از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید لغت ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  حسن حميدي سولا - تفسیر مبین استاد ابوالفضل بهرام پور
1) وَ السَّماءِ : سوگند به آسمان [ نظرات / امتیازها ]
1) «ذَاتِ الْبُرُوجِ» : دارای برج ها
 توضيح : برج چیزی است که ظاهر و آشکار باشد(مراد جایگاه ستارگان و یا خود ستارگان است) [ نظرات / امتیازها ]
3) «شَاهِدٍ» : گواهی دهنده [ نظرات / امتیازها ]
3) «مَشْهُودٍ» : گواهی داده شد [ نظرات / امتیازها ]
4) اخدود : گودال مستطیل و خندق آدم سوزی است [ نظرات / امتیازها ]
5) «ذَاتِ الْوَقُودِ» : پرآتش [ نظرات / امتیازها ]
6) إِذْ هُمْ : آن گاه که ایشان [ نظرات / امتیازها ]
6) «قُعُودٌ» جمع قاعد : نشستگان [ نظرات / امتیازها ]
7) «شُهُودٌ» جمع شاهد : ناظران
 توضيح : صحنه آدم سوزی [ نظرات / امتیازها ]
8) «مَا نَقَمُوا الا»(نقم) : انتقام نگرفتند مگر، عیب نگرفتند مگر [ نظرات / امتیازها ]
8) ان یومنوا : که ایمان می آورند [ نظرات / امتیازها ]
8) عزیز : مقتدر شکست ناپذیر [ نظرات / امتیازها ]
8) حمید : ستوده ، قابل ستایش [ نظرات / امتیازها ]
9) «مُلْکُ» : فرمانروایی ، حاکمیت [ نظرات / امتیازها ]
9) شهید : گواه و ناظر [ نظرات / امتیازها ]
10) «فَتَنُوا»(فتن) : شکنجه دادند ، به فتنه و بلا انداختند [ نظرات / امتیازها ]
10) لم یتوبوا (توب) : توبه نکردند [ نظرات / امتیازها ]
10) حریق : سوزان [ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - استاد خرمدل
1) «ذَاتِ الْبُرُوجِ» : دارای برجها و باروها.
 توضيح : کمتر تفسیری است که بروج را به برجهای دوازده‌گانه خورشید و بیست و هفتگانه ماه اختصاص نداده باشد. ولی باید مراد همه کواکب و ستارگانی باشد که میلیاردها از آنها تشکیل کهکشانی، و به اصطلاح شهری جداگانه با نظم و نظامی شگفت تشکیل می‌دهند، و کهکشانهای بیشمار جهان هستی، بر طبق نقشه و حساب پدیدار گشته و با هم رابطه تنگاتنگ داشته و دارای وحدت ساختمان و ساختارند و نمایاننده کمال تدبیر و عظمت و قدرت الهی می‌باشند، و در اصل کشور کائنات را تشکیل می‌دهند و برابر آیه‌های قرآن موجودات زنده در گوشه‌هائی از این کشور پهناور گیتی موجود و ساکنان مخصوص به خود دارد (نگا: شوری / 29). [ نظرات / امتیازها ]
2) «الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ» : مراد روز قیامت است که وعده آن جهت حساب و کتاب و سزا و جزا داده شده است. [ نظرات / امتیازها ]
3) «شَاهِدٍ» : گواهی‌دهنده. [ نظرات / امتیازها ]
3) «مَشْهُودٍ» : بر آن گواهی داده شده.
 توضيح : مراد از شاهد، همه گواهان روز قیامت است، اعم از پیغمبران (نگا: نساء / 41) و فرشتگان (نگا: ق / 21) و اعضاء و اندامهای آدمی (نگا: نور / 24). و منظور از مشهود، انسانها و اعمالشان است. یا این که شاهد و مشهود، به معنی خدا و جمیع آفریدگان خدا و همه احوال و عجائبی است که در صحنه قیامت یا حضور پیدا می‌کنند و یا حاضر آورده می‌شوند [ نظرات / امتیازها ]
4) «قُتِلَ» : هلاک باد. مرگ بر. نفرین بر. [ نظرات / امتیازها ]
4) «الأُخْدُودِ» : گودال مستطیلی شکلی در زمین
 توضيح : مفرد است و جمع آن أَخادید است. نماد همه کوره‌های آدم‌سوزی و شکنجه‌گاهها و سیاه‌چالهای تاریخ است. [ نظرات / امتیازها ]
4) «أَصْحَابُ الأُخْدُودِ» : شکنجه‌گران کافر و بیرحمی‌بودند که در سرزمین یمن، گودال ژرف و درازی را کندند و در آن آتش زیادی را برافروختند و از مؤمنان مسیحی خواستند که دست از ایمان خود بردارند. هنگامی که با مقاومت آنان روبرو شدند، ایشان را بدان گودال هولناک انداختند و در کنار آن ایستادند و از سوختن و بریان شدن مؤمنان شادی کردند و لذّت بردند. [ نظرات / امتیازها ]
5) «ذَاتِ الْوَقُودِ» : دارای هیمه و افروزینه. [ نظرات / امتیازها ]
5) «الْوَقُودِ» : افروزینه و هیمه آتش [ نظرات / امتیازها ]
