از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  خلقت انسان در «کبد» و آمیخته بودن حیات او با رنج و خستگى‏
4) این تعبیر که «خلقت انسان در کبد است» به ما مى‏فهماند که رنج و مشقت از هر سو و در تمامى شؤون حیات بر انسان احاطه دارد، و این معنا بر هیچ خردمندى پوشیده نیست، که انسان در پى به دست آوردن هیچ نعمتى بر نمى‏آید، مگر آنکه خالص آن را مى‏خواهد، خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاکیزگى، ولى هیچ نعمتى را به دست نمى‏آورد مگر آمیخته با ناملایماتى که عیش او را منغص مى‏دارد، و نعمتى مقرون با جرعه‏هاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر که حوادث ناگوارى که چون شرنگى کشنده کام جانش را تلخ مى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 487 و 488 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «لبد»
6) کلمه «لبد» به معناى بسیار است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 488 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  کسى که گفت: « أَهْلَکْتُ مالًا لُبَداً»
6) 1-در تفسیر قمى در ذیل آیه «یَقُولُ أَهْلَکْتُ مالًا لُبَداً» گفته: کلمه «لبد» به معناى مجتمع است.

2- حارث بن نوفل بن عبد مناف گناهى را مرتکب شد و از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) راه چاره پرسید، حضرت فرمود تا کفاره دهد. حارث گفت اى واى از روزى که بدین محمد در آمدم همه اموالم در کفارات و انفاقات از بین رفت.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 493 قالب : روایی موضوع اصلی : کفاره گوینده : علامه طباطبایی
  حقیقتى درباره خلقت انسان که سوره مبارکه بلد بیان مى‏کند
1) این سوره بیانگر این حقیقت است که خلقت انسان بر اساس رنج و مشقت است، هیچ شانى از شؤون حیات را نخواهى دید که توام با تلخى‏ها و رنج‏ها و خستگى‏ها نباشد، از آن روزى که در شکم مادر روح به کالبدش دمیده شد، تا روزى که از این دنیا رخت بر مى‏بندد هیچ راحتى و آسایشى که خالى از تعب و مشقت باشد نمى‏بیند، و هیچ سعادتى را خالص از شقاوت نمى‏یابد، تنها خانه آخرت است که راحتى‏اش آمیخته با تعب نیست.

بنا بر این، چه بهتر به جاى هر تلخى و ناکامى و رنج، سنگینى تکالیف الهى را تحمل کند، در برابر آنها صبر نماید صبر بر اطاعت و بر ترک معصیت، و در گسترش دادن رحمت بر همه مبتلایان کوشا باشد، کسانى را از قبیل ایتام و فقرا و بیماران و امثال آنها که دچار مصائب شده‏اند مورد شفقت خود قرار دهد، تا جزو «اصحاب میمنه» شود، و گرنه آخرتش هم مثل دنیایش خواهد شد، و در آخرت از «اصحاب مشئمه» خواهد بود که «نارٌ مُؤْصَدَةٌ» مسلط بر آنان است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 483 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : علامه طباطبایی
  مراد از «بَلَد»
1) مفسرین (روح المعانى، ج 30، ص 133) گفته‏اند منظور از «بِهذَا الْبَلَدِ» مکه است، مؤید این احتمال سیاق سوره است که گفتیم سیاق سوره‏هاى مکى را دارد، و نیز آیه بعدى یعنى آیه «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» آن را تایید مى‏کند، البته بنا بر اینکه منظور از «والد»، ابراهیم (علیه‌السلام) باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 484 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مکه گوینده : علامه طباطبایی
  مکی بودن سوره مبارکه بلد
1) سیاق آیات این سوره شبیه به سیاق سوره‏هاى مکى است، و همین سیاق مکى بودن آن را تایید مى‏کند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 484 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «حل»
2) کلمه «حل» مانند کلمه «حلول» به معناى اقامت و استقرار در مکان است، و مصدر در اینجا به معناى اسم فاعل (حلول کننده) است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 484 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  بیان عظمت «بلد»
2) این آیه حال است از کلمه «بلد» در آیه قبل، و با اینکه مى‏توانست به آوردن ضمیر آن اکتفاء نموده، بفرماید: «لا اقسم بهذا البلد و انت حل بها» چنین نکرد، و دوباره خود کلمه بلد را ذکر کرد، براى این بود که به عظمت شان آن، و اعتنایى که به امر آن دارد اشاره کرده باشد، چون بلد مذکور با سایر بلاد فرق دارد، این بلد حرام است.

