از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
1) (عم یتساءلون ):(از چه پرسش می کنند) [ نظرات / امتیازها ]
2) (عن النبا العظیم ):(از خبر بزرگ روز قیامت ) [ نظرات / امتیازها ]
3) (الذی هم فیه مختلفون ):(همانکه در باره آن با هم اختلاف نمودند) [ نظرات / امتیازها ]
4) (کلا سیعلمون ):(چنین نیست که پنداشته اند، به زودی خواهند دانست ) [ نظرات / امتیازها ]
5) (ثم کلا سیعلمون ):(و البته پس ازآن بزودی آگاه می شوند)ظاهرا مشرکین در باره روز قیامت گفتگو نموده و از یکدیگر پرسش می کردند و یادر باره آن از پیامبر ص سئوال می نمودند، اما قرآن برای اشاره به حقارت و پوچی این تسائل و برای آنکه بفهماند پاسخ آن آنقدر واضح است که احتیاجی به تسائل نیست ،می فرماید: از چه پرسش می کنند؟ و سپس خود پاسخ می دهد از خبری عظیم و آن خبربعث و وقوع قیامت است ، که از جهت انکار آن میان مشرکین اختلاف وجود داشته ،بعضی آن را انکار کرده و بعضی دیگر وقوع آن را بعید می شمردند و جمعی دیگر دروقوع آن تردید و شک داشتند، خداوند در رد این تسائل و گفتگوی بی حاصل آنهامی فرماید: دست از پرسش و گفتگوها بردارند، چون حقیقت امر بزودی برایشان آشکارمی شود و وقتی که قیامت واقع شد آن را به چشم خود خواهند دید و آنگاه در مقام تأکید و تهدید مجددا می فرماید: بزودی خواهند فهمید. [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر اثنا عشری‏
1) عَم‌َّ یَتَساءَلُون‌َ: ‌از‌ چه‌ چیز می‌پرسند کفّار ‌از‌ یکدیگر!

نکته‌: عم‌ّ ‌در‌ اصل‌ (‌عن‌ ‌ما) ماء استفهامیه‌ ‌است‌. ‌به‌ جهت‌ خفّت‌ الف‌ آنرا حذف‌ کرده‌ و نون‌ ‌را‌ بدل‌ بمیم‌ ادغام‌ نموده‌. و معنی‌ استفهام‌، تفخیم‌ شان‌ ‌آن‌ چیزی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ پرسش‌ کرده‌اند. ‌بعد‌ بیان‌ شأن‌ و تفخیم‌ ‌آن‌ فرماید: [ نظرات / امتیازها ]
3) الَّذِی‌ هُم‌ فِیه‌ِ مُختَلِفُون‌َ (3)

الَّذِی‌ هُم‌ فِیه‌ِ مُختَلِفُون‌َ: ‌آن‌ خبری‌ ‌که‌ ‌ایشان‌ ‌در‌ ‌آن‌ اختلاف‌ کنندگانند.

بیان‌: ‌در‌ نبأ عظیم‌ اقوالی‌ ‌است‌:

1‌-‌ جمیع‌ اصول‌ اسلام‌، ‌که‌ ‌آن‌ اثبات‌ صانع‌ و صفات‌ ثبوتیه‌ و سلبیه‌ الهی‌ و ملائکه‌ و بعث‌ و بهشت‌ و جهنم‌ و رسالت‌ و خلافت‌ ‌است‌. چه‌ نبأ معرف‌ بلام‌ شامل‌ همه‌ ‌باشد‌.

2‌-‌ نبأ عظیم‌، نبوت‌ حضرت‌ خاتم‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ کفّار ‌به‌ ‌هم‌ گفتند: آیا ‌اینکه‌ شخص‌ پیغمبر ‌است‌ ‌ یا ‌ شاعر ‌ یا ‌ ساحر ‌ یا ‌ مجنون‌ ‌باشد‌.

3‌-‌ مراد قرآن‌ ‌است‌ ‌که‌ مخبر ‌باشد‌ ‌بر‌ وقوع‌ بعث‌ و مصدّق‌ نبوت‌ ‌است‌.

4‌-‌ مراد نبأ عظیم‌، ولایت‌ حضرت‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌است‌ و احادیث‌ دال‌ّ ‌است‌ ‌بر‌ ‌آن‌: ‌از‌ جمله‌:

الف‌‌-‌ حافظ ابو نعیم‌ ‌از‌ اکابر اهل‌ سنت‌ ‌از‌ سدّی‌ روایت‌ نموده‌ ‌که‌ حضرت‌ پیغمبر فرمود: مراد ‌از‌ نبأ عظیم‌، ولایت‌ حضرت‌ ‌علی‌ ‌بن‌ أبی طالب‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ خلایق‌ ‌را‌ ‌در‌ قبر، ‌از‌ ‌آن‌ سؤال‌ کنند، و هیچ‌ میّتی‌ نیست‌ ‌در‌ شرق‌ و غرب‌ عالم‌ و ‌در‌ برّ و بحر، مگر آنکه‌ منکر و نکیر، چنانچه‌ ‌از‌ پروردگار ‌او‌ و پیغمبر ‌او‌ سؤال‌ کنند، ‌از‌ ولایت‌ ‌علی‌ ‌بن‌ أبی طالب‌ ‌علیه‌ السّلام‌ نیز ‌از‌ ‌او‌ پرسند فطوبی‌ للمصدّق‌ بولایته‌ و الویل‌ للمکذّب‌ بولایته‌: ‌پس‌ خوشا حال‌ ‌آن‌ نیک‌ بختی‌ ‌که‌ ‌به‌ ولایتش‌ تصدیق‌ نموده‌ ‌باشد‌ و ‌او‌ ‌را‌ امام‌ و پیشوای‌ ‌خود‌ دانسته‌ ‌باشد‌ و وای‌ ‌بر‌ ‌آن‌ جاحد ‌که‌ ‌از‌ ولایتش‌ بی‌بهره‌ ‌باشد‌.

ب‌‌-‌ ‌در‌ کتاب‌ کافی‌‌-‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ [نقل‌ ‌شده‌ ‌که‌] فرمود:

نبأ عظیم‌، ولایت‌ ‌است‌.«1»ج‌‌-‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌ سؤال‌ شد ‌از‌ تفسیر ‌اینکه‌ ‌آیه‌، فرمود: ‌او‌ امیر المؤمنین‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌است‌، و ‌خود‌ ‌آن‌ حضرت‌ فرمود: نیست‌ ‌برای‌ خدای‌ عزّ وّ جل‌ّ آیتی‌ اکبر ‌از‌ ‌من‌، و نیست‌ ‌برای‌ ‌خدا‌ نبأ اعظمی‌ ‌از‌ ‌من‌.«1»

د‌-‌ عیون‌‌-‌ ‌از‌ حضرت‌ حسین‌ ‌بن‌ ‌علی‌ علیهما السّلام‌ [مروی‌ ‌است‌ ‌که‌] ‌رسول‌ اکرم‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ فرمود: ‌ یا ‌ علی‌ّ انت‌ حجّة اللّه‌ و انت‌ باب‌ اللّه‌ و انت‌ الطّریق‌ ‌الی‌ اللّه‌ و انت‌ النّبا العظیم‌ و انت‌ الصّراط المستقیم‌ و انت‌ المثل‌ الاعلی‌ ...«2» [ نظرات / امتیازها ]
4) کَلاّ سَیَعلَمُون‌َ (4)

کَلّا سَیَعلَمُون‌َ: باید باز ایستند ‌از‌ ‌اینکه‌ سؤال‌ نه‌ چنان‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ایشان‌ گویند، زود ‌باشد‌ ‌که‌ بدانند نزدیک‌ نزع‌، حقیقت‌ آنچه‌ ‌در‌ ‌آن‌ اختلاف‌ می‌کنند. [ نظرات / امتیازها ]
5) ثُم‌َّ کَلّا سَیَعلَمُون‌َ: ‌پس‌ ‌عن‌ قریب‌ عالم‌ شوند ‌در‌ آخرت‌، ‌به‌ خبث‌ عقیده‌ و [و] بطلان‌ قول‌ ‌خود‌.

نکته‌‌-‌ تکریر ردع‌ ‌با‌ وعید، جهت‌ تشدید و مبالغه‌ و اشعار ‌است‌ ‌به‌ آنکه‌ وعید دوم‌ شدیدتر و سخت‌تر خواهد ‌بود‌ ‌از‌ اول‌. و اکثر برآنند ‌که‌ اول‌ نزد نزع‌ و دوم‌ ‌در‌ قیامت‌ ‌است‌.

