● جهت هدایتی -
مسعود ورزيده
1) جهت در این آیات روشن است که:
تکذیب سرکشانۀ قوم ثمود و عقاب سخت الهی.
ارتباط بین این دو دسته:
۱- در سیاق اول صحبت از نفس است، و در سیاق دوم صحبت از قوم است. یعنی سیاق اول فردی و سیاق دوم اجتماعی است. و انحطاط یک جامعه با انحراف افرادش اتفاق میافتد.
ثمود اگر یک به یک افرادش وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (١٠)نبودند کارشان هم به إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا (١٢)فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا (١٣)تا فکذبوه نمیرسید، یعنی همه تکذیب کردند و «فعقروها» همه پی کردند و خدا هم همه را نابود کرد.
۲- در سیاق اول صحبت از رسول باطن است و در سیاق دوم صحبت از رسول ظاهر است: اگر ثمود تکذیب کردند رسول الله را، در مرحلۀ اول دفن کردند رسول الله درون را. و اگر کسی رسول باطنی را دفن نکند، رسول بیرونی را تکذیب نمیکند. علم انسان به رسول باطنی حضوری و وجدانی است و احتیاج به اثبات ندارد. و ای انسان چرا رسول درونی را دفن کردی.
۳- در سیاق اول خسران است و در سیاق دوم عقاب و عذاب است که نمود همان خسران است.
۴- در سیاق اول معیار درونی است، و در سیاق دوم معیار بیرونی است که در قوم ثمود «ناقه الله» بود. و در زمان رسول الله که این سوره در آن زمان نازل شد «کتاب الله» معیار است. در «ناقه الله»، ناقه بودنش ویژگی ندارد و ویژگی آن در انتساب به «الله» بودن است، که معیار حفظ سلامت اجتماعی شده بود، که الان هم کتاب الله و ولی الله است. و فرقی نمیکند.
یعنی علاوه بر این که سیاق دوم برای سیاق اول مصداق میآورد، برای بخش دوم سیاق اول که فرمود وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (١٠) از چندین جهت خود سیاق دوم، توسعۀ در معنا ایجاد میکند.
یعنی بینش درونی باطنی را به یک بینش اجتماعی ظاهری بیرونی توسعه میدهد و یک منطق را مشخص میکند، و گویا سورۀ شمس یک منطق روشن برای نشان دادن راه هدایت فردی و اجتماعی است. نقطۀ شروع هدایت اجتماعی پاک نگه داشتن نفس ملهم درونی است که خدا به انسان داده است. همان که معتدل است و اگر دفن نشود خود را همان طور معتدل نگه میدارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سیاقهای سوره -
مسعود ورزيده
1) در بیان جهت هدایتی سوره میتوان گفت که:
سیاق اول : رستگاری انسان در اثر تزکیه است و ناکامی او در اثر دسّ است.
ساق دوم: که تکذیب سرکشانه عقاب سخت را به دنبال دارد.
ارتباط:
از اینکه سیاق دوم برای ضلع دوم سیاق اول مثال آورده است، نشان میدهد که اهتمام سوره برای ضلع دوم سیاق اول بیشتر است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هدف کلی سوره -
مسعود ورزيده
1) در بیان هدف کلی سوره میتوان گفت که: اندیشۀ سوره قبل از این که بخواهد فلاح و تزکیه باشد جلوگیری از آن خسران و ناکامی است که ناشی از دسّ است.
اول دسّ نکن دوم تزکیه کن. به تعبیری پیشگیری بهتر از درمان است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) تهدید نسبت به طغیانگری برخاسته از دسّ نفس(دفن آینه الهی نفس زیر غبار گناه)؛
اگر انسان گرفتار دسّ شود، خسارت میبیند و ناکام میماند،؛ مانند قوم ثمود که دسّ نفس، آنان را به طغیان کشید و حق آشکار الهی را تکذیب کردند و نابود شدند.تدبّر در سوره
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سیر هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) مردم با معجزه ای آشکار از سوی خدای متعالی مواجهاند و فرستاده خدا یعنی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) آنان را به تبعیت از آن فرا می خواند، اما پذیرش این امر و تن دادن به آن برای کسانی که نفس خود را تزکیه نکرده اند، سخت است، زیرا هم باید از دلبستگی های اعتقادی خود دست بردارند و هم خواسته های نفس را کنترل کرده، تحت تربیت قرار دهند؛ از این روست که طغیان پیشه کرده، آیت روشن خدا را انکار می کنند.
