از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  تزکیه و رستگاری
1) حاصل مضمون این سوره این است که: انسان- که با الهام خدایى تقوا را از فجور و کار نیک را از کار زشت تمیز مى‏دهد-، اگر بخواهد رستگار شود باید باطن خود را تزکیه کند، و آن را با پرورشى صالح بپروراند و رشد دهد، با تقوا بیاراید، و از زشتى‏ها پاک کند، و گر نه از سعادت و رستگارى محروم مى‏ماند، هر قدر بیشتر آلوده‏اش کند، و کمتر بیاراید محرومیتش بیشتر مى‏شود، و آن گاه به عنوان شاهد داستان ثمود را ذکر مى‏کند که به جرم اینکه پیامبرشان حضرت صالح را تکذیب کرده، ناقه‏اى را که مامور به حمایت از آن بودند بکشتند، به عذاب استیصال و انقراض مبتلا شدند، و با نقل این داستان به اهل مکه تعریض و توبیخ مى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 496 قالب : تفسیری موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : علامه طباطبایی
  مکی بودن سوره شمس
1) سوره مورد بحث به شهادت زمینه‏اى که دارد در مکه نازل شده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 496 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : علامه طباطبایی
  مصداق «ضحی»
1) راغب در مفردات گفته: کلمه «ضحى» به معناى گستردگى نور آفتاب است، ولى بعدها به معناى آن هنگامى استعمال شد که آفتاب بعد از طلوع خورشید گسترده مى‏شود، و روز بالا مى‏آید. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 496 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مرجع ضمیر «ضحیها»
1) ضمیر در «ضحیها» به کلمه «شمس» بر مى‏گردد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 496 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  اعراب کلمه «القمر»
2) کلمه «قمر» عطف است به کلمه «الشمس»، و ضمیر در این آیه نیز به شمس بر مى‏گردد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 496 و 497 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  رابطه ماه و خورشید
2) در این آیه به قمر سوگند یاد شده، در حالى که دنبال شمس در حرکت است، و مراد از دنبال روى قمر دو چیز مى‏تواند باشد: یکى اینکه از خورشید کسب نور مى‏کند، که در این صورت حال” اذا تلیها” حالى دائمى است، چون قمر دائما از شمس کسب نور مى‏کند، و یکى اینکه طلوع قمر بعد از غروب خورشید باشد، که در این صورت سوگند دائمى نیست، بلکه در دو حال قمر است، یکى ایامى که قمر به صورت هلال در مى‏آید، و یکى ایامى که تمام قرص آن روشن مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 497 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «جلّی»
3) کلمه «جلى» از مصدر تجلیه است، که به معناى اظهار و بر ملا کردن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 497 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مرجع ضمیر «ها»
3) ضمیر مؤنث «ها» به ارض بر مى‏گردد (البته کلمه ارض قبلا ذکر نشده بود، ولى از فحواى کلام معلوم است که روز زمین را ظاهر و آشکار مى‏کند).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 497 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مرجع ضمیر «ها»
4) ضمیر «ها» به ارض بر مى‏گردد، هم چنان که در «جلاها» نیز گفتیم به آن بر مى‏گردد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 497 و 498 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  گستردگی فسق و فجور در زمان جاهلیت
4) در اینجا سؤالى پیش مى‏آید، که چرا در آیه قبل روشن شدن زمین را با صیغه ماضى تعبیر کرد، و فرمود: «جلاها» و در این آیه مساله فرا گرفتن شب در روى زمین را با صیغه مضارع تعبیر کرده، آنجا فرموده: «وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها»، و اینجا مى‏فرماید: «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها»، با اینکه ممکن بود بفرماید «و اللیل اذا غشیها»، و یا در آنجا بفرماید: «و النهار اذا یجلیها»؟.
پاسخ این سؤال این است که: با این تعبیر خواست بر حال حاضر دلالت کند، و اشاره کند به اینکه در ایام نزول آیه که آغاز ظهور دعوت اسلامى بوده، تاریکى فجور زمین را پوشانده بود، قبلا هم گفتیم که باید بین قسم و مطلبى که برایش قسم مى‏خورند نوعى تناسب و ارتباط باشد، و اگر فرموده بود: «و اللیل اذا غشیها» سخن از تاریکى رانده بود، ولى به تاریکى جهل و فسق حال حاضر اشاره نشده بود، جواب دیگرى که مى‏توان داد این است که به منظور رعایت فواصل فرمود: «یغشیها» (و لیکن این جواب به نظر تمام نمى‏رسد چون اگر فرموده بود «و اللیل اذا غشیها» نیز رعایت فواصل شده بود، و بلکه بهتر رعایت شده بود، چون آیه قبلى هم با فعل ماضى «جلاها» ضم شده، «مترجم»). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 498 قالب : تاریخی موضوع اصلی : جاهلیت گوینده : علامه طباطبایی
  نوع «ما»
5) کلمه «ما» در جمله «وَ ما بَناها»، و در جمله «وَ ما طَحاها» موصوله است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 498 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  قاعل «بناها»
5) فاعل «بنیها» و «طحیها» خداى سبحان است، و اگر از حضرتش تعبیر به «ما- چیزى که» کرد با اینکه باید تعبیر به «من- کسى که» کرده باشد، براى این بود که نکته‏اى مهم‏تر را افاده کند، و آن بزرگ جلوه دادن و شگفتى انگیختن است، و معنایش این است که سوگند مى‏خورم به آسمان و آن چیز قوى عجیبى که آن را بنا کرده و سوگند مى‏خورم به زمین و آن چیز نیرومند و شگفت‏آور که آن را گسترده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 498 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «طحو»
6) کلمه «طحو» که مصدر فعل «طحى» است به معناى گستردن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 498 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  نکره بودن «نفس»
7) و اگر کلمه «نفس» را نکره آورد به نظر بعضى (روح المعانى، ج 30، ص 142) براى این بود که به نفس شخص معینى نظر نداشت، و به قول بعضى دیگر (روح المعانى، ج 30، ص 142) براى بزرگ جلوه دادن آن بود، ولى به نظر ما بعید نیست براى این بوده باشد که اشاره کند به اینکه آن قدر این خلقت اهمیت دارد که قابل تعریف و توصیف نیست، و اینکه این خلقت را خبرى هست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 499 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  عمومیت نفس
7) مراد از «نفس»، نفس انسانیت و جان همه انسانها است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 499 قالب : تفسیری موضوع اصلی : نفس گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «فجور»
8) کلمه «فجور»- به طورى که راغب (مفردات راغب، ماده «فجر») گفته- به معناى دریدن پرده حرمت دین است. در حقیقت وقتى شریعت الهى از عمل و یا از ترک عملى نهى مى‏کند، این نهى پرده‏اى است که بین آن عمل و ترک عمل و بین انسان زده شده، و ارتکاب آن عمل و ترک این عمل دریدن آن پرده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 499 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «تقوا»
8) کلمه «تقوى»- به طورى که راغب (مفردات راغب، ماده «قوى») گفته- به معناى آن است که انسان خود را از آنچه مى‏ترسد در محفظه‏اى قرار دهد. و منظور از این محفظه و تقوا به قرینه اینکه در مقابل فجور قرار گرفته اجتناب از فجور و دورى از هر عملى است که با کمال نفس منافات داشته باشد، و در روایت هم تفسیر شده به ورع و پرهیز از محرمات الهى. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 499 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «الهام»
8) کلمه «الهام» که مصدر «الهم» است، به معناى آن است که تصمیم و آگهى و علمى از خبرى در دل آدمى بیفتد، و این خود افاضه‏اى است الهى، و صور علمیه‏اى است یا تصورى و یا تصدیقى که خداى تعالى به دل هر کس که بخواهد مى‏اندازد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 499 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  شناساندن خوبی و بدی به انسان
8) خلاصه کلام اینکه منظور از الهام این است که خداى تعالى به انسانها شناسانده که فعلى که انجام مى‏دهند فجور است یا تقوا، و برایش مشخص کرده که تقوا چگونه اعمالى، و فجور چگونه اعمالى است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 499 و 500 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : علامه طباطبایی
  الهام خوبی- بدی و عقل
8) در آیه شریفه با آوردن حرف «فاء» بر سر آن، مساله الهام را نتیجه تسویه قرار داده، و فرموده: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها»، و چون نفس را تسویه کرد «فَأَلْهَمَها ... » پس به او الهام کرد ... ، و این براى آن بود که اشاره کند به اینکه الهام فجور و تقوا همان عقل عملى است، که از نتایج تسویه نفس است، پس الهام مذکور از صفات و خصوصیات خلقت آدمى است، هم چنان که در جاى دیگر فرمود: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ» (روم/30). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 500 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خرد- عقل گوینده : علامه طباطبایی
  اختصاص تکلیف به انسان و جنّ
8) اضافه فجور و تقوا به ضمیرى که به نفس بر مى‏گردد، براى آن بوده که اشاره کند به اینکه مراد از فجور و تقواى الهام شده، فجور و تقواى مختص به نفسى است که در آیه آمده، یعنى نفس انسانى و نفس جن، چون بر اساس آنچه از کتاب عزیز استفاده مى‏شود طایفه جن نیز مکلف به ایمان و عمل صالح هستند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 500 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : تکلیف گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «فلاح»
9) کلمه «فلاح» که مصدر ثلاثى مجرد «افلح» است، و «افلح» ماضى از باب افعال آن است، به معناى ظفر یافتن به مطلوب و رسیدن به هدف است، بر خلاف «خیبت» که به معناى ظفر نیافتن و نرسیدن به هدف است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 500 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «زکاه»
9) کلمه «زکاة» که مصدر ثلاثى مجرد «زکى» است و فعل «زکى» ماضى از باب تفعیل آن است، به معناى روییدن و رشد گیاه است به رشدى صالح و پربرکت و ثمربخش، و کلمه «تزکیه» که مصدر باب تفعیل آن است به معناى رویاندن آن است به همان روش. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 500 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «دسّی»
10) کلمه «دسى» از ماده «دس» بوده است چیزى که هست یکى از دو سین آن قلب به یاء شده، و به صورت «دسى» در آمده، که ماضى باب تفعیلش «دسى» مى‏شود، و این ماده به معناى آن است که چیزى را پنهانى داخل در چیز دیگر کنیم، و مراد از این کلمه در آیه مورد بحث به قرینه اینکه در مقابل تزکیه ذکر شده، این است که انسان نفس خود را به غیر آن جهتى که طبع نفس مقتضى آن است سوق دهد، و آن را بغیر آن تربیتى که مایه کمال نفس است تربیت و نمو دهد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 500 و 501 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  تزکیه بر اساس فطرت
9) تعبیر از اصلاح نفس و افساد آن به تزکیه و تدسى مبتنى بر نکته‏اى است که آیه «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» بر آن دلالت دارد، و آن این است که: کمال نفس انسانى در این است که به حسب فطرت تشخیص دهنده فجور از تقوى باشد، و خلاصه آیه شریفه مى‏فهماند که دین، یعنى تسلیم خدا شدن در آنچه از ما مى‏خواهد که فطرى نفس خود ما است، پس آراستن نفس به تقوا، تزکیه نفس و تربیت آن به تربیتى صالح است، که مایه زیادتر شدن آن، و بقاى آن است، هم چنان که در جاى دیگر به این نکته تصریح نموده مى‏فرماید: «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى‏ وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ» (بقره/197) و وضع نفس در فسق و فجور بر خلاف وضعى است که در صورت تقوا دارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 501 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : علامه طباطبایی
