و ( به یاد آر ) هنگامی که ابراهیم به پدر خود آزر ( که پدر خوانده ، یا پدر زن ، یا عمو و یا معلم او بود ) گفت: آیا بت هایی را به عنوان معبودهایی ( برای خود ) اتخاذ می کنی؟! حقّا که من تو و قوم تو را در گمراهیی آشکار می بینم. [ نظرات / امتیازها ]

( به خاطر بیاورید ) هنگامی را که ابراهیم به پدرش [ عمویش ] «آزر» گفت: «آیا بتهایی را معبودان خود انتخاب می کنی؟! من ، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می بینم.» [ نظرات / امتیازها ]

و به یاد آور وقتی را که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت هایی را خدایان خود می گیری؟ من ترا و قوم ترا در گمراهی آشکار می بینم . [ نظرات / امتیازها ]

و ( یاد کن ) وقتی که ابراهیم به پدرش آزر ( عمو و مربیش بود ) گفت: آیا بتها را به خدایی اختیار کرده ای؟! من تو و پیروانت را در گمراهی آشکار می بینم. [ نظرات / امتیازها ]

و [ یاد کن ] هنگامی را که ابراهیم به پدر خود «آزر» گفت: «آیا بتان را خدایان [ خود ] می گیری؟ من همانا تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می بینم.» [ نظرات / امتیازها ]

و یاد کن هنگامی را که ابراهیم به پدرش آزر گفت : آیا بت هایی ] ناتوان [ را خدایان خود می گیری و به پرستش آنها می پردازی ؟ بی گمان ، من تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می بینم . [ نظرات / امتیازها ]

و [ یاد کنید ] هنگامی را که ابراهیم به پدرش آزر [ شخصی که بنابر روایات اهل بیت ، پدر خوانده یا عمویش بود ] گفت: آیا بت هایی را به عنوان معبود خود انتخاب می کنی؟ قطعاً من تو را و قومت را در گمراهی آشکار می بینم. [ نظرات / امتیازها ]

و (ای نبی مکرم ، به مردم ) یاد آوری کن ، هنگامی را که (حضدت) ابراهیم ، به ( مربی یا پدرش) آزر گفت: آیا بت ها را خدایان ، برمی گزینی؟ من ( به این دلیل) تو و گروهت را در گمراهی آشکار میبینم. [ نظرات / امتیازها ]

(Rappelle le moment) où Abraham dit à Azar, son père: ‹Prends-tu des idoles comme divinités? Je Te vois, Toi et Ton peuple, dans un égarement évident!› [ نظرات / امتیازها ]

احسن الحدیث:
چون ابراهیم به پدر خود آزر گفت: آیا بتان را معبودها مى‏گیرى، من تو را و قومت را در ضلالى آشکار مى‏بینم. [ نظرات / امتیازها ]

ارفع:
به یاد آور زمانى که ابراهیم به پدر خود آزر گفت: آیا این بتها را خدا قرار داده‏اى؟! من تو و هم کیشان تو را در گمراهى آشکارى مى‏بینم. [ نظرات / امتیازها ]

ترجمه جوامع الجامع:
و (بیاد آور) هنگامى را که ابراهیم به مربّیش (عمویش) آزر گفت: آیا بتها را خدا مى‏گیرى؟ من تو و قومت را در گمراهى آشکار مى‏بینم. [ نظرات / امتیازها ]

خسروی:
و بیاد آنان بیاور زمانى را که إبراهیم علیه السّلام بپدرش آزر گفت آیا تو بتها را خدایان میشمارى؟ (چنین مباش زیرا) من تو و قومت را در گمراهى آشکارى و در راه خارج از جادّه ثواب مینگرم (چه گمراهى بالاتر از اینکه شما بتى را که از سنگ یا چوب یا معدنى بدستهاى خود میسازید و آن را بت قرار داده و میپرستید و مقدّس میشمارید گمراهى واضح همین است). [ نظرات / امتیازها ]

خواجوی:
و بیاد آر هنگامیکه ابراهیم بپدر خویش آزر گفت: آیا بتان را بخدایى مى‏گیرى؟ من، تو و قومت را در گمراهى‏اى آشکار مى‏بینم. [ نظرات / امتیازها ]

و ابراهیم پدرش آزر را گفت: آیا بتان را به خدایى مى‌گیرى؟ تو و قومت را به آشکارا در گمراهى مى‌بینم. [ نظرات / امتیازها ]

