از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
5) (وایاک نستعین ):نسبت می دهیم عبادت را به ذات خودمان و ادعا می کنیم درحالی که در همین عبادت هم ازتو نیرو می گیریم و ازخودمان استقلالی نداریم ، پس (ایاک نعبدوایاک نستعین ) روی هم یک معنا رامی رسانند و آن عبادت خالصانه است که هیچگونه شائبه ای درآن نیست و اخلاص بابکاربردن بدل منافات دارد و لذا کلمه ایاک تکرار شده است . [ نظرات / امتیازها ]
6) (اهدناالصراط المستقیم ):هدایت یعنی دلالت یاراهنمایی و صراط همان طریق ، راه یاسبیل است و سبیل واحد نیست ،بلکه متعدد است ،پس دراین مقام یک طریق مستقیم داریم و طرق متعددی غیرازآن . [ نظرات / امتیازها ]
  رضا جودکي
5) باید فقط خدا را عبادت کرد و فقط از او کمک خواست. در حقیقت در این جا داریم اقرار می کنیم که به پرستش و کمک خداوند نیازمندیم. پس اگر از کسی کمک خواستیم در اعماق وجودمان قبول داشته باشیم که در حقیقت این خداوند است که ما را یاری و مدد می کند. [ نظرات / امتیازها ]
6) در آیه قبل از خداوند طلب مدد داشتیم و بعد در این آیه از او میخواهیم که کمک کند و ما را به راه راست هدایت کند. از این دو آیه استنباط می شود که فقط خداوند می تواند انسان را به راه راست هدایت کند. [ نظرات / امتیازها ]
  فاطمه پورمحمدي - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏
6) در معناى «اهْدِنَا» ما را هدایت فرما این وجوه گفته شده است:
1- پایدارى بر دین حق‏
ما را بر دین حق ثابت قدم و پایدار کن و اگر چه خداوند با لطف خود همه مردم را هدایت نموده است ولى گاهى انسان دچار لغزش شده و افکار باطلى بر دل و قلبش خطور میکند بنا بر این بجا است که از خدا بخواهد او را بر دین حق استوار بدارد و روشنى بیشترى باو دهد که سبب استقامت و پایداریش گردد همانطور که خدا میفرماید:
«وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «3» (کسانى که هدایت و روشنى یافته‏اند هدایتشان را افزون کند) در استعمالات مردم هم نظیرش زیاد دیده میشود مثلًا کسى که مشغول‏خوردن است و دیگرى باو رسیده میگوید: بخور یعنى ادامه بده.
2- پاداش و جزاء
بما پاداش راه راست و دین حق را عنایت کن نظیر آیه کریمه «یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمانِهِمْ» «1» (خداوند به آنان بسبب ایمانشان پاداش میدهد) بنا بر این معناى «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» این است که ما را به بهشت که پاداش ما است هدایت فرما مؤید این وجه است آیه کریمه «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدانا لِهذا» «2»
3- براى آینده‏
ما را در آینده عمرمان نیز براه راست هدایت فرما همانطور که در گذشته هدایت فرمودى‏
. خواستن آنچه هست!
باضافه- گاهى ممکن است دعا براى چیزى باشد که حاصل است مانند آیه کریمه «رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ» (خدایا بحق حکم فرما) و معلوم است که خدا بجز حق حکم نمیکند. یا قرآن از زبان ابراهیم میگوید. «وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ» «3» (روزى که کسان بر انگیخته میشوند مرا خوار مگردان) که بر فرض هم نمیخواست خدا او را خوار نمیکرد.
و همانطور که گفتیم خود خواستن و دعا عبادت و انقطاع بسوى خدا از خلق است و احیاناً فائده و مصلحت دیگرى نیز ممکن است در همین خواستن نهفته باشد همانطور که ما با اعتقاد به یگانگى خدا و منزّه بودنش از همه عیوب اذکارى را چون:
لا اله إلّا اْللَّه، الْحَمْدُ لِلَّه، وَ سُبحانَ اْللَّه مى‏گوییم.
و نیز امکان دارد که چیزهایى براى ما در صورت سؤال و در خواست داراى مصلحت بوده و بدون آن مصلحت نداشته باشد و خدا ما را براه راست قبلًا هدایت‏فرموده زیرا میدانست که ما از او در خواست خواهیم کرد. [ نظرات / امتیازها ]
6) صراط مستقیم چیست؟
صراط مستقیم (راه راست) را باین چند امر معنا کرده‏اند:
1- «کتاب خدا» قرآن که از رسول اکرم صلى اللَّه علیه و آله و على علیه السلام و از ابن مسعود نیز این معنا نقل شده است.
2- «اسلام» از جابر و ابن عباس.
3- دینى که جز آن پذیرفته نیست. محمّد بن حنفیه میگوید صراط مستقیم آن دینى است که خدا غیر از آن را از بندگان نمى‏پذیرد.
4- پیامبر و ائمه علیهم السلام- که در روایات همین معنى وارد شده است.
و حق آن است که «صراط مستقیم» معنایى عام و وسیع دارد که همه اینها را شامل میگردد و دینى که خدا بدان امر کرده از توحید و عدل و ولایت کسانى که اطاعتشان را واجب دانسته مصداق آن است. [ نظرات / امتیازها ]
  فاطمه قليچ خاني
5) اگر ایاک یکبار گفته میشود این که مجموع عبادتها منحصر به خدا است را ثابت میکرداما این که حمیع استعانتها از اوست را ثابت نمیکرد وقتی جمیع ثابت میشود که ایاک تکرار شوددر حقیقت ایاک اول حصر مجموع وایاک دوم حصر جمیع [ نظرات / امتیازها ]
6) خداوند در قران برای نوع بشر بلکه برای تمامی مخلوقات خود راهی معرفی کرده که از ان راه به سوی پروردگارشان سیر میکنند ودر خصوص انسان فرمود(ای انسان به درستی که تو تلاش میکنی به سوی پروردگارت تلاشی که منتهی به ملاقات خداوتد میشود)سوره انشقاق ایه 6 [ نظرات / امتیازها ]
  خانم عرفان - سایت تبیان
6)
صراط مستقیم

الف) کلمه «صراط» در لغت، به معناى «طریق و سبیل» آمده است، امّا از نظر عرف و اصطلاح قرآن کریم، به معناى «خداپرستى و دین حق و پاى بند بودن به دستورهاى خداوند متعال» است. در آیه صدوشصتویک سوره انعام، به این معنا اشاره شده است. چون راه مستقیم همیشه یک راه بیشتر نیست.

بنابراین، «صراط مستقیم»، همان دین و آیین الهى در جنبه هاى عقیدتى و عملى است و به همین دلیل، نزدیک ترین راه ارتباط با خدا است. در این که بعضى مفسران «صراط مستقیم» را به اسلام، یا قرآن، یا پیامبر و امامان(علیهم السلام) معنا کرده اند، باید گفت: بازگشت همه این معانى به همان دین و آیین الهى در جنبه هاى اعتقادى و عملى است.

پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده است: صراط مستقیم، راه پیامبران است; همانان اند که مشمول نعمت هاى الهى شده اند.در روایات دیگر، صراط مستقیم، امیرالمؤمنین على(علیه السلام) یا شناخت امام(علیه السلام)شمرد شده است.