  جواب قسم های آیه
10) آیه شریفه یعنى «قَدْ أَفْلَحَ» جواب هشت سوگندى است که قبلا یاد شد، و جمله «وَ قَدْ خابَ ... » عطف بر آن و جواب دوم است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 501 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  خلقت نفس انسان
7) در تفسیر قمى (ج 2، ص 424) در ذیل آیه «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها» آمده که: یعنى «آن را بیافرید و صورتگرى کرد». [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 503 قالب : روایی موضوع اصلی : نفس گوینده : علامه طباطبایی
  الهام خوبی و بدی به انسان
8) در مجمع البیان (ج 10، ص 498) آمده است: از زراره و محمد بن مسلم و حمران روایت شده که از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) نقل کرده‏اند که در تفسیر آیه «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» فرموده‏اند: یعنى براى او بیان کرده که چه کارهایى مى‏کند و چه کارهایى نمى‏کند، و در تفسیر آیه «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها» فرمودند: یعنى رستگار شد هر کس اطاعت کرد «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»، و نومید و زیانکار شد هر کس که معصیت کرد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 503 قالب : روایی موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : علامه طباطبایی
  عمل مطابق با فطرت
8) در الدر المنثور (ج 6، ص 356) است که احمد، مسلم، ابن جریر، ابن منذر، و ابن مردویه از عمران بن حصین روایت کرده‏اند که گفت: مردى به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا به نظر شما آنچه امروز مردم مى‏کنند و در باره آن رنج مى‏کشند چیزى است که خداى تعالى قبلا قضایش را رانده، و از پیش مقدرش کرده؟ و همچنین آنچه بعدا براى مردم پیش مى‏آید و رفتارى که با پیامبر خود مى‏کنند، و با همان رفتار حجت بر آنان تمام مى‏شود، همه اینها از پیش مقدر شده؟ فرمود: بله سرنوشتى است که از پیش تعیین شده. مرد پرسید پس حال که وضع چنین است دیگر این همه تلاش براى چیست؟ فرمود خداى تعالى وقتى کسى را براى یکى از دو سرنوشت فجور و تقوا خلق کرده، راه رسیدن به آن را هم برایش فراهم مى‏سازد و او را آماده مى‏کند تا براى رسیدن به آن هدف عمل کند، و این معنا را قرآن کریم تصدیق نموده، مى‏فرماید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 503 و 504 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
  اختصاص تزکیه و زیانکاری به خداوند
9) در الدر المنثور (ج 6، ص 357) است که ابن ابى حاتم، ابو الشیخ، ابن مردویه، و دیلمى، از جویبر از ضحاک از ابن عباس روایت کرده‏اند که گفت: از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شنیدم مى‏خواند: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها ... » و مى‏فرمود: رستگار شد نفسى که خدا آن را تزکیه کرده باشد، و زیانکار شد آن نفسى که خدا از هر چیزى محرومش کرده باشد».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 504 قالب : روایی موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
  سیماى سوره شمس‏
1) سوره شمس، پانزده آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام آن برگرفته از آیه اول است که با سوگند به خورشید آغاز مى‏شود.
بیشترین سوگندهاى قرآن، به صورت پشت سر هم در این سوره آمده است که با یازده سوگند پیاپى بر خورشید وماه، روز و شب و آسمان زمین، بر ارزش و اهمیّت تزکیه نفس، تأکید مى‏ورزد.
مضمون این سوره آن است که انسان با الهام خدایى، کار نیک را از کار زشت تشخیص مى‏دهد و اگر بخواهد رستگار شود، باید باطن خود را تزکیه کند و با انجام کارهاى نیک، آن را رشد و پرورش دهد و گرنه از سعادت محروم مى‏ماند.(تفسیر المیزان)
آنگاه به عنوان شاهد، داستان قوم ثمود را ذکر مى‏کند که به خاطر تکذیب پیامبرشان حضرت صالح و کشتن شترى که معجزه الهى بود، به عذابى سخت گرفتار شدند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 494 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  ارزش تزکیه نفس
1) شاید رمز سوگند به خورشید و ماه و شب و روز و... آن است که آنچه را که براى آن سوگند یاد شده (تزکیه نفس) به مقدار عظمت خورشید و ماه ارزش دارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 495 قالب : تفسیری موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  چه عاملی در حیات عالم نقش آفرینی می‌کند؟
1) ارزش خورشید و ماه و شب و روز، بر کسى پوشیده نیست. حیات جانداران و پیدایش ابر و بارش باران و رویش گیاهان و درختان و تغذیه حیوانات و انسان، همه مرهون تابش خورشید است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 495 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حیات- زندگی گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  در پیشگاه الهی بزرگ و کوچک یکسان است
1) در قرآن، گاهى به خورشید بزرگ سوگند یاد شده و گاهى به انجیر و زیتون کوچک و این شاید به خاطر آن باشد که براى قدرت خداوند فرقى میان خورشید و انجیر نیست. همانگونه که دیدن کاه و کوه براى چشم انسان یکسان است و دیدن کوه براى چشم، زحمتى اضافه بر دیدن کاه ندارد. البتّه بالاترین سوگندها، سوگند به ذات خداوند است، آنهم درباره تسلیم بودن مردم در برابر رهبرى آسمانى. «فلا و ربّک لا یؤمنون حتّى یحکموک» (نساء/65) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 495 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خداوند گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان قوانین طبیعی در جهان هستی
5) برافراشتگى آسمانها و گستردگى زمین، با اراده مستقیم الهى یا از طریق نیروها و عوامل طبیعى است و لذا قرآن مى‏فرماید: «والسماء و ما بناها» و نفرمود: «من بناها» زیرا کلمه «ما» شامل غیر خداوند نیز مى‏شود. یعنى آنچه آسمان را بنا کرد از نیروها و جاذبه‏ها و دافعه‏هاى طبیعى است که خداوند حاکم کرده و اگر مراد از کلمه «ما» در «و ما بناها» خداوند باشد، به خاطر آن است که در لفظ «ما» نوعى ابهام برخاسته از عظمت نهفته و به همین دلیل به جاى کلمه «من» کلمه «ما» گفته شده است. (واللّه العالم) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 496 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  متراکم بودن جهان هستی
5) جهان هستى، گویا در ابتدا یک مجموعه متراکم بوده، سپس بخشى برافراشته و آسمان شده و بخشى گسترده و زمین شده است. {بناها - طحاها}
مؤید این سخن آیه‏اى است که مى‏فرماید: آسمان و زمین رتق بود و فتق کردیم، یعنى بسته بود و بازش کردیم. «رتقاً ففتقناهما» (انبیاء/30) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 496 قالب : تفسیری موضوع اصلی : جهان- عالَم گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای «طحاها»
6) بعضی کلمه طحاها را اشاره به حرکت زمین دانسته اند، چون یکی از معانی «طحو» راندن و حرکت دادن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 496 قالب : لغوی موضوع اصلی : زمین گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  فلاح و رستگاری در سایه تهذیب نفس
7) پرسوگندترین سوره‏ها، همین سوره شمس است که طبیعتاً باید در مورد مهمترین مسائل باشد و آن تزکیه روح از هرگونه پلیدى و آلودگى است. شاید این همه سوگند براى بیان اینکه رستگارى در سایه تهذیب است، به خاطر آن باشد که خداوند به انسان بفهماند که من تمام مقدّمات را براى تو آماده کردم، با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى را روشن و با گردش شب و روز، زمینه تلاش و استراحت شما را فراهم کردم. زمین را براى شما گستردم و آسمان را برافراشتم و درک خوبى‏ها و بدى‏ها را به روح شما الهام کردم تا به اختیار خود، راه تزکیه نفس را بپیمایید.
ابر و باد و مه و خرشید و فلک در کارند تا تو نانى به کف آرى و به غفلت نخورى‏
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبرى [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 496 قالب : اخلاقی موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «فجور»
8) «فجورها» از فجر به معناى شکافتن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 496 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  اعتلای انسان توسط اسلام
5) اسلام، فکر انسان مادى را از شکم و شهوت و شمشیر و شراب، به تأمّل در عمق آسمان‏ها و زمین و گردش کرات و پیدایش ایام وا داشته است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 497 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اسلام گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  تفاوت وحی و الهام
8) در تفاوت میان وحى و الهام، گفته‏اند که الهام، درکى است که انسان سرچشمه آن را نمى‏شناسد، در حالى که گیرنده وحى، سرچشمه وحى را مى‏شناسد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 497 قالب : تفسیری موضوع اصلی : الهام گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  فلاح و رستگاری برای چه کسی حاصل می‌شود؟
9) امام باقر و صادق (علیهماالسلام) در تفسیر آیه «قد افلح من زکّاها» فرمودند: «قد افلح من اطاعَ» یعنى آن کس‏که از پیامبر و امامان معصوم، اطاعت کرد، رستگار شد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 498 قالب : روایی موضوع اصلی : رستگاری گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  افراد رستگار در فرهنگ الهی و فرهنگ طاغوت
9) در دید الهى، پاکان رستگارند. «قد افلح من زکّاها» ولى در نزد فرعونیان، زورمندان رستگارند که غلبه دارند و به ظاهر پیروزند. «قد افلح الیوم من استعلى» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 498 قالب : تفسیری موضوع اصلی : رستگاری گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  چگونه می‌توان به رستگاری قطعی دست یافت؟
9) در انجام کارهاى خیر، امید رستگارى است. «و افعلوا الخیر لعلّکم تفلحون» (حج/77) در حالى که در تزکیه نفس و خودسازى، رستگارى قطعى است. {قد افلح من زکّاها} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 498 قالب : تفسیری موضوع اصلی : رستگاری گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  تزکیه نفس به چه معناست؟
9) تزکیه نفس، شامل دورى از عقائد و اخلاقیات و رفتارهاى ناپسند و کسب عقائد و اخلاقیات و کردارهاى پسندیده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 498 قالب : اخلاقی موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  فلاح در قرآن
9) در قرآن، چهل مرتبه ماده فلاح به کار رفته که از بررسى آنها معلوم مى‏شود رستگارى شامل چه گروه‏هایى مى‏شود و چه گروه‏هایى از رسیدن به آن محرومند، همچون مجرمان که مى‏فرماید: «لا یفلح المجرمون»(یونس/17) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 499 قالب : تفسیری موضوع اصلی : رستگاری گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان اهمیت تزکیه نفس
9) در قرآن، بعضى مطالب با یک سوگند آمده است. «والعصر انّ الانسان لفى خسر»
گاهى دو سوگند پشت سرهم آمده است. «والضحى والّیل اذا سَجى»
گاهى سه سوگند در پى هم آمده است: «والعادیات ضَبحا، فالموریات قدحا، فالمغیرات صُبحا»
گاهى چهار سوگند: «والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین»
گاهى پنج سوگند: «والفجر، ولیال عشر، والشفع والوتر، والّیل اذا یسر»

