● بیت المعمور ، قلب پیامبر اعظم (ص) است ! -
اعظم زارع بيدکي
1) بیت المعمور ، قلب پیامبر اعظم (ص) است !
بیت المعمور ، کلمه ای است که در قرآن کریم سوره مبارکه « طور » آمده
در اخبار و روایات از ائمه اطهار (ع) درباره بیت المعمور ، مطالبی گفته شده است . از آن جمله فرموده اند :
« بیت المعمور ، خانه ای است در آسمان ، در محاذات کعبه معظمه » ،
« ابتدا قرآن کریم در بیت المعمور نازل شد و از آنجا بر پیغمبر اکرم (ص) » .
بسیاری از مفسرین گفته اند : آنجایی که آیات و اخبار نشان می دهد قرآن یک جا نازل شده منظور نزول قرآن در بیت المعمور است . در آنجا که نشان می دهد به تدریج نازل شده است نزول بر شخص پیامبر اکرم (ص) است . از این قبیل تفسیرهای مختلف که مجموع آنها بر این دلالت می کند که بیت المعمور خانه و یا مکانی در آسمان و در محاذات کعبه است .
آنچه در تفسیر و تأویل قرآن از ائمه معصومین (ع) حقیقت می یابد این است که همه جا رابطه علمی و کلامی و کتابی خداوند متعال با شخص است نه با شیء . خداوند با اشیاء سخن نمی گوید زیرا سخن برای تعلیم و تعلم یا خبر دادن به وجود می آید و تعلیم و تعلم با اشیاء مناسبت ندارد . نمی توان گفت خداوند زمین و آسمان و یا کوه و دریا و صحرا را تعلیم می دهد . اگر اشیاء تعلیمات داشته باشند و عالم شوند با اشخاص چه فرقی دارند ؟ بهترین موجودات بعد از انسانها ، فرشتگان هستند و خداوند خبر می دهد که فرشتگان دارای علم نیستند و یا اینکه معلومات آنها مانند معلومات انسان نیست . لذا خداوند آنها را امر به سجده بر آدم (ع) می کند و در میدان آزمایش می گویند : « لا عِلمَ لَنا الاّ ما عَلّمتَنا » .
با این حساب ، درست نیست که خدا با اشیاء سخن بگوید و یا کتاب خود را بر اشیاء نازل کند . پس اگر بیت المعمور ، شئی مانند خانه کعبه باشد نزول قرآن بر خانه کعبه و یا مانند آن در آسمان ، مفهوم و معنا پیدا نمی یابد . قرآن از این نظر که علم است ، قرآن شناخته می شود که از جانب خدا نازل می شود و از این نظر که کتابی است حجیم ، قرآن شناخته نمی شود ، بلکه آن ظرفی است که کلمات قرآن در آن ثبت شده است .
آیا موقعی که قران بر پیامبر اکرم (ص) نازل می شود کاغذ و کتاب بر آن حضرت نازل می شود و یا علم و دانش همراه کلمات و آیات ؟ خداوند متعال در فضای آسمان نیست که از آنجا با زمین کعبه فاصله داشته باشد و در این فاصله قرآن را از جائی به جایی دیگر انتقال دهند . لذا در قرآن مجید هر جا اسمی از شیء برده می شود تأویل به شخص شده است . پس در اینجا هم « طور » و « بیت المعمور » شخص رسول الله (ص) است که خانه آباد خداست و خداوند به او می فرماید :
« لا اُقسِم بِهذا البَلَد وَ أنتَ حِلّ بِهذا البَلَد » ،
« در صورتی به کعبه قسم می خورم که تو در آنجا باشی و الاّ بیابانی بیش نیست » .