و آن گاه که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتان را به خدایى مى گیرى؟ حقیقت این است که من، تو و قومت را در گمراهى آشکار مى بینم. [ نظرات / امتیازها ]

به یاد آر وقتی نبی خلیل
به آزر چنین گفت با صد دلیل
چرا این بتان را کنی اختیار
به جای پرستیدن کردگار
تو و پیروان ترا هر که هست
ببینم به گمراهی دوردست [ نظرات / امتیازها ]

و [یاد کن ]وقتى را که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت هایى را معبود خود مى گیرى؟! همانا من تو و قومت را در گمراهى آشکارى مى بینم. [ نظرات / امتیازها ]

و هنگامی که گفت ابراهیم به پدر خود آزر آیا می‌گیری بتان را خدایانی همانا می‌بینم تو و قومت را در گمراهی آشکار. [ نظرات / امتیازها ]

ترجمه مجتبوی
و [یاد کن‏] هنگامى که ابراهیم به پدر خود آزر- عمویش که به جاى پدر مربّى او بود- گفت: آیا بتانى را به خدایى مى‏گیرى؟! همانا من تو و گروه تو را در گمراهى آشکار مى‏بینم. [ نظرات / امتیازها ]

74. And when Ibrahim said to his sire, Azar: Do you take idols for gods? Surely I see you and your people in manifest error.
[ نظرات / امتیازها ]

ترجمه فرانسوی :
Traduction 1
(Rappelle le moment) où Abraham dit à 'Azar, son père: "Prends-tu des idoles comme divinités? Je te vois, toi et ton peuple, dans un égarement évident!"

Traduction 2
(Rappelle le moment) où Abraham dit à Azar, son père : "Prends-tu des idoles comme divinités ? Je te vois, toi et ton peuple, dans un égarement évident !"

Traduction 3
(Rappelle le moment) où Abraham dit à Azar, son père : «Prends-tu des idoles comme divinités ? Je te vois, toi et ton peuple, dans un égarement évident ! »

Traduction 4
[Rappelle le moment] où Abraham dit à Azar, son père: «Prends-tu des idoles comme divinités? Je te vois, toi et ton peuple, dans un égarement évident!» [ نظرات / امتیازها ]

ترجمه آلمانی :
Und (damals) als Abraham zu seinem Vater Azar sagte:,Nimmst du dir (denn) Gِtzen zu Gِttern? Wie ich sehe, befindest du dich mit deinen Leuten offensichtlich im Irrtum.`
[ نظرات / امتیازها ]

و (یاد کن) آن هنگام که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتان را خدایان مى‏گیرى؟ بى شک تو و قومت را در گمراهى آشکار مى‏بینم. [ نظرات / امتیازها ]

و هنگامی که ابراهیم به پدر خو آزر گفت :آیا بت ها را به عنوان معبود خود می گیری؟! من تو و قومت را در گمراهی آشکار می بینم . [ نظرات / امتیازها ]

و چنین بود که ابراهیم به پدرش آزر گفت آیا بتان را به خدایى مى‏گیرى؟ من تو و قومت را در گمراهى آشکار مى‏بینم‏ [ نظرات / امتیازها ]

(and remember) when abraham said to his father azar: 'will you take idols for gods, surely i see you and your people are in clear error. [ نظرات / امتیازها ]

و هنگامی که گفت ابراهیم به پدر خود آزر آیا می‌گیری بتان را خدایانی همانا می‌بینم تو و قومت را در گمراهی آشکار [ نظرات / امتیازها ]

و (به خاطر آور) هنگامی که ابراهیم(ع) به آزر پدر خود گفت: آیا بتها را خدای خود خوانده ای. من تو و قوم تو را در گمراهی اشکاری می بینم. [ نظرات / امتیازها ]

و (به خاطر آور) هنگامی که ابراهیم(ع) به آزر پدر خود گفت: آیا بتها را خدای خود خوانده ای. من تو و قوم تو را در گمراهی اشکاری می بینم. [ نظرات / امتیازها ]

و ابراهیم را یاد کن که به پدرش آزر گفت: آیا بت‌ها را به خدایی گرفته‌ای و آنها را عبادت می‌کنی؟ من تو و قومت را در گمراهی آشکاری می‌بینم. [ نظرات / امتیازها ]