بازگشت همه اینها، دعوت به همان دین و آیین الهى است. اگر در این عالم، به راه راست نبوّت و طریق مستقیم ولایت، قدم زده باشیم و از جاده ولایت على بن ابى طالب(علیه السلام) انحراف و لغزش پیدا نکرده باشیم، در گذشتن از پل صراط در آخرت مشکلى نخواهیم داشت. در زیارت جامعه آمده است: (أنتم السبیل الأعظم و الصراط الأقوم); شمایید راه بزرگ و استوار خدا.

بنابراین، هر کس در این دنیا، در صراط ایشان قرار بگیرد و استقامت داشته باشد و پایش نلرزد، در آخرت نیز نخواهد لغزید و مانند برق جهنده، از آن مى گذرد. اگر در این عالم، مستقیم حرکت کنیم، از پل صراط آخرت هم، مستقیم عبور مى کنیم و به چپ یا راست ـ که افتادن به هلاکت و جهنّم است ـ متمایل نمى شویم.

ب) تقاضا و طلب کردن هدایت و بر «صراط مستقیم» بودن، از طرف مؤمنان و حتّى پیامبران و امامان(علیهم السلام)تحصیل حاصل نیست، زیرا:

اولا: «صراط مستقیم» و آیین حق الهى، مراتب و درجاتى دارد که همه افراد، در پیمودن این درجات، یک سان نیستند; به عبارتى دیگر، «صراط مستقیم»، امرى نسبى است.

بنابراین، انسان، هر مقدار از این درجات را طى کند، باز هم، درجات بالاتر و والاترى وجود دارد که انسان با ایمان، از خدا مى خواهد تا او را به آن درجات هدایت کند.

ثانیاً: براى انسان ها ]غیر از معصومان(علیهم السلام)[ هر لحظه، بیم لغزش و انحراف در این مسیر هدایت، وجود دارد; به همین سبب انسان ها، باید خود را در اختیار پروردگار بگذارند و تقاضا کنند، که آنان را در راه راست ثابت قدم نگه دارد.

انسان، لحظه به لحظه، نیازمندِ دریافت هدایت است، زیرا در مسیر معنوى ارتباط با خداوند متعال، حتماً در طول زمان، موانعى مانند: کژى ها، ظلم ها، ناپاکى ها و ...، ایجاد خواهد شد و پیوندش را از آن منبع هدایت، قطع خواهد کرد و همانْ لحظه انحراف از صراط مستقیم خواهد بود. پس ما با گفتن: (اهدنا الصراط المستقیم) از خدا طلب مى کنیم که این موانع پیش نیاید و ما بر صراط مستقیم ثابت بمانیم.

ثالثاً: چون هدایت، همان پیمودن طریق نامحدود تکامل است و انسان، به تدریج مراحل نقصان را در آن، پشت سر مى گذارد، بنابراین جاى تعجّب نیست که حتّى پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) نیز از خدا، تقاضاى هدایت در «صراط مستقیم» را بکنند، چون تنها خداوند متعال، کمال مطلق است و غیر او، همه، در مسیر تکامل هستند، پس چه مانع دارد که آنان نیز درجات بالاترى را از خداوند متعال تقاضا بکنند؟

[ نظرات / امتیازها ]
  محمد سرياني
5) به نظرم پرستش فراتر از صرف استعانت است و استعانت یکی از بخش های پرستش است و اینجور نیست که اینها یکی باشند
شاید قسمت دوم تاکیدی بر این بخش از بندگی، یعنی "تنها استعانت جستن از خدا" باشد


و شاید یادآوراینکه کسی که چیزی را میپرستد(نعبد) باید امیدش هم به همو باشد و ازاو بخواهد هر چه را که می خواهد (نستعین) نه اینکه او را بپرستیم و بنده او باشیم و امید به چیز یا شخص دیگری داشته باشیم
در واقع به نظرم یک نوع معیار برای سنجش بندگی ما همین می تواند باشد که آیا واقعا فقط از او می خواهیم و فقط چشم امیدمان به اوست
آیا وقتی می گوییم ایاک نعبد و ایاک نستعین راست می گوییم
[ نظرات / امتیازها ]
5) به نظرم یادآوری این آیه می تواند آرامش بخشی هنگام حظور در اجتماع و در هنگام برخورد با ناملایمات و رفتار های نا خوشایند دیگران باشد
به این معنی که با یادآوری اینکه امید ما به خدا است و تنها از او یاری می جوییم و چشم به یاری اشخاص نداریم که حالا با رفتار نا خوشایند آن ها نا امید شویم [ نظرات / امتیازها ]
  مرضيه اسدي - نسیم حیات
6) «صراط» به معنی طریق است و در اصل ، به معنی بلعیدن آمده ومناسبت آن با مفهوم طریق آن است که صراط، طریقی است که رونده خود را چنان در کام خود فرو می برد که امکان هر نوع انحراف و خروج را منتفی می سازد. صراط مستقیم همان آیین الهی است «. . . هَدانی رَبّی صِراطٍ مُستَقیمٍ دینًا قِیَمًا » (انعام(/161) یعنی خدایم مرا به راه راست هدایت کرد که همان دین استوار و آیین حنیف ابراهیم است. وآیین الهی همان دین اسلام است.« اِنَّ الدّینَ عِندَ اللهِ الاِسلامُ » (آل عمران/16) . و همان بندگی خالص خدا صراط مستقیم است « وَاَنِ اعبُدُونی هذا صِراطٌ مُستَقیمٌ » (یس/ 61)؛ و تنها بندگی من کنید ، این است راه راست.
« مستقیم» یعنی راه راست، و نیز به معنی چیزی که روی پای خود ایستاده و بر اوضاع مسلط است . پس صراط مستقیم ، امن ترین راه به سوی خدا می باشد که رهروش را به مقصد می رساند. در قرآن کریم ، «سبیل» به صورت جمع آمده است «سبل» ، ولی «صراط» مفرد استعمال شده است . باید گفت فقط کسی در صراط مستقیم است که سُبُل را طی کرده باشد . کسی که زکات می دهد ، در یکی از راه های فرعی (سُبُل) گام نهاده است ، وچون جهاد می کند ، در سبیل جهاد قدم برداشته ، و چون نماز می خواند در سبیل دیگری است . بنابراین انسان کامل کسی است که تمام سُبُل را طی کرده است. به این جهت است که نمازگزار که در سبیل نماز است ، از خدا می خواهد او را به صراط مستقیم که جامع تمام سُبُل می باشد، هدایت کند. [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر راهنما
5) [خدایا] فقط تو را مى پرستیم و فقط از تو کمک مى طلبیم.

1 - تنها خداوند شایسته و بایسته پرستش است.

إیاک نعبد

تقدیم مفعول (إیاک) بر فعل (نعبد) دلالت بر حصر دارد.

2 - ربوبیت خدا بر هستى، رحمانیت و رحیمیت او و مالکیتش بر روز قیامت، دلیل شایستگى او براى پرستش

رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد

3 - باور به ربوبیت خدا، رحمت آفرینى و مالکیتش بر روز جزا، وادار کننده آدمى به پرستش او

رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد

4 - شناخت خدا و صفات او، راه دستیابى به توحید عبادى است.

الحمد للّه رب العلمین ... إیاک نعبد

5 - اندیشه هاى آدمى، پایه و اساس اعمال و رفتار اوست.

الحمد للّه رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد

6 - نادیده انگاشتن خویش در محضر خدا، از آداب پرستش اوست.