آن خانه ای که در محاذات این کعبه است ، رسول الله (ص) یا امام (ع) است که خداوند ابتدا با او تماس می گیرد و همراه او به کعبه احترام می گذارد و در جایی دیگر به قریش می گوید : « اهل بیت را از خانه خدا بیرون کردن گناهی است بزرگتر از جنگ در ماه حرام » . این اهلی را که از خانه اخراج کردند و گناه بزرگ شناخته شده ، حضرت رسول اکرم (ص) بود که از مکه به طرف مدینه اخراج کردند و در مرتبه دوم حضرت سیدالشهداء (ع) بود که ایشان را از مکه بسوی کربلا فراری دادند .
ولادت امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در خانه کعبه مبیّن همین حقیقت است که آنها اهل خانه خدا هستند و هم چنین مسئله « سدّ ابواب » که پیامبر اعظم (ص) درهای ورودی مهاجرین و انصار را به مسجد مدینه بست و در ورودی خود و علی ابن ابیطالب (ع) را باز گذاشت .
حالا این چه معنی دارد که « خمسه طیبه » حق سکونت در مسجد را دارند و دیگران چنین حقی ندارند ؟ واضح است که مساجد ، خانه خداست و آنها ساکنان و صاحبان این خانه هستند . خانه خدا هم مانند خانه انسان ها ، مالک و ساکنی دارد که آنها را « اهل البیت » می نامند . کسانی که به زیارت کعبه می روند باید هدفشان زیارت « اهل البیت » باشد نه زیارت خانه خالی .
مؤیّد این معنا ، حدیث دیگری است در کتاب کافی از امام محمد باقر (ع) که در کنار کعبه با مشاهده ازدحام و تلاش حاجیان برای طواف و استلام حجر ، حضرت سری تکان دادند و فرمودند : « هَکَذا کانوُا یَحجُونَ فِی الجَاهِلِیّه » و در جواب شنونده ای که پرسید حج آنها چه عیبی دارد یابن رسول الله ؟ فرمودند : « مردم مأمورند بعد از طواف و سعی با ما اهل البیت تماس بگیرند و معارف دین خود را از ما بپرسند . »
این حدیث هم نشان می دهد که هدف خدا از زیارت خانه ، زیارت اهل خانه است که اول قرآن بر اهل خانه نازل می شود بعد بر سایر مردم . آن حدیث قدسی مشهور که خداوند می فرماید : « لا یسعنی ارضی و لاسمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن » نیز مؤید همین معناست .
پس اگر بیت المعمور ، خانه خشت و گلی یا طلا و نقره ای در آسمان باشد ، فرقی با خانه کعبه ندارد و دلیلی ندارد که قرآن در آن خانه نازل شود و به کعبه منتقل گردد .
بیت المعمور ، خانه دل است نه خانه گل
و آن خانه پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) می باشد .
آنها عرش خدا و خانه آبادند که علم قرآن اول بر آنها نازل می شود .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تنزیل الکتاب ، نوشته استاد شیخ محمدعلی صالح غفاری سبزواری |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : مکه |
گوینده : اعظم زارع بیدکی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکته -
زينب افراونده
1) منظور از شهر مقدس در این آیات، شهر مکه است. شرافت و عظمت سرزمین مکه ایجاب می کند که خداوند به آن سوگند یاد کند؛ چراکه نخستین مرکز توحید و عبادت پروردگار است و انبیای بزرگ گرد این خانه طواف کرده اند؛
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه،ج27،ص7 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : زینب افراونده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مجموع سخن در این سوره -
مسعود ورزيده
1) در سورۀ مبارکۀ بلد سخن از انسانی است که مالش را هدر میدهد و به این هدر دادن هم افتخار میکند. و به فکر مستمندان هم نیست.