و معناى دو آیه این است که (هر چند قسم لازم ندارد ولى) سوگند مى‏خورم به این شهر، شهرى که تو در آن اقامت دارى، و این تعبیر توجه مى‏دهد به اینکه مکه به خاطر اقامت آن جناب در آن و تولدش در آن شرافت یافته.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 484 و 485 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مکه گوینده : علامه طباطبایی
  سوگند «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» سوگند به ابراهیم و اسماعیل (علیهماالسلام) است‏
3) از آنجا که از نظر ادبیت رعایت تناسب بین سوگند و بین چیزى که مى‏خواهیم با سوگند اثبات کنیم لازم است، لذا باید بگوییم مراد از «والِدٍ وَ ما وَلَدَ» کسى است که بین او و بین بلدى که مورد سوگند واقع شده نسبت روشنى بوده، و این معنا با ابراهیم خلیل (علیه‌السلام) و فرزندش اسماعیل (علیه‌السلام) منطبق است، که سبب اصلى در بناى این شهر و بانیان خود بیت الحرام بودند، و خداى تعالى در باره آنان فرمود: «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ» (بقره/127)، و ابراهیم (علیه‌السلام ) بود که از خداى تعالى درخواست کرد مکه را شهر امن قرار دهد: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً» (ابراهیم/35).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 485 تا 487 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
  تعظیم و بزرگداشت «والد» و مدح «ولد»
3) نکره آوردن کلمه «والد- پدرى» به منظور تعظیم و بزرگداشت آن پدر بوده، و اگر نفرمود: «و والد و من ولد- و پدرى و فرزندى که پدید آورد»، و به جایش فرمود: «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ- و پدرى و آنچه پدید آورد»، براى این بود که آن فرزند را مدح نموده، بفهماند فرزندى عجیب بوده، نظیر آیه «وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ» (آل‌عمران/36) که در پاسخ به مادر مریم که گفت من دختر زاییدم فرمود: خدا بهتر مى‏دانست که چه زاییده، با اینکه مى‏توانست بفرماید: خدا بهتر مى‏داند که دختر زاییده، ولى عبارت «چه زاییده» عظمت و اهمیت آن طفل را مى‏رساند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 486 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «کبد»
4) کلمه «کبد» به معناى رنج و خستگى است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 487 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  نقش اعرابی آیه
4) آیه مورد بحث جواب قسم است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 487 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  خداى سبحان حق دارد که در انسان به هر نحو که بخواهد تصرف کند
5) این آیه به منزله نتیجه حجتى است که آیه قبل اقامه کرده بود، به این بیان که بعد از آنکه گفتیم خلقت انسان بر پایه رنج است، و ظرف وجودش تعب، و تعب مظروف او است، هیچ چیزى به دست نمى‏آورد مگر کمتر و ناقص‏تر و ناخالص‏تر از آنچه توقعش را دارد، و نتیجه گرفتیم که پس انسان در اصل خلقتش طورى آفریده شده که خواستش همواره مغلوب و شکست خورده، و همه امورش مقهور مقدرات است، و آن کس که اراده او را شکست مى‏دهد و از هر سو و در هر جهت از جهات و شؤون زندگیش دخل و تصرف مى‏کند خداى سبحان است که از هر جهت بر او قادر است، پس او حق دارد که در انسان به هر نحو که بخواهد تصرف کند، و هر وقت خواست او را به عذاب خود بگیرد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 488 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مالکیت خداوند گوینده : علامه طباطبایی
  حکایت منت گذارى کسى که مقدارى از مال خود را انفاق نموده
6) سیاق این آیه و سایر آیات تا آخر سوره چنین مى‏رساند که در آن روزها شخصى اظهار اسلام و یا تمایل به اسلام نموده، مقدارى از مال خود را هم انفاق نموده و آن را بسیار دانسته، و منت نهاده و گفته «أَهْلَکْتُ مالًا لُبَداً»، و در پاسخ این منت که نهاده آیات مورد بحث نازل شده، و سخن او را چنین رد کرده که: رستگارى و رسیدن به حیات طیب و میمون دست نمى‏دهد، مگر با تحمل سختى انفاق در راه خدا، و دخول در زمره کسانى که به راستى ایمان آورده یکدیگر را به صبر و مرحمت سفارش مى‏کنند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 488 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اِنفاق گوینده : علامه طباطبایی
  رد و انکار لازمه سخن کسى که انفاق از مال بر او گران آمده گفت: «أَهْلَکْتُ مالًا لُبَداً»
7) این آیه انکار لازمه گفتار و پندار انسان است، که مى‏گوید: «أَهْلَکْتُ مالًا لُبَداً»، و آن را با لحن کنایه انکار مى‏کند، و حاصل معناى آن این است که: لازمه اینکه انسان مى‏گوید مالى بسیار نفله کردم، این است که او خیال کرده باشد ما از انفاق او غافل و جاهلیم، و او در این خیال خطا کرده، چون خداى سبحان آنچه را او انفاق کرده دیده ولى این مقدار انفاق در رسیدن به آن رستگارى و به میمنت حیات کافى نیست، بلکه کسى که چنین زندگى را طالب باشد، باید از مشقت عبودیت بیش از آن را تحمل کند، و از گردنه‏هاى دشوارترى عبور کند و در مجاهداتى که مؤمنین دارند گام به گام با ایشان باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 489 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اِنفاق گوینده : علامه طباطبایی
  مراد از کفر به آیات
2) آیات موجود در خارج وجود انسان در پهناى جهان و آیات موجود در داخل ذات انسان آیات و ادله‏اى است که بر یگانگى خداوند در ربوبیت و الوهیت و لوازم این یگانگى دلالت مى‏کند، و رد این ادله کفر به آیات خدا و به خود خدا است، و نیز کفر به قرآن کریم و آیات شریفه آن است، و نیز کفر به هر حکمى است که از طریق رسالت نازل شده و ظاهرا مراد از آیات، مطلق آیات است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 492 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : کفر گوینده : علامه طباطبایی
  روایاتى درباره قسم به شهر مکه
1) 1-معناى آیه «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» این است که: من دیگر به این شهر سوگند نمى‏خورم که تو در آن حلال و بى حرمت شدى، و با اینکه مردمش پاس حرمت عرض تو را نگه نداشتند، دیگر این شهر هم حرمتى ندارد.
سپس مى‏گوید: قریش احترام مکه را رعایت مى‏کردند، ولى حرمت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را پاس نمى‏داشتند، و بدین جهت بود که خداى تعالى فرمود: «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ»، و منظورش این است که مردم این شهر تو را در این شهر بى حرمت کردند، رسالتت را تکذیب نموده دشنامت گفتند، با اینکه اگر کسى پدرشان را مى‏کشت آن قاتل را تعقیب و دستگیر نمى‏کردند، قاتلان شاخه‏اى از درخت حرم را به گردن مى‏انداختند و از خطر انتقام ایمن مى‏شدند، و لیکن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را (که حرمت مکه به طفیل وجود او بود)، بى احترامى مى‏کردند آن هم به نحوى که با هیچ کس آن طور بى حرمتى روا نمى‏داشتند، و لذا خداى تعالى این رفتار را بر آنان خرده گرفت.

علامه طباطبایی: چند معنایى که نقل شد از طرق اهل سنت (الدر المنثور، ج 6، ص 351- 352) هم در احادیثى موقوف (احادیث موقوف، احادیثى را گویند که در هیچ یک نام معصوم برده نشده باشد، «مترجم: موسوی همدانی») روایت شده است. و قمى هم معناى اخیر را در احادیثى که نه سند دارد و نه نام امام برده شده آورده است (تفسیر قمى، ج 2، ص 422).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 492 و 493 قالب : روایی موضوع اصلی : مکه گوینده : علامه طباطبایی
  مراد از «والِدٍ وَ ما وَلَدَ»
3) در تفسیر آیه «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» نقل شده که بعضى گفته‏اند: منظور از والد حضرت آدم، و از «ما ولد» همه انبیاء و اوصیاى انبیاء و پیروان ایشان است، (نقل از امام صادق (علیه‌السلام)).

علامه طباطبایی: معنایى که نقل شد از طرق اهل سنت (الدر المنثور، ج 6، ص 351- 352) هم در احادیثى موقوف (احادیث موقوف، احادیثى را گویند که در هیچ یک نام معصوم برده نشده باشد، «مترجم: موسوی همدانی») روایت شده است. و قمى هم معناى اخیر را در احادیثى که نه سند دارد و نه نام امام برده شده آورده است (تفسیر قمى، ج 2، ص 422).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏20، ص: 493 قالب : روایی موضوع اصلی : حضرت آدم (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
  سیمای سوره بلد
1) سوره بلد، بیست آیه دارد و در مکه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آیه اول است و مراد از «بلد» شهر مکه است که مورد سوگند خداوند قرار گرفته است.
سوره با سوگند آغاز شده با اشاره به نظام توالد و تناسل انسان، زندگی این دنیا را همراه با تلاش و زحمت معرفی می‌کند.
آنگاه انسان‌های غافل و مغرور را مورد سرزنش قرار داده به نعمت‌های با ارزشی که خداوند به انسان عطا کرده اشاره نموده و راه سپاس از این نعمت‌ها را رسیدگی به محرومان و خدمت به یتیمان بیان می‌دارد.
البته در برابر این نعمت‌ها، انسان‌ها دو گروه می‌شوند، گروهی سپاس گزار که عاقبتی میمون و مبارک دارند و گروهی کفران پیشه که پایانی شوم و سخت در انتظار آنهاست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 482 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان معنای «لا اقسم»
1) در قرآن سه بار جمله «لا اُقسم» به کار رفته است و اهل تفسیر آن را دو گونه معنا کرده‏اند. گروهى حرف لا را زائد دانسته و آن را (قسم مى‏خورم) معنا کرده‏اند و گروهى آن را (سوگند نمى‏خورم) ترجمه کرده‏اند، به این معنا که مسئله به قدرى روشن است که نیازى به سوگند خوردن نیست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 483 قالب : تفسیری موضوع اصلی : قرآن کریم گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  مراد از «بلد»
1) منظور از «بلد»، مکّه است که قبل از اسلام هم مورد احترام بوده است. مکّه حَرَم اَمن الهى و اولین خانه‏اى است که براى انسان قرار داده شد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 483 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مکه گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان تفاسیر متعدد درباره جمله «و انت حلّ»
2) جمله «و انت حلّ» چند گونه تفسیر شده است که یک معنى را در ترجمه آوردیم و معناى دوم آن است که مردم مکّه اهانت تو را در آن حلال مى‏دانند، پس به شهرى که اهانت تو را حلال مى‏شمرند سوگند نمى‏خورم (این معنا در حدیثی در کتاب بحار، ج24، ص284 آمده است). و معناى سوم آن است که دست تو در مورد این شهر باز است و در فتح مکّه هر تصمیمى که درباره مخالفان بخواهى مى‏توانى بگیرى. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 483 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مکه گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  مراد از «والد و ما ولد»
3) گرچه بعضى مفسران به مناسبت عبارت «هذا البلد» که مکّه است، مراد از «والد و ما ولد» را حضرت ابراهیم و فرزندش حضرت اسماعیل دانسته‏اند، ولى همان گونه که در تفسیر مجمع البیان آمده است، مراد از آن، حضرت آدم و اولیاء از نسل او است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 484 قالب : تفسیری موضوع اصلی : حضرت آدم (علیه‌السلام) گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای لغوی «کَبَد»
4) «کَبَد» به معناى سختى است. البتّه بعضى کبد را به معناى راست قامت و معتدل گرفته‏اند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 484 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  مراد از آفربنش انسان در سختی
4) اینکه انسان در دل رنج و سختى آفریده شده، یعنى کامیابى‏هاى دنیوى آمیخته با رنج و زحمت است. {لقد خلقنا الانسان فى کبد} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 484 قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیان حضرت على (علیه‌السلام) درباره دنیا
4) حضرت على (علیه‌السلام) مى‏فرماید: دنیا خانه‏اى است که با سختى‏ها عجین شده است. «دار بالبلاء محفوفة»