‌پس‌ حق‌ سبحانه‌ تعداد نعم‌ ‌خود‌ می‌فرماید ‌بر‌ ‌ایشان‌ بدانچه‌ معاینه‌ می‌بینند ‌از‌عجایب‌ صنع‌، ‌که‌ دال‌ّ ‌است‌ ‌بر‌ کمال‌ قدرت‌ سبحانی‌، ‌تا‌ تنبیه‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ وجه‌ استدلال‌ ‌بر‌ صدقیّت‌ آنچه‌ ‌در‌ ‌او‌ اختلاف‌ می‌کنند [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر راهنما
1)
1 - منکران معاد در عصر بعثت، با پرسش از یکدیگر، در پى تصور زوایاى آن بودند.

عمّ یتساءلون

«عمّ» در اصل «عن ما» بوده و «ما» براى استفهام است. «تساؤل» (مصدر «یتسائلون»); یعنى، سؤال از یکدیگر. آیات بعد ـ که درباره مظاهر قدرت خداوند و اوصاف قیامت است ـ و نیز وعده حتمى به آگاه شدن ـ در جمله «سیعلمون» ـ جملگى گویاى آن است که مورد پرسش، مسائل مربوط به جهان آخرت است و نشان مى دهد که پرسش کنندگان، معاد را باور نداشتند و با سؤالات خود ـ چنانچه به انگیزه کشف حقیقت باشد ـ درصدد آگاهى به کیفیت معاد بوده اند.

2 - کافران عصر بعثت، وعده معاد را، به تمسخر گرفته و درباره حقایق آن پرسش ها و شبهه هایى بر سر زبان ها مى انداختند.

عمّ یتساءلون

تهدید پرسشگران با جمله «سیعلمون» ـ در آیات بعد ـ این احتمال را تقویت مى کند که هدف آنان از پرسش ها، کشف حقیقت نبود; بلکه آنان در پى ایجاد سؤال و شبهه در ذهن دیگران و طعنه و کنایه زدن به وعده معاد بودند.

3 - پرسش هاى تردیدآمیز درباره معاد، شگفت آور و دور از انتظار است.

عمّ یتساءلون

«ما» در «عمّ» براى استفهام تعجّبى است و دلالت بر غیر منتظره بودن سؤال از معاد دارد.

4 - حتمى بودن معاد، امرى روشن و باور کردن آن بى نیاز از تحقیق و بررسى است.

عمّ یتساءلون

5 - معاد، مورد شک و تردید کافران عصر بعثت بود.

عمّ یتساءلون

6 - یگانگى خداوند در تدبیر جهان، محور پرسش هاى تردیدآمیز اهل مکّه در عصربعثت*

عمّ یتساءلون

گرچه بخش عظیمى از آیات این سوره درباره حوادث قیامت است; ولى آیات آغازین آن ـ که درباره قدرت خدا و حاکمیت خواست او بر جهان است ـ مى تواند قرینه باشد که مورد سؤال در «یتسائلون» وابستگى همه کارها به خداوند و بى نقش بودن بت ها در کار تدبیر جهان است.
[ نظرات / امتیازها ]
2) - پیامبر(ص)، در سال هاى نخست رسالت، معاد و حوادث جهان آخرت را به مردم مکه ابلاغ کرده بود.

عن النبأ العظیم

اطلاق «نبأ» بر معاد، گویاى این حقیقت است که حوادث آن، براى مردم گزارش شده بود و از نازل شدن این سوره در مکه، دانسته مى شود که خبر معاد، در نخستین سال هاى رسالت ابلاغ شده بود.

2 - معاد و جهان آخرت، رخدادى با عظمت در نظام هستى است.

عن النبأ العظیم

3 - گزارش حوادث جهان آخرت، سودمند و اطمینان بخش است.

عن النبأ العظیم

«نبأ»، به خبرى گفته مى شود که داراى فایده بزرگى باشد و به آن یقین یا گمان قوى پیدا شود. (مفردات راغب)

4 - «سؤال برانگیز» جلوه دادن حوادث جهان آخرت، کارى ناشایست است.

عمّ یتساءلون . عن النبأ العظیم [ نظرات / امتیازها ]
3)
1 - منکران معاد در عصر بعثت، درباره وضعیت انسان پس از مرگ، تحلیل هاى گوناگون و متناقضى ارائه مى کردند.

الذى هم فیه مختلفون

2 - اختلاف نظر کافران درباره معاد، دلیل نابه جا بودن موضع گیرى استهزاآمیز آنان است.

عمّ یتساءلون ... الذى هم فیه مختلفون

توصیف منکران معاد به کسانى که با هم اختلاف نظر دارند، اشاره به این است که نباید آنان درباره چیزى که خود درباره آن آراى گوناگون دارند، موضع انکارآمیز برگزینند; بلکه باید آن را محتمل دانسته و از استهزاى معتقدان به آن دست بردارند.

3 - منکران معاد، در خوددارى از پذیرش آن بر هیچ شیوه و دستاوردى، اتفاق نظر ندارند.

الذى هم فیه مختلفون

اختلاف منکران معاد، ممکن است در انگیزه ها و روش ها باشد; به این که برخى با تردید و دسته اى با استبعاد، موضع گیرى مى کنند و جمعى عناد ورزیده و گروهى محال بودن آن را معتقداند. [ نظرات / امتیازها ]
4)
1 - معاد، حقیقتى انکارناپذیر و غیر قابل تشکیک و تردید

کلاّ

«کلاّ» براى ردع است و اندیشه یا گفتارى را که پیش از آن آمده، تخطئه مى کند، این کلمه در آیه شریفه بر ناروا بودن تشکیک و اختلاف درباره معاد دلالت دارد.

2 - خداوند، منکران معاد را از شبهه افکنى و استهزا بر حذر ساخته است.

یتساءلون ... مختلفون . کلاّ سیعلمون

3 - منکران معاد، در قیامت به خطاى خود واقف شده و حقانیت معاد را درخواهند یافت.

کلاّ سیعلمون

4 - معاد و بر پایى جهان آخرت، نزدیک است.

کلاّ سیعلمون

5 - انکار معاد، زمینه ساز گرفتارى به عذاب الهى در آخرت است.

کلاّ سیعلمون

لحن تهدید گونه «کلاّ سیعلمون»، بیانگر مواجه شدن منکران معاد با مجازات الهى و عملى دیدن وعده هاى عذاب است.

6 - جهان آخرت، جایگاه کشف حقایق و رفع اختلافات است.

مختلفون ... سیعلمون

7 - اعتراف برخى از مردم به حوادث بعد از مرگ، تنها با مشاهده آن امکان پذیر است.

کلاّ سیعلمون

سؤال در «یتسائلون» چنانچه به معناى استفهام حقیقى باشد جمله «کلاّ سیعلمون» به منزله پاسخ خواهد بود; یعنى، پاسخ این گونه پرسش ها مشکل این گروه از مردم را حل نمى کند; بلکه باید آن را مشاهده کنند تا به حقانیت آن اعتراف نمایند.
[ نظرات / امتیازها ]
5)
1 - فرجامى بسیار سخت، در انتظار منکران معاد

ثمّ کلاّ سیعلمون

«ثمّ» براى تراخى است و مراد از آن در آیه شریفه، تراخى رتبى است; یعنى، آینده منکران معاد، مراحلى دارد که یکى از دیگرى دشوارتر خواهد بود.

2 - لزوم پرهیز از انکار معاد و تشکیک و شبهه افکنى درباره آن

ثمّ کلاّ

3 - با وقوع معاد در آینده اى نزدیک، حقایق براى کافران کشف شده و اختلاف آنان درباره حوادث پس از مرگ، برطرف خواهد شد.

الذى هم فیه مختلون ... ثمّ کلاّ سیعلمون

4 - منکران معاد، در آخرت به حقانیت آن پى خواهند برد.

عمّ یتساءلون ... ثمّ کلاّ سیعلمون

5 - شبهه افکنان در مورد معاد، پاسخ خود را تنها با مشاهده قیامت خواهند یافت.