خدا میفرماید آیا گمان میکند که هیچ کس نیست که عرصه را بر او تنگ بگیرد؟ و فکر میکند که به این حال باقی میماند؟ بعد میفرماید که انسان را ما با پدیدۀ شیر خوردن از گرسنگی نجات دادیم و بلندش کردیم چرا از گردنه بالا نمیرود؟ و چرا بندگان را آزاد نمیکند؟ و چرا گرسنگان از یتیمان نزدیک و مسکین خاک نشین را اطعام نمیکند؟
و چرا از مالش برای عبور از گردنه و رسیدن به شهر ایمان استفاده نمیکند؟ ما اگر به او اموالی دادهایم برای این است که هزینه کند برای عبور از گردنۀ انفاق و رسیدن به شهر ایمان. چرا بالا نرفت؟ چرا به این شهر نرسید؟ و چرا از اصحاب میمنه نشد؟ او با این اموالی که به او داده بودیم برای خودش شومی خرید نه مبارکی و میمنت؟
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ساختار سوره -
مسعود ورزيده
1) در این سوره قبل از همه چیز باید ببینیم که ساختار سوره چست؟ بعد از چند قسم و جواب قسم میفرماید که لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی کَبَدٍ (۴)أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ (۵)آیا این انسان گمان می کند که کسی عرصه را بر او تنگ نخواهد گرفت؟ ما که او را در کبد آفریدیم خودش نشانهای هست بر این که کسی هست که بر او سخت بگیرد و عرصه را برایش تنگ بگیرد. و او که خیال میکند که آزاد و رها هست در مقام افتخار از ولخرجی میگوید یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالا لُبَدًا (۶)من مال فراوانی را تباه کردم. و بعد می فرماید که آیا گمان کرد که کسی او را ندید؟ یعنی گمان میکند که هیچ شاهد و ناظری بر اعمال و رفتار او نیست؟ أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ (٧)
در آیات بعدی میفرماید: أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ (٨)وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ (٩)وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ (١٠)فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (١١)در «ألم» یک همزه داریم که اسلوب استشهاد است و یک «ف» در «فلاقتحم» داریم که تفریع است. خود «فاء» مطلب قبل را به مطلب بعدش ارتباط میدهد. حالا باید دید که« لم نجعل له عینین و لساناً و شفتین» را در آن لایۀ اول و در درجۀ اول مؤخره برای مطالب قبل بگیریم؟ یا مقدمه برای مطالب بعد بگیریم؟
در اینکه «أ» استشهاد است به قوت خودش باقی و در این که «ف» تفریع است به قوت خودش باقی. سؤال این جاست که «ف» لااقتحم العقبه را تفریع می کند به (۱ تا ۱۰) (فعلاًکاری با سیاق نداریم)یعنی بگوییم که:
۱- آیات از (۱ تا ۱۰) باهم هست و از (۱۱ تا ۲۰) هم باهم و بعد بگوییم که «لا اقتحم العقبه» متفرع است بر مجموع( ۱تا۱۰).
۲- یا (۱تا ۷ ) باهم است، بعد هم آیات( ۸ تا ۲۰ ) باهم است. یعنی بحث عقبه متفرع بر سه آیه( ۸ و ۹و ۱۰) میشود و مجموع( ۸ تا ۲۰ ) به وسیلۀ «ألم» به ما قبل نظارت پیدا میکند.
ما گزینۀ( ۱ تا۷ ) و( ۸ تا ۲۰ ) را انتخاب کردیم. چون دیدیم به لحاظ مفهومی سه آیۀ( ۸ و۹ و ۱۰) بیش از اینکه مناسبت داشته باشند به عنوان مؤخرۀ مطالب قبلی، مناسبت دارد به عنوان مقدمه برای مطالب بعدی.
این سه آیه مقدمه برای مطالب بعدی
اگر بخواهیم که این سه آیه را موخره برای مطالب قبلی بگیریم؛ در جایی که فرمود «أیحسب أن لن یره أحد» با بیان علامه طباطبایی بگوییم که «ألم نجعل له عینین» به آن آیه میخورد، «وهدیناه النجدین» چه این که «ألم» هم در رأس آن نیست، یعنی خودش یک جملۀ مستقل است.