این سوره مبارکه، ابتدا با ذکر یازده قسم، مخاطب را آماده می سازد که تمامی این قسمها با توجه به عظمت مقسم علیه و جنبه ای که در آن لحاظ شده، با تأکید بر سخن اصلی در ارتباط هستند.
پس از ذکر این قسمها، در دو جمله تفهیم می کند که فلاح و رستگاری در گرو تزکیه نفس، و ناکامی و خسارت، محصول آلوده سازی آن است.
بعد از تأکید بر این سخن مهم، عاقبت قوم ثمود را بیان می کند؛ همانان که همچون مخاطبان سوره با نشانه روشن خدای متعالی مواجه بودند، ولی تحت تأثیر طغیان نفس، بدبختی و هلاکت و خسران را برای خود رقم زدند و عذاب سخت الهی را به جان خریدند.
تهدید نسبت به طغیانگری برخاسته از دسّ نفس(دفن آینه الهی نفس زیر غبار گناه)
اگر انسان گرفتار دسّ نفس شود، خسارت می بیند و ناکام می ماند؛ مانند قوم ثمود که دسّ نفس، آنان را به طغیان کشید و حق آشکار الهی را تکذیب کردند و نابود شدند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضای سخن و جهت هدایتی سیاق نخست -
مسعود ورزيده
1) فضای سخن: فجور و تقوی، به نفس انسان، الهام شده است. پاک داشتن این آینه الهی، راه رستگاری و پنهان کردن آن، زیر غبار غفلت و گناه، بیراهه شقاوت است. آدمی، از این معنی، سخت غافل است. بجا بودن تأکیدات فراوان ابتدای سیاق، دلیل استفاده این فضاست.
جهت هدایتی: آیات اول تا هشتم حاوی یازده قسم پیاپی است که به منظور تأکید بر محتوای جواب قسم ذکر شده است. بدین ترتیب، جهـت هدایـتـی این سیاق، از دو آیه نه و ده استـفاده می شود: «رستگاری، عاقبت تزکیه نفس، و خسران و ناکامی، عاقبت دسّ نفس: نفس، آینه الهیِ تشخیص تقوا از فجور است. هرکس این آینه را پاک داشت، تقوا را از فجور بازشناخت و به رستگاری رسید و هرکس این آینه را زیر غبار گناه دفن کرد، از آن بهره ای نبرد و خسارت دید».
فضای سخن و جهت هدایتی سیاق دوم
فضای سخن: تکذیب، طغیانگری و مقابله با آیات الهی و پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله)، فضای این سیاق است که از بجایی آیات این سیاق، قابل استفاده است.
جهت هدایتی: این سیاق دارای سه مطلب است: آیه ۱۱، ۱۲ – ۱۳ و ۱۴- ۱۵٫
أ. مطلب نخست: تکذیب پیام الهی توسط قوم ثمود بر اثر طغیان و سرکشی.
ب. مطلب دوم: شرح ماجرای تکذیب قوم ثمود.
ج. مطلب سوم: عقاب سخت الهی برای مکذبان طغیانگر ثمود.
