● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر اثنا عشری
18) کَلاّ إِنَّ کِتابَ الأَبرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ (18)
کَلّا: (منع است از تکذیب).
نکته- کلّا اوّل را معقب ساخت به وعید فجّار و دوّم را به وعد ابرار تا اشعار باشد به آنکه تطفیف از قسم فجور و ایفاء از نوع برّ است یعنی حقا إِنَّ کِتابَ الأَبرارِ: به درستی که آنچه نوشته میشود از اعمال نیکوکاران یا نوشتن اعمال ایشان، لَفِی عِلِّیِّینَ: هر آینه در علّیّین است، و آن دیوان خیر که مدوّن شده در آن آنچه ملائکه و صلحای ثقلین به جا آورده.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
20) کِتابٌ مَرقُومٌ (20)
کِتابٌ مَرقُومٌ: کتابی است مسطور که مبیّن و روشن است حروف کتابت آن. یا موسوم است به علامتی که هر که مشاهده کند، داند که در آن همه خیر است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
21) یَشهَدُهُ المُقَرَّبُونَ (21)
یَشهَدُهُ المُقَرَّبُونَ: حاضر شوند بدان کتاب ملائکه که مقرّب درگاه کبریااند و حفظ آن کنند و آن را به درجه بلند و مرتبه ارجمند رسانند. یا گواهی دهند بر آنچه در آن است در روز قیامت. اصحّ و اظهر آنکه کتاب مرقوم، تفسیر کتاب الابرار است. یعنی نامه اعمال ابرار در جائی است که آن را علّیّین گویند و تو چه دانی علّیّین چه چیز است! یعنی جائی است بلند قدر و با مکانت و رفعت و نامهای است نوشته یا نشانه کرده شده که هر که آنرا بخواند یا ببیند، داند که اصحاب آن نیکوکارانند.
إبن عبّاس گفته: علّیّون لوحی است از زبرجد سبز معلّق در زیر عرش که اعمال ابرار در آن مکتوب است.«1» و براء بن عازب از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که علّیّون در آسمان هفتم در زیر عرش است«2» و نیز از آن حضرت مروی است که ملائکه حفظه چون عمل بنده را بردارند و به استقلال تمام آن را به آسمان برند، در جائی که اراده الهی باشد برسانند، وحی آید: به درستی که شما نگهبان بودید بر اعمال بنده من و من نگهبان بودم بر آنچه در دل او و عمل خود را به اخلاص به جا آورده، در علّیّین جای دهید که من او را آمرزیدم. و چون عمل بنده دیگر بردارند و تزکیه آن کنند و آن را به عالم بالا برند، وحی رسد که شما حافظان اعمال بودید و من نگهبان سرایر دل او بودم و عمل را به اخلاص به جای نیاورده، آن را به ریا و سمعه و غیر آمیخته، آن را به سجین برید.«3»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
23) عَلَی الأَرائِکِ یَنظُرُونَ (23)
عَلَی الأَرائِکِ: بر تختهای مرصّع و حجلههای مزیّن، یَنظُرُونَ: نگاه میکنند و نظر نمایند به چیزهائی که در آن شادمان و فرحناک باشند، از مناظره بهشت و انواع کرامت و رحمت یا از عرش یا از انبیا و اوصیا. یا نظر میکنند به کفار که در جهنم به انواع عذاب گرفتارند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
24) تَعرِفُ فِی وُجُوهِهِم نَضرَةَ النَّعِیمِ (24)
تَعرِفُ فِی وُجُوهِهِم: بشناسی ای نگرنده در رویهای ایشان، نَضرَةَ النَّعِیمِ: تازگی نعمتهای بهشت. یعنی بهجت تنعم و طراوت لذّات و نضارت آنها بر روی ابرار خلق فرماید که هیچ واصفی وصف نتواند کرد و به یک کلمه جامعه وصف فرموده.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
25) یُسقَونَ مِن رَحِیقٍ مَختُومٍ (25)
یُسقَونَ مِن رَحِیقٍ: آشامیده شوند، یعنی بدیشان آشامند از شراب خالص بیغش که سفید و خوشبو باشد، مَختُومٍ: مهر کرده شده اوانی آن که اکواب (تنگهای بیدسته) و اباریق (تنگهای با دسته) است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
26) خِتامُهُ مِسکٌ وَ فِی ذلِکَ فَلیَتَنافَسِ المُتَنافِسُونَ (26)
خِتامُهُ مِسکٌ: مهر او به جای گل، مشک است و مهر به جهت آن کنند که توهّم اهل بهشت نشود که دست کسی بدان رسیده و موجب نفرت آنان شود.
پس ابرار خود مهر آن را بردارند یا ختم آشامیدن آن بر مشک باشد تا شارب بعد از آشامیدن بوی مشک از دهن و لب او آید.
از ابو دردا روایت است که مسک شراب سفید باشد، مانند نقره، و اهل بهشت ختم شرب به آشامیدن آن کنند«1». و مروی است که اگر مردی از اهل دنیا انگشت خود را در آن داخل و بیرون آورد، هیچ ذی روحی نباشد.
در دنیا مگر آنکه طیب آن به مشام او رسد و همه دنیا به آن معطّر گردد«2».
وَ فِی ذلِکَ: و در اینکه شراب یا نعیم بهشتی، فَلیَتَنافَسِ المُتَنافِسُونَ: باید رغبت کنند رغبت کنندگان، یعنی عملی بجای آرند که سبب استحقاق شراب آن گردند. چنانچه در حدیث است: «من صام للّه فی یوم صائف سقاه اللّه علی الظّمأ من الرّحیق المختوم»: هر که در روزهای تابستان روزه دارد، حق سبحانه رفع تشنگی او کند به آب دادن از شراب رحیق مختوم«3». و در وصایای حضرت نبوی به علوی علیهما السّلام فرماید: یا علی هر که ترک مسکر کند بجهت رضای خدا و امتثال امر او، حق تعالی او را از رحیق مختوم سیراب فرماید«4».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
27) وَ مِزاجُهُ مِن تَسنِیمٍ (27)
وَ مِزاجُهُ مِن تَسنِیمٍ: و آمیختگی رحیق از چشمه تسنیم است.
در تبیان از إبن عبّاس مروی است که تسنیم، اسم آبی است که از زیر عرش به بهشت میریزد«1». و آن اشرف اشر به بهشت است. و إبن مهران از إبن عباس پرسید: تسنیم چیست! گفت: آن چیزی است که حق تعالی فرموده: «فَلا تَعلَمُ نَفسٌ ما أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُنٍ» هیچ نفسی نمیداند آنچه پنهان داشته شده برای بهشتیان از چیزی که چشم را روشن سازد«2».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
28) عَیناً یَشرَبُ بِهَا المُقَرَّبُونَ (28)
پس تفسیر تسنیم فرماید:
عَیناً یَشرَبُ بِهَا: در حالتی که تسنیم چشمهای است که میآشامند به آن، المُقَرَّبُونَ: مقرّبان درگاه سبحانی.
