27) در اول سوره سوگندهایی که هست یک مصداق خوبی که برای این سوگندها وجود دارد ایام حج و ده روز اول ذی الحجه است.
فجر : طلوع روز عید قربان. «و لیال عشر»: شبهای دهگانه اول ذی الحجه. «شفع»: روز ترویه. «وتر»: روز عرفه «واللیل إذا یسر»: آن روز عرفهای که شب میشود و دوباره طلوع روز عید قربان که همان فجر است. و این یک چرخه است چرخه ده گانه شبهای مقدس ذی الحجه.
حج در دین ما نماد دل بریدن از دنیاست که همه یک رنگ با لباسهایی سفید که دوخته نباشد و شاه و گدا در یک لباس، باهم جمع شوند، و همه باهم و یک شکل اعمال را انجام دهند، که نماد قطع تعلقات دنیاست. و جالب اینجاست که نماد بارز آیات آخر سوره امام حسین (ع) هست و آن حضرت از حج شروع میکند و این حج را که نماد قطع تعلق از دنیاست را رها میکند و به سوی قطع حقیقی تعلق از دنیا میرود که یک شبهای دهگانۀ دیگری درست میشود. می شود دهۀ محرم و یک فجر دیگری درست میشود که میشود فجر عاشورا. و یک قربان دیگری درست میشود که میشود وجود مقدس امام حسین(ع).
اوج طغیان در روی زمین را اگر بخواهید نگاه کنید، در روز عاشورا و در مقابل امام حسین علیه السلام هست.
و اوج اطمینان در روی زمین را هم اگر بخواهید نگاه کنید، در روز عاشورا، خود امام حسین (ع)هست.
اوج طغیان در کجا خودش را نشان میدهد؟ در اکرام و انعام.
طغیانگری انسان در برابر امساک خدا (چون کاری از دستش بر نمیآید) جزع و فزع است.
و اوج اطمینان را اگر میخواهید تماشا کنید در موقعی است، که عرصه تنگ شده که در عاشورا هر دو را میبینیم. و به خاطر این است که میشود نکتۀ عطف در تاریخ: عاشورا. و میشود گفت که سورۀ فجر در عاشورا تفسیر و تاویل شده و عینیت یافته است. هم جنبه طغیانش و هم جنبه تنگ شدن عرصه.
در جنبۀ طغیان یزیدیان و در جنبۀ اطمینانش امام حسین (ع) ویارانش را میبینیم.
هر چه قدر که عرصه تنگتر میشود، و فشارها زیادتر میشود، هر چه قدر که یاران و صحابه بیشتر شهید میشوند، چهرۀ حضرت درخشانتر میشود! تا جایی که به لحظات آخرشان میرسند، ذکر لبان مبارکشان «الهی رضاً لرضاک، راضیه مرضیه و راضیاً لقضاک» راضی هستم به آنچه که تو خواستی.
در واقع این یک بیان فرهنگی هست که به سوره تطبیق میشود و در ارتباط با سوره فجر است. و مصداقهای عینی خارجیه است که سوره بر آنها تطبیق میشود، و در این ماجرا اوج تطبیق را میبینیم.
سوره فرمولی در اختیار انسان فرار میهد که اگر با آن حرکت کند به سعادت ابدی و اگر با آن فرمول حرکت نکند به شقاوت ابدی دچار میشود. به هر یک از سورهها که نگاه میکنیم، هر کدام بینشی به ما میدهند که دیگری جای آن را پر نمیکند. و هر سوره برای انسان یک هویت میدهد و انسان با «ناس» زندگی میکند، با «ضحی» زندکی می کند و
قرآن هم وارد جزئیات نمیشود و جای اهل بیت را پر نمیکند و آن بینشهای کلان را به شما میدهد آن نگاههایی که باید در زندگی داشته باشیم به عنوان فرد، به عنوان جامعه و به عنوان حکومت.
ما باید از خدا کمک بخواهیم این معنا را که در این مباحث علمی محدود نشویم و اینها حجابی برای نفوذ نور قرآن به قلب ما نشوند، که این خطر بزرگی است. و با تأمل در سورهها و جا انداختن این سورهها در جان خود و کمکم با به کارگیری این سورهها در زندگی میتوانیم از این خطر جلوگیری کنیم. تا قبل از این که معلم قرآن باشیم، إن شاءاللّه عامل به قرآن باشیم.
[ نظرات / امتیازها ]