مطلب دوم، شرح تکذیب مطرح شده در مطلب اول است و با عباراتی مانند «رسول الله» و «ناقة الله» حیثیت مقابله با حق آشکار الهی را در این تکذیب برجسته می کند و مطلب سوم، بیان عقاب تکذیب و طغیان بیان شده در مطالب قبل است؛ بنابراین جهت هدایتی کلام، از برآیند مطلب اول و سوم و با توجه به حیثیت مستفاد از مطلب دوم اسـتفاده می شود: «تکذیب سرکشانه قوم ثمود و عقاب سخت الهی: قوم ثمود براثر طغیان، حق آشکار الهی را تکذیب کرد و گرفتار عذاب سخت الهی شد».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) فضای سخن: با توجه به رابطه سیاق دوم با آیه دهم از سیاق نخست، می توان نتیجه گرفت که فضای سوره، تکذیب، طغیانگری و مقابله با آیات الهی و پیامبر ظاهری است که ریشه آن، دسّ نفس یا همان دفن پیامبر باطنی در زیر غبار متراکم گناهان اعتقادی و رفتاری است.
جهت هدایتی: در سیاق نخست بر دو جنبه تأکید شده است: رستگاری نفس در گرو تزکیه آن، ناکامی و خسران نفس بر اثر دسّ نفس. نسبت این دو جنبه در سیاق نخست مساوی است، اما سیاق دوم سوره در مقام ارائه مصداق، جنبه دوم را ادامه داده، در بیانی که به لحن انذاری ختم می شود، از عاقبت دسّ نفس هشدار میدهد.
بر این اساس، جهت هدایتی سوره چنین خواهد بود: «تهدید نسبت به طغیانگری برخاسته از دسّ نفس (دفن آینه الهی نفس زیر غبار گناه)؛ اگر انسان گرفتار دسّ نفس شود، خسارت می بیند و ناکام می ماند؛ مانند قوم ثمود که دسّ نفس، آنان را به طغیان کشید و حق آشکار الهی را تکذیب کردند و نابود شدند».
[۱]. این مرد که «قدار بن سالف» نام داشت، با انتخاب قوم خود برای پی کردن ناقه، برخاسته بود؛ چنانکه ضمایر جمع در آیات بعدی از این واقعیت خبر میدهد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص سیاقهای سوره -
مسعود ورزيده
1) این سوره دارای دو سیاق است: آیه ۱ – ۱۰ و آیه ۱۱ – ۱۵٫
وجه گسست سیاق دوم از سیاق نخست: فقدان اتصال ادبی و آغاز سیر جدید مفهومی (داستان قوم ثمود) در آیه یازدهم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بررسی آیات -
مسعود ورزيده
1) وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا (١)سوگند به خورشید و روشنایی خورشید.
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا (٢)سوگند به ماه آنگاه که از پی خورشید رود.
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاهَا (٣)سوگند به روز آنگاه که روشن کند زمین را.
(درست است که زمین در کلام ذکر نشده، ولی مشخص است که روز زمین راروشن میکند.)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا (۴)سوگند به شب آنگاه که بپوشاند زمین را.
وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا (۵)سوگند به آسمان و آن کس که آن را بنا کرد.
وَالأرْضِ وَمَا طَحَاهَا (۶)سوگند به زمین و آن کس که آن را گستراند.
تا این جا یک سری سوگند را یاد کرد که باهم در تناسب هستند. یعنی خورشید و ماه و روز و شب و آسمان و زمین که باهم یک نظام واره هستند.
خورشید با روز متناسب است و ماه با شب. خورشید و ماه در آسمان واقع هستند و اثر خورشید در زمین نمایان است.که باهم یک منظومه را ایجاد میکنند.
در قبال اینها به نفس آدمی سوگند یاد میکند:
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا (٧)سوگند به نفس وکسی که آن را اعتدال بخشید.
در قبال سوگند به مظاهر طبیعت به نفس آدمی سوگند یاد میکند و بحث را روی اعتدال متمرکز میکند.
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا (٨)پس به او الهام کرد فجورش را و تقوایش را.
با توجه به «سواها»، «فجورها» و «تقواها» را باید به این صورت معنا کرد که خدا میفرماید که من تو را معتدل آفریدم و عوامل خروج از این اعتدال و حفظ آن را هم به تو دادم. و به تو الهام کردم عوامل خروج از این اعتدال را(فجور) و عوامل حفظ این اعتدال را(تقوی).