ولى خداوند در این سوره، ابتدا یازده سوگند یاد کرده و سپس به اهمیّت تزکیه نفس اشاره کرده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 499 قالب : تفسیری موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «خاب»
10) «خاب» از مصدر «خیبة» به معناى به هدف نرسیدن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 499 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «دسّ»
10) «دسّ» به معناى پنهان کردن و تعبیر قرآن درباره‏ى زنده به گور کردن دختران چنین است: «یدسّه فى التراب» آرى خلافکار، به خاطر شرمندگى رویى براى جلوه در جامعه ندارد و سعى مى‏کند عیب‏ها و خلافکارى‏هاى خود را پنهان کند. کلمه «دسیسه» نیز به کار زشتى گفته مى‏شود که آن را پنهان مى‏کنند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 499 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  آثار تزکیه در جامعه
9) یک فرد تزکیه شده مى‏تواند منشأ تحول در جامعه شود و به جامعه رشد و شجاعت و شخصیّت و معرفت و وحدت دهد، چنانکه یک نفر تزکیه نشده براى رسیدن به هوسهاى خود امت‏هایى را به فساد و نابودى و سقوط مى‏کشاند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 500 قالب : تفسیری موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان عوامل رستگاری انسان در قرآن
9) در قرآن، براى رستگارى انسان‏ها دو عامل مطرح شده است: یکى ایمان و دیگرى تزکیه. «قد افلح من زکاها»، «قد افلح المؤمنون» بنابراین حقیقت ایمان و تزکیه یکى است و هر کس مى‏خواهد خودسازى کند، باید مؤمن واقعى باشد. آرى مؤمن واقعى کسى است که خود را تزکیه کند و تزکیه شده واقعى، کسى است که ایمان داشته باشد و احکام و تکالیف دینى را به دقت انجام دهد که در آغاز سوره مؤمنون آمده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 500 قالب : تفسیری موضوع اصلی : رستگاری گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  سعادت انسان در گرو رشد معنوی
9) سوگند به خورشید و ماه و شب و روز و زمین و آسمان و روح انسان که سعادت انسان در گرو رشد معنوى است نه زندگى مادّى. {والشمس... قد افلح من زکّاها} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 500 قالب : تفسیری موضوع اصلی : رستگاری گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  محتوای سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) این سوره در حقیقت سوره تهذیب نفس است. در آغاز سوره به ۱۱ موضوع مهم از عالم خلقت و ذات پاک خداوند برای اثبات این که رستگاری در گرو تهذیب نفس است قسم یاد شده، و بیشترین سوگندهای قرآن را (بطور جمعی) در خود جای داده‌است.
و در پایان به ذکر قوم ثمود، نمونه‌ای از اقوام گردنکش که به خاطر ترک تهذیب نفس در شقاوت ابدی فرو رفتند و خداوند آنها را به مجازات شدیدی گرفتار کرد، می‌پردازد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شناخت سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) سوره مبارک شمس قبل از هجرت در مکه نازل شد و به ترتیب مصحف نود و یکمین سوره می‌باشد، که بعد از سوره بلد و قبل از سوره لیل در اوایل حزب سوم جزء سی‌ام قرار دارد.

