازى )) پانزده قول در تفسیر ((کوثر)) ذکر کرده است ، ولى ظاهر این است که غالب اینها بیان مصداقهاى روشنى از این مفهوم وسیع
و گسترده است ، زیرا چنانکه گفتیم ((کوثر)) به معنى ((خیر کثیر و نعمت فراوان )) است ، و مى دانیم خداوند بزرگ نعمتهاى فراوان بسیارى به پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ارزانى داشت که هر یک از آنچه در بالا گفته شد یکى از مصداقهاى روشن آن است ، و مصداقهاى بسیار دیگرى نیز دارد که ممکن است به عنوان تفسیر مصداقى براى آیه ذکر شود.
به هر حال تمام مواهب الهى بر شخص پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در تمام زمینه ها حتى پیروزیهایش در غزوات بر دشمنان ، و حتى علماى امتش که در هر عصر و زمان مشعل فروزان قرآن و اسلام را پاسدارى مى کنند، و به هر گوشهاى از جهان مى برند، همه در این خیر کثیر وارد هستند.
فراموش نباید کرد این سخن را خداوند زمانى به پیامبرش مى گوید که که آثار این خیر کثیر هنوز ظاهر نشده بود، این خبرى بود از آینده نزدیک و آینده هاى دور، خبرى بود اعجازآمیز و بیانگر حقانیت دعوت رسول اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : لغوی موضوع اصلی : ویژگی های قرآن گوینده : لیلا حسین زاده
  وانحر - ليلا حسين زاده
2) این نعمت عظیم و خیر فراوان شکرانه عظیم لازم دارد، هر چند شکر مخلوق هرگز حق نعمت خالق را ادا نمى کند، بلکه توفیق شکرگزارى خود نعمت دیگرى است از ناحیه او لذا مى فرماید: اکنون که چنین است ، فقط براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (فصل لربک و انحر).
آرى بخشنده نعمت او است ، بنابراین نماز و عبادت و قربانى که آن هم نوعى عبادت است براى غیر او معنى ندارد، مخصوصا با توجه به مفهوم رب که حکایت از تداوم نعمتها و تدبیر و ربوبیت پروردگار مى کند.
کوتاه سخن اینکه ((عبادت )) خواه به صورت نماز باشد، یا قربانى کردن مخصوص رب و ولى نعمت است ، و او منحصرا ذات پاک خدا است .
این در برابر اعمال مشرکان است که براى بتها سجده و قربانى مى کردند، در حالى که نعمتهاى خود را از خدا مى دانستند! و به هر حال تعبیر ((لربک )) دلیل روشنى است بر مساءله لزوم قصد قربت در عبادات .
بسیارى از مفسران معتقدند که منظور نماز روز عید قربان ، و قربانى کردن در همان روز است ، ولى ظاهرا مفهوم آیه مفهوم عام و گسترده اى است هر چند نماز و قربانى روز عید یکى از مصداقهاى روشن آن است .
تعبیر به ((وانحر)) از ماده ((نحر)) که مخصوص کشتن شتر است ، شاید به خاطر این است که در میان قربانیها شتر از اهمیت بیشترى برخوردار بود، و مسلمانان نخستین علاقه بسیار به آن داشتند، و قربانى کردن شتر بدون ایثار و گذشت ممکن نبود.
در اینجا دو تفسیر دیگر براى آیه فوق ذکر شده است :
1 - منظور از جمله ((وانحر)) رو به قبله ایستادن به هنگام نماز است ، چرا که ماده نحر به معنى گلوگاه مى باشد، سپس عرب آن را معنى مقابله با هر چیز استعمال کرده است ، و لذا مى گویند ((منازلنا تتناحر)) یعنى : منزلهاى ما در مقابل یکدیگر است .
2 - منظور بلند کردن دستها به هنگام تکبیر و آوردن آن در مقابل گلوگاه و صورت است ، در حدیثى مى خوانیم : هنگامى که این سوره نازل شد پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) از جبرئیل سؤ ال فرمود: این ((نحیره )) اى که پروردگارم مرا به آن ماءمور ساخته چیست ؟
((جبرئیل )) عرض کرد: ((این نحیره نیست ، بلکه خداوند به تو دستور مى دهد هنگامى که وارد نماز مى شوى موقع تکبیر، دستها را بلند کن ، و همچنین هنگامى که رکوع مى کنى یا سر از رکوع برمى دارى ، و یا سجده مى کنى ، چرا که نماز ما و نماز فرشتگان در هفت آسمان همین گونه است ، و براى هر چیزى زینتى است ، و زینت نماز بلند کردن دستها در هر تکبیر است )).
و در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که در تفسیر این آیه با دست مبارکش اشاره کرده و فرمود: منظور این است که دستها را اینگونه در آغاز نماز بلند کنى به طورى که کف آنها رو به قبله باشد.
ولى تفسیر اول از همه مناسب تر است ، چرا که منظور نفى اعمال بت پرستان است که عبادت و قربانى را براى غیر خدا مى کردند، ولى با این حال جمع میان همه معانى و روایاتى که در این باب رسیده است هیچ مانعى ندارد و به خصوص اینکه درباره بلند کردن دست به هنگام تکبیرات روایات متعددى در کتب شیعه و اهل سنت نقل شده است ، به این ترتیب آیه مفهوم جامعى دارد که اینها را نیز شامل مى شود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت لیله القدر قالب : لغوی موضوع اصلی : ویژگی های قرآن گوینده : لیلا حسین زاده
  فضای سوره - مسعود ورزيده
1) فضای سوره نقش شأن نزول را ایفا می‌کند بی آنکه آن را در مصداق خاصی و یا در یک واقعه تاریخی منجمد کند، فضا را به ما نشان می‌دهد.
در سورۀ کوثر به آیات اول که نگاه می‌کنیم فضای خاصی را استفاده نمی‌کنیم.