یتساءلون ... ثمّ کلاّ سیعلمون
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرهدایت
1) [1] انسان‌ معمولا ‌از‌ اندیشیدن‌ جدّی‌ درباره‌ حقایق‌ بزرگ‌ ‌که‌ ترسیم‌ کننده‌ خطوط عمده‌ و اساسی‌ ‌در‌ زندگی‌ ‌او‌ ‌است‌، خودداری‌ می‌ورزد، چرا! آیا ‌برای‌ پیچیدگی‌ ‌آنها‌ ‌است‌! هرگز ... بلکه‌ ‌از‌ ‌آن‌ روی‌ چنین‌ می‌کند ‌که‌ ‌در‌ جان‌ ‌خود‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ کار رویگردان‌ ‌است‌ مگر معرفت‌ و شناخت‌ ‌او‌ مسئولیتهای‌ بزرگی‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ تحمیل‌ نکرده‌، ‌پس‌ چرا ‌خود‌ ‌را‌ مکلف‌ ‌به‌ قبول‌ ‌اینکه‌ سختی‌ می‌کند! ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ حال‌ ‌خود‌ واگذار ‌تا‌ غافلانه‌ ‌بر‌ آیات‌ ‌آن‌ بگذرد و ‌از‌ مسئولیتهای‌ ‌آن‌ شانه‌ تهی‌ کند. ولی‌ آیا ‌اینکه‌ خودداریها دردی‌ ‌از‌ ‌او‌ دوا می‌کند! هرگز ‌به‌ ‌آن‌ می‌رسد و ‌با‌ ‌آن‌ رو ‌به‌ رو می‌شود، خواه‌ بخواهد و خواه‌ نخواهد، و ایمان‌ آورد ‌ یا ‌ عناد ورزد و کافر شود.

‌از‌ جمله‌ ‌اینکه‌ حقایق‌ ‌است‌ روز قیامت‌ و هراسهای‌ عظیم‌ موجود ‌در‌ ‌آن‌ ‌که‌ کودکان‌ ‌را‌ پیر می‌کند، و مسئولیت‌ تسلیم‌ ‌به‌ حق‌ و فرمان‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌ما واجب‌ می‌سازد، ‌پس‌ آیا رویگردان‌ شدن‌ ‌از‌ همه‌ اینها امکان‌پذیر ‌است‌! هرگز ... بدان‌ سبب‌ ‌که‌ نشانه‌ها و آیات‌ ‌او‌ همه‌ عرصه‌های‌ زندگی‌ ‌ما ‌را‌ پر کرده‌، و ‌ما پیوسته‌ درباره‌ ‌آن‌ پرسش‌ می‌کنیم‌ و ‌با‌ یکدیگر اختلاف‌ نظر داریم‌، ولی‌ ‌اینکه‌ ‌به‌ صورت‌ جدی‌ نیست‌، و فردا ‌که‌ ‌با‌ ‌آن‌ رو ‌به‌ رو شدیم‌ ‌از‌ اندازه‌ زیانی‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ سست‌انگاری‌ خویش‌ ‌به‌ ‌ما می‌رسد آگاه‌ خواهیم‌ شد، و ‌در‌ ‌آن‌ روز ‌از‌ پشیمانی‌ سودی‌ ‌برای‌ ‌ما حاصل‌ نمی‌شود.

عَم‌َّ یَتَساءَلُون‌َ‌-‌ ‌از‌ چه‌ چیز فراوان‌ پرسش‌ می‌کنند!» [ نظرات / امتیازها ]
2) 2] و ‌اگر‌ انسان‌ ‌از‌ خبر بزرگ‌ اعراض‌ و کناره‌گیری‌ می‌کند، ‌پس‌ ‌به‌ چه‌ سبب‌ درباره‌ ‌آن‌ ‌به‌ پرسش‌ می‌پردازد! شاید بدان‌ روی‌ ‌که‌ گواهیهای‌ ‌آن‌ پرسیدن‌ ‌را‌‌بر‌ وی‌ واجب‌ می‌سازد، ‌پس‌ ‌او‌ ‌از‌ یک‌ سو ‌از‌ تسلیم‌ شدن‌ ‌به‌ ‌آن‌ می‌گریزد و سبب‌ ‌آن‌ تحمّل‌ مسئولیت‌ تسلیم‌ ‌به‌ حق‌ و فرمان‌ ‌آن‌ ‌است‌، و ‌از‌ سوی‌ دیگر نمی‌تواند ‌از‌ آیات‌ ‌او‌ ‌که‌ وی‌ ‌را‌ احاطه‌ کرده‌ ‌است‌ فرار کند، و پیوسته‌ ‌از‌ ‌آن‌ پرسش‌ می‌کند: چگونه‌ و چه‌ وقت‌ و کجا و ‌برای‌ چه‌؟! و هدف‌ ‌او‌ ‌از‌ همه‌ ‌اینکه‌ پرسشها گریختن‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌است‌، و ‌در‌ قرآن‌ کریم‌ درباره‌ ‌اینکه‌ پرسشهای‌ وی‌ ‌از‌ یوم الفصل‌ سخن‌ می‌رود: ‌که‌ کجا ‌است‌، و چه‌ وقت‌ ‌است‌، و چگونه‌ ‌در‌ ‌آن‌ روز ‌خدا‌ مردگان‌ ‌را‌ زنده‌ می‌کند، و نظایر ‌اینکه‌ پرسشها.

عَن‌ِ النَّبَإِ العَظِیم‌ِ‌-‌ ‌از‌ ‌آن‌ خبر بزرگ‌ (می‌پرسند).»

‌پس‌ ‌اینکه‌ خبر بزرگ‌ چیست‌! آیا خلاصه‌ حقایق‌ بزرگی‌ همچون‌ توحید و رسالتها و رستاخیز و جزا ‌است‌، آیا روز فصلی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ ‌در‌ ضمن‌ آیات‌ ‌از‌ ‌آن‌ سخن‌ ‌به‌ میان‌ خواهد آمد، ‌ یا ‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ ولایت‌ امام‌ ‌علی‌ (ع‌) ‌است‌‌-‌ بنا ‌بر‌ آنچه‌ ‌در‌ روایت‌ نقل‌ ‌شده‌ ‌از‌ پیامبر اکرم‌‌-‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌‌-‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌است‌‌-‌!

‌اینکه‌ همه‌ محتمل‌ ‌است‌، مخصوصا ‌از‌ ‌آن‌ جهت‌ ‌که‌ آگاهی‌ داریم‌ ‌که‌ سخن‌ گفتن‌ ‌از‌ موضوعهای‌ رسالت‌ ‌با‌ یکدیگر پیوسته‌ ‌است‌، ‌پس‌ ‌هر‌ کس‌ ‌از‌ یوم الفصل‌ پرسش‌ کند، بدان‌ سبب‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ پرسش‌ پرداخته‌ ‌است‌ ‌که‌ می‌خواهد بداند ‌که‌ آیا فرمان‌ تسلیم‌ شدن‌ ‌او‌ ‌به‌ پیامبر بیم‌ دهنده‌ و ‌هر‌ کس‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌به‌ پیروی‌ ‌از‌ وی‌ دستور داده‌، می‌بایستی‌ اطاعت‌ شود ‌ یا ‌ نه‌.

چون‌ گریز ‌از‌ مسئولیت‌ انگیزه‌ انکار یوم الفصل‌ ‌است‌، ‌پس‌ بزرگترین‌ مسئولیتها تسلیم‌ شدن‌ ‌به‌ رهبری‌ شرعی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ولایت‌ امامان‌ راهنما و ‌در‌ صدر ‌ایشان‌ امام‌ ‌علی‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ قرار گرفته‌ ‌است‌.

‌از‌ حافظ ابو بکر ‌محمّد‌ ‌بن‌ مؤمن‌ شیرازی‌ ‌از‌ ‌رسول‌ اللّه‌‌-‌ ‌صلی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌‌-‌ ‌در‌ تفسیر ‌اینکه‌ ‌آیه‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌گفت‌: «مراد ولایت‌ ‌علی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌در‌ قبر سؤال‌ می‌شود».«1»‌از‌ امام‌ صادق‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌گفت‌: «خبر بزرگ‌ همان‌ ولایت‌ ‌است‌».«2»

امام‌ ‌علی‌ ‌بن‌ موسی‌ الرضا‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ ‌گفت‌: «امیر المؤمنین‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ ‌گفت‌: ‌خدا‌ ‌را‌ بزرگتر ‌از‌ ‌من‌ خبری‌ نیست‌، و ‌او‌ ‌را‌ نشانه‌ و آیتی‌ عظیم‌تر ‌از‌ ‌من‌ وجود ندارد».«3»

‌از‌ امام‌ حسین‌ ‌بن‌ ‌علی‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌گفت‌:

«‌رسول‌ اللّه‌‌-‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌‌-‌ ‌به‌ ‌علی‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ ‌گفت‌: ای‌ ‌علی‌؟ تو حجت‌ خدایی‌، و تو ‌در‌ خدایی‌، و تو راه‌ ‌به‌ سوی‌ خدایی‌، و تو نبأ عظیمی‌ (خبر بزرگ‌)، و تو راه‌ راستی‌، و تو برترین‌ نمونه‌ و مثل‌».
[ نظرات / امتیازها ]
3) [3] و اختلاف‌ میان‌ ‌ایشان‌ درباره‌ نبأ عظیم‌ دلیل‌ ‌بر‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ برهان‌ قاطعی‌ ‌برای‌ نفی‌ ‌آن‌ ندارند، و ‌به‌ همین‌ سبب‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ باره‌ دچار تردید می‌شوند: آیات‌ ‌خدا‌ آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ ایمان‌ آوردن‌ ‌به‌ ‌آن‌ می‌خواند، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ هواهای‌ نفسانی‌ آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ تکذیب‌ و انکار ‌آن‌ ‌بر‌ می‌انگیزد.

