از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  سیماى سوره تکویر
1) این سوره بیست و نه آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام سوره، برگرفته از آیه اول است و به معناى درهم پیچیده شدن و تاریک شدن است.
محتواى سوره نشان مى‏دهد که این سوره در اوایل بعثت نازل شده است، زیرا مخالفان در اوایل دعوت، آن حضرت را مجنون مى‏خواندند و این سوره همانند سوره قلم که در اوایل بعثت نازل شده، مشتمل بر تنزیه آن حضرت از این گونه تهمت‏ها مى‏باشد.
بخش اول این سوره، تغییرات عظیم و فراگیر این جهان را که مقدمه برپا شدن قیامت است، بیان مى‏کند و بخش دوم، بیانگر جایگاه والاى قرآن و نقش و تأثیر آن در روح و روان آدمیان است.
در روایات، براى تلاوت این سوره که موجب تذکّر و غفلت‏زدایى انسان مى‏شود، فضیلت‏هاى بسیارى نقل شده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 394 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «تکویر»
1) «تکویر»، به معناى درهم پیچیدن است که در مورد خورشید، به جمع شدن شعله‏هاى آن و خاموش شدن آن منجر مى‏گردد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 395 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  در آستانه قیامت، کوهها به حرکت در می‌آیند
3) حرکت کوهها در آستانه قیامت، ناشى از زلزله بزرگى است که باعث فروپاشى و متلاشى شدن کوهها مى‏گردد و چنانکه در آیات دیگر نیز آمده است، همچون ریگ بیابان روان مى‏شوند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 395 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نشانه های قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «عِشار»
4) «عِشار» جمع «عَشْراء» به معناى شتر حامله ده ماهه است که در نزد عرب، با ارزش‏ترین اموال محسوب مى‏شده است. امّا به هنگام بروز علائم قیامت، بى‏صاحب مى‏ماند و کسى به فکر آن نیست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 395 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «وحوش»
5) «وحوش» جمع «وحش» به معناى حیوانى است که هرگز با انسان‏ها انس نمى‏گیرد. مانند درّندگان. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 395 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  جمع شدن حیوانات در کنار هم در آستانه قیامت
5) برخى با استناد به آیه «و ما من دابّة فى الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الاّ امم امثالکم ما فرطنا فى الکتاب من شى‏ء ثمّ الى ربّهم یحشرون» (انعام/38) گفته‏اند مراد این آیه نیز، محشور شدن حیوانات در قیامت است. امّا برخى دیگر از مفسران، با توجّه به اینکه سیاقِ آیات مربوط به نشانه‏هاى قبل از قیامت است، گفته‏اند: منظور آن است که قبل از قیامت، در اثر زلزله‏هاى پى در پى همه حیوانات از لانه‏ها و بیشه‏هاى خود خارج و در کنار یکدیگر جمع مى‏شوند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 396 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نشانه های قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «سُجّرت»
6) «سُجّرت» چند معنا شده است: 1. به جوش آمدن 2. به هم پیوستن 3. پُر و لبریز شدن دریاها که همه آنها طبیعى است، زیرا از یک سو کوه‏ها از جا کنده شده و دریاها به یکدیگر متصل مى‏شوند و از سوى دیگر زمین لرزه شدید، گداختگى درون زمین را بیرون ریخته، آبها به جوش آیند و بخار شوند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 397 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  در قیامت هر کس به تزویج هم سنخ خود در می‌آید
7) در قیامت، حوریان بهشتى به تزویج بهشتیان سعادت‏مند در آید. چنانکه در آیات دیگر مى‏فرماید: «و زوّجناهم بحور عین» (دخان/54) و جهنّمیان دوزخى با قرین‏هاى شیطانیشان ازدواج مى‏کنند. چنانکه در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: «و من یعش عن ذکر الرّحمن نقیّض له شیطاناً فهو له قرین» (زخرف/36) چنانکه امام باقر (علیه‌السلام) در تفسیر آیه «و اذا النفوس زوِّجت» فرمودند: اهل ایمان با همسران بهشتى و اهل دوزخ با شیطان قرین مى‏شوند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 397 قالب : تفسیری موضوع اصلی : قیامت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «موؤدة»
8) «موؤدة» به معناى دختر زنده به گور شده است. یکى از عادات بسیار بد جاهلیّت این بود که به خاطر فقر یا احساس ننگ، گاهى دختران خود را زنده به گور مى‏کردند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 397 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  ولایت والدین بر فرزندان محدودیت دارد
8) ولایت والدین بر فرزند محدود است و آنان حق گرفتن حقوق طبیعى فرزند همچون حقّ حیات را ندارند. پدر نمى‏تواند بگوید فرزند خودم است و حق دارم هر تصمیمى راجع به او بگیرم، چنانکه مادر نمى‏تواند بگوید من نمى‏خواستم بچه‏دار شوم و حق دارم فرزند در شکم را سقط کنم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 397 قالب : تفسیری موضوع اصلی : فرزند- اولاد گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  عظمت قیامت - نيره تقي زاده فايند
3) قیامت، رخدادى بزرگ و همراه با به هم پاشیدن تمام زمین، حتى سخت ترین نقطه هاى آن

و إذا الجبال سیّرت [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر راهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : قیامت گوینده : نیره تقی زاده فایند
  عظمت قیامت - نيره تقي زاده فايند
3) قیامت، حادثه اى بزرگ که هنگام برپایى آن، شترداران با دل کندن از مرغوب ترین شتران خود، آنها را به حال خود رها خواهند کرد.

و إذا العشار عطّلت [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر راهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : حیوانات گوینده : نیره تقی زاده فایند
  آثار دنیوى عمل - نيره تقي زاده فايند
7) هر انسانى در قیامت، براساس کردار دنیوى خود، هم نشینى مناسب خواهد یافت.

و إذا النفوس زوّجت [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر راهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : عمل انسان گوینده : نیره تقی زاده فایند
  حقوق انسان ها - نيره تقي زاده فايند
8) هر انسانى، داراى حق حیات است و سلب کننده آن در قیامت باید پاسخگو باشد.