سوره شمس را به این نام نامیده‌اند، چون شمس به معنای خورشید است و این کلمه در قرآن سی و سه بار آمده که یکی از موارد آن در همین سوره است که به منظور اشاره به عظمت و اهمیت خورشید می‌باشد و به این وسیله افکار انسان ها را به اسرار و فواید سرشار آن‌، جلب می‌کند، به همین منظور یکی از نام‌های این سوره‌، شمس می‌باشد.(ر.ک‌: برنامه نرم‌افزاری صراط، مرکز فرهنگ و معارف قرآن‌، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم‌.) برخی از موضوعات و محتوای سوره شمس عبارتند از:

1. یازده مورد سوگند به زمین‌، آسمان‌، کرات آسمانی‌، نفس انسانی‌، گردش و حرکت زمان و پیدایش شب و روز.

2. خلقت انسان و هدایت فطری او از سوی خدا و استعداد او برای تکامل‌.

3. خود سازی‌، تهذیب نفس و تطهیر قلوب‌، مراتب کمال و سقوط نفس‌.

4. داستان قوم ثمود و ناقه صالح و پی شدن آن به دست قوم ثمود و مجازات این عمل زشت و سرنوشت آن‌ها و...(ر.ک‌: المیزان‌، علامه طباطبایی‌؛، ج 20، ص 296 ـ 301، انتشارات اسلامی‌، قم / نمونه‌، آیت اللّه مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 27، ص 36، دارالکتب الاسلامیه‌، تهران‌.) پیامبر گرامی‌می‌فرماید: "هر کس سوره شمس را بخواند، گویا به تعداد تمام اشیایی که خورشید و ماه بر آن‌ها می‌تابد در راه خدا صدقه داده است‌."(ر.ک‌: مجمع البیان مرحوم طبرسی‌، ج 6، ص 148، منشورات دار مکتبه الحیاه‌، بیروت‌.) [ نظرات / امتیازها ]
منبع : مرکز جهانی اطلاع رسانی اهل بیت (ع) قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  فضیلت سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در حدیثی از پیامبر (ص)آمده‌است:

هرکس آن را بخواند گوئی به تعداد تمام اشیائی که خورشید و ماه برآنها می‌تابد در راه خدا صدقه داده‌است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا قالب : روایی موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  درباره سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) سوره شمس در مکه نازل شده و دارای ۱۵ آیه است. کلمه شمس به معنی خورشید است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شأن نزول - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) بعد از سوره قدر (و به نقل برخی بعد از سوره حج) در سال دوم بعثت در مکه نازل شده‌است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ویکیپدیا قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  نفس انسان - نيره تقي زاده فايند
7) نفس انسان. منظور انسانیّت آدمی با دو بعد روح و جسم است که مملوّ از شگفتیها و اسرار است. نکره آمدن نفس، می‌تواند اشاره به عظمت و اهمّیّت مافوق تصوّر و آمیخته با ابهام انسان، این اعجوبه و شاهکار عالم آفرینش باشد که دانشمندان به حق او را «موجود ناشناخته» نامیده‌اند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : استاد خرمدل قالب : لغوی موضوع اصلی : انسان گوینده : نیره تقی زاده فایند
  تقابل «دسّ» و «تزکیه» - سمانه عباس نژاد
9) در آیه نه و ده سوره زکاها و دساها مقابل یکدیگر ذکر شده اند .
دسّ در لغت به معنای پنهان کردن آمده است چنان که در آیه دیگر آمده است [ ایمسکه علی هون ام یدسه فی التراب] « آیا فرزندان دختر خود را با خواری نگاه دارد یا او را در خاک پنهان سازد»
براین اساس تزکیه به معنای رشد و تعالی و «دس» به معنای پنهان کردن و اجازه رشد ندادن است . معانی دیگر مانند پاکی از لوازم معنای تزکیه هستند . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر همراه قالب : تفسیری موضوع اصلی : عمل انسان گوینده : سمانه عباس نژاد
  جهت هدایتی - مسعود ورزيده
1)
جهت در این آیات روشن است که:

تکذیب سرکشانۀ قوم ثمود و عقاب سخت الهی.

ارتباط بین این دو دسته:

۱- در سیاق اول صحبت از نفس است، و در سیاق دوم صحبت از قوم است. یعنی سیاق اول فردی و سیاق دوم اجتماعی است. و انحطاط یک جامعه با انحراف افرادش اتفاق می‌افتد.

ثمود اگر یک به یک افرادش وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (١٠)نبودند کارشان هم به إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا (١٢)فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا (١٣)تا فکذبوه نمی‌رسید، یعنی همه تکذیب کردند و «فعقروها» همه پی کردند و خدا هم همه را نابود کرد.

۲- در سیاق اول صحبت از رسول باطن است و در سیاق دوم صحبت از رسول ظاهر است: اگر ثمود تکذیب کردند رسول الله را، در مرحلۀ اول دفن کردند رسول الله درون را. و اگر کسی رسول باطنی را دفن نکند، رسول بیرونی را تکذیب نمی‌کند. علم انسان به رسول باطنی حضوری و وجدانی است و احتیاج به اثبات ندارد. و ای انسان چرا رسول درونی را دفن کردی.

۳- در سیاق اول خسران است و در سیاق دوم عقاب و عذاب است که نمود همان خسران است.

۴- در سیاق اول معیار درونی است، و در سیاق دوم معیار بیرونی است که در قوم ثمود «ناقه الله» بود. و در زمان رسول الله که این سوره در آن زمان نازل شد «کتاب الله» معیار است. در «ناقه الله»، ناقه بودنش ویژگی ندارد و ویژگی آن در انتساب به «الله» بودن است، که معیار حفظ سلامت اجتماعی شده بود، که الان هم کتاب الله و ولی الله است. و فرقی نمی‌کند.

یعنی علاوه بر این که سیاق دوم برای سیاق اول مصداق می‌آورد، برای بخش دوم سیاق اول که فرمود وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (١٠) از چندین جهت خود سیاق دوم، توسعۀ در معنا ایجاد می‌کند.

یعنی بینش درونی باطنی را به یک بینش اجتماعی ظاهری بیرونی توسعه می‌دهد و یک منطق را مشخص می‌کند، و گویا سورۀ شمس یک منطق روشن برای نشان دادن راه هدایت فردی و اجتماعی است. نقطۀ شروع هدایت اجتماعی پاک نگه داشتن نفس ملهم درونی است که خدا به انسان داده است. همان که معتدل است و اگر دفن نشود خود را همان طور معتدل نگه می‌دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سیاقهای سوره - مسعود ورزيده
1)

در بیان جهت هدایتی سوره می‌توان گفت که:

سیاق اول : رستگاری انسان در اثر تزکیه است و ناکامی او در اثر دسّ است.

ساق دوم: که تکذیب سرکشانه عقاب سخت را به دنبال دارد.

ارتباط:

از اینکه سیاق دوم برای ضلع دوم سیاق اول مثال آورده است، نشان می‌دهد که اهتمام سوره برای ضلع دوم سیاق اول بیشتر است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  هدف کلی سوره - مسعود ورزيده
1)

در بیان هدف کلی سوره می‌توان گفت که: اندیشۀ سوره قبل از این که بخواهد فلاح و تزکیه باشد جلوگیری از آن خسران و ناکامی است که ناشی از دسّ است.

اول دسّ نکن دوم تزکیه کن. به تعبیری پیشگیری بهتر از درمان است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

تهدید نسبت به طغیانگری برخاسته از دسّ نفس(دفن آینه الهی نفس زیر غبار گناه)؛

اگر انسان گرفتار دسّ شود، خسارت می‌بیند و ناکام می‌ماند،؛ مانند قوم ثمود که دسّ نفس، آنان را به طغیان کشید و حق آشکار الهی را تکذیب کردند و نابود شدند.تدبّر در سوره
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  سیر هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

مردم با معجزه ای آشکار از سوی خدای متعالی مواجه‌اند و فرستاده خدا یعنی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) آنان را به تبعیت از آن فرا می خواند، اما پذیرش این امر و تن دادن به آن برای کسانی که نفس خود را تزکیه نکرده اند، سخت است، زیرا هم باید از دلبستگی های اعتقادی خود دست بردارند و هم خواسته های نفس را کنترل کرده، تحت تربیت قرار دهند؛ از این روست که طغیان پیشه کرده، آیت روشن خدا را انکار می کنند.

این سوره مبارکه، ابتدا با ذکر یازده قسم، مخاطب را آماده می سازد که تمامی این قسمها با توجه به عظمت مقسم علیه و جنبه ای که در آن لحاظ شده، با تأکید بر سخن اصلی در ارتباط هستند.