«ألم نجعل له عینین و لساناً و شفتین» را به صورت استفهام اقراری بیان میکند و «هدیناه النجدین» را اخبار میکند. او را به دو برجسته هدایت کردیم. در «لساناً و شفتین» هم ارتباط را حل کنیم، در «هدیناه النجدین» به توجیه میافتیم، اما وقتی که ما این سه آیه را به عنوان مقدمه برای آیات بعد میگیریم به توجیه خاصی نیاز نیست.
خدا در آیات بعدی که اقتحام عقبه است انسان را دعوت میکند که از گردنه بالا برود، پس به رغم این که «نجعل له عینین و لساناً و شفتن» او از گردنه بالا نرفت، حالا این گردنه چه بود؟ «فک رقبه * أو إطعامٌ فی یومٍ ذی مسغبه * یتیماً ذا مقربه * أومسکیناً ذا متربه *» بنده آزاد کردن بود وگرسنه را سیر کردن بود و دستگیری از خاک نشین بود.
و خدا میخواهد به انسان بگوید که ای انسان تو خودت گرسنه بودی به خاک افتاده بودی و ناتوان بودی و نمیتوانستی هیچ کدام از نیازهای خودت را با توان خودت بر طرف کنی، ما با دادن چشم و زبان و دو لب و هدایت تو به دو برجستگی، زمینۀ سیر شدن تو را و توانمندی تو را و قیام و ایستادن تو را فراهم کردیم؛ چرا امروز با این توانگری که به لطف ما حاصل شده از گردنه بالا نمیروی؟ چرا شکرش را با انفاق به دیگران و دستگیری از یتیمان و مسکینان و فقرا به جای نمیآوری؟
در بررسی(۱ تا۷ ) :
(۱ تا ۴ ) قسم و جواب قسم است.( ۵ تا ۷ ) هم ناظر به وضعیت این انسان است، انسانی که خدا قسم میخورد که ما او را در کبد آفریدهایم.
در بررسی ۸ تا ۲۰ :
( ۸ تا ۱۰)، مقدمه هست و از( ۱۱ تا ۲۰)، نتیجه ای است که میگیرد و باز هر کدام از اینها را بخواهیم خرد کنیم جای برای خرد شدن دارند.
آنچه برای سورۀ بلد از اقوال تقویت شده قول دوم بود که بالا شرح آن گذشت که «ألم نجعل له عینین و لساناً و شفتین و هدیناه النجدین» هر سه باهم ناظر است به پدیدۀ شیر خوردن مقدمهاش هم برای «اقتحام عقبه» این است که خدا انسان را ترغیب میکند به این که تو انسانی هستی که ما دستگیری کردیم تو را به هنگام گرسنگی و ناتوانی، وحالا تو باید از گردنه بالا بروی و برده آزاد کنی و اطعام کنی در روز شدت گرسنگی و سختی یتیمان و مسکینان را.
با توجه به این توضیحات سیاق اول سوره: آیات ۱ تا ۷ .
جهت هدایتی:
بازداری انسان از افتخار به صرف بیهودۀ مال و ثروت.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضا در این آیات: -
مسعود ورزيده
1) در این آیات دو بخش داریم(۱ تا ۴ ) و( ۵ تا ۷ )، آیات( ۵ تا ۷ ) فضا را مشخص میکند که مسأله چیست؟ آیات (۱ تا ۴ ) این مسأله را درمان میکند.
انسان گمان میکند که هیچ کس بر او قدرت ندارد و کسی بر او تنگ نخواهد گرفت و بنابراین میگوید «أهلکت مالاً لبدا» میگوید که مال و ثروت فراوانی را تباه کردم، و به آن افتخار میکند و با غرور از آن یاد میکند، و هیچ فکری برای فردای خود نمیکند، وگمان میکند که به همین صورت باقی خواهد ماند.