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 484 قالب : روایی موضوع اصلی : دنیا گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  صرف مال در راه باطل بی‌نتیجه است
6) در حدیث آمده است که گوینده این کلام «اهلکت مالاً لبداً» عمرو بن عبدود در جنگ خندق بوده که گفت: سرمایه زیادى را در مبارزه با اسلام تباه کردم ولى موفق نشدم.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 484 قالب : روایی موضوع اصلی : باطل گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای لغوی «لَبَد»
6) «لَبَد» به معناى پشم متراکم است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 484 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  بیت المعمور ، قلب پیامبر اعظم (ص) است ! - اعظم زارع بيدکي
1) بیت المعمور ، قلب پیامبر اعظم (ص) است !

بیت المعمور ، کلمه ای است که در قرآن کریم سوره مبارکه « طور » آمده

در اخبار و روایات از ائمه اطهار (ع) درباره بیت المعمور ، مطالبی گفته شده است . از آن جمله فرموده اند :



« بیت المعمور ، خانه ای است در آسمان ، در محاذات کعبه معظمه » ،

« ابتدا قرآن کریم در بیت المعمور نازل شد و از آنجا بر پیغمبر اکرم (ص) » .



بسیاری از مفسرین گفته اند : آنجایی که آیات و اخبار نشان می دهد قرآن یک جا نازل شده منظور نزول قرآن در بیت المعمور است . در آنجا که نشان می دهد به تدریج نازل شده است نزول بر شخص پیامبر اکرم (ص) است . از این قبیل تفسیرهای مختلف که مجموع آنها بر این دلالت می کند که بیت المعمور خانه و یا مکانی در آسمان و در محاذات کعبه است .

آنچه در تفسیر و تأویل قرآن از ائمه معصومین (ع) حقیقت می یابد این است که همه جا رابطه علمی و کلامی و کتابی خداوند متعال با شخص است نه با شیء . خداوند با اشیاء سخن نمی گوید زیرا سخن برای تعلیم و تعلم یا خبر دادن به وجود می آید و تعلیم و تعلم با اشیاء مناسبت ندارد . نمی توان گفت خداوند زمین و آسمان و یا کوه و دریا و صحرا را تعلیم می دهد . اگر اشیاء تعلیمات داشته باشند و عالم شوند با اشخاص چه فرقی دارند ؟ بهترین موجودات بعد از انسانها ، فرشتگان هستند و خداوند خبر می دهد که فرشتگان دارای علم نیستند و یا اینکه معلومات آنها مانند معلومات انسان نیست . لذا خداوند آنها را امر به سجده بر آدم (ع) می کند و در میدان آزمایش می گویند : « لا عِلمَ لَنا الاّ ما عَلّمتَنا » .

با این حساب ، درست نیست که خدا با اشیاء سخن بگوید و یا کتاب خود را بر اشیاء نازل کند . پس اگر بیت المعمور ، شئی مانند خانه کعبه باشد نزول قرآن بر خانه کعبه و یا مانند آن در آسمان ، مفهوم و معنا پیدا نمی یابد . قرآن از این نظر که علم است ، قرآن شناخته می شود که از جانب خدا نازل می شود و از این نظر که کتابی است حجیم ، قرآن شناخته نمی شود ، بلکه آن ظرفی است که کلمات قرآن در آن ثبت شده است .

آیا موقعی که قران بر پیامبر اکرم (ص) نازل می شود کاغذ و کتاب بر آن حضرت نازل می شود و یا علم و دانش همراه کلمات و آیات ؟ خداوند متعال در فضای آسمان نیست که از آنجا با زمین کعبه فاصله داشته باشد و در این فاصله قرآن را از جائی به جایی دیگر انتقال دهند . لذا در قرآن مجید هر جا اسمی از شیء برده می شود تأویل به شخص شده است . پس در اینجا هم « طور » و « بیت المعمور » شخص رسول الله (ص) است که خانه آباد خداست و خداوند به او می فرماید :

« لا اُقسِم بِهذا البَلَد وَ أنتَ حِلّ بِهذا البَلَد » ،

« در صورتی به کعبه قسم می خورم که تو در آنجا باشی و الاّ بیابانی بیش نیست » .

آن خانه ای که در محاذات این کعبه است ، رسول الله (ص) یا امام (ع) است که خداوند ابتدا با او تماس می گیرد و همراه او به کعبه احترام می گذارد و در جایی دیگر به قریش می گوید : « اهل بیت را از خانه خدا بیرون کردن گناهی است بزرگتر از جنگ در ماه حرام » . این اهلی را که از خانه اخراج کردند و گناه بزرگ شناخته شده ، حضرت رسول اکرم (ص) بود که از مکه به طرف مدینه اخراج کردند و در مرتبه دوم حضرت سیدالشهداء (ع) بود که ایشان را از مکه بسوی کربلا فراری دادند .

ولادت امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام در خانه کعبه مبیّن همین حقیقت است که آنها اهل خانه خدا هستند و هم چنین مسئله « سدّ ابواب » که پیامبر اعظم (ص) درهای ورودی مهاجرین و انصار را به مسجد مدینه بست و در ورودی خود و علی ابن ابیطالب (ع) را باز گذاشت .

حالا این چه معنی دارد که « خمسه طیبه » حق سکونت در مسجد را دارند و دیگران چنین حقی ندارند ؟ واضح است که مساجد ، خانه خداست و آنها ساکنان و صاحبان این خانه هستند . خانه خدا هم مانند خانه انسان ها ، مالک و ساکنی دارد که آنها را « اهل البیت » می نامند . کسانی که به زیارت کعبه می روند باید هدفشان زیارت « اهل البیت » باشد نه زیارت خانه خالی .