و إذا الموءودة سئلت [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر راهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : جزای اعمال گوینده : نیره تقی زاده فایند
  فضیلت سوره تکویر - زينب افراونده
1) از پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) روایت شده: هرکس این سوره را بخواند در روز قیامت، آنگاه که نامه اعمال داده می شود، او را از رسوایی ایمن می دارد و در حالت ایمنی به پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) نگاه می کند. هر کس این سوره را بر کسی که مبتلا به چشم درد باشدو یا چشم وی آسیب دیده باشد، بخواند ، به خواست خداوند، بیماری چشم وی بهبود می یابد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه تفسیر برهان(تفسیز روایی)جلد 9 ،ص 393 قالب : روایی موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : زینب افراونده
  بررسی ایات - مسعود ورزيده
1)

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ (١)
آنگاه که خورشید تاریک می‌شود و در هم می‌پیچد.
وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ (٢)
و آنگاه که ستاره‌ها سقوط می‌کنند.
وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ (٣)
و آنگاه که کوهها به حرکت دربیاید.
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ (۴)
و آنگاه که شترهای آبستن ده ماهه رها شوند.
توضیح
«عشار»: جمع عشرا هست و آن شتری است آبستن که ده ماهه که هنگام وضع حملش رسیده است، و خیلی هم گران‌قیمت است.
این آیه یک معنای ظاهری دارند، که به قوت خودش باقی است ولی یک معنای کنایی دارد که مراد هر مال باارزشی است انسان به شدت مواظب آن است.
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ (۵)
و آنگاه که حیوانات وحشی جمع شوند.
توضیح
حشر را به دو گونه می‌توان استعمال کرد، برخی خواسته‌اند استفاده کنند که حیوانات وحشی محشور می‌شوند، ولی وقتی به سیاق توجه می‌شود، روشن می‌شود که در سیاق بیان اضداد می‌شود، به این معنا که شمس که خاصیت نورافشانی دارد، در خودش خفه شده و تاریک می‌شود، ستاره‌ها که خاصیتشان استقرار و بالا بودن است ، سقوط می‌کند و جبال که خاصیتشان به محکم و استوار بودنشان است، به راه می‌افتند و عشار که خاصیتشان توجه کافی به آن است، رها می‌شود و وحوش که خاصیتش فرار کردن است، از شدت هراس آن روز دور هم جمع می‌شوند.
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ (۶)
و آنگاه که دریاها آتش بگیرند.
توضیح
در اینجا که این بیان را به عنوان مثال از دریا دارد، منافاتی با جایی که فرمود و «اذا البحار فجرت» ندارد، اینها همه مرحله به مرحله و در طول هم هستند و همه اتفاق می‌افتند.
یک نگاه موضوعی می‌تواند تمام مراحل را جمع کند، تا روشن شود که کدام مرحله مقدم و کدام موخر هست و مراحل را یکی پس از دیگری بیان کند.
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ (٧)
و هنگامی که هر نفسی قرین خود را پیدا کند.
توضیح
یعنی هر یک از انسانها با هم سنخ خودش زوج می‌شود، انسانها خوب در یک دسته و انسانهای بد هم در یک دسته قرار می‌گیرند.
وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ (٨)
و آنگاه که از دختران زنده به گور شده سوال شود.
توضیح
این آیه هم یک معنای روشن ظاهری دارد که شامل زنده کشی‌ها می‌شود که در طول زمان ادامه داشته و خواهد داشت و یک معنای دیگری هم دارد و آن اینکه دخترکشی سرآمد سنتهای جاهلی است، یعنی آن وقتی که از سنتهای جاهلی سوال شود.
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ (٩)
به کدامین گناه کشته شد؟
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ (١٠)
و آن هنگام که نامه‌های عمل گشوده شوند.
وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ (١١)
و آن هنگام که آسمان کنده شود.
وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ (١٢)
و هنگامی که جهنم شعله‌ور شود.
وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ (١٣)
و هنگامی که بهشت نزدیک آورده شود.
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ (١۴)
و هر نفسی آنچه که برای خودش حاضر کرده است.
ساختار «اذا»های سوره
شش «اذا»ی اول ناظر به صحنه، به هم ریختن نظام عادی جهان.
از «اذا»ی هفتم، مربوط به استقرار نظام حساب و کتاب است.
و آیات ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هم مربوط به برپایی نظام جزا و بهشت و جهنم است.
یعنی برچیده شدن نظام دنیا، استقرار نظام حساب و برپایی نظام جهنم و بهشت. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی - مسعود ورزيده
1)

هشدار و انذار، آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت.
نظام عادی عالم برچیده می‌شود و نظام تعیین سرنوشت بر اساس دستاوردهای خود جای آن را می‌گیرد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  سیاق دوم - مسعود ورزيده
1)
این سیاق مربوط به قرآن کریم است و مربوط به رد شبهاتی از ساحت مقدس قرآن کریم می‌باشد.
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (١۵)
قسم نمی‌خورم به ستارگانی که به خاموشی می‌گرایند.
الْجَوَارِ الْکُنَّسِ (١۶)
حرکت کنندگانی که می‌ایستند.
توضیح
«الجوار»: جمع جاریه به معنای حرکت کننده.
مجموع این دو آیه:
اشاره به ستارگانی که در آسمان یک درخشی از آنها می‌بینیم و یک حرکتی و توقفی و خاموش شدنی.
این ستارگان در اصل، گرایششان به خاموش شدن است ولی این خاموش شدن بعد از یک حرکت و رسیدن به یک نقطه‌ای هست و اینها دو گونه ستاره نیستند بلکه یک دسته ستاره هستند. چنین ستارگانی با این خصوصیت همان شهاب سنگها هستند که در قرآن کار و وظیفه‌ آنها معرفی شده است، که کارشان دفع شرّ شیاطین از طریق وحی است.
چون جواب قسم در اینجا مربوط به وحی است و مربوط به قرآن است و می‌خواهد بگوید که سخنان قرآن سخنان عاری از باطل و اختلاف است، باز اشاره به جریان محافظت وحی از نفوذ و دخالت شیاطین کرده است.
وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ (١٧)
و سوگند به شب، هنگامی که پشت می‌کند.
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (١٨)
و سوگند به روز ، هنگامی که می‌دمد.