قرآن «تقوی» و «فجور» را از منظرهای مختلف تعریف میکند، یعنی ممکن است که «تقوی» و «فجور» مصداقهای مختلفی داشته باشند، ولی منظر تعریف «تقوی» و «فجور» متفاوت است.
«تقوی» یک بار معنای حریم خدا را نگه داشتن، یک بار به معنای خود را از آتش نگه داشتن و یک بار قوی یعنی خود را در اعتدال نگه داشتن است. ممکن است که مصداق همۀ اینها یک چیز باشد ولی منظر متفاوت است. پس خدا میفرماید سوگند به «نفس» و کسی که آن را معتدل آفرید و به او عوامل خروج از این اعتدال و حفظ آن را الهام کرد.
حالا باید دید که این سوگند به مظاهر طبیعت با سوگند آخر، چرا در کنار هم آمدهاند؟
با توجه به این که جواب سوگند به بخش دوم سوگندها مربوط است. سوگندهای دستۀ اول نظام معتدل جهان هستی است: «شمس» روشناییش را میدهد و ماه پشت سرش میآید، به تعبیر سورۀ مبارکۀ یس: « لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا اللیل سابقٌ بالنهار و کلٌّ فی فلکٍ یسبحون» همه چیز در مدار خودش با نظام خاصی در گردش هست.
خدا در سورۀ مبارکۀ شمس میفرماید که اعتدال خورشید و ماه و آسمان و زمین و روز و شب را نگاه کن که همه را خدای متعالی در جای خود خلق کرده و اعتدال آنها را هم به آنها داده و آنها آن را حفظ میکنند. ولی با این تفاوت که آنها در این انجام وظیفه مختار نیستند.
خدا همان طور که نظام هستی را معتدل آفریده نفس انسان را هم معتدل آفریده است و به این نفس هم عوامل خروج از این اعتدال را و نیز عوامل حفظ این اعتدال را الهام کرده است، اما در مورد انسان، اختیار مطرح هست. خدا همۀ اینها را سوگند یاد کرده تا به این قضیه برسد که: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا (٩)وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا (١٠)هر کس که این نفس را تزکیه کرد، رستگار شد و هر کس که این نفس را دفن کرد، ضرر کرد و خسران دید.
عملکرد نفس ملهم:
این نفس یک نفس معتدل ملهم است، یعنی خود این نفس میداند که چگونه باید زندگی کند که این اعتدال حفظ شود، و اگر چگونه زندگی کند این اعتدال از بین میرود، و اگر دفن نشود، راه و چاه را نشان میدهد و اگر دفن شود، راه و چاه را نشان نمیدهد. به عبارتی سوره میخواهد این را بفرماید که نفس آدمی یک نفس خنثی نیست، بلکه دارای عکس العمل است.
بیان مثالی برای روشن شدن مسئله
به عنوان مثال یک ظرف خالی را در نظر بگیرید، اگر شما در این ظرف آب بریزید یا سمّ یا چیز دیگری برای آن ظرف فرقی نمیکند و آن را حفظ میکند و از این طرف معدۀ انسان هم یک ظرف است، ولی بی تفاوت نیست و اگر عسل یا آب در آن بریزید آن را جذب میکند. ولی اگر سمّ در آن بریزید آن را برمیگرداند و نگه نمیدارد.
یا یک کپسول آهنی برایش فرقی نمیکند که داخل آن را با چه گازی پر کنند؟ ولی شش انسان هم که مانند یک کپسول هست اگر به آن اکسیژن برسد، خوب عمل میکند، ولی اگر یک گاز سمّی به آن وارد شود آن را پس میزند و به سرفه میافتد. چون به او الهام شده که چه چیز آنها را در اعتدال نگه میدارد و چه چیز آنها را از اعتدال خارج میکند.
روح و نفس انسان هم همین طور است. نفس انسانی هم یک نفس خنثی نیست، که در مقابل ظلم و عدل یکسان باشد، در مقابل توحید و شرک یکسان باشد، در مقابل دروغ و راستی، عفت و بی عفتی، خیانت و امانت یکسان باشد. نه! یکسان نیست و میداند که اگر دروغ بگوید از اعتدال خارج میشود و آن را پس میزند.