در این سه آیه یک پندار مقدماتی است و یک پندار مؤخر و اصل مسأله هم «یقول اهلکت مالاً لبدا». صرف بیهودۀ مال و ثروت که ریشه دارد در این پندار که هیچ قدرتی بر من قاهر نیست و با این پندار که هیچ کس بر من ناظر نیست، پوشش داده میشود دو تا «یحسب» داریم و یک گفتار حاکی از رفتار داریم.
خدا به این انسانی که «یقول اهلکت مالاً لبدا» در این آیات قسم یاد میکند که ما انسان را در رنج آفریدهایم، که جلوگیری کند از این که او مالش را هدر دهد و به آن افتخار کند. یعنی بداند که حقیقت خلق او در رنج است. پس چه جای دارد که مالش را هدر دهد و به آن افتخار کند.
پس این قسم و جواب قسم برای حل این مسأله هست و از این رو میگوییم که
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) بازداری انسان از افتخار به صرف کردن بیهوده مال و ثروت خود است.
چرا که کسی به صرف بیهودۀ مال خود افتخار میکند که خود را برای همیشه در رفاه ببیند و فکر کند که همیشه دنیا به کام او خواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) دعوت هشدار آمیز انسان، به صرف مال برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت ابدی آخرت.
انسان غافل از خدا و قیامت مال خویش را هدر میدهد و به آن افتخار میکند! مال دنیا برای عبور از گردنه و رسیدن به سعادت آخرت است. و دنیا را به این خاطر به دست او دادهاند که در راه درست استفاده کند.
انسان باید نسبت به این که ذرهای از اموالش در راه غیر خدا صرف کند، بخیل باشد، و حتی در جایی که برای خودش و خانوادهاش هزینه میکند، باید با این نگاه مصرف کند، که ولخرجی نکند. و با این تصور عبور از گردنه هزینه کند و با این نگاه و زاویه به اموال دنیا نگاه کند. چنین انسانی در آخر به سعادت مطلق خواهد رسید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ارتباط دو سیاق -
مسعود ورزيده
1) الان رابطۀ دو سیاق سوره مشخص میشود: سیاق اول انسان را در وضعیتی تصویر کرد که در آن انسان اموال خود را هدر میدهد و افتخار میکند و با یک بیانی که «لقد خلقنا الانسان فی کبد» خواست جلوی انسان را بگیرد که مالت را بیهوده هدر نده و به آن افتخار کن تو باید این مال را در راه عبور از گردنه و رسیدن به شهر ایمان استفاده کنی. تو اگر دنبال خوشبختی هستی باید آن را در آنجا جستجو کنی، و اصل خوشبختی این نیست که تو مالت را هدر بدهی و به آن افتخار هم بکنی. و خوشبختی ماندگار و پایدار آن است که در اثر عبور از گردنه و رسیدن به شهر ایمان حاصل میشود. «اولئک اصحاب المیمنه».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سیر هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) این سوره مبارکه، اعتقاد و رفتار زشت کسانی را نشانه رفته است که جاهلانه تمام اموال خود را در عیش دنیای خویش به کار می گیرند و به این امر افتخار می کنند. آنان می پندارند که خدا بر ایشان مسلط نیست و هرگز بر آنان سخت نخواهد گرفت. آنان باید بدانند که خدا انسان را در رنج و سختی آفریده است. این بهترین دلیل مقهور بودن و مغلوب بودن ایشان است؛ پس جا ندارد که به صرف بیهوده مالشان افتخار کنند.
آنان باید به جای هدر دادن اموال و ثروت خویش، از آن برای گذر از گردنهای سخت استفاده کنند؛ گردنه ای که جز با عبور از آن به سعادت جاودان آخرت نخواهند رسید. این گردنه، انفاق در راه خدا و رسیدگی به کسانی است که با سختیهای طاقت فرسای روزگار دست و پنجه نرم میکنند؛ یعنی گرسنگان، یتیمان، فقیران و؛ و در جرگه مؤمنانی وارد شوند که یکدیگر را به صبر در طاعت و مرحمت در حق نیازمندان سفارش میکنند. تنها در این صورت است که از اصحاب میمنه شده، به سعادت ابدی خواهند رسید و از سوختن در میان آتش عذاب الهی که مخصوص اصحاب مشئمه است، رهایی خواهند یافت.