توضیح
مجموعه‌ این قسمها در شب است و اشاره به ستارگانی می‌کند که در شب درخششی می‌کنند و حرکت می‌کنند و خاموش می‌شوند و بعد از فضای شب به پشت کردن شب می‌رود و بعد هم به صبح هنگامی که می‌دمد می‌رسد.
اینها همه باهم یک پدیده است، ولی هرکدام از اینها با جواب قسم یک تناسبی دارند.
آیات ۱۵ و ۱۶ باهم یک جفت قسم است و نتیجه‌ی آن این است که وحیی که به شما می‌رسد، بدون دخالت شیاطین است.
دوم اینکه این وحی است که سپری شدن شب و دمیدن صبح را در پی دارد.
پدیده سپری شدن شب و دمیدن صبح، امید آفرین است و خدا از این پدیده برای مباحث قرآن استفاده می‌کند.
با نزول قرآن کریم و با این هشداری که قرآن داد، همه اینها به خاطر این است که شب جاهلیت پشت کند، و صبح هدایت و ایمان بدمد.
البته این قول به این معنا نیست که شب بیان شده در این آیات شب جاهلیت و گناه و طغیان است روز مطرح شده، روز ایمان است، شب همان شب است و روز همان روز است، ولی این که به پشت کردن شب و دمیدن صبح قسم یاد می‌کند، در جواب قسم این تناسب را دارد، چون در جواب قسم سخن از قول وحیانی است.
در جواب قسم، ضمیر «ه» در «انه» طبق نگاه تدبری به کل سیاق قبل برمی‌گردد، یعنی آنچه که به شما گفته شد، همه سخن رسول کریم است.وقتی که آسمان که طریق وحی است، توسط شهاب سنگها محافظت می‌شود، چطور ممکن است که این قول شیطان باشد؟!
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (١٩)
همانا این سخنان(از اول سوره تا اینجا) همه سخنی است که رسول کریمی آن را آورده است.
توضیح
این آیه اولین جواب قسم است.
سوگند به این پدیده‌ها (فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (١۵)الْجَوَارِ الْکُنَّسِ (١۶)وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ (١٧)وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (١٨)) که این قرآن سخن آوردنده‌ای ارجمند است.
کلمه «رسول» می‌فهماند که «قول» انشاء خود رسول نیست، «قول رسول» یعنی سخنی که این «رسول» آن را می‌آورد یعنی این سخن نامه‌رسان است و او کارش نامه‌رسانی است و سخن خودش را به او نگفته و پیامی را برای پیامبر آورده است.
ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ (٢٠)
این رسول قدرتمند است، در نزد پروردگار صاحب عرش، جایگاه بالایی دارد.
توضیح
«ذی قوه»: مراد از این وصف این است که رسولی که پیام را برای پیامبر می‌آورد، قدرتمند است و بر امری که ماموریت پیدا می‌کند تا آن را انجام دهد قدرت و قوت کافی را دارد و شیاطین و یا قدرت و قوّت دیگری نمی‌توانند بر او غلبه پیدا کنند و او را در انجام ماموریت خود دچار ضعف بکنند.
«ذی العرش مکین»: یعنی یکی از بهترین و مقربترین فرشتگان است.
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ (٢١)
در آنجا فرشتگان تحت فرمان او هستند و او خودش هم امانتدار هست.
توضیح
«مطاع»: یعنی او که از خدا اطاعت می‌کند، تعداد کثیری فرشته در اطاعت او هستند، و او پیام را به تنهایی نمی‌آورد، این سخن تحت شدیدترین محافظتها از چپ و راست به فرماندهی جبریل (ع) به پیامبر آورده می‌شود.
نزول وحی تشریفات و مراسمات زیادی دارد، و در روایات هم داریم که وقتی بعضی از سوره‌ها می‌آمد، هفتاد هزار ملک حضرت جبرئیل را همراهی و مشایعت می‌کردند.
«امین»: علاوه بر قدرت و مطاع بودن و داشتن جایگاه در نزد خدا، او امین است.
وَمَا صَاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ (٢٢)
همنشین و قرین شما جن‌زده نیست.
این آیه عطف به جواب قسم اول است.
وَلَقَدْ رَآهُ بِالأفُقِ الْمُبِینِ (٢٣)
و قطعا این همنشین شما رسول کریم را در افق مبین دیده است.
توضیح
دو بحث إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (١٩) و وَلَقَدْ رَآهُ بِالأفُقِ الْمُبِینِ (٢٣) مکمل هم هستند؛
یعنی همنشین شما مجنون نیست، بلکه رسول کریم را در افق مبین دیده است.
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ (٢۴)
و همنشین شما هم بخیل نسبت به آنچه که در غیب دیده است، نیست.
آنچه را که در غیب از این رسول کریم دریافت کرده با کمال سخاوت در اختیار شما قرار می‌دهد، و شما به جرم سخاوتمند بودنش و بخیل نبودنش در انتقال مفاهیم غیبی او را مجنون می‌خوانید، او مجنون نیست و رسول کریم را افق مبین دیده است.
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ (٢۵)
این قول شیطان رجیم نیست.
توضیح
این آیه هم دومین جواب قسم است.
یعنی پیامبر این سخن را از شیطان سنگسار شده دریافت نکرده است.
دأب قرآن در برخورد با انحرافات
دأب قرآن کریم این است وقتی یک شبهه‌ای یا انحرافی مطرح است، انحراف را برجسته نمی‌کند و بعد شروع به جواب دادن بکند؛ (البته در جاهایی که با این دأب مغایرت دارد، در آنجاها حکمتی داشته است.)
در اینجا اصل دغدغه سیاق این است که وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ (٢۵)، یک عده‌ای به بهانه‌ اینکه این سخنان، سخنان شیطانی است، به شدت از اطراف سخن و سخن‌گو فرار می‌کنند. قرآن از همان اول نمی‌فرماید که شما اشتباه می‌کنید که می‌گویید این سخنان، سخنان شیطان است، بلکه اول می‌فرماید:
فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ (١۵)الْجَوَارِ الْکُنَّسِ (١۶) (این یک کد است.)
وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ (١٧)وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ (١٨) (این قسمت هم یک کد دیگر است.)