الَّذِی‌ هُم‌ فِیه‌ِ مُختَلِفُون‌َ‌-‌ ‌که‌ درباره‌ ‌آن‌ ‌با‌ یکدیگر اختلاف‌ دارند.»

شاید اختلاف‌ ‌ایشان‌ نیز ‌در‌ تفسیر دلایل‌ ‌آن‌ ‌باشد‌ و ‌در‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ چگونه‌ ‌از‌ ‌آن‌ بگریزند. آیا ندانسته‌ای‌ ‌که‌ چگونه‌ ‌برای‌ ‌رسول‌ مثلها می‌آورند و چون‌ راهی‌ ‌برای‌ ردّ ‌او‌ نیافتند، گفتند ‌که‌ ‌او‌ دیوانه‌ ‌ یا ‌ شاعر ‌است‌ و قرآن‌ ‌را‌ ‌خود‌ ساخته‌ و ‌به‌ ‌خدا‌ نسبت‌ داده‌ ‌است‌، و بدین‌ گونه‌ اختلاف‌ دلیل‌ ناتوانی‌ آنان‌ ‌از‌ تفسیر آیات‌ مربوط ‌به‌ حقیقتی‌ ‌بود‌ ‌که‌ آنان‌ ‌آن‌ ‌را‌ انکار می‌کردند. [ نظرات / امتیازها ]
4) [4] و آیا منکر شدن‌ ‌ایشان‌ نسبت‌ ‌به‌ حقیقت‌ ‌آن‌ ‌را‌ باطل‌ می‌کند ‌ یا ‌ اختلاف‌ ‌ایشان‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ خصوص‌ ‌از‌ سختی‌ ‌آن‌ ‌در‌ هنگام‌ نازل‌ شدن‌ ‌بر‌ ‌ایشان‌ می‌کاهد؟!

کَلّا سَیَعلَمُون‌َ‌-‌ هرگز، ‌به‌ زودی‌ خواهند دانست‌.»
‌در‌ ‌آن‌ روز ‌که‌ آنان‌ ‌را‌ ‌به‌ سوی‌ جزایشان‌ می‌رانند و راه‌ گریزی‌ نمی‌یابند. [ نظرات / امتیازها ]
5) [5] بلکه‌ آنان‌ جزای‌ خویش‌ ‌را‌ ‌در‌ دنیا پیش‌ ‌از‌ آخرت‌ خواهند یافت‌.

ثُم‌َّ کَلّا سَیَعلَمُون‌َ‌-‌ و بار دیگر هرگز، ‌به‌ زودی‌ خواهند دانست‌.»