پس از ذکر این قسمها، در دو جمله تفهیم می کند که فلاح و رستگاری در گرو تزکیه نفس، و ناکامی و خسارت، محصول آلوده سازی آن است.

بعد از تأکید بر این سخن مهم، عاقبت قوم ثمود را بیان می کند؛ همانان که همچون مخاطبان سوره با نشانه روشن خدای متعالی مواجه بودند، ولی تحت تأثیر طغیان نفس، بدبختی و هلاکت و خسران را برای خود رقم زدند و عذاب سخت الهی را به جان خریدند.

تهدید نسبت به طغیانگری برخاسته از دسّ نفس(دفن آینه الهی نفس زیر غبار گناه)

اگر انسان گرفتار دسّ نفس شود، خسارت می بیند و ناکام می ماند؛ مانند قوم ثمود که دسّ نفس، آنان را به طغیان کشید و حق آشکار الهی را تکذیب کردند و نابود شدند.

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  فضای سخن و جهت هدایتی سیاق نخست - مسعود ورزيده
1)

فضای سخن: فجور و تقوی، به نفس انسان، الهام شده است. پاک داشتن این آینه الهی، راه رستگاری و پنهان کردن آن، زیر غبار غفلت و گناه، بیراهه شقاوت است. آدمی، از این معنی، سخت غافل است. بجا بودن تأکیدات فراوان ابتدای سیاق، دلیل استفاده این فضاست.
جهت هدایتی: آیات اول تا هشتم حاوی یازده قسم پیاپی است که به منظور تأکید بر محتوای جواب قسم ذکر شده است. بدین ترتیب، جهـت هدایـتـی این سیاق، از دو آیه نه و ده استـفاده می شود: «رستگاری، عاقبت تزکیه نفس، و خسران و ناکامی، عاقبت دسّ نفس: نفس، آینه الهیِ تشخیص تقوا از فجور است. هرکس این آینه را پاک داشت، تقوا را از فجور بازشناخت و به رستگاری رسید و هرکس این آینه را زیر غبار گناه دفن کرد، از آن بهره ای نبرد و خسارت دید».

فضای سخن و جهت هدایتی سیاق دوم

فضای سخن: تکذیب، طغیانگری و مقابله با آیات الهی و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)، فضای این سیاق است که از بجایی آیات این سیاق، قابل استفاده است.
جهت هدایتی: این سیاق دارای سه مطلب است: آیه ۱۱، ۱۲ – ۱۳ و ۱۴- ۱۵٫

‌أ. مطلب نخست: تکذیب پیام الهی توسط قوم ثمود بر اثر طغیان و سرکشی.

‌ب. مطلب دوم: شرح ماجرای تکذیب قوم ثمود.

‌ج. مطلب سوم: عقاب سخت الهی برای مکذبان طغیانگر ثمود.

مطلب دوم، شرح تکذیب مطرح شده در مطلب اول است و با عباراتی مانند «رسول الله» و «ناقة الله» حیثیت مقابله با حق آشکار الهی را در این تکذیب برجسته می کند و مطلب سوم، بیان عقاب تکذیب و طغیان بیان شده در مطالب قبل است؛ بنابراین جهت هدایتی کلام، از برآیند مطلب اول و سوم و با توجه به حیثیت مستفاد از مطلب دوم اسـتفاده می شود: «تکذیب سرکشانه قوم ثمود و عقاب سخت الهی: قوم ثمود براثر طغیان، حق آشکار الهی را تکذیب کرد و گرفتار عذاب سخت الهی شد».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  فضای سخن و جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

فضای سخن: با توجه به رابطه سیاق دوم با آیه دهم از سیاق نخست، می توان نتیجه گرفت که فضای سوره، تکذیب، طغیانگری و مقابله با آیات الهی و پیامبر ظاهری است که ریشه آن، دسّ نفس یا همان دفن پیامبر باطنی در زیر غبار متراکم گناهان اعتقادی و رفتاری است.
جهت هدایتی: در سیاق نخست بر دو جنبه تأکید شده است: رستگاری نفس در گرو تزکیه آن، ناکامی و خسران نفس بر اثر دسّ نفس. نسبت این دو جنبه در سیاق نخست مساوی است، اما سیاق دوم سوره در مقام ارائه مصداق، جنبه دوم را ادامه داده، در بیانی که به لحن انذاری ختم می شود، از عاقبت دسّ نفس هشدار می‌دهد.

بر این اساس، جهت هدایتی سوره چنین خواهد بود: «تهدید نسبت به طغیانگری برخاسته از دسّ نفس (دفن آینه الهی نفس زیر غبار گناه)؛ اگر انسان گرفتار دسّ نفس شود، خسارت می بیند و ناکام می ماند؛ مانند قوم ثمود که دسّ نفس، آنان را به طغیان کشید و حق آشکار الهی را تکذیب کردند و نابود شدند».

[۱]. این مرد که «قدار بن سالف» نام داشت، با انتخاب قوم خود برای پی کردن ناقه، برخاسته بود؛ چنان‌که ضمایر جمع در آیات بعدی از این واقعیت خبر می‌دهد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  تشخیص سیاقهای سوره - مسعود ورزيده
1)

این سوره دارای دو سیاق است: آیه ۱ – ۱۰ و آیه ۱۱ – ۱۵٫

وجه گسست سیاق دوم از سیاق نخست: فقدان اتصال ادبی و آغاز سیر جدید مفهومی (داستان قوم ثمود) در آیه یازدهم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  بررسی آیات - مسعود ورزيده
1)


وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (١)سوگند به خورشید و روشنایی خورشید.

وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا (٢)سوگند به ماه آنگاه که از پی خورشید رود.

وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاهَا (٣)سوگند به روز آنگاه که روشن کند زمین را.

(درست است که زمین در کلام ذکر نشده، ولی مشخص است که روز زمین راروشن می‌کند.)

وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا (۴)سوگند به شب آنگاه که بپوشاند زمین را.

وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا (۵)سوگند به آسمان و آن کس که آن را بنا کرد.

وَالأرْضِ وَمَا طَحَاهَا (۶)سوگند به زمین و آن کس که آن را گستراند.

تا این جا یک سری سوگند را یاد کرد که باهم در تناسب هستند. یعنی خورشید و ماه و روز و شب و آسمان و زمین که باهم یک نظام واره هستند.

خورشید با روز متناسب است و ماه با شب. خورشید و ماه در آسمان واقع هستند و اثر خورشید در زمین نمایان است.که باهم یک منظومه را ایجاد می‌کنند.

در قبال اینها به نفس آدمی سوگند یاد می‌کند:

وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (٧)سوگند به نفس وکسی که آن را اعتدال بخشید.

در قبال سوگند به مظاهر طبیعت به نفس آدمی سوگند یاد می‌کند و بحث را روی اعتدال متمرکز می‌کند.

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (٨)پس به او الهام کرد فجورش را و تقوایش را.

با توجه به «سواها»، «فجورها» و «تقواها» را باید به این صورت معنا کرد که خدا می‌فرماید که من تو را معتدل آفریدم و عوامل خروج از این اعتدال و حفظ آن را هم به تو دادم. و به تو الهام کردم عوامل خروج از این اعتدال را(فجور) و عوامل حفظ این اعتدال را(تقوی).

قرآن «تقوی» و «فجور» را از منظرهای مختلف تعریف می‌کند، یعنی ممکن است که «تقوی» و «فجور» مصداقهای مختلفی داشته باشند، ولی منظر تعریف «تقوی» و «فجور» متفاوت است.

«تقوی» یک بار معنای حریم خدا را نگه داشتن، یک بار به معنای خود را از آتش نگه داشتن و یک بار قوی یعنی خود را در اعتدال نگه داشتن است. ممکن است که مصداق همۀ اینها یک چیز باشد ولی منظر متفاوت است. پس خدا می‌فرماید سوگند به «نفس» و کسی که آن را معتدل آفرید و به او عوامل خروج از این اعتدال و حفظ آن را الهام کرد.

حالا باید دید که این سوگند به مظاهر طبیعت با سوگند آخر، چرا در کنار هم آمده‌اند؟

با توجه به این که جواب سوگند به بخش دوم سوگندها مربوط است. سوگندهای دستۀ اول نظام معتدل جهان هستی است: «شمس» روشناییش را می‌دهد و ماه پشت سرش می‌آید، به تعبیر سورۀ مبارکۀ یس: « لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا اللیل سابقٌ بالنهار و کلٌّ فی فلکٍ یسبحون» همه چیز در مدار خودش با نظام خاصی در گردش هست.