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ (١)پیرو چه چیزی؟ مسأله چه بوده که می‌فرماید که ما به تو خیرکثیر دادیم؟ معلوم نیست.

فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ (٢)پس تو به خاطر پروردگارت نماز بگذار و یا قربانی کن یا دستهایت را تا گوش به هنگام تکبیر تا موازات گوش بالا بیاور. (بحث دارد و توضیح خواهیم داد) باز فضا را نشان نمی‌دهد .

آیه سوم سوره فضا را نشان می‌دهد

ولی إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ (٣)فضا را نشان می‌دهد، چون در این «هو الابتر» حصری وجود دارد، یعنی همانا بدخواه تو خودش ابتر هست. «خودش ابتر»، وقتی به جاست که گویا او به پیامبر می‌گوید که تو ابتری، خدا می‌فرماید که این خودش ابتر هست.

نمی‌فرماید که «إن شانئک ابتر» همانا بد خواه تو ابتر هست. نه! «هو الابتر» خودش ابتر هست، ابتر بودنش به چه چیزی بوده؟ به ابتر گفتن به رسول خدا. یعنی بد خواهیش به این بوده که رسول خدا را ابتر خوانده، و خدا می‌فرماید که بدخواهی که تو را ابتر خوانده او خودش ابتر هست.

حالا شأن نزول این بوده که وقتی پیامبر اکرم (ص) وارد مسجد الحرام می‌شدند و این شخص دم در ایستاده بوده و پشت سر پیامبر حرفی گفته و این هم به گوش پیامبر رسیده و ایشان ناراحت شده‌اند، همه درست. سوره هم تأیید می‌کند.

ولی ما نمی‌خواهیم که اینجا ایست کنیم، حرف این است که بد خواه پیامبر ابتر است حالا ابتر یعنی چه؟ از نظر لفظی: دم بریده – بی عاقبت – بدون دنباله – عقیم – بی‌نتیجه .