بیان- صاحب انوار از إبن عبّاس و إبن مسعود نقل نموده که چون مقرّبان مشغول به ما سوا نشدهاند، یعنی محبّت حق را به محبّت غیره نیامیختهاند، شراب ایشان خالص محض باشد و آنها که محبّت آنها آمیخته باشد، شراب ایشان ممزوج باشد«3».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر خسروی
18) 18- حقّا که نوشته اعمال نیکوکاران در علیّین است (یعنی در مراتب عالیه محفوفه بجلالت و یا در آسمان هفتم که ارواح مؤمنان در آنست و یا در سدرة المنتهی که انتهای هر چیزی بامر خدا آنجاست و یا در بهشت یا در آسمان هفتم زیر عرش میباشد).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
19) 19- و ندانی تو که علیون چیست! (یعنی تفصیل تفضیل آن بدانستن ممکن نیست و جز بمشاهده مقدور نمیباشد).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
20) 20- کتاب و نوشته ایست که تمام طاعات و آنچه مایه روشنی چشم و سروردل آنها در آن نوشته و ثبت است (بخلاف کتاب بزهکاران).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
21) ملائکه مقرّبی که در علیّین هستند گواه اینکه کتاباند و در نزد آن حاضرند- یا چون اینکه کتاب بعلیّین بالا میرود و آنانکه مقرّب و نزدیک بکرامت خدا هستند و در اجلّ مراتبند آنرا مینگرند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
23) 23- بر اریکهها یعنی تختها تکیه زده نظر میکنند (بآنچه خداوند از نعمای خود بآنها عطا فرموده و کرامتی که نصیب آنها داشته و یا بدشمنان خود مینگرند که چگونه در عذاب الهی معذّبند).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
24) 24- (چون آنها را ببینی) میشناسی که آنها اهل نعمت و بهشتیاند بواسطه نور و سفیدی و بهجتی که در چهرههای آنها هویداست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
25) 25- بآنها میآشامند از شراب صاف خالص خالی از هر غل و غشی که در ظرفهای سر بمهر است (دست کسی بآن نخورد تا ابرار مهر آنرا بردارند).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
26) 26- چون نوشنده لب از آن بردارد آخر جرعه آن طعم و بوی مشک میدهد یا مهر سر کوزههای شراب از مشک است (بخلاف شرابهای دنیا که از گل است) و برای چنین (باده مشکفام مشکبوی) بایستی راغبان مبادرت بطاعت خدای تعالی کنند- یا با یکدیگر برای آن منازعه نمایند.
(و در حدیث است که: من صام للّه فی یوم صائف سقاه اللّه علی الظماء من رحیق مختوم- هر کس برای خدا در روز گرم تابستان روزه بدارد خداوند در تشنگی قیامت او را از رحیق مختوم بنوشاند).
(و باز در وصیّت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بأمیر المؤمنین علیه السّلام است که: یا علی من ترک الخمر للّه سقاه اللّه من الرحیق المختوم- یا علی هر کس برای اطاعت امر خدا ترک نوشیدن شراب کند خداوند او را از رحیق مختوم مینوشاند).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
27) 27- و ممزوج با اینکه شراب آب چشمه تسنیم است (که اشرف مشروبات بهشتی است و مسروق گوید صرفا مقرّبین از آن مینوشند و اصحاب یمین ممزوج).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
28) 28- تسنیم چشمه ایست مخصوص مقربین که از آن مینوشند و برای سایر بهشتیان ممزوج میکنند (از إبن مسعود و إبن عباس).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نيره تقي زاده فايند -
تفسیر راهنما
18) - لزوم توجّه به معاد و غفلت نداشتن از قیامت
ألا یظنّ أُولـئک أنّهم مبعوثون ... کلاّإنّ کتـب الفجّار ... کلاّ إنّ کتـب الأبرار
حرف «کلاّ» در این آیه، مفاد «کلاّ» در آیه مربوط به فاجران را تأکید مى کند. مقابله «أبرار» با «فجّار» بیانگر این ارتباط است.
2 - حضور مردم در پیشگاه خداوند در قیامت و حسابرسى اعمال آنان، قطعى و تردیدناپذیر است.
یوم یقوم الناس لربّ العـلمین . کلاّإنّ کتـب الفجّار ... کلاّإنّ کتـب الأبرار
3 - افسانه پنداشتن قرآن و تکذیب قیامت، توجیه ناپذیر است.
قال أسـطیر الأوّلین ... هـذا الذى کنتم به تکذّبون . کلاّ
حرف «کلاّ» ممکن است براى ردع و منع از توهّماتى باشد که در آیات پیشین، کافران گرفتار آن دانسته شده بودند.
4 - کردار نیکوکاران، ثبت و ضبط شده، در نامه عمل آنان باقى خواهد ماند.
کتـب الأبرار
«کتاب الأبرار» صحیفه اى است که در آن اعمال نیکوکاران ثبت شده است.
5 - نامه عمل نیکوکاران، در دیوانى تغییرناپذیر و جایگاهى رفیع، (علّیّین)، بایگانى و حفاظت مى شود.
إنّ کتـب الأبرار لفى علّیّین
«علّیّین» گرچه به لفظ جمع آمده است; ولى به قرینه «کتاب مرقوم» و ضمیر مفرد در «یشهده المقرّبون»، معناى مفرد دارد. لسان العرب از ابو اسحاق نقل کرده است: چون «علّیّین» در لفظ به صورت جمع است، اِعراب جمع دارد. برخى از اهل لغت، آن را جمع «عِلّىّ» و به معناى سلسله مراتب رفیع تا بى نهایت مى دانند. (مقاییس اللغة)
6 - پاداش نیکوکاران، حکم تقدیر شده و تغییرناپذیر خداوند و در مکان هایى ارجمند است.*
إنّ کتـب الأبرار لفى علّیّین
مراد از «کتاب»، ممکن است «مکتوب» (از ماده «کتابت» به معناى قضاء) باشد. در این صورت «کتاب الأبرار»; یعنى، پاداشى که خداوند براى «ابرار» مکتوب و محتوم ساخته است.
7 - توجّه به فرجام ارجمند نیکوکاران، بازدارنده انسان از کم فروشى و بى توجهى به حضور یافتن در نزد خداوند
ویل للمطفّفین ... یوم یقوم الناس لربّ العـلمین ... کلاّ إنّ کتـب الأبرار لفى علّیّین
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
19) - ابزار شناخت دیوان نامه هاى عمل نیکوکاران، در دسترس همگان نیست.
و ما أدریک ما علّیّون
2 - جایگاه نامه هاى عمل نیکوکاران، داراى ویژگى هایى فراتر از حد بیان است.
و ما أدریک ما علّیّون
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
20) دیوان نامه هاى عمل نیکوکاران، نوشته اى خوانا و نشانه دار است.
کتـب مرقوم
«مرقوم»; یعنى، داراى علامت و به معناى واضح و درشت خط نیز آمده است.
2 - نامه هاى عمل نیکوکاران در دیوان جامع (علّیّین)، با یک دیگر مشتبه نخواهد شد.
کتـب مرقوم
3 - پاداش هاى نیکوکاران، تخلّف ناپذیر و داراى مشخّصاتى واضح و بى ابهام است.
کتـب مرقوم
چنانچه «کتاب» به معناى مکتوب و مقدر و نیز «مرقوم» به معناى نوشته واضح و درشت خط باشد; برداشت بالا استفاده مى شود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
21) مقرّبان درگاه خداوند، شاهد و ناظر دیوان اعمال نیکوکاران اند.
یشهده المقرّبون
ظاهر آن است که مراد از «مقرّبون»، افرادى غیر از «أبرار» است. این گروه ـ با توجّه به «عیناً یشرب بها المقرّبون» در آیات بعد ـ ممکن است کسانى باشند که گوى سبقت را از ابرار ربوده و به مقام قرب الهى رسیده اند. نظارت و مشاهده اعمال ابرار ـ که از کارهاى مقرّبان شمرده شده ـ بیانگر برترى مقام آنان از مقام ابرار است.