بعضی‌ گفته‌اند ‌که‌: ‌اینکه‌ ‌آیه‌ اشاره‌ ‌به‌ ‌آن‌ دارد ‌که‌ آنان‌ ‌در‌ آخرت‌ ‌از‌ حق‌ آگاه‌ خواهند شد، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ‌آیه‌ پیشین‌ دلالت‌ ‌بر‌ دانستن‌ آنان‌ ‌در‌ دنیا می‌کرد. و محتمل‌ ‌است‌ ‌که‌ مفهوم‌ یگانه‌ای‌ ‌برای‌ تأکید مکرر ‌شده‌ ‌باشد‌. [ نظرات / امتیازها ]
  اعظم زارع بيدکي - تفسیر نمونه
1)
خبر مهم ! در نخستین آیه سوره به عنوان یک استفهام آمیخته با تعجب مى فرماید:
(آنها از چه چیز از یکدیگر سؤ ال مى کنند؟) (عم یتساءلون ).
سـپـس بـى آنـکـه در انتظار پاسخ آنها باشد خود به پاسخگویى پرداخته مى افزاید: (آنها از خبر بزرگ و پر اهمیت سؤ ال مى کنند) (عن النبا العظیم ).
(همان خبرى که پیوسته در آن اختلاف دارند) (الذى هم فیه مختلفون ).
در ایـنـکه منظور از این خبر بزرگ (نبا عظیم ) چیست ؟ مفسران پاسخهاى متعددى گفته اند: گـروهـى آن را اشـاره بـه روز رسـتـاخـیـز، و بـعـضـى اشـاره بـه نزول قرآن مجید، و بعضى به همه اصول دین از توحید گرفته تا معاد، و در روایاتى نیز تفسیر به مساءله ولایت و امامت شده است که در نکته هاى آینده به آن اشاره خواهد شد.
دقـت در مـجـمـوع آیـات ایـن سوره مخصوصا تعبیراتى که در آیات بعد آمده و جمله ان یوم الفصل کان میقاتا که بعد از ذکر نشانه هاى قدرت خداوند در زمین و آسمان آمده ، و توجه به این حقیقت که شدیدترین مخالفت مشرکان در مساءله (معاد) بود، رویهمرفته تفسیر اول یعنى معاد و رستاخیز را تایید مى کند.
(نـبـا) به گفته (راغب ) در (مفردات ) به معنى خبرى است که (مهم ) باشد و داراى (فایده ) و انسان نسبت به آن (علم ) یا (ظن غالب ) پیدا کند، و این امور
سه گانه در معنى نبا شرط است .
بـنابراین توصیف به (عظیم ) تاءکید بیشترى را مى رساند و رویهمرفته نشان مى دهد که این خبر که گروهى در آن تردید داشتند واقعیتى بوده است شناخته شده ، پر اهمیت ، و با عظمت ، و چنانکه گفتیم مناسبتر از همه این است که منظور خبر رستاخیز باشد.
جمله (یتساءلون ) (از یکدیگر سؤ ال مى کنند) ممکن است تنها اشاره به کفار باشد که آنـهـا هـمـواره دربـاره مـعـاد از یـکـدیـگـر سـؤ ال مـى کـردنـد، نـه سـؤ ال براى تحقیق و درک حقیقت .
ایـن احـتـمـال نـیـز وجـود دارد کـه مـنـظـور از آن سـؤ ال از مـؤ مـنـان بـاشـد، و یـا سـؤ ال از شخص پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ).
در ایـنـجـا سـؤ الى مـطـرح شـده کـه اگر منظور از (نبا عظیم ) رستاخیز است ، این امر ظاهرا مورد انکار همه کفار بوده ، چرا مى فرماید: (آنها در آن اختلاف دارند)؟
در پاسخ مى گوییم : اولا انکار معاد به صورت مطلق حتى در میان مشرکان قطعى نیست ، چـه ایـنـکه بسیارى از آنها بقاى روح را بعد از بدن و به تعبیر دیگرى معاد روحانى را اجمالا قبول داشتند.
اما در مورد معاد جسمانى بعضى در آن اظهار تردید و شک مى کردند که لحن آیات قرآن آن را منعکس کرده است (نمل 66) و بعضى شدیدا منکر بوده و حتى پیامبر (صلى الله علیه و آله و سـلم ) را به خاطر ادعاى معاد جسمانى (نعوذ بالله ) دیوانه ، یا مفترى بر خدا، مى دانـسـتـنـد (سـبـا 7 و 8) و بـه ایـن تـرتـیـب اخـتـلاف آنـهـا در مـسـاءله مـعـاد قابل انکار نیست .
سـپـس مـى افزاید: (اینچنین نیست که آنها درباره قیامت مى گویند و فکر مى کنند، و به زودى مى فهمند) (کلا سیعلمون ).
باز هم چنین نیست که آنها مى پندارند، و به زودى آگاه خواهند شد (ثم کلا سیعلمون ).
(آن روز با خبر مى شوند که فریاد واحسرتاى آنها بلند است ، و از تفریط و کوتاهى خـود سخت پشیمان مى شوند) (ان تقول نفس یا حسرتى على ما فرطت فى جنب الله ) (زمر - 56).
آن روز کـه امـواج عـذاب گـرداگرد آنها را مى گیرد، و تقاضاى بازگشت به دنیا را مى کنند (هل الى مرد من سبیل ): (آیا راهى به بازگشت وجود دارد) (شورى - 44).
حـتى در لحظه مرگ که حجابها از برابر چشم انسان کنار مى رود، و حقایق عالم دیگر در بـرابـر او آشـکـار مـى شـود، و بـه بـرزخ و مـعـاد یـقـیـن پیدا مى کند در همان لحظه نیز فـریـادش بـلنـد مـى شـود کـه مـرا بـاز گـردانـیـد تـا عـمـل صـالحـى انـجـام دهـم (رب ارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت ) (مؤ منون 99 - 100).
تـعـبـیر به (سیعلمون ) (با (س ) که معمولا براى آینده نزدیک مى آید) اشاره به این است که قیامت امرى است نزدیک ، و تمام عمر دنیا در برابر آن ساعتى بیش نیست !
در ایـنـکـه دو آیـه فـوق کـه به صورت تکرار آمده به منظور تاءکید یک واقعیت (آگاهى آنها در آینده نزدیک از قیامت و رستاخیز) است ، یا بیان دو مطلب جداگانه (اولى اشاره به ایـن است که در آینده نزدیک عذاب دنیا را مى بینند، و دومى اشاره به اینکه عذاب آخرت را بـعـد از آن خـواهـنـد دیـد) مـفـسـران دو احـتـمـال داده انـد، ولى تـفـسـیـر اول مناسبتر به نظر مى رسد.
ایـن احـتـمـال نـیـز داده شـده کـه مـنـظور این است که با پیشرفت علم و دانش بشر شواهد و دلائل بـر وجـود رستاخیز آنقدر فراوان مى شود که حتى منکران چاره اى جز اعتراف به آن نمى بینند.
ولى اشکال این تفسیر آن است که چنین آگاهى براى آیندگان از نوع بشر خواهد بود نه بـراى آن گروهى که در عصر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى زیستند و در امر قیامت اختلاف داشتند، در حالى که آیه درباره آنها سخن مى گوید. [ نظرات / امتیازها ]
  صفدر فولادي
1)
وقتی که کفّار و مشرکان مکّه ، با مطالب و مباحث تازه‌ای ، از قبیل مبدأ و معاد و وحی و نبوّت و رستاخیز و حساب و کتاب قیامت ، و بهشت و دوزخ ، روبرو شدند ، گاهی از روی شکّ و تردید ، و گاهی از روی شوخی و مسخره ، پرسشهائی درباره آن مطالب از یکدیگر می‌کردند . در اینجا سؤال ایشان این بود که : واقعاً راست است که قیامت وجود دارد ؟‏
شرک‏گرایان و حق‏ناپذیران درباره چه چیزى از یکدیگر مى‏پرسند؟
در تفسیر آیه آورده‏اند که: پس از بعثت پیامبر و تلاوت آیات قرآن به وسیله آن حضرت بر شرک‏گرایان و دعوت جامعه به توحیدگرایى و یکتاپرستى و ایمان به معاد و جهان پس از مرگ و روز رستاخیز و زنده شدن مردگان، سردمداران کفر و بیداد به شیوه انکار و تعجّب به پرسش از یکدیگر پرداختند، و این پرسش را در برابر یکدیگر نهادند که محمد(ص) چه مى‏گوید؟
او، از فرارسیدن کدامین روز و زنده شدن چه کسانى خبر مى‏دهد؟
درست در برابر پرسش انکارى آنان بود که این آیات بر قلب پاک آن حضرت فرود آمد.
در این مورد «زجاج» مى‏گوید: پرسش آغاز سوره به منظور بزرگداشت موضوع است؛ درست بسان این سخن که فردى براى بزرگداشت «زید» مى‏پرسد، کدامین زید؟ زید کیست؟
[ نظرات / امتیازها ]
1) مردم از چه خبر مهمی سؤال می کنند؟ ! یعنی مردم چقدر حرف می زنند؟ ! چقدر دچار تردید می شوند؟ ! در اسلام اگر مقصود از سؤال کردن فهمیدن باشد خوب است. حدیث داریم: امام صادق ع ‏فرمودند: «سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتا»(کافی‏ج‏6، ص‏381) برای فهمیدن سؤال کنید گاهی برخی مقصودشان از سؤال این است که: حرف را از زیر زبان کسی بکشند و تجسس کنند. در قرآن «ِیَسْئَلُونَک» خیلی داریم: برخی سؤال می کنند و باید جوابشان را بدهی. برخی جاها می فرماید: به سؤالشان جواب نده. مثال: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ» انفال/1 وقتی از تو درباره انفال سؤال می کنند « قُل» به آنها بگو. «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ» بقره/189 وقتی از تو درباره هلال ماه سؤال می کنند « قُل» به آنها بگو. جایی که سؤال طبیعی است باید پاسخ داد. اما به برخی سؤالها هم نباید پاسخ داد. ما چیزی در اسلام داریم به نام «سانسور» قرآن راجع به سانسور اینگونه می فرماید: «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤْکُمْ» مائده/101 سؤال نکنید از چیزهایی که اگر بفهمید برایتان بد است. وقتی شما می پرسید: تو چه طور آدمی هستی؟ وقتی من جواب بدهم، علاقه شما از من کم می شود و بالعکس. اصل را بر این مبنا باید نهاد که هر دو آدم خوبی هستیم مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. و لذا حدیث داریم: کیس حق ندارد درد دلش را به کسی بگوید. علامت مؤمن این است که لبخندش در صورتش و حزن و اندوهش در دلش باشد. و انسان حق ندارد سؤال کند. سؤال در مورد مادیات بد است(گدایی) شخصی نزد حضرت آمد و گفت: آقا مقداری پول بده تا خرج کنم! چون نه دست دارم کار کنم و نه پولی دارم تا تجارت کنم. حضرت صادق ع فرمود: سرت که سالم است. «اعْمَلْ فَاحْمِلْ عَلَى رَأْسِکَ»(کافی، ج‏5، ص‏76): با سرت حمالی کن و گدایی نکن. سؤال علمی جایز است. سؤال مادی جایز نیست مگر در وقت ضرورت. سؤالی که در آن شیطنت باشد یا با جواب دادن به آن سؤال آبروی مؤمنی به خطر بافتد، نباید پاسخ داد. اگر سؤال مشورتی بود و مثلا در مورد داماد سؤال شد، باید پاسخ صحیح داد(غیبت جایز است)
[ نظرات / امتیازها ]
2) نبأ » در لغت در زبان فارسی غالباً نبا به مترادف آن خبر ترجمه می¬شود امّا خبر کاملاً با نباً مترادف نیست و لغت شناسان تفاوت¬هایی برای این دو ذکر کرده اند .
ابو هلال عسکری می¬گوید : نباً برای چیزی است که خبر گیرنده آن را نمی¬داند و می¬¬پرسد در حالی که خبر ممکن است درباره آنچه که می داند و آنچه که نمی¬داند باشد
زبیدی و جزایری از قول راغب نقل کرده اند : که « نبأ » خبری است که دارای فایده بزرگ باشد به آن علم با غلبه خلف حاصل شود و خبر تا زمانی که این اوصاف سه گانه را نیابد ، نمی¬توان به آن « نبأ » خبری است که دارای فایده بزرگ باشد به آن علم یا غلبه خلف حاصل شود و خیر تا زمانی که این اوصاف سه گانه را نیابد ، نمی¬توان به آن « نبأ » گفت و نیز « بنأ » مانند خبر متواتر عاری از کذب است
نبأ عظیم چیست ؟
بین مفسرین درباره « نبأ » عظیم اختلاف وجود دارد :
- گروهی گفته اند : مراد از « نبأ » اثبات صانع و صفات او و ملائک و رسل و بعثت و بهشت و دوزخ است
به این گروه می توان گفت در این آیه سؤال کنندگان و منکران ، کفّار قریش هستند و آنها منکر صانع نبودند ، بلکه در توحید خود الحاد می ورزیدند و برای خدا شریکانی در نظر داشتند و نیز سخن این گروه زمانی می تواند صحت داشته باشد که نبأ را به معنی تمام آنچه پیامبر فرمان داده و آورده است بدانیم در حالی که سیاق کلام ظهور در موردی بودن سؤال دارد .
گروهی نیز گفته اند : مراد از نباء عظیم « نبوت » پیامبر است و این سؤال آن ها از روی انکار بوده است .
... اللهم بلی شهدنا بمنّک و للطفک بانک انت الله لا اله الا انت ربنا و محمد عبدک و رسولک نبینا و علی امیرالمومنین و الحجه¬العظمی و آیتک الکبری و النباء العظیم الذی هم فیه مختلفون 000
خدایا ، به منت و لطف تو گواهی می دهیم که تو الله ، که خدایی جز تو نیست ، خدای ما هستی و محمد بنده و رسول تو ، پیامبر ما و علی امیر المؤمنین و حجت عظمی و آیت کبرای تو « نبأ عظیم » است که در آن اختلاف کرده¬اند .
« نبأ عظیم » در شعر شاعران : عونی گوید :
یا ایها النبأ العظیم کفاک ان
سماک ربک فی القرآن عظیما
انی لاعلم ان من والاکم
والی اله الواحد القیوما
ای « نبأ عظیم » برای تو کافی است که خدای تو ، تو را در قرآن عظیم بنامد .
من می دانم که یقیناً هر کس که ولایت شما را بپذیرد ، ولایت خدای قیّوم را پذیرفته است
ابن العاص در قصیدۀ معروفش به نام جلجلیه خطاب به معاویه می گوید :
نصرناک من جهلنا یا ابن هند
علی النباء الأعظم الأفضل
ای پسر هند ! ما تو را از روی نادانی خود در برابر « نبأ عظیم » گرامی یاری کردیم .
مفهومی دیگر از « نباء عظیم »
در روایتی از امام صادق ( ع ) به مفهوم دیگر از نبأ عظیم بر می¬خوریم که چندان با مطالبی که تاکنون دیده¬ایم بیگانه نیست .
از امام صادق ( ع ) درباره آیه « عمّ یتسائلون عن النبأ العظیم » روایت شده است که حضرت فرمود : نبأ عظیم ولایت است .
سخنی در پیام
پس از بررسی مفهوم لغوی « نبأ » به اقوال مفسرین درباره « نبأ عظیم » اشاره کردیم و آن گاه به سیر در روایات به دنبال نبأ عظیم پرداختیم ، دیدیم که اطلاق « نبأ عظیم » به امیرالمؤمنین ( ع ) بسیار گسترده بوده است : پیامبر بارها به این نکته اشاره کرده¬اند و خود امیرالمؤمنین نیز در موارد متعددی این نکته را بازگو کرده اند و ائمه علیهم السلام نیز بر آن صحه گذاشته اند و در نزد مسلمین صدر اسلام و قرون اولیه و نیز در فرهنگ شیعه ، « نبأ عظیم » امیر¬المؤمنین علی بن ابی طالب ( ع ) است و چه ظلم ها که در حق او نکرده¬اند و چه اختلاف¬ها که درباره او نداشتند که شمارش و بررسی این اختلاف¬ها خود مجال و عرصه دیگری را می¬طلبد .
به این گروه نیز می¬توان گفت آیات مورد بحث هیچ اشاره ای به نبوت ندارد و نکته ای که درباره عموم « نبأ » در گروه قبل گفته شده در این جا نیز صادق است .
گروهی « نبأ عظیم » را « قرآن » دانسته¬اند ، چون مشرکان در آن اختلاف کرده¬اند : برخی آن را سحر و برخی شعر و 000 دانسته¬اند .
فخر رازی این قول را مطرح می¬کند و خود در مقام رد آن می¬گوید : « عظیم » حقیقت در اجسام دارد و در غیر آن مجاز است ، عظمتی در الفاظ
نیست ، بلکه عظمت در معانی است
قومی هم « نبأ عظیم » را روز قیامت دانسته¬اند به دلیل آن که آیات بعدی درباره روز قیامت است و نیز موضوع غالب در جزء سی ام بحث قیامت است .
در پاسخ باید گفت : گرچه آیات بعد درباره قیامت است و نیز در جزء سی ام قرآن بیشترین بحث ، بحث قیامت است ، اما هیچ کدام از آن¬ها نمی¬تواند دلیل باشد . در جزء سی مطالب دیگری غیر از قیامت نیز وجود و نیز در سوره نبأ پس از آیات مورد بحث و قبل از آیات قیامت خداوند تعدادی از نعمت های خود را بر می¬شمارد ، چرا نگوییم که « نبأ عظیم » نعمتی از نعمت¬های خداوند است ؟
با نگاهی عمیق¬تر به این نظریات می¬بینیم تمام آن¬ها احتمالاتی بیش نیست و گویندگان آنها هر کدام به نکته ای توجه کرده¬اند و چنین سخنی را گفته اند و هیچ یک قابل اثبات نیست و هرگز نمی¬توان گفت : قطعاً نبأ عظیم به این معنی است . حالی که چنین است ، سراغ روایات می رویم تا با کمک از این سخنان پر برکت ، پاسخی بر پرسش آغازین بیابیم .
شأن نزول
علی بن ابی طالب ( ع ) گوید : صخر بن حرب نزد رسول خدا ( ص ) آمد و گفت : امارت ولایتی که تو داری ، بعد از تو از آن کیست ؟
پیامبر گفت : از آن کسی که او نسبت به من چون هارون نسبت به موسی است .
در این هنگام خداوند آیه « عم یتسائلون » را نازل کرد . یعنی اهل مکه از تو درباره خلافت علی می پرسند .« عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون » برخی از آنها ولایت او را تصدیق خواهند کرد و برخی تکذیب « کلا سیعلمون ثم کلا سیعلمون » و این ردی است بر آن¬ها ، خلافت او را خواهند شناخت و آن را حق خواهند یافت ، زیرا که در قبرهایشان از آن¬ها سؤال می شود و هیچ مرده ای از آن ها در شرق و غرب جهان در دریا و خشکی نخواهد بود که نکیر و منکر از او می پرسند و به او می گویند : خدای تو کیست ؟ دین تو چیست ؟ و امام تو کیست ؟
نبأ عظیم در احد
روایت شده است : در روز جنگ احد چون مردم گریختند علی ( ع ) در جلو شمشیر می¬زد و جبرییل در سمت راست او و پیامبر و میکاییل در سمت چپ او بودند ، در این هنگام نازل شد که : بگو « نبأ عظیم » است و مردم از او دوری می کنند
نبأ عظیم در جنگ صفین
علقمه گوید : در جنگ صفین روزی مردی از سپاه شام غرق در سلاح بیرون آمد و بر سرش قرآنی بود و این آیه را می خواند : « عم یتساعلون عن النبأ العظیم » خواستم به پیکار او بروم ، علی ( ع ) به من گفت : بایست ، و خود پیش رفت و به آن مرد گفت : آیا « نبأ عظیم » را که در آن اختلاف کرده اند می شناسی ؟ آن مرد گفت : نه . علی ( ع ) گفت : به خدا سوگند من « نبأ عظیم » هستم درباره من اختلاف کردید و بر ولایت من منازعه می کنید و از او ولایت من ، بعد از آن که پذیرفته بودید بازگشتید بعد از آن که با شمشیر من هدایت شدید با این عصیان خود هلاک گشتید ، روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست آنچه را که دانسته بودند ، آنگاه او را با شمشیر بلند کرد و دست و سرش را قطع نمود
تفکر علی بن درّاع اسدی
علی بن دراع اسدی در مسجد کوفه نزد امیر المؤمنین آمد و قابل او ایستاد ، حضرت به او فرمود : تمام شب را به بیداری سپری کرده ای . ابن دراع گفت : یا امیر المومنین شما از کجا بی خوابی مرا می دانید ؟ حضرت فرمود : به خدا سوگند تو در بی‌خوابیت مرا یاد کردی اگر بخوابی به تو خبر می¬دهم .
ابن دراع گفت : بله یا امیرالمؤمنین درباره آن برایم بگویید ، علی ( ع ) فرمود : تو در شب گذشته آیه « عم یتساعلون عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون » را یاد کردی و درباره آن اندیشیدی و تمام شب را بی خواب بودی ، به خدا سوگند آن من هستم و این مردم اختلاف نکرده اند مگر درباره من و خداوند نبایی بزرگ¬تر از من ندارد
توصیف « نبأ عظیم » از زبان پیامبر ( ص )
امام رضا ( ع ) از پدران خود و از امام حسین ( ع ) نقل می¬کند که رسول خدا ( ص ) به علی ( ع ) گفت : یا علی ، تو « حجت الله » هستی و تو « باب الله » هستی و تو « الطریق الی الله » هستی و تو « النبأ العظیم » هستی ، تو « الصراط المستقیم » هستی ، تو « المثل الاعلی » هستی یا علی تو « امام المسلمین » و « امیر المؤمنین » و « خیر الوصیین » و « سید الصدیقین » هستی ، یا علی تو « الفارق الاعظم » و تو « الصدق الاکبر » هستی ، یا علی تو خلیفه من بر امت هستی و این تو هستی که دیون مرا پرداخت می کنی و وعده های مرا انجام می¬دهی ، یا علی تو بعد از من مظلوم خواهی بود ، یا علی تو را بعد از من کنار می¬نهند ، یا علی تو بعد از من مهجور می¬شوی خدای تعالی را و آنچه را که از امتم حاضر هستند گواه می¬گیرم که حزب تو حزب من و حزب من حزب خداست و حزب دشمنان تو حزب شیطان است
« نبأ عظیم » در خطبه وسیله
امیرالمؤمنین ( ع ) در فرازی خطبه طولانی « وسیله » که در آن وسایل تقرب الهی را بر می شمارند چنین می گوید : ... ای مردم بدانید که من در میان شما همانند هارون در آل فرعون و باب حطّه در بنی اسرائیل و کشتی نوح در میان قوم نوح هستم و من « نبأ عظیم » و صدیق اکبر هستم و به زودی آنچه را که وعده داده شده اید خواهید دانست
« نبا » عظیم در قیامت
در روایت اصبغ بن نباته آمده است : علی ( ع ) فرمود : به خدا سوگند من « نبا عظیم » هستم که در آن اختلاف می¬کنند ، چنین نیست ، خواهند دانست ، باز هم چنین نیست خواهند دانست ، هنگامی که بین بهشت و دوزخ بایستم و بگویم این شخص از آن من و این یکی از آن تو ( ای دوزخ
سخنی دیگر از امیرالمؤمنین در توصیف خود به نبأ عظیم عباراتی دارد که در کتب بسیاری و با سندهای متفاوتی ذکر شده است . حتی ائمه ( علیهم السلام ) نیز روایت سخن امیر المؤمنین را از او نقل کرده¬اند ، برخی از نقل های این روایت :
امیرالمؤمنین فرمود : خداوند بنأیی اعظم از من و آیتی اکبر از من ندارد و فضیلت من بر امت¬های گذشته با وجود اختلاف زبان‌هایشان عرضه است و آن ها به فضل من اقرار نکردند
محمد بن فضیل گوید : از امام صادق ( ع ) درباره سخن خدا : « عم یتسائلون عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون » پرسیدم حضرت فرمود : او امیر المؤمنین ( ع ) است که می¬فرمود : برای خداوند نبأئی اعظم از من نیست و فضل من برای امت های گذشته با وجود اختلاف زبان هایشان عرضه شده بود
دو روایت از امام باقر ( ع )
ابوحمزه ثمالی می¬گوید ک به امام باقر ( ع ) گفتم : فدای تو شوم ، شیعیان از تفسیر « عم یتسائلون عن النبأ العظیم » از شما می پرسند 000 حضرت فرمود : مراد امیرالمؤمنین ( ع ) است که آن حضرت می فرمود : خداوند آیتی اکبر از من و نبائی اعظم از من ندارد
ابان بن تغلب گوید : از امام ( ع ) درباره سخن خدا : « عم یتسائلون عن النباء العظیم الذی هم فیه مختلفون » پرسیدم ، حضرت فرمود : او علی ( ع ) است ، چرا که در مورد رسول خدا ( ص ) هیچ اختلافی نیست .
« نبأ عظیم » در دعای غدیر
یکی از اعمال روز غدیر نماز و دعای بعد از آن است . در جای جای این دعا بسیاری از مبانی اعتقادی مشاهده می شود