کسی که پیامبر را ابتر می‌داند، کار پیغمبر را،(دینی که از جانب خدا آورده ) کاری بی‌عاقبت و بیهوده می‌دانسته است. و آن را یک جریان بی‌نتیجه می‌دانسته است. که در جاهای دیگر قرآن هم داریم که «یتربصوا حتی حین»، می‌میرد و کار تمام می‌شود، و در تفکر جاهلی خودشان این تصور بوده است که چون پیامبر فرزند پسر ندارد، راه او هم ادامه پیدا نمی‌کند. ولی سوره مسئله را در پسر داشتن یا پسر نداشتن متوقف نکرده است. بحث سر ابتر بودن یا نبودن است، حالا آن عرب زمان نزول، به چه منظوری پیامبر را ابتر خوانده؟ این متاثر از این است که ایشان فرزند پسر ندارد و قرآن این را هم تأیید می‌کند و می‌فرماید «و ما محمد ابا احدٍ من رجالکم». (اینها همه قبول) اما بالاخره تهمتی که پیامبر زده می‌شود، یا هر ارزیابی که از جریان رسالت می‌شود، ارزیابی ابتر بودن است.

خدای متعالی در چنین فضایی به پیامبر می‌فرماید: « بسم اللّه الرحمن الرحیم * إنا أعطیناک الکوثر*». همانا ما به تو عنایت کردیم کوثر را.

خدا در فضایی که پیامبر را ابتر می‌خوانند، به او کوثر عنایت می‌کند، ‌پس این کوثر هر چه که هست مقابل «ابتر» بودن است. ما به تو کوثر دادیم، بدخواهت خودش «ابتر» هست، یعنی چون تو کوثر داری ابتر نیستی. کوثر اگر بخواهد در مقابل ابتر بودن معنا شود، «ابتر» انقطاع را می‌فهماند، کوثر جریان و اتصال را می فهماند.

اگر ابتر: بی دوام بودن، انقطاع، بی نتیجه بودن و… است.

کوثر در نقطۀ مقابل آن: جریان، اتصال، دوام داشتن است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  نتیجه گیری سوره - مسعود ورزيده
1)
دیگران از دو جهت برای مشمول بودن قابلند:
۱- در حصری که سوره تشکیل داده یا در جهت شانئ است یا اگر نیست در جهت کوثر است. ما در طرف ابتر نباشیم در طرف کوثریم.

۲- از بابت مناط دادن بود که مخاطب سوره در لایه اول پیامبر و در لایۀ دوم، انسان باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  کوثر چیست؟ - مسعود ورزيده
1) کوثر چیزی است که پیامبر را دوام می‌دهد.

حالا چه چیزی به پیامبر دوام می‌دهد؟ کتاب خدا و عترت ایشان. ایشان رفتند ولی بین شما دو چیز به جا گذاشتند: قرآن و عترت را. اگر کسی بدخواه پیامبر نباشد، در این قرآن و عترت سهیم است، و در این جریان داشتن رسالت پیامبرسهیم است.کوثر به تناسب پیامبر ذکر شد و گفتیم که اگر کسی بدخواه پیامبر نباشد، سهمی از کوثر را دارد.

۲٫ اگر ما نگاه توسعه‌ای به این سوره داشته باشیم، «إنا أعطیناک الکوثر» را به این معنی می‌توانیم معنی بکنیم که: ای انسان ما به تو کوثر دادیم، حالا کوثر به تناسب انسان همان فطرت خداجو و خداخواهی است که خدا در وجود او نهاده است، که اگر با این کوثر زندگی کند و اگر شکرانۀ این نعمت را به جای بیاورد، «صل لربک و النحر». باشد، و به غیر این کوثر، عنایت نداشته باشد، این استمرار و بقا و جاودانگی او را در پی خواهد داشت. و آن کسی که بدخواه او باشد ابتر خواهد بود.

