17) فرض کنید در شب تاریکی که سیاهی همه جا را فرا گرفته و احتمال هجوم گزنده ها و درنده ها روح و روان انسان را رنج می دهد ، وی برای پیدا کردن راه گریز و مسیر صحیح آتش را روشن کند تا اطراف خود را ببیند و راه را از کوره راه تشخیص دهد.
در این حالت که انسان با نیم امیدی به سر می برد ، طوفانی بر می خیزد و آتش را خاموش کند و امید انسان به ناامیدی ، و نشاط او به غم و دلهره تبدیل می شود.
قرآن وصف چنین شخصی را که در این گیرودار در اثر برافروختن آتش ، روح جدید در کالبدش دمیده می شود و می خواهد از آن بهره بگیرد آنگاه طوفان تمام سرمایه را از او می گیرد ، چنین بیان می کند :
«کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نارا فَلَمّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ»
«بسان کسی که آتش را برافروخته آنگاه که اطراف او را روشن کرد ، (ناگهان خاموش می شود)»
قرآن یادآور می شود که حال منافقان در این جهان نیز بسان همین گروه است ، زیرا گروه منافق روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مدینه شد ، به او ایمان آوردند ، آنگاه به او کفر ورزیدند ، چنان که می فرماید :
«ذلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (4)
«این به آن خاطر است که آنان ایمان آوردند و سپس کفر ورزیدند.»
آنان در تاریکی شرک و جهالت بودند ، ایمان آنان بسان نوری بود که در دل ظلمت و کفر درخشید ، و راه و چاه را به آنان نشان داد. و تا مدتی نیز از نور ایمان بهره گرفتند ، ولی آنگاه که راه کفر را زیر نقاب نفاق در پیش گرفتند ، خدا نور را از آنان برگرفت و آنها به صورت انسان های گمراه درآمدند که نمی توانند راهی برای نجات بیابند.
[ نظرات / امتیازها ]
17) در ادامه آیه 16 که خداوند می فرمایند که آنان گمراهی را خریده اند وآن را انتخاب کرده اند, در این آیه این مفهوم را با مثالی توضیح می دهند و می فرمایند که نور هدایت برای آنان خاموش شده است و آنان درظلمات رهاشده اند و دیگر هدایت نخواهند شد (می توان این رابه آیه ی 3 مربوط دانست چون اینان از متقین نیستند پس هدایت ناپذیرندو قرآن نمی تواند آنان را هدایت کند)
[ نظرات / امتیازها ]