إیاک نعبد

به کارگیرى «ما» به جاى «من» گاهى براى اظهار عظمت است و گاهى براى پرهیز از انانیت و خودبینى. قرینه هاى کلامى تعیین کننده مراد است و در اینجا به مناسبت عبودیت، پرهیز از انانیت و خودبینى مقصود است. لذا «نعبد» به صورت متکلم مع الغیر آمده است.

7 - ایمان به خدا و صفات او، مایه باور به حضور همگان در پیشگاه اوست.

الحمد للّه رب العلمین ... إیاک نعبد

تغییر اسلوب کلام در سوره حمد، یعنى التفات از غیبت به خطاب حاوى نکاتى است، از جمله اینکه آدمى پیش از آگاه شدن به صفات خدا ـ مانند ربوبیت او بر هستى و ... ـ گویا احساس نمى کند که خداوند بر همه چیز حاضر و ناظر است; ولى پس از باور به ربوبیت او و سایر صفاتش، خود و دیگران را در محضر خدا مى یابد و او را در همه شؤونات حاضر مى بیند.

8 - احساس حضور در پیشگاه خداوند از آداب عبادت است.

إیاک نعبد

از جمله نکته هاى التفات از غیبت به خطاب در سوره حمد، بیان ادب عبادت و دعاست; یعنى، شایسته است انسان به هنگام پرستش و دعا احساس کند که در پیشگاه خداوند حاضر است.

9 - شایسته دانستن خدا براى عبادت و امید به رحمتهاى او، از انگیزه هاى پرستش خداست.

الحمد للّه رب العلمین. الرحمن الرحیم ... إیاک نعبد

مطرح ساختن عبادت خدا پس از توصیف او به ربوبیت، رحمانیت، رحیمیت و مالکیت روز جزا، بیانگر انگیزه هاى پرستش است; یعنى، چون خدا رب است، شایسته پرستش است و چون مردم به رحمت او نیازمندند، باید عبادتش کنند وبدان جهت که از عذاب آخرت مى هراسند، باید او را بپرستند.

10 - ترس از عذابهاى اخروى و امید به پاداشهاى جهان آخرت، از انگیزه هاى آدمى براى عبادت خدا

ملک یوم الدین. اءیّاک نعبد

11 - شناخت خدا و صفات او، مایه نادیده انگاشتن خویش در پیشگاه خداوند است.

الحمد للّه ... إیاک نعبد و إیاک نستعین

12 - یکتا پرستى همگان، آرمان موحدان است.

إیاک نعبد

آوردن «نعبد» (ما عبادت مى کنیم) به جاى «أعبد» (من عبادت مى کنم) مى تواند اشاره به خواسته هر انسان موحدى باشد; یعنى، او با گفتن جمله «ما عبادت مى کنیم» بیان مى دارد که خواهان یکتا پرستى همگان است.

13 - تنها حقیقتى که شایسته یارى جستن مى باشد، خداوند است.

و إیاک نستعین

14 - انسان در پرستش خدا و خلوص در آن، نیازمند امداد الهى است.

إیاک نعبد و إیاک نستعین

متعلق «نستعین» همه وظایفى است که از سوره حمد مى توان استفاده کرد و از آنها لزوم یکتا پرستى است که از «إیاک نعبد» به دست مى آید; یعنى: نستعینک على عبادتک و خلوصها.

15 - انسان در عین دارا بودن اختیار در عبادت خدا، بدون اعانت او بر انجام آن توانا نیست.

إیاک نعبد و إیاک نستعین

16 - حمد و ستایش خدا، تنها با یارى او امکان پذیر است.

الحمد للّه ... إیاک نستعین

از وظایفى که از سوره حمد استفاده مى شود، لزوم ستایش خداوند است. بنابراین مى توان گفت این معنا نیز متعلق «نستعین» است; یعنى: نستعینک على ان نحمدک.

17 ـ شناخت ربوبیت خدا بر تمام هستى و باور به رحمانیت و رحیمیت او و مالکیتش بر روز جزا، تنها با امداد الهى امکان پذیر است.

الحمد للّه رب العلمین ... إیاک نستعین

شناخت ربوبیت خدا و ... از تکالیفى است که مى توان آن را از سوره حمد برداشت کرد. لذا آنها نیز متعلق «نستعین» مى باشند; یعنى: نستعینک على ان نعرف ربوبیتک و ... .

18 - انسان نیازمند یارى خداوند در تمامى امور خویش است.

إیاک نستعین

برخى برآنند که متعلق «نستعین» یعنى مورد استعانت، ذکر نشده تا حکایت از همه امور داشته باشد ; یعنى: نستعینک على امورنا کلها.

19 - خداوند، توانا بر انجام تمامى خواسته هاى بندگان است.

و إیاک نستعین

برداشت فوق لازمه این معناست که مراد از استعانت، استعانت در همه امور باشد.

20 - شناخت خداوند و صفات او (رب العالمین و ...)، آدمى را به توحید افعالى رهنمون خواهد کرد.

إیاک نستعین

چون جمله «إیاک نستعین» پس از توصیف خداوند به «رب العالمین» و ... آمده، بیانگر این است که شناخت خداوند، با آن صفات یاد شده، آدمى را به این مرحله مى رساند که غیر خدا را ناتوان ببیند و در نتیجه به توحید افعالى برساند.

21 ـ باور همگان به توحید افعالى، آرمان موحدان است.

إیاک نستعین

به کارگیرى «نستعین» (استعانت مى جوییم) به جاى «أستعین» (استعانت مى جویم)، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

22 ـ از امام رضا (ع) روایت شده: ... «إیاک نعبد» رغبة و تقرب إلى اللّه تعالى ذکره و إخلاص له بالعمل دون غیره و «إیاک نستعین» إستزادة من توفیقه و عبادته و إستدامة لما أنعم اللّه علیه و نصره ...;(1)

... «إیاک نعبد» ابراز رغبت و تقرب جستن عبد به سوى خداى تعالى و اظهار اخلاص در عمل براى اوست و نه غیر او و «إیاک نستعین» در خواست زیاده توفیق خدا و زیاده عبادت او و درخواست ادامه نعمتهاى داده شده و یارى خداوند است ...». [ نظرات / امتیازها ]
6) ما را به راه راست هدایت کن.

1 - درخواست هدایت به صراط مستقیم، مهمترین خواسته انسان عارف به مقام الهى است.

الحمد للّه ... إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم

چنانچه «اهدنا الصراط المستقیم» در ارتباط با «الحمد للّه رب العالمین ...» ملاحظه شود، حاوى این پیام است که انسان پس از شناخت خدا هدفش سلوک در صراط مستقیم خواهد بود; یعنى، همان راهى که خداوند منتهى الیه آن است.

2 - لزوم دعا به درگاه الهى براى دستیابى به صراط مستقیم

إهدنا الصرط المستقیم

3 - ستایش خدا و اظهار عبودیت به درگاه او از آداب دعاست.

الحمد للّه رب العلمین ... إهدنا الصرط المستقیم

از اینکه دعا به درگاه خدا و درخواست از او (اهدنا الصراط المستقیم)، پس از حمد و ستایش الهى و اظهار عبودیت در پیشگاه وى ذکر شده، مى توان به برداشت فوق دست یافت.

4 - انسان همواره نیازمند هدایتهاى الهى است.