حالا با توجه به مثال معده، اگر به عکس العمل معده توجه نکنی و باز هم همان غذای مسموم را که در بار اول برگردانده بود را، به او با قدرت مسمومیت ضعیف به او بدهی و مقدار سمّ را در غذا کم کم بالا ببری، این معده به این سم عادت میکند، و به آن عکس العمل نشان نمیدهد.
و شش هم همین طوراست. نفس آدمی هم همین طور است که اگر آن را ذرّه ذرّه به کارهای ناروا و نادرست عادت دادی، بعد از مدتی به اعمال زشت و ناپسند عکس العمل نشان نمیدهد، و نسبت به آنها ساکت میشود.
باز در آن مثال معده، اگر شما مدتی این معده را پاکسازی کردی و غذای مسموم را به او ندادی، باز بعد از مدتی بخواهی همان غذا را به او بدهی عکس العمل نشان خواهد داد و آن را پس خواهد زد، چون آن خاصیت ملهم بودنش از بین نرفته بود و فقط مخفی شده بود.
نفس آدمی هم همین طور است که اگر بعد از مدتی که به بدی عادت کرده بود، پاک و تزکیه شود، باز هم نسبت به بدی عکس العمل نشان خواهد داد. چون خاصیت ملهم بودنش نمیمیرد و از بین نمیرود و فقط دفن میشود.
نفس پاک به رستگاری میرساند
کسی به فلاح میرسد که این نفس را پاک نگه دارد، و یا اگر آلوده شده آن را پاک کند. نگذارد که جهالت بر روی جهالت و گناه روی گناه جمع شود و این نفس را دفن کنند. چون که این نفس یک سرمایه هست و دین روی همین سرمایه کار میکند. و اگر آن را دفن کرد دین نمیتواند برای او کاری کند «أقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها» در درجۀ اول باید این اعتدال را نگه داشت تا دین بتواند تو را هدایت کند. «هدی للمتقین» باید آن تقوای اولیه را حفظ کرد، تا هدایت دین شامل انسان شود. و انسان نباید با عملش کاری بکند تا این خاصیت ملهم بودن دفن شود.
رستگاری و فلاح عاقبت تزکیۀ نفس است و خسران هم عاقبت دسّ نفس است، نفس آیینهی الهیِ تشخیص تقوی از فجور را دارد هر کس این آیینه را پاک داشت تقوی را از فجور تشخیص خواهد داد و هر کس این آیینه را زیر غبار گناه دفن کرد از آن بهرهای نبرد و خسارت دید.
در سیاق دوم قوم ثمود را مطرح میکند:
کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا (١١)إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا (١٢)فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا (١٣)فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا (١۴)وَلا یَخَافُ عُقْبَاهَا (١۵)
قوم ثمود، همه ناقه را کشتند
ثمود بر اثر طغیانش تکذیب کرد، هنگامی که شقیترین قوم ثمود منبعث شد. بعد تفصیل میدهد که پیامبرشان به آنها گفت که این ناقۀ خدا را مواظب باشید و آب خورد او را مواظب باشید.
در اینجا میرساند که قوم ثمود پیامبر خدا را تکذیب کردند «کذب ثمود فی قوله رسول الله را». و «انبعث اشقیها» ولی «فعقروها»! شقیترین این کار را انجام داد ولی همه این کار را انجام دادند! یعنی کار یک نفر به یک قوم اسناد داده شد. چرا که این یک نفر منبعث از یک قوم است، اگر کسی برآیند یک جمع باشد هر کاری میکند همه در آن کار شریکند.
«فدمدم.» پروردگارشان به سبب گناهشان آنها را زیرورو کرد و با خاک یکسان کرد.