انسان این همه در دعاهای خود بدخواهان خود و کیدکنندگانش را لعن می‌کند، و این در صورتی است که او خود را برحق و به طریق راست ببیند. پس در یک نگاه دیگر که نافی نگاه اول که خطاب به رسول اکرم است، کوثر هم، مسائل مرتبط با ایشان است، ولی این طور نیست که صرفاً منحصر در ایشان بماند و به دیگران تسری پیدا نکند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  مصادیق کوثر - مسعود ورزيده
1) حالا مصادیق فراوانی که در کنار آن ذکر کرده‌اند که: کوثر نهری است در بهشت، تجسم همین دوام و جریان است، یکی می‌گوید کوثر اخلاق رسول خداست، بله دخالت دارد، یکی می‌گوید کوثر علم و حلم رسول خداست، دخالت دارد، یکی می‌گوید کوثرحضرت فاطمۀ زهرا (س) است، بله مصداق بارز ادامه و جریان هم، در نسل رسول خدا هم، در مرام رسول خدا ایشان هستند.

بله همه اینها هستند، ولی به نظر می‌آید که دغدغۀ اصلی سوره اینها نیستند.

اشکال کوثر به معنای نسل بودن

نسل به معنی ژنتیکی خاصش دغدغه سوره نیست. یعنی گویا دعوا سر این هست که نسلت می‌ماند یا نه؟ کسانی که این حرف را می‌زنند، آنها نسلی به این قضیه نگاه می‌کنند.

و اگر کسی به کوثر به این نگاه، نگاه کند که نسل پیامبر از حضرت زهرا (س) تداوم یافت، جای سوال برای بعضیها باقی می‌گذارند که آیا شما برای حل یک مشکل موضوع را عوض کردید، ما از طریق دختر نسل قائل نیستیم! آیا شما قائلید که نسل انسان از دختر ادامه می‌یابد؟ الان در هر خانواده، بچه‌ای را که به دنیا می‌آید؛ او را به نام پدر می‌نامند نه مادر.

ما در جواب، می‌گوییم که اصلاً دغدغۀ سوره نسل نیست. چیز دیگری است که نسل هم در داخل آن هست و ما حرفی با آن نداریم. دغدغه کوثر داشتن یا نداشتن است نه حساس شدن روی این معنا که نسلش تداوم می‌یابد یا نه؟

حالا اگر تحقیق کردیم و دیدیم که بچه‌های آن شخص همه مردند و بچه‌های پیامبر همه زنده‌اند و کرۀ زمین را پرکرده‌اند، خوب آیا مسأله حل شد؟ یا چه اتفاقی افتاد؟ و حالا خود اثبات این حقانیت مسأله دارد:

- آیا بچه های دختری آن شخص را پی‌گیری کرده‌ایم که آنها زنده‌اند یا نه؟

- چرا وقتی نسل آن شخص را از طریق پسرش پی‌گیری می‌کنی؟

- چرا از این طر ف، صورت موضوع را عوض می‌کنی؟

- چرا؟ …..