مؤیّد این معنا ، حدیث دیگری است در کتاب کافی از امام محمد باقر (ع) که در کنار کعبه با مشاهده ازدحام و تلاش حاجیان برای طواف و استلام حجر ، حضرت سری تکان دادند و فرمودند : « هَکَذا کانوُا یَحجُونَ فِی الجَاهِلِیّه » و در جواب شنونده ای که پرسید حج آنها چه عیبی دارد یابن رسول الله ؟ فرمودند : « مردم مأمورند بعد از طواف و سعی با ما اهل البیت تماس بگیرند و معارف دین خود را از ما بپرسند . »

این حدیث هم نشان می دهد که هدف خدا از زیارت خانه ، زیارت اهل خانه است که اول قرآن بر اهل خانه نازل می شود بعد بر سایر مردم . آن حدیث قدسی مشهور که خداوند می فرماید : « لا یسعنی ارضی و لاسمائی و لکن یسعنی قلب عبدی المؤمن » نیز مؤید همین معناست .

پس اگر بیت المعمور ، خانه خشت و گلی یا طلا و نقره ای در آسمان باشد ، فرقی با خانه کعبه ندارد و دلیلی ندارد که قرآن در آن خانه نازل شود و به کعبه منتقل گردد .

بیت المعمور ، خانه دل است نه خانه گل

و آن خانه پیغمبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) می باشد .

آنها عرش خدا و خانه آبادند که علم قرآن اول بر آنها نازل می شود .

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تنزیل الکتاب ، نوشته استاد شیخ محمدعلی صالح غفاری سبزواری قالب : تفسیری موضوع اصلی : مکه گوینده : اعظم زارع بیدکی
  نکته - زينب افراونده
1) منظور از شهر مقدس در این آیات، شهر مکه است. شرافت و عظمت سرزمین مکه ایجاب می کند که خداوند به آن سوگند یاد کند؛ چراکه نخستین مرکز توحید و عبادت پروردگار است و انبیای بزرگ گرد این خانه طواف کرده اند؛ [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه،ج27،ص7 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : زینب افراونده
  نکته - زينب افراونده
2) تو ساکن آن هستی:
جمله "و انت حل بهذا البلد"، مطلب تازه ای را در بر دارد؛ اینکه این شهر به خاطر وجود پر فیض و برکت تو(پیامبر"صلی الله علیه واله") چنان عظمتی یافته که شایسته این سوگند شده است. ارزش سرزمین ها گاهی به ارزش انسانهای مقیم آن است. از این رو، قرآن علت قسم خوردنش به مکه را بیان کرده تا مبادا کافران مکه تصور کنند که قرآن برای خاک مکه یا بت های آنها اهمیت قائل شده است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه،ج27،ص7 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : زینب افراونده
  مجموع سخن در این سوره - مسعود ورزيده
1) در سورۀ مبارکۀ بلد سخن از انسانی است که مالش را هدر می‌دهد و به این هدر دادن هم افتخار می‌کند. و به فکر مستمندان هم نیست.
خدا می‌فرماید آیا گمان می‌کند که هیچ کس نیست که عرصه را بر او تنگ بگیرد؟ و فکر می‌کند که به این حال باقی می‌ماند؟ بعد می‌فرماید که انسان را ما با پدیدۀ شیر خوردن از گرسنگی نجات دادیم و بلندش کردیم چرا از گردنه بالا نمی‌رود؟ و چرا بندگان را آزاد نمی‌کند؟ و چرا گرسنگان از یتیمان نزدیک و مسکین خاک نشین را اطعام نمی‌کند؟
و چرا از مالش برای عبور از گردنه و رسیدن به شهر ایمان استفاده نمی‌کند؟ ما اگر به او اموالی داده‌ایم برای این است که هزینه کند برای عبور از گردنۀ انفاق و رسیدن به شهر ایمان. چرا بالا نرفت؟ چرا به این شهر نرسید؟ و چرا از اصحاب میمنه نشد؟ او با این اموالی که به او داده بودیم برای خودش شومی خرید نه مبارکی و میمنت؟
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  ساختار سوره - مسعود ورزيده
1) در این سوره قبل از همه چیز باید ببینیم که ساختار سوره چست؟ بعد از چند قسم و جواب قسم می‌فرماید که لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ فِی کَبَدٍ (۴)أَیَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ (۵)آیا این انسان گمان می کند که کسی عرصه را بر او تنگ نخواهد گرفت؟ ما که او را در کبد آفریدیم خودش نشانه‌ای هست بر این که کسی هست که بر او سخت بگیرد و عرصه را برایش تنگ بگیرد. و او که خیال می‌کند که آزاد و رها هست در مقام افتخار از ولخرجی می‌گوید یَقُولُ أَهْلَکْتُ مَالا لُبَدًا (۶)من مال فراوانی را تباه کردم. و بعد می فرماید که آیا گمان کرد که کسی او را ندید؟ یعنی گمان می‌کند که هیچ شاهد و ناظری بر اعمال و رفتار او نیست؟ أَیَحْسَبُ أَنْ لَمْ یَرَهُ أَحَدٌ (٧)

در آیات بعدی می‌فرماید: أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَیْنَیْنِ (٨)وَلِسَانًا وَشَفَتَیْنِ (٩)وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ (١٠)فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (١١)در «ألم» یک همزه داریم که اسلوب استشهاد است و یک «ف» در «فلاقتحم» داریم که تفریع است. خود «فاء» مطلب قبل را به مطلب بعدش ارتباط می‌دهد. حالا باید دید که« لم نجعل له عینین و لساناً و شفتین» را در آن لایۀ اول و در درجۀ اول مؤخره برای مطالب قبل بگیریم؟ یا مقدمه برای مطالب بعد بگیریم؟

در اینکه «أ» استشهاد است به قوت خودش باقی و در این که «ف» تفریع است به قوت خودش باقی. سؤال این جاست که «ف» لااقتحم العقبه را تفریع می کند به (۱ تا ۱۰) (فعلاًکاری با سیاق نداریم)یعنی بگوییم که:

۱- آیات از (۱ تا ۱۰) باهم هست و از (۱۱ تا ۲۰) هم باهم و بعد بگوییم که «لا اقتحم العقبه»‌ متفرع است بر مجموع( ۱تا۱۰).

۲- یا (۱تا ۷ ) باهم است، بعد هم آیات( ۸ تا ۲۰ ) باهم است. یعنی بحث عقبه متفرع بر سه آیه( ۸ و ۹و ۱۰) می‌شود و مجموع( ۸ تا ۲۰ ) به وسیلۀ «ألم» به ما قبل نظارت پیدا می‌کند.

ما گزینۀ( ۱ تا۷ ) و( ۸ تا ۲۰ ) را انتخاب کردیم. چون دیدیم به لحاظ مفهومی سه آیۀ( ۸ و۹ و ۱۰‌) بیش از اینکه مناسبت داشته باشند به عنوان مؤخرۀ مطالب قبلی، مناسبت دارد به عنوان مقدمه برای مطالب بعدی.