در این سوره کلمۀ «سواها» دو بار ذکر شده که اولی به معنای اعتدال در نفس بود و دومی به معنای یکسان کردن شهر قوم ثمود با خاک است. و خدا از عاقبت آن هم خوفی ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تعریف سیاق: -
مسعود ورزيده
1) مجموعۀ آیاتی است که از نظر مفهومی به یکدیگر متصلند و جهت هدایتی واحدی را بالاستقلال تأمین میکنند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بررسی آیه ۱ – ۱۰ -
مسعود ورزيده
1) وَ الشَّمْسِ وَ ضحَُئهَا(۱)وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَئهَا(۲)وَ النهََّارِ إِذَا جَلَّئهَا(۳)
وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشَئهَا(۴)وَ السَّمَاءِ وَ مَا بَنَئهَا(۵)وَ الْأَرْضِ وَ مَا طحََئهَا(۶)
وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّئهَا(۷)فَأَلهَْمَهَا فجُُورَهَا وَ تَقْوَئهَا(۸)قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّئهَا(۹)
وَ قَدْ خَابَ مَن دَسَّئهَا(۱۰)
نفس انسان به عنوان نمونه ای کوچک از جهان هستی، توسط آفریدگار حکیم خود سامان داده شده است. سامان و اعتدال نفس انسان، منشأ تشخیص بدی و گنهکاری و همچنین خوبی و تقوا پیشگی است. این نفس ملهم، بستر رشد و تعالی انسان است، ولی ضامن رستگاری او نیست.
آفریدگار خورشید و ماه، روز و شب، آسمان و زمین، همو که نفس انسان را آفرید و سامان داد، به تمامی آنها و به خود که پدید آورنده آنهاسـت سوگـند یاد می کند که سعادت و کمال آدمی در گرو تزکیه و پاک سازی نفس به وسیله تقواست و ناکامی و بازماندن از کمال و رستگاری، محصول دسّ نفس، یعنی دفن کردن آینه ملهم الهی با گناه پیشگی است.
رستگاری، عاقبت تزکیه نفس و خسران و ناکامی، عاقبت دسّ نفس
نفس، آینه الهی تشخیص تقوا از فجور است. هر کس این آینه را پاک داشت، تقوا را از فجور بازشناخت و به رستگاری رسید و هر کس این آینه را زیر غبار گناه دفن کرد، از آن بهره ای نبرد و خسارت دید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ارتباط سوگندهاى قرآن با نتیجه آن -
مسعود ورزيده
1) چه رابطهاى میان این سوگندهاى یازدهگانه و بسیار مهم با حقیقتى که به خاطر آن سوگند یاد شده وجود دارد ؟ به نظر مىرسد که هدف بیان این حقیقت از سوى خداوند بزرگ است که من تمام وسائل مادى و معنوى را براى سعادت و خوشبختى شما انسانها فراهم ساختهام ، از یکسو با نور آفتاب و ماه صحنه زندگى شما را روشن و پر بار نموده و نظام روز و شب حرکت و سکون شما را تنظیم کرده ، و زمین را براى زندگى شما از هر جهت آماده ساختهام .
از سوى دیگر روح شما را با تمام استعدادهاى لازم آفریدهام ، وجدان بیدار به شما داده ، و حسن و قبح امور را به شما الهام کردهام ، بنابر این هیچ کمبودى براى پیمودن راه سعادت ندارید ، با این حال چگونه نفس خویش را تزکیه نمىکنید ؟ و تسلیم دسیسههاى شیطانى مىشوید ؟
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : هدف بیان این حقیقت از سوى خداوند بزرگ است که من تمام وسائل مادى و معنوى را براى سعادت و خوشبختى شما انسانها فراهم ساختهام
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : تزکیه- خودسازی |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● -نقش خورشید در عالم حیات -
مسعود ورزيده
1) در باره خورشید که مرکز منظومه شمسى ، و رهبر و سالار کواکب آن است دو بحث وجود دارد : یکى بحث از عظمت آن که قبلا از آن سخن گفتهایم و دیگر بحث در برکات و آثار آن است که به طور خلاصه مىتوان چنین گفت:
1 -زندگى بشر و تمام موجودات زنده دیگر در درجه اول نیاز به حرارت و نور دارد ، و این دو امر حیاتى به وسیله این کره عظیم آتشین به طور کاملا متعادلى تامین مىشود.
