5) [خدایا] فقط تو را مى پرستیم و فقط از تو کمک مى طلبیم.
1 - تنها خداوند شایسته و بایسته پرستش است.
إیاک نعبد
تقدیم مفعول (إیاک) بر فعل (نعبد) دلالت بر حصر دارد.
2 - ربوبیت خدا بر هستى، رحمانیت و رحیمیت او و مالکیتش بر روز قیامت، دلیل شایستگى او براى پرستش
رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد
3 - باور به ربوبیت خدا، رحمت آفرینى و مالکیتش بر روز جزا، وادار کننده آدمى به پرستش او
رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد
4 - شناخت خدا و صفات او، راه دستیابى به توحید عبادى است.
الحمد للّه رب العلمین ... إیاک نعبد
5 - اندیشه هاى آدمى، پایه و اساس اعمال و رفتار اوست.
الحمد للّه رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد
6 - نادیده انگاشتن خویش در محضر خدا، از آداب پرستش اوست.
إیاک نعبد
به کارگیرى «ما» به جاى «من» گاهى براى اظهار عظمت است و گاهى براى پرهیز از انانیت و خودبینى. قرینه هاى کلامى تعیین کننده مراد است و در اینجا به مناسبت عبودیت، پرهیز از انانیت و خودبینى مقصود است. لذا «نعبد» به صورت متکلم مع الغیر آمده است.
7 - ایمان به خدا و صفات او، مایه باور به حضور همگان در پیشگاه اوست.
الحمد للّه رب العلمین ... إیاک نعبد
تغییر اسلوب کلام در سوره حمد، یعنى التفات از غیبت به خطاب حاوى نکاتى است، از جمله اینکه آدمى پیش از آگاه شدن به صفات خدا ـ مانند ربوبیت او بر هستى و ... ـ گویا احساس نمى کند که خداوند بر همه چیز حاضر و ناظر است; ولى پس از باور به ربوبیت او و سایر صفاتش، خود و دیگران را در محضر خدا مى یابد و او را در همه شؤونات حاضر مى بیند.
8 - احساس حضور در پیشگاه خداوند از آداب عبادت است.
إیاک نعبد
از جمله نکته هاى التفات از غیبت به خطاب در سوره حمد، بیان ادب عبادت و دعاست; یعنى، شایسته است انسان به هنگام پرستش و دعا احساس کند که در پیشگاه خداوند حاضر است.
9 - شایسته دانستن خدا براى عبادت و امید به رحمتهاى او، از انگیزه هاى پرستش خداست.
الحمد للّه رب العلمین. الرحمن الرحیم ... إیاک نعبد
مطرح ساختن عبادت خدا پس از توصیف او به ربوبیت، رحمانیت، رحیمیت و مالکیت روز جزا، بیانگر انگیزه هاى پرستش است; یعنى، چون خدا رب است، شایسته پرستش است و چون مردم به رحمت او نیازمندند، باید عبادتش کنند وبدان جهت که از عذاب آخرت مى هراسند، باید او را بپرستند.
10 - ترس از عذابهاى اخروى و امید به پاداشهاى جهان آخرت، از انگیزه هاى آدمى براى عبادت خدا
ملک یوم الدین. اءیّاک نعبد
11 - شناخت خدا و صفات او، مایه نادیده انگاشتن خویش در پیشگاه خداوند است.
الحمد للّه ... إیاک نعبد و إیاک نستعین
12 - یکتا پرستى همگان، آرمان موحدان است.
إیاک نعبد
آوردن «نعبد» (ما عبادت مى کنیم) به جاى «أعبد» (من عبادت مى کنم) مى تواند اشاره به خواسته هر انسان موحدى باشد; یعنى، او با گفتن جمله «ما عبادت مى کنیم» بیان مى دارد که خواهان یکتا پرستى همگان است.
13 - تنها حقیقتى که شایسته یارى جستن مى باشد، خداوند است.
و إیاک نستعین
14 - انسان در پرستش خدا و خلوص در آن، نیازمند امداد الهى است.