خدا در سورۀ مبارکۀ شمس می‌فرماید که اعتدال خورشید و ماه و آسمان و زمین و روز و شب را نگاه کن که همه را خدای متعالی در جای خود خلق کرده و اعتدال آنها را هم به آنها داده و آنها آن را حفظ می‌کنند. ولی با این تفاوت که آنها در این انجام وظیفه مختار نیستند.

خدا همان طور که نظام هستی را معتدل آفریده نفس انسان را هم معتدل آفریده است و به این نفس هم عوامل خروج از این اعتدال را و نیز عوامل حفظ این اعتدال را الهام کرده است، اما در مورد انسان، اختیار مطرح هست. خدا همۀ اینها را سوگند یاد کرده تا به این قضیه برسد که: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا (٩)وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (١٠)هر کس که این نفس را تزکیه کرد، رستگار شد و هر کس که این نفس را دفن کرد، ضرر کرد و خسران دید.

عملکرد نفس ملهم:

این نفس یک نفس معتدل ملهم است، یعنی خود این نفس می‌داند که چگونه باید زندگی کند که این اعتدال حفظ شود، و اگر چگونه زندگی کند این اعتدال از بین می‌رود، و اگر دفن نشود، راه و چاه را نشان می‌دهد و اگر دفن شود، راه و چاه را نشان نمی‌دهد. به عبارتی سوره می‌خواهد این را بفرماید که نفس آدمی یک نفس خنثی نیست، بلکه دارای عکس العمل است.

بیان مثالی برای روشن شدن مسئله

به عنوان مثال یک ظرف خالی را در نظر بگیرید، اگر شما در این ظرف آب بریزید یا سمّ یا چیز دیگری برای آن ظرف فرقی نمی‌کند و آن را حفظ می‌کند و از این طرف معدۀ انسان هم یک ظرف است، ولی بی تفاوت نیست و اگر عسل یا آب در آن بریزید آن را جذب می‌کند. ولی اگر سمّ در آن بریزید آن را برمی‌گرداند و نگه نمی‌دارد.

یا یک کپسول آهنی برایش فرقی نمی‌کند که داخل آن را با چه گازی پر کنند؟ ولی شش انسان هم که مانند یک کپسول هست اگر به آن اکسیژن برسد، خوب عمل می‌کند، ولی اگر یک گاز سمّی به آن وارد شود آن را پس می‌زند و به سرفه می‌افتد. چون به او الهام شده که چه چیز آنها را در اعتدال نگه می‌دارد و چه چیز آنها را از اعتدال خارج می‌کند.

روح و نفس انسان هم همین طور است. نفس انسانی هم یک نفس خنثی نیست، که در مقابل ظلم و عدل یکسان باشد، در مقابل توحید و شرک یکسان باشد، در مقابل دروغ و راستی، عفت و بی عفتی، خیانت و امانت یکسان باشد. نه! یکسان نیست و می‌داند که اگر دروغ بگوید از اعتدال خارج می‌شود و آن را پس می‌زند‌.

حالا با توجه به مثال معده، اگر به عکس العمل معده توجه نکنی و باز هم همان غذای مسموم را که در بار اول برگردانده بود را، به او با قدرت مسمومیت ضعیف به او بدهی و مقدار سمّ را در غذا کم کم بالا ببری، این معده به این سم عادت می‌کند، و به آن عکس العمل نشان نمی‌دهد.

و شش هم همین طوراست. نفس آدمی هم همین طور است که اگر آن را ذرّه ذرّه به کارهای ناروا و نادرست عادت دادی، بعد از مدتی به اعمال زشت و ناپسند عکس العمل نشان نمی‌دهد، و نسبت به آنها ساکت می‌شود.

باز در آن مثال معده،‌ اگر شما مدتی این معده را پاکسازی کردی و غذای مسموم را به او ندادی، باز بعد از مدتی بخواهی همان غذا را به او بدهی عکس العمل نشان خواهد داد و آن را پس خواهد زد، چون آن خاصیت ملهم بودنش از بین نرفته بود و فقط مخفی شده بود.

نفس آدمی هم همین طور است که اگر بعد از مدتی که به بدی عادت کرده بود، پاک و تزکیه شود، باز هم نسبت به بدی عکس العمل نشان خواهد داد. چون خاصیت ملهم بودنش نمی‌میرد و از بین نمی‌رود و فقط دفن می‌شود.

نفس پاک به رستگاری می‌رساند

کسی به فلاح می‌رسد که این نفس را پاک نگه دارد، و یا اگر آلوده شده آن را پاک کند. نگذارد که جهالت بر روی جهالت و گناه روی گناه جمع شود و این نفس را دفن کنند. چون که این نفس یک سرمایه هست و دین روی همین سرمایه کار می‌کند. و اگر آن را دفن کرد دین نمی‌تواند برای او کاری کند «أقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها» در درجۀ اول باید این اعتدال را نگه داشت تا دین بتواند تو را هدایت کند. «هدی للمتقین» باید آن تقوای اولیه را حفظ کرد، تا هدایت دین شامل انسان شود. و انسان نباید با عملش کاری بکند تا این خاصیت ملهم بودن دفن شود.

رستگاری و فلاح عاقبت تزکیۀ نفس است و خسران هم عاقبت دسّ‌ نفس است، نفس آیینه‌ی الهیِ تشخیص تقوی از فجور را دارد هر کس این آیینه را پاک داشت تقوی را از فجور تشخیص خواهد داد و هر کس این آیینه را زیر غبار گناه دفن کرد از آن بهره‌ای نبرد و خسارت دید.

در سیاق دوم قوم ثمود را مطرح می‌کند:

کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا (١١)إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا (١٢)فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا (١٣)فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا (١۴)وَلا یَخَافُ عُقْبَاهَا (١۵)

قوم ثمود، همه ناقه را کشتند

ثمود بر اثر طغیانش تکذیب کرد، هنگامی که شقی‌ترین قوم ثمود منبعث شد. بعد تفصیل می‌دهد که پیامبرشان به آنها گفت که این ناقۀ خدا را مواظب باشید و آب خورد او را مواظب باشید.

در اینجا می‌رساند که قوم ثمود پیامبر خدا را تکذیب کردند «کذب ثمود فی قوله رسول الله را». و «انبعث اشقی‌ها» ولی «فعقروها»! شقی‌ترین این کار را انجام داد ولی همه این کار را انجام دادند! یعنی کار یک نفر به یک قوم اسناد داده شد. چرا که این یک نفر منبعث از یک قوم است، اگر کسی برآیند یک جمع باشد هر کاری می‌کند همه در آن کار شریکند.

«فدمدم.» پروردگارشان به سبب گناهشان آنها را زیرورو کرد و با خاک یکسان کرد.

در این سوره کلمۀ «سواها» دو بار ذکر شده که اولی به معنای اعتدال در نفس بود و دومی به معنای یکسان کردن شهر قوم ثمود با خاک است. و خدا از عاقبت آن هم خوفی ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  تعریف سیاق: - مسعود ورزيده
1)


مجموعۀ آیاتی است که از نظر مفهومی به یکدیگر متصلند و جهت هدایتی واحدی را بالاستقلال تأمین می‌کنند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  بررسی آیه ۱ – ۱۰ - مسعود ورزيده
1)

وَ الشَّمْسِ وَ ضحَُئهَا(۱)وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَئهَا(۲)وَ النهََّارِ إِذَا جَلَّئهَا(۳)

وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشَئهَا(۴)وَ السَّمَاءِ وَ مَا بَنَئهَا(۵)وَ الْأَرْضِ وَ مَا طحََئهَا(۶)

وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا(۷)فَأَلهَْمَهَا فجُُورَهَا وَ تَقْوَئهَا(۸)قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا(۹)

وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا(۱۰)

نفس انسان به عنوان نمونه ای کوچک از جهان هستی، توسط آفریدگار حکیم خود سامان داده شده است. سامان و اعتدال نفس انسان، منشأ تشخیص بدی و گنهکاری و همچنین خوبی و تقوا پیشگی است. این نفس ملهم، بستر رشد و تعالی انسان است، ولی ضامن رستگاری او نیست.


آفریدگار خورشید و ماه، روز و شب، آسمان و زمین، همو که نفس انسان را آفرید و سامان داد، به تمامی آنها و به خود که پدید آورنده آنهاسـت سوگـند یاد می کند که سعادت و کمال آدمی در گرو تزکیه و پاک سازی نفس به وسیله تقواست و ناکامی و بازماندن از کمال و رستگاری، محصول دسّ نفس، یعنی دفن کردن آینه ملهم الهی با گناه پیشگی است.