2 -تمام مواد غذائى به وسیله نور آفتاب تامین مىشود ، حتى موجوداتى که در اعماق دریاها زندگى مىکنند ، از گیاهانى استفاده مىکنند که در سطح اقیانوسها در پرتو نور آفتاب ، و در لابلاى امواج آب ، پرورش مىیابد و تهنشین مىکند ، و یا اگر موجودات زنده از یکدیگر تغذیه مىکنند باز غذاى گروهى از آنان از گیاهان و نباتات است که بدون نور خورشید پرورش نمىیابند .
3 -تمام رنگها ، زیبائیها ، و جلوههائى که در جهان طبیعت مىبینیم به نوعى با تابش آفتاب ارتباط دارد ، و این معنى در علوم مختلف مخصوصا فیزیک ثابت شده است.
4 -بارانهاى حیاتبخش از ابرها فرو مىریزند ، و ابرها همان بخاراتى هستند که از تابش خورشید بر صفحه اقیانوسها به وجود مىآیند ، بنابر این تمام منابع آب که از باران تغذیه مىشوند ، اعم از نهرها ، چشمهها ، قناتها و چاههاى عمیق از برکات نور آفتاب است .
5 -بادها که وظیفه تعدیل هوا و جابجا کردن ابرها ، و تلقیح نباتات ، و منتقل ساختن گرما و سرما از مناطق گرم به سرد ، و از مناطق سرد به گرم ، را بر عهده دارند ، بر اثر تابش نور آفتاب و تغییر درجه حرارت مناطق مختلف روى زمین به وجود مىآیند ، و به این ترتیب آنها نیز از آفتاب مایه مىگیرند.
6 -مواد و منابع انرژىزا ، اعم از آبشارها ، سدهاى عظیمى که در مناطق کوهستانى ایجاد مىکنند ، منابع نفت ، و معادن ذغال سنگ ، همه آنها به نوعى
با آفتاب گره مىخورند که اگر او نبود هیچیک از این منابع وجود نداشت ، تمام حرکتها در صفحه زمین مبدل به سکون مىشد!.
7 -بقاء نظام منظومه شمسى به خاطر تعادل جاذبه و دافعهاى است که میان کره آفتاب از یکسو ، و سیاراتى که دور آن مىگردند از سوى دیگر ، وجود دارد ، و به این ترتیب خورشید نقش بسیار مؤثرى در نگهدارى این سیارات در مدارات خود دارد.
از مجموع این سخن استفاده مىکنیم که اگر خداوند نخستین سوگند را از خورشید شروع کرده چه دلیلى داشته است ؟ ! همچنین ماه و روشنائى روز و تاریکى شب و کره زمین هر کدام نقش مهمى در زندگى انسان و غیر انسان دارند ، و به همین دلیل سوگند به آنها یاد شده است و فراتر از همه اینها روح و جسم انسان که از همه اسرارآمیزتر و شگفتانگیزتر است .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : زندگى بشر و تمام موجودات زنده دیگر در درجه اول نیاز به حرارت و نور دارد
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : جهان- عالَم |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکات -
سجاد ذوالنون
1) 1- سوگند به خورشید و ماه و شب و روز و زمین و آسمان و روح انسان که سعادت انسان در گرو رشد معنوى است نه زندگى مادّى. «والشمس... قد افلح من زکّاها»
2- اگر نفس را رها کنیم، انسان را به سقوط مىکشاند. لذا نفس را باید کنترل کرد. «زکّاها»
3- تزکیه و خودسازى، محروم کردن نیست، رشد دادن است.«زکّاها»
4- هر کس نفس خود را در لابلاى عادات و رسوم و پندارها مخفى کند و غافلانه دنبال تأمین خواستههاى نفسانى رود، محرومیّت بزرگى خواهد داشت. «قد خاب من دساها»
5 - طغیان و گناه، مقدّمه کفر و تکذیب است. «کذّبت ثمود بطغواها» («تقوا» یعنى پاکى و «طغوى» یعنى طغیان در گناه)
6- در شیوه تبلیغ، بعد از بیان اصول کلّى، نمونههایى نقل کنید. «قد خاب... کذّبت ثمود»
7- شکستن قداستها نشانه شقاوت است و هر چه قداست بیشتر باشد، شکستن آن قساوت بیشترى مىخواهد. «اشقى»
8 - اگر انسان به فکر تزکیه نباشد، در ابتدا پیروى از نفس را مخفیانه انجام مىدهد «دسّاها» و سپس علنى. «اذ انبعث اشقاها»
9- در انجام کار بد، آن کس که شقىتر است زودتر تحریک مىپذیرد. «انبعث اشقاها»(118)
10- هر چه به خدا منسوب باشد، مقدّس است و باید مورد احترام قرار گیرد و اهانت به آن، کیفر الهى را به دنبال دارد. «ناقة اللّه، فعقروها، فدمدم»
11- زدودن علفهاى هرز کافى نیست، بارور کردن هم لازم است. («زکّاها» به معناى رشد است.)
