توضیح : اوّلاً اینها باهم مقایسه نمیشوند؛ پس باید جداگانه توضیح داده شوند که مقام یعنی چه؟ تناسب یعنی چه؟ هر کدام جایگاهشان کجاست؟
مقام، یعنی اینکه گوینده از گفتن کلامش در صدد چیست؟ و در مقام بیان چه مطلبی است؟ مثلاً در «من شرّالوسواس الخنّاس» در مقام بیان توصیف «شرّ وسواس» است، و میخواهد اهمیّت پناه بردن را به ما بفهماند. و در این مقام، بهتر آن است، که خطر وسوسه را برای ما مشخّص کند، نه امتیاز آن را. اگر «خنّاس» را طوری ترجمه کنیم که بشود امتیاز، با مقام همخوانی ندارد، امّا اگر «خنّاس» را طوری ترجمه کنیم که بشود خطر، با مقام همخوانی بیشتری دارد؛ پس مقام به زبان ساده: جایگاهی که گوینده در آن صحبت می کند، مقتضای خود سخن.
امّا تناسب چیست؟ تناسب یعنی اینکه ما «غاسق» را به تناسب اینکه «نفّاثات و حاسد» هر دو روح دارند، طوری معنا بکنیم، که آن هم روح داشته باشد، و هر سه تا روح دار بشوند. به این معنا، که چون اینها روح دارند، آن هم باید روح داشته باشد.
ولی در اینجا این تناسب دلیلی ندارد، برای اینکه ما به جای اینکه در صدد محدود کردن دایرۀ خطر باشیم؛ بیاییم بحث تکمیل را دنبال کنیم، و بگوییم که این یک چیزی را گفته، و آن چیز دیگری را. و آنچه که از «غاسق إذا وقب» قابل برداشت است، از «حاسدٍ إذا حسد» هم قابل برداشت است، امّا با تاریکی معنا کردن «غاسقٍ»، «غاسق» یک توسعۀ بیشتری پیدا میکند.
نتیجهگیری
گفتیم که در این سوره کانون «اعوذ» است؛ عطف هم، عطف خاص بر عام است که مفید تأکید است، و از «اعوذ» فهمیده میشود. یعنی تأکید بیشتر بر لزوم پناه بردن. و وجه مشترک هر سه شرّ این است که دست ما در هر یک از اینها به جایی بند نیست، و ابزاری برای پناه بردن در اختیار نداریم.
«غاسق»، «نفّاثات» و «حاسد»، هیچ کدام اختصاص به زمان نزول ندارند.
[ بستن توضیحات ]