یعنی این سخنان آمده‌اند تا شب ظلمت و جهالت را سپری کنند و صبح آگاهی را آغاز کنند.
بعد می‌فرماید:
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (١٩)
ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ (٢٠)مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ (٢١)وَمَا صَاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ (٢٢)وَلَقَدْ رَآهُ بِالأفُقِ الْمُبِینِ (٢٣)وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ (٢۴)
اول می‌فرماید: این قول رسول کریم است، بعد می‌فرماید: پس رسول مجنون نیست. بعد هم در ادامه می‌فرماید که این قول شیطان نیست، و قول شیطان نبودن را در آخر قرار می‌دهد.
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ (٢۵)
بعد می‌فرماید:
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ (٢۶)
پس کجا می‌روید؟ (فرار می‌کنید؟)
توضیح
«این تذهبون» بر دو ضلع : إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ (١٩) و وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ (٢۵)متفرع است.
یعنی سوگندهایی یاد شد که بیان شود این قول رسول کریم است و نیز بیان شود که این قول شیطان رجیم نیست، پس کجا می‌روید؟
چرا که رفتن اینها تابعی بود از اینکه می‌گفتند که قرآن سخن شیطان رجیم است.
ادامه آیات
این قول، قول رسول است و محتوای آن:
إِنْ هُوَ إِلا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ (٢٧)
این قولی که رسول آورده و به پیامبر شما القا کرده است، نیست مگر مایه یادآوری جهانیان.
توضیح
سخنی که یاد آوری است: معنای دیگری از این یادآوری بودن می‌شود استفاده کرد:
این سخن با جان شما و فطرت شما آشناست و اگر به اندرون خودت مراجعه کنی، می‌بینی که این سخن یک حقیقت موجود در جان تو و فطرت تو که تو به خاطر جهل و جهالت و دنیاگرایی آن را فراموش کرده‌ای را، برای تو یادآوری می‌کند.
ماهیت سخن جز جهالت‌زدایی است؟ ماهیت سخن جز غفلت‌زدایی است؟ ماهیت سخن جز دعوت به معروف است؟ ماهیت سخن ذکر است.
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ (٢٨)
ولی برای کسی است که می‌خواهد راه مستقیم را برود.
وَمَا تَشَاءُونَ إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ (٢٩)
البته مشیت شما در چهارچوب مشیت خداست که پروردگار جهانیان است.
توضیح
اگر راه مستقیم را رفتید، به مشیت الله است و اگر نرفتید هم به مشیت الله است، خدا هر دو طرف را مشیت کرده است، فقط انتخاب با شماست.
در نوع مواردی که قرآن از مشیت انسانها صحبت می‌کند، با یک آیه‌ای معنی غلطی را که بخواهد استفاده شود، استدارک می‌کند و آن معنای غلط استقلال انسانها در مشیت است و بتواند انسان راهی را برود که خدا آن راه را مشیت نکرده باشد.
به تعبیری انسان فقط می‌تواند انتخاب کننده راههایی باشد که در مشیت خدا هست، و هر کدام از راهها نتیجه خودش را دارد، و انسان نمی‌تواند راه جدیدی با مقصد جدیدی انتخاب کند، یا همان راهها را با مقاصد جدیدی که خدا آن را تعیین نکرده است، طی کند.
هر راهی که برود در مشیت خداست و نتیجه هم با خداست.


[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  فضای سخن - مسعود ورزيده
1)
پیامبر گرامی اسلام از به هم ریختن نظام عادی عالم، سخن می‌گویند:
این خورشیدی که می‌بینید، یک روز نورش در خودش خفه خواهد شد، این ستارگان را که می‌بینید، یک روز فرو خواهند ریخت، و این دریاها را که می‌بینید، یک روز آتش خواهند گرفت، این کالاهای گران‌قیمت را که می‌بینید، یک روز رها خواهند شد و… .
بعد می‌فرمایند که بعد از برچیده شدن این نظام، نظام حساب جای آن را خواهد گرفت و بعد هم کل نظام عادی عالم برچیده خواهد شد و بهشت و جهنم برپا خواهند شد.
اساس هم این است که سرنوشت هر کسی بر اساس آنچه که خودش برای خودش آماده کرده، تعیین می‌شود.
این سخنان به فضای جامعه شُکی وارد می‌کند، اولین چیزی که منکران و مخالفان به ذهنشان می‌رسد، می‌گویند که او مجنون است، لذا کسانی که با پیام قرآن مبنی بر برچیده شدن نظام عالم و برپایی نظام جنه و جهنم مواجه می‌شوند، به قرآن و آورنده آن حمله می‌کنند، که این قرآن سخنان شیاطین است و آورنده آن هم مجنون است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سیاق دوم - مسعود ورزيده
1)
از سخن وحی که قول شیطان نیست دوری نکنید و متذکر شوید.
آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت، سخن فرشته امین وحی است و رسول خدا آن را از جنیان و شیاطین دریافت نکرده است، پس چرا از آن دوری می‌کنید؟
بجای رفتن، از آن متذکر شوید. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  جهات هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

سیاق اول:
هشدار و انذار.
آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت.
سیاق دوم
از سخن وحی دوری نکنید و متذکر آن شوید.
جهت هدایتی کل سوره
انذار وحی الهی.
آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت.
اوضاع انسان دگرگون می‌شود و انسان از دستاورد خود آگاه می‌شود؛ این پیام وحی الهی است و جنیان هیچ دخالتی در نزول آن ندارند، از آن دوری نکنید و تذکرش را پذیرا باشید.
نکته‌ای در مورد قرآن
در خصوص قرآن کریم ما نباید تصور کنیم‌ که قرآن خودش محتاج اثبات باشد، در دین ما قرآن خودش دلیل است، معجزه است‌، و حجتش با خودش است، و حتی حجت صدق پیامبر هم قرآن است.
ما نباید این تصور را داشته باشیم که یک شخصی اول خدا را قبول کند، توحید و نبوت را قبول کند، بعد پیامبر را که پذیرفت و پیامبر گفت که این قرآن حق است، چون پیامبر حقانیت قرآن را تایید کرد، او هم در مقابل قرآن متعبد شود.