2 - مقام قرب خداوند، والاتر از مقام نیکوکاران، و مایه شایستگى انسان براى آگاهى از کردار نیکوکاران و مشاهده نامه اعمال آنان است.
یشهده المقرّبون
3 - مقرّبان درگاه خداوند گواهان نامه اعمال نیکوکاران اند.
یشهده المقرّبون
فعل «یشهد»، یا از «شهود» به معناى حضور است و یا از «شهادة» که ابن اثیر در نهایه آن را «خبر دادن از مشاهدات خویش» معنا کرده است; در هر صورت گواه بودن «مقرّبون» استفاده مى شود; زیرا در معناى اول حضور و نظارت آنان به منظور گواهى دادن است و معناى دوم ـ که در آن صورت «یشهده» به معناى «یشهد به» خواهد بود ـ صریح در نکته یاد شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
22) انسان هاى درست کار، راست گفتار و مطیع خداوند، در انبوه نعمت هاى وصف ناپذیر آخرت جاى خواهند گرفت.
إنّ الأبرار لفى نعیم
از جمله معانى بیان شده براى «برّ»، «صلاح و درست کارى»، «اطاعت» و «صداقت» است (لسان العرب). «نعیم»; یعنى، نعمت فراوان (مفردات راغب). نکره بودن آن، دلالت دارد که وصف نعمت ها امکان پذیر نیست. مراد از آن ـ به قرینه آیات بعد ـ نعمت هاى آخرت است.
2 - بهره مندى ابرار از نعمت هاى آخرت، همیشگى است.
إنّ الأبرار لفى نعیم
حرف «فى» در این آیه، براى ظرفیت مجازى است و بر استقرار ابرار در نعمت دلالت دارد. جمله اسمیّه «إنّ الأبرار...»، تأکیدى بر مداومت و ثبوت است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
23) نیکوکاران در قیامت، بر تخت هاى تزیین شده آرمیده و به تماشاى منظره ها خواهند پرداخت.
على الأرائک ینظرون
«أریکة» (مفرد «أرائک») به تختى گفته مى شود که تزیین یافته و در خیمه یا خانه اى نهاده شود. هم چنین به جایگاه آرمیدن و لمیدن ـ اعم از تخت، یا تخت عروس و یا تخت خواب ـ اطلاق مى شود. (قاموس)
2 - چشم نیکوکاران در آخرت، بى نیاز از خواب است و حتى به هنگام آرمیدن بر تختخواب، نظاره گر زیبایى نعمت ها است.*
على الأرائک ینظرون
«أرائک» (تخت خواب ها)، به معناى محل خوابیدن است که در آیه شریفه محل نظاره گرى معرفى شده است. شاید این تعبیر، به نبود خواب در بهشت اشاره داشته باشد.
3 - نعمت هاى آخرت، زیبا و تماشایى است.
لفى نعیم ... ینظرون
4 - نیکوکارى، مایه رفع نگرانى و آسودگى خاطر در آخرت است.
على الأرائک ینظرون
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
24) وفور، خرمى و طراوت نعمت هاى آخرت، نیکوکاران را شاداب و داراى رخسارى درخشان خواهد ساخت.
تعرف فى وجوههم نضرة النعیم
«نعیم» به معناى نعمت فراوان، «نضرة» به معناى زیبایى و «نضرة النعیم» به معناى درخشندگى آن است (مفردات راغب). مراد از آن به قرینه «تعرف فى وجوههم»، تابناکى چهره بر اثر نعمت وافر است.
2 - تلألؤ نور و زیبایى در رخسار نیکوکاران بر اثر نعمت هاى آخرت، بر هر بیننده اى آشکار و مشهود است.
تعرف فى وجوههم نضرة النعیم
«تعرف»، خطاب به نوع است و هر مخاطبى را شامل مى شود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
25) نیکوکاران در آخرت، با گواراترین باده و شرابى ناب، پذیرایى خواهند شد.
یسقون من رحیق مختوم
«رحیق»، به باده خالص یا گواراترین نوع آن گفته مى شود. (قاموس)
2 - جام مى نیکوکاران در آخرت، سربسته و مهرخورده و محفوظ از هرگونه دخل و تصرف است.
رحیق مختوم
3 - در آخرت، ساقى شراب، در خدمت نیکوکاران و عهده دار باده نوشاندن به آنان خواهد بود.
یسقون
فعل مجهول «یُسْقَون» بیانگر این است که در آخرت فرد یا افرادى، باده ریز و شرابدار محفل مى گسارى نیکوکاران خواهند بود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
26) معطّر بودن آخرین جرعه ها و مشک انگیز بودن آن، از ویژگى هاى باده بهشتى است.
ختـمه مسک
«ختام» به معناى نهایت و پایان است (مفردات راغب). جمله «ختامه مسک» بیانگر صفاى شراب بهشتى است; به گونه اى که حتى آخرین قطرات آن نیز نوشیده مى شود و مانند ته نشین شراب دنیایى دور ریخته نخواهد شد; زیرا به خوشبویى مشک است.
2 - صُراح باده بهشتى نیکوکاران، با مشک لاک و مهر شده است.
ختـمه مسک
برخى از اهل لغت، «ختام» را به معناى وسیله ختم و علامت گذاشتن مى دانند و مى گویند: تنگ شراب را در آخرت، با مشک ممهور مى کنند; نه این که مانند صُراح (تنگ شراب) دنیا، آن را با گل و امثال آن سربسته سازند. راغب این معنا را با آیه شریفه مناسب نمى داند.
3 - به کار گرفتن تمام تلاش براى رقابت با دیگران، تنها شایسته خوش گذرانى و شراب خوارى در جهان آخرت است.
و فى ذلک فلیتنافس المتنـفسون
«تَنافُس»; یعنى، هر یک از رقابت کنندگان، نیروى نَفْس خویش را در برابر دیگرى آشکار سازد (مقاییس اللغة). «ذلک»، به محتواى آیات «على الأرائک ینظرون» و «یسقون» اشاره دارد.
4 - خداوند، انسان ها را به تلاش براى ربودن پاداش هاى آخرت از یکدیگر، دعوت و ترغیب کرده است.
و فى ذلک فلیتنافس المتنـفسون
5 - دنیا، عرصه تلاش براى رسیدن به لذت هاى آخرت است.
فلیتنافس المتنـفسون
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
27) - باده هاى بهشتى نیکوکاران، با شربتى از چشمه «تسنیم» آمیخته است.
و مزاجه من تسنیم
به هر یک از عناصر مخلوط شده با چیز دیگر، «مزاج» گفته مى شود. «تسنیم» نام چشمه اى است که مقرّبان در بهشت از آن مى نوشند. ممکن است این نام، از ماده «سنم» ـ که به معناى علوّ و ارتفاع است ـ مشتق باشد و بر ارزش والاى آن چشمه دلالت کند.
2 - چشمه «تسنیم»، داراى شربتى برتر از باده هاى بهشتى است.
و مزاجه من تسنیم
آیه شریفه، در مقام مدح شراب بهشتى از امتزاج آن با نوشیدنى چشمه «تسنیم» سخن گفته و این امتزاج را از مزیت هاى باده بهشتى قرار داده است. بنابراین شربت تسنیم، لذیذتر و ارجمندتر از شراب بهشتى است.