6) «قُعُودٌ» : جمع قاعِد، نشستگان. [ نظرات / امتیازها ]
7) «شُهُودٌ» : جمع شاهِد، گواهان. مشاهده‌کنندگان. حاضران [ نظرات / امتیازها ]
8) «مَا نَقَمُوا» : انتقام نگرفتند. گناه و عیب و رخنه و ایرادی پیدا نکردند. ناخوش نداشتند. [ نظرات / امتیازها ]
9) «مُلْکُ» : سلطنت. سرزمین. [ نظرات / امتیازها ]
10) «فَتَنُوا» : شکنجه و آزار دادند تا از دین برگردند. عذاب دادند. [ نظرات / امتیازها ]
10) «الْحَرِیقِ» : سوزان [ نظرات / امتیازها ]
  سمانه عباس نژاد - قرآن در خانه
1) ذات : دارنده ، صاحب [ نظرات / امتیازها ]
1) البروج : برج ها ، کاخ ها ، قلعه ها (در این آیه مقصود ستارگان است) [ نظرات / امتیازها ]
3) شاهد : گواه (مقصود پیامبر اکرم (ص) است) [ نظرات / امتیازها ]
3) مشهود : گواهی شده (مقصود امام علی علیه السلام) است) [ نظرات / امتیازها ]
4) قتل : کشته باد ، مرگ باد [ نظرات / امتیازها ]
4) اصحاب الاخدود : صاحبان گودالهای آتش [ نظرات / امتیازها ]
5) النار : آتش [ نظرات / امتیازها ]
5) ذات الوقود : دارای شعله و حرارت [ نظرات / امتیازها ]
7) شهود : تماشاگران ، ناظران [ نظرات / امتیازها ]
7) ما یفعلون : آنچه انجام می دادند [ نظرات / امتیازها ]
8) ما نقموا : هیچ عیب و ایرادی نمی دیدند ، انتقام نمی گرفتند [ نظرات / امتیازها ]
8) العزیز : قدرتمندی شکست ناپذیر [ نظرات / امتیازها ]
8) الحمید : ستوده ، قابل ستایش [ نظرات / امتیازها ]
9) علی کل شی : بر هر چیزی [ نظرات / امتیازها ]
9) شهید : گواه ، شاهد [ نظرات / امتیازها ]
10) فتنوا : شکنجه کردند ، سوزاندند [ نظرات / امتیازها ]
10) لم یتوبوا : توبه نکردند [ نظرات / امتیازها ]
10) عذاب الحریق : عذاب آتش سوزان [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیرنمونه
1) بروج : قصر
 توضيح : بروج )) جمع ((برج )) در اصل به معنى قصر است ، و بعضى آن را به معنى ((شى ء ظاهر و آشکار)) مى دانند، و نامگذارى قصرها و عمارتهاى بلند و مرتفع را به این نام به خاطر وضوح و ظهورشان دانسته اند، به همین جهت قسمت مخصوصى از دیوار اطراف شهر یا محل اجتماع لشکر که بروز و ظهور خاصى دارد ((برج )) نامیده مى شود، و هنگامى که زن زینت خود را آشکار سازد ((تبرجت المراة )) مى گویند [ نظرات / امتیازها ]
4) اخدود : به گفته راغب در مفردات به معنى شکاف وسیع و عمیق و گسترده در زمین است ، یا به تعبیر دیگر گودالها و خندقهاى بزرگ را گویند، و جمع آن ((اخادید)) و در اصل از ((خد)) انسان گرفته شده که به معنى دوفرورفتگى است که در دو طرف بینى انسان در سمت راست و چپ قرار دارد (و به هنگام گریه اشک بر آن جارى مى شود) و سپس کنایتا بر گودالى که بر صورت زمین ظاهر مى شود اطلاق شده (و بعدا به صورت یک معنى حقیقى درآمده است ). [ نظرات / امتیازها ]
5) وقود : در اصل به معنى ماده اى است که آتش با آن مى افروزند (مانند هیزم ).
 توضيح : تعبیر به ((ذات الوقود)) با اینکه همه آتشها احتیاج به هیزم و مانند آن دارد اشاره به کثرت مواد آتش زایى است که آنها به کار مى گرفتند. [ نظرات / امتیازها ]
8) نقموا : انکار و عیب گرفتن چیزى است یا به زبان و یا عملا از طریق مجازات ، و ((انتقام )) نیز از همین ماده است .
 توضيح : ((نقموا)) از ماده ((نقم )) (بر وزن قلم ) است. [ نظرات / امتیازها ]
  محمود اميرحسيني - تفسیر نور استاد قرائتی
1) بروج : ستارگان آسمان
 توضيح : «بُروج» جمع «بُرج» به معناى امر ظاهر و آشکار است، چنانکه «تبرّج» به معناى آشکار ساختن زینت است. اگر به عمارت‏هاى بلند و مرتفع، برج گفته مى‏شود، از آن جهت است که در میان دیگر ساختمان‏ها، آشکارتر است. مراد از «بروج» در این آیات، ستارگان آسمان است که همچون برجى بلند، از دور آشکار و درخشان هستند. چنانکه در آیه‏اى دیگر مى‏فرماید: «و لقد جعلنا فى السماء بروجاً و زیّناها للناظرین»(حجر-16) [ نظرات / امتیازها ]