این نگاه به قرآن نگاهی است مانند نگاه به سایر نقلها، یعنی قرآن حجتیش را باید از پیامبر بگیرد، به تعبیری انسان با خودش بگوید: حالا که من مسلمانم و پیامبر هم گفته که این قرآن کتاب توست و متواتر هم هست که این قرآن از پیامبر نقل شده است، پس اگر این قرآن می‌گوید: « اذا الشمس کورت» راست است! و یا اگر می‌گوید: «اذا النجوم انکدرت» راست است!
در حالی که این چرخه برعکس است، اول خود قرآن است، یک انسانی است که ملحد است و خدا و پیامبر و آخرت، و یا هیچ چیز دیگر را قبول ندارد، قرآن با او صحبت می‌کند تا او ایمان بیاورد.
قرآن خودش معجزه است، خودش انسان را متذکر می‌کند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  چرا قرآن استدلال نمی‌کند؟ - مسعود ورزيده
1)
علت اینکه قرآن برای حل شبهه استدلالی نیاوره است، این است که آنها می‌گویند که قرآن سخن جن است، ولی قرآن می‌فرماید که سخن جن نیست، بلکه قول رسول کریم است و این هیچ نیازی به استدلال ندارد، چرا که خود متن قرآن حجت است.
فرض کنید که کسی شبهه‌ای وارد می‌کند و بر آن شبهه خودش استدلال می‌کند یعنی بر شبهه خودش دلیلی دارد، ولی یک بار شبهه کننده صرفا تهمت می‌زند و هیچ دلیلی بر ادعای خودش ندارد.
در اینجا هم این افراد صرفا تهمت می‌زنند و هیچ دلیلی بر شبهه خودشان ندارند، وحی سخن آنها را ریشه‌یابی می‌کند، و بیان می‌کند که ریشه آن تهمت ذکرگریزی و گریز از زندگی به روش مستقیم است.
قرآن به او می‌گوید، آنچه که قرآن می‌گوید، آن چیزی است که در فطرت تو است، و این سخن، در درون تو، سخن معروف و آشنایی است؛ تو چرا فرار می‌کنی؟! قرآن آمده جهالت و ظلمت را از بین ببرد و صبح ایمان و آگاهی را بدمد.
متن قرآن را اگر نگاه کنیم، خود متن قرآن معجزه است و لازم نیست که استدلالی در کنار آن بیاید، چرا که این منطقه، منطقه استدلال برداری نیست و خود سخن را باید تلقی کنیم که سخن خداست.

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  فضای سخن و جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)
فضای سخن: با توجه فضای سیاقها، فضای سوره، انس با دنیا و روال عادی زندگی و بی­خبری از روز قیامت و پاسخ­گویی نسبت به افکار و اعمال در این روز بزرگ است. این بی­خبری و غفلت، تا جایی ریشه­دار شده است که هشدارهای قرآن کریم از زبان پیامبر۶ برای زدودن آن، به جای بیدارسازی عده­ای، آنان را به مقابله با وحی و رسالت وادار می­کند.
جهت هدایتی: سیاق اول با توصیف قیامت، نسبت به آن انذار می­دهد و اعلام می‌کند که انسان در پی وقوع آن روز هولناک، از دستاورد خویش آگاه می­شود. سیاق دوم در طول سیاق اول است؛ بدین بیان که در قالب سوگند و جواب، هرگونه شک و تردید در وحیانی بودن این سخن را و اثر هدایتی آن را تثبیت می­کند. شاهد این ادعا رجوع ضمایر (انه لقول رسول کریم… وما هو بقول شیطان رجیم… إن هو إلا ذکر للعالمین…) به سیاق نخست است که مرجع قریب و حاضر این ضمایر است.[۳] این امر حاکی از تبعی بودن جهت هدایتی سیاق دوم در سوره است.
بدین ترتیب، جهت هدایتی سوره با این بیان قابل طرح است: «انذار وحی الهی؛ آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت: اوضاع جهان دگرگون می­شود و انسان از دستاورد خود آگاه می­شود. این پیام وحی الهی است و جنیان و شیاطین، هیچ دخالتی در نزول آن ندارند. از آن دوری نکنید و تذکرش را پذیرا باشید».
[۱] . تنفس صبح به معنای گسترش روشنای آن بر افق است و در این سخن، نوعی استعاره وجود دارد؛ بدین بیان که صبح بعد از فراگیری ظلمت در آفاق طلوع کرده و به کسی تشبیه شده که اعمال سختی او را احاطه کرده است. سپس از سختی آن رها شده و در زمانی باز نفسی راحت می­کشد.
[۲]. جملات کوتاه، هم­وزن، سنگین و پر اضطراب.
[۳]. برگرداندن ضمایر پیش­گفته به سیاق نخست، اثبات اوصاف مذکور در سیاق دوم برای کل قرآن کریم را نفی نمی­کند، زیرا سیاق دوم در دلالت استقلالی، ناظر به کل قرآن است؛ هرچند که متدبر در پی فهم دلالت ارتباطی این سیاق است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  فضای سخن و جهت هدایتی سیاق دوم - مسعود ورزيده
1)
فضای سخن: سخنان سیاق نخست، سخت متحیرشان ساخته است. می­گویند: نگران نباشید! به کارتان برسید! او (پیامبر۶) جن­زده است و این سخنان را شیاطین بر زبانش جاری می­کنند. خبری نیست. بجا بودن تأکیدات سیاق دوم درباره منبع سخنان اعجازین سیاق نخست، دلیل استفاده این فضاست.
جهت هدایتی: آیات این سیاق، قسم و جواب است که جهت هدایتی در جواب قسم است و در چند فراز بیان شده است:
‌أ.آیه نوزدهم تا بیست و چهارم: آنچه درباره آگاهی انسان از اعمال خویش در روز قیامت شنیدید، سخن فرستاده­ای بزرگوار است. فرشته­ای نیرومند که مقام و منزلت ویژه­ای نزد پروردگار عرش دارد. سایر فرشتگان از او فرمان می­برند و در ابلاغ وحی، امین است. همنشین شما (پیامبر۶) که این سخنان را به شما منتقل کرده است، جن­زده نیست. او فرستاده پیش‌گفته را به عیان دیده است و در انتقال پیام نفیس وحی، بخل نمی­ورزد.