چرا ما باید خود را در معرض این سؤالات قرار دهیم؟ سوره اگر می‌خواست خیلی راحت به این مسأله می‌پرداخت ولی می‌خواهد نگاه را ارتقاء دهد. می‌فرماید: یا با کوثری؟ یا با کوثر نیستی؟ [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  جای خالی در سوره - مسعود ورزيده
1) می فرماید إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الأبْتَرُ (٣) بدخواه توخودش ابتر هست.
۱- تو ابتر نیستی.
۲- بدخواه تو ابتر هست.
۳- ما به تو کوثر دادیم.
اینجا خالی هست.
این نکته‌ای که سوره می‌فرماید بدخواه تو ابتر هست، از چه نظر ابتر هست؟
وقتی سوره بین ابتر و کوثر ارتباط برقرار می‌کند، یعنی امر را، آن نگاه را، از پسر و غیر پسر ارتقاء داده است.
وقتی که می‌گوید که بدخواه تو خودش ابتر هست، از این نظرکه پسر ندارد؟ یا اگر دارد همه می‌میرند و نسلش از روی زمین کنده می‌شود؟ و… از این حرفها نمی‌گوید. بلکه سطح گفتمان را از این نکته منتقل کرده و بحث را روی کوثر مستقر کرده است. پس از این بحثها نتیجه به دست می‌آید که جای خالیی که بالا بود این است: پس بدخواه تو کوثر ندارد. یعنی هر کسی که کوثر ندارد، ابتر است. و هر کسی که کوثر دارد ابتر نیست. این معیاری است که ما قبول داریم.
ما در دو لایه مشمول سوره هستیم
فلذا در زمان ما، خود ما در دو لایه مشمولیم:
۱- می‌گوییم که سوره خطاب به پیامبر اسلام است؛ قبول. و از ظاهر سوره به خصوص با توجه به ذهنیتی که نسبت به سوره داریم، که این حقیر یقین ندارم که سوره پیامبر را از جهت شخصی مورد خطاب قرار داده باشد، به عنوان محمد بن عبداللّه (ص)، اما بر فرض، آن هم که باشد، دو جهت و دو طرف در سوره هست: یک طرف، طرف پیغمبر است، و یک طرف بدخواه پیغمبر است. یعنی در حصری که این سوره تشکیل داده یک طرف رسول خداست و یک طرف بدخواه رسول خداست. آن کس که بدخواه است در طرف ابتر می‌گنجد. ولی آن کس که بدخواه نبود، در طرف کوثر می‌گنجد هر چند در تبعیت رسول خدا باشد.

یعنی من نوعی که بدخواه پیغمبر نیستم، پس مشمول ابتر بودنی که قرآن می‌فرماید نیستم. قرآن به کسی ابتر می‌گوید که بدخواه پیغمبر باشد، من به دلیلی که بدخواه پیامبر نیستم، ابتر هم نخواهم بود.
یعنی من در کوثری که پیامبر دارد سهم دارم، این کوثر به پیامبر داده شده، ولی من هم در آن سهیم هستم. مثل جایی که قرآن را بر تو نازل کردیم ولی برای مردم است. جایی می‌گوید به تو، جایی می‌گوید به سوی مردم این قرآن را نازل کردیم.

ما به تو کوثر دادیم ولی فقط بدخواه تو ابتر هست. و کسی که بدخواه تو نیست در این کوثر سهیم است.

حالا این کوثر چه چیزی دارد؟ هر چیزی که باعث دوام است. خود پیامبر می‌فرماید: «إنّی تارک فیکم الثقلین، کتاب اللّه و عترتی» یعنی چیزی که جریان و دوام می‌بخشد رسالت پیامبر را، قرآن و عترت است. اینها مصادیق اصلی کوثراند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  کوثر: خیر کثیر جاری - مسعود ورزيده
1) حالا گفته‌اند که کوثر خیر کثیر است. درست! اما یک قید به آن اضافه می‌کنیم: خیر کثیر جاری و مستدام و لاینقطع و منتج، چون خیر کثیر داری، ابتر نیستی. یعنی قرآن معیار ابتر بودن یا نبودن را، دایر مدار کوثر داشتن یا نداشتن می‌داند. ابتر آن کسی است که کوثر ندارد و کسی که کوثر دارد، ابتر نیست در سوره باید جاهایی را پرکنیم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سوره: - مسعود ورزيده
1) جاودانگی پیامبر در سایه اعطای کوثر.
رسول خدا جاودان هست چون خدایش به او کوثر داده است و دشمن بدخواه او ابتر و ناپایدار هست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سوره از کدام آیه کشف می‌شود؟ - مسعود ورزيده
1) جهت هدایتی در سوره در آیه اول و سوم هست و آیه دوم هم برای کمک به آیه اول آمده است. به خاطر ادب زیبای قرآنی هست که «صل لربک و انحر» بعد از «انّا اعطیناک الکوثر» آمده است در اینجا خدا به پیامبر دو لطف کرده است، یکی اعطای کوثر و دیگری اعلان ابتر بودن دشمن رسول خدا.

