● اعظم زارع بيدکي -
پرتوی از قرآن جلد (3)
2) الکواکب : جمع کوکب: ستاره، برق و شعاع آهن و برافروختهگى آن، شدت گرما، شمشیر، آب، گیاه بلند، سرور قوم، کوه، بزرگ از هر چیز.
توضيح : کوکب (فعل ماضى):آهن برافروخت و برق زد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
2) انتثرت: : پراکنده شد، از هم گسیخت، فروریخت. افتعال از نثر: چیزى را بپراکند و فروریخت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
3) فجرت: : پى در پى راه بازگردید و راه یافت. بندها و موانع
توضيح : مجهول از باب تفعیل: پى در پى راه بازگردید و راه یافت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نيره تقي زاده فايند -
استاد خرمدل
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
3) «فُجِّرَتْ»: : برجوشانده شدند و راه آنها به هم بازگردانده شد
توضيح : . یعنی کوهها و تپهها و ارتفاعات سواحل دریاها برداشته شد و آب دریاها به هم آمیخته گردید. منفجر گردانده شد. یعنی اتمهای دو عنصر اساسی آب، اکسیژن و ئیدروژن، بر اثر یک جرقّه و واکنش، آزاد و منفجر گردید
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
5) «مَا قَدَّمَتْ»: : کارهای نیکی که کرده است.
توضيح : کارهای نیکو یا زشتی که انسان در زندگانی خود انجام داده است و پیش از مرگ بدانها دست یازیده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
5) «مَآ أَخَّرَتْ»: : کارهائی که آثار آنها بعد از او در دنیا باقی مانده است و نتائج آنها به او رسیده است،
توضيح : از قبیل مقاصد رحمانی همچون خیرات و صدقات جاریه و بناها و کتابهای مفید، یا مقاصد شیطانی همچون بدعتها و نوشتههای بد و قمارخانهها و مشروبخانهها، و غیره. یا کارهای نیکی که بر اثر سهلانگاری نکرده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسعود ورزيده -
ترجمه المیزان
1) فطر : شکافتن
توضيح : کلمه فطر به معنای شکافتن و کلمه انفطار به معنای شکافته شدن است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
3) تفجیر : در مجمع البیان گفته کلمه تفجیر به معنای آن است که به اصطلاح فارسی آب نهر را به خاطر زیاد شدن بشکند ، و بند را آب ببرد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور(10جلدى)، ج10، ص: 406
1) «انفطار» : شکافته شدن
توضيح : «انفطار» به معناى شکافته شدن است، «فطر» و «افطار» نیز به همین معناست، زیرا روزه با غذا خوردن مىشکافد. «انفطار» و «انشقاق» به یک معناست، لکن در انفطار بعد از شکافتن به چیزى مىرسیم، بر خلاف انشقاق، چنانکه عرب در حفر قنات مىگوید:
«فطرتُ» چون بعد از شکافتن زمین، به آب مىرسد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
3) فجر : بروز شکاف و باز شدن راه
توضيح : «فجر» به معناى بروز شکاف و باز شدن راه است و «تفجیر»، بیانگر عظمت و شدّت شکافته شدن کوههاست.
در کلمه «بُعْثِرَ» هم معناى «بعث» (به پا خواستن) است و هم معناى «ثور» (دگرگون شدن)، لذا راغب در مفردات گفته است که بعید نیست فعل «بُعْثِرَ» مرکّب از این دو فعل باشد، یعنى زیر و رو شدن خاکها و برپاخاستن مردگان.
پیوند میان آسمان و زمین و دریا و خشکى به گونهاى است که هرگاه نظام یکى از آنها به هم بخورد، نظام همه چیز به هم مىخوردت
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرنمونه
2) کواکب : کواکب جمع کوکب در لغت عرب معانى زیادى دارد از جمله : ستاره به طور اعم ، و ستاره زهره به طور اخص ، سفیدى که در چشم ظاهر مىشود ، گیاهان بلند ، شکوفه درختان ، درخشندگى فولاد ، نوجوان زیبا ، شمشیر ، آب ، رئیس یک جمعیت ، و غیر آن .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیرنور
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
4) بُعثر : در کلمه «بُعثر» هم معناى «بعث» (به پا خواستن) است و هم معناى «ثور» (دگرگون شدن)، لذا راغب در مفردات گفته است که بعید نیست فعل «بُعثر» مرکّب از این دو فعل باشد، یعنى زیر و رو شدن خاکها و برپاخاستن مردگان
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبد بائس -
تفسیر مجمع البیان
1) انفطار : شکاف برداشتن و پاره گردیدن و شکافته شدن
توضيح : نظیر دو واژه «انشقاق» و «انصداع». واژه «انفطرت» در آیه از این ماده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
2) انتثار : پراکنده شدن
توضيح : واژه «انتثرت» در آیه از ماده «نثر» و از همین ریشه است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
3) تفجیر : انفجار و از هم شکافتن
توضيح : واژه «فجور» نیز از این ریشه و به معنى شکافتن مرزها و بیرون رفتن از چارچوب قانون و مقررات و بدکارى و گناه آمده است. واژه «فجر» نیز از همین ماده، و به معنى شکافتن تاریکى و بردمیدن روشنایى از دل آن آمده است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
3) فُجِّرَتْ : برجوشانده شدند . آب دریا ها به هم آمیخته گردید و منفجر گردانده شد .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.