‌ب.آیه بیست و پنجم: آنچه درباره آگاهی انسان از اعمال خویش در روز قیامت شنیدید، سخن شیطان رانده شده نیست.
‌ج.آیه بیست و ششم تا بیست و نهم: حال که این سخنان به واسطه فرشته امین خدا نازل شده و توسط شیاطین فرود نیامده است، چرا از آن دوری می­کنید؟ این سخنان جز تذکاری برای جهانیان نیست و تنها کسانی از آن بهره می­برند که بنای پایداری بر طریق هدایت داشته باشند و البته تنها چیزی مشمول مشیت شما واقع می­شود که در مشیت خدا، پروردگار جهانیان باشد.
بنابراین جهت هدایتی این سیاق به این بیان قابل طرح است: «از سخن وحی دوری نکنید و متذکر آن شوید: آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت، سخن فرشته امین وحی است و رسول خدا۶ آن را از جنیان و شیاطین دریافت نکرده است؛ پس چرا از آن دوری می­کنید؟ به جای دوری کردن، متذکر آن شوید».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)
فضای سخن و جهت هدایتی سیاق نخست
فضای سخن: سیاق نخست، متشکل از شرطهای مکرر و جزای واحد است. مجموعه شرطها به دو بخش قابل تقسیم است: آیه اول تا ششم و هفتم تا سیزدهم. جزا نیز در آیه چهاردهم مطرح شده است:
‌أ. محتوا و سبک بیانی[۲] شرطهای مطرح شده در آیه یکم تا ششم، حاکی از در هم ریختن نظام عادی عالم در روز وقوع قیامت است: خورشید که مظهر روشنایی است، تاریک می­گردد؛ ستارگان آسمان فرو می­ریزد؛ کوههای استوار، روان می­گردد؛ شتران آبستن، بی­صاحب می­ماند؛ فضای آرام زندگی، با حشر وحوش، دهشتزا می‌شود و دریایی که سراسر برودت است، شعله­ور می­شود.
بیان این اوصاف با لسان تهدیدی، در فضایی بجاست که مخاطبان با روند موجود دنیا انس گرفته و به روال عادی زندگی مشغول هستند.
خصوص آیه چهارم نشان می­دهد که هر کس از موقعیتهای خاص مالی خود محافظت می­کند و به فکر ثمردهی آن در آینده است؛ چرا که «العشار» جمع «عشراء» است و شتر آبستنی را گویند که ده ماه از حملش گذشته و بسیار ارزشمند است.
‌ب.شرطهای مطرح شده در آیه هفتم تا سیزدهم، حاکی از برپایی فضای مؤاخذه، رسیدگی به اعمال و برپایی جهنم و بهشت، پس از دگرگونی وضع موجود عالم است و تهدید با این محتوا در فضای بی­مبالاتی نسبت به عاقبت اعمال بجاست.
‌ج.آیه هشتم و نهم می­فهماند که سنتهای جاهلانه همچنان پابرجاست و تداوم این روند، عادی شده و به جایی برنمی­خورد. پدران برای حفظ جایگاه موهومشان، دختران بی­گناه خود را زنـده دفن می­کنند و باز به زندگی طبیعی خود ادامه می­دهند.
‌د. بجا بودن جواب شرط در آیه چهاردهم نیز حاکی از بی­توجهی نسبت به محاسبه اعمال در آخرت است.
جهت هدایتی: آیات این سیاق در قالب شرط و جزا بیان شده است و جزا اصالت دارد. البته لحاظ شرط در تشخیص جهت هدایتی لازم است؛ به ویژه در این سیاق که چندین شرط برای معرفی بستر تحقق جزای واحد آمده است. چنان‌که پیش از این گذشت، شرطهای این سیاق در دو دسته طراحی شده است:
‌أ. آیات اول تا ششم: شروطی که از دگرگونی شدید و هولناک وضع موجود عالم خبر می­دهد.
‌ب. آیات هفتم تا سیزدهم: شروطی که بیان دگرگونی مذکور را به سوی طرح شکل­گیری فضای محاکمه و تعیین سرنوشت (بهشت و جهنم) سوق می­دهد.
در نظر گرفتن این دو دسته از شروط به ضمیمه توجه به اصالت جزا، جهت هدایتی این سیاق را مشخص می­کند: «هشدار و انذار؛ آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت: نظام عادی عالم برچیده می­شود و نظام تعیین سرنوشت براساس دستاوردهای خود جای آن را می­گیرد».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  سیر هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

در جامعه­ای که همگان بنا را بر بی­سرانجامی دنیا گذاشته­اند و پایانی را برای کار جهان در نظر ندارند، هر کس به فکر منافع خود است و ظلم آشکار در رفتارهای جاهلانه و بی­اساس رواج می­یابد. کسی نگران عاقبت عقاید، علایق و اعمال خود نیست و درباره دستاوردهای خویش، به جزا و بازخواست اعتقادی ندارد.
این سوره مبارکه با جملات متعدد شرطی، روز قیامت را توصیف می­کند و قلب هر شنونده­ای را به لرزه درمی­آورد. از هنگامه­ای خبر می­دهد که زمین و زمان و کوه و دریا و آسمان بر هم ریزد و دگرگون گردد و انسان از دستاورد خویش آگاه شود و رهسپار جهنم یا بهشت گردد.
در ذهن عده­ای چنین می­گذرد: خورشید تابان، کور گردد؟! ستارگان آسمان فروریزند؟! کوههای استوار همچون سرابی روان گردند؟! شتران آبستنِ ارزشمند، بی­صاحب ­ماند؟! دریای آب، شعله­ور شود؟! دخترانی که با دست خود، زنده به گور کرده­ایم …؟! او (پیامبر۶) را چه شده است؟ این سخنان چیست که بر زبانش جاری می­شود؟ از سویی نمی­خواهند بپذیرند که این سخنان از جانب خداست و از طرف دیگر می­دانند که چنین گفتاری از بشر صادر نمی­شود؛ پس تهمت جنون و دخالت شیاطین در این گفتار، تنها راه فرار از پذیرش واقعه عظیمی است که وی از آن خبر می­دهد.