رستگاری، عاقبت تزکیه نفس و خسران و ناکامی، عاقبت دسّ نفس

نفس، آینه الهی تشخیص تقوا از فجور است. هر کس این آینه را پاک داشت، تقوا را از فجور بازشناخت و به رستگاری رسید و هر کس این آینه را زیر غبار گناه دفن کرد، از آن بهره ای نبرد و خسارت دید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مسعود ورزیده
  ارتباط سوگندهاى قرآن با نتیجه آن - مسعود ورزيده
1) چه رابطه‏اى میان این سوگندهاى یازدهگانه و بسیار مهم با حقیقتى که به خاطر آن سوگند یاد شده وجود دارد ؟ به نظر مى‏رسد که هدف بیان این حقیقت از سوى خداوند بزرگ است که من تمام وسائل مادى و معنوى را براى سعادت و خوشبختى شما انسانها فراهم ساخته‏ام ، از یکسو با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى شما را روشن و پر بار نموده و نظام روز و شب حرکت و سکون شما را تنظیم کرده ، و زمین را براى زندگى شما از هر جهت آماده ساخته‏ام .
از سوى دیگر روح شما را با تمام استعدادهاى لازم آفریده‏ام ، وجدان بیدار به شما داده ، و حسن و قبح امور را به شما الهام کرده‏ام ، بنابر این هیچ کمبودى براى پیمودن راه سعادت ندارید ، با این حال چگونه نفس خویش را تزکیه نمى‏کنید ؟ و تسلیم دسیسه‏هاى شیطانى مى‏شوید ؟

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : مسعود ورزیده
  -نقش خورشید در عالم حیات - مسعود ورزيده
1) در باره خورشید که مرکز منظومه شمسى ، و رهبر و سالار کواکب آن است دو بحث وجود دارد : یکى بحث از عظمت آن که قبلا از آن سخن گفته‏ایم و دیگر بحث در برکات و آثار آن است که به طور خلاصه مى‏توان چنین گفت:
1 -زندگى بشر و تمام موجودات زنده دیگر در درجه اول نیاز به حرارت و نور دارد ، و این دو امر حیاتى به وسیله این کره عظیم آتشین به طور کاملا متعادلى تامین مى‏شود.
2 -تمام مواد غذائى به وسیله نور آفتاب تامین مى‏شود ، حتى موجوداتى که در اعماق دریاها زندگى مى‏کنند ، از گیاهانى استفاده مى‏کنند که در سطح اقیانوس‏ها در پرتو نور آفتاب ، و در لابلاى امواج آب ، پرورش مى‏یابد و ته‏نشین مى‏کند ، و یا اگر موجودات زنده از یکدیگر تغذیه مى‏کنند باز غذاى گروهى از آنان از گیاهان و نباتات است که بدون نور خورشید پرورش نمى‏یابند .
3 -تمام رنگها ، زیبائیها ، و جلوه‏هائى که در جهان طبیعت مى‏بینیم به نوعى با تابش آفتاب ارتباط دارد ، و این معنى در علوم مختلف مخصوصا فیزیک ثابت شده است.
4 -بارانهاى حیات‏بخش از ابرها فرو مى‏ریزند ، و ابرها همان بخاراتى هستند که از تابش خورشید بر صفحه اقیانوسها به وجود مى‏آیند ، بنابر این تمام منابع آب که از باران تغذیه مى‏شوند ، اعم از نهرها ، چشمه‏ها ، قناتها و چاههاى عمیق از برکات نور آفتاب است .
5 -بادها که وظیفه تعدیل هوا و جابجا کردن ابرها ، و تلقیح نباتات ، و منتقل ساختن گرما و سرما از مناطق گرم به سرد ، و از مناطق سرد به گرم ، را بر عهده دارند ، بر اثر تابش نور آفتاب و تغییر درجه حرارت مناطق مختلف روى زمین به وجود مى‏آیند ، و به این ترتیب آنها نیز از آفتاب مایه مى‏گیرند.
6 -مواد و منابع انرژى‏زا ، اعم از آبشارها ، سدهاى عظیمى که در مناطق کوهستانى ایجاد مى‏کنند ، منابع نفت ، و معادن ذغال سنگ ، همه آنها به نوعى
با آفتاب گره مى‏خورند که اگر او نبود هیچیک از این منابع وجود نداشت ، تمام حرکتها در صفحه زمین مبدل به سکون مى‏شد!.
7 -بقاء نظام منظومه شمسى به خاطر تعادل جاذبه و دافعه‏اى است که میان کره آفتاب از یکسو ، و سیاراتى که دور آن مى‏گردند از سوى دیگر ، وجود دارد ، و به این ترتیب خورشید نقش بسیار مؤثرى در نگهدارى این سیارات در مدارات خود دارد.
از مجموع این سخن استفاده مى‏کنیم که اگر خداوند نخستین سوگند را از خورشید شروع کرده چه دلیلى داشته است ؟ ! همچنین ماه و روشنائى روز و تاریکى شب و کره زمین هر کدام نقش مهمى در زندگى انسان و غیر انسان دارند ، و به همین دلیل سوگند به آنها یاد شده است و فراتر از همه اینها روح و جسم انسان که از همه اسرارآمیزتر و شگفت‏انگیزتر است .

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : جهان- عالَم گوینده : مسعود ورزیده
  تهذیب نفس وظیفه بزرگ الهى - مسعود ورزيده
9) هر قدر سوگندهاى قرآن در یک زمینه بیشتر و محکمتر باشد دلیل بر اهمیت موضوع است ، و مى‏دانیم طولانى‏ترین و مؤکدترین در این سوره است به خصوص اینکه سوگند به ذات پاک خداوند سه بار در آن تکرار شده ، و سرانجام
روى این مساله تکیه شده است که فلاح و رستگارى در تزکیه نفس است ، و محرومیت و شکست و بدبختى در ترک تزکیه است.
در واقع مهمترین مساله زندگى انسان نیز همین مساله است ، و در حقیقت قرآن با تعبیر فوق مطلب را بازگو مى‏کند که رستگارى انسان نه در گرو پندارها و خیالها است ، نه در سایه مال و ثروت و مقام ، نه وابسته به اعمال اشخاص دیگر ( آنگونه که مسیحیان تصور مى‏کنند که فلاح هر انسانى در گرو فداکارى عیساى مسیح است ) و نه مانند اینها.
بلکه در گرو پاکسازى و تعالى روح و جان در پرتو ایمان و عمل صالح است .
بدبختى و شکست انسان نیز نه در قضا و قدر اجبارى است ، و نه در سرنوشتهاى الزامى نه معلول فعالیتهاى این و آن ، بلکه تنها و تنها به خاطر آلودگى به گناه و انحراف از مسیر تقوى است.
در تواریخ آمده است که همسر عزیز مصر ( زلیخا ) هنگامى که یوسف مالک خزائن ارض شد و حاکم بر سرزمین مصر گشت ، او را ملاقات کرد و گفت : ان الحرص و الشهوة تصیر الملوک عبیدا ، و ان الصبر و التقوى یصیر العبید ملوکا ، فقال یوسف قال الله تعالى : انه من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین : حرص و شهوت پادشاهان را برده ساخت ، و صبر و تقوى بردگان را پادشاه یوسف سخن او را تصدیق کرد و این کلام الهى را به او خاطر نشان ساخت : هر کس که تقوى و شکیبائى را پیشه کند خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمى‏سازد .
همین معنى به عبارت دیگرى نقل شده که همسر عزیز مصر در رهگذرى نشسته بود که موکب یوسف از آنجا عبور کرد ، زلیخا گفت : الحمد لله الذى جعل الملوک بمعصیتهم عبیدا ، و جعل العبید بطاعتهم ملوکا:
شکر خدائى را که پادشاهان را به سبب معصیت برده کرد ، و بردگان را به خاطر اطاعت پادشاه .
آرى بندگى نفس ، سبب بردگى انسان ، و تقوى و تهذیب نفس سبب حکومت بر جهان هستى است.
چه بسیارند کسانى که بر اثر بندگى خدا به مقامى رسیده‏اند که صاحب ولایت تکوینى شده و مى‏توانند به اذن خدا در حوادث این جهان اثر بگذارند و دست به کرامات و خوارق عادات بزنند.
خداوندا ! در مبارزه با هواى نفس تو یار و یاور ما باش.
پروردگارا ! تو فجور و تقوى را به ما الهام کردى ، توفیق استفاده از این الهام را به ما عنایت فرما.
بار الها ! دسیسه‏هاى شیطان در نفس آدمى مخفى و مرموز است ، ما را به شناخت این دسیسه‏ها آشنا ساز ! آمین یا رب العالمین