[ نظرات / امتیازها ]
3) همه پرسشگران در انکار قیامت مشترکند ولی در چگونگی آن اختلاف دارند، یعنی همه از یک منظر ردّش می‌کنند، هرکسی به یک بیان آن را زیر سوال می‌برد و شک ایجاد می‌کند.
اینکه در چگونگی قیامت اختلاف دارند، چند معنا می‌تواند داشته باشد:
یکی اینکه شک دارند که حق است ولی رد می‌کنند.
یکی اینکه یقین دارند که حق است ولی رد می‌کنند.
یکی اینکه منکر هستند و واقعاً حق بودن قیامت را قبول ندارند و رد می‌کنند.
در این جا با همه این افراد که سطوح انکارشان متفاوت است، یک گونه جواب دادن مناسب نیست و نیز به همه این سطوح انکار با یک «کلا سیعلمون» جواب دادن مناسب به نظر نمی‌آید، فلذا برای اختلاف یک بیان دیگری می‌شود مطرح کرد.
اینکه اینها اختلاف دارند، همه رد می‌کنند ولی یکی با زیر سوال بردن علم خدا رد می‌کند و یکی با زیر سوال بردن قدرت خدا رد می‌کند و یکی با زیر سوال بردن حکمت خدا رد می‌کند.
کسانی با زیر سوال بردن علم و قدرت خدا رد می‌کنند، در واقع امکان معاد را منکر می‌شوند، و کسانی که با زیر سوال بردن حکمت خدا معاد را رد می‌کنند ضرورت معاد را منکر می‌شوند.
رد کردن معاد و سوال انکاری از وقوع آن چند حالت دارد، یک بار هست که یک سوال در فضای عمومی جامعه است و آن هم اینکه مگر ممکن است که خدا ما را بعد از اینکه مردیم و خاک شدیم، دوباره زنده کند؟!
ولی یک بار هم هست که همه رد می‌کنند ولی یکی با این سوال که مگر ممکن است که خدا همه اعمال ریز و درشت ما را بتواند به حساب بیاورد در حالی که در آن واحد میلیونها نفر در کل جهان فکر می‌کنند و عمل می‌کنند و خدا بتواند از همه آنها آگاه باشد و مرگشان را هم بداند و بعد از مرگ هم عمل هیچ کس از بین نرود و باقی بماند؟!! این افراد علم خدا را زیر سوال می‌برند.
و یکی هم می‌گوید که چه کسی گفته که حکمت اقتضا می‌کند که این عالم یک انتهایی داشته باشد؟ همه یک بار به دنیا می‌آیند زندگی می‌کنند و لذت می‌برند و یک بار هم می‌میرند این افراد هم حکمت را زیر سوال می‌برند.
در این فضا اختلافی که اینها راه انداخته‌اند، اختلاف با یکدیگر نیست، بلکه اینها سوالات مختلف هم جهت و هم هدف هستند، همه در انکار متفق‌القولند. اگر یکی با یک نوع سوال قیامت را زیر سوال می‌برد، دیگری هم به کمک او می‌آید و بعد دیگری را مطرح می‌کند و … .
همه اینها دست به دست هم داده و می‌خواهند یک حقیقت واحدی را زیر سوال می‌برند.
[ نظرات / امتیازها ]
5) به زودی خواهند دانست، جوابی است که تمام انسانها را به فکر فرو می‌برد.