إیاک نعبد و إیاک نستعین
متعلق «نستعین» همه وظایفى است که از سوره حمد مى توان استفاده کرد و از آنها لزوم یکتا پرستى است که از «إیاک نعبد» به دست مى آید; یعنى: نستعینک على عبادتک و خلوصها.
15 - انسان در عین دارا بودن اختیار در عبادت خدا، بدون اعانت او بر انجام آن توانا نیست.
إیاک نعبد و إیاک نستعین
16 - حمد و ستایش خدا، تنها با یارى او امکان پذیر است.
الحمد للّه ... إیاک نستعین
از وظایفى که از سوره حمد استفاده مى شود، لزوم ستایش خداوند است. بنابراین مى توان گفت این معنا نیز متعلق «نستعین» است; یعنى: نستعینک على ان نحمدک.
17 ـ شناخت ربوبیت خدا بر تمام هستى و باور به رحمانیت و رحیمیت او و مالکیتش بر روز جزا، تنها با امداد الهى امکان پذیر است.
الحمد للّه رب العلمین ... إیاک نستعین
شناخت ربوبیت خدا و ... از تکالیفى است که مى توان آن را از سوره حمد برداشت کرد. لذا آنها نیز متعلق «نستعین» مى باشند; یعنى: نستعینک على ان نعرف ربوبیتک و ... .
18 - انسان نیازمند یارى خداوند در تمامى امور خویش است.
إیاک نستعین
برخى برآنند که متعلق «نستعین» یعنى مورد استعانت، ذکر نشده تا حکایت از همه امور داشته باشد ; یعنى: نستعینک على امورنا کلها.
19 - خداوند، توانا بر انجام تمامى خواسته هاى بندگان است.
و إیاک نستعین
برداشت فوق لازمه این معناست که مراد از استعانت، استعانت در همه امور باشد.
20 - شناخت خداوند و صفات او (رب العالمین و ...)، آدمى را به توحید افعالى رهنمون خواهد کرد.
إیاک نستعین
چون جمله «إیاک نستعین» پس از توصیف خداوند به «رب العالمین» و ... آمده، بیانگر این است که شناخت خداوند، با آن صفات یاد شده، آدمى را به این مرحله مى رساند که غیر خدا را ناتوان ببیند و در نتیجه به توحید افعالى برساند.
21 ـ باور همگان به توحید افعالى، آرمان موحدان است.
إیاک نستعین
به کارگیرى «نستعین» (استعانت مى جوییم) به جاى «أستعین» (استعانت مى جویم)، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
22 ـ از امام رضا (ع) روایت شده: ... «إیاک نعبد» رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذکره و إخلاص له بالعمل دون غیره و «إیاک نستعین» إستزادة من توفیقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه علیه و نصره ...;(1)
... «إیاک نعبد» ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غیر او و «إیاک نستعین» در خواست زیاده توفیق خدا و زیاده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و یارى خداوند است ...».
[ نظرات / امتیازها ]
6) ما را به راه راست هدایت کن.
1 - درخواست هدایت به صراط مستقیم، مهمترین خواسته انسان عارف به مقام الهى است.
الحمد للّه ... إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم
چنانچه «اهدنا الصراط المستقیم» در ارتباط با «الحمد للّه رب العالمین ...» ملاحظه شود، حاوى این پیام است که انسان پس از شناخت خدا هدفش سلوک در صراط مستقیم خواهد بود; یعنى، همان راهى که خداوند منتهى الیه آن است.
2 - لزوم دعا به درگاه الهى براى دستیابى به صراط مستقیم
إهدنا الصرط المستقیم
3 - ستایش خدا و اظهار عبودیت به درگاه او از آداب دعاست.
الحمد للّه رب العلمین ... إهدنا الصرط المستقیم
از اینکه دعا به درگاه خدا و درخواست از او (اهدنا الصراط المستقیم)، پس از حمد و ستایش الهى و اظهار عبودیت در پیشگاه وى ذکر شده، مى توان به برداشت فوق دست یافت.
