● فرق سوره ناس با سوره فلق -
حسن حميدي سولا
1) بین سوره فلق و سوره ناس فرقی هست . در سوره فلق بیشترین تکیه روی سلامت تن انسان و زندگی اوست که از بلاهای موجودات و از تاریکی شب و شر حسود به خدا پناه برده شده است . ولی در سوره ی ناس ، تکیه روی سلامت دین و ایمان نیست و چه پناهگاهی بهتر از خداوندگار؟
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : نسیم حیات - استاد ابوالفضل بهرام پور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره زلزال |
گوینده : حسن حمیدی سولا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نام های دیگر سوره -
محمدامين احمدي فقيه
1) بسم الله الرحمن الرحیم
نامهای دیگر این سوره که همراه سورهی ناس میباشد عبارتند از: مُعَوّذتین، مُعَوّذتان، معَوَّذه؛ چهارمین سوره از چهار قل است.
البته سوره جن نیز که سوره بزرگ تر است با قل شروع می شود ولی جزو چهار قل نیامده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : از تحقیقات اینجانب و مراجع مختلف |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : محمدامین احمدی فقیه |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دلیل احساس بینیازی نسبت به سورههای کوچک -
مسعود ورزيده
1) دلیل احساس بینیازی نسبت به سورههای کوچک
آن اینکه غالبا احساس میشود که چون این سورهها کوتاه هستند، نباید به این سورهها پرداخت شود، و همه مردم با آن سورهها آشنایی کافی دارند و لزومی به تدریس این سورهها نیست.
ولی باید در جواب گفت که دلیل این تصور این است که معرفت ما نسبت به این سورهها کم است.
این سورهها، نوعاً سورههای فردی هستند و نوعا محکمات اعتقادی و اخلاقی هستند و دنبال مسلمان سازی هستند؛ ولی سورههای بلندتر بیشتر دنبال ساختن جامعه اسلامی هستند.
آن چیزی که باعث میشود به این سورهها احتمام کمتری ورزیده شود، این است که همه ما خودمان را مسلمان میدانیم.
اما دلیل مسلمان حقیقی بودن همه ما چیست؟ آیا فقط به این است که ما در یک خانوادهی مسلمان به دنیا آمدهایم و یک انسان مسلمانی شدهایم که مسلمان بودنمان ارثی است، ولی مسلمان و مومن بودنی که قرآن از ما میخواهد، مسلمان بودن ارثی نیست، و ما باید به جایی برسیم که ایمان و اسلام خود را به مرحله ایمان تحصیلی و اکتسابی برسانیم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رسالت سورههای کوچک -
مسعود ورزيده
1) اولین فایدهای که این سورهها برای ما انسانها دارند، این است که ما را مومن و مسلمان میکنند.
ثانیا اگر ما ایمان خودمان را به مرحله تحصیلی و اکتسابی رساندیم، فایدهای که این سورهها برای ما دارند، این است که به ما کمک میکنند که در این راه ثابت قدم بمانیم و این ایمان اکتسابی خود را حفظ کنیم.
امام رضا علیه السلام میفرمایند: «من هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکنم»، و در روایات دیگری از اهل بیت وارد است که ما ایمان خود را به قرآن عرضه میکنیم و ایمان خود را با قرآن میسنجیم!
پس بحث ایمان چیزی نیست که در وجود انسان نهادینه شده باشد، و اگر هم نهادینه شده باشد باز هم هیچ ضمانتی وجود ندارد که این ایمان نهادینه شده، به صورت نهادینه شده، تا ابد بماند، بلکه باید انسان ایمان خود را به طور مداوم تقویت کند، بنابراین ما برای ایمان آوردن صحیح و حفظ ایمان خود پیوسته به مرور این سورهها احتیاج داریم.
ثالثا این سورهها به ما کمک میکنند که بعد از این که ایمان آوردیم و ایمان خودمان را حفظ کردیم، ایمان خود را ارتقاء دهیم، چرا که این سورهها هیچگاه نقطه توقفی را برای ایمان انسانها در نظر نگرفتهاند و خود قرآن میفرماید، «یا ایها الذین آمنوا آمِنوا».
لذا انسان در هر رتبهای از ایمان که باشد، اگر باز برای ایمان آوردن بیشتر به این سورهها مراجعه کند، باز هم ارتقاء پیدا میکند.
ریشه مشکلات بزرگ اجتماعی و روش برخورد اسلام با آنها
مشکلات و معضلات بزرگ اجتماعی امروز در جامعه ما ریشه در مشکلات بزرگ فردی ما دارد و روش اسلام این نیست که با رها کردن سورههای کوچک و بیتوجهی به محکمات اعتقادی و اخلاقی مردم نمیتوانیم یک جامعه پیشرفته اسلامی داشته باشیم.
روش اسلام صرفا ساختن یک روش خشک قانونی که افراد متعرض یکدیگر نشوند، نیست، بلکه روش اسلام این است که مسلمانها را مسلمان سازی میکند و جامعه اسلامی برآیند این آحاد مسلمان میشود و حکومت اسلامی برآیند آحاد این مسلمانها میشود.
به عنوان مثال یکی از مشکلات جامعه اسلامی این است که افراد بر سر هم کلاه میگذارند، یک راه این است که حکومت برای حل این مشکل همه خریدها را کارتی میکند که حتی در خریدهای روزانه هم مردم از کارت استفاده کنند و هیچ کس نتواند بر سر دیگری کلاه بگذارد. که این کار راه حل حوزه نیست.
روش دیگری هم این است که هرکسی وجدان خودش بر خودش حاکم باشد و با اعتقاد به قیامت و معاد بتواند اعمال و رفتارهای خودش را کنترل کند و به خاطر این که خدا را ناظر میبیند، به حق کسی تجاوز نکند، خواه در منظر عمومی باشد، خواه نباشد.
کسی که به خاطر وارد کردن خسارت جزئی به اموال کسی در صدد جبران است، ایمان به قیامت دارد و فرار کسی که انسانی را در خیابان میکشد، ناشی از بیایمانی او به قیامت است.
مسئولیت سورههای کوچک این است که اعتقاد را در دل مردم تثبیت کنند و از آنها انسانهای مسلمان واقعی بسازند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
1)
ابراهیمی (داور) : منبع را صحیح وارد نمایید: www.tadabborquran.com
2)
: بنابر توضیحاتی که در بالا دادند بکار بردن لفظ (سورهای کوچک)مناسب نیست،چون آنچه در مورد حجم سوره های قرآن امده اینها قصار السور(سوره های کوتاه)هستند نه صغار السور.چون همچنانکه گوینده محترم توضیح دادند ممکن ایست سوره ای حجم آن کم و کوتاه باشد اما معارفی قبلند و قابل توجه در آن نهفته باشد. محمدحسن رهائی
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رسالت سوره ناس -
مسعود ورزيده
1) مثلا سوره ناس با این محتوای کوتاهش، خیلی بلند و ضروری است، و همه انسانها از انسانها عادی تا مراجع تقلید به این سوره نیاز دارند، مثلا ریشه اینکه بعضی وقتها بزرگانمان لنگ میزنند و جامعه به هم میخورد، وسوسه است و او نمیتواند وسوسه را از غیر وسوسه تشخیص دهد.
چون خیلیها خیال میکنند که وسوسه انسان را وقتی به کاری دعوت میکند به او میگوید که این کار بد است و انجام بده در حالی وسوسه به او میگوید که این کار خوب است.
و وسوسه «الخناس» است و به معنای پنهان شونده، و گفتهاند که وسوسه وقتی که یاد خدا میآید، پنهان میشود، ولی مقام این را قبول نمیکند، چون «خناس» در مقامی بکار رفته که خطر وسوسه را گوشزد بکند، پنهان شوندگی وسوسه در هنگام یاد خدا خطر نیست، بلکه خطر پنهان شوندگی شرّ وسوسه زیر پرده خیر است.
این خیر و شر هم از سیاق گرفته شده است: « مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» شر وسوسه کننده پنهان شونده. یعنی وسوسه کننده چهره شرّ خود را زیر نقاب خیرخواهی پنهان میکند. و باید توجه داشت که وسوسه شونده، گاهی انسان است و گاهی جن است و هیچ گاه انسان را به خوردن خون و تعفن و … دعوت نمیکند، بلکه با سخن خوب و شنیدنی میگوید و انسان را به مصلحت و منفعت و لذت دعوت میکند. و این سوره بیان میدارد که این وسوسه وقتی میتواند در انسان نفوذ کند که دل او از یاد خدا خالی باشد، برای همین خدا میفرماید:
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره ناس -
مسعود ورزيده
1) کل سوره یک جمله است، «قل» و مقول قولش که تا آخر سوره است. بر هر کسی که سوره ناس را فهم کرده باشد، بدیهی است که دغدغه سوره ناس این است که به انسان بگوید: «بگو از شر وسوسهها به خدا پناه میبرم.»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● کانون سوره -
مسعود ورزيده
1) کانون سوره
در سوره کلمه «ناس» پنج مرتبه تکرار شده است، ولی کسی نمیتواند ادعا کند که دغدغه هدایتی سوره «ناس» بیان اهمیت ناس است. پس باید گفت که تکرار محض، دلیل اهمیت داشتن یک کلمه یا یک معنا در یک سوره نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دلیل تکرار ناس -
مسعود ورزيده
1) در این سوره ثابت میشود که تکرار دلیل بر اصالت کلمه یا یک معنای خاص نیست.
در سوره ناس یک «قل» وجود دارد و یک مقول قول؛ که حرف اصلی در مقول قول است، چرا که اگر مقول قول مشخص نباشد، وقتی بیان میشود: «قل» سوال پیش میآید که چه چیز را بگویم؟!
بعد از «قل» یک «اعوذ» در سوره وجود دارد و دو مجموعه هم متعلقات «اعوذ» وجود دارد.
که این دو مجموعهها عبارتند از:
بِرَبِّ النَّاسِ (١)مَلِکِ النَّاسِ (٢)إِلَهِ النَّاسِ (٣)
مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (۴)الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ (۵) من الجنه و الناس(۶).
هر دو مجموعه جار و مجرور هستند که باید یک متعلقی داشته باشند، که به «اعوذ» متعلق هستند، از بین متعلق و متعلَق، پایگاه معنا و ثقل معنا متعلَق است، یعنی «اعوذ» پایگاه معنا است و کانون سوره است، و سوره، سوره پناه بردن است.
اما فقط پناه بردن خالی نیست، و وقتی در سوره یک ثقل در نظر گرفته میشود، معنای آن نادیده گرفتن متعلقاتش نیست، بلکه به معنای این است که این متعلقات به «اعوذ» وصل است، بنابراین« اعوذ» کانون یا نقطه ثقل میشود و جهت هدایتی سوره پناه بردن است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دلیل تکرار ناس -
مسعود ورزيده
1) صرف تکرار دلیل بر کانون بودن مفهومی نمیشود.
در این سوره «اعوذ» یک بار آمده است، ولی ناس پنج بار آمده است، ولی « اعوذ» با همین یک بار آمدنش جایگاه اصالی دارد و ناس با پنج بار آمدنش این جایگاه را ندارد.
در «قل اعوذ برب الناس»: «ناس» مضاف الیه «رب» است و «رب» خود مجرور به حرف جر است که متعلق به اعوذ میباشد.
یعنی اگر بخواهیم کلمات را در سوره درجه بندی کنیم، «ناس» کلمه درجه سوم در سوره است و «اعوذ» کلمه درجه یک است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سه صفت خدا -
مسعود ورزيده
1) در این سوره از سه صفت خدا سخن به میان آورده است، دلیل اینکه فرموده «رب الناس»، این است که «رب» سرپرستی انسان را بر عهده دارد و انسان وقتی احساس خطر میکند، سراغ کسی میرود که سرپرستی او را به عهده دارد، نمونه فطری این مسئله بچه است که وقتی احساس خطر میکند، سراغ پدر و مادر میرود و دامان آنها را میگیرد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فرق «ملک» و «رب» -
مسعود ورزيده
1) «ملک» فرمانروا است.
«رب» ولی خاص است و« ملک» ولی عام است، یعنی وقتی بچه سراغ پدر میرود، پدر ولایت خاص او را به عهده دارد، اما دومی ولی عام است، یعنی نه فقط پدر این بچه است، بلکه حاکم و فرمانروای یک کشور است. و در اجتماع هم اگر خطراتی انسان را تهدید کند، به حاکم و قانون پناه میبرد.( این هم نشانه دیگری بر فطری بودن فرمانرواست.)
در مورد اینکه «رب» ولی خاص انسانهاست و «ملک» ولی عام انسانهاست توضیح اینکه:
در مورد «رب» میگوییم که خدا فارق از همه مردم رب من است، اما فرمانروایی یک حیثیت عمومی است، و تا جمع نباشد، فرمانروایی هم معنا نمیشود.
مراد از «رب الناس»، این نیست که مردم در نگاه عمومی، بکله به آحاد تحلیل میشود یعنی رب تک تک مردم.
ولی در «ملک الناس» نمیشود گفت که ملک تک تک مردم، او ملک یک جامعه است، ملک یک جمع است و تا گروهی نباشد، فرمانروایی حاصل نمیشود.
«رب الناس» و «ملک الناس» میگویند کسی که انسان فطرتا به او پناه میبرد، «الله» است. بگو من پناه میبرم به او!
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضای سوره -
مسعود ورزيده
1) از «قل» که در اول سوره وجود دارد، معلوم میشود که در فضای این سوره یک سوالی مطرح است پیامبر گرامی اسلام به این سوال با این سوره پاسخ میدهند، حال افکار عمومی این سوال را به زبان آوردهاند یا نیاوردهاند یک بحث دیگری است، یا اینکه رب را قبول دارند یا ندارند، سوره ناس عهده دار این نیست.
سوره ناس به این سوال در افکار عمومی جواب میدهد که: «ما در وسوسهها چه باید بکنیم؟ راه چیست؟»
پیامبر به دستور خدا سیره خود را بیان میکند و نمیفرماید: «قل عوذوا برب الناس»، به عبارتی این سوره علاوه بر اینکه دستور پناه بردن میدهد، الگوی رفتاری هم بیان میکند و هم طریق اولویت مشخص میکند؛ یعنی وقتی پیامبر خدا که اشرف مخلوقات است، در وسوسهها به خدا پناه میبرد، غیر پیامبر خدا که حتما بیش از ایشان در معرض وسوسهها قراردارند، به طریق اولی باید به خدا پناه ببرند.
حال در مورد سوم از این صفات، میفرماید: « اله الناس» است که سنخ آن با دو صفت قبلی متفاوت است، یعنی «رب» و «ملک»، اوصافی است که انسان به اقتضای طبیعتش به آن پناه میبرد.
در هر جامعهای، هر فردی که احساس خطر بکند، دنبال یک سرپرست و یک فرمانروا میگردد، در بعضی از خطرات دنبال سرپرست میگردد و در برخی از آنها دنبال قانون و حاکم میگردد، اما «اله الناس» پناهنده شده به اقتضای فطرت است، همان فطرت خداشناس.
یعنی وقتی که فطرت انسان بیدار میشود، به دنبال یک نقطه متوسل میشود و آن اله است و او کسی است که دلش و وجودش او را میخواند، آن کسی است که میبیند او همه چیز اوست، معبودش است و معشوقش است و خالق اوست و صرفا یک نگاه طبیعی نیست، یعنی سنخ این صفت با دو صفت دیگر فرق میکند.
عواملی که باعث شده خدا وسواس را در سه سطح درمان کند.
اینکه خدا یک بار نفرموده است: «قل اعوذ بالله» که جمیع صفات جمالیه و جلالیه است و یا نفرموده: «قل اعوذ بربی» و … به این دلایل است:
جایگاه وسوسه دل است، نفس فرصتی که سوره ایجاد میکند مهم است.
وسواس در دل جولان میدهد و این سوره به جای اینکه به صورت مجمل در یک کلمه و یا یک نام مسئله را بررسی کند، در سه سطح مختلف این مسئله را مورد بررسی قرار داده است، چرا که تکرار، یاد خدا را تقویت کند و انسان با خواندن این سوره دلش از یاد خدا پر میشود و از جولان وسوسه در دل کاسته میشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خاصیت سورههای قرآن -
مسعود ورزيده
1) سورهها صرفا یک گزارش نیستند، نسخه نیستند بلکه درمانند، امام خمینی در اول کتاب چهل حدیثشان میفرمایند که کتابهای اخلاق ما نسخه هستند ولی متن درمانی ندارند، لذا خودشان در کتاب اخلاقی که مینویسند، در بعضی جاها، فقط توضیح مفهومی نمیدهند، بلکه متن درمانی ارائه میدهند، مثلا در جایی که میخواهند ریا را توضیح دهند، فقط به توضیح مفهومی اکتفا نمیکنند، بلکه انسان را مورد خطاب قرار میدهند و میفرمایند: خاک بر سرت کنند ای انسان! … . و متنی که دارند، حیثیت درمانی پیدا میکند.
اوج حیثیت درمانی متن، قرآن است، البته این به معنای نفی متنهای دیگری که در ظلّ قرآن شکل میگیرد اعم از روایات و بیانات بزرگان نیست، اما متن قرآن شفاست، فارغ از اینکه شما را به درمان راهنمایی میکند.)
انسان از هر جهتی که بخواهد پناهنده شود، تمام آن درها را یکی یکی بررسی میکند، که اگر سرپرست میخواهی خداست، اگر ملک میخواهی خداست، اگر اله میخواهی، خداست. سه مفهوم کلی در پناه بردن اینهاست.
(این عامل در حد احتمال است) ای بسا خود وسوسه سطوح دارد، یعنی یک سری وسوسهها هستند که حلشان در حد ربوبیت خداست، یک سری از وسوسهها ما را در سطحی وسوسه میکنند که حلشان در حد ملک و فرمانروا بودن خداست، یک سری از وسوسهها هم در سطحی ما را وسوسه میکنند که حلشان در حد اله بودن خداست.
شاید به نظر برسد که یکی از عوامل تکرار نامهای خدا، تعظیم پناهگاه باشد، اینکه تکرار نامهای خدا برای تعظیم پناهگاه باشد، مورد قبول است، ولی اینکه این تعظیم را از اضافه شدن «ناس» بگیرد، مورد قبول نیست، به این معنا که «رب» با اضافه شدن به «ناس» عظمت پیدا کند، یا «ملک» با اضافه شدن به «ناس» عظمت پیدا کند، شاید به این قول خدشهای وارد شود، ولی نفس تکرار تعظیم را دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : قرآن کریم |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سرّ تکرار ناس در سوره -
مسعود ورزيده
1) اما علت تکرار «ناس» این است که: کسی که وسوسه میشود، جنس «ناس» است، حال وسوسهگر چه «جنه» باشد یا «ناس» باشد، و اضافه کردن «ناس» به رب و ملک و اله، نشانه حمایت از ناس است و اعلان حمایت خدا از انسانها در برابر وسوسههاست.
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ *الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * من الجنه والناس *.
قل اعوذ بمَلِکِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ *الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * من الجنه و الناس *
قل اعوذ بإِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * من الجنه و الناس *.
یعنی من حامی شما انسانها در برابر این وسوسهگران هستم که در دل شما وسوسه میکنند و حمایت من از شما وسوسه گران را ناکام خواهد گذاشت، به شرطی که شما هم به من پناهنده شوید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : آیات خاص |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رسالت سوره ناس -
مسعود ورزيده
1) رسالت سوره ناس
سوره ناس با این محتوای کوتاهش، خیلی بلند و ضروری است، و همه انسانها از انسانها عادی تا مراجع تقلید به این سوره نیاز دارند، مثلا ریشه اینکه بعضی وقتها بزرگانمان لنگ میزنند و جامعه به هم میخورد، وسوسه است و او نمیتواند وسوسه را از غیر وسوسه تشخیص دهد.
چون خیلیها خیال میکنند که وسوسه انسان را وقتی به کاری دعوت میکند به او میگوید که این کار بد است و انجام بده در حالی وسوسه به او میگوید که این کار خوب است.
و وسوسه «الخناس» است و به معنای پنهان شونده، و گفتهاند که وسوسه وقتی که یاد خدا میآید، پنهان میشود، ولی مقام این را قبول نمیکند، چون «خناس» در مقامی بکار رفته که خطر وسوسه را گوشزد بکند، پنهان شوندگی وسوسه در هنگام یاد خدا خطر نیست، بلکه خطر پنهان شوندگی شرّ وسوسه زیر پرده خیر است.
این خیر و شر هم از سیاق گرفته شده است: « مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» شر وسوسه کننده پنهان شونده. یعنی وسوسه کننده چهره شرّ خود را زیر نقاب خیرخواهی پنهان میکند. و باید توجه داشت که وسوسه شونده، گاهی انسان است و گاهی جن است و هیچ گاه انسان را به خوردن خون و تعفن و … دعوت نمیکند، بلکه با سخن خوب و شنیدنی میگوید و انسان را به مصلحت و منفعت و لذت دعوت میکند. و این سوره بیان میدارد که این وسوسه وقتی میتواند در انسان نفوذ کند که دل او از یاد خدا خالی باشد، برای همین خدا میفرماید:
« قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (١)مَلِکِ النَّاسِ (٢)إِلَهِ النَّاسِ (٣)مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (۴)».
ای انسان آیا پناهگاه میخواهی؟ «رب» میتواند پناهگاه تو باشد، و کسی که «ملک الناس» است و کسی که «اله الناس» است، میتواند پناهگاه تو باشد.
دلیل اینکه خطاب سوره به رسول گرامی اسلام است
و خطاب به رسول گرامی اسلام میفرماید که ای رسول من تو بگو «قل اعوذ برب الناس»، تا مردم هم در پیروی از تو به خدا پناه ببرند. و به ایشان میفرماید: «قل اعوذ» یعنی ای رسول با این کار خودت به مردم برسان که روش و سیره من این است که به صورت مستمر به خدا پناه میبرم.
خدا به رسول خود دستور میدهد که به خدا که پروردگار انسانها و فرمانروای انسانها و اله انسانها پناه ببرد، آن هم از شر وسوسه کنندهای که شرّ آن پنهان است و در دلها وسوسه میکند و اعم است از وسوسه کنندههای انس و جن.
وقتی خدا تذکر میدهد و پیامبر خود را واسطه تذکر قرار میدهد، باید انسان به مهم بودن مسئله پی ببرد.
انسان اگر وسوسه را در زندگی خودش به رسمیت نشناسد و از شرّ آن به خود خدا پناه نبرد، هر روز زمین میخورد و هر روز هم تأسف میخورد. لحظهای غفلت از یاد خدا باعث میشود که دل از وسوسه پر میشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فرق «ملک» و «رب» -
مسعود ورزيده
1) فرق «ملک» و «رب»
«ملک» فرمانروا است.
«رب» ولی خاص است و« ملک» ولی عام است، یعنی وقتی بچه سراغ پدر میرود، پدر ولایت خاص او را به عهده دارد، اما دومی ولی عام است، یعنی نه فقط پدر این بچه است، بلکه حاکم و فرمانروای یک کشور است. و در اجتماع هم اگر خطراتی انسان را تهدید کند، به حاکم و قانون پناه میبرد.( این هم نشانه دیگری بر فطری بودن فرمانرواست.)
در مورد اینکه «رب» ولی خاص انسانهاست و «ملک» ولی عام انسانهاست توضیح اینکه:
در مورد «رب» میگوییم که خدا فارق از همه مردم رب من است، اما فرمانروایی یک حیثیت عمومی است، و تا جمع نباشد، فرمانروایی هم معنا نمیشود.
مراد از «رب الناس»، این نیست که مردم در نگاه عمومی، بکله به آحاد تحلیل میشود یعنی رب تک تک مردم.
ولی در «ملک الناس» نمیشود گفت که ملک تک تک مردم، او ملک یک جامعه است، ملک یک جمع است و تا گروهی نباشد، فرمانروایی حاصل نمیشود.
«رب الناس» و «ملک الناس» میگویند کسی که انسان فطرتا به او پناه میبرد، «الله» است. بگو من پناه میبرم به او!
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صفات خداوند |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضای سوره -
مسعود ورزيده
1) از «قل» که در اول سوره وجود دارد، معلوم میشود که در فضای این سوره یک سوالی مطرح است پیامبر گرامی اسلام به این سوال با این سوره پاسخ میدهند، حال افکار عمومی این سوال را به زبان آوردهاند یا نیاوردهاند یک بحث دیگری است، یا اینکه رب را قبول دارند یا ندارند، سوره ناس عهده دار این نیست.
سوره ناس به این سوال در افکار عمومی جواب میدهد که: «ما در وسوسهها چه باید بکنیم؟ راه چیست؟»
پیامبر به دستور خدا سیره خود را بیان میکند و نمیفرماید: «قل عوذوا برب الناس»، به عبارتی این سوره علاوه بر اینکه دستور پناه بردن میدهد، الگوی رفتاری هم بیان میکند و هم طریق اولویت مشخص میکند؛ یعنی وقتی پیامبر خدا که اشرف مخلوقات است، در وسوسهها به خدا پناه میبرد، غیر پیامبر خدا که حتما بیش از ایشان در معرض وسوسهها قراردارند، به طریق اولی باید به خدا پناه ببرند.
حال در مورد سوم از این صفات، میفرماید: « اله الناس» است که سنخ آن با دو صفت قبلی متفاوت است، یعنی «رب» و «ملک»، اوصافی است که انسان به اقتضای طبیعتش به آن پناه میبرد.
در هر جامعهای، هر فردی که احساس خطر بکند، دنبال یک سرپرست و یک فرمانروا میگردد، در بعضی از خطرات دنبال سرپرست میگردد و در برخی از آنها دنبال قانون و حاکم میگردد، اما «اله الناس» پناهنده شده به اقتضای فطرت است، همان فطرت خداشناس.
یعنی وقتی که فطرت انسان بیدار میشود، به دنبال یک نقطه متوسل میشود و آن اله است و او کسی است که دلش و وجودش او را میخواند، آن کسی است که میبیند او همه چیز اوست، معبودش است و معشوقش است و خالق اوست و صرفا یک نگاه طبیعی نیست، یعنی سنخ این صفت با دو صفت دیگر فرق میکند.
عواملی که باعث شده خدا وسواس را در سه سطح درمان کند.
اینکه خدا یک بار نفرموده است: «قل اعوذ بالله» که جمیع صفات جمالیه و جلالیه است و یا نفرموده: «قل اعوذ بربی» و … به این دلایل است:
جایگاه وسوسه دل است، نفس فرصتی که سوره ایجاد میکند مهم است.
وسواس در دل جولان میدهد و این سوره به جای اینکه به صورت مجمل در یک کلمه و یا یک نام مسئله را بررسی کند، در سه سطح مختلف این مسئله را مورد بررسی قرار داده است، چرا که تکرار، یاد خدا را تقویت کند و انسان با خواندن این سوره دلش از یاد خدا پر میشود و از جولان وسوسه در دل کاسته میشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خاصیت سورههای قرآن -
مسعود ورزيده
1) سورهها صرفا یک گزارش نیستند، نسخه نیستند بلکه درمانند، امام خمینی در اول کتاب چهل حدیثشان میفرمایند که کتابهای اخلاق ما نسخه هستند ولی متن درمانی ندارند، لذا خودشان در کتاب اخلاقی که مینویسند، در بعضی جاها، فقط توضیح مفهومی نمیدهند، بلکه متن درمانی ارائه میدهند، مثلا در جایی که میخواهند ریا را توضیح دهند، فقط به توضیح مفهومی اکتفا نمیکنند، بلکه انسان را مورد خطاب قرار میدهند و میفرمایند: خاک بر سرت کنند ای انسان! … . و متنی که دارند، حیثیت درمانی پیدا میکند.
اوج حیثیت درمانی متن، قرآن است، البته این به معنای نفی متنهای دیگری که در ظلّ قرآن شکل میگیرد اعم از روایات و بیانات بزرگان نیست، اما متن قرآن شفاست، فارغ از اینکه شما را به درمان راهنمایی میکند.)
انسان از هر جهتی که بخواهد پناهنده شود، تمام آن درها را یکی یکی بررسی میکند، که اگر سرپرست میخواهی خداست، اگر ملک میخواهی خداست، اگر اله میخواهی، خداست. سه مفهوم کلی در پناه بردن اینهاست.
(این عامل در حد احتمال است) ای بسا خود وسوسه سطوح دارد، یعنی یک سری وسوسهها هستند که حلشان در حد ربوبیت خداست، یک سری از وسوسهها ما را در سطحی وسوسه میکنند که حلشان در حد ملک و فرمانروا بودن خداست، یک سری از وسوسهها هم در سطحی ما را وسوسه میکنند که حلشان در حد اله بودن خداست.
شاید به نظر برسد که یکی از عوامل تکرار نامهای خدا، تعظیم پناهگاه باشد، اینکه تکرار نامهای خدا برای تعظیم پناهگاه باشد، مورد قبول است، ولی اینکه این تعظیم را از اضافه شدن «ناس» بگیرد، مورد قبول نیست، به این معنا که «رب» با اضافه شدن به «ناس» عظمت پیدا کند، یا «ملک» با اضافه شدن به «ناس» عظمت پیدا کند، شاید به این قول خدشهای وارد شود، ولی نفس تکرار تعظیم را دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سرّ تکرار ناس در سوره -
مسعود ورزيده
1) اما علت تکرار «ناس» این است که: کسی که وسوسه میشود، جنس «ناس» است، حال وسوسهگر چه «جنه» باشد یا «ناس» باشد، و اضافه کردن «ناس» به رب و ملک و اله، نشانه حمایت از ناس است و اعلان حمایت خدا از انسانها در برابر وسوسههاست.
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ *الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * من الجنه والناس *.
قل اعوذ بمَلِکِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ *الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * من الجنه و الناس *
قل اعوذ بإِلَهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ * من الجنه و الناس *.
یعنی من حامی شما انسانها در برابر این وسوسهگران هستم که در دل شما وسوسه میکنند و حمایت من از شما وسوسه گران را ناکام خواهد گذاشت، به شرطی که شما هم به من پناهنده شوید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) لزوم پناه بردن به خدا از شر وسوسه گران
از شر وسوسه گران جن و انس به پروردگار، فرمانروا و معبود مردم پناه ببرید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) فضای سخن: بجا بودن امر (قل) در ابتدای این سوره نشان می دهد که در فضای نیاز افکار عمومی به ارائه راه برای مقابله با شرّ وسوسه نازل شده است، زیرا (قل) معمولاً در قبال طرح پرسش، شبهه و مطرح می شود.
جهت هدایتی
أ. این آیات، تنها یک جمله است: امر (قل) و مقول آن که از (أعوذ) آغاز می شود و تا انتهای سوره ادامه دارد و معمولاً جهت سخن در مقول قول است.
ب. مقول قول در این آیات متشکل از یک فعل (أعوذ: پناه می برم) و دو مجموعه از متعلِّقات آن است.
مجموعه نخست متعلِّقات، (برب الناس ملک الناس إله الناس: کسی که به او پناه می برم) است.
مجموعـه دوم متعلِّقات، (من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنة و الناس: چیزی که از آن پناه می برم) است.
غالباً از میان متعلِّق و متعلَّق، جهت اصلی کلام در متعلَّق است؛ بنابراین جهت اصلی این سوره، (أعوذ) است که به آن واژه، کانونی گفته می شود.
بر این اساس، جهت هدایتی سوره چنین است: «لزوم پناه بردن به خدا از شر وسوسه گران: از شر وسوسه گران جن و انس به پروردگار، فرمانروا و معبود مردم پناه ببرید.»
[۱]. ابتدا (رب) بیان شد، چون به انسان نزدیک تر است و نسبت به وی ولایت خاص دارد. سپس (ملک) ذکر شد، چون دورتر است و ولایت عام دارد؛ یعنی کسی به او پناه می برد که تحت ولایت خاص کسی نیست تا مهمات او را کفایت کند. سپس (إله) بیان شد، چون ولی و سرپرستی است که انسان او را از روی اخلاص می خواند نه از روی طبع مادی. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۳۹۵ و ۳۹۶)
[۲]. برخی از مفسران و مترجمان، کلمه (الخناس) را به معنای «پنهان شونده به هنگام ذکـر خدا» دانستـه اند. با توجه به جایگاه استعمـال این واژه در آیـه، می توان فهمید که وصفی در تبیین خطر هرچه بیشتر وسوسه است و معنای مذکور با این جایگاه سازگار نیست. معنای مناسب تر برای این واژه، مبالغه در پنهان شوندگی وسوسه کننده در پسِ پرده خیرخواهی است. صاحب واژه نامه قرآنی «التحقیق» درباره معنای این واژه چنین مینویسد: «فظهر أنّ الأصل الواحد فی هذه المادّة (خنس): هو التأخّر و الانقباض إذا کان من شأنه التقدّم و الانبساط مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِی یُوَسْوِسُ- وصف الوسواس بصفة الخنس: اشارة الى انّ الموسوس لیس متظاهراً بعمله، بل مستتر و مختف فی عمله، و متنحّ و متأخّر عمّن یوسوس الیه». (التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۳، ص ۱۳۸)
[۳]. با توجه به مراتب مختلف سه نام مبارک (رب)، (ملک)، و (إله) و سطوح مختلف وسوسه، می توان گفت که ذکر استعاذه با سه نام پیش گفته، برای پوشش دادن تمام طبقات وسوسه است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دفع شر -
مسعود ورزيده
1) طبع آدمى چنین است که وقتى شرى به او متوجه مى شود و جان او را تهدید مى کند، و در خود نیروى دفع آن را نمى بیند به کسى پناهنده مى شود که نیروى دفع آن را دارد، تا او وى را در رفع آن شر کفایت کند، و انسان در اینگونه موارد به یکى از سه پناه، پناهنده مى شود: یا به ربى پناه مى برد که مدبر امر او و مربى او است ، و در تمامى حوائجش از کوچک و بزرگ به او رجوع مى کند، در این هنگام هم که چنین شرى متوجه او شده و بقاى او را تهدید مى کند به وى پناهنده مى شود تا آن شر را دفع کرده بقایش را تضمین کند، و از میان آن سه پناهگاه، این یکى سببى است فى نفسه تام در سببیت.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : قتى شرى به او متوجه مى شود و جان او را تهدید مى کند، و در خود نیروى دفع آن را نمى بیند به کسى پناهنده مى شود که نیروى دفع آن را دارد
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر المیزان |
قالب : فلسفی |
موضوع اصلی : اطاعت صحیح- پیروی صحیح |
گوینده : masoud varzideh |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قُلْ -
مسعود ورزيده
1) در قرآن، بیش از 300 مرتبه کلمه «قُلْ» آمده که بسیارى از آنها فرمان خداوند به پیامبر است و در پاسخ مخالفان یا موافقان مىباشد.
کلمه «وسواس» هم به معناى موجود وسوسهگر مىآید و هم به معناى وسوسه و خطورات و افکار ناروا، ولى در اینجا به معناى وسوسهگر است.
گفتنِ کلمه «أَعُوذُ» براى نجات از خطرات کافى نیست، بلکه باید در عمل نیز از عوامل خطرساز دورى کرد. وگرنه خانه را در مسیر سیل ساختن و نوشتن «اعوذ باللّه من السّیل» بر سر در خانه به منزله مسخره است. کسى که مىگوید: «أَعُوذُ بِاللَّهِ»، باید در عمل نیز از سرچشمههاى فساد دورى کند.
اول چیزى که محسوس انسان است، رشد و تکامل و تربیت اوست، «بِرَبِّ النَّاسِ» بعد سیاست و تدبیر و حکومت. «مَلِکِ النَّاسِ» و همین که رشد او بالا رفت عبادت و پرستشاست. «إِلهِ النَّاسِ»
به کسى باید پناه برد که اسرار و وسوسههاى درونى را مىشناسد. «یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ» «1» او از خیانت چشمها و آنچه سینهها پنهان مىکند آگاه است.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: شیطان بر دل انسان آرمیده است، هرگاه یاد خدا کند پنهان مىشود و هرگاه غافل شود او را وسوسه مىکند. فاذا ذکر العبد الله خنس ... و اذا غفل وسوس «2»
کسانى که دیگران را به تردید و وسوسه مىاندازند، کار شیطانى مىکنند. مخالفان حضرت صالح به مردم مىگفتند: آیا شما علم دارید که صالح پیامبر است؟ و با این کلام در مردم تردید به وجود مىآوردند. «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ» «3»
در اول قرآن با «بِسْمِ اللَّهِ» از خدا استمداد کردیم و در آخر قرآن نیز به خدا پناه مىبریم.
«خناس» از «خنوس» به معناى پنهان شدن و عقب نشینى است. شیطان هم خودش مخفى است و هم کارش، اگر وسوسه او علنى باشد بر مردم مسلط نمىشود، ولى با تظاهر و توجیه در لباس زیبا جلوه مىکند و موفق مىشود. حضرت على علیه السلام مىفرماید: شیطان با ظاهرنمایى حق و باطل را بهم در مىآمیزد و بدین شکل بر طرفداران خود غالب مىشود.
«فهنالک یستولى الشیطان على اولیائه» «4»
حالا که شیطان، خنّاس است، آنقدر مىرود و مىآید تا موفق شود، ما هم باید یاد خدا را زیاد کنیم.
در قرآن بارها از انسان انتقاد شده است که هرگاه گرفتار مىشود دعا مىکند و پناهندگى مىخواهد و همین که خطر رفع شد، گویا ما را نمىشناسد. «5»
در این سوره چون وسوسه درون روح و قلب انسان جاى مىگیرد و با ایمان و عقل و فکر ما بازى مىکند، سه بار نام خداوند یاد شده است: «بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِکِ النَّاسِ، إِلهِ النَّاسِ» اما در سوره فلق که شرور خارج از سینههاست، یکبار نام خداوند مطرح است. «بِرَبِّ الْفَلَقِ» آرى خطر انحراف فکرى و تأثیر آن در روح به مراتب بیشتر از خطرات خارجى است و
______________________________
(1). غافر، 19.
(2). بحارالانوار، ج 67، ص 49.
(3). اعراف، 75.
(4). نهج البلاغه، خطبه 50.
(5). یونس، 11.
دشمنان فرهنگى و فکرى، از دشمنان نظامى و اقتصادى مرموزتر و خطرناکترند.
در روایات آمده است که شیطان از قبول توبه انسان از سوى خداوند ناراحت شد. یاران خود را جمع و از آنان استمداد کرد. هر کدام مطلبى گفتند، ولى یکى از آنها گفت: من انسان را وسوسه مىکنم و توبه را از یادش مىبرم. ابلیس این طرح فراموشى توبه را پسندید. «1»
حالا که او «بِرَبِّ النَّاسِ» است، پس شیوههاى تربیتى دیگران را نپذیریم. حالا که او «مَلِکِ النَّاسِ» است، پس خود را برده دیگران قرار ندهیم و حالا که او «إِلهِ النَّاسِ» است، پس به غیر او دل نبندیم و این تفکر و اعتقاد بهترین وسیله پناهندگى از وسوسههاست.
آنکه در سینه و قلب و روح مردم وسوسه مىکند، ممکن است از نژاد جن و شیطان باشد یا از نژاد انسان. آرى تطمیعها و وعدهها، امروز و فردا کردنها از جمله راههاى وسوسه است.
وسوسه شیطان نسبت به حضرت آدم و سایر اولیاى خدا در حدّ القا و پرتاب وسوسه است:
«فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ» «2»، «أَلْقَى الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ» «3» اما نسبت به عموم مردم، ورود و نفوذ وسوسه در دل و جان آنهاست. «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ» البته نه به شکل سلطه بر دل انسان به گونهاى که راه گریزى از آن نباشد. زیرا قرآن در آیهاى دیگر مىفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ» «4» هنگامى که شیطانها به سراغ افراد باتقوا مىروند تا از طریق تماس، آنان را وسوسه کنند، آنان متوجه شده و اجازه نفوذ نمىدهند.
تکرار کلمه «ناس» در «بِرَبِّ النَّاسِ- مَلِکِ النَّاسِ- إِلهِ النَّاسِ» اشاره به آن است که ربوبیّت، حاکمیّت و الوهیّت خداوند عام است و اختصاص به فرد یا گروه یا نژاد خاصى از بشر ندارد.
اول «بِرَبِّ النَّاسِ» آمد، بعد «مَلِکِ النَّاسِ» و سپس «إِلهِ النَّاسِ»، شاید به خاطر آن که آنچه به فطرت نزدیکتر و ملموستر است، پناهندگى به مربى است: «بِرَبِّ النَّاسِ»
چنانکه کودکان به هنگام خطر اول صداى مادر مىزنند، سپس کسى که قدرت دارد، «مَلِکِ
______________________________
(1). تفسیر نورالثقلین.
(2). طه، 120.
(3). حج، 52.
(4). اعراف، 201.
النَّاسِ» و در مرحله بعد سرچشمه رحمت و حیات. «إِلهِ النَّاسِ»
خداوند به نیازهاى انسان و خطراتى که او را تهدید مىکند آگاه است، ولى شیوه تربیت الهى آن است که انسان نیاز و استمداد و پناهندگى خود را به زبان آورد و فقر و احتیاج را به خود تلقین کند تا روحیه تواضع و تعبّد و تسلیم در او شکوفا شود. قُلْ أَعُوذُ ...
به گفته پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خاطرات و وسوسههایى که بىاختیار بر انسان عارض مىشود، مادامى که از طرف انسان عملى صورت نگیرد، چیزى بر او نیست. «وضع عن امتى ما حدثت به نفسها ما لم یعمل به او یتکلم» «1».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● چرا به خدا پناه مى بریم ؟! -
عبد بائس
1) هر لحظه امکان انحراف براى انسان وجود دارد، و اصولا وقتى خداوند به پیامبرش (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دستور مى دهد که از شر وسواس خناس به خدا پناه برد دلیل بر امکان گرفتار شدن در دام خناسان و وسوسه گران است .
با اینکه پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به لطف الهى و با امدادهاى غیبى ، و سپردن خویشتن به خدا از هر گونه انحراف بیمه شده بود ولى با این حال این آیات را مى خواند، و به او از شر وسواسان خناس پناه مى برد با این حال تکلیف دیگران روشن است .
اما نباید ماءیوس شد، چرا که در مقابل این وسوسه گران مخرب ، فرشتگان آسمان بیارى بندگان مؤ من ، و رهروان راه حق مى آیند، آرى مؤ منان تنهانیستند، فرشتگان بر آنها نازل مى شود و آنها را کمک مى کنند: ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة (فصلت - 30).
ولى به هر حال هرگز نباید مغرور شد، و خود را بى نیاز از موعظه و پند و تذکر و امدادهاى الهى دانست ، باید همیشه به او پناه برد همیشه بیدار بود و همیشه هشیار.
2 - در اینکه چرا ناس در سه آیه تکرار شده بعضى گفته اند به خاطر این است که در هر مورد به یک معنى است .
ولى ظاهر این است که براى تاءکید روى عمومیت این صفات سه گانه خداوند است و در هر سه مورد معنى واحدى دارد.
3 - در روایتى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : ما من مؤ من الا و لقلبه فى صدره اذنان : اذن ینفث فیها الملک ، و اذن ینفث فیها الوسواس الخناس فیؤ ید الله المؤ من بالملک ، فهو قوله سبحانه : و ایدهم بروح منه : هر مؤ منى ، قلبش دو گوش دارد، گوشى که فرشته در آن مى دمد، و گوشى که وسواس خناس در آن مى دمد، خداوند مؤ من را به وسیله فرشته تاءیید مى کند و این است معنى آیه و ایده بروح منه .
در حدیث پر معنى و تکان دهنده اى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : هنگامى که آیه و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم : کسانى که وقتى کار بدى انجام دهند یا به خویشتن ستم کنند خدا را یاد مى آورند و براى گناهانشان استغفار مى کنند نازل شد، ابلیس بالاىکوهى در مکه رفت ، و با صداى بلند فریاد کشید، و سران لشگرش را جمع کرد.
گفتند: اى آقاى ما! چه شده است که ما را فرا خواندى ؟ گفت : این آیه نازل شده (آیه اى که پشت مرا مى لرزاند و مایه نجات بشر است ) چه کسى مى تواند با آن مقابله کند؟ یکى از شیاطین بزرگ گفت : من مى توانم ، نقشه ام چنین است و چنان ! ابلیس طرح او را نپسندید! دیگرى برخاست و طرح خود را ارائه داد باز هم مقبول نیفتاد! در اینجا وسواس خناس برخاست و گفت : من از عهده آن برمى آیم .
ابلیس گفت : از چه راه ؟ گفت : آنها را با وعده ها و آرزوها سرگرم مى کنم ، تا آلوده گناه شوند، و هنگامى که گناه کردند توبه را از یادشان مى برم ! ابلیس گفت : تو مى توانى از عهده این کار برآیى (نقشهات بسیار ماهرانه و عالى است ) و این ماموریت را تا دامنه قیامت به او سپرد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : انسان |
گوینده : آیت الله مکارم |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ -
آسيه افشار
1) قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ:
این آیه شریفه، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را مستقیما و امت آن بزرگوار را براى اینکه پیرو آن حضرت هستند بطور غیر مستقیم مورد خطاب قرار داده است. سبب اینکه میفرماید: (بِرَبِّ النَّاسِ) این است که کلمه رب به معناى مربى و پرورش دهنده میباشد، و کمترین تصور مربى بودن پروردگار این است که هر نفسى انسان میکشد پرورشى میباشد براى جسم و جان او.
با اینکه خدا آفریننده کلیه موجودات است معذلک کلمه (الناس) را بکار برده تا بفهماند: که بشر اشرف مخلوقات میباشد. و دیگر اینکه انسان است که گرفتار وسوسه میشود، نه ما بقى مخلوقات- پس بشر باید بپروردگار خود پناهنده شود
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر آسان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره ناس |
گوینده : آسیه افشار |
1)
گچ کار طهرانی : البته انسان تنها موجود مخیر نیست بلکه جن نیز(جنة والناس) به وسوسه می افتد ومیاندازد مانند انسان .
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.