إهدنا الصرط المستقیم

5 - درخواست هدایت به «صراط مستقیم» شایسته ترین مورد براى استعانت از خدا

إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم

اگر «اهدنا...» در ارتباط با «إیاک نستعین» در نظر گرفته شود، بیانگر این معناست که هدایت به صراط مستقیم بالاترین موردى است که آدمى در نایل شدن به آن، نیازمند یارى خداوند مى باشد.

6 - انسان بدون یارى شدن از جانب خدا، از راهیابى به صراط مستقیم ناتوان است.

إهدنا الصرط المستقیم

7 - یکتاپرستى و تنها از خدا یارى جستن، «صراط مستقیم» است.

إیاک نعبد و إیاک نستعین. إهدنا الصرط المستقیم

«ال» در «الصراط» مى تواند عهد ذکرى بوده و اشاره به حقایقى باشد که در آیات پیشین مطرح شده، و از آنهاست یکتاپرستى و تنها از خدا استعانت جستن.

8 - ایمان به خدا و صفاتش، «صراط مستقیم» است.

الحمد للّه رب العلمین ... إهدنا الصرط المستقیم

از حقایقى که «الصراط المستقیم» مى تواند به آنهااشاره داشته باشد، ایمان به خدا و ربوبیت او و ... است که از «الحمد للّه» تا «مالک یوم الدین» به دست مى آید.

9 - هدایت همگان به صراط مستقیم، آرمان انسان موحد است.

إهدنا الصرط المستقیم

به کارگیرى «اهدنا» (ما را هدایت کن) به جاى «اهدنى» (مرا هدایت کن) حاوى نکته اى است که در برداشت فوق آمده است.

10 - هدایت داراى مراتب و مراحل بسیارى است.

إهدنا الصرط المستقیم

وقوع «اهدنا» پس از آیات گذشته، نشان مى دهد که درخواست کننده، انسانى هدایت یافته است. بنابراین باید گفت هدایت داراى مراحل بسیارى است تا صحیح باشد که: هر شخص راه یافته اى همچنان به صورت جدى تقاضاى هدایت داشته باشد.

11 - دعا به درگاه خدا، نقش مؤثرى در دستیابى به هدایت دارد.

إهدنا الصرط المستقیم

12 - از امام رضا (ع) روایت شده: «إهدنا الصراط المستقیم» إسترشاد لدینه و إعتصام بحبله و إستزادة فى المعرفة لربه عز و جل ...;(1)

... «إهدنا الصراط المستقیم» درخواست هدایت از خداوند به سوى دین او و چنگ زدن به ریسمان او و طلب مزید معرفت پروردگار عز و جل است ...».

13 - از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «... «... الصراط المستقیم» صراط الأنبیاء و هم الذین أنعم اللّه علیهم;(2)

... «صراط المستقیم» راه انبیاست و آنانند که خداوند به آنها نعمت بخشیده است».

14 - «عن رسول اللّه (ص) أنه قال: [فى قول اللّه عز و جل] «إهدنا الصراط المستقیم» دین اللّه الذى نزل به جبرئیل (ع) على محمّد (ص)...;(3)

از رسول خدا (ص) روایت شده که [درباره سخن خداى عز و جل] «إهدنا الصراط المستقیم» فرمود: [مراد از صراط مستقیم] دین خداست که جبرئیل آن را برمحمّد (ص) نازل کرده است...».

15 - «عن رسول اللّه (ص) و عن على (ع) فى معنى «صراط المستقیم» انه کتاب اللّه;(4)

از رسول خدا (ص) و على (ع) روایت شده که مراد از «صراط المستقیم» کتاب خداست».

16 - از امام صادق (ع) روایت شده است که: «الصراط المستقیم» أمیرالمؤمنین على (ع);(5)

«صراط مستقیم» (راه) امیر المؤمنین على (ع) است. [ نظرات / امتیازها ]
  حامد يوسفي - پرتوی از قرآن
6) هدایت، راهنمایى *با مهر و محبت و صلاح* است، و درباره مقصود خیر گفته مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
 » پرتویی از قرآن
5) عبادت، چنان که بعضى تفسیر کرده‏اند، تنها خضوع نیست، معناى فارسى عبادت بندگى است- یعنى خود را در بند نهادن و این بند را پیوسته بر گردن خود استوار داشتن، تسلیم شدن براى هر چه در برابر هر که همان بندگى آنست، خواه از جهت احتیاج یا رغبت و محبت یا بزرگى و عظمت باشد، لازم این چنین تسلیم خضوع است، پس نخست بنده کمال و عظمتى را در محبوب احساس مینماید تا آنجا که خود را تسلیم بدون شرط میگرداند و در برابرش سربندگى فرود میآورد چون باین حد رسید محبوب معبود میگردد. [ نظرات / امتیازها ]
  ابراهيم چراغي - سایت تبیان
6) صراط مستقیم

الف) کلمه «صراط» در لغت، به معناى «طریق و سبیل» آمده است، امّا از نظر عرف و اصطلاح قرآن کریم، به معناى «خداپرستى و دین حق و پاى بند بودن به دستورهاى خداوند متعال» است. در آیه صدوشصتویک سوره انعام، به این معنا اشاره شده است. چون راه مستقیم همیشه یک راه بیشتر نیست.

بنابراین، «صراط مستقیم»، همان دین و آیین الهى در جنبه هاى عقیدتى و عملى است و به همین دلیل، نزدیک ترین راه ارتباط با خدا است. در این که بعضى مفسران «صراط مستقیم» را به اسلام، یا قرآن، یا پیامبر و امامان(علیهم السلام) معنا کرده اند، باید گفت: بازگشت همه این معانى به همان دین و آیین الهى در جنبه هاى اعتقادى و عملى است.

پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) فرموده است: صراط مستقیم، راه پیامبران است; همانان اند که مشمول نعمت هاى الهى شده اند.در روایات دیگر، صراط مستقیم، امیرالمؤمنین على(علیه السلام) یا شناخت امام(علیه السلام)شمرد شده است.

بازگشت همه اینها، دعوت به همان دین و آیین الهى است. اگر در این عالم، به راه راست نبوّت و طریق مستقیم ولایت، قدم زده باشیم و از جاده ولایت على بن ابى طالب(علیه السلام) انحراف و لغزش پیدا نکرده باشیم، در گذشتن از پل صراط در آخرت مشکلى نخواهیم داشت. در زیارت جامعه آمده است: (أنتم السبیل الأعظم و الصراط الأقوم); شمایید راه بزرگ و استوار خدا.

بنابراین، هر کس در این دنیا، در صراط ایشان قرار بگیرد و استقامت داشته باشد و پایش نلرزد، در آخرت نیز نخواهد لغزید و مانند برق جهنده، از آن مى گذرد. اگر در این عالم، مستقیم حرکت کنیم، از پل صراط آخرت هم، مستقیم عبور مى کنیم و به چپ یا راست ـ که افتادن به هلاکت و جهنّم است ـ متمایل نمى شویم.

ب) تقاضا و طلب کردن هدایت و بر «صراط مستقیم» بودن، از طرف مؤمنان و حتّى پیامبران و امامان(علیهم السلام)تحصیل حاصل نیست، زیرا:

اولا: «صراط مستقیم» و آیین حق الهى، مراتب و درجاتى دارد که همه افراد، در پیمودن این درجات، یک سان نیستند; به عبارتى دیگر، «صراط مستقیم»، امرى نسبى است.