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی گوینده : مسعود ورزیده
  وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها - آسيه افشار
1)
خداى سبحان به اشیائى از مخلوقات خود سوگند یاد میکند تا اینکه عظمت و قدر و منزلت و انتفاع فراوانى را که از آنها برده میشود معرفى نماید. و چون پایدارى موجودات عالم از قبیل: حیوان و گیاهان بستگى به طلوع و غروب خورشید دارد لذا خداى علیم به خورشید و نور آن سوگند یاد نموده است. کلمه ضحاها به معناى انتشار نور آفتاب و گسترش شعاع آن است. یعنى سوگند به خورشید و نور آن . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : انوار درخشان قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : آسیه افشار
  محتوای کلی سوره شمس - مريم باليده
1) محتوای کلی سوره شمس : این سوره بر محور تهذیب نفس و تطهیر جان از ناپاکی ها دور می زند. نمونه ج 27،ص 36 [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قرآن حکیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : مریم بالیده
  معنی کلمه ضحی - محمود احمدي
1) خورشید پیوسته به علت واکنش های همیشگی اتمی در داخل خود، که طی آن دو هسته ی اتم هیدروژن با هم جوش خورده، و یک اتم هلیم با جرم کمتر را به وجود می آورند،در حال آزاد کردن مداوم انرژی است که از بین رفتن این مقدار جرم باعث به وجود آمدن انرژی حرارتی می شود که خورشید از خود آزاد می کند. و نور و حرکت و قدرت را به اطراف خود می فرستد. می بینیم که در هر ثانیه میلیونها تن از جرم خورشید، تبدیل به انرژی می شود که خورشید آن را در کمال آرامش و ثبات و دوام به سوی سیاره هایش و از جمله زمین، گسیل می دارد ... و کلمه ی ضح آنگونه که دانشمندان زبانشناس و لغت دانان می گویند به معنای بذل و بخشش و عطا کردن است ...بذل و بخششی که خورشید در طول یک روز کامل به سر زمین هایی که روشن می نماید، عطا میکند.. هر منطقه ای از زمین، زمان، مدت، و روز خود را دارد، ... و قطعاً ضحی یا قربانی دادن و فداکاری کردن خورشید، عمر خودش را کاهش می دهد که دانشمندان عمر خورشید را حدود ده هزار میلیون سال تخمین زده اند که نصف این عمر گذشته و نصف دیگرش باقی مانده است.آری خورشید ما اینگونه در ضحا یا قربانی دادن خود، با اطاعت و امتثال امر خالق و مدبّر خویش دارایی و جرم ومحتوای خود را برای ادامه ی زندگی اطرافیان خود تقدیم می کند... اوقات چاشت و نیمروزی که ما در روی زمین از نعمت آن بهره مند هستیم نیز در واقع جز با از دست رفتن جرم خورشید و سریع تر شدن پایان عمر این ستاره، امکانپذیر نخواهد بود... و اینگونه سوگند آفریدگارمان تکمیل می شود که ابتدا با خورشید اغاز می شود و سپس به ضحی می رسد تکمیل می گردد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دکتر سلامه عبدالهادی محمّد :IslamQT.Com قالب : تفسیری موضوع اصلی : ستاره گوینده : محمود احمدی
  واللیل اذا یغشاها - محمود احمدي
4) فضانوردانی که با سفینه های خود به بیرون از جو زمین رفته اند، توانسته اند این تاریکی را در بیرون از میدان جاذبه ی زمین مشاهده کنند. .. آنها دیده اند که تاریکی همه چیز را در جهان هستی اطراف ما در بر گرفته است.. خورشید، زمین ، ماه، و همه و همه را... [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت IslamQT.Com قالب : تفسیری موضوع اصلی : شب و روز گوینده : محمود احمدی
  نکات - سجاد ذوالنون
1) 1- سوگند به خورشید و ماه و شب و روز و زمین و آسمان و روح انسان که سعادت انسان در گرو رشد معنوى است نه زندگى مادّى. «والشمس... قد افلح من زکّاها»
2- اگر نفس را رها کنیم، انسان را به سقوط مى‌کشاند. لذا نفس را باید کنترل کرد. «زکّاها»
3- تزکیه و خودسازى، محروم کردن نیست، رشد دادن است.«زکّاها»
4- هر کس نفس خود را در لابلاى عادات و رسوم و پندارها مخفى کند و غافلانه دنبال تأمین خواسته‌هاى نفسانى رود، محرومیّت بزرگى خواهد داشت. «قد خاب من دساها»
5 - طغیان و گناه، مقدّمه کفر و تکذیب است. «کذّبت ثمود بطغواها» («تقوا» یعنى پاکى و «طغوى‌» یعنى طغیان در گناه)
6- در شیوه تبلیغ، بعد از بیان اصول کلّى، نمونه‌هایى نقل کنید. «قد خاب... کذّبت ثمود»
7- شکستن قداست‌ها نشانه شقاوت است و هر چه قداست بیشتر باشد، شکستن آن قساوت بیشترى مى‌خواهد. «اشقى‌»
8 - اگر انسان به فکر تزکیه نباشد، در ابتدا پیروى از نفس را مخفیانه انجام مى‌دهد «دسّاها» و سپس علنى. «اذ انبعث اشقاها»
9- در انجام کار بد، آن کس که شقى‌تر است زودتر تحریک مى‌پذیرد. «انبعث اشقاها»(118)
10- هر چه به خدا منسوب باشد، مقدّس است و باید مورد احترام قرار گیرد و اهانت به آن، کیفر الهى را به دنبال دارد. «ناقة اللّه، فعقروها، فدمدم»
11- زدودن علف‌هاى هرز کافى نیست، بارور کردن هم لازم است. («زکّاها» به معناى رشد است.)
12- به کامیابى‌هاى زودگذر نفس مغرور نشوید که عاقبتش محرومیّت است. «و قد خاب» (کلمه «خاب» یعنى محروم شد و به آنچه مى‌خواست نرسید.)
13- هر کس به گناه دیگرى راضى باشد شریک جرم است. شتر را یک نفر کشت ولى قرآن مى‌فرماید: جمعى آن را کشتند. «فعقروها»
14- خداوند بر هر چیز مسلط است و از نابود کردن ستمگران هیچ پروائى ندارد. «ولا یخاف عقباها»
15- رضایت و تشویق و تحریک به گناه نیز گناه است. «انبعث اشقاها... بذنبهم»
16- کیفرهاى الهى جلوه‌اى از ربوبیّت اوست. (مربّى باید موانع تربیت را برطرف سازد.) «فدمدم علیهم ربّهم»
17- قهر الهى در دنیا نیز سخت است. «فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم فسوّاها» [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : سجاد ذوالنون
  فضیلت تلاوت سوره. شمس و خلاصه مطالب - داريوش بيضايي
1) سوره الشمس در مکه نازل شده و شامل شانزده آیه و پنجاه و چهار کلمه و دویست و چهل و هفت حرف میباشد.

در خواص و ثواب تلاوت این سوره ابن بابویه عز حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره والشمس و سوره اللیل و اضحی و الم نشرح را در روز و یا شب قرائت کندچیزی نیست مگر آنکه شهادت بدهد برای او در روز قیامت حتی مو و بشره و گوشت و خون او شهادت بدهند و پروردگار باو می‌فرماید من شهادت شما را قبول کردم و این بنده را بسوی بهشت ببرید.

در خواص القرآن از پیغمبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: هر که این سوره را قرائت کند مانند آنستکه صدقه داده بر کسی که آفتاب و ماه بر او می تاید و هر کس توفیقش کم شده باشد این سوره را قرائت کند خداوند باو توفیق عطا فرماید و قرائت این سوره حافظه را زیاد میکند و نزد مردم مقبول القول و با عظمت گردد و از حضرت صادق روایت کرده فرمود: هر کس روزی او کم شده یا کم توفیق است و یا خسران و زیان میبیند و حسرت و اندوه میخورد بر قرائت این سوره مداومت کند, خداوند روزی و توفیق زیادی باو مرحمت فرماید و رفع زیان و حسرت او را بنماید.
در تهذیب از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره والشمس را قرائت کند و در خاتمه صدق الله و رسوله بگوید خداوند باو اجر جمیل عطا فرماید.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی قالب : روایی موضوع اصلی : سوره شمس گوینده : بیضایی