این سه آیه مقدمه برای مطالب بعدی

اگر بخواهیم که این سه آیه را موخره برای مطالب قبلی بگیریم؛ در جایی که فرمود «أیحسب أن لن یره أحد» با بیان علامه طباطبایی بگوییم که «ألم نجعل له عینین» به آن آیه می‌خورد، «وهدیناه النجدین» چه این که «ألم» هم در رأس آن نیست، یعنی خودش یک جملۀ مستقل است.

«ألم نجعل له عینین و لساناً و شفتین» را به صورت استفهام اقراری بیان می‌کند و «هدیناه النجدین» را اخبار می‌کند. او را به دو برجسته هدایت کردیم. در «لساناً و شفتین» هم ارتباط را حل کنیم، در «هدیناه النجدین» به توجیه می‌افتیم، اما وقتی که ما این سه آیه را به عنوان مقدمه برای آیات بعد می‌گیریم به توجیه خاصی نیاز نیست.

خدا در آیات بعدی که اقتحام عقبه است انسان را دعوت می‌کند که از گردنه بالا برود، پس به رغم این که «نجعل له عینین و لساناً و شفتن» او از گردنه بالا نرفت، حالا این گردنه چه بود؟ «فک رقبه * أو إطعامٌ فی یومٍ ذی مسغبه * یتیماً ذا مقربه * أومسکیناً ذا متربه *» بنده آزاد کردن بود وگرسنه را سیر کردن بود و دستگیری از خاک نشین بود.

و خدا می‌خواهد به انسان بگوید که ای انسان تو خودت گرسنه بودی به خاک افتاده بودی و ناتوان بودی و نمی‌توانستی هیچ کدام از نیازهای خودت را با توان خودت بر طرف کنی، ما با دادن چشم و زبان و دو لب و هدایت تو به دو برجستگی، زمینۀ سیر شدن تو را و توانمندی تو را و قیام و ایستادن تو را فراهم کردیم؛ چرا امروز با این توانگری که به لطف ما حاصل شده از گردنه بالا نمی‌روی؟ چرا شکرش را با انفاق به دیگران و دستگیری از یتیمان و مسکینان و فقرا به جای نمی‌آوری؟

در بررسی(۱ تا۷ ) :

(۱ تا ۴ ) قسم و جواب قسم است.( ۵ تا ۷ ) هم ناظر به وضعیت این انسان است، انسانی که خدا قسم می‌خورد که ما او را در کبد آفریده‌ایم.

در بررسی ۸ تا ۲۰ :

( ۸ تا ۱۰)، مقدمه هست و از( ۱۱ تا ۲۰)، نتیجه ای است که می‌گیرد و باز هر کدام از اینها را بخواهیم خرد کنیم جای برای خرد شدن دارند.

آنچه برای سورۀ بلد از اقوال تقویت شده قول دوم بود که بالا شرح آن گذشت که «ألم نجعل له عینین و لساناً و شفتین و هدیناه النجدین» هر سه باهم ناظر است به پدیدۀ شیر خوردن مقدمه‌اش هم برای «اقتحام عقبه» این است که خدا انسان را ترغیب می‌کند به این که تو انسانی هستی که ما دستگیری کردیم تو را به هنگام گرسنگی و ناتوانی، وحالا تو باید از گردنه بالا بروی و برده آزاد کنی و اطعام کنی در روز شدت گرسنگی و سختی یتیمان و مسکینان را.

با توجه به این توضیحات سیاق اول سوره: آیات ۱ تا ۷ .

جهت هدایتی:

بازداری انسان از افتخار به صرف بیهودۀ مال و ثروت.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  فضا در این آیات: - مسعود ورزيده
1)

در این آیات دو بخش داریم(۱ تا ۴ ) و( ۵ تا ۷ )، آیات( ۵ تا ۷ ) فضا را مشخص می‌کند که مسأله چیست؟ آیات (۱ تا ۴ ) این مسأله را درمان می‌کند.

انسان گمان می‌کند که هیچ کس بر او قدرت ندارد و کسی بر او تنگ نخواهد گرفت و بنابراین می‌گوید «أهلکت مالاً لبدا» می‌گوید که مال و ثروت فراوانی را تباه کردم، و به آن افتخار می‌کند و با غرور از آن یاد می‌کند، و هیچ فکری برای فردای خود نمی‌کند، وگمان می‌کند که به همین صورت باقی خواهد ماند.

در این سه آیه یک پندار مقدماتی است و یک پندار مؤخر و اصل مسأله هم «یقول اهلکت مالاً لبدا». صرف بیهودۀ مال و ثروت که ریشه دارد در این پندار که هیچ قدرتی بر من قاهر نیست و با این پندار که هیچ کس بر من ناظر نیست، پوشش داده می‌شود دو تا «یحسب» داریم و یک گفتار حاکی از رفتار داریم.

خدا به این انسانی که «یقول اهلکت مالاً لبدا» در این آیات قسم یاد می‌کند که ما انسان را در رنج آفریده‌ایم، که جلوگیری کند از این که او مالش را هدر دهد و به آن افتخار کند. یعنی بداند که حقیقت خلق او در رنج است. پس چه جای دارد که مالش را هدر دهد و به آن افتخار کند.

پس این قسم و جواب قسم برای حل این مسأله هست و از این رو می‌گوییم که

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

بازداری انسان از افتخار به صرف کردن بیهوده مال و ثروت خود است.

چرا که کسی به صرف بیهودۀ مال خود افتخار می‌‌کند که خود را برای همیشه در رفاه ببیند و فکر کند که همیشه دنیا به کام او خواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1) دعوت هشدار آمیز انسان، به صرف مال برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت ابدی آخرت.

انسان غافل از خدا و قیامت مال خویش را هدر می‌دهد و به آن افتخار می‌کند! مال دنیا برای عبور از گردنه و رسیدن به سعادت آخرت است. و دنیا را به این خاطر به دست او داده‌اند که در راه درست استفاده کند.

انسان باید نسبت به این که ذره‌ای از اموالش در راه غیر خدا صرف کند، بخیل باشد، و حتی در جایی که برای خودش و خانواده‌اش هزینه می‌کند، باید با این نگاه مصرف کند، که ولخرجی نکند. و با این تصور عبور از گردنه هزینه کند و با این نگاه و زاویه به اموال دنیا نگاه کند. چنین انسانی در آخر به سعادت مطلق خواهد رسید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  ارتباط دو سیاق - مسعود ورزيده
1) الان رابطۀ دو سیاق سوره مشخص می‌شود: سیاق اول انسان را در وضعیتی تصویر کرد که در آن انسان اموال خود را هدر می‌دهد و افتخار می‌کند و با یک بیانی که «لقد خلقنا الانسان فی کبد» خواست جلوی انسان را بگیرد که مالت را بیهوده هدر نده و به آن افتخار کن تو باید این مال را در راه عبور از گردنه و رسیدن به شهر ایمان استفاده کنی. تو اگر دنبال خوشبختی هستی باید آن را در آنجا جستجو کنی، و اصل خوشبختی این نیست که تو مالت را هدر بدهی و به آن افتخار هم بکنی. و خوشبختی ماندگار و پایدار آن است که در اثر عبور از گردنه و رسیدن به شهر ایمان حاصل می‌شود. «اولئک اصحاب المیمنه».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  سیر هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

این سوره مبارکه، اعتقاد و رفتار زشت کسانی را نشانه رفته است که جاهلانه تمام اموال خود را در عیش دنیای خویش به کار می گیرند و به این امر افتخار می کنند. آنان می پندارند که خدا بر ایشان مسلط نیست و هرگز بر آنان سخت نخواهد گرفت. آنان باید بدانند که خدا انسان را در رنج و سختی آفریده است. این بهترین دلیل مقهور بودن و مغلوب بودن ایشان است؛ پس جا ندارد که به صرف بیهوده مالشان افتخار کنند.