بنابراین، انسان، هر مقدار از این درجات را طى کند، باز هم، درجات بالاتر و والاترى وجود دارد که انسان با ایمان، از خدا مى خواهد تا او را به آن درجات هدایت کند.

ثانیاً: براى انسان ها ]غیر از معصومان(علیهم السلام)[ هر لحظه، بیم لغزش و انحراف در این مسیر هدایت، وجود دارد; به همین سبب انسان ها، باید خود را در اختیار پروردگار بگذارند و تقاضا کنند، که آنان را در راه راست ثابت قدم نگه دارد.

انسان، لحظه به لحظه، نیازمندِ دریافت هدایت است، زیرا در مسیر معنوى ارتباط با خداوند متعال، حتماً در طول زمان، موانعى مانند: کژى ها، ظلم ها، ناپاکى ها و ...، ایجاد خواهد شد و پیوندش را از آن منبع هدایت، قطع خواهد کرد و همانْ لحظه انحراف از صراط مستقیم خواهد بود. پس ما با گفتن: (اهدنا الصراط المستقیم) از خدا طلب مى کنیم که این موانع پیش نیاید و ما بر صراط مستقیم ثابت بمانیم.

ثالثاً: چون هدایت، همان پیمودن طریق نامحدود تکامل است و انسان، به تدریج مراحل نقصان را در آن، پشت سر مى گذارد، بنابراین جاى تعجّب نیست که حتّى پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام) نیز از خدا، تقاضاى هدایت در «صراط مستقیم» را بکنند، چون تنها خداوند متعال، کمال مطلق است و غیر او، همه، در مسیر تکامل هستند، پس چه مانع دارد که آنان نیز درجات بالاترى را از خداوند متعال تقاضا بکنند؟
[ نظرات / امتیازها ]
  رعنا سليمان عباسي - آشنایى با قرآن جلد ۲/متفکر شهید استاد مرتضى مطهرى
5) ایاک نعبد و ایاک نستعین: پروردگاراتنها و تنها ترا مى‏پرستیم و تنها و تنها از تو استعانت مى‏جوئیم.
با اینکه انسان گمان مى‏کند; که توحید یکى از مسائل اسلام است و هزاران مسئله دیگر در اسلام در کنار توحید قرار گرفته است، ولى وقتى با نگاهى دقیقتر مى‏نگرد مى‏بیند اسلام سراسرش توحید است‏یعنى تمام مسائل آن چه آنها که مربوط به اصول عقائد است و چه آنها که به اخلاقیات و امور تربیتى و یا به دستور العملهاى روزانه ارتباط دارد همگى یکجا و یکپارچه توحید است.
در منطق اصطلاحى وجود دارد که مى‏گویند. تحلیل و ترکیب این دو کلمه که در آنجا در فکر بکار مى‏رود از علوم طبیعى اتخاذ شده است. و مراد این است که همانطور که در عالم ماده تجزیه و ترکیب است، یعنى همه مرکبات تجزیه مى‏شود به عناصر اولیه و اگر آنعناصر را ترکیب کنند دو مرتبه آن مرکب تشکیل مى‏گردد، و در اندیشه‏ها و فکرها نیز همین طور است. تمام اندیشه‏هها و افکار بشر را فیلسوفان مى‏گویند به اصل عدم تناقض بر مى‏گردد. یعنى اگرتحلیل و تجزیه بکنند، بازگشت به این اصل مسلم بدیهى مى‏نماید.
در اسلام چنین اصلى وجود دارد که همان توحید است، یعنى تمام مبانى اسلامى را اگر تحلیل کنیم بازگشت به توحید مى‏کند.
اگر نبوت و معاد را که دو اصل دیگر از اصول اعتقادى هستند و یا امامت را مورد تحلیل قرار دهیم در شکل دیگر، توحید است. و اگر دستورهاى اخلاقى و یا احکام اجتماعى اسلامى را مورد بررسى قرار دهیم در شکل دیگر، توحید است. و اگر دستورهاى اخلاقى و یا احکام اجتماعى اسلامى را مورد بررسى قرار دهیم در شکل توحید خودنمائى مى‏کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
6) صراط الذین . . .

انسان‏ها از این نظر که در مقام عبودیت چه چیز بدست بیاورند، و در انتخاب راه چه راهى را انتخاب کنند به سه نوع تقسیم مى‏شوند.

یک دسته انسانهائى هستند که راه عبودیت را طى مى‏کنند و بطوریکه در ذیل کلمه «الرحیم‏» گفتیم مشمول رحمت‏خاصه پروردگار هستند و انعام بعد از انعام على الدوام شامل حالشان مى‏گردد و گوئى احساس مى‏کنند که دستى از غیب آنها را مى‏کشاند. این دسته همان مقربان درگاه الهى مى‏باشند که در درجه اول انبیاء و اولیا و سپس افراد کامل انسانها هستند. و انسان باید همیشه آنها را جلوى راه قرار دهد و بدنبال آنان قدم بردارد. و در جمله اول انسان راه راه آنان را از خداوند طلب مى‏کند.

دسته دوم در مقابل دسته اولند و بجاى خدا غیر خدا را پرستش کرده‏اند و خدا را عصیان نموده‏اند، اینان نیز آثاراعمالشان یکى بعد از دیگرى در وجودشان ظهور کرده و همچون دستى آنان را از راه راست دائما دورتر مى‏سازد. و بجاى آنکه مانند گروه اول به سوى خداوند بالا روند و مورد انعام‏هاى پى در پى پروردگار قرار گیرند مورد خضم و غضب الهى قرار گرفته و بکلى راه کمال از دستشان در رفته و به دره هولناک شقاوت سقوط مى‏کنند و من یحلل علیه غضبى فقد هوى اینها در حقیقت انسانهائى هستند که بجاى این که راه انسانیت را طى کنند، به راههاى حیوانى مى‏روند انسانیت‏شان مسخ گردیده و بجاى آن که پیش بروند عقب گرد مى‏کنند. قرآن از اینها به «المغضوب علیهم‏» تعبیر مى‏کند.

در این میان گروه سومى هستند، مذبذبین بین ذلک لاالى هولاء و الاالى هولاء، راه معین و مشخصى در پیش ندارند، متحیر و سرگردانند، هر لحظه راهى را پیش گرفته و بجائى نمى‏رسند. قرآن از این‏ها به «الضالین‏» یاد مى‏کند.