12- به کامیابىهاى زودگذر نفس مغرور نشوید که عاقبتش محرومیّت است. «و قد خاب» (کلمه «خاب» یعنى محروم شد و به آنچه مىخواست نرسید.)
13- هر کس به گناه دیگرى راضى باشد شریک جرم است. شتر را یک نفر کشت ولى قرآن مىفرماید: جمعى آن را کشتند. «فعقروها»
14- خداوند بر هر چیز مسلط است و از نابود کردن ستمگران هیچ پروائى ندارد. «ولا یخاف عقباها»
15- رضایت و تشویق و تحریک به گناه نیز گناه است. «انبعث اشقاها... بذنبهم»
16- کیفرهاى الهى جلوهاى از ربوبیّت اوست. (مربّى باید موانع تربیت را برطرف سازد.) «فدمدم علیهم ربّهم»
17- قهر الهى در دنیا نیز سخت است. «فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم فسوّاها»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خیر و شر |
گوینده : سجاد ذوالنون |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت تلاوت سوره. شمس و خلاصه مطالب -
داريوش بيضايي
1) سوره الشمس در مکه نازل شده و شامل شانزده آیه و پنجاه و چهار کلمه و دویست و چهل و هفت حرف میباشد.
در خواص و ثواب تلاوت این سوره ابن بابویه عز حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره والشمس و سوره اللیل و اضحی و الم نشرح را در روز و یا شب قرائت کندچیزی نیست مگر آنکه شهادت بدهد برای او در روز قیامت حتی مو و بشره و گوشت و خون او شهادت بدهند و پروردگار باو میفرماید من شهادت شما را قبول کردم و این بنده را بسوی بهشت ببرید.
در خواص القرآن از پیغمبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: هر که این سوره را قرائت کند مانند آنستکه صدقه داده بر کسی که آفتاب و ماه بر او می تاید و هر کس توفیقش کم شده باشد این سوره را قرائت کند خداوند باو توفیق عطا فرماید و قرائت این سوره حافظه را زیاد میکند و نزد مردم مقبول القول و با عظمت گردد و از حضرت صادق روایت کرده فرمود: هر کس روزی او کم شده یا کم توفیق است و یا خسران و زیان میبیند و حسرت و اندوه میخورد بر قرائت این سوره مداومت کند, خداوند روزی و توفیق زیادی باو مرحمت فرماید و رفع زیان و حسرت او را بنماید.
در تهذیب از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره والشمس را قرائت کند و در خاتمه صدق الله و رسوله بگوید خداوند باو اجر جمیل عطا فرماید.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : سوره والشمس مشتمل است بر آنکه هر کس تزکیه نفس کرد و تقوا و پرهیزکاری پیشه خود ساخت از عذاب دوزخ نجات یابد و رستگار شود و آنکه اگر فسق و فجور را پیشه خود قرار داد و از عاقبت خود غافل بود و از کیفر پروردگار نترسید مانند طایفه ثمود بعذاب خداوند گرفتار خواهد شد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره شمس |
گوینده : بیضایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.