3 - «عن أبى جعفر(ع) ... عن النبىّ(ص) قال: قوله تعالى «و مزاجه من تسنیم» قال: هو أشرف شراب فى الجنّة یشربه محمّد(ص) و آل محمّد(ص)،... تَسْنَمْ علیهم من اعالى دُورِهم;(1)
امام باقر(ع) از پیامبر(ص) روایت کرده که فرمود: [درباره] قول خداى تعالى «و مزاجه من تسنیم». تسنیم بهترین نوشابه اى است که در بهشت هست و آن را محمد و آل محمد(ص) مى نوشند ... و از[ منطقه ]بالاى منزل هایشان بر آنان جریان پیدا مى کند».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
28) چشمه «تسنیم» سیراب کننده مقرّبان درگاه خداوند است.
عینًا یشرب بها المقرّبون
«عیناً» حال براى «تسنیم» است و «باء» در «بها» ـ که براى استعانت مى باشد ـ قرینه است بر این که در فعل «یشرب» علاوه بر نوشیدن، معناى «سیراب شدن» نیز تضمین شده است. برخى آن را به معناى «من» گرفته و تضمین معناى سیراب شدن را ضرورى نمى دانند.
2 - مقرّبان درگاه خداوند، داراى مقامى برتر از نیکوکاران اند.
إنّ الأبرار ... عینًا یشرب بها المقرّبون
3 - آشامیدنى مقرّبان درگاه الهى، تنها از چشمه تسنیم و خالص و ناب خواهد بود.
تسنیم . عینًا یشرب بها المقرّبون
در جمله «یشرب بها المقرّبون»، سخنى از امتزاج به میان نیامده است; با آن که درباره «رحیق» ابرار گفته شده: «مزاجه من تسنیم». بنابراین نوشیدنى مقربان، با چیزهاى دیگر آمیخته نخواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر هدایت
18) [18] نیکوکاران (الأبرار) کیاناند؟ آن کساناند که نیکوکارى رنگ نماینده زندگى ایشان است، و از مقابله کلمه ابرار با کلمه فجّار (بدکاران) معلوم مىشود که نیکوکار آن کس است که بر راه خیر و معروف پیش مىرود و از آن تجاوز نمىکند، و این که کتاب و نامه این گونه کسان در نزد خدا در مقامى بلند محفوظ است، و آن جایگاهى است که نزدیکان و مقربان در آن جا بر گرد هم جمع مىشوند.
کَلَّا- هرگز.»
روز جزا را تکذیب مکن، بلکه در آن بکوش تا از ابرار باشى.
إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ- هر آینه کتاب نیکوکاران.»
که نامه اعمال یا خود اعمال ایشان است، در نزد خدا محفوظ است.
لَفِی عِلِّیِّینَ- در جایگاه برترین.»
گفتند که: این کلمه به صورت جمع است و واحد آن به لفظ خود آن به مانند ثلاثون و عشرون وجود ندارد. و بعضى دیگر گفتهاند که از علىّ است که وزن فعّیل از علو است، و سپس گفتند که معنى جمع این کلمه علوّ و ارتفاعى پس از ارتفاع دیگر است، و تو گویى که آن بلندترین بلندیها و قلّه قلّهها است آیا این مقام کجا است؟ در حدیثى مأثور از پیامبر اکرم- صلّى الله علیه وآله وسلّم- آمده است که گفت: «علّیّون در آسمان هفتم است، در زیر عرش»، «25» و نیز از او (ص)روایت شده است که گفت: «اهل بهشت اهل علّیّون را چنان مىبینند که ستاره درخشان در افق آسمان مشاهده مىشود.» «26»
بعضى گفتهاند: در کنار درخت کنار بالاترین جاى بهشت (سدرة المنتهى) است، و در هر جا که باشد مقامى بزرگ و کریم است که در آن مقربان درگاه خدا، یعنى پیامبران و صدّیقان از اولیاى خدا با وجد و شادى در کنار یکدیگرند.
عمل، در صورتى که صالح و تنها براى خدا بوده باشد، به این مقام کریم بالا مىرود، بنا بر حدیث روایت شده به توسط امام صادق- علیه السلام- به نقل از پیامبر- صلّى الله علیه وآله- که گفت: «فرشته با سرور و شادى عمل بنده را بالا مىبرد، و چون اعمال نیک او را بالا برد، خداى عزّ و جلّ مىگوید: آن را در سجّین قرار دهید، او در آن مرا در نظر نداشته است.» «27»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
19) [19] این مقام برترین کجا است، و در آن چه مىگذرد، و چگونه مقربان در آن شاد و مسرورند، و اعمال ابرار از آن جا در کجا گذاشته مىشود؟ شناخت ما به این حقایق محدود است، بدان سبب که برتر از تراز شناخت ما افراد بشر است.
وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ- و چه چیز تو را از آن دانا کرد که علیّون چیست.»
مفسران در این گونه خطابها چنان تصور مىکنند که طرف خطاب شخص رسول اللَّه- صلّى الله علیه وآله- است، ولى به نظر من مخاطب این آیه هر خواننده قرآن است قرآن به پیامبر نازل شد ولى براى همه مردم بود، و مردمان را به آن فرمان داد که این کتاب را تلاوت کنند و به تدبّر در آیات آن بپردازند، و در آن خطابهایى به همه مردمان است، همچون: «یا أَیُّهَا النَّاسُ» یا تنها طرف خطاب مؤمنانند، همچون: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، و در حدیث از امام صادق- علیه السلام- آمدهاست که: «نزول قرآن بر گونه مقصودم تویى و تو اى همسایه آن را بشنو است ایاک أعنى و اسمعى یا جارة.» «28»
پس این آیه دلیل بر آن نیست که پیامبر- صلّى الله علیه وآله- نمىدانسته که علّیّون چیست، و چگونه ممکن است چنین بوده باشد در صورتى که آن را براى ما معنى و تفسیر کرده است، بلکه اساسا این جمله دلالت بر نفى علم به این مقام به اندازه دلالت بر این که آن مقامى عظیم است ندارد، و خدا دانا است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
20) [20] و در این مقام شامخ وجود دارد:
کِتابٌ مَرْقُومٌ- کتابى رقم زده.»
گفتند: این جمله حکایت از نامه عمل ابرار دارد، و آن کتابى است که به صورت واضح و روشن نوشته شده و هیچ ابهام و پیچیدگى در آن وجود ندارد، و ممکن است که این جمله تفسیرى براى علّیّون بوده باشد، به اعتبار این که کتابى برتر و بالاتر است، از آن روى که اعمال صالح در آن نگاشته شده، و خدا دانا است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
21) [21] مقربان از بندگان خدا گواهانى بر این کتاب کریمند، پس به آن شادمان مىشوند و براى صالحان طلب آمرزش مىکنند تا به حسنات بیشتر دست یابند.
یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ- مقربان درگاه آن را مشاهده مىکنند.»
تنها حضور مقربان در نزد کتاب کرامت و گواهى ایشان بر آن است، و لذا شهادت در این جا به معنى حضور و توقیع است، و اما مقربان- بنا بر آیه بعد- گروهى از آدمیزادگاناند که مىخورند و مىآشامند، و آنان همان کساناند که آیات سورة الواقعة از آنان بدین گونه یاد کرده است: وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ، و شهادت آنان را خدا با این گفته بیان کرده است: وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً عَلَیْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِکَ شَهِیداً عَلى هؤُلاءِ. «29»بعضى گفتند: اینان فرشتگان مقربند، و به قولى اسرافیل- علیه السلام- به خصوص، ولى تفسیر نخستین به سیاق نزدیکتر است، و آن خبر از کرامت مقربان در نزد پروردگارشان مىدهد، از آن جهت که آنان را شاهدان برنامههاى صالحان قرار داده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
22) [22] کتاب مظهرى آشکار براى مسئولیت آدمى در مقابل او است، ولى مظهر آشکارتر نعیم مقیم براى ابرار است و جحیم الیم و دردناک براى فجّار.
إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِی نَعِیمٍ- نیکوکاران در ناز و نعمتاند.»
نعمتهاى خدا ایشان را در میان گرفته است، و گفتند که: چون کلمه «نعیم» به صیغه فعیل (صفت مشبهه) آمد، از دوام و استمرار نعمت حکایت مىکند، و چون صورت نکره دارد، از آن وفور و تنوع فهمیده مىشود، و ظاهرا تعبیر به لَفِی نَعِیمٍ نیز دلالت بر فزونى و گوناگونى دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
23) [23] از آن جا که انسان روح و جسد است، روح او، پس از سیر شدن جسد از نعمتها، پرواز به لذتهاى ویژه خود مىکند، پس لذت روح در بهشت به چیست؟ چنان مىنماید که این لذت در مجالس انس و معرفت تجسم پیدا مىکند، چه سخن گفتن با برادران پاک و پاکیزه سبب فراهم آمدن لذتى عظیم براى نفس و روان مىشود، به همان گونه که علم و معرفت خوراکى اشتهاانگیز براى روح و عقل است.
عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ- بر تختها قرار گرفتهاند و مىنگرند.»
نشستن ایشان بر سریرها در برابر برادران خود لذتى براى جان و روان است، و نگاه کردن ایشان به آفریدگان خدا و تجلیات رحمت و قدرت او مایه لذت بردن عقل، و از پیامبر- صلّى الله علیه وآله- روایت شده است که «به دشمنان خودشان در آتش نگاه مىکنند.»
گفتند: أرائک جمع أریکة یعنى تخت و سریر است، و گفتهاند که این کلمه اصل فارسى دارد، و به قولى مشتق از نام درخت أراکة است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
24) [24] در آن هنگام که زندگى آدمى از کدورتها پاک مىشود، و دل او ازکینه و طمع و حرص، چهره او به آثار نعمتها درخشندگى پیدا مىکند، به همان گونه که گیاه شکوفه مىکند و به گل مىنشیند، اهل بهشت نیز بر رخسارههاى زیبایشان آثار تر و تازگى و نورانیت نعیم مشاهده مىشود.
تَعْرِفُ فِی وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِیمِ- در چهرههاى ایشان تر و تازگى ناز و نعمت را مىبینى و مىشناسى.»
شاید تعبیر به «تعرف» خبر از آن مىدهد که تو از وفور نعمتى که در آن غوطهورند، با نگریستن به چهرههاشان آگاهى پیدا مىکنى، چه تر و تازگى را درجهها و گونههایى است، و آنچه را که در پشت سر آنها از عوامل و درجات نعمت وجود دارد، منعکس مىسازد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
25) [25] و جلسههاى انس و دوستى جز با نوشیدن یک نوشابه کامل نمىشود که سبب افزوده شدن سرور و نشاط ایشان است.
یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ- به ایشان مىنوشانند از رحیق سر به مهر.»
گفتند: رحیق شراب پاکیزه است، و بعضى گفتهاند که: آن شراب کهنه سفید رنگ خالى از تزویر است، و اما مهردار بودن نشانهاى از بزرگداشت نوشنده آن است و نشان مىدهد که پیش از نوشیدن وى دست دیگرى به آن نرسیده بوده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
26) [26] و در آن صورت که زمینه مهر کردن شراب معمولا پارهاى گل چسبنده بوده، زمینه مهر کردن شراب بهشتى مشک پر عطر است.
خِتامُهُ مِسْکٌ- زمینه مهر آن مشک است.»
که بر خوشبویى و زیبایى آن مىافزاید، و بر ما است که دامنه این نعمتها را پیش خود تصور کنیم و با تمام همت و نشاط براى دست یافتن به آنها بکوشیم.
وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ- و در این مىبایستى رقیبان و مسابقهدهندگان با یکدیگر به مسابقه بپردازند.»
در ضمیر آدمى تمایل راسخى وجود دارد که او را به پیشى گرفتن و سبقت جستن بر دیگران مىخواند، و بیشتر اوقات این تمایل فطرى درباره امور دنیوى و نعیم زایل شونده آن است، در صورتى که عقل ما را به آن راهنمایى مىکند که مىبایستىاین مسابقه و پیشى جستن نسبت به دیگران در خصوص انجام دادن کارهاى نیک مورد پسند خدا و دست یافتن به بهشت باشد که نعیم جاودانى است، و این آیه یکى از آیات قرآنى است که این تمایل مبارک را در راه درست و استوار آن بر ما عرضه مىدارد، و آن شتاب ورزیدن به خیرات و مسابقه دادن در بزرگواریها و مکرمات است، چنان که پروردگار ما سبحانه و تعالى گفته است: وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ، «30» و نیز:اسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً، «31» و نیز: إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً. «32»
اگر بنا باشد که آدمى درباره دست یافتن به چیزى به مسابقه بپردازد، بهترین چیزى که مىبایستى مسابقه بر سر آن صورتپذیر شود، همان رحیق مختوم است که عنوان مکملى براى رشتهاى از نعمتهاى مستمر و به هم پیوسته دارد، و شاید سرّ یاد کردن از این جمله در هنگام بیان این نعمت همین بوده باشد، زیرا که آن کامل کننده دیگر نعمتها است، یا حکایت از بزرگى این نعمت مىکند و این که لذت بزرگ آن قابل مقایسه با دیگر لذتها، حتى لذت و نعیم آخرت نیست، یا بدان جهت که از آداب نوشیدن نوشابه در نزد اهل آن در دنیا نیز یکى آن است که جامها را از دست یکدیگر بربایند و در این کار به رقابت و مسابقه با یکدیگر بپردازند.
هر چه بوده باشد، رقابت و مسابقه در رحیق مختوم در آن روز، هنگامى صورت اتمام مىپذیرد که امروز در دنیا براى انجام دادن کارهاى خیر و نیک شتاب کنند و در آنها با یکدیگر مسابقه دهند و در خبر آمده است که ترک بادهنوشى در دنیا بهاى دست یافتن به رحیق مختوم در آخرت است، به همان که پاداش سیراب کردن و طعام دادن به مؤمن نیز رحیق مختوم است.
در سفارش پیامبر- صلّى الله علیه وآله- به على- علیه السلام- آمدهاست که: «یا على! هر که خمر را براى غیر خدا ترک کند، خدا به او از شراب سر به مهر بهشت مىنوشاند، و چون على گفت: براى غیر خدا؟ گفت: آرى. و خدا، براى حفظ خودش، و خداى تعالى بر این کار از او سپاسگزارى مىکند.» «33»
از على بن الحسین- علیه السلام- روایت شده است که گفت: «هر که مؤمن گرسنهاى را طعام دهد، خدا از میوههاى بهشت او را اطعام خواهد کرد، و هر که مؤمنى را سیراب کند، خدا از رحیق مختوم به او مىنوشاند و سیرابش مىکند.» «34»
نیز روایت شده است که: «هر که در روز گرمى براى خدا روزه بدارد، خدا تشنگى او را با دادن رحیق مختوم به او از بین مىبرد.» «35»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
28) [28] و بهشت را درجاتى است که سرانجام به عرش خدا اتصال پیدا مىکند، و در آن جنات عدن است که سراهاى مقربان از بندگان و پیامبران و صدّیقان در آن جاى دارد، و سورة الواقعة گوشهاى از تفاوت میان درجات مقربان پیشى گرفته و درجات اصحاب یمین را بیان کرده است، و در این سوره نیز اشاره به گوشهاى از آن مىشود، از آن لحاظ که شراب ابرار با تسنیم آمیخته شده که مقربان از آن مىنوشند و آن شراب اختصاصى ایشان است.
عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ- چشمهاى است که مقربان از آن مىنوشند.»
شاید در شراب تسنیم آثارى معنوى وجود داشته باشد که بر اثر آن کسى که از آن مىنوشد به نزدیکى و خرسندى خداوند متعال از او دسترس پیدا مىکند، و همچنین شراب بهشت عقل را افزایش مىدهد، و فکر را به نشاط و فعالیت بر مىانگیزد، و به روان آدمى ایمان و عرفان را الهام مىکند، آن شراب کجا و شراب دنیا کجا که عقل را از بین مىبرد و فکر را سست مىکند و روح را از مقام پروردگارش دور مىسازد؟!
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرهدایت
27) [27] گفتهاند که: در بهشت چشمهاى است که در هوا جریان دارد و در جامهاى نیکان فرو مىریزد، و گفتند که: آن از زیر عرش روان است و به نام تسنیم خوانده مىشود، بدان سبب که در بلندترین جاى بهشت است، و آن نوشابهاى مخصوص مقربان است، و اندکى از آن بر نوشابه نیکان و ابرار افزوده مىشود که به آن بو و مزه ویژهاى مىبخشد که نه تنها بسیار لذتبخش است، بلکه بسا هست که در آن اثرى از روح و بوى مقربان و مزه و عطر درجات عالى ایشان احساس مىشود و گفتهاند که: آن برترین شراب در بهشت است که خدا درباره آن مىگوید:
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ- و آمیخته با آب چشمه تسنیم است.»
رازى گفت: تسنیم نام چشمهاى در بهشت است که به سبب بلندى مقام آن نام تسنیم دارد، یا از آن روى که برترین شراب و نوشابه در بهشت است، یا بنا بر آنچه روایت شده است، از بالا بر ایشان فرو مىریزد: یعنى در بالاى هوا جریان دارد و در ظرفهاى ایشان فرو مىریزد، و یا بدان سبب که وفور و سرعت آن از هر چه که بر آن مىگذرد بیشتر است و همین حکایت از تسنیم و برترى آن مىکند، یا از آنجا که در ضمن جریان یافتن برآمدگى و فرورفتگیهایى در آن دیده مىشود که آن نیز تسنیم است، زیرا که اصل معنى این کلمه برترى و ارتفاع است، و کوهان شتر نیز به همین سبب سنام خوانده مىشود، و بالا رفتن بر دیوار را نیز تسنّم مىخوانند. «36»
بعضى گفتهاند: هر چشمه که از بلندیها سرازیر شود، تسنیم نام دارد، و على رغم آن که این نزدیکترین معانى یا سیاق آیه است، من یک مصدر لغوى را که مؤیّد آن بوده باشد نیافتهام.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبد بائس -
تفسیر مجمع البیان
18) به باور گروهى منظور این است که: بىگمان نامه عمل نیکان در آسمان هفتم و در همان جایگاه والایى است که ارواح توحیدگرایان و نیکان در آنجاست.
امّا به باور «ضحاک» در «سدرةالمنتهى» و در آن موقعیت با شکوهى است که فرمانهاى خدا در آفرینش و تدبیر جهان به سوى آن مىرسد.
در مورد واژه «علّیّون» در آیه مورد بحث دیدگاهها متفاوت است:
به باور برخى منظور بهشت پرنعمت خداست.
امّا به باور «فرّاء» منظور «بلندى بر روى بلندى» است که پرفرازتر از آنجا نیست و در بلندى جایگاه پایانى ندارد، درست در برابر نامه عمل «فجّار» که در پستترین طبقات دوزخ است.
از «ابن عباس» آوردهاند که منظور لوح و دیوانى است از زبرجد سبز که در زیر عرش است و عملکرد بندگان در آن نوشته است.
و از پیامبر آوردهاند که منظور از آن آسمان هفتم و زیر عرش خداست.
قال فى علیین فى السماء السابعة تحت العرش
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
19) در بیان شکوه و عظمت «علّیین» مىفرماید:
وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ
و تو چه مىدانى که «علّیون» چیست؟
و اینگونه سخن از آن جایگاه پرفراز و پرمعنویت نشانگر بزرگداشت و شکوه آنجاست و روشنگرى مىکند که شناخت آنجا جز با دیدن و نظاره کردن ممکن نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
20) کتابى است که در آن، همه کارهاى شایسته مردم کمالطلب و درست کار و هر آنچه مایه روشنى دیدگان و شادى دلهاست رقم خورده است؛ درست در برابر نامه عمل «فُجّار» که نوشتههاى آن، دل را تیره و تار و باعث اندوه و گرفتارى عمیق صاحبان آن مىگردد.
در تفسیر آیه «مقاتل» مىگوید: در آن نامه عمل نیکىها و خوبىهاى نیکان و پاکان نوشته شده و آن نامه بر عرش خدا قرار دارد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
21) این کتاب و این نامه عمل چیزى است که مقربان بارگاه خدا آن را مشاهده مىکنند.
ممکن است منظور این باشد که: و این نامه را فرشتگان بارگاه خدا گواهى مىکنند، و یا آن را حاضر مىنمایند.
منظور از «مقربان» آن کسانى هستند که از نظر معنوى به برترین مرحله اوج گرفته و به خدا تقرب یافتهاند.
«عبداللَّهبن عمر» مىگوید: آن کسانى که به «علیون» اوج مىگیرند مردمى هستند که وقتى از آنجا به سوى بهشت نظاره مىکنند، با نگاه یکى از آنان بهشت به نورش، نورباران مىگردد؛ به گونهاى که اهل بهشت مىگویند: یکى از ساکنان «علیین» به ما نگریست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
23) بر تختهاى شکوهبار بهشتى تکیه زده و به مناظر دلانگیز و زیبا و نعمتهاى وصفناپذیر بهشت مىنگرند و لذت مىبرند.
به باور پارهاى، آنان بر تختها و پشتىهاى بهشت تکیه زدهاند.
«حسن» مىگوید: ما نمىدانستیم «اریکه» چیست تا به مردى از «یمن» برخورد کردیم، و او روشن ساخت که منظور از آن، تخت پرشکوه و آراستهاى است که براى داماد و عروس و در اطاق آنان مىچینند.
به باور برخى از مفسران منظور این است که: نیکان و پاکان در بهشت بر تختها تکیه زده و دشمنان خود را از همانجا در دوزخ نظاره مىکنند که گرفتار عذاب و شکنجهاند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
24) در چهرههاى آنان - با یک نگاه - سپیدى و زیبایى، و روشنایى و شادابى و طراوتِ زندگى در بهشت و بهرهورى از نعمتهاى آن را مىبینى و مىیابى.
به باور «عطا» این درخشندگى و طراوت آنان به خاطر این است که خدا جمال و کمالى به پاداش کارهاى شایستهاى که در زندگى داشتند به آنان ارزانى مىدارد که وصفناپذیر است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
25) در اشاره به نعمت دیگرى که به آنان ارزانى مىگردد، مىفرماید:
یُسْقَوْنَ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ
آنان از شراب پاک و ناب بهشت که از هر ناخالصى و ناپاکى به دور و سر به مُهر و دستنخورده است پذیرایى مىگردند.