ما که مى‏گوییم اهدنا الصراط المستقیم، صراط الذین انعمت علیهم، غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین، یعنى:

بار خدایا! راه راستت را بما بنماى، آن راهى که راه اولیاء و راستان و پاکان درگاه توست، آنانکه همواره مشمول انعامهاى پى در پى تو هستند نه راه بندگانى مسخ شده و از انسانیت بیگانه گشته که مورد عضب تو قرار دارند و نه راه مردمیکه حیران و سرگردانند و هر لحظه بشکلى درآمده و با گروهى در مى‏آمیزند
[ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
5) 21. On realizing in our souls Allah's love and care, His grace and mercy, and His power and justice (as Ruler of the Day of Judgement), the immediate result is that we bend in the act of worship, and see both our shortcomings and His allsufficient power. The emphatic form means that not only do we reach the position of worshipping Allah and asking for His help, but we worship Him alone and ask for His aid only. For there is none other than He worthy of our devotion and able to help us. Then plural "we" indicates that we associate ourselves with all who seek Allah, thus strengthening ourselves and strengthening them in a fellowship of faith (see n. 586). [ نظرات / امتیازها ]
6) 22. If we translate by the English word "guide," we shall have to say: "Guide us to and in the straight Way." For we may be wandering aimlessly, and the first step is to find the Way; and the second need is to keep in the Way: Our own wisdom may fail in either case. The straight Way is often the narrow Way, or the steep Way, which many people shun (90:11). By the world's perversity the straight Way is sometimes stigmatized and the crooked Way praised. How are we to judge? We must ask for Allah's guidance. With a little spiritual insight we shall see which are the people who walk in the light of Allah's grace, and which are those that walk in the darkness of Wrath. This also would help our judgement. [ نظرات / امتیازها ]
  آسيه افشار - انوار درخشان، ج‏1، ص: 26
6) «اهْدِنَا» فعل امر استدعائى و انشائى و تفسیر استعانت در شؤون عبودیّت و درخواست نیل بمقصود است و مصدر آن هدایت چنانچه بحرف الى تعدیه شود بمعنى ارشاد و راهنمائى بسوى مقصود و یا تهیّه علل اعدادیّه براى نیل بآنست و چون کریمه بدون حرف الى بمفعول دوّم تعدیه شده بمعنى استدعاء و نیل بمقصود و اداء وظیفه عبودیّت میباشد.
هدایت که مورد درخواست بوده از صفات فاضله نفسانیّه و داراى مراتب بیشمار و نیز قابل تبدّل و زوال میباشد بدین لحاظ استدعاء بطور دوام بوده که هرگز از طریقه فطرت منحرف نگشته و بگمراهى دچار نگردد.
«الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ» الف و لام آن عهد که در کریمه بعد تفسیر میشود صراط
بکسر اوّل عبارت از طریقه و راهیست بسوى مقصد که بر طبق فطرت وسیله اداء وظیفه عبودیّت باشد.
«الْمُسْتَقِیمَ» صفت حقیقى و حدّ ذاتى صراط است و مصدر آن استقامت بمعنى پایدارى و اعتدال در پیمودن طریقه است بطوریکه هرگز منتهى بگمراهى و ضلالت نگردد و چون صراط بر حسب وجود خارجى نسبت بامور محسوسه عبارت از راهیست که بوسیله پیمودن آن بمقصد میتوان نائل شد، همچنان در مقاصد معنویّه و کمالات انسانیّه نیز صراط عبارت از طریقه‏ئیست که بوسیله پیمودن بدان فضیلت میتوان رسید.
و برحسب تفسیر کریمه «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ» پرستش آفریدگار یگانه طریقه مستقیم است و توصیف ذاتى صراط باستقامت بلحاظ آنستکه طریقه پرستش بروفق فطرت و بر طبق عبودیّت تکوینى میباشد. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 43
5) اینجا سر آغازى است براى نیازهاى بنده و تقاضاهاى او از خدا، و در حقیقت لحن سخن از اینجا عوض مى‏شود، زیرا آیات قبل حمد و ثناى پروردگار و اظهار ایمان به ذات پاک او و اعتراف به روز قیامت بود.
اما از اینجا گویى" بنده" با این پایه محکم عقیدتى و معرفت و شناخت پروردگار، خود را در حضور او، و در برابر ذات پاکش مى‏بیند، او را مخاطب ساخته نخست از عبودیت خویش در برابر او، و سپس از امدادها و کمکهاى او سخن مى‏گوید:" تنها ترا مى‏پرستم و تنها از تو یارى مى‏جویم" (إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ).
به تعبیر دیگر: هنگامى که مفاهیم آیات گذشته در جان انسان جاى گیرد، و اعماق وجودش به نور اللَّه پرورش دهنده جهانیان روشن مى‏شود، و رحمت عام و خاص او و مالکیتش در روز جزا را درک مى‏کند، انسان به صورت یک فرد کامل از نظر عقیده در مى‏آید، این عقیده عمیق توحیدى نخستین ثمره‏اش از یک سو بنده خالص خدا بودن، و از بندگى بتها و جباران و شهوات در آمدن، و از سوى دیگر، دست استمداد به ذات پاک او دراز کردن است.
در واقع آیات گذشته سخن از توحید ذات و صفات مى‏گفت و در اینجا سخن از توحید عبادت، و توحید افعال است.
توحید عبادت آنست که هیچکس و هیچ چیز را شایسته پرستش جز ذات خدا ندانیم تنها به فرمان او گردن نهیم، تنها قوانین او را به رسمیت بشناسیم و از هر نوع بندگى و تسلیم در برابر غیر ذات پاک او بپرهیزیم.
توحید افعال آنست که تنها مؤثر حقیقى را در عالم او بدانیم (لا مؤثر فى الوجود الا اللَّه) نه اینکه عالم اسباب را انکار کنیم و به دنبال سبب نرویم بلکه معتقد باشیم که هر سببى هر تاثیرى دارد، آن هم به فرمان خدا است، او است که به آتش سوزندگى، و به خورشید روشنایى و به آب حیاتبخشى داده است.
ثمره این عقیده آنست که انسان تنها متکى به" اللَّه" خواهد بود، تنها قدرت و عظمت را مربوط به او مى‏داند، و غیر او در نظرش فانى، زوال‏پذیر، و فاقد قدرت مى‏باشد.
تنها ذات اللَّه قابل اعتماد و ستایش است، و لیاقت این دارد که انسان او را تکیه گاه خود در همه چیز قرار دهد.
این تفکر و اعتقاد انسان را از همه کس و همه موجودات بریده و تنها به خدا پیوند مى‏دهد، حتى اگر به دنبال عالم اسباب مى‏رود نیز به فرمان او است یعنى در لابلاى اسباب، قدرت خدا را که" مسبب الاسباب" است مشاهده مى‏کند.
این عقیده آن قدر روح انسان را وسیع و افق فکر او را بالا مى‏برد که به بى‏نهایت و ابدیت مى‏پیوندد و از محیطهاى محدود آزاد و رها مى‏سازد. [ نظرات / امتیازها ]
  احمد عراقي - شواهد التنزیل القواعد تفضیل ص 41 الی 43
6) اهدنا الصراط المستقیم

[خدایا] ما را به راه راست راهبر باش

حاکم پدر ابو محمّد عبد اللّه بن احمد با سلسله سند از ابی بریدة در تفسیر آیه شریفه اهدنا الصّراط المستقیم نقل میکند که صراط مستقیم یعنی صراط مصطفی صلی اللّه علیه و آله و صراط اهل بیت مصطفی صلی اللّه علیه و آله.

عبد اللّه بن عباس شاگرد علی علیه السّلام در تفسیر آیه اهدنا الصّراط المستقیم گفته است ای بندگان خدا بگویید اهدنا به حب نبی صلی اللّه علیه و آله و اهل بیت گرامیاش.

سعید بن جبیر از إبن عباس نقل کرده که رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله فرمود یا علی؟ّ انت طریق الواضح و انت الصّراط المستقیم و انت یعسوب المؤمنین (( یا علی تو طریق آشکار و صراط مستقیم و سرکرده مؤمنان هستی)).