آنان باید به جای هدر دادن اموال و ثروت خویش، از آن برای گذر از گردنه‌ای سخت استفاده کنند؛ گردنه ای که جز با عبور از آن به سعادت جاودان آخرت نخواهند رسید. این گردنه، انفاق در راه خدا و رسیدگی به کسانی است که با سختیهای طاقت فرسای روزگار دست و پنجه نرم می‌کنند؛ یعنی گرسنگان، یتیمان، فقیران و؛ و در جرگه مؤمنانی وارد شوند که یکدیگر را به صبر در طاعت و مرحمت در حق نیازمندان سفارش می‌کنند. تنها در این صورت است که از اصحاب میمنه شده، به سعادت ابدی خواهند رسید و از سوختن در میان آتش عذاب الهی که مخصوص اصحاب مشئمه است، رهایی خواهند یافت.

دعوت هشدارآمیز انسان به صرف مال برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت جاودان آخرت

انسانِ غافل از خدا و قیامت، مال خویش را هدر می دهد و به آن افتخار می کند. مال دنیا سرمایه او برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت جاویدان آخرت است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  تشخیص سیاقهای سوره - مسعود ورزيده
1) این سوره مبارکه دارای دو سیاق است: آیه ۱ -۷ و آیه ۸ – ۲۰٫

وجه گسست سیاق دوم از سیاق نخست: اتصال آیات اول تا هفتم، هشتم تا دهم و یازدهم تا بیستم روشن است. تشخیص ارتباط سیاقی این سه دسته، تابع انتخاب یکی از دو گزینه زیر درباره آیات هشتم تا دهم است:

این آیات، حجتی بر آیه هفتم است؛ طبق این گزینه، آیات هشتم تا دهم به آیات اول تا هفتم ملحق است.
این آیات، مقدمه ای برای آیه یازدهم است؛ طبق این گزینه، آیات هشتم تا دهم، داخل بر آیات یازدهم تا بیستم است.

وجود «فاء» در ابتدای آیه یازدهم، قرینه ای بر صحت گزینه دوم است. افزون بر اینکه در وجه اول، تناسب مفهومی روشنی وجود ندارد. توضیح اینکه معنای آیات طبق وجه نخست از این قرار است: «آیا مى پندارد که هیچ کس او را ندید؟ (۷) مگر ما براى او دو چشم قرار ندادیم و دیدنیها را به او نشان ندادیم؟ پس چگونه تصوّر مى کند که ما آنچه را او مى بیند نمى بینیم؟ (۸) مگر براى او یک زبان و دو لب نیافریدیم که با آنها سخن گوید و آنچه را در دل دارد، بیان کند؟ با این حال، چگونه مى پندارد که ما از درون او بى خبریم؟ (۹) ما راه خیر و شرّ را به او نشان دادیم؛ چگونه ممکن است خود خیر و شرّ را نشناسیم؟ (۱۰)»

چنان که مشخص است، تنها آیه هشتم حجتی مناسب برای محتوای آیه هفتم است و آیه نهم و دهم با توجیه به آیات پیشین مرتبط شده است.

بدین ترتیب، محتوای سوره به دو سیاق تقسیم می شود: آیات اول تا هفتم و هشتم تا بیستم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)


فضای سخن و جهت هدایتی سیاق نخست

فضای سخن: در این آیات، سخن از انسانهایی است که مال و ثروت خویش را بیهوده صرف می کنند و با افتخار جاهلانه ای از آن سخن می گویند؛ به قرینه صدق (یقول أهلکت مالاً لبداً).
جهت هدایتی: سیاق نخست (۱ – ۷): آیات این سیاق در دو فراز قابل بررسی است:

‌أ. آیات اول تا چهارم: قسم و جواب. جهت هدایتی در جواب قسم است: تأکید بر خلق انسان در رنج.

‌ب. آیات پنجم تا هفتم: پندار انسان مبنی بر عدم قدرت خدا بر او، افتخار انسان به صرف بیهوده مال و ثروت و غفلت انسان از اینکه خدا او را می بیند. در میان این سه گزاره، دومی اصالت دارد، زیرا مصداقی است که جهت ذکر مفاهیم اول و سوم را مشخص می سازد: افتخار انسان به صرف بیهوده مال و ثروت.

تأکید فراز نخست، در جهت هدایت انسان فراز دوم است: «بازداری انسان از افتخار به صرف بیهوده مال و ثروت: خدا انسان را در رنج آفریده است و این نشانه ای روشن بر مقهور و مغلوب بودن انسان است. پس جایی برای افتخار به صرف بیهوده مال و ثروت نیست».

فضای سخن و جهت هدایتی سیاق دوم

فضای سخن: سخن از انسانهایی است که نسبت به بردگان و گرسنگان و خاک نشینان بی توجه‌اند و به رغم توانگری، دست ناتوانان را نمی گیرند؛ به قرینه بجا بودن (فلا اقتحم العقبة فک رقبة، أو إطعام فی یوم ذی مسغبة، یتیماً ذا مقربة، أو مسکیناً ذا متربة).
جهت هدایتی: سیاق دوم (۸ – ۲۰): این آیات در سه فراز ایراد شده است:

‌أ. آیات هشتم تا دهم: این آیات به انسان یادآوری می کند که نوزادی ناتوان بود و خدا به او دو چشم و زبان و دو لب داد و او را به سینه مادرش ره نمود و بدین ترتیب، زمینه پرورش این نوزاد ناتوان را فراهم ساخت.

‌ب. آیات یازدهم تا هفدهم: انسان را توبیخ می کند که چرا بر گردنه انفاق و دست گیری افتادگان گام ننهاد و از کسانی نشد که ایمان آوردند و یکدیگر را به صبر بر سختی و ناتوانی و مرحمت نسبت به ناتوانان سفارش کردند.

‌ج. آیات هجدهم تا بیستم: این آیات انسانهای مذکور در آیات پیشین (آنان که بر گردنه قدم گذاشتند و از مؤمنان شدند و یکدیگر را به صبر و مرحمت سفارش کردند) را خجسته معرفی می کند و در نقطه مقابل، از کافران شوم و تیره بخت و عذاب دردناک ایشان سخن می گوید.

چنان‌که مشخص است، فراز اول و سوم، نسبت به فراز دوم، تبعی است: فراز اول، مقدمه و فراز سوم، انذار و تبشیر ناظر به فراز دوم است: «دعوت هشدارآمیز انسان به گام نهادن بر گردنه انفاق و ایمان: انسان باید بداند که افتاده ای بیش نبود و خدا بلندش کرد. او باید بر گردنه انفاق و دست گیری از افتادگان گام بگذارد و در جرگه مؤمنانی درآید که یکدیگر را به صبر و مرحمت سفارش می کنند».

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  فضای سخن و جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)


فضای سخن: در این سوره سخن از انسانهایی است که مال و ثروت خویش را بیهوده صرف می کنند و نسبت به بردگان و گرسنگان و خاک نشینان بی توجه‌اند.