دعوت هشدارآمیز انسان به صرف مال برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت جاودان آخرت
انسانِ غافل از خدا و قیامت، مال خویش را هدر می دهد و به آن افتخار می کند. مال دنیا سرمایه او برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت جاویدان آخرت است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص سیاقهای سوره -
مسعود ورزيده
1) این سوره مبارکه دارای دو سیاق است: آیه ۱ -۷ و آیه ۸ – ۲۰٫
وجه گسست سیاق دوم از سیاق نخست: اتصال آیات اول تا هفتم، هشتم تا دهم و یازدهم تا بیستم روشن است. تشخیص ارتباط سیاقی این سه دسته، تابع انتخاب یکی از دو گزینه زیر درباره آیات هشتم تا دهم است:
این آیات، حجتی بر آیه هفتم است؛ طبق این گزینه، آیات هشتم تا دهم به آیات اول تا هفتم ملحق است.
این آیات، مقدمه ای برای آیه یازدهم است؛ طبق این گزینه، آیات هشتم تا دهم، داخل بر آیات یازدهم تا بیستم است.
وجود «فاء» در ابتدای آیه یازدهم، قرینه ای بر صحت گزینه دوم است. افزون بر اینکه در وجه اول، تناسب مفهومی روشنی وجود ندارد. توضیح اینکه معنای آیات طبق وجه نخست از این قرار است: «آیا مى پندارد که هیچ کس او را ندید؟ (۷) مگر ما براى او دو چشم قرار ندادیم و دیدنیها را به او نشان ندادیم؟ پس چگونه تصوّر مى کند که ما آنچه را او مى بیند نمى بینیم؟ (۸) مگر براى او یک زبان و دو لب نیافریدیم که با آنها سخن گوید و آنچه را در دل دارد، بیان کند؟ با این حال، چگونه مى پندارد که ما از درون او بى خبریم؟ (۹) ما راه خیر و شرّ را به او نشان دادیم؛ چگونه ممکن است خود خیر و شرّ را نشناسیم؟ (۱۰)»
چنان که مشخص است، تنها آیه هشتم حجتی مناسب برای محتوای آیه هفتم است و آیه نهم و دهم با توجیه به آیات پیشین مرتبط شده است.
بدین ترتیب، محتوای سوره به دو سیاق تقسیم می شود: آیات اول تا هفتم و هشتم تا بیستم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) فضای سخن و جهت هدایتی سیاق نخست
فضای سخن: در این آیات، سخن از انسانهایی است که مال و ثروت خویش را بیهوده صرف می کنند و با افتخار جاهلانه ای از آن سخن می گویند؛ به قرینه صدق (یقول أهلکت مالاً لبداً).
جهت هدایتی: سیاق نخست (۱ – ۷): آیات این سیاق در دو فراز قابل بررسی است:
أ. آیات اول تا چهارم: قسم و جواب. جهت هدایتی در جواب قسم است: تأکید بر خلق انسان در رنج.
ب. آیات پنجم تا هفتم: پندار انسان مبنی بر عدم قدرت خدا بر او، افتخار انسان به صرف بیهوده مال و ثروت و غفلت انسان از اینکه خدا او را می بیند. در میان این سه گزاره، دومی اصالت دارد، زیرا مصداقی است که جهت ذکر مفاهیم اول و سوم را مشخص می سازد: افتخار انسان به صرف بیهوده مال و ثروت.