اما این جنبه نماز و بالا آوردن دست را به دنبال اینها مطرح نکرده است و خواسته بگوید به دنبال اینکه خودت پیروزی خوشحال باش و به دنبال اینکه خدا به تو خیر کثیر داده است خوشحال باش. حالا دشمنت هم ابتر هست. و نمی‌آید بگوید که دشمنت هم ابتر هست اینجا هم یک خوشحالی دیگر داشته باش. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  جمع بندی سوره - مسعود ورزيده
1)

در این سوره دو رویکرد قابل مشاهده هست، یک رویکرد، رویکرد اِخبار از دو نعمت بزرگ خدا به پیامبر است که اعطای کوثر اولین خبر و ابتر بودن بدخواه ایشان دومین خبر در این سوره هست.

مقایسه این سوره با سوره نصر

و اما جهت دومی هم که در سوره ارزیابی می‌شود، امری هست که خدا به پیامبر می‌کند: فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ (٢)که جهتش تکلیف است، که در بیان سوره نصر هم، چنین بیانی را داشتیم که فرمود: «فسبح بحمد ربک و استغفره». ممکن است کسی در مقایسه این سوره با سوره نصر بگوید که اینجا هم مثل سوره نصر هست، ولی می‌گوییم که در سوره نصر ساختار شرط و جزا اصالت داشت و جهت هدایتی سوره تکلیف بود، یعنی وظایف پیامبر در هنگام پیروزی بود و جهت سوره را روی وعده متمرکز نکردیم. اینجا هم آیا آن حرف تکرار می‌شود؟ نه. چون ساختار اینجا ساختار شرط و جزا نیست.

یک خبر در آیه اول، یک خبر در آیه سوم، و یک امر هم در آیه دوم که در مقایسه آیات اول و سوم با آیه دوم می‌گوییم که:

اولا آیه اول یک خبر پر از تاکید است:

۱٫ «انّا» تأکید را می‌رساند.

۲٫ تکرار «نا» و اضافه شدنش به «ک» اختصاص را می‌رساند که باز مفید تأکید است. ۳٫ جمله اسمیه هم باز مفید تأکید است.

در آیه سوم هم:

«إنّ» تأکید هست.
حصر «هو الابتر» مفید تأکید هست.
و جمله اسمیه هم مفید تأکید هست.

ولی هیچ کدام از جمله‌های آیه دوم این خصوصیات را ندارند و یک جمله معمولی هستند.

دوم می‌بینیم که سوره با امتنان شروع شده و با امتنان پایان یافته است و صدر و ذیل سوره هم امتنان هست که می‌رساند که جریان ادامه سوره امتنان بر پیامبر هست نه تکلیف.

با توجه به این توضیحات جهت سوره در امتنان و اظهار لطف هست و «فصل لربک و انحر» که جنبه تکلیفی دارد، تابعی از این امتنان هست. یعنی به ما می‌فهماند که «صل لربک و انحر» را باید به گونه‌ای معنا کنیم که هویت امتنانی پیدا کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  کوثر و حضرت زهرا (س) - مسعود ورزيده
1) اما ما نمی‌خواهیم بگوییم که در زمان نزول مردم به خاطر اینکه حضرت پسر نداشتند ایشان را شماتت نمی‌کردند، ولی می‌خواهیم بگوییم که سوره برای مقابله با این بحران چه کرد؟ آیا یک پسر به او داد یا یک دختری به او داد که از لحاظ ژنتیکی فرق ویژه‌ای با دختران دیگر داشت؟ نه. خدا سطح گفتمان را عوض کرد و گفت که جریان داشتن تابع پسر داشتن یا نداشتن نیست، بلکه تابع کوثر داشتن یا نداشتن است. من به تو کوثر دادم و دشمن و بدخواه تو ابتر هست و تو چون کوثر داری ابتر نیستی و بدخواه تو چون کوثر ندارد ابتر هست.