جابر بن عبد اللّه انصاری میگوید پیامبر گرامی صلی اللّه علیه و آله فرمود انّ اللّه جعل علیّاً و زوجته و ابنائه حجج اللّه علی خلقه و هم ابواب العلم فی امّتی من اهتدی بهم هدی الی صراط مستقیم (( خدای سبحان علی علیه السّلام و همسر و فرزندانش را حجّتهای خود بر مردم قرار داده است و آنان بابهای علم برای امّت من هستند. هر کسی در جست و جوی هدایت توسط آنان باشد به صراط مستقیم هدایت مییابد)).

ابی جعفر الباقر علیه السّلام از پدر و او از جدش نقل کرده است که رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله فرمود: من سرّه من اراد ان یجوز علی الصراط کالرّیح العاصف و یلج الجنّۀ بغیر حساب فلیتول ولیی و وصیی و صاحبی و خلیفتی علی اهلی علی بن ابی طالب علیه السّلام و من اراد ان یلج النّار .... ((هر کسی مشتاق است که از پل صراط مثل باد تند پاییزی بگذرد و خود را بدون حساب به بهشت جاویدان برساند، ولایت ولی و وصی و مصاحب و خلیفه من علی بن ابی طالب علیه السّلام را بپذیرد و بر دل بسپارد. و هر کسی میخواهد در آتش جهنّم سرنگون شود، ولایت علی بن ابی طالب علیه السّلام را رها کند. به عزّت و جلال پروردگارم سوگند، علی علیه السّلام باب اللّه است هیچ کسی وارد نمیشود، مگر از آن باب و او صراط مستقیم است علی علیه السّلام آن کسی است که خداوند، در روز قیامت از ولایت او سؤال خواهد کرد. [ نظرات / امتیازها ]
  منتظر منتظر - نسیم حیات
5) بار الها تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری میجوئیم
از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن
امام صادق علیه السلام می فرمایند: بارالها! از تو غیر تو را نمی خواهم و این همان روح خلوص است
... [ نظرات / امتیازها ]
6) صراط، طریقی است که رونده خود را چنان در کام خود فرو میبرد که امکان هیچ انحراف و خروجی منتفی میباشد و مستقیم چیزی که بر روی پای خود ایستاده و استوار است و بر اوضاع خود مسلط است و در این صورت پس صراط مستقیم امن ترین راه به سوی خداوند است. [ نظرات / امتیازها ]
  محمدرضا زارع
5) ترجمه: فقط تو را می پرستیم و فقط از تو یاری می جوئیم.
مفهوم: خلوص- آزادگی- یقین- توکل- حضور معبود و حضور در برابر معبود- رسیدن به بُعد تازه ای از معرفت در اثر رویارویی با انبوهی از صفات الهی- جهشی در روند تکامل و استحکام ایمان بهددلیل رسیدن به بُعد تازه ای از معرفت- خلیفه الهی.
وقتی آدمی با به بند کشندگان روح و جسم خود به مبارزه برخاست و مجاهده کردو پیروز شد و از بندهای غیر خدایی رهایی یافت(والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)، عاشقانه طوق بندگی خدا را به گردن می اندازد و به مقام آزادگی می رسد:
خلیل عشق دوش آمد به بتخانه/تبر در دست و دل در نور و دیوانه
چنان بشکستوبتهای درونم را/که دل آزاد گشت از بند بیگانه
در این هنگام او خود را همراه بادتمامی اعضاء و جوارح و ذرات وجودش در پیشگاه یگانه معبود خویش و غرق رحمت او می بیند، بنابراین همه با هم یکصدا فریاد می زنند:
ایاک نعبد، یعنی تنها بندی را که بر خود احساس می کنیم و می پسندیم بند تو است، پس ما فقط بنده ی تو هستیم و فقط تو را می پرستیم و فقط از تو اطاعت می کنیم.
اما مبادا این توانائیها، توانایی انتخاب معبود و حضور در برابر او، توانایی نفی خدایان دروغین، و توانائیهای بسیار دیگری که به دست آمده است او را از منشاء آن توانائیها غافل کند! مبادا او را به احساس بی نیازی از خدا بلغزاند! مبادا او را از حرکت و سعی و پویایی بازدارد! مبادا او را به این وهم افکند که به پایان راه رسیده است! اینجاست که آن بیم و امیدی که همواره همراه رهروان راه خداست نهیبی می زند و ضعف و ناچیزی انسان گسیخته از خدا را به یادش می آورد، به یادش می آورد که همه ی اعتبار انسان و توانائیها و فتح ها و پیروزی هایش به وجود یاریگر خدا در کنار او وابسته است، و این یادآوری برای رهروی راه خدا ارزش فراوانی دارد زیرا او را از لغزش باز می دارد و موجب می شود تا به سرنوشت ابلیس و یا به هبوطی دیگر دچار نشود. بنابراین بلافاصله پس از "ایاک نعبد"، همگی یکصدا ادامه می دهند: و ایاک نستعین،
و بدین ترتیب دست یاریخواهشان را به سوی خدا دراز می کنند و از خدا می خواهند تا غرق رحمتش باقی بمانند و تحت یاری او به سیر تکاملی خویش به سوی او ادامه دهند.
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست/راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش(حافظ)
مقام "ایاک نعبد و ایاک نستعین" در واقع همان مقام یقین است که درجات مختلفی دارد اما ویژگی مشترک همه ی آنها این است که انسان در این مقام، تنها تکیه گاهش خداست(مقام توکل) و امر و نهی ها و دوستی ها و دشمنی هایش جلوه ای از امر و نهی ها و دوستی ها و دشمنی های خداست(مقام خلیفه الهی). مقام "ایاک نعبد و ایاک نستعین" مقام حضور معبود و مقام حضور در برابر معبود است. راهرو چون بدین مقام می رسد از خواب غفلت بیدار می شود و چشم دل می گشاید و ناگهان خود را در حضور معبود خویش می بیند و در می یابد که معبودش-آن که عمری غایبش می پنداشته است- از رگ گردن به او نزدیکتر است(و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید)، و همواره صدای بنده اش را می شنود و اعمالش را می بیند(اسمع و اری)، و نیاتش را می داند(انّه علیم بذات الصدور)، بنابراین از این پس او می تواند به جای اینکه پیکی موهوم را مخاطب سازد و توسط او برای معبود خویش پیغام بفرستد، مستقیماً او را مخاطب ساخته و بدون هیچ واسطه ای با او سخن بگوید.
قوم موسی(ع) به این درجه از ایمان نرسیده بودند و به موسی می گفتند پروردگارت را بخوان برای ما و بپرس یا بگو که چنین کند و چنان کند(قالوا دع لنا ربک... فادع لنا ربک)، و خود به دلیل ضعف ایمان و معرفت از فهم دعا و نیایش با معبود عاجز بودند تا جایی که خدا به موسی(ع) فرمود به آنها بگوید: ادعونی استجب لکم. [ نظرات / امتیازها ]
6) ترجمه: ما را به راه راست هدایت بفرما.
مفهوم: ما را به صراط مخصوص و مستقیمی که مورد تایید توست هدایت بفرما- به کوتاهترین راهی که ما را به تو برساند- به مطمئن ترین راه- به راهی که در آن فرصتها را از دست ندهیم و از همه ی لحظه ها برای نزدیک شدن به تو استفاده کنیم- به راهی که در آن دچار سیر قهقرایی نشویم و متوقف نگردیم و با تردید قدم بر نداریم- به راهی که خود در طی کردنش یاریمان کند، راهی همچون سرازیری اما رو به تعالی و تکامل.