جهت هدایتی: مطالعه سیاق اول و دوم در کنار، هم مخاطب را به تقابل دو مفهوم رهنمون می‌سازد: صرف بیهوده مال و ثروت و افتخار به آن؛ صرف مال و ثروت در مسیر انفاق و دست گیری از افتادگان. توجه به همین تقابل، جهت هدایتی سوره را مشخص می سازد: «دعوت هشدارآمیز انسان به صرف مال برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت جاودان آخرت: انسانِ غافل از خدا و قیامت، مال خویش را هدر می دهد و به آن افتخار می­کند. مال دنیا سرمایه او برای عبور از گردنه انفاق و رسیدن به سعادت جاویدان آخرت است».

[۱]. این جمله، افتخار کاذب و خودستایی بر اتلاف مال در موارد غیر صلاح است. جاهلان به اتلاف مال افتخار می کنند و آن را منقبتی برای خویش می شمرند، زیرا این امر را نشانه فزونی مال از حد نیاز می‌دانند. در برخی از اشعار جاهلی آمده است: «وإذا سکرت فإنّنی مستهلک / مالی وعرضی وافر لم یکلم / وإذا صحوت فما أ قصّر عن ندى / وکما علمت شمائلی و تکرّمی‏» (ر.ک. التحریر و التنویر، ج‏۳۰، ص ۳۱۲)

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سیاق یک - مسعود ورزيده
6)
دعوت هشدار آمیز انسان، به گام نهادن به گردنۀ ایمان و انفاق و رسیدن به شهر ایمان است.

توضیح

انسان باید بداند که افتاده‌ای بیش نبود و خدا بلندش کرد و باید از افتادگان دست‌گیری کند و در جرقۀ مؤمنانی در آید که یکدیگر را به صبر و مرحمت دعوت می‌کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  محتوى و فضیلت سوره بلد - مسعود ورزيده
1)
محتوى و فضیلت سوره بلد
این سوره در عین کوتاهى حقایق بزرگى را در بردارد.
1 - در قسمت اول این سوره بعد از ذکر سوگندهاى پرمعنائى اشاره به این حقیقت شده که زندگى انسان در عالم دنیا همواره تواءم با مشکلات و رنج است ، تا از یکسو خود را براى رفتن به جنگ مشکلات آماده سازد، و از سوى دیگر انتظار آرامش و آسودگى مطلق را در این جهان از سر بیرون کند، آرامش مطلق تنها در زندگى آخرت امکانپذیر است و بس .
2 - در بخش دیگرى از این سوره قسمتى از مهمترین نعمتهاى الهى را بر انسان مى شمرد، و سپس به ناسپاسى او در مقابل این نعمتها اشاره مى کند.
3 - در آخرین بخش این سوره مردم را به دو گروه : ((اصحاب المیمنة )) و ((اصحاب المشئمة )) تقسیم کرده ، و گوشهاى از صفات اعمال گروه اول (مؤ منان صالح ) و سپس سرنوشت آنها را بیان مى کند، و بعد به نقطه مقابل آنها یعنى کافران و مجرمان و سرنوشت آنها مى پردازد.
تعبیر آیات سوره بسیار قاطع و کوبنده ، جمله بندیها کوتاه و پرطنین ، و الفاظ بسیار مؤ ثر و گویا است ، و شکل آیات و محتوا نشان مى دهد که این سوره از سوره هاى مکى است .
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که فرمود: من قراءها اعطاه الله الامن من غضبه یوم القیامة : کسى که سوره بلد را بخواند خداوند او را از خشم خود در قیامت در امان مى دارد.
و در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : کسى که در نماز واجب سوره ((لا اقسم بهذا البلد)) را بخواند، در دنیا از صالحان شناخته خواهد شد، و در آخرت از کسانى شناخته مى شود که در درگاه خداوند مقام و منزلتى دارد، و از دوستان پیامبران و شهدا و صالحین خواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه جلد 27 صفحه 5 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مسعود ورزیده
  شرافت مکه بخاطر وجود پیامبر (ص) - بنده خدا بنده خدا
2) یعنى و تو اى محمّد مقیم و ساکن بمکّه هستى و آن محلّ تو است و این تنبیه و اعلام است بر اینکه شرافت بلد بشرافت آنست که بآن مقیم است (پیامبرى که دعوت کننده بسوى توحید پروردگار و اخلاص بندگى اوست) و بیان اینست که احترام و بزرگداشت مکّه براى اوست و خدا سوگند بمکّه خورده براى خاطر (پس شرافت مکه بواسطه) آن حضرت است و براى اینست که آن حضرت در آن سکونت و اقامت دارد، چنانچه مدینه را طیّبه نامید براى اینکه آن شهر بحیات و ممات آن حضرت پاک شد.
ابن عبّاس و مجاهد و قتاده و عطاء گویند: یعنى و تو محل هستى در این بلد و آن ضد محرم است، و مقصود اینست که براى تو حلال است کشتن هر کس از کفّار را که در آن ببینى و این هنگامى بود که مأمور شد در فتح مکّه بکشتن کفّار قریش، پس خداوند براى آن حضرت حلال کرد تا اینکه مقاتله کرد و کشت و البته آن بزرگوار صلّى اللَّه علیه و آله فرمود حلال نیست براى احدى قبل از من و حلال نیست براى احدى بعد از من و حلال هم نشد قتال با کفّار براى من در این بلد مگر یک ساعت از روز، و این وعده‏اى از خدا به پیامبرش (ص) بود که حلال کند براى آن حضرت مکّه را تا در آن جنگ کند و آن را بدست او بگشاید و او در آن محلّ و آزاد باشد که آنچه را میخواهد از کشتن و اسیر کردن بنماید و خداوند سبحان این کار را کرد پس آن حضرت از روى غلبه و کراهت مردم مکّه داخل مکّه شد و کشت ابن خطل را که در مسجد الحرام به پرده کعبه آویخته بود و مقیس بن صبا و غیر آنان را.
ابى مسلم گوید: یعنى سوگند نمیخورم باین شهر و حال آنکه تو در آن هتک حرمت میشوى و عرض و شخصیت و حیثیت و آبروى تو را میبرند و تو را احترام نمیکنند، پس براى این بلد احترامى نمانده وقتى حرمت تو را هتک نمودند، و این معنى از حضرت صادق علیه السلام روایت شده فرمود که قریش شهر مکّه را احترام مى‏نمود ولى حضرت محمد صلّى اللَّه علیه و آله را اهانت و هتک حرمت میکرد، پس خدا فرمود: لا أُقْسِمُ بِهذَا- الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ، اراده کرده که ایشان هتک حرمت تو را در مکه حلال دانسته پس تو را تکذیب نموده و ناسزا گفتند در حالى که عادتشان در مکّه بر این بود که هیچ مردى در آنجا قاتل و کشنده پدر خود را نمیگرفت و بودند که شاخه‏اى از درخت حرم را بگردن آویخته پس بسبب این عمل در امان میشدند پس حلال دانستند از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله چیزى که از غیر آن حضرت حلال نمیدانستند، پس آنها را سرزنش کرد بر این عمل‏. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏27، ص: 94-95 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پیامبر اعظم (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : طبرسی
  مصادیق والد و ولد - بنده خدا بنده خدا
3) حسن و مجاهد و قتاده گویند: یعنى آدم (ع) و ذریّه آن و این سوگند براى اینست که چون ایشان مخلوقى و آفریده‏اى عجیب‏تر از آن آفریده‏اند و ایشان آباد کنندگان دنیایند.
حضرت ابى عبد اللَّه صادق علیه السلام فرمود: یعنى آدم (ع) و فرزندان او از پیامبران و اوصیاء و پیروان ایشان.
ابى عمران جونى گوید: یعنى ابراهیم خلیل علیه و على نبیّنا و آله السلام و فرزندان او، گوید چون سوگند ببلد و شهر مکّه خورد پس از آن سوگند بابراهیم خورد چون او بانى آن شهر است و بفرزندان عرب او زیرا ایشان مخصوص ببلد میباشند.
ابن عبّاس و جبائى گویند: یعنى هر پدر و فرزندش.
ابن جبیر گوید: یعنى سوگند به پدر کسى که براى او تولید فرزند میکند و بچه میآورد، و ما ولد یعنى آنکه عاقر است و فرزند نمى‏آورد، پس ما، نافیه است و این بعید است براى اینکه تقدیرش این خواهد بود، و ما ما ولد، پس ماء اوّل که موصوله یا موصوفه است حذف شده است‏. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏27، ص: 95-96 قالب : روایی موضوع اصلی : پیامبران گوینده : طبرسی
  انسان در دنیا - بنده خدا بنده خدا
4)
ابن عبّاس و سعید بن جبیر و حسن گویند: یعنى در تعب و سختى و رنج، گوید: متحمّل میشود مصیبتهاى دنیا و سختیهاى آخرت را، و گفت فرزند آدم همواره متحمّل سختى و ناراحتى میشود تا از دنیا بیرون رود.
و بعضى گفته‏اند: یعنى انسانى را ایجاد کردیم در سختى از حمل و زائیده شدن و شیر خوارگى و جدا شدن از شیر و معیشت و زندگى او و مرگ او آن گاه خداوند سبحان ایجاد نکرده که متحمل شدائد شود باندازه ایکه آدمى زاده متحمّل میشود و حال آنکه او با این عمل ناتوان‏ترین خلق خداست.
و بعضى گفته‏اند: در کبد یعنى ایستاده بر دو پایش بطور مستقیم و راست و هر چیزى که خلق شده است برو و سرافکنده راه میرود مگر انسان که راست و منتصب خلق شده است، پس کبد بمعناى استواء و استقامه است و آن روایت مقسم بن عبّاس و قول مجاهد و ابى صالح و عکرمه است.
و بعضى گفته‏اند: مقصودش شدت امر و نهى است یعنى آن را خلق کردیم تا اینکه ما را عبادت کند بعبادتهاى دشوار مانند غسل جنابت در سرما و برخاستن از خواب لذیذ براى نماز پس شایسته است براى او که بداند که دنیا منزل سختى و رنج و تعب و بهشت خانه راحت و نعمت است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏27، ص: 96-97 قالب : تفسیری موضوع اصلی : دنیا گوینده : طبرسی
  کبر انسان نسبت به اعمالش - بنده خدا بنده خدا
5) یعنى آیا این انسان گمان میکند که هر گاه گناه خداى تعالى را نمود و مرتکب کارهاى زشت شد کسى بر عقاب و عذاب او قدرت ندارد، و این بدگمانى است، و این استفهام انکاریست یعنى نباید البته چنین گمانى برد.
حسن گوید: یعنى آیا پندارد این مغرور بمالش که احدى قدرت ندارد که مالش را از او بستاند؟
قتاده گوید: آیا گمان میکند که از مالش سؤال نمیشود که از کجا تحصیل کرده و در کجا صرف کرده است.
کلبى گوید: آن انسان ابو الاشدّین مردى از حج بود که بسیار نیرومند و هیکل‏دار بود بطورى که در بازار عکاظ بر روى پوستى مى‏نشست و ده نفر آن را میکشیدند از زیر او پس آن پوست قطعه قطعه میشد و او از جاى خود بلند نمیشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏27، ص: 97 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : تکبّر گوینده : طبرسی
  انسان در دنیا - بنده خدا بنده خدا
6)
یعنى مال بسیارى در عداوت و دشمنى پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله صرف کردم و باین جنایتش افتخار میکرد.
مقاتل گوید: که او حرث بن عامر بن نوفل بن عبد مناف بود و جهتش این بود که او گناهى مرتکب شد پس از رسول خدا (ص) فتوا خواست پیامبر (ص) او را امر فرمود که کفّاره دهد، پس گفت از وقتى که وارد دین محمّد (ص) شدم مالم در کفّارات و صدقات تمام شد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏27، ص: 98 قالب : تفسیری موضوع اصلی : دنیا گوینده : طبرسی
  فضیلت تلاوت سوره بلد - مرضيه علمدار .ب
1) در فضیلت این سوره از امام صادق علیه السلام رایت شده است: هر کس در نمازهای واجب خود سوره بلد را قرائت کند در دنیا به صالح بودن معروف می شود و در آخرت به اینکه نزد خداوند جایگاهی ویژه دارد شهرت می یابد و در روز قیامت از همراهان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و شهیدان و صالحان خواهد بود. (1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نیز فرموده اند: هر کس سوره بلد را قرائت نماید خداوند او را از غضب خود در روز قیامت ایمن می دارد. و از گردنه های سخت سفر آخرت نجات می یابد
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پورتال انهار قالب : روایی موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : مرضیه علمدار .ب
  قسم - علي سيدجلالي
1) شاید آیه می خواهد به عظمت حضرت رسول (صلی الله علیه وآله)اشاره کند به این معنا که به این شهر قسم نمی خورم چون تو که برای من خیلی عزیز هستی در آن حضور وحلول داری [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : تفسیری موضوع اصلی : رسالت- پیامبری گوینده : علی سیدجلالی
  رشد وخلقت - علي سيدجلالي
4) با توجه به اینکه رشد انسان نیز به عبارتی نوعی خلق جدید است شاید اشاره به این دارد که رشد انسانها در سختی نهفته است والله اعلم [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : تفسیری موضوع اصلی : رابطه انسان و دنیا گوینده : علی سیدجلالی
  علت تزویج کردن رقیه دختر پیغمبر اکرم ﷺ با عثمان - داريوش بيضايي
5) علی بن ابراهیم ذیل آیه {أَ یَحْسَبُ أَنْ لَنْ یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ} از حضرت باقر ع روایت کرده فرمود این آیه در باره عثمان وارد شده چه او گمان میکرد که کسی او را نمیبیند و نمیداند که او دختر پیغمبر اکرم ﷺ را با چوب جهاز شتر کشته و به قتل رسانیده.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی قالب : روایی موضوع اصلی : فاسق- فاسقین گوینده : داریوش بیضایی
  فضیلت تلاوت سوره حج و خلاصه مطالب - داريوش بيضايي
1) سوره بلد در مکه نازل شده و شامل بیست آیه و هشتاد و دو کلمه است.
در خواص و ثواب تلاوت این سوره ابن بابویه از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره بلد را قرائت کند از نیکوکاران دنیا محسوب شود و در آخرت نزد پروردگار قرب و منزلتی پیدا کند و هم نشینان شهدا باشد.

در خواص القرآن از پیغمبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: هر کس این سوره را قرائت کند روز قیامت ایمن باشد از غضب پروردگار و از عقبه های صراط نجات یابد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی قالب : روایی موضوع اصلی : سوره بلد گوینده : بیضایی