و اگر بخواهیم بگوییم که حضرت زهرا سلام الله علیها با کوثر مطابق است، به نظر می‌رسد که وجه اول تطبیقش این نیست که حضرت زهرا نسل آن حضرت را ادامه داده است، بلکه وجه اول تطبیقش این است که:

۱٫ «ام الائمه» هست.

۲٫ هم کفو امیر‌المومنان و ادامه دهنده جریان رسالت هست.

۳٫ مصداق بارز عترتی هست که پیامبر گرامی اسلام ما را به آن دعوت کرده است.

نه اینکه بگوییم کوثر با حضرت زهرا مطابق است از آن جهت که نسل پیامبر با ایشان ادامه یافت، که در این صورت ما خودمان روی موضوع صحه گذاشتیم که بله اگر نبود که نسل پیامبر ادامه می‌یابد، نسل ایشان مقطوع می‌شد.

مسأله مهم این است که جریان رسالت ادامه یابد و الا اگر همه کره زمین نسل پیامبر بودند بعد چه می‌شد؟ دوام نسل چه چیز ویژه‌ای هست که مهم شده و دغدغه یک سوره قرار گرفته است؟!

ممکن است بگویید که امامان از نسل پیامبر هستند و اینکه جریان رسالت ادامه یافته به خاطر نسل است، ولی شرط امامت نسل پیامبر بودن نیست کما اینکه اولین امام هم از نسل پیامبر نیست.

یعنی بحث وراثت و نسل ممکن است در جایی هم آثار و فوایدی هم برایش بار باشد، اما دغدغه سوره این نیست. بلکه دغدغه سوره دوام داشتن یا نداشتن است و اگر ما بخواهیم که جریان داشتن امر رسالت یک پیامبر را بررسی کنیم اول آیا به سراغ نسل او می‌رویم؟

ما نمی‌خواهیم بگوییم که کوثر مصداقش حضرت زهرا نیست، ما می‌خواهیم بگوییم که کوثر همان حضرت زهرا نیست و تنها مصداقش، ایشان نمی‌باشند. اینکه تنها مصداق کوثر حضرت زهرا است، هم به دلیل قرآن و هم به دلیل روایی اشتباه است.

به دلیل قرآن این حرف اشتباه هست چون ابتر در نسل منحصر و محدود نیست در نتیجه کوثر هم در نسل محدود نیست. به دلیل روایات هم اشتباه هست چون روایات فراوانی داریم که کوثر اخلاق پیامبر است، کوثر قرآن است، کوثر عترت است، و کوثر نبوت است و… . پس انحصار کوثر در حضرت زهرا نه با قرآن تایید می‌شود نه با روایات. اما اینکه بگوییم که یکی از بارزترین مصداقها ایشان هستند، در آن شکی نیست.

ولی از دو جهت به این مسأله می‌شود نگاه کرد یک جهت اینکه بگوییم، حضرت زهرا از آن جهت مصداق است که رشته اتصال امامت با پیامبر هست. و یک نگاه دیگر هم این است که ایشان رشته اتصال دین پیامبر هست، که اگر نسل مهم باشد آن را اصالت می‌دهیم و اگر دین مهم است آنرا اصالت می‌دهیم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده
  تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

فضای سخن: فضای سوره، ایراد اتهام ابتر به رسول خدا (صلی‏ الله‏ علیه‏ وآله) و قرینه این ادعا (إن شانئک هو الأبتر) است که به سبب بیان حصری آن، افزون بر اثبات ابتر بودن برای دشمن آن حضرت، متضمن نفی ابتر بودن از خود ایشان هم هست.