تأکید فراز نخست، در جهت هدایت انسان فراز دوم است: «بازداری انسان از افتخار به صرف بیهوده مال و ثروت: خدا انسان را در رنج آفریده است و این نشانه ای روشن بر مقهور و مغلوب بودن انسان است. پس جایی برای افتخار به صرف بیهوده مال و ثروت نیست».
فضای سخن و جهت هدایتی سیاق دوم
فضای سخن: سخن از انسانهایی است که نسبت به بردگان و گرسنگان و خاک نشینان بی توجهاند و به رغم توانگری، دست ناتوانان را نمی گیرند؛ به قرینه بجا بودن (فلا اقتحم العقبة فک رقبة، أو إطعام فی یوم ذی مسغبة، یتیماً ذا مقربة، أو مسکیناً ذا متربة).
جهت هدایتی: سیاق دوم (۸ – ۲۰): این آیات در سه فراز ایراد شده است:
أ. آیات هشتم تا دهم: این آیات به انسان یادآوری می کند که نوزادی ناتوان بود و خدا به او دو چشم و زبان و دو لب داد و او را به سینه مادرش ره نمود و بدین ترتیب، زمینه پرورش این نوزاد ناتوان را فراهم ساخت.
ب. آیات یازدهم تا هفدهم: انسان را توبیخ می کند که چرا بر گردنه انفاق و دست گیری افتادگان گام ننهاد و از کسانی نشد که ایمان آوردند و یکدیگر را به صبر بر سختی و ناتوانی و مرحمت نسبت به ناتوانان سفارش کردند.
ج. آیات هجدهم تا بیستم: این آیات انسانهای مذکور در آیات پیشین (آنان که بر گردنه قدم گذاشتند و از مؤمنان شدند و یکدیگر را به صبر و مرحمت سفارش کردند) را خجسته معرفی می کند و در نقطه مقابل، از کافران شوم و تیره بخت و عذاب دردناک ایشان سخن می گوید.
چنانکه مشخص است، فراز اول و سوم، نسبت به فراز دوم، تبعی است: فراز اول، مقدمه و فراز سوم، انذار و تبشیر ناظر به فراز دوم است: «دعوت هشدارآمیز انسان به گام نهادن بر گردنه انفاق و ایمان: انسان باید بداند که افتاده ای بیش نبود و خدا بلندش کرد. او باید بر گردنه انفاق و دست گیری از افتادگان گام بگذارد و در جرگه مؤمنانی درآید که یکدیگر را به صبر و مرحمت سفارش می کنند».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) فضای سخن: در این سوره سخن از انسانهایی است که مال و ثروت خویش را بیهوده صرف می کنند و نسبت به بردگان و گرسنگان و خاک نشینان بی توجهاند.
جهت هدایتی: مطالعه سیاق اول و دوم در کنار، هم مخاطب را به تقابل دو مفهوم رهنمون میسازد: صرف بیهوده مال و ثروت و افتخار به آن؛ صرف مال و ثروت در مسیر انفاق و دست گیری از افتادگان. توجه به همین تقابل، جهت هدایتی سوره را مشخص می سازد: «دعوت هشدارآمیز انسان به صرف مال برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت جاودان آخرت: انسانِ غافل از خدا و قیامت، مال خویش را هدر می دهد و به آن افتخار میکند. مال دنیا سرمایه او برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت جاویدان آخرت است».
[۱]. این جمله، افتخار کاذب و خودستایی بر اتلاف مال در موارد غیر صلاح است. جاهلان به اتلاف مال افتخار می کنند و آن را منقبتی برای خویش می شمرند، زیرا این امر را نشانه فزونی مال از حد نیاز میدانند. در برخی از اشعار جاهلی آمده است: «وإذا سکرت فإنّنی مستهلک / مالی وعرضی وافر لم یکلم / وإذا صحوت فما أ قصّر عن ندى / وکما علمت شمائلی و تکرّمی» (ر.ک. التحریر و التنویر، ج۳۰، ص ۳۱۲)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره بلد |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.