به باور پارهاى منظور از این شراب پاک و ناب، شرابى است در شیشههاى ویژه، و دربسته و مُهرشده؛ و غیر از شراب پاک و ناب و سر بسته و در ظرفهاى خاصّى است که تنها از آنِ «ابرار» و نیکان است و کسى حق دست زدن و گشودن آنها را ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
26) در تفسیر آیه پیش مىافزاید:
خِتامُهُ مِسْکٌ
مهر آن را با مشک نهادهاند، به گونهاى که با دست زدن و گشودن درب آن، بوى دلاویز عطر و مُشک فضا را صفا مىبخشد.
به باور «حسن»، «قتاده» و «ابن عباس» منظور این است که پایان مزه و طعم آن بوى مُشک دارد؛ به گونهاى که نوشنده آن وقتى آخرین قطره آن را مىنوشد و لب بر مىدارد بوى خوشى بسان بوى مُشک در فضا مىپراکند.
امّا به باور گروهى دیگر منظور این است که: ظرفها و شیشههاى آن شراب پاک و ناب، به وسیله مُشک و عنبر بسته بندى و مُهر مىشود، نه بسان ظرفها و شیشههاى شراب دنیا با «گِل» یا چوب و یا فلز و مشابه آنها.
و از دیدگاه برخى، شراب پاک بهشت، شرابى است درخشان و نقره فام که به وسیله مُشک، بسته بندى شده و مهر گردیده است؛ به گونهاى که اگر در این جهان درب یکى از آنها را بگشایند و انگشتى به آن بزنند، بوى خوش و دلانگیز آن تمام شامههاى مردم دنیا را عطر آگین خواهد ساخت و همه آرزوى آن را خواهند کشید.
در ادامه آیه مىافزاید:
وَ فِی ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ
و در راه رسیدن به این نعمتهاى شکوهبار بهشت و این شراب پاک و ناب است که باید مشتاقان - در فرمانبردارى از خدا - بر یکدیگر سبقت جویند.
آیه مورد بحث بسان این آیه است که مىفرماید: لمثل هذا فلیعمل العاملون. براى چنین پاداش پر شکوهى است که کوشندگان باید بکوشند.
از دیدگاه «مقاتل» منظور این است که: براى رسیدن به این مقام والاست که رقابت کنندگان باید به رقابت برخیزند.
و از دیدگاه «زید بن اسلم» براى این درجه و موقعیت پرشکوه است که تلاشگران باید در انجام کارهاى شایسته تلاش کنند و آرام نگیرند.
در روایت آمده است که: من صام للَّه فى یوم صائف سقاهاللَّه على الظمأ من الرحیق المختوم. کسى که در گرماى سوزان تابستان روزه بدارد، خدا او را در روز رستاخیز و تشنگى سخت آن روز، با شراب پاک و خالص و سربسته بهشت سیراب مىسازد.
و در وصیتهاى پیامبر به امیرمؤمنان نیز آمده است که:
من ترک الخمر للَّهِ سقاهاللَّه من الرحیق المختوم.
کسى که در راه خشنودى خدا و فرمانبردارى از او شرابخوارگى را وانهد، خدا او را از شراب ناب بهشت سیراب خواهد ساخت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
27) در وصف این شراب پاک بهشتى مىافزاید:
وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِیمٍ
و آمیزه و ترکیب این شرابى که وصف شد، از چشمه «تسنیم» است که برترین نوشابههاى بهشت از آن مىجوشد.
در این مورد «مسروق» آورده است که: این شراب پاک و ناب را تنها به مقربان بارگاه خدا مىدهند و آنان هستند که آن را به طور خالص مىنوشند، امّا براى نیکان و پاکان یا سعادتمندان مقدارى از آن را با «رحیق مختوم» که شراب پاک دیگرى از شرابهاى بهشت مىباشد، مىآمیزند و بدین وسیله به گونهاى عطرآگین مىگردد که دل را مىرباید.
از «ابن عباس» در مورد واژه «تسنیم» سؤال شد.
او در پاسخ گفت: این همان چیزى است که خدا در وصف نعمتهاى پر شکوه و وصفناپذیر بهشت مىفرماید: هیچ کس نمىداند چه چیز از آنچه روشنى بخش چشمهاست، به پاداش کارهاى شایستهاى که انجام مىدادند براى آنان نهان داشتهام.
فلا تعلم نفس ما أخفى لهم من قرة أعینٍ جزاءً بما کانوا یعملون. با این بیان وصف نعمتهاى بهشت در توان هیچ بیان و نوشتهاى در دنیا و به زبان مردم دنیا نیست؛ چرا که آن نعمتها در اندیشه مردم این جهان نمىگنجد و آنچه در قرآن آمده، تنها بخشى از نعمتهاى ارزشمند بهشت است.
از «حسن» نیز همین دیدگاه روایت شده است.
به باور «مقاتل» منظور از «تسنیم» شراب پاک و نابى است که از آسمان و بلنداى بهشت به صورت جالبى بر ظرفهاى نیکان و پاکان جریان مىیابد.
و به باور «قتاده» چشمهاى است که از آسمان بهشت مىجوشد و روان مىگردد و براى هر کدام از بهشتیان به اندازهاى که بخواهد در دسترس اوست.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
28) در تفسیر آیه پیش مىافزاید:
عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ
همان چشمهاى که مقربان بارگاه خدا از آن مىنوشند.
به باور گروهى منظور این است که: همان چشمهاى که ویژه مقربان بارگاه خداست و آنان هستند که از شراب پاک آن به طور خالص و دلخواه مىنوشند؛ امّا براى دیگران از شراب پاک و ناب آن به دیگر نوشابههاى وصفناپذیر بهشت آمیخته مىسازند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محمود اميرحسيني -
تفسیر نمونه
21) سپس مى افزاید: ((این کتاب کتابى است که مقربان آن را مشاھده مى کنند یا بر آن گواھى مى دھند)) (یشھده المقربون ) .
گرچه جمعى از مفسران ((مقربون )) را در این آیه به معنى فرشتگانى که مقرب درگاه الھى ھستند تفسیر کرده اند، فرشتگانى که ناظر بر نامه اعمال یا
سرنوشت حتمى ابرار و نیکانند .
ولى آیات بعد به خوبى نشان مى دھد که ((مقربون )) گروھى از خاصان و برگزیدگان مؤ منانند که مقامى بس والا دارند، و شاھد و ناظر نامه اعمال ابرار و
نیکان دیگرند، ھمانگونه که در آیه 10 و 11 سوره واقعه بعد از ذکر دو گروه ((اصحاب المیمنه )) و ((اصحاب المشئمة )) مى فرماید: و السابقون السابقون اولئک
المقربون : ((و پیشگامان پیشگام مقربان درگاه اویند)) .
و در آیه 89 سوره ((نحل )) مى خوانیم : و یوم نبعث فى کل امة شھیدا علیھم من انفسھم و جئنا بک شھیدا على ھؤ لاء: ((به یاد آورید روزى را که از ھر
امتى گواھى از خودشان بر آنھا مبعوث مى کنیم و تو را گواه آنھا قرار مى دھیم )).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
22) سپس به شرح بخشى از پاداشھاى عظیم ابرار و نیکان پرداخته ، مى فرماید: ((مسلما ابرار در میان انواع نعمت متنعمند)) (ان الابرار لفى نعیم ) .