جهت هدایتی

‌أ. همه آیات این سوره مبارکه خطاب به رسول خدا (صلی ‏الله‏ علیه‏ وآله) است. نخستین آیه در مقام اظهار لطف است و با تأکید فراوان، از اعطای کوثر به آن حضرت سخن می گوید و آیه دوم به شکرانه این نعمت بزرگ، ایشان را به نماز و نحر (بالا بردن دست به هنگام تکبیر یا قربانی) فرمان می دهد، اما جهت اصلی هدایتی کدام است؛ لطف یا تکلیف؟ سومین آیه با بیانی حصری، دشمنان او را ابتر می خواند و به این ترتیب، سخن آیه نخست را ادامه می دهد و الگوی هدایتی سوره را در جهت لطف خدای مهربان نسبت به رسولش (صلی‏الله‏علیه‏وآله) تثبیت می کند.

‌ب. دیگر آنکه لحن بیان و فضای حاکم بر آیات این سوره مبارکه با دلجویی از پیامبر (صلی‏ الله‏ علیه ‏وآله) و اظهار لطف به ایشان متناسب تر است. افزون بر اینکه لسان تأکیدی آیه نخست (مقدم بودن، جمله اسمیه بودن، «إنّ»، تکرار «نا») نیز جهت گیری لطف را بر تکلیف غلبه می دهد.

بدین ترتیب، جهت هدایتی سوره با نگاه جامع به آیات اول و سوم قابل استفاده است. این نگاه، متدبّر را به این واقعیت رهنمون می شود که تأکید بر اعطای کوثر، در پاسخ به اتهام ابتر است؛ بنابراین کوثر، خیر فراوان استمرار بخش است.

براین‌اساس، جهت هدایتی سوره چنین خواهد بود: «جاودانگی پیامبر (صلی ‏الله‏ علیه ‏وآله) در پرتو اعطای کوثر: رسول خدا (صلی ‏الله‏ علیه‏ وآله) جاودان است، چون خدایش به او کوثر داده و دشمن بدخواه او خود ابتر و ناپایدار است».

[۱]. (الکوثر) را خیر کثیر دانسته اند و بهتر است به قرینه تقابل با (الأبتر)، معنای آن را خیر کثیر جاری بدانیم. توضیح اینکه (الأبتر) به معنای منقطع و دم بریده است و اگر معنای دوام و جریان در کوثر لحاظ نگردد، تأکید بر اعطای آن نمی تواند پاسخی مناسب در رد اتهام ابتر باشد.

مصادیق کوثر بسیار است که برخی از آنها از این قرار است:

نهری در بهشت (ویژگی نهر در جاری بودن آن است).

حوض پیامبر (صلی‏ الله‏ علیه ‏وآله) در بهشت یا محشر.

اولاد پیامبر (صلی‏ الله ‏علیه‏ وآله).

اصحاب و اشیاع پیامبر (صلی‏ الله‏ علیه‏ وآله) تا روز قیامت.

علمای امت پیامبر (صلی‏الله‏علیه‏وآله).

قرآن کریم و فضایل زیاد پیامبر (صلی ‏الله‏ علیه ‏وآله).

نبوت.

اسلام.

توحید.

علم و حکمت و

با توجه به آیه پایانی این سوره که از اتهام مقطوع النسل بودن پیامبر (صلی‏ الله‏ علیه‏ وآله) سخن گفته، می‌توان دریافت که مراد از کوثر، خیری کثیر است که در ضمن آن، کثرت ذریه هم هست؛ چون در غیر این صورت، تأکید بر ابتر بودن دشمنان آن حضرت در این مقام، بی‌‌فایده خواهد بود. همه می دانیم که ذریه آن حضرت از طریق جگرگوشه اش، فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ادامه یافته است؛ بنابراین یکی از مصادیق کوثر، وجود مبارک دخت نبی مکرم (صلی‏ الله‏ علیه ‏وآله)، زهرای اطهر(سلام الله علیها) است

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره کوثر گوینده : مسعود ورزیده