مثال این آیه به این می‌ماند که: فرض کنید یک جمعی در یک فضایی نشسته‌اند و یک نفر از در وارد می‌شود و به آنها می‌گوید که یک گروه مسلح از فلان خیابان حرکت کرده و به این سمت می‌آیند و هدفشان هم همین جلسه است!

افراد حاضر در این جمع هر کدام به یک نوعی این خبر را انکار می‌کنند:

یکی می‌گوید کی گفته؟!!

یکی می‌گوید این خبر دروغ است!

یکی می‌گوید که او یک دروغگو است!

یکی می‌گوید مگر ما چه کار کردیم و اینها برای چه باید اینجا بیایند؟!

وقتی که کسی که خبر آورده انکار اینها را می‌بیند، در آخر کار می‌گوید من خبر را گفتم از این به بعد خودتان می‌دانید.

خدا هم در این آیات می‌فرماید: این افراد که هر کدام از یک جهتی معاد را انکار می‌کنند، این خبر انکار شدنی نیست و به زودی خواهند دید، یعنی به زودی حقانیت آن نباء عظیم با وقوعش بر همه ثابت خواهد شد.

این بیان در قدم اول شور و هیجان و اطمینان این افراد در انکار این حقیقت را نشانه می‌رود. و باعث می‌شود که اینها یک مقدار برای شنیدن آماده شوند.

[ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیرنمونه
4) تعبیر به سیعلمون ( با س که معمولا براى آینده نزدیک مى‏آید ) اشاره به این است که قیامت امرى است نزدیک ، و تمام عمر دنیا در برابر آن ساعتى بیش نیست ! در اینکه دو آیه فوق که به صورت تکرار آمده به منظور تاکید یک واقعیت ( آگاهى آنها در آینده نزدیک از قیامت و رستاخیز ) است ، یا بیان دو مطلب جداگانه ( اولى اشاره به این است که در آینده نزدیک عذاب دنیا را مى‏بینند ، و دومى اشاره به اینکه عذاب آخرت را بعد از آن خواهند دید ) مفسران دو احتمال داده‏اند ، ولى تفسیر اول مناسبتر به نظر مى‏رسد .
این احتمال نیز داده شده که منظور این است که با پیشرفت علم و دانش بشر شواهد و دلائل بر وجود رستاخیز آنقدر فراوان مى‏شود که حتى منکران چاره‏اى جز اعتراف به آن نمى‏بینند.
ولى اشکال این تفسیر آن است که چنین آگاهى براى آیندگان از نوع بشر خواهد بود نه براى آن گروهى که در عصر پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) مى‏زیستند و در امر قیامت اختلاف داشتند ، در حالى که آیه درباره آنها سخن مى‏گوید.
[ نظرات / امتیازها ]
  اميرعباس زلفى گل - تفسیر عاملی ج‏8 ص 456
5) «ثُمَّ کَلَّا- الخ» 5 فخر: جهت تکرار این جمله ممکن است تأکید باشد و کلمه‏ى «ثُمَّ» براى تشدید و سختى دوّم است نسبت باوّل و ممکن است براى
تأکید نباشد و هر کدام براى مطلبى باشد: 1- اوّلى براى کافران است که به زودى عاقبت دروغ شمردن حقّ بدانند. و دوّم براى مؤمنین است که به زودى سود ایمان خود بدانند 2- اوّل یعنى بزودى بدانند رستاخیز و شمار آن روز را و دوّم یعنى بزودى بدانند گرفتاریهاى آن روز که بچشم خود بینند 3- اوّل یعنى زود بدانند که خدا با آنها چه رفتارى کند، دوّم یعنى خواهند دانست که اختلاف و گمان آنها بیهوده بوده است 4- بزودى بدانند که در دنیا چه بر- سرشان آید چنانکه در جنگ بدر دیدند و بزودى بدانند که در عالم دیگر چه سرنوشتى دارند. و جمله‏ى «سَیَعْلَمُونَ» با تاء بصورت خطاب نیز خوانده شده است [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر عاملی ج‏8 ص 455
2) پیغمبرى محمد و آنچه از جانب خدا مى‏گوید و درستى رستاخیز این بود که به پیغمبر وحى شد که این چه گفتگوئى است از آنها؟
مجمع: «عما» با الف نیز خوانده‏اند.
«عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ» 2 مجمع: 1- مقصود قرآن است که خبرى بس ارزنده دارد چون از توحید و رسالت و دگر چیزها خبر مى‏دهد 2- بقرینه‏ى آیت هفدهم «إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ- الخ» مقصود از این جمله خبر از رستاخیز است که مهمّ است 3- مقصود از نبأ عظیم تمام آن چیزها است که در آن اختلاف و جدال مى‏کنند مثل توحید و نبوّت و ملائکه و رستاخیز و مانند این مطالب.
کشف: 1- بیشتر مفسّران گفته‏اند: مقصود قرآن است که در آن گفتگو مى‏کردند که آیا سخن خداوندى است یا ز آدمى آیا جادو است یا غیبگوئى؟
2- گفتگو در درستى پیغمبرى محمّد مى‏کردند که او را بپذیرند یا نپذیرند.
فخر: این دو آیه به سه جور معنى شده است: 1- علماى بصره گفته‏اند: یعنى آیا از چه چیز مى‏پرسند؟ از پیش آمد بزرگ مى‏پرسند که اوّل استفهام است و دوّم جواب 2- آیا چیست مورد گفتگوى آنها مگر از حادثه‏ى عظیم پرسشى دارند که خود در آن اختلاف کرده‏اند؟ که جمله‏ى دوّم هم جزء استفهام است و فعل یتساءلون در دوّم بقرینه‏ى اوّل از جمله افتاده است.
3- مردم کوفه چنین معنى کرده‏اند: براى چه از پیش آمد بزرگ پرسش و گفتگو دارند و از چه چیز آن؟ که جمله‏ى دوّم وابسته باوّل باشد.
طنطاوى: بزرگتر مصیبت براى آدمى مرگ است پس بزرگترین خبر و نبأ عظیم اطلاع از پیدایش رستاخیز است و اخبار بزندگى پس از مرگ. [ نظرات / امتیازها ]
3) «فِیهِ مُخْتَلِفُونَ»
3 طبرى: یعنى در آن دو دسته شده‏اند: یکى آن را درست و راست مى‏داند و دیگرى دروغ مى‏پندارد. [ نظرات / امتیازها ]
  سيدابراهيم غياث الحسيني - تفسیر نور
1) این سوره چهل آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آیه دوم است که از قیامت، به «نبأعظیم» یعنى خبر بزرگ یاد مى‏کند.
آیات این سوره با استدلال به نظام حکیمانه حاکم بر طبیعت، برپایى قیامت براى اجراى نظام پاداش و کیفر را لازمه حکمت الهى شمرده و هستى انسان بدون آن را عبث و بیهوده مى‏داند.
ادامه سوره گوشه‏اى از عذاب سخت طغیان‏گران و نعمت‏هاى بهشتیان را بیان مى‏دارد و با هشدار شدید به کافران پایان مى‏پذیرد. [ نظرات / امتیازها ]
  منتظر منتظر - نسیم حیات
1) این سوره مکی است و به نامهای نبأ و عم و معصرات معروف میباشد که از وقوع حتمی قیامت خبر میدهد و در مورد عقاید انکارآمیز کفار درباره معاد و نظم عالم آفرینش و دلیل هدفدار بودن خلقت و هدف نهایی معاد صحبت میکند
عَمَّ یَتَساءَلُونَ
مشرکان درباره معاد بحث میکردند و گروهی نسبت به آن در شک و تردید و گروهی با اینکه نسبت به آن باور و اعتراف به حقانیت معاد داشتند اما از روی لجاجت و عناد آن را انکار میکردند و در حقیقت اختلاف آنها در نحوه انکار معاد بوده و در اصل انکار، متحد بودند لذا میگوید درباره چه چیز پرس و جو میکنند عَمَّ یَتَساءَلُونَ [ نظرات / امتیازها ]
2) آیا درباره آن خبر مهم(معاد) عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ که در روایاتی ولایت حضرت علی علیه السلام را یکی از مصادیق نبأ معرفی کرده اند [ نظرات / امتیازها ]
3) همان که همواره در آن اختلاف میکردند
همان معادی که در رد و انکار آن بحث میکردند و در عین حقیقت داشتن و باور داشتن آن ولیکن از روی عناد و هوی و هوس و دنیا طلبی معاد را انکار میکردند [ نظرات / امتیازها ]
4) چنین نیست زودا که بدانند
در این آیه و آیه بعدی ثم کلا سیعلمون خداوند در این مورد با لحنی تهدید آمیز به آنها اخطار میدهد که باشد بزودی خواهید فهمید که صحت دارد یا خیر و میشود گفت البته به نظر شخصی این حقیر که ولایت و معاد نوعی خط قرمزی است که در عین ناباوری و انکار کسی در آن ورود کند و بخواهد از روی نیت و هدف انکار آن، وارد این بحث شود، این تهدید شامل اوست که زودا بداند... [ نظرات / امتیازها ]
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
1) قولی تعالی: عَمَّ یَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ
مردم از چه می پرسند از خبر بزرگ که در آن اختلاف میکنند.
مفسرین در النَّبَإِ الْعَظیمِ اختلاف کرده اند بعضی گفتند قرآن است که در آن خلاف کردند جمعی سحرش خواندند و بعضی شعر و فرقه ای افسانه وطایفه ای گفتند نَّبَإِ پیغمبر است که
ساحر و کاهن و شاعر و دیوانه اش خواندند ولی در تفسیر اهل بیت عصمت و طهارت النَّبَإِ الْعَظیمِ امیرالمومنین(ع) است چنانکه در کافی از ابی حمزه روایت کرده که از حضرت باقر(ع) معنای النَّبَإِ الْعَظیمِ را سوال نمودم فرمود خود آنحضرت امیرالمومنین(ع) است فرموده برای خدا و نبا بزرگتری از من نیست و اینحدیث را در بصایر الدرجات با زیادتی این جمله روایت کرده فرمود آنحضرت ولایت مرا خداوند بر امتهای گذشته فرض و واجب نموده یا همان اگر اختلاف زبانیکه داشتند بسیاری از آنها قبول ننمودند و اقرار بفضیلت من نکردند.
ابن بابویه از حضرت امام زین العابدین(ع) و حضرت رضا(ع) روایت کرده فرمودند پیغمبر اکرم(ص) به امیرالمومنین(ع) فرمود یا علی تو باب و حجه پروردگار گ نبا عظیم و صراط مستقیم و مثل اعلی هستی و حافظ محمد بن مومن شیرازی که یکی از مخالفین است در کتاب مستخرج از تفاسیر اثنی عشر ذیل تفسیر آیه فوق از سدی روایت کرده گفت صخر بن حرب وارد شد بر پیغمبر اکرم(ص) عرض کرد ای محمد امر ولایت بعد از شما کیست؟ فرمود کسی است که او نسبت بمن بمنزله هارون است نسبت به موسی, لذا جبرئیل نازل شد و آیات فوق را آورد و گفت ای رسول خدا بعضی از امت تو تصدیق ولایت و خلافت علی(ع) را بنمایند و بعض دیگر تکذیب کنند و بزودی شناسند و یقین نمایند بولایت علی(ع) در قبر هنگام سوال کردن از آنها بدانکه در مشرق و مغرب عالم و بیابان و دریا نمیرد کسی مگر آنکه نکیر و منکر سوال کنند از او درباره ولایت و خلافت علی و می پرسند پروردگار تو کیست و دین تو چیست و پیغمبر تو کیست و امام تو کیست؟

[ نظرات / امتیازها ]