سوره مبارکه در این مرحله نیز از حریم وحی و رسالت دفاع می­کند و بر اطمینان مخاطب می­افزاید: او همنشین و همراه چندین ساله خودتان است. او را می­شناسید. مجنون نیست. فرشته وحی را در افق آشکار دیده است و بر ابلاغ وحی بخل نمی‌ورزد؛ پس به کجا می‌شتابید؟! اینک که مشخص شد این سخن از سوی رسول بزرگواری بر پیامبر۶ نازل شده است، چرا از قرآن روی برگردانده، فرار می­کنید؟ این قرآن پندی است برای عالمیان؛ البته برای کسی که بخواهد بر عبادت و اطاعت خدا پایدار باشد.
انذار وحی الهی؛ آگاهی انسان از دستاورد خود در روز قیامت
اوضاع جهان دگرگون می­شود و انسان از دستاورد خود آگاه می­شود. این پیام وحی الهی است و جنیان و شیاطین، هیچ دخالتی در نزول آن ندارند. از آن دوری نکنید و تذکرش را پذیرا باشید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  تشخیص سیاقهای سوره - مسعود ورزيده
1)

این سوره مبارکه دارای دو سیاق است: آیه ۱ – ۱۴ و آیه ۱۵ – ۲۹٫
وجه گسست سیاق دوم از سیاق نخست: انفصال ادبی و پایان سیر توصیف قیامت در قالب شرط و جزا و آغاز سیر مفهومی رد اتهام از ساحت مقدس وحی و پیامبر۶٫
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  محتواى سوره تکویر - مسعود ورزيده
1) محتواى سوره تکویر
این سوره از سوره‏هاى مکى است ، و قرائن مختلفى گواهى بر این معنى مى‏دهد ، از جمله اینکه حاکى از این است که دشمنان لجوج به پیامبر اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نسبت جنون مى‏دادند ، و این معنى معمولا در مکه ، و بیشتر در آغاز دعوت پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) بود که دشمنان سعى داشتند سخنانش را جدى نگیرند و با بى‏اعتنائى از آن بگذرند .
به هر حال این سوره عمدة بر دو محور دور مى‏زند : محور اول آیات آغاز این سوره است که بیانگر نشانه‏هائى از قیامت و دگرگونیهاى عظیم در پایان این جهان و آغاز رستاخیز است.
در محور دوم سخن از عظمتقرآن و آورنده آن و تاثیرش در نفوس انسانى مى‏گوید ، و این قسمت با سوگندهاى بیدار کننده و پرمحتوائى همراه است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  فضیلت تلاوت این سوره - مسعود ورزيده
1) فضیلت تلاوت این سوره
احادیث متعددى در اهمیت این سوره و تلاوت آن نقل شده است : از جمله در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) مى‏خوانیم : من قرأ سورة اذا الشمس کورت اعاذه الله تعالى ان یفضحه حین تنشر صحیفته : کسى که سوره اذا الشمس کورترا بخواند خداوند او را از رسوائى در آن هنگام که نامه‏هاى عمل گشوده مى‏شود حفظ مى‏کند.
در حدیث دیگرى از همان حضرت نقل شده که فرمود : من احب ان ینظر الى یوم القیامة فلیقرأ اذا الشمس کورت : کسى که دوست دارد روز قیامت به من نظر کند سوره اذا الشمس کورت را بخواند .
این حدیث به شکل دیگرى نیز نقل شده : من سره ان ینظر الى یوم القیامة ( کانه راى عین ) فلیقرا اذا الشمس کورت و اذا السماء انفطرت و اذا السماء انشقت : کسى که دوست دارد قیامت را بنگرد ( گوئى با چشم مى‏بیند ! ) سوره اذا الشمس کورت و سوره اذا السماء انفطرت و سوره اذا السماء انشقت را بخواند ( زیرا در این سوره‏ها نشانه‏هاى قیامت آنچنان بیان شده که تلاوت کننده را گوئىدر مقابل صحنه قیامت قرار مى‏دهد).
در حدیث دیگرى مى‏خوانیم که به پیامبر اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) گفتند : چرا اینقدر زود آثار پیرى در شما نمایان گشته ؟ فرمود : شیبتنى هود و الواقعه و المرسلات و عم یتسائلون و اذا الشمس کورت : سوره هود ، و واقعه ، و مرسلات ، و عم ، و اذا الشمس کورت ، مرا پیر کرد ( زیرا آنچنان حوادث هولناک قیامت در اینها ترسیم شده است که هر انسان بیدارى را گرفتار پیرى زود رس مى‏کند ) در حدیثى نیز امام صادق (علیه‏السلام‏) آمده است : هر کس سوره عبس و تولى
و اذا الشمس کورت ، را بخواند ، در زیر بال و پر لطف پروردگار در جنت جاودان ، و در سایه لطف و کرامت الهى در باغهاى بهشت خواهد بود و این براى خداوند چیز مهمى نیست اگر اراده کند.
تعبیراتى که در روایات بالا آمده به خوبى نشان مى‏دهد که منظور تلاوتى است که سر چشمه آگاهى و ایمان و عمل باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  نظم آیات - مسعود ورزيده
1) -نظم آیات
در آیات مورد بحث و آیات گذشته به دوازده حادثه در رابطه با مساله رستاخیز اشاره شده که شش حادثه نخست مربوط به مرحله اول ، یعنى فناى این جهان است ، و شش حادثه دوم مربوط به مرحله دوم ، یعنى زندگانى مجدد و حیات پس از مرگ است در قسمت اول سخن از تاریکى خورشید ، بى‏فروغى ستارگان ، تزلزل و حرکت کوهها ، آتش گرفتن دریاها ، فراموش شدن اموال و ثروتها ، و متوحش شدن حیوانات است .
و در مرحله دوم سخن از محشور شدن انسانها در صفوف جداگانه سؤال از دختران بى‏گناهى که ، زنده به گور شدند ، گشوده شدن نامه اعمال ، کنار رفتن حجابها از صفحه آسمان ، بر افروخته شدن آتش دوزخ ، نزدیک شدن بهشت ، و بالاخره آگاهى کامل انسان از اعمال خویش است.