همانگونه که می بینیم هدایتی که انسان در این مقام طلب می کند هدایت کافر به اسلام نیست، هدایت مشرک به ایمان هم نیست زیرا انسانی که به این مقام رسیده است مسلمان تر از آن است که کافر محسوب شود و مومن تر از آن است که مشرک قلمداد گردد، بنابراین در اینجا سخن از نوع خاصی از هدایت است، هدایت "بعد اذ هدیتنا"، هدایت بعد از "والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا"، هدایت از سبل فرعی به راه اصلی، هدایتی که زائیده ی عشق است و اشتیاق، هدایتی که راهرو از سر بیقراری طلب می کند نه هدایتی که گمراه از سر بی نشانی، هدایتی مثل جذب سریع یک براده ی آهنی ناچیز و سبک وزن در نزدیکی مرکز یک میدان مغناطیسی قوی، هدایتی مثل جذب آنی قطره آبی که بسیار به دریا نزدیک شده باشد.
"الصراط المستقیم" با واژه ی تقوا که یکی از کلیدی ترین واژه های قرآنی است انطباق معنایی کامل دارد، به عبارت دیگر: "الصراط المستقیم" همان تقوای کامل است.
مقام "الصراط المستقیم" مقام معصومیت اکتسابی انسان است، همان مقامی که در آن انسان از ملائکه بسی برتر و والاتر است. این مقام، مقام پیامبران الهی و اولیاء خاص خداست و هیچ پیامبری نیست مگر آنکه پیش از مبعوث شدن بدین مقام رسیده باشد.
"الصراط المستقیم" راهی است هموار و بی پایان که به فضای رستگاری می رسد و در آن فضا به سوی بی نهایت می رود. [ نظرات / امتیازها ]
  عبدالله عبداللهي - تفسیر احسن الحدیث
5) إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ گویى نمازگزار با ذکر اوصاف قبلى، قدم بقدم به خدا نزدیک مى شود تا در اینجا با خدا روبرو مى شود و با لفظ خطاب مى گوید «ایاک نعبد » جلو آمدن «ایّاک» در هر دو مورد براى افادۀ حصر و اختصاص است یعنى: فقط تو را مى پرستیم و فقط از تو مدد مى طلبیم گویى اوصاف قبلى براى تمهید این سخن است، آرى مبدئى که رب العالمین، رحمان رحیم، مالک یوم الدین است و قادر به جلب منفعت و دفع ضرر است و انسان را از پرستش طاغوتها بى نیاز مى کند، باید مورد پرستش و مددخواهى قرار گیرد [ نظرات / امتیازها ]
6) اِهْدِنَا اَلصِّرٰاطَ اَلْمُسْتَقِیمَ هدایت به معنى راهنمایى است، صراط مستقیم و راه راست چنان که از آیۀ بعدى روشن خواهد شد، راه انبیاء و تعلیم یافتگان راستین آنهاست على هذا آن، راه مستقیم به خصوص است، در این آیه از خدا مى خواهیم: ما را براهى هدایت کند که هنوز به آن نرسیده ایم، بنا بر این، تحصیل حاصل نیست به آیۀ بعدى توجه شود [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر کاشف
5) إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ « إِیّٰاکَ » ضمیر منفصل است و محلّ آن منصوب مى باشد؛ زیرا مفعول است براى فعلى که پس از آن آمده و بر فعل مقدّم شده است تا افادۀ حصر و اختصاص کند معناى آیه این است: تو را عبادت مى کنیم و غیر تو را عبادت نمى کنیم و از تو یارى مى طلبیم و از غیر تو یارى نمى جوییم در اینجا، بنده پروردگارش را با ضمیر مفرد مخاطب قرار داده است تا در توحید اخلاص ورزد و از شرک دورى جوید و به همین دلیل است که نمى توان خدا را با صیغۀ جمع مورد خطاب قرار داد امّا ضمیر «نحن» که در « نَعْبُدُ » و « نَسْتَعِینُ » مستتر است، براى گوینده و کسانى است که به همراه او هستند و نه براى تعظیم عبادت با روزه، نماز، حج و زکاتى که به قصد نزدیک شدن به خدا انجام شود و نیز با هر کارى انسانى که یکى از نیازهاى مردم را برطرف سازد، محقّق مى شود ازاین جهت، در حدیث آمده است: «نیکان دنیا، همان نیکان آخرتند» و «بهترین مردم کسى است که بیش از همه سودش به مردم برسد» معناى «إِیّٰاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّٰاکَ نَسْتَعِینُ »، تنها این نیست که خدا شایسته عبادت است، بلکه علاوه بر این، دلالت دارد که انسان آفریدۀ بزرگوارى است که خدا او را از هرگونه پرستش و کرنش است، جز براى حق که بر همه چیز تسلّط دارد و چیزى بر او تسلّط ندارد آزاد ساخته بدیهى است که اگر آزادى با حق محدود نشود به هرج ومرج منجر خواهد شد از چیزهایى که در این باره خواندم، سخنى است از ژان پل سارتر: «آزادى حقیقى آن است که انسان خود و آزادى اش را در خدمت دیگران قرار دهد»
مى‏‌گویند: دو نفر در باغى گردش مى‏‌کردند. یکى از آنها عصایى در دست داشت و با آن بازى مى‏کرد. ناگهان یک سر این عصا به بینى دوستش اصابت کرد. وقتى وى اعتراض کرد، صاحب عصا گفت: من آزادم. رفیقش گفت: آزادى تو تا حدّ بینى من است؟
اگر انسان آزادى را به ایمان به خدا و تنها پرستش او محدود کند، هرگز از حقیقت فراتر نمى‏‌رود؛ زیرا هرکس که تنها حق را بپرستد از باطل آزاد شده و هرکس که خود را از پرستش حق آزاد بداند، یقینا باطل را پرستش کرده است و جدایى میان این دو محال است، مگر از نظرگاه کسى‏‌که طرفدار هرج‏‌ومرج است و به حلال و حرام و به هیچ چیزى ایمان ندارد، جز به خود، و شریکى براى آن قائل نیست. [ نظرات / امتیازها ]
6) اِهْدِنَا اَلصِّرٰاطَ اَلْمُسْتَقِیمَ «صراط » در لغت به معناى طریق محسوس است دربارۀ «صراط » دو نوع قرائت آمده است: با «سین» و با «صاد» اصل، همان قرائت با «سین» است «مستقیم» به معناى معتدل است که در آن کژى وجود ندارد «مستقیم» صفت «صراط » است و مراد از صفت و موصوف در اینجا، حق است مقصود از هدایت، صرفا آگاهى نیست، بلکه آگاهى توأم با عمل است از این روى، اگر کسى براى انسان دعا کند که خدا تو را هدایت کند، تمام نیکى را براى او خواسته است و اگر دعا کند که خدا به تو آگاهى دهد، مقدارى از نیکى را براى او خواسته است شگفت آور است که بسیارى از مردم دعاى به هدایت را دوست ندارند، مخصوصا علما و بزرگان، بااینکه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دعاى به هدایت را شب و روز، در نماز خود و در غیر آن تکرار مى کرد من هدایت و توفیقى را بهتر و بالاتر از این نمى دانم که خود انسان، عیب هاى خودش را دریابد و به سبب این عیب ها احساس پشیمانى و ناراحتى کند با این احساس است که ممکن است رهایى یابد و از غرور و خودخواهى به خدا پناه برد [ نظرات / امتیازها ]