مفھوم اصلى ((نعیم )) که به گفته راغب به معنى نعمت بسیار است به اضافه ذکر آن به صورت نکره که در اینجا دلیل بر عظمت و اھمیت است نشان مى
دھد که آنھا داراى آنچنان نعمتھا و برکاتى ھستند که نمى توان آن را توصیف کرد، و این تعبیرى است جامع و سربسته براى اشاره به ھمه مواھب مادى و معنوى بھشت .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
23) ((آنھا بر تختھاى زیباى بھشتى تکیه کرده ، و به آن مناظر زیبا و آنھمه نعمت نظر مى کنند و لذت مى برند))(على الا رائک ینظرون ) .
((ارائک )) جمع ((اریکه )) به معنى تختھاى زیباى سلطنتى است ، و یا تختھاى پر زینتى که در ((حجله گاه )) مى نھند، و در اینجا اشاره به تختھاى بسیار زیباى بھشتى است که نیکان بر آن تکیه مى کنند .
بعضى معتقدند که اصل این کلمه فارسى است و از ((ارگ )) به معنى کاخ سلطنتى گرفته شده است (این واژه به معنى قلعه اى که درون شھر بوده باشد نیز آمده و از آنجا که قلعه درون شھر غالبا مخصوص شاھان است به آن اطلاق شده ) .
بعضى دیگر ((ارائک )) را مفرد و از واژه فارسى ((اراک )) یا ((ارایک )) دانسته اند که به معنى تخت پادشاھى است ، سپس به معنى ((پایتخت )) و یا استانى که پایتخت در آن است اطلاق شده ، و ((عراق )) را معرب ((اراک )) مى دانند که به معنى چنین استانى است و مى گویند لفظ ((ارایک )) به معنى بارگاه و تخت سلطنتى در ((اوستا)) نیز آمده است .
در حالى که بعضى از علماى لغت عرب ریشه آن را عربى مى دانند، و معتقدند از واژه ((اراک )) که نام درخت معروفى است و با آن تخت و سایبان درست مى کردند گرفته شده .
ولى آنچه از موارد استعمال این کلمه در قرآن مجید استفاده مى شود این است که به ھمان معنى تختھاى زیبا و مزین است که صاحبان نعمت و قدرت از آن استفاده مى کنند .
در تعبیر ((ینظرون )) (نگاه مى کنند) که به صورت سربسته بیان شده نمى فرماید به چه مى نگرند؟ تا مفھوم وسیع و گسترده اى داشته باشد، آرى آنھا به لطف خدا مى نگرند، به جمال بى مثال او، به انواع نعمتھاى بھشتى ، و به زیباییھاى خیره کننده اى که در بھشت برین است مى نگرند، چرا که یکى از مھمترین لذات انسانى ((لذت دید و نگاه )) است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
24) ((ھرگاه به چھره ھاى آنھا بنگرى طراوت و خرمى و نشاط نعمت را در آن مى بینى )) (تعرف فى وجوھھم نضرة النعیم ) .
اشاره به اینکه نشاط و سرور و شادى در چھره ھایشان موج مى زند و نیازى به سؤ ال نیست ، به عکس دوزخیان که اگر در چھره ھایشان بنگرى غم و رنج و اندوه و بدبختى و بیچارگى از چھره ھایشان نمایان است .
((نضرة )) ھمانگونه که قبلا ھم اشاره کرده ایم به معنى طراوت و نشاطى است که در صورت صاحبان زندگى مرفه نمایان است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
25) بعد از نعمت ((تخت )) و ((نگاه )) و ((آرامش و نشاط)) اشاره به نعمت دیگرى یعنى شراب بھشتیان کرده ، مى افزاید: ((به آنھا از شراب زلال دست نخورده سربسته مى نوشانند)) (یسقون من رحیق مختوم ) .
شراب طھورى که مانند شراب آلوده و شیطانى دنیا معصیبت زا و جنون آفرین نیست ، بلکه ھوش و عقل و نشاط و عشق و صفا مى آفریند .
غالب مفسران ((رحیق )) را به معنى شراب خالص گرفته اند، شرابى که ھیچگونه غش و ناخالصى و آلودگى در آن وجود ندارد، و تعبیر به ((مختوم )) که در فارسى امروز به جاى آن ((دربسته )) و ((پلمپ )) شده به کار مى رود، نیز تاءکیدى بر خلوص و پاکى و دست نخوردگى آن است .
علاوه بر این استفاده از چنین ظرفھا نشانه احترام خاص به میھمان مى باشد،
ظرفى که آن را بسته اند و مھر کرده اند و مھرش تنھا به دست میھمان شکسته مى شود! .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
26) سپس مى فرماید: ((مھر آن را با مشک نھاده اند)) (ختامه مسک ) .
نه ھمچون ظرفھاى دربسته دنیا که مھر آن را با گل مى نھند، و ھنگامى که انسان مى خواھد شویى سربسته را با شکستن مھرش باز کند، دستش آلوده مى شود، شراب طھور بھشتى چنین نیست ، ھنگامى که دست بر مھرش مى نھند، بوى عطر مشک در فضا پراکنده مى شود! .
بعضى نیز گفته اند که منظور این است که در ختام یعنى پایان نوشیدن این شراب طھور دھان بوى مشک مى دھد، بر خلاف شرابھاى آلوده دنیا که بعد از نوشیدنش دھان تلخ و بدبو مى شود، ولى با توجه به تعبیرى که در آیه قبل بود این تفسیر بعید به نظر مى رسد .
در پایان آیه بعد از ذکر اوصاف شراب طھور بھشتى مى فرماید: ((در این نعمتھاى بھشتى و به خصوص در این شراب طھور بى نظیر باید راغبان بر یکدیگر پیشى گیرند)) (و فى ذلک فلیتنافس المتنافسون ) .
مفسر بزرگ ((طبرسى )) در ((مجمع البیان )) مى گوید: ((تنافس )) به معنى تمنى (و تلاش ) دو انسان است که ھر کدام مى خواھد شى ء نفیسى که براى دیگرى است در اختیار او نیز باشد .
و در مجمع البحرین آمده است ((تنافس )) به معنى سبقت و پیشى گرفتن بزرگوارانه بر دیگرى است (رقابت و مسابقه سالم ) .
((راغب )) در ((مفردات )) نیز مى گوید: ((منافسه )) به معنى تلاش انسان است براى شباھت به افراد برجسته ، و ملحق شدن به آنھا، بى آنکه ضررى به دیگرى وارد شود .
در حقیقت مضمون آیه شبیه چیزى است که در آیه 21 سوره حدید آمده است : سابقوا الى مغفرة من ربکم و جنة عرضھا کعرض السماء و الارض : ((پیشى بگیرید بر یکدیگر براى رسیدن به مغفرت پروردگارتان ، و بھشتى که پھنه آن مانند پھنه آسمان و زمین است ))! .
و یا آنچه در آیه 133 سوره آل عمران آمده است : و سارعوا الى مغفرة من ربکم و جنة عرضھا السموات و الارض .
به ھر حال تعبیرى که در آیه آمده است زیباترین تعبیرى است که براى تشویق انسانھا براى وصول به این نعمتھاى بى مانند از طریق ایمان و عمل صالح تصور مى شود، و فصاحت قرآن مجید را به عالیترین وجه منعکس مى کند.
[ نظرات / امتیازها ]
1)
: ان شی نفیس را درتفسیر اخر زمانی میتوان یار امام زمان شدن و یار امام زمان ماندن معنا کرد مردم برای ان باهم درگیرند
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.