این آیات در عین کوتاهى به قدرى پر معنى ، و پر طنین و بیدارگر است که هر انسانى را تکان مى‏دهد ، و در عالمى از اندیشه و فکر فرو مى‏برد ، به گونه‏اى که سرانجام این جهان ، و چگونگى رستاخیز را در عباراتى کوتاه در برابر چشمان خود مجسم مى‏بیند ، و چه زیبا و رسا است آیات قرآن و تعبیراتش ، و چه پر معنى و الهام بخش است اشارات و نکاتش ؟ ! [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : عرش الهی- کرسی گوینده : مسعود ورزیده
  حرکت کوهها در آستانه قیامت - مسعود ورزيده
1)
«تکویر»، به معناى درهم پیچیدن است که در مورد خورشید، به جمع شدن شعله‏هاى آن و خاموش شدن آن منجر مى‏گردد.
حرکت کوهها در آستانه قیامت، ناشى از زلزله بزرگى است که باعث فروپاشى و متلاشى شدن کوهها مى‏گردد و چنانکه در آیات دیگر نیز آمده است، همچون ریگ بیابان روان مى‏شوند.
«عِشار» جمع «عَشْراء» به معناى شتر حامله ده ماهه است که در نزد عرب، با ارزش‏ترین اموال محسوب مى‏شده است. امّا به هنگام بروز علائم قیامت، بى‏صاحب مى‏ماند و کسى به فکر آن نیست.
«وحوش» جمع «وحش» به معناى حیوانى است که هرگز با انسان‏ها انس نمى‏گیرد. مانند درّندگان. برخى با استناد به آیه «و ما من دابّة فى الارض و لا طائر یطیر بجناحیه الاّ امم امثالکم ما فرطنا فى الکتاب من شى‏ء ثمّ الى ربّهم یحشرون»(31) گفته‏اند مراد این آیه نیز، محشور شدن حیوانات در قیامت است. امّا برخى دیگر از مفسران، با توجّه به اینکه سیاقِ آیات مربوط به نشانه‏هاى قبل از قیامت است، گفته‏اند: منظور آن است که قبل از قیامت، در اثر زلزله‏هاى پى در پى همه حیوانات از لانه‏ها و بیشه‏هاى خود خارج و در کنار یکدیگر جمع مى‏شوند.(32)31) انعام، 38.
32) تفسیر المیزان.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنور قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره تکویر گوینده : مسعود ورزیده
  زنده به گور کردن دختران - عبد بائس
8) یکى از دردناکترین و وحشیانه ترین پدیده هاى عصر جاهلیت عرب پدیده ((واءد)) است که در قرآن مجید مکرر به آن اشاره شده .
گرچه بعضى معتقدند که این جنایت در همه قبائل عرب عمومیت نداشته ، و تنها در قبیله ((کنده )) (یا بعضى از قبائل دیگر) بوده است ، ولى مسلما مساءله نادرى نیز محسوب نمى شده ، و گرنه قرآن با این تاءکید و به طور مکرر، روى آن صحبت نمى کرد.
ولى به هر حال این کار به قدرى وحشتناک است که حتى موارد نادر آن ، قابل دقت و بررسى است .
مفسران گفته اند: در جاهلیت عرب ، هنگامى که وقت وضع حمل زن فرا مى رسید، حفره اى در زمین حفر مى کرد و بالاى آن مى نشست ، اگر نوزاد دختر بود، آن را در میان حفره پرتاب مى کرد، و اگر پسر بود، آن را نگاه مى داشت ، لذا یکى از شعراى آنها در همین زمینه با لحن افتخار آمیزى مى گوید: سمیتها اذا ولدت تموت و القبر صهر ضامن ذمیت
((نام آن نوزاد دختر را به هنگام تولد ((تموت )) (یعنى مى میرد در مقابل یحیى که مفهومش این است که زنده مى ماند) گذاشتم ! و قبر داماد من است که او را در بر گرفته و خاموش ساخته است !)).
عامل پیدایش این جنایت ، امور مختلفى بوده است از جمله : عدم ارزش زن به عنوان یک انسان در جامعه جاهلى مساءله فقر شدید که بر آن جامعه حاکم بوده ، مخصوصا با توجه به اینکه دختران همانند پسران قادر بر تولید اقتصادى نبودند، و در غارتگریها شرکت نداشتند.
همچنین این فکر که در جنگهاى فراوان قبیله اى آن روز، ممکن بود دختران به اسارت در آیند، و به اصطلاح نوامیس آنها به دست بیگانگان بیفتد و از این راه لکه ننگى بر دامنشان بنشیند، در این کار بى اثر نبود.
این عوامل چند گانه دست به دست هم داد، و پدیده وحشتناک ((واءد)) و زنده به گور کردن دختران را به وجود آورده بود.
با نهایت تاءسف این مساءله به اشکال دیگرى در جاهلیت قرون اخیر نیز خودنمایى مى کند، در شکل آزادى سقط جنین که به صورت قانونى در بسیارى از کشورهاى به اصطلاح متمدن رواج یافته اگر عرب جاهلى بعد از تولد نوزادان را مى کشت انسانهاى متمدن عصر ما آن را در شکم مادر مى کشند! 2 - قابل توجه این که قرآن مجید به قدرى این مساءله را زشت و منفور شمرده ، و با آن برخورد قاطع کرده است که حتى رسیدگى به این موضوع را مقدم بر مساءله نشر نامه هاى اعمال در قیامت و دادخواهى در مسائل دیگر مى شمرد، و این نهایت اهتمام اسلام را به خون انسانها و مخصوصا انسانهاى بى گناه ، همچنین ارزش جنس زن را از دیدگاه اسلام نشان مى دهد.
3 - نکته دیگرى که توجه به آن در اینجا لازم است این که قرآن نمى گوید از قاتلین سؤ ال مى کنند، بلکه مى گوید از این کودکان معصوم سؤ ال مى شود که گناهشان چه بوده است که چنین بى رحمانه کشته شدند؟ گویى قاتلین ارزش بازپرسى را هم ندارند، بعلاوه شهادت و گواهى این مقتولین به تنهایى کافى است [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : روایی موضوع اصلی : ضلالت گوینده : آیت الله مکارم