4 - انسان همواره نیازمند هدایتهاى الهى است.
إهدنا الصرط المستقیم
5 - درخواست هدایت به «صراط مستقیم» شایسته ترین مورد براى استعانت از خدا
إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم
اگر «اهدنا...» در ارتباط با «إیاک نستعین» در نظر گرفته شود، بیانگر این معناست که هدایت به صراط مستقیم بالاترین موردى است که آدمى در نایل شدن به آن، نیازمند یارى خداوند مى باشد.
6 - انسان بدون یارى شدن از جانب خدا، از راهیابى به صراط مستقیم ناتوان است.
إهدنا الصرط المستقیم
7 - یکتاپرستى و تنها از خدا یارى جستن، «صراط مستقیم» است.
إیاک نعبد و إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم
«ال» در «الصراط» مى تواند عهد ذکرى بوده و اشاره به حقایقى باشد که در آیات پیشین مطرح شده، و از آنهاست یکتاپرستى و تنها از خدا استعانت جستن.
8 - ایمان به خدا و صفاتش، «صراط مستقیم» است.
الحمد للّه رب العلمین ... إهدنا الصرط المستقیم
از حقایقى که «الصراط المستقیم» مى تواند به آنهااشاره داشته باشد، ایمان به خدا و ربوبیت او و ... است که از «الحمد للّه» تا «مالک یوم الدین» به دست مى آید.
9 - هدایت همگان به صراط مستقیم، آرمان انسان موحد است.
إهدنا الصرط المستقیم
به کارگیرى «اهدنا» (ما را هدایت کن) به جاى «اهدنى» (مرا هدایت کن) حاوى نکته اى است که در برداشت فوق آمده است.
10 - هدایت داراى مراتب و مراحل بسیارى است.
إهدنا الصرط المستقیم
وقوع «اهدنا» پس از آیات گذشته، نشان مى دهد که درخواست کننده، انسانى هدایت یافته است. بنابراین باید گفت هدایت داراى مراحل بسیارى است تا صحیح باشد که: هر شخص راه یافته اى همچنان به صورت جدى تقاضاى هدایت داشته باشد.
11 - دعا به درگاه خدا، نقش مؤثرى در دستیابى به هدایت دارد.
إهدنا الصرط المستقیم
12 - از امام رضا (ع) روایت شده: «إهدنا الصراط المستقیم» إسترشاد لدینه و إعتصام بحبله و إستزادة فى المعرفة لربه عز و جل ...;(1)
... «إهدنا الصراط المستقیم» درخواست هدایت از خداوند به سوى دین او و چنگ زدن به ریسمان او و طلب مزید معرفت پروردگار عز و جل است ...».
13 - از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «... «... الصراط المستقیم» صراط الأنبیاء و هم الذین أنعم اللّه علیهم;(2)
... «صراط المستقیم» راه انبیاست و آنانند که خداوند به آنها نعمت بخشیده است».
14 - «عن رسول اللّه (ص) أنه قال: [فى قول اللّه عز و جل] «إهدنا الصراط المستقیم» دین اللّه الذى نزل به جبرئیل (ع) على محمّد (ص)...;(3)
از رسول خدا (ص) روایت شده که [درباره سخن خداى عز و جل] «إهدنا الصراط المستقیم» فرمود: [مراد از صراط مستقیم] دین خداست که جبرئیل آن را برمحمّد (ص) نازل کرده است...».
15 - «عن رسول اللّه (ص) و عن على (ع) فى معنى «صراط المستقیم» انه کتاب اللّه;(4)
از رسول خدا (ص) و على (ع) روایت شده که مراد از «صراط المستقیم» کتاب خداست».
16 - از امام صادق (ع) روایت شده است که: «الصراط المستقیم» أمیرالمؤمنین على (ع);(5)
«صراط مستقیم» (راه) امیر المؤمنین على (ع) است